سیره پیامبر اکرم (ص) جوان باوری است/ مدیریت جوانان نتیجه بخش است

به گزارش بلاغ، به نقل از صبح توس، ثروت اصلی جوامع را در نیروی انسانی آن جستجو میکنند و مسلما هر چه این نیرو جوانتر و پویاتر باشد بستر توسعه کشورها هم به همان نسبت فراهم تر است مخصوصا که مدیرانی جوان و شایسته، پستهای حساس کشور را عهده دار شوند و این مهم برآورده نمیشود مگر اینکه سیره جوانگرایی پیامبر اکرم (ص) در جامعه نهادینه و اجرا شود؛ در همین خصوص گفتوگویی تخصصی با حجتالاسلام «سید محمد تقی قادری» پژوهشگر و نویسنده علوم اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه داشتهایم که در ادامه میآید. لازم به ذکر است که در این گفتوگو جهت روشنتر شدن سیره جوانگرایی پیامبر اکرم (ص) نخست این مبحث از منظر سیره قرآنی و دوم از منظر رسول گرامی اسلام (ص) و در پایان از منظر نظام اسلامی کشورمان که استمرار سیره و حکومت نبوی است توضیح داده میشود. صبح توس: سیره قرآن در برخورد با جوان و جوانگرایی چگونه است؟ حجتالاسلام قادری: سیره قرآنی که در حقیقت بیانگر سیره نبوی و رسول گرامی اسلام (ص) است به هشت دلیل در بین افراد جامعه برای طبقه جوان و نسل جوان، حساب ویژهای باز کرده است. دلیل نخست این است که وقتی قرآن میخواهد مصداقی از عفت و پاکدامنی جامعه را معرفی کند که کدام گروه و طبقه در عفت و پاکدامنی حرف اول را میزنند، جوان و نسل جوان را معرفی میکند و به همین دلیل در سوره یوسف آیه 23 حضرت یوسف (ع) را به عنوان جوانی پاکدامن و عفیف معرفی میکند که وقتی در مقابل خواسته یک زن متأهل قرار میگیرد آنچنان بر خود مسلط است که فریب عشوه گری یک زن را نمیخورد. مصداقی دیگر اینکه وقتی قرآن میخواهد از بین زنان، زنی عفیف و پاکدامن را معرفی کند در آیه 17 تا 23 سوره مریم، وجود مقدس حضرت مریم (س) را معرفی میکند که حضرت مریم آنقدر عفیف و پاکدامن است که وقتی علائم بارداری را در خودش میبیند آرزوی مرگ میکند که ای کاش زنده نبودم و باردار نشده بودم! در حالی که دامن مریم پاک و از عفت لازم برخوردار بود. به همین دلیل در روایت آمده است که در روز قیامت وقتی جوانان را در مقابل یک سؤال قرار میدهند که چرا خطا کردید؟ و میگویند ما نتوانستیم بر خود مسلط باشیم چون جوان بودیم، در آنجا خداوند حضرت مریم و حضرت یوسف را به عنوان حجت الهی معرفی میکند که اینها جوان بودند ولی هرگز هواهای نفسانی بر آنها غالب نشد. دلیل دوم که در قرآن، جوانگرایی و بها دادن و ارزش بخشیدن به جوان یک اصل است وقتی است که قرآن میخواهد روحیه ایثار و تعبد و تکلیف گرایی را در جامعه معرفی کند جوان کم سن و سال به نام اسماعیل را معرفی میکند که در مقابل فرمان الهی قرار میگیرد که حضرت ابراهیم (ع) میخواهد او را ذبح کند و این جوان بجای اینکه بترسد به پدرش دلداری میدهد که شما حتما به این وظیفه و تکلیف خودتان عمل کنید. بنابراین آیات 14 و 23 و 24 سوره صافات این حالت زیبا را از حضرت اسماعیل (ع) به نمایش میگذارد که الگویی باشد برای جوانانی که در هر دوره و عصر و زمانی زندگی میکنند. باور توحیدی جوانان اصحاب کهف نمونه بارز جوانگریی قرآنی است دلیل سوم که سیره و سبک و روش قرآنی، بها دادن به نسل جوان است وقتی است که قرآن میخواهد حقیقت گرایی را معرفی کند که کدام قشر و کدام طبقه جامعه دنبال حقیقت گرایی هستند و وقتی میخواهد طبقه مؤمن جامعه را معرفی کند که کدام طبقه از جامعه دنبال ایمان گرایی هستند سوره کهف را اختصاص به همین مسأله میدهد و هفت نفر از جوانان را معرفی میکند که وقتی در مقابل پیشنهادی قرار میگیرند که یا دست از ایمان بردارند و یا تابع و تسلیم پیشنهادی شوند که نشان دهنده کفر است این جوانان که جوانان اصحاب کهف هستند تصمیم گرفتند و حقیقت توحیدی را پذیرفتند و ایمانی را باور کردند که ایمان به توحید است و دست از آن برنداشتند و پیشنهادی هم که داده شد آن پیشنهاد را نپذیرفتند. دلیل چهارم بر اینکه منش و روش و سبک و سیره قرآن بر جوانگرایی و بها دادن به جوانان است وقتی است که قرآن میخواهد قشر و طبقهایی از جامعه را به عنوان عدالت خواه معرفی کند که تا عدالت را در جامعه عملی نکنند دست بر نمیدارند و باز از قشر جوان معرفی میکند و آیه 17 تا 24 سوره آل عمران را اختصاص به حضرت موسی بن عمران میدهد که حضرت موسی بن عمران با اینکه جوان است اما چون عدالت خواه است تا مرز فداکاری و جانفشانی پیش میرود. دلیل پنجم که مبنی بر سبک قرآن به جوانگرایی است مصداقی است که قرآن میخواهد در میان اقشار جامعه گروه و صنفی را معرفی کند که اهل گذشت هستند یعنی اگر کسی به آنها ظلم کرد و حقی را تضییع کرد چون حق شخصی است به سادگی از آن عبور میکنند و آن را به عنوان یک عقده در ذهنشان شکل نمیدهند و قرآن باز هم تأکید دارد حوانان از این ویژگی بسیار برجسته و مثبت برخوردار هستند. گاهی از اوقات حق جوانان تضییع میشود و موجب ظلم و نابرابری قرار میگیرند ولی آنجایی که مسأله شخصی وجود دارد به آسانی از آن عبور میکنند و قرآن کریم در همین خصوص آیات 91 و 92 سوره یوسف را اختصاص به حضرت یوسف و برادران حضرت یوسف میدهد. وقتی برادران یوسف در مقابل حضرت یوسف قرار میگیرند و اعتراف به اشتباه و خطا میکنند همان لحظه یوسف همه آنها را میبخشد و این بخشش و عفو که بسیار در جامعه ضعیف است باز در قشر جوان وجود دارد و قرآن روی آن تأکید میکند. دلیل ششم بر اینکه جوانگرایی و بها دادن به جوان و نسل جوان در سیره قرآنی یک اصل است و و این اصل باید در جامعه اسلامی حتما دنبال شود این است که وقتی قرآن کریم میخواهد مدیریت اجتماعی را مطرح کند که اگر این مدیریت در دست بعضی اشخاص قرار بگیرد نمیتوانند حقی را حاکم کنند و ظلمی را از جامعه بردارند قرآن باز این مسأله را هم توجه به جوان میداند و میگوید این کار را جوان بهتر از گروههای دیگر انجام میدهد. بنابراین آیه 253 سوره بقره اختصاص میدهد به طالوت و داوود که دو جوان در مقام فرماندهی جنگ قرار میگیرند و سپاه مخالف را این دو جوان به شکست وا میدارند. دلیل هفتم که سبک قرآنی بها دادن به نسل جوان است وقتی که قرآن میخواهد روحیه تلاشگری و سخت کوشی را معرفی کند و طبقهایی از جامعه را معرفی کند که هر چه تلاش میکنند خسته نمیشوند و هر چه فعالیت میکنند در این فعالیت خستگی ناپذیر هستند باز هم قرآن کریم موسی بن عمران را در آیه 17 تا 28 سوره قصاص به عنوان یک جوان سختکوش و تلاش گر معرفی میکند. دلیل هشتم بر اینکه قرآن مسأله جوان گرایی و شخصیت بخشیدن به جوان را اصل میداند این است که قرآن وقتی میخواهد روحیه لطیف و روحیه انعطاف پذیری را معرفی کند در سوره لقمان از آیه 13 تا 20 وجود مقدس حضرت لقمان (ع) را معرفی میکند. وقتی میخواهد موعظه کند و مطمئن است که این موعظه میتواند تأثیر بگذارد باز هم نسل جوان را معرفی میکند؛ بنابراین از جمع بندی این دلایل هشت گانه به نتیجه میرسیم که در سیره قرآنی اصل و میزان و ملاک در همه ابعادی که توضیح داده شد جوانگرایی است و بها بخشیدن و اصالت دادن به نسل جوان است. صبح توس: روش و سیره پیغمبر اکرم (ص) در برخورد با جوانان در 23 سال از ایام بعثت که 13 سال در مکه و 10 سال در مدینه بودهاند به چه شکلی بوده است؟ حجتالاسلام قادری: وقتی که ما به سیره پیامبر اکرم (ص) مراجعه میکنیم، میبینیم که ایشان در برخورد با جوانان گامهایی برداشت که شاید برای ما حتی شنیدنش هم سنگین باشد. نخستین کاری که پیامبر اکرم در این حوزه انجام داد در سال سیزدهم بعثت بود که وقتی نخبگان مدینه خدمت رسول گرامی اسلام میرسند و از او میخواهند که سفیری را معرفی کند که این سفیر به مدینه برود و زمینه حضور پیامبر اکرم (ص) را برای سال بعدی فراهم کند پیغمبر اکرم یک جوان حدود 18 یا 20 سالهایی را (بر اساس اختلافی که از نظر سن در کتب تاریخ است) به نام مصعب بن عمیر را به عنوان سفیر خود در نخستین گام سیاسی برمیدارد. پیغمبر اکرم (ص) با بها دادن به جوان، مصعب بن عمیر را به مدینه میفرستد و این جوان هم مؤثر واقع میشود و زمینه حضور پیامبر اکرم (ص) را در مدینه فراهم میکند. در سال هشتم از سال هجرت وقتی که پیامبر اکرم (ص) مکه را فتح میکند و از مکه خارج میشود جوانی را که برای نخستین بار به عنوان یک جریان سیاسی یعنی مسألهایی بزرگ که عبارت است از فرمانداری مکه و آن هم مکهایی که از شخصیتهای بزرگی در آنجا وجود دارد پیغمبر اکرم، جوان 21 سالهایی با نام عتاب بن اسید را به عنوان فرماندار مکه معرفی میکند. زمانی که پیامبر اکرم این جوان را به عنوان فرماندار معرفی میکند مردمان مکه را جمع میکند و میفرماید به هیچ وجه حق ندارید به دلیل کم سن بودن او با او مخالفت کنید؛ بزرگی هرگز به سن نیست بلکه بزرگی به شایستگی طرف است و این جوان 21 ساله از نگاه من شایسته فرماندار شدن است. در سال یازدهم هجرت هم که خود رسول گرامی اسلام بیمار هستند و شاید چند روز بیشتر از عمر آن بزرگوار باقی نمانده است، در آن شرایط سخت بیماری، جوانی به نام اسامة بن زید را به عنوان فرمانده یک جنگ بزرگ معرفی میکند و اصحاب بزرگ خود را تحت فرماندهی وی قرار میدهد و وقتی که از فرماندهی وی تخلف میکنند پیامبر به شدت با آنها برخورد میکند. بنابراین ما از سیره مقدس وجود پیامبر گرامی اسلام به این نتیجه میرسیم که پیامبر اکرم بر اساس همان سیره قرآنی، به عنوان بهترین روش برای مدیریت فرهنگی جامعه و مدیریت سیاسی جامعه و مدیریت نظامی جامعه باور دارد که به طبقه جوان و قشر جوان اصالت و اهمیت داده شود. صبح توس: مسئولین و کارگزاران جامعه ما در یک نظام اسلامی که بر اساس استمرار سیره و حکومت نبوی و علوی شکل گرفته در رابطه با جوانان چه وظیفهای دارند؟ حجتالاسلام قادری: به نظر میرسد که اگر بخواهیم نظام اسلامی را مانند نظام علوی استمرار دهیم باید چهار کار مهم را انجام دهیم؛ نخستین کار، شایسته شناسی است یعنین مسئولین سیاسی و اجرایی و کارگزاران مملکت و دولت اسلامی به سرعت به دنبال شناسایی جوانایی باشند که هم از ایمان لازم برخوردار هستند و هم از تقوای لازم برخوردار و هم از مهارت لازم و اینها ممکن است که شناخته شده نباشند و یا قدرت معرفی خودشان را نداشته باشند. بنابراین قدم نخست شایسته شناسی است و بعد از شایسته شناسی مرتبه دوم، شایسته گزینی است یعنی همین جوانان با سرعت به کار گرفته شوند و برای اینکه توانایی آنها دقیقا شناسایی شود در حد معاونت، ارتقاء داده شوند؛ معاون وزیر شوند، معاون استاندار قرار بگیرند، معاون بخشدار یا معاون دانشگاه قرار بگیرند و در اثر اجرای این مسئولیتها پخته شوند و آماده شوند برای کارهای بزرگ و بعد از این مسأله شایسته سازی است. منظور از شایسته سازی این است، پیشکسوتانی که تا کنون از مسئولیتهای بزرگ برخوردار بودند جا را باز کنند و به اتاق فکر بروند و این کار را به دست جوانان بسپارند و این جوانان هستند که با کارهای جهادی خود کارها و اقدامات مهم را میتوانند انجام دهند و کارهای بی نظیری را میتوانند رقم بزنند. نکته آخر اگر مسئولیت دادیم باید یک نکته مهم در آخر انجام شود و آن باور به جوان است و باور به جوان یعنی اینکه بپذیریم که چنین شایستگیهایی در نسل جوان وجود دارد همانطور که پیامبر اکرم (ص) این باور را داشتند. حضرت محمد مصطفی، خاتم پیامبران (ع) جوانگرایی را باور داشت که یک جوان 18 ساله را مسئول و مدیر سیاسی و اجرایی قرار میدهد و یک جوان 21 ساله را مسئول فرهنگی و یک جوان 20 ساله را به عنوان بزرگترین فرمانده نظامی قرار میدهد و قطعا ما هم میتوانیم با باور نسل جوان، سیره نبوی و سیره قرآنی را در جامعه نهادینه کنیم. صبح توس: چطور میتوانیم سیره نبوی و سیره قرآنی را در برخورد با جوانان به عنوان الگو به عصر و جامعه امروز تعمیم دهیم؟ حجتالاسلام قادری: راهکار بسیار روشن است؛ نخست سیره قرآنی را باور کنیم و باور کنیم قرآن کریم که جوانان را در موضوعات مختلف به عنوان الگو معرفی میکند، قطعا نمیخواهد تلقین کند و نمیخواهد چیزی خلاف واقع بیان کند بلکه میخواهد ما را راهنمایی کند که چنین ذخیره بسیار مهمی در جامعه وجود دارد و این مهم، نخستین قدم است. همانطور که ذکر شد نخستین راهکار، باور قرآنی است و دوم اینکه باور کنیم این باور قرآنی در مقام تجربه، تجربه شده است و ایده آلی نیست که فقط در فضای ذهنی باشد؛ قرآن کریم تمام الگوهایی که معرفی کرده است پیامبر اکرم (ص) همان الگوها را در 10 سال دوران حکومت خود در مدینه اجرایی کرده است و به مردم نشان داد که اگر جوان مسئولیت فرمانداری مکه را به عهده گرفت از قدرتش برآمده است و این را به نتیجه رسانده است. اگر یک جوانی به نام مصعب بن عمیر را به عنوان مسئول فرهنگی معرفی کرد این جوان 20 ساله در مدینه منوره، بزرگترین تحول را انجام داد و زمینه ورود پیامبر اکرم (ص) را فراهم کرد و اگر پیامبر اکرم (ص) شخصی به نام اسامة بن زید را معرفی کرد باور بر این داشت که او چنین قدرتی دارد. اگر این باور قرآنی در کسانی که مسئولیت کلیدی دارند وجود داشته باشد و آن تجربه پیامبر را هم پذیرفته باشند قطعا در مسئولیتهای کلیدی جامعه از جوانان شایسته استفاده میکنند مخصوصا به تجربه در دوره نخست انقلاب اسلامی اثبات شده تمام کسانی که مسئولیت داشتند نوعا جوانانی بودند از 20 سال تا مرز 30 سال و بندرت 35 سال به بعد بود و همین جوانان بودند که این نظام اسلامی را ساختند و تحویل ما دادند. اگر چنین باوری وجود داشته باشد قطعا مسئولیتها ارتقاء پیدا میکند و به جوانان تفویض میشود و با توجه به اینکه جوانان انگیزه دارند و میخواهند مدیریت خودشان را ثابت کنند قطعا آن مسئولیتی را که پذیرفتند به راستی به نتیجه میرسانند. گفتوگو و تنظیم: حوریه صادقی زیرک آباد
افزودن دیدگاه جدید