مهارتهای رفتاری والدین با فرزندان
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| روانشناسان و جامعهشناسان «شیوۀ ارتباط و رفتار والدین» را در شكلگيري شخصيت فردی و اجتماعی فرزند موثر ميدانند. روانشناسان؛ منشاء سلامت یا اختلالات روانی فرد و جامعه شناسان؛ ریشۀ ناهنجاریها و کجرویهای اجتماعی را در کانون خانواده جستجو میکنند؛ چرا که سلامت و تعادل خانواده و در نهایت سلامت روانی و اجتماعی فرد، به کیفیت روابط درون خانوادگی و بویژه روابط والدین و فرزندان ارتباط دارد. نوشتار پیشرو، شیوههای تربیتی ورفتاری والدین را در قالب مهارتهای رفتاری با فرزند تبیین می کند.
اهمیت نقش والدین در تربیت فرزند
کلمه «امّ» که در قرآن و روایات، فراوان به کار رفته است، به معنای «ریشه و سرچشمه» است. در حقیقت مادر ریشه و سرچشمه وجود کودک است و کودک انعکاسی از واقعیات جسمی و روحی مادر است.[۱] اهمیت نقش مادر در شکلگیری شخصیت فرزند به اندازهای است که امام خمینی ره میفرماید: «قرآن كريم انسان ساز است، و زنها نيز انسان ساز»[۲] در جایی دیگر میفرماید: «دامن مادر بزرگترين مدرسهاى است كه بچه در آنجا تربيت مىشود.[۳]
صاحبنظران علوم تربیتی عقیده دارند که پدر نیز نقش ویژه ای در تربیت فرزند دارد؛ چرا که کودکان تصوری اغراقآمیز از پدر دارند و او را بزرگ تر، قویتر و دارای نیرویی مضاعف میپندارند. این تصورات و توقعها مسئولیتهای بزرگ و تعیینکنندهای بر عهده پدران میگذارد.
نتایج برخی تحقیقات بیانگر آن است که یکی از عوامل ضعف خانوادههای امروزی، کاهش نقش پدر در خانواده است. کودکانی که در غیبت پدر پرورش یافتهاند، زمینههای بروز بزهکاری در آنان بیشتر است. فرزندانی که پدران آنها به اندازه کافی در تربیتشان نقش داشتهاند، دارای توانمندی بیشتری در حل مسائل، مهارتهای کلامی و پیشرفت تحصیلی بودهاند.[۴]
شیوههای رفتاری والدین با فرزندان
ارتباط با فرزند چندان ساده و آسان نيست. منظور از ارتباط، صرفاً سخنگفتن با او يا شنيدن سخن او نيست؛ چون سخنگفتن، هميشه نشانه ايجاد ارتباط نيست و چه بسا ارتباط يکسويه پديد آورد. مراد از ارتباط، ارتباط دوطرفه، مداوم، تأثيرگذار و نتيجهبخش است.
۱- شناخت دوران کودکی و نوجوانی
یکی از مهارتهای مهم رفتار والدین با فرزند، شناخت ویژگیهای دوران کودکی ونوجوانی استٰ؛ زیرا برخی والدین نمیدانند که با فرزندان در دوران کودکی یا نوجوانی چگونه رفتار نمایند. حدیث مشهور نبوی(ص) ناظر به شناخت مراحل تربیت فرزند وچگونگی رفتار با فرزندان است: «الْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبْعَ سِنِينَ»؛[۵] کودک تا ۷ سال سرور، تا ۷ سال بنده، و تا ۷ سال وزیر است.
این روایت که جامعترین روایت درباره تربیت فرزند است، تلفیقی از ویژگیهای روانشناختی فرزند در مراحل رشد و وظیفه والدین در درک این ویژگیها ارایه نموده است.
در یک پروژه تحقیقاتی توسط دانشگاه کالیفرنیای آمریکا، ۶۰۰ بزرگسال مورد پیمایش و مطالعه قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد، «هرچقدر که، ابراز احساساتِ عاطفی همچون در آغوشگرفتن، در کودکی آنها بیشتر بوده است، مشاهداتِ بزرگسالی آنها نشان میدهد که اضطراب و استرس به شدت پایینتری و همینطور سلامت روانی بالاتری داشتند، همچنین بر این موضوع تأکید شد که وجود احساسات عاطفی کمتر باعث میشود که بعضی از آنها در بزرگسالی دچار بیماریهای روانی و ذهنی، خشونت و دارای تعاملات اجتماعی ضعیف باشند و نگاه بدبینانه در ارتباطات خود با دیگران داشته باشند»[۶]
بنابراین در دوران کودکی مطلوب است والدین با فرزندان بازی کنند، زیرا بازی با کودک اهمیت زیادی در پرورش شخصیت او دارد. نتایج تحقیقات متعدد نشان میدهد کودکانی که از همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بودهاند، علاوه بر داشتن روابط عمیقتری با دوستان، دارای خودکنترلی و مهارت بیشتر در بیان هیجان خود و تشخیص احساسات بودهاند.[۷]
همچنین یکی از ویژگیهای دوران نوجوانی، بلوغ است. اکثر والدین تا زمانی که فرزندانشان، چه دختر و چه پسر به سن بلوغ نرسیدهاند، با مشکل خاصی مواجه نمیشوند، اما زمانی که فرزندشان وارد دوران بلوغ میشود، مشکلات شان آغاز میشود. اکثر والدین به این دلیل که برای رفتار صحیح با فرزندانشان در سن بلوغ آموزش ندیدهاند، سعی دارند با فرزندانشان با همان حال و هوای کودکی رفتار کنند، وحال اینکه فرزندان در این سن، سعی در پیدا کردن شخصیت و هویت خود دارند و میخواهند تصمیمات زندگیشان را خودشان بگیرند، به همین دلیل سرکشی و مخالفت مکرر آنان با پدرو مادرشان در دوران بلوغ به چشم میخورد. والدین باید بدانند که نوجوانان در سن بلوغ گرایش به استقلال دارند و دست به هر کاری میزنند تا این حس را به دیگران منتقل کنند، همین امر ممکن است سبب دور شدن نوجوانان از والدینشان شود. والدین در این شرایط باید به فرزند خود در حد معقول اجازه دهند که احساس استقلال کند.
۲- احترام والدین به یکدیگر
ارتباط والدین با یکدیگر، صمیمیت و احترامی که بر این رابطه حکمفرماست، اصلیترین محور تأمینکننده سلامت روانی فرزند بویژه در دوران کودکی است. ستيزها و برخوردهای خشن والدین نسبت به یکدیگر در حضور فرزندان (در هر سطحی)، نتایج مخربی بر فرزندان دارد. در تحقیقات متعدد، تاثیرعدم تفاهم و دعواهای والدین درگوشهگیری، افسردگی، پرخاشگری و عدم اعتماد به نفس فرزندان بویژه کودکان ثابت شده است.[۸] اختلافات دائمی و دعواهای والدین در حضور فرزندان، سطح سازگاری آنها را در ارتباطات اجتماعی کاهش میدهد و روحیه قدرشناسی را در فرزند تضعیف میکند. این مسئله به خودی خود تأثیرات ناسالمی بر ابعاد مختلف رشد و تکامل فرزندان بهویژه رشد شخصیتی دارد. ضمن آنکه روابط والدین با یکدیگر، به عنوان کلاس درسی است که مهارتهای ارتباطی و مهارتهای رفتاری با همسر را به او آموزش میدهد.
۳- تفاهم والدین در شیوه رفتار و تربیت فرزند
بیتردید آن اندازه که هماهنگی و تفاهم والدین در تنبیه، تشویق و تربیت اهمیت دارد؛ نحوه تنبیه و تشویق چه باشد، اهمیت ندارد. آسیبی که فرزندان از ناهماهنگی والدین میبینند معمولاً بیشتر از آسیبی است که ممکن است از روش غلط تربیتی یکی از والدین ببینند. به خاطر فوایدی که هماهنگی والدین برای تربیت فرزند و ارتباطش با والدین دارد، بهتر است والدین درباره شیوه صحیح تربیت فرزند به تفاهم برسند؛ زیرا عدم تفاهم والدین بر سر موضوعات و شیوههای تربیتی فرزند، اقتدار آنها را در برابر فرزند، خدشهدار میکند و فرزند نسبت به حقانیت و منطقی بودنِ توصیههای پدرو مادر دچار تردید می شود.
۴ـ صبر والدین در رفتار با فرزند
سعه صدر یکی از مهمترین ارزشهاي اخلاقي است که والدین بايد به آن آراسته باشند. در بعضی موارد نظیر بازیها و شیطنتهای فرزند در صورتی که به خود و دیگران آسیب نمیزند، دعواي خواهر و برادر، يادگيري درسي فرزندان، داشتن فرزندان معلول جسمي و ذهني، فرزنداني که به نوعي دچار اختلال رفتاري و رواني شدهاند، لازم است والدین، سعه صدر بیشتری داشته باشند. اگر والدین بدانند که در بسیاری از چالشهای ایجاد شده توسط فرزندان نظیر بازیها، کنجکاویها و حتی دعواهای فرزندان با یکدیگر، درس زندگی وجود دارد، سعه صدر بیشتری از خود نشان خواهند داد. در زمان نبي مکرم اسلام(ص) تعدادي از مادران به حضرت مراجعه کرده و از شيطنت فرزندان خود به ايشان شکايت ميکردند. حضرت به اين مادران فرمودند: «عَرامَةُ الصّبيِّ في صِغَرِهِ زيادةٌ في عَقلِهِ في کِبَره»؛[۹] شيطنت و لجاج و ستيزهجوئي کودک، در دوران خردسالي او، نمايانگر فزوني عقل و انديشه او در بزرگسالي است.
همچنين امام موسي کاظم ع فرمودند: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الْغُلَامِ فِي صِغَرِهِ لِيَكُونَ حَلِيماً فِي كِبَرِه»؛[۱۰] چه خوب است که فرزند در خردسالي بازيگوش و پرتلاطم باشد؛ اين رفتار نشانه حلم و خويشتنداري او در بزرگسالي است». صبر والدین در برابر اقتضائات سنی فرزندان، ضمن آنکه موجب پرهیز از خشونت میشود، توانمندی فرزندان را درحل مسائل آینده به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال در چالشها و دعواهای بین خواهر و برادر، آنها دفاع از خود را ياد ميگيرند و قدرت حل مسئله را پيدا ميکنند.
۵- حفظ اقتدار در ارتباط با فرزند
تحقیقات زیادی درباره سبکهای فرزندپروری صورت گرفته و بین سه سبک «سهل گیرانه»، «مستبدانه» و اقتدارگرا»، بهترین و موفقترین سبک «اقتدار گرا» معرفی شده است. سبکی که تاثیر آن در ایجاد ویژگیهای مثبت در فرزند ثابت شده است و در میان روشهای فرزندپروری مطرح شده. در روانشناسی، فرزندپروری «مقتدرانه» نزدیکترین روش تربیتی به روش« اسلام» است؛ زیرا والدین مقتدر با فرزندان خود با رفتار صمیمی و با ابراز محبت به آنان، رابطه خود را با آنها مستحکم میکنند و از جهت کنترل رفتاری، محدودیت های واضح و مناسب با سن فرزندان وضع میکنند.[۱۱] والدین مقتدر، هرچند در تعاملات خود با فرزندانشان گرم هستند؛ با اين حال هنگامي که موقعيت اقتضا ميکند از بازخواست و تنبيه هم به صورت ملايم استفاده مي کنند.آنها در زمان اشتباهات فرزندان به آنها اجازه ميدهند دلايل خود را ارائه دهند و در اين خصوص قضاوت زود هنگام نميکنند. در این خانوادهها، فرزندان بدون نگراني راجع به مسايل خود با والدین گفتگو می کنند و والدین به جاي نصيحت وسرزنش فرزندان از طريق گفتگو به اصلاح رفتار آنان مي پردازند.
در خانوادههایی که والدین، مقتدر هستند معمولا افراط و تفريط وجود ندارد، يعني نه در محبت کردن افراط ميکنند و نه در اعمال قوانين. اين نوع خانوادهها پشتيبان عاطفي قویاي براي کودک به حساب ميآيند.
اين والدين از اين که فرزندانشان برخي از مسائل را بهتر از آنان بشناسند، احساس رضايت ميکنند؛ درباره مسائل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي با فرزندانشان گفتگو ميکنند. وقتي فرزندان نمرات خوبي ميگيرند و موفقيتي به دست ميآورند به آنان پاداش و آزادي بيشتري ميدهند و اگر نمرات پايين بگيرند با تشويق آنان به فعاليت بيشتر، آنها را کمک ميکنند و آزادي آنان را محدودتر ميکنند.[۱۲]
۶. برقراری ارتباط منطقی با فرزندان جوان
جوان، بخش عمدهای از بحرانها و مشکلات نوجوانی و بلوغ را پشت سر گذاشته و آماده مقابله با یکسری از مشکلات ویژه جوانی است که ممکن است در این دوران نیز با خانواده خود در هر کدام از حوزههای تصمیمگیری دچار یکسری از مشکلات شود. بسیاری از خانوادهها در حل مشکلات جوان، قهر، طرد کردن، کنترل بیش از حد که از در دوران کودکی او استفاده میکردند، بکار میبرند؛ در حالیکه در این سنین استفاده از دلیل و استدلال، کارساز است. در این سن، جوان از صحبت و بحث درباره هدفهای زندگی با والدین خود، لذت میبرد و به توصیهها و نصایح والدین بهتر گوش میدهد. باید توجه داشت که نصیحت هر فردی در حضور دیگران، به مثابه سرزنش برای نصیحتشونده است و به شخصیت او لطمه میزند. خیرخواهی و نصیحت والدین به فرزند در هر سنی باید در خفا انجام شود و حتی در حضور خواهر و برادر نباشد. امام حسن عسكرى(ع) میفرمایند: «مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَهُ»؛[۱۳] هر كس برادر (دينى) خود را پنهانى نصيحت كند، او را آراسته و اگر آشكارا نصيحتش نمايد ارزش او را كاسته است.
۷. احترام به فرزندان
يكى از خواهشهاى طبيعى نوجوانان، اين است كه مانند بزرگسالان به شخصيتشان احترام شود. نوجوانان انتظار دارند كه پدران و مادران و همچنين بستگان با آنان، مانند بزرگسالان برخورد نمايند.[۱۴] رسول خدا(ص) فرمود: «أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ يُغْفَرْ لَكُمْ»؛[۱۵] فرزندان خود را احترام نمایید و آنان را نیکو تربیت کنید. خداوند شما را خواهد آمرزید. امام رضا(ع) نیز میفرماید: «اَجْمِلْ مُعاشَرَتَکَ مَعَ الصَّغِیرِوَ الْکَبِیرِ»؛[۱۶] برخورد و معاشرت خود را با کوچک و بزرگ، زیبا گردان.»
مرحوم آقا بزرگ تهرانى مىگويد: من خود شاهد بودم كه ميرزاى شيرازى چگونه با فرزند نوجوان خود با كمال ادب رفتار مىكرد. يك بار كه در خدمت ايشان بودم، پيشخدمت ميرزا آمد و براى فرزند آقا اجازه ورود گرفت و ميرزا اجازه داد. در اين هنگام فرزند خردسال ايشان داخل شد و پس از سلام ايستاد. ميرزا اجازه نشستن داد و فرزند در نهايت ادب به صورت دو زانو نشست و چشم خويش را به زمين دوخت. ميرزاى شيرازى به پرسش از حال و درس كودک خويش پرداخت و در طى گفتوگو، فرزندش را جز با كلمه آقا خطاب نمىكرد. پس از مدتى فرزند اجازه رفتن خواست. پدر اجازه داد و به احترام او كمى از جاى خود برخواست.[۱۷]
۸. نظارت بر رفتار فرزند
یکی از مهارتهای مهم نظارت والدین، پیشگیری از افزایش انحرافات و نظارت بيشتر بر رفتار آنهاست. متأسفانه، در خانوادههای امروزی، خانوادهها صرفاً نقش حمایتی پیدا کرده و نقشهای هدایتی و نظارتی خود را کمتر ایفا میکنند. همین امر، موجب بروز آسیبهایی در خانواده مانند عادیشدن روابط دختر و پسر و افزایش آمار اعتیاد جوانان مجرد شده است.
عروس امام خمینی میگوید: «امام بعد از سن تکلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهتان کی از خانه بیرون میرود و کی میآید؟ با چه کسانی رفتوآمد میکند و یا چه صحبتهایی میکند؟»[۱۸]
متأسفانه، امروزه برخی پدر و مادرها به بهانه اینکه فرزندانشان بزرگ شدهاند، مراقب آنان نیستند. اینان پدر و مادرانی هستند که تا وقتی فرزندشان مرتکب جرمی نگردیده، نمیدانند او کجا است و چهکار میکند! این در حالی است که امروزه فرزندان ما، بیشتر از هر زمانی نیاز به مراقبت دارند؛ زیرا زمینه ناهنجاریها افزایش یافته وتهاجم فرهنگی، جوانان ما را تهدید مینماید.
۹. تقویت باورهای دینی
تقویت باورهای دینی فرزندان از اهمیت فراوانی برخوردار است. باورهای دینی، تعهد جوانان و نوجوانان را به دین بیشتر میکند. امام علی(ع) دربارۀ بازدارندگی دین از انجام کارهای ناشایست میفرماید: «اَلدِّینُ یَعْصِمُ»؛[۱۹] دین، از لغزش باز میدارد.
با توجه به پژوهشهای انجامشده بسیاری از صاحبنظران معتقدند که گروههای مذهبی، کمتر دچار بحرانهایی مانند بحران هویت میشوند؛ زیرا دین، میل کمالجویی و خیرخواهی افراد را اشباع میکند و این امر، به کاهش بسیاری از انحرافهای اجتماعی و اخلاقی منجر میگردد.
به دلیل تاثیرگذاری اعتقادات در رفتار انسان است که امروزه دشمنان قبل از هر چیز عقاید جوانان را نشانه رفته است، این امر در قالب فیلم، کتاب و شبکههای مجازی... نمود پیدا میکند، چنانچه سازندگان بازیهای رایانهای در بازیهایی با سبک آخرالزمان دینی، اغلب مقر حضور دشمنان نابود کننده جهان را، مسجد و یا محلهایی که نمادهایی اسلامی در آن به کار رفته، انتخاب میکنند و فرد منجی(عمدتاً سربازانی از ارتش آمریکا و انگلیس به عنوان پلیس صلح جهانی) پس از مبارزه با اهریمنان یا تروریستها (اغلب مسلمان هستند)، پس از نجات دنیا، جشن پیروزی را در مکانهایی با طرح و شکل کلیسا میگیرد. چنین بازیهایی «اين مفهوم را به ذهن كاربر منتقل مي كند كه مسيحيان، عامل آرامش صلح و مودت و اسلام، عامل خشونت و... است.»[۲۰] شاید بر این اساس باشد که درقرآن و روایات مسایل عقایدی مورد توجه قرار گرفته است، زیرا عقاید زیرساخت مسایل دیگر اعم از اخلاق و احکام است. از این رو است که لقمان فرزندش را به توحیدباوری فرا خواند: وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم؛[۲۱] (به خاطر بياور) هنگامى را كه لقمان به فرزندش ـ در حالى كه او را موعظه مىكردـ گفت: «پسرم! چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرک، ظلم بزرگى است.
متأسفانه در عصر حاضر، برخی والدین، به تعلیم آموزههای دینی فرزندان خویش اهمیت نمیدهند و برای یادگیری مهارتهای مختلف زندگی مادی برای کودکان و نوجوانان خویش هزینه بسیاری میکنند، اما نسبت به نهادینهسازی معارف دینی و معنوی آنان، کمتوجه یا بیتفاوتاند.
۱۰. دیگر مهارت ها
* وقتشناسی برای صحبت با نوجوان
اگر والدین زمانی که نوجوان، حوصله و وقت کافی دارد با او صحبت کنند، بهتر نتیجه میگیرند. اگر وقتی نوجوان خود را برای رفتن به میهمانی دوستش آماده میکند، به او بگویند میخواهم با تو صحبت کنم، نتیجه دلخواه حاصل نخواهد شد. علاوه بر آن، تا زمانی که احساس میکنید که نوجوان مشتاق شنیدن صحبتهای شماست، موضوعات مختلف و رویدادهای زندگیتان را برای او مطرح کنید.
* نظر نوجوان را بیارزش ندانید
شاید نوجوان حرفی بزند که به نظر والدین احمقانه و کودکانه باشد. اگر این امر را مستقیما به او بگویید، ناراحت میشود و کمتر صحبت میکند. در برخی موارد که نظر او را قبول ندارید، آن را مطرح نکنید؛ زیرا نوجوان در این مقطع به تایید نیاز دارد.
* شنونده فعال بودن
گوش کردن به صحبتهای نوجوان بیش از صحبت کردن اهمیت دارد. زیرا نوجوان احساس میکند او را درک میکنید. بکوشید حداقل روزی ۲۰ دقیقه شنونده صحبتهای او باشید. با روی باز روبهروی او بنشینید، در چشمهایش نگاه کنید و صحبتهایش را تکرار کنید. برای مثال، فرزندتان میگوید: من، امروز تکالیف زیادی دارم در جواب بگویید: پس امروز حسابی سرت شلوغه؟ او میگوید: امروز معلمم جلوی همه دانشآموزان با من دعوا کرد. در جواب بگویید: پس امروز از این که معلمت باهات دعوا کرد، ناراحت شدی؟ گوش کردن فعالانه چیزی فراتر از کلمات است. شما غم، شادی، رنجِش یا ناراحتی فرزندتان را باید از پس کلمات و تعابیر او با تمام وجود حس کنید تا بتوانید خود را در موقعیت او قرار دهید. به او فرصت دهید صحبت کند. با عجله حرفش را قطع نکنید.
* کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و پژوهشگر حوزۀ خانواده.
[۱]. حسین انصاریان، نظام خانواده در اسلام، ص ۴۳۳.
[۲]. سید روحالله خمینی، صحیفه امام، ج ۶، ص ۳۰۰
[۳]. همان، ج۹، ص ۲۹۴
[۴]. پایگاه خبری ـ تخصصی روانشناسی و مشاوره WWW.MIGANA.ir
[۵]. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲.
[۶]. سایت تخصصی و حرفه ای روانشناسی گروه کاوشWWW.The KAVOSH GROUP
[۷]. پایگاه خبری تحلیلی روانشناسی و مشاوره WWW.MIGANA.ir
[۸]. ابوالقاسم رئیسی، «نقش خانواده در پیشگیری از بزهکاری نوجوانان»، فصلنامه دانش انتظامی، ش ۱، ص ۱۰۶.
[۹]. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص ۵۶۴.
[۱۰]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۷، ص ۳۶۱.
[۱۱]. اعظم پرچم، مریمالسادات فاتحیزاده و الهیاری حمیده، «مقایسه سبکهای فرزندپروری بامریند با سبک فرزندپروری مسئولانه در اسلام» نشریه: پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، از ص ۱۱۵ تا ص ۱۳۸.
[۱۲]. تقی ابوطالبی احمدی، «رابطه سبک فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان» فصلنامه خانواده و پژوهش، ص۷۱-۸۹.
[۱۳]. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول ص۴۸۹
[۱۴]. محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل واحساسات، ج ۱، ص ۴۳۵.
[۱۵]. حسن بن فضل طبرسى، مكارم الأخلاق، ص ۲۲۳.
[۱۶]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار ، ج۷۳، ص ۱۶۷
[۱۷]. hawzah.net
[۱۸]. میررضا ستوده، پابهپای آفتاب، ج ۱، ص ۱۹۱.
[۱۹]. عبدالواحد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الحکم، ص ۸۶.
[۲۰]. ن.ک. به: ابراهيم برزگر، محسن لعل عليزاده، «جنگ نرم، بازیهای رايانهای اسلام ستيز و پدافند غیرعامل»، نشریه: مطالعات قدرت نرم، ص ۱۱۰.
[۲۱] لقمان: آیۀ ۱۳ ر ک: تفسير نمونه، ج۱۷، ص ۳۸.
سیده مریم طباطبایی ندوشن*
افزودن دیدگاه جدید