آثار معادباوری از منظر قرآن و روایات
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰، آثار معادباوری از منظر قرآن و روایات.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
مقدمه
معادباوری، از اصول ادیان توحیدی است که بعد از توحید، مهمترین مسأله دینى است؛ زیرا مبدأ و معاد، مسیر زندگی انسان را تعیین و نگاه انسان به انسان و هستی را تغییر میدهد. امروزه اگر برخی را مشکلات روحی و روانی رنج میدهد، بدان جهت است که از دنیا و آخرت، تعریف صحیح و هدفمند ندارند. اگر انسان بداند که دنیا، مجموعهای از رنجها، تلخیها، لذتها، خواستهها و نخواستههاست، مطمئناً معنای «چگونه بودن»، «چگونه زیستن» و «چگونه مردن» را درک میکنند. بر این اساس همه انبیا دعوت به دو حقیقت «مبدأ» و «معاد»،[1] را در سرلوحه دعوت خود قرار دادهاند؛ زیرا باورهای آخرتنگرانه به این حقیقت نظر دارد که هدف نهایی از منظر اسلام، حیات جاودان آخرت و دنیا، مقدمهای برای آن است: «الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا».[2] انسان آخرتگرا باور دارد که زندگی به این چند روز دنیا محدود نیست؛ بلکه آنچه پیشروی دارد، از مقایسه قطره به دریا نیز کمتر است: «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ».[3]
بعضی جوامع اعتقادات دینی را مقولهای جدا از زندگی انسان، تعریف و امور دینی را رابطه فردی انسان با خدا تلقی نمودهاند و حال آنکه ایمان به خدا و روز قیامت در زندگی انسان نقش اساسی دارد. یکی از راههای نشان دادن این امر، مراجعه به متون دینی است. در این نوشتار برخی آثار فردی معادباوری از منظر قرآن و روایات بررسی میشود.
1. اصلاح نگرش انسان به دنيا
اعتقاد به معاد، نگرش انسان به دنیا را تغییر، و دنیا را براى انسان به عنوان ابزارى در جهت رسیدن به یک زندگى جاوید قرار مىدهد. بر اساس جهانبینى توحیدى دنیا براى انسان آفریده شده و نه انسان براى دنیا، و شخصیت انسانى گرانبهاتر از آن است که خود را به متاع دنیا و جلوههاى فریبنده آن بفروشد. اعتقاد به معاد، بینش انسان را به عالم هستى وسعت مىبخشد و او را از تنگناى دنیا به فراخناى جهان باقى پیوند مىدهد. مؤمنان این حقیقت را به خوبى دریافتهاند که کتاب زندگانى بشر سرفصلهاى بىشمارى دارد که چند بخش از آن در حیات دنیا حاصل گردیده است، اما فصلهاى مهم آن پس از قیامت آغاز مىشود.[4] سردار رشید اسلام، شهید حاج قاسم سلیمانی در نامه خویش به فرزندش مینویسد:
من دیدم هر کس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است. یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت میکند، کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را میبایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولاً طول این راه چقدر است، انتهای آنها کجاست؟ فرصت من چقدر است؟ و اساساً مقصد من چیست؟ دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی میمانند و میروند. بعضیها چند سال، برخیها ده سال، اما کمتر کسی به یک صد سال میرسد. اما همه میروند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم، عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین؛ اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شما زندگی کنم. دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید؛ بهطوری که اگر به شما درد برسد، همه وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود، من خودم را در میان شعلههای آتش میبینم. اگر شما روزی ترکم کنید، بندبند وجودم فرو میریزد؛ اما دیدم چگونه میتوانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او، جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هستید، با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست؛ وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مردن خود جلوگیری کنند و یا ثروت و قدرتشان، مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بستر افتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کردهام و راه او را. [5]
در زندگى دنیا، هم آرزوهاى بلند و هم ناامیدیهای عمیق در کمین انسان نشستهاند. آنچه هر دو را به بند میکدش، یاد مرگ است. همسر فرعون، نماد آخرتگرایی در قرآن است. او با آنکه زندگی بسیار مرفهی داشت، اما در میان زرق و برق دستگاه فرعونى، به فراخناى بهشت چشم گشود و دعا کرد: «رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ؛[6]پروردگار من! خانهاى برایم در جوار قربت در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و کارهایش رهایى بخش». او جوار رحمت پروردگارش را خواسته است تا با خدا نزدیک باشد و این نزدیکى با خدا را بر نزدیکى با فرعون ترجیح داد و به غیب ایمان آورد[7]
کسی که در لذتهای دنیا غرق شده است، دوری از دنیا را سخت میداند و از مرگ گریزان است. از ابوذر پرسیدند: چرا از مرگ مىترسیم؟ گفت: «لِأَنَّكُمْ عَمَّرْتُمُ الدُّنْيَا وَ خَرَّبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ أَنْ تَنْتَقِلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَاب؛[8] شما دنیا را آباد و آخرت را خراب کردهاید، پس کراهت دارید که از آبادى به سوى خرابى بروید».
امام خمینی;، محبت قلبی خاصی به سیدعلی فرزند کوچک حاج احمدآقا داشت. در آخرین لحظات عمر ایشان، همه اعضای خانواده جز سیدعلی بر بالینش حاضر بودند. ایشان اجازه نداد که نوه کوچکاش بر بالینش حضور یابد. حاج احمدآقا درباره علت این امتناع میگوید:
من دیدم که امام; در چهل حدیث این مطلب را دارند که همواره در لحظه مرگ، شیطان برای اینکه انسانها را از یاد خدا غافل کند، آن چیز و یا آن کسی را که بیش از همه دوست میدارد، در مقابل چشمانش نمایان میکند و از آنجا که ایشان نوه کوچک خود را بسیار دوست میداشت، از فرزند خود خواست تا سیدعلی را بر بالینش نیاورد.[9]
2. غفلتزدایی
یکی از آثار مهم یاد مرگ، غفلتزدایی است. انسان غالباً در دنیا، از هدف اصلی خلقت غافل میشود و بهگونهای رفتار میکند که گویی، همیشه در دنیا خواهد ماند. یاد مرگ، مایه تذکر و تنبه است که هدف را فراموش نکند. آیات و روایات، با تعبیرات مختلف انسان را به یادآوری مرگ و قیامت توصیه و از عواقب غفلت و بیتوجهی به آن برحذر میدارد. ایمان به معاد سبب میشود انسان پیوسته به یاد خداوند باشد و در انجام هر کاری خواست خدا را در نظر داشته باشد: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُون؛[10] و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوى او محشور خواهید شد». علامه طباطبایی; در ذیل این آیه میفرماید: «آیه دستور به تقوا و یادآوری حشر و بعث میدهد؛ زیرا با یاد قیامت است که انسان از گناه دوری میکند».[11]
امام علی(علیه السلام) فرمود:
يَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَ الْمَوْتَ لَيْسَ مِنْهُ فَوْتٌ فَاحْذَرُوهُ قَبْلَ وُقُوعِهِ وَ أَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ فَإِنَّكُمْ طِرَادُ الْمَوْتِ فَأَكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ عِنْدَ مَا تُنَازِعُكُمْ أَنْفُسُكُمْ إِلَيْهِ مِنَ الشَّهَوَاتِ...؛[12] بندگان خدا! هرگز از مرگ، گریزی نیست و نمیتوان از آن گذشت. پس بترسید قبل از وقوع آن و هر چه را برای مرگ لازم است، آماده کنید؛ زیرا مرگ همه شما را فرا میگیرد ... پس هنگامی که نفستان به طرف شهوتها اشتیاق پیدا میکند، مرگ را بسیار یاد کنید.
به همین دلیل است که هر امر مربوط به مرگ، میتواند عامل بیداری و دوری از غفلت محسوب گردد؛ همچنانکه امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «مَنْ كَانَ مَعَهُ كَفَنُهُ فِي بَيْتِهِ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ؛[13] کسی که کفنش با او در خانهاش باشد، از غافلان به شمار نمیآید».
3. آرامش روانی
انسانها نسبت به شناخت انسان و هستی دو رویکرد مادیگرایانه و آخرتباورانه دارند. مادیگرایان آغاز و انتهای دنیا را همین عالم مادی میدانند: «چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست؛ گروهى از ما مىمیرند و گروهى جاى آنها را مىگیرند؛ و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمىکند».[14] اندیشه فنا برای کسانی که مرگ را پایان زندگی میدانند، چنان جانکاه است که مجبورند عمر خویش را با تلخی سپری کنند؛[15] زیرا روی برتافتن از معنویت، بر خلاف قانون خلقت است. هر چه این حرکت معکوس تداوم یابد، این بحران و رنج شدیدتر و به قول استاد مطهری; انسان را سخت رنج میدهد.[16] از سوی دیگر طبیعت دنیا، مستلزم آن است که انسان همیشه به آنچه میخواهد نمیرسد و با ناکامیها مواجه میشود: «... زیرا که در زندگى مشکلات و حوادثى وجود دارد که بدون ایمان به آخرت، انسان نمىتواند آنها را تحمل کند. به راستى اگر زندگى محدود به همین چند روز عمر دنیا بود، تصور مرگ براى هر انسانى کابوس وحشتناکى مىباشد، به همین دلیل منکران معاد همیشه در یک نوع نگرانى جانکاه و عذاب الیم به سر مىبرند...».[17]
امام علی(علیه السلام) فرموده است: «وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُه؛[18] و هر که دلش شیفته دنیاست، سه چیز بر قلبش چیرگی دارد: اندوهی که از او دست بر ندارد و حرصی که رهایش نکند و آرزویی که به او نرسد». از همین روست که امروزه بشر در عین حال که به پیشرفتهای حیرتآور در زمینههای گوناگون دست یافته، اما به آرامش روانی نرسیده است. بر اساس برخی آمارها 50 تا 75 درصد افراد سنین بالا در جوامع غربی از ترس و نگرانی در مورد مرگ رنج میبرند.[19] یکی از مهمترین علل این امر، دوری از خدا و انکار آخرت است: «وَ أَنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليم».[20] از همین روست که ویلیام جیمز میگوید: «آدمى به این اعتقاد نیاز دارد که در وراى این عالم محسوس، عالم دیگرى وجود دارد که غرق در معنویت است و همین اعتقاد است که سبب میگردد تا به افرادى که بدان پایبند هستند، در برابرحوادث نیرو و قدرتى عظیم ارزانى دارد».[21]
در مقابل مادیگرایان، انسانهای الهی معتقدند خداوند، آنها را بیهوده نیافریده و به زودی به سوی او باز میگردند: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛[22] آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم و به سوى ما باز نمىگردید؟». امام علی(علیه السلام) در نامهای به فرزندش امام مجتبی(علیه السلام) میفرماید:
اى پسرم! من تو را از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودى و دست به دست گردیدنش آگاه کردم، و از آخرت و آنچه براى انسانها در آنجا فراهم است، اطلاع دادم و براى هر دو مثالها زدم تا پند پذیرى و راه و رسم زندگى بیاموزى. همانا داستان آن کس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانى است که در سر منزلى بىآب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینى را دارند که در آنجا، آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمل مىکنند... تا به جایگاه وسیع و منزلگاه أمن، با آرامش قدم بگذارند و هیچ چیز براى آنان دوستداشتنى نیست، جز آنکه به منزل أمن، و محل آرامش برسند. اما داستان دنیاپرستان همانند گروهى است که از جایگاهى پر از نعمتها مىخواهند به سرزمین خشک و بىآب و علف کوچ کنند؛ پس در نظر آنان چیزى ناراحت کنندهتر از این نیست که از جایگاه خود جدا مىشوند و ناراحتىها را باید تحمل کنند».[23]
امام راحل; در وصیتنامه الهی و سیاسی خویش میفرماید: «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا، از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوى جایگاه ابدى سفر مىکنم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم...».[24] او مصداق این آیه شریفه است: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي؛[25] به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است و در بهشتم وارد شو»
4. عبرت از گذشتگان
یکی از آثار تربیتی آخرتباورانه، عبرتآموزى از سرنوشت گذشتگان است؛ زیرا این امر آینههاى تمامنمایى هستند که ناپایدارى دنیا را نشان داده و به همه میآموزد که روزگار با نسل آینده همان رفتار میکند که با گذشتگان کرد: «إِنَ الدَّهْرَ يَجْرِي بِالْبَاقِينَ كَجَرْيِهِ بِالْمَاضِين؛[26] گذشتگانی که همواره بر قدرت و ثروت خویش مغرور بودند، هماکنون زیر انبوهی از خاک رها شدهاند». از این رو امام علی(علیه السلام) با بیان سرگذشت گذشتگان، همه را به عبرتآموزی فرا خوانده است:
همانا گذشتگان را دیدی که ثروتها اندوختند و از فقر و بیچارگی وحشت داشتند و با آرزوهای طولانی فکر میکردند در امانند و مرگ را دور میپنداشتند، دیدی چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد و آنان را از وطنشان بیرون راند؟... آیا ندیدید آنان را که کاخهای استوار میساختند و مالهای فراوان میاندوختند، چگونه خانههایشان گورستان شد و اموال جمعآوری شدهشان تباه و پراکنده و از آنِ وارثان گردید و زنان آنها با دیگران ازدواج کردند....[27]
امام(علیه السلام)در جای دیگری فرموده است: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم؛[28]روز اجرای عدالت بر ستمگر، سختتر است از روز ظلم ستمگر بر مظلوم». جمعی از شارحان نهجالبلاغه مقصود از این سخن را انتقام الهی در روز قیامت دانستهاند. در این صورت شدیدتر بودن روز انتقام مظلوم آشکار است؛ زیرا مظلوم یکبار به دست ظالم کشته یا مجروح میشود، ولی کیفر ظالم در روز قیامت مکرر خواهد بود و به آسانی پایان نمییابد. این در حالی است که بعضی دیگر آن را اشاره به انتقامهای الهی در دنیا و آخرت دانستهاند؛ زیرا تجربه نشان داده است که گروه زیادی از ظالمان، پیش از گرفتار شدن به مجازات الهی در آخرت، در همین دنیا کیفر شدیدی میبینند. نیمنگاهی به تاریخ شاهد مصداقهای زیادی در این زمینه است. در طول عمر خود نیز بسیاری از ظالمان را دیدهایم که به چه روز سیاهی نشستند و گرفتار چه عقوبتهای دردناکی شدند.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین علیرضا انصاری
فهرست منابع
کتب
شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهجالبلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ چاپ اول، قم: هجرت، 1414ق.
صدوق، محمد بن علی؛ اعتقادات الامامیه؛ چاپ دوم، قم: کنگره شیخ مفید، 1414ق.
طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1390ق.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.
مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ قم: انتشارات صدرا، 1368ش.
مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد؛ چاپ اول، قم: کنگره شیخ مفید، 1410ق.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه؛ چاپ دهم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1371ش.
موسوی خمینی؛ سید روحالله؛ صحیفه امام؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، 1389ش.
سایتها و نشریات
رستمی، رستمی و همکاران؛ «اضطراب مرگ در سالمندان: نقش سرسختی روانشناختی و التزام عملی به نماز»؛ مجله روانشناسی پیری، دوره پنجم، شماره چهارم، 1398، ص 320 – 309.
محمدقاسمی، محمد؛ «آثار تربیتی اعتقاد به معاد از منظر داستانهای قرآن»؛ خبرگزاری فارس؛ 07/02/1385، کد خبر: 8502060364.
[1]. نساء :162.
[2]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ تصحیح صبحی صالح، ص852.
[3]. عنکبوت: 64.
[4]. http://www.quranstudies.ir/content/%D8
[5]. خبرگزاری ایسنا؛ «هرگز نمیخواستم نظامی شوم»؛ 21/12/1399، کد خبر: 99112116370.
https://www.isna.ir/news/99112116370
[6]. تحریم: 11.
[7]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 19، ص 344.
[8]. محمد بن علی صدوق؛ اعتقادات الإماميه؛ ص 57.
[9]. باشگاه خبرنگاران جوان؛ «چرا امام خمینی; نخواستند در لحظات آخر نوه کوچکشان را ببیند؟»؛ 01/08/1396، کد خبر: 6296125.
https://www.yjc.ir/fa/news/6292125
[10]. بقره: 203.
[11]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 2، ص 87.
[12]. محمد بن محمد مفید؛ الأمالی؛ ص 264.
[13]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الكافی؛ ج 3، ص 256.
[14]. جاثیه: 24.
[15]. طه: 124.
[16]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج1، ص 199.
[17]. ناصر مکارم شیرازی و همکاران؛ تفسير نمونه؛ ج 18، ص 23.
[18]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ ص509.
[19]. مریم رستمی و همکاران؛ «اضطراب مرگ در سالمندان: نقش سرسختی روانشناختی و التزام عملی به نماز»؛ مجله روانشناسی پیری؛ ص 311.
[20]. اسراء:10.
[21]. حمید محمدقاسمی؛ «آثار تربیتی اعتقاد به معاد از منظر داستانهای قرآن»؛ خبرگزاری فارس؛ 07/02/1385، کد خبر: 8502060364.
https://www.farsnews.ir/news/8502060364
[22]. مومنون: 115.
[23]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ ص396.
[24]. سید روحالله موسوی خمینی؛ صحيفه امام؛ ج 21، ص 450.
[25]. فجر: 29 و30.
[26]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ ص221.
[27]. همان، ص190.
[28]. همان، ص534.
افزودن دیدگاه جدید