عاقبت بهخیری در آموزههای اسلام
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰، عاقبت بهخیری در آموزههای اسلام.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
مقدمه
قرآن کریم و معصومین: همواره به پیروان خود درباره سرانجام کار توصیه فراوان کردهاند. این تذکر و توصیه درباره سرانجام نیک و عاقبت خوب در تمامی امور بهویژه در پایان عمر زندگی، بسیار مهم و ضروری است. از آنجا که یکی از ضروریترین نیاز انسان برای حضور در آخرت، عاقبت بهخیری و سرانجام نیک است؛ لازم است تا با علل و عوامل عاقبت بهخیری در کلام خدا و روایات معصومین: آشنا شویم. بر این اساس، عوامل اساسی و مهمی که در این نوشتار به آن پرداخته میشود، عبارتند از: ایمان و عمل صالح، تقوا، دوست و همنشین شایسته، احسان و نیکی به مردم و نیز نیکی به پدر و مادر. اندیشه، تفکر، تعقل، تدبیر و دوراندیشی در زندگی انسانها و در همه احوال، از جمله عوامل عاقبت بهخیری است که توجه به آن، مهم و اساسی است.
اهمیت عاقبت بهخیری
جنین در شکم مادر برای زندگی دنیا ساخته میشود. کمال وی در این است که تمام اعضا و جوارحش به طور کامل شکل بگیرد. این سلامتی تا زمانی ادامه مییابد که متولد شود. انسانها نیز در شکم مادر روزگار برای زندگی در آخرت ساخته میشوند. سعادت آدمی این است که تمام ابعاد وجودیاش در دنیا به سلامت و شایستگی ساخته شود و این سالم بودن تا لحظه مرگ و انتقال به عالَم قیامت، دارای دوام باشد. بر این اساس به جهت گذر از دنیای فانی به دنیای باقی، عاقبت بهخیری بسیار ضروری و مهم است.
عوامل عاقبت بهخیری
عوامل متعددی در عاقبت بهخیری آدمی نقش دارند که به برخی از آنها اشاره میشود.
1. ایمان و عمل صالح
قرآن کریم، مردم را به ایمان دعوت میکند و ایمان، یک مقوله قلبی و غیر از تسلیم صِرف است. قرآن ایمان را به لحاظ رتبی، بالاتر از اسلام میداند: «قالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا».[1] بنا بر این آیه شریفه، خداوند از جامعه ایمانی میخواهد که همگان به درجهای از ایمان نایل شوند. مؤمنان کسانی هستند که ضمن اقرار به وحدانیت و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، دارای تصدیق قلبی هستند.
عمل، جزء ایمان است؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ، وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ؛[2] ایمان عبارت است از اقرار به زبان و اعتقاد در قلب و عمل به ارکان». بنا بر روایات، ایمان مانند خون است که از قلب سرچشمه میگیرد و در تمام عروق بدن جریان مییابد. ایمان، حیات معنوی انسان است و هر گاه حیات در قلب داخل شود، به همه اعضای بدن جریان مییابد.[3] ایمان، آثار نیک فراوانی نیز دارد؛ همچون تولید بهجت و انبساط، نیکو ساختن روابط اجتماعی و کاهش و رفع ناراحتیهای ضروری که لازمه ساختمان این جهان است.[4]
عمل صالح، از برجستهترین نمودهای رفتاری ایمان به خدا و مکمل ایمان معرفی شده است.[5] برخی گفتهاند: «صالحات یا عمل صالح، تبلور ایمان است در اعمال و رفتار خارجی ما و از این رو عبارت «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» بیش از هر عبارت دیگر مکرّر در قرآن به کار رفته است. آنان که ایمان آوردهاند، مؤمن به شمار نمیآیند؛ مگر آنکه ایمان درونی آنان در اعمالی که اطلاق عمل صالح بر آنها شایسته باشد، متجلی گردد».[6]
قرآن، عمل صالح را راهی برای بالا رفتن کلمه طیبه و علم میداند: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛[7] سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود و کار شایسته به آن رفعت میبخشد» و مؤمنان دارای عمل صالح را به عنوان برترین موجودات هستی معرفی میکند: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ؛[8] آنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند، آنها به حقیقت بهترین اهل عالمند». از نظر برخی مفسران، عمل صالح کاری است که فطرت بشر به آن رغبت دارد و سزاوار میداند که از آدمی سر زند.[9]
تاریخ گویای آن است که مؤمنانی که عمل شایسته انجام دادند و بر ایمان و عمل صالح خود تا پایان عمر پایدار ماندند، با سرانجام نیک و عاقبت بهخیری به دیدار پروردگار خود شتافتند.
2. تقوا
یکی از راههای رسیدن به حسن عاقبت، تقوا و پرهیزکاری است. قرآن در آیاتی به این مطلب اشاره کرده است.[10] قرآن، به انسان بیدارى مىدهد تا حضور خداوند را احساس کند و او را به تقوا دعوت مىکند تا واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند.[11]
تقوا از ماده «وقایه» به معنای نگهداری یا خویشتنداری است؛ یعنی انسان باتقوا کسی است که کنترل و ترمز دارد. خودش را در برابر گناه کنترل میکند؛ مانند ماشینی که در جاده پر پیچ و خم بدون ترمز با خطرات سهمگینی مواجه است و چه بسا به دره سقوط کند، اما ماشینی که ترمز دارد و راننده به موقع ترمز میکند، میتواند ماشین را به راحتی در تمامی پیچ و خمها کنترل کند و سالم به مقصد برساند. تقوا، داشتن قدرت کنترل و پرهیز از خطا در موقعیتهای گوناگون است.
تقوا، مانند لباس است که آدم را از گرما و سرما حفظ مىکند: «وَ لِباسُ التَّقوى ذلِكَ خَيْرٌ؛[12] جامه پرهیزگارى از هر جامهاى بهتر است». امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه فوق فرموده است: «لباس، همان لباسى است که شما مىپوشید و لباس تقوا، عفاف است».[13] تشبیه تقوا به لباس، بسیار ظریف و زیباست؛ زیرا همانگونه که لباس زشتىهاى بدن را مىپوشاند، تقوا نیز زشتىهاى روح را مىپوشاند. لباس، انسان را در برابر گرما، سرما و دیگر گزندهها ایمن میکند؛ تقوا نیز از روح، نفس و عقل انسان، در برابر وسوسهها و دسیسههاى شیطان محافظت مىکند.
تقوا را میتوان قطبنمای انسان دانست. همانطور که کشتی با قطبنما راه خود را به درستی پیدا میکند، انسان نیز با تقوا که حکم قطبنما را دارد، راه صحیح و درست را برای هدایت پیدا خواهد کرد.[14] انسان متقی که با پرهیزکاری راه درست را در دنیا پیدا کرده و تا پایان عمرش بر تقوا بوده است، با عاقبت بهخیری و سرانجام شایسته از دنیای فانی به آخرت ماندگار هجرت خواهد کرد.
3. احسان و نیکی به مردم
حُسن در مورد هر آنچه که احساس خوشی، رضایت، تحسین و زیباییخواهی انسان را برانگیزاند، به کار برده میشود. در برخی موارد، مترادف کامل واژه «خیر» در هر دو زمینه دینی و دنیایی است.[15] احسان عموماً به معنای نیکی در مقابل بدی به کار میرود. حسنات نیز به اموری گفته میشود که انسان به حسب طبع خود، آنها را حُسن و محبوب میداند؛ مانند عافیت، نعمت، امنیت و آسایش که همه از ناحیه خدای سبحان است.[16] احسان نیز گاه به معنای بخشش به دیگران و گاه در یک معنای عام، هر کاری نیک و پسندیدهای را شامل میشود. از این رو همه اعمال و کارهای مثبت و مفید و دارای ارزش اخلاقی، از مصداقهای این واژه در کاربرد دوم آن شمرده میشود.[17]
خداوند به نیکی امر میکند: «اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیکَ؛[18] همچنانکه خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن» و به دادگری و نیکوکاری و انفاق بر خویشان فرمان میدهد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى».[19] پروردگار با صراحت تأکید میکند که نیکوکاران را دوست دارد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ».[20] رسولخدا(صلی الله علیه و آله) نیز درباره نیکی به دیگران میفرماید: «عَلَیکَ بِصَنائِعِ الخَیرِ فَإنَّهَا تَدفَعُ مَصَارِعَ السُّوءِ؛[21] کارهای نیک را انجام ده که آنها جلوی مرگهای بد را میگیرند». آن حضرت با تشویق مردم به احسان میخواهد افراد جامعه از زندگی خوش و باصفا برخوردار شوند.
در فرهنگ اسلامی احسان مانند بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر جنبه بده بستانی دارد. کسی که به مردم احسان و نیکویی میکند؛ به طور متقابل از آنان احسان و خوبی میبیند. با رعایت اصل احسان و خوبی متقابل، زندگی اجتماعی انسانها وضعیت ایدهآل پیدا میکند و اشخاص به سوی کمال مطلوب حرکت میکنند و این، همان سرمایه اجتماعی است. قرآن این حقیقت اجتماعی را با بیان شیوا چنین بیان داشته است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ؛[22] اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی کردهاید».
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز[23]
یکی از مصادیق مهم نیکی و احسان، ادخال سرور و شادی است که در فرهنگ اسلامی نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است. امام صادق(علیه السلام) در این باره فرموده است: «مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ مِنْ إِشْبَاعِ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِیسِ کرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءِ دَینِهِ؛[24] از محبوبترین کارها نزد خدای عزوجل، شاد کردن برادر مؤمن است؛ به وسیله سیر کردن او از گرسنگی، گشودن گره گرفتاری او یا پرداخت بدهکاریاش». نکته ظریف این روایت، توجه به نیازهای معیشتی و رفع گرفتاری برادران ایمانی است که به شادی آنان منجر میشود. شادی و سرور افراد یک جامعه، چهره زندگی اجتماعی را نیز شاد و زندگانی را برای همه افراد مطلوبتر میکند.
در جامعه کنونی و بهویژه پس از پدیده ویروس کرونا و گرفتاریهای گوناگون اقشار مختلف، احسان و نیکوکاری نمود ویژهای پیدا کرده است. حرکتهای خودجوش در کمک به مردم و کارهای فرهنگی مانند ایجاد صندوقهای قرضالحسنه در جمع فامیل و یا شناسایی فقرا و بهویژه خانوادههای آبرومند و نیازمند و کمک مخفیانه به آنان برای حفظ کرامت و عزت انسانیشان در شرایط اقتصادی نامناسب کنونی موجب عاقبت بهخیری خواهد شد.
4. نیکی به مادر و پدر
اهمیت و ارزش نیکی به پدر و مادر تا آنجاست که میتوان آن را شاهکلید عاقبت بهخیری دانست. خداوند متعال میفرماید: «أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا؛[25] و آن اینکه به هیچ وجه شرک به خدا نیاورید، و به پدر و مادر احسان کنید».
فرزند نیکوکاری را که به پدر و مادرش احترام میکند و همواره به آنان خدمت میکند، باید احترام کرد. رسولخدا(صلی الله علیه و آله) یک خواهر و برادر رضاعی داشت. روزی خواهر رضاعی پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزد آن حضرت آمد. وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) نگاهش به او افتاد، با شادمانی از جا بلند شد و زیراندازش را برای او گسترد و او را بر روی آن نشاند و با خوشحالی با وی سرگرم گفتگو شد. پس از مدتی او رفت و برادر رضاعی آن حضرت به نزدش آمد؛ اما پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن احترام و پذیرایی را که از خواهرش کرده بود، از برادرش نکرد. وقتی علت رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) را پرسیدند، حضرت فرمود: «خواهرم بیشتر از برادرم در خدمت به پدر و مادر کوشا بود».[26]
حق مادر نسبت به پدر، بیشتر و سنگینتر است؛ زیرا مادر فرزند را ماهها در شکم خویش نگاه میدارد و با تمام سختیها وی را حمل میکند. بعد از وضع حمل نیز شیردهی و مواظبت و مراقبت، وظیفه سنگینی است که مادر به عهده میگیرد. شخصی نزد پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) آمد و درباره احسان و نیکویی به والدین سؤال کرد. رسولخدا(صلی الله علیه و آله) سه نوبت فرمود: «برو به مادرت خدمت و نیکویی کن«. بار چهارم پدر را یادآور شد.[27]
تورقی در زندگی انسانهای شایسته و موفق در طول تاریخ، گویای آن است که خدمت به مادر و پدر، موجب عزت دنیایی و سربلندی آنان در دنیا و عاقبت بهخیری و سرانجام نیک در آخرت شده است؛ مانند شیخ مرتضی انصاری به جهت احترام و نیکی به مادرش و آیتالله العظمی مرعشی نجفی به خاطر نیکی و احسان به پدرش. حتی افرادی همچون ادیسون و لویی پاستور نیز به جهت احسان و احترامی که در باره مادر و پدرشان انجام دادند، به شهرت و محبوبیت در دنیا رسیدند.
5. دوست و همنشین صالح
یکی از مهمترین عوامل برای عاقبت بهخیری و یا عاقبت بهشری، دوستان و همنشینان یک فرد هستند. انسان با انتخاب درست و آگاهانه دوست و همنشین، میتواند آدمی را به بالاترین درجات برساند و اشتباه و غفلت در گزینش دوست و همنشین، میتواند او را به پایینترین و پستترین درکات برساند و در تمامی زمینهها به سقوط و نابودی بکشاند. قرآن در سوره مدثر، یکی از عوامل حسنعاقبت و یا سوءعاقبت را دوست و همنشین افراد معرفی کرده است. روز قیامت بهشتیان از کسانی که به جهنم میروند، سؤال میکنند: «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَر؛[28] چه چیزی شما را به دوزخ انداخت؟». دوزخیان دلایل متعددی را برای این سرانجام خود بیان میکنند که یکی از آنها، چنین است: «كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ؛[29] ما پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم».
دوست و رفیق میتواند نقشی سرنوشتساز در زندگی هر فرد ایفا کند. چه بسیار دوستان خوبی که سبب دوری از گناه و عاقبت بهخیری انسان میشوند. آیات و روایات، نقش بسزایی در جهت دادن به دوستیها و پرهیز از عواقب ناگوار دنیوی و اخروی آنها بر عهده دارند؛ چنانکه خداوند میفرماید: «وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً؛[30] و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، در روز رستاخیز همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهاى خوبى هستند».
بنا بر عقل سلیم، دوستی با نیکان و افرادی که دارای صفات حمیده هستند، خوب و پسندیده است. دوست خوب و همنشین صالح، میتواند سبب رشد و تعالی انسان و در نتیجه عاقبت بهخیری او شود؛ مانند دوستی حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه.
همنشین تو از تو به باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید[31]
این در حالی است که دوستی با افراد دارای رذایل و انحرافات اخلاقی، ناپسند و مایه سرزنش آدمی است. اخلاق بد مانند میکروبهای آبله مسری است؛ برای مثال تکبر، بیماری مسری است. اگر انسان با فرد متکبر معاشرت کند، متکبر میشود؛ همانگونه که همغذا شدن با فرد مبتلا به آبله، موجب گرفتار شدن آدمی میشود. انسان با فرد غافل هم که مینشیند، غافل میشود. با اهل دنیا هم که بنشیند، اهل دنیا میشود.[32]
کند با جنس خود هر جنس پرواز
کبوتر با کبوتر باز با باز[33]
خوشاخلاقی و خوشرویی، از رموز دوستیابی است؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرموده است: «الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ؛[34] خوشرویی کمند دوستیابی است». افرادی که چهرهای گشاده دارند، دوستان بیشتری جذب میکنند.
نقل است دو دوست در بیابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا کردند. یکی به دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده و صورتش به شدت درد گرفته بود، بدون هیچ حرفی روی شن نوشت: «امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد». آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمهای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند. ناگهان دوست سیلیخورده به حال غرق شدن افتاد، اما دوستش او را نجات داد. او بر روی سنگ نوشت: «امروز بهترین دوستم، زندگیام را نجات داد». دوستی که او را سیلیزده و نجات داده بود، پرسید: «چرا وقتی سیلیات زدم، بر روی شن و وقتی تو را نجات دادم، بر روی سنگ نوشتی؟». آن مرد گفت: «وقتی دوستی تو را ناراحت میکند، باید آن را بر روی شن بنویسی تا بادهای بخشش آن را پاک کند؛ ولی وقتی به تو خوبی میکند، باید آن را روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آن را پاک نکند».[35]
نگارنده: محمد عِلّینی
فهرست منابع
کتب
آصفی، محمد مهدی؛ اخلاق از دیدگاه قرآن؛ قم: بوستان کتاب، چاپ اول، 1395 ش.
ایزوتسو، توشیهیکو؛ مفاهیم اخلاقی – دینی در قرآن؛ ترجمه فریدون بدرهای؛ تهران: قلم، 1360ش.
دهخدا، علیاکبر؛ امثال و حکم؛ج 1، چاپ بیست و یکم، تهران: امیر کبیر، 1391 ش.
تجلیل، ابوطالب؛ ارزشها و ضد ارزشها در قرآن؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1366ش.
حائری شیرازی، محیالدین؛ تمثیلات؛ قم: شفق، 1372 ش.
سعدی، مشرفالدین مصلح بن عبدالله؛ کلیات؛ تهران: نیک فرجام، 1362ش.
سید علوی، سیدابراهیم؛ اینگونه معاشرت کنیم؛ تهران: رسالت قلم، 1366ش.
شرفالدین، سیدحسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم؛ تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1395ش.
شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهجالبلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ چاپ اول، قم: هجرت، 1414ق.
طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1363ش.
قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسير القمى؛ قم: مؤسسه دار الکتاب، ۱۳۱۳ق.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول كافى؛ تهران: دارالثقلین، 1392ش.
مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.
مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ تهران: انتشارات صدرا، 1369ش.
نظامی گنجوی، الیاس بن یوسف؛ خسرو و شیرین؛ تهران: آتیسا، 1396ش.
نوری، حسین بن محمدتقی؛ مستدرک الوسائل؛ قم: مؤسسه آل البیت:، 1360ش.
سایتها
پورتال بیتوته؛ «داستان کوتاه دوست خوب».
[1]. حجرات: 14.
[2]. محمد بن یعقوب کلینی؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 23.
[3]. ابوطالب تجلیل؛ ارزشها و ضد ارزشها در قرآن؛ ص 10.
[4]. مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 2، ص43.
[5]. سید حسین شرفالدین؛ ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم؛ ص 142.
[6]. توشیهیکو ایزوتسو؛ مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن؛ ترجمه فریدون بدرهای؛ ص 256.
[7]. فاطر: 10.
[8]. بینه: 7.
[9]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 6، ص 375.
[10]. قصص: 83؛ اعراف: 128؛ هود: 49.
[11]. محمدمهدی آصفی؛ اخلاق از دیدگاه قرآن؛ ص 31.
[12]. اعراف: 26.
[13]. علی بن ابراهیم قمی؛ تفسير القمى؛ ج 1، ص 225؛ محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 68، ص 271.
[14]. محیالدین حائری شیرازی؛ تمثیلات؛ ص41.
[15]. توشیهیکو ایزوتسو؛ مفاهیم اخلاقی – دینی در قرآن؛ ترجمه فریدون بدرهای؛ ص 278 و 279.
[16]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 5، ص 9.
[17]. سید حسین شرفالدین؛ ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم؛ ص 141.
[18]. قصص: 77.
[19]. نحل: 90.
[20]. آلعمران: 134.
[21]. حسین بن محمدتقی نوری؛ مستدرک الوسائل؛ ج 2، ص 394.
[22]. اسراء: 7.
[23]. مشرفالدین مصلح بن عبدالله سعدی؛ کلیات سعدی؛ مواعظ، مثنویات، شماره 41.
[24]. محمد بن یعقوب کلینی؛ اصول کافی؛ ج 2، ص 192.
[25]. انعام: 151.
[26]. سید ابراهیم سید علوی؛ اینگونه معاشرت کنیم؛ ص 137 و 138.
[27]. همان، ص 159.
[28]. مدثر: 42.
[29]. مدثر: 45.
[30]. نساء: 69.
[31]. علیاکبر دهخدا؛ امثال و حکم؛ ج 1، ص 41.
[32]. محیالدین حائری شیرازی؛ تمثیلات؛ ص 27.
[33]. الیاس بن یوسف نظامی گنجوی؛ خسرو و شیرین؛ بخش 52.
[34]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ حکمت 6.
[35]. پورتال بیتوته؛ «داستان کوتاه دوست خوب».
https://www.beytoote.com/fun/fiction-vocal/shortstory1-about-friendship....
افزودن دیدگاه جدید