پیامدهای دلبستگی به دنیا در کلام و سیره امام حسین(علیه السلام)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه محرم ۱۴۰۰، پیامدهای دلبستگی به دنیا در کلام و سیره امام حسین(علیه السلام).
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
اشاره
از منظر اسلام آنچه خدا در زمین آفریده است، برای استفاده انسان است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَکُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً».[1] خداوند نعمتهای دنیوی را به صورت موقت و محدود در اختیار انسان قرار داده است تا با بهرهبرداری صحیح از آنها، بتواند خود را به کمال و رستگاری ابدی برساند؛ اما متأسفانه برخی انسانها با سوءاختیار خود، بهگونهای دلباخته و دلبسته دنیا میشوند که آن را اصیل و همیشگی میپندارند و بر آخرت ترجیح میدهند: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقَى؛[2] ولی شما زندگی دنیا را مقدم میدارید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است». این در حالی است که دنیاطلبی و ترجیح دنیا بر آخرت، منشأ همه گناهان و نافرمانیهاست: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة».[3] قرآن کریم در هشداری به مؤمنان میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَ لاَ أَوْلاَدُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛[4] ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند». بنابراین انسانها در مواجهه با دنیا و نعمتهای الهی، دو نوع رفتار کاملاً متفاوت دارند: عدهای بر مدار عبودیت حرکت میکنند و نگاهشان به دنیا و همه نعمتها، نگاهی توحیدی است. این گروه توجه دارند که باید از فرصت محدود زندگی و نعمتهای دنیوی برای آبادانی آخرت توشه بردارند:
رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلَى وَالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِکَ فِي عِبَادِکَ الصَّالِحِينَ؛[5] پروردگارا! شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای، به من الهام کن و توفیق ده تا عمل صالحی که موجب رضای توست، انجام دهم و مرا به رحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن.
برخی دیگر از انسانها چنان در دنیا، غرق و به آن دلبسته میشوند که از خداوند و حیات اخروی خود به کلی غافل میشوند و همه هستی خود را به چند سال زندگی در دنیا میفروشند. امام حسین(علیه السلام) صبح روز عاشورا در خطابهای، مردم را از این نوع زندگی پرهیز داده است:
عِبادَ اللَّهَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مِن الدُّنْيا عَلى حَذَرٍ، فَاِنَّ الدُّنْيا لَوْ بَقِيَتْ عَلى احَدٍ اوْ بَقِىَ عَلَيْها احَدٌ لَكانَتِ الْاَنْبِياءُ احَقَّ بِالْبَقاءِ وَ اوْلى بِالرِّضا وَ ارْضى بِالْقَضاءِ غَيْرُ ان اللّهَ خَلَق الدُّنْيا لِلْفَناءِ فَجَديُدها بالٍ وَ نَعيمُها مُضْمَحِلٌّ وَ سُرُورُها مُكْفَهِرٌّ وَ الْمَنْزِلُ تَلْعَةٌ وَ الدّارُ قَلْعَةٌ. فَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى؛[6] اى بندگان خدا، تقواى خدا را پيشه سازيد و از دنيا دورى كنيد كه اگر دنيا براى كسى مىماند يا كسى در دنيا مىماند، پيامبران شايستهتر بودند كه بمانند و آنان بيش از همه سزاوار خوشنودى هستند و بيش از همه به قضاى الهى خرسندند. خداوند بلندمرتبه، دنيا را براى بلا و اهل آن را براى فنا آفريد. پس تازگى دنيا، كهنگى است و نعمتهايش، نابود شونده و شادمانى آن، غم و اندوه است، سراى آخرت فرا مىرسد و خانه دنيا از دست مىرود. پس توشه برداريد كه بهترين توشه، تقواست.
این نوشتار به پدیده دلبستگی به دنیا و پیامدهای آن بر اساس کلام و سیره امام حسین(علیه السلام) میپردازد.
پیامدهای دلبستگی به دنیا
دلبستگی به دنیا، پیامدهای ناخوشایندی را برای فرد و جامعه به بار میآورد که در این قسمت به برخی از آنها اشاره میشود:
1. دلبستگی به دنیا، مهمترین مانعِ انجام وظیفه
دلبستگی به دنیا، انسان را از انجام مسئولیتهای خود باز میدارد. انسان دلبسته به کسی یا چیزی، به راحتی نمیتواند از دلبستگی خود رها شود؛ از این رو در طول زندگی همواره در اسارت دلبسته خود به سر میبرد.[7] خداوند در بیان علت سستی برخی مسلمانان از شرکت در جهاد میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِيلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ؛[8] ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید، بر زمین سنگینی میکنید (و سستی به خرج میدهید)؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شدهاید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست.
جمله «اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ» كنايه از تمايل به ماندن در وطن و حركت نكردن به سوى ميدان جهاد و يا كنايه از تمايل به جهان ماده و چسبيدن به زرق و برق دنياست.[9] امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا فرمود:
فَالْمَغْرُورُ مَنْ غَرَّتْهُ وَ الشَّقِىُّ مَنْ فَتِنَتْهُ، فَلا تَغُرَّنَّكُمْ هذِهِ الدُّنْيا، فَإِنَّها تَقْطَعُ رَجاءَ مَنْ رَكَنَ إِلَيْها، وَ تُخَيِّبُ طَمَعَ مَنْ طَمِعَ فيها؛[10] فريبخورده، كسى است كه دنيا او را فريب دهد و نگونبخت، كسى است كه دنيا او را مفتون خود كند. [مراقب باشيد] اين دنيا شما را نفريبد كه دنيا اميد هر كسى را كه به او دل ببندد، قطع مىكند و طمع آزمندان به خود را مىخشكاند.
دلبستگی کوفیان به دنیا، مانع انجام وظیفه و حمایت از امام حق در برپایی حکومت اسلامی شد. آنها وفای به عهد و احترام به مهمانی که خود او را دعوت کرده بودند، نادیده گرفتند و کارشان به جایی رسید که تصمیم به کشتن فرزند رسولخدا(صلی الله علیه و آله) گرفتند. از سوی دیگر در لشکر امام حسین(علیه السلام)، قلوب عاشقان مملو از عشق به خدا بود و جایی برای علاقه به دنیا و پست و مقام، ثروت و اهل و عیال وجود نداشت. از همین رو بود که برای جانبازی در راه حفظ دین و اصلاح سنت رسولخدا(صلی الله علیه و آله)، سلحشورانه به استقبال مرگ شتافتند. آنان، الگوهای ارزشمندی برای جوانانمان بودند که در هشت سال دفاع مقدس و دفاع از حرم اهلبیت: دنیا را رها کردند و بیباکانه به استقبال شهادت شتافتند.
تصاویر نورانی شهدا در هر شهر و روستا، گواه رشادت و مجاهدت مردمانی است که برای قرب به حق و اطاعت از امام خمینی; و خلف صالحاش مقام معظم رهبری؟مد؟ به عنوان نائب امام زمان4 از جان شیرین خود نیز گذشتند؛ شهیدان بزرگی همانند خرازیها، زینالدینها، حججیها و سلیمانیها. سیری در زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم، گویای آن است که آنان نیز همچون یاران امام حسین(علیه السلام) دلبسته و دلباخته دنیا نبودند که توانستند وظیفه خود را به درستی تشخیص دهند و در راه انجام آن، جان خود را تقدیم کنند.
2. مقامطلبی
یکی از مظاهر برجسته دلبستگی به دنیا، حب مقام و ریاست است. دلبستگی به دنیا موجب میشود برخی انسانها به هر طریقی، اگر چه مخالف موازین اخلاقی و دینی باشد، نظر مردم و یا مقامات بالا را به خود جلب کنند تا در پرتو آن، بتوانند به پست و مقامی برسند. در انتخابات شوراها، ریاستجمهوی و... چه بسیارند افرادی که با دروغ، تهمت، اسراف و ریخت و پاشهای فراوان، میکوشند توجه مردم را به خود جلب کنند. امام حسین(علیه السلام) درباره سرنوشت این افراد میفرماید: «لا اَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَـخَطِ الْخالِقِ؛[11]ملّتى كه خشنودى مردم را با خشم خدا معامله كند، هرگز رستگار نخواهد شد».
امام حسین(علیه السلام) در گفتار دیگری میفرماید: «مَن حاوَلَ أمرا بِمَعصِيَةِ اللّه ِكانَ أَفوتَ لِما يَرجُو وأسرَعَ لِما يَحذَرُ؛[12] كسى كه با نافرمانى خدا در پىِ كارى باشد، آنچه را که اميد دارد، بيشتر از دست میدهد و به آنچه که از آن مىپرهيزد، زودتر گرفتار آيد». نمونه بارز این سخن، عمر بن سعد است که برای به دست آوردن فرمانروایی ری، حاضر شد با امام(علیه السلام) بجنگد؛ اما با این کار به هدفش نرسید. در مقابل این گروه، برخی افراد همیشه به دنبال کسب رضایت الهی هستند و خدمت و محبتشان به مردم نیز تنها در راستای قرب الهی است؛ نه به دست آوردن پست و مقام و یا ثروتاندوزی. امام حسین(علیه السلام) درباره این دو گروه میفرماید: «مَن طَلَبَ رِضا اللّهِ بِسَخَطِ الناسِ كَفاهُ اللّهُ اُمُورَ الناسِ، ومَن طَلَبَ رِضا الناسِ بِسَخَطِ اللّه، وَكَلَهُ اللّهُ إلى النّاسِ؛[13] هر كس خشنودى خدا را [هر چند] با ناخشنودى مردم بطلبد، خداوند او را از امور مردم بىنياز كند و هر كه خشنودى مردم را با خشم و ناخشنود كردن خدا بجويد، خداوند او را به مردم واگذارد».
3. نادیده گرفتن مقام امامت
یکی از آثار مهم دلبستگی به دنیا، فاصله گرفتن از حقیقت دین است. حقیقت دین، ساحتهای گوناگونی مانند اندیشه و عقاید، اخلاق و حقوق و نیز حکومت و مدیریت جامعه دارد. انسان مؤمن، به همه ساحتهای دین متعبد است. یکی از معضلات جامعه اسلامی در عصر امام حسین(علیه السلام)، فراموشی حقیقت دین در ساحت حکومت و مدیریت جامعه بود. از نظر اسلام، هر فردی لایق و شایسته حکومت بر مردم نیست و حاکم اسلامی باید کسی باشد که تنها در مدار حق و توحید گام بردارد و رفتار و گفتارش، تجلی کلام حقتعالی باشد. از این رو شناخت امام و تبعیت از او، در تراز شناخت خدا قرار دارد. امام حسین(علیه السلام) در این زمینه فرمود: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ؛ ای مردم! خدای بزرگ بندگان را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند؛ وقتی او را شناختند، او را پرستش خواهند کرد و هنگامی که او را بپرستند، از بندگی غیر او بینیاز خواهند شد». سپس درباره چیستی شناخت خدا فرمود: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ؛[14] شناخت مردم به امامشان در هر زمان، آن امامی که اطاعتش بر آنها واجب است».
بنابر این حدیث، شناخت امام(علیه السلام) در ذیل شناخت خدا تعریف میشود و اطاعت از امام(علیه السلام)، اطاعت از خداست؛ زیرا امام عادل مردم را به سوی دین و اجرای فرامین الهی و حیات طیبه هدایت میکند. از همین روست که امام حسین(علیه السلام) از ابتدای قیام خود، بر امامت و جایگاه مهم آن تأکید میورزید: «فَلَعَمْري، ما الإمامُ إلّا الحاكمُ بالكِتابِ، القائمُ بالقِسْطِ، الدّائنُ بِدِينِ الحَقِّ، الحابِسُ نَفْسَهُ على ذاتِ اللّهِ؛[15] به جان خودم سوگند، امام و پيشوا كسى نيست، مگر آنكه بر اساس كتاب خدا حكومت كند، عدل و داد را بر پا دارد، پايبند به دين حق باشد و خود را وقف در راه خدا كند». این در حالی است که یزید فاقد این اوصاف بلند اعتقادی و اخلاقی است: «وَ يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَه».[16]
کوفیان به جای تبعیت از امام بر حق، به دلیل ترس از مرگ و زندانی و شکنجه شدن و یا به طمع به دست آوردن مطامع دنیوی، علیرغم آنکه امام(علیه السلام) را به کوفه دعوت کرده بودند تا بر آنها حکومت کند، تن به حکومت حاکم جائری همچون یزید و عبیدالله بن زیاد دادند، دنیا و شهوات خود را بر آخرت ترجیح دادند و اطاعت از شیطان را بر اطاعت از خدا برگزیدند. امام حسین(علیه السلام) درباره آنها به فرزدق فرمود:
یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمانِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ اسْتَأْثَرُوا فِی أَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکینَ وَ أَنَا أَوْلى مَنْ قامَ بِنُصْرَةِ دینِ اللّهِ وَ إِعْزازِ شَرْعِهِ وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ؛ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِىَ الْعُلْیا؛[17] اى فرزدق! اینان گروهى هستند که پیروى شیطان را پذیرفتند و اطاعت خداى رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهى را از بین بردند و بادهها نوشیدند و دارایىهاى فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یارى دین خداوند و سربلندى آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خداوند پیروز باشد.
مؤمنان باید در هر زمانی به تمامی ساحتهای دین ملتزم باشند. اکنون که در عصر غیبت به سر میبریم، بر اساس دلایل قطعی شرعی و عقلی، مدیریت جامعه اسلامی را باید کسی بر عهده بگیرد که بیشترین شباهت را به امام زمان4 داشته باشد؛ یعنی از علم و معرفت، تقوا و عدالت و قدرت مدیریتی بالا برخوردار باشد که به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی، این امر در وجود حضرت امام خمینی; و اکنون نیز در وجود مقام معظم رهبری، امام خامنهای؟مد؟ تعیّن یافته است و مردم متدین و انقلابی ایران اسلامی بر خلاف کوفیان، به خوبی نشان دادهاند که قدردان نعمت ولایت هستند و برای تحقق آرمانها و اهداف بلندشان همواره در میدان حضور دارند.
4. ذلت و خواری ابدی
از آثار برجسته دلبستگی به دنیا، تن دادن به زندگی پست و ذلیلانه است. کسی که دلباخته دنیاست، از مرگ میهراسد و حاضر است برای زندگی بیشتر، تن به هر ذلتی دهد. یکی از ذلتهای کوفیان، ذلت پیمانشکنی و بیوفایی است. امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا به آنان فرمود: «یا اهلَ الکُوفةِ! قُبحاً لَکُم وَ تَرحاً، بُؤسًا لَکُم وَ تَعسًا، اِستَصرَختُمُونا والِهِینَ؛[18]واى بر شما اى کوفیان! زشت باد کارتان! ما را به یارى فراخواندید، چون نزد شما آمدیم و ندایتان را پاسخ گفتیم، همان شمشیرها را که با ما هم قسم بود؛ به روى ما کشیدید».
وای بر کوفه و بر رسم پذیرایی او سست عهدی و ریاکاری و خودرأیی او
خاک عالم به سرش باد که در خاک کشید هر که بنشست سر خوان پذیرایی او
رسم او غدر و دو رنگی، ره او کید و نفاق شش جهت پر شد از آوازه رسوایی او[19]
از نگاه امام حسین(علیه السلام)، زندگی ذلیلانه مساوی با مرگ، و مرگ در راه عزت همان حیات جاودانه است:
لَيْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَاِحْياءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياةً خالِدَةً وَلَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّالْمَوْتَ الَّذى لاحَياةَ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَكْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ في سَبيلِ اللّه ِ، وَلكِنَّكُمْ لاتَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَمَحْوِ عِزّى وَشَرَفى؛[20] جايگاه من، جايگاه كسى كه از مرگ بترسد، نيست. مرگ در راه عزت و احياى حق، چقدر پيش من آسان است. مرگ در راه عزت، چيزى جز حيات جاودانه نيست و زندگى با ذلت، جز مرگ و نيستى كه هيچ حياتى همراه ندارد، نيست. آيا مرا با مرگ مىترسانيد؟ آيا بيش از كشتن من مىتوانيد؟ آفرين به مرگ در راه خدا، ولى شما نمىتوانيد شكوه مرا نابود كنيد و عزت و شرافتم را از بين ببريد.
همچنین فرمود: «مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍّ؛ اَلْمَوْتُ اَوْلى مِنْ رُكُوبِ الْعارِ وَالْعارُ اَوْلى مِنْ دُخُولِ النّارِ؛[21] مرگ با عزت از زندگى ذليلانه برتر است. مرگ برتر از همراه شدن با عار و خوارى، و خوارى از ورود در آتش، برتر است».
ملت مؤمن و انقلابی ایران اسلامی نیز با الگوگیری از این سخنان پرگهر امام(علیه السلام)، بیش از چهل سال است که تن به هیچ ذلتی نداده و با اقتدار و عزت تمام در راه رسیدن به اهداف بلند انقلاب ایستادگی کرده است و به زودی همه قلههای رشد و پیشرفت در عرصههای مادی و معنوی را به یاری خداوند فتح خواهد کرد.
بر ما گمان بندگی زور بردهاند ای مرگ همتی که نخواهیم این قیود
از آستان همت ما ذلت است دور و اندر کُنامِ غیرت ما نیستش ورود[22]
فهرست منابع
ابنشعبه حرانی، حسن بن علی؛ تحفالعقول؛ تصحیح علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، 1403ق.
ابن شهرآشوب، محمد بن علی؛ مناقب آل ابیطالب؛ تحقیق علی بن جمال اشرف حسینی؛ قم: المکتبه الحیدریه، 1390 ق.
ابنطاووس، علی بن موسی؛ اللهوف علی قتلى الطفوف؛ نجف: منشورات المطبعه الحیدریه، 1369ق.
اللهوف علی قتلی الطفوف؛ قم: انوار الهدی، 1389 ش.
ابنعساکر، علی بن حسن؛ تاريخ ابنعساكر؛ تحقیق علی شیری، بیروت: دار الفکر، 1415ق.
خوارزمی، موفق بن احمد؛ مقتل الحسين؛ قم: انتشارات مفید، [بیتا].
شریفی، محمود و دیگران؛ موسوعة کلمات الامام الحسین؛ قم: پژوهشکده باقرالعلوم7، 1383ش.
فتال نیشابوری، محمد بن حسن؛ روضةالواعظین و بصیرةالمتعضین؛ ترجمه محمود مهدوی دامغانی، چاپ اول، تهران: نشر نی، ۱۳۶۶ش.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ تهران: مکتبة الاسلامیه، 1363 ش.
محدثی، جواد؛ فرهنگ عاشورا؛ چاپ اول، قم: نشر معروف، 1374ش.
مفید، محمد بن محمد؛ الارشاد؛ قم: منشورات بصیرتی، [بیتا].
مكارم شيرازى، ناصر و دیگران؛ تفسير نمونه؛ چاپ دهم، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1371ش.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی آزادیان دکتری ادیان و عرفان. کارشناس علمی گروه تولید محتوای فرهنگی و تبلیغی.
[1]. بقره: 29.
[2]. اعلی: 16 و 17.
[3]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 2، ص 131.
[4]. منافقون: 9.
[5]. نمل: 19.
[6]. علی بن حسن ابنعساکر؛ تاريخ ابنعساكر؛ ج 14، ص 218؛ موفق بن احمد خوارزمى؛ مقتل الحسین7؛ ج1، ص 253.
[7]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران؛ تفسیر نمونه؛ ج 7، ص 417.
[8]. توبه: 38.
[9]. پیشین؛ ص415.
[10]. موفق بن احمد خوارزمى؛ مقتل الحسین؛ ج 1، ص 252 و 253.
[11]. همان، ص239.
[12]. حسن بن علی ابنشعبه حرانی؛ تحف العقول؛ ص245.
[13]. محمد بن حسن فتال نیشابوری؛ روضةالواعظين و بصيرةالمتعظين؛ ج 2، ص 443؛ محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج 71، ص 208.
[14]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 36، ص 384.
[15]. محمد بن محمد مفید؛ الارشاد؛ ج 2، ص 39.
[16]. علی بن موسی ابنطاووس؛ اللهوف على قتلى الطفوف؛ ص ۲۴.
[17]. محمود شریفی و دیگران؛ موسوعة كلمات الامام الحسين؛ ص 331.
[18]. محمد بن علی ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب؛ ج4، ص110.
[19]. محمدحسین بهجتی (شفق).
[20]. محمود شریفی و دیگران؛ موسوعة كلمات الامام الحسين؛ ص 360.
[21]. همان، ص 499.
[22]. جواد محدثی؛ فرهنگ عاشورا؛ ص 26.
افزودن دیدگاه جدید