محبت الهی منشأ محبت امام حسین(علیه السلام)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه محرم ۱۴۰۰، محبت الهی منشأ محبت امام حسین(علیه السلام).
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
مقدمه
محبت، اصل و اساس تمامی کارهاست؛ چنانکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرموده است: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُب؛[1] آیا دین چیزی غیر از محبت است؟». دین، برنامه منظم عملی و علمی برای انسان است که اطاعت، انقیاد، سیر و سلوک را برای او به دنبال میآورد. محبت، تبلور حقیقی اطاعت و عبادت و فلسفه آفرینش آدمی است. دین بر اساس محبت، و امام (علیه السلام)، منشأ محبت الهی است. یکی از اوصاف خاص رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله)، حبیباللّه بودن آن حضرت است. همه انبیای الهی در نبوت و دعوت انسان به خداپرستی شریک هستند، اما هر نبی ویژگی مخصوص به خود را داراست؛ چنانکه در زیارتنامهها نیز به آن اشاره شده است. حضرت آدم(علیه السلام) صفوةاللّه، حضرت نوح(علیه السلام) نبیاللّه، حضرت ابراهیم(علیه السلام) خلیلاللّه، حضرت موسی(علیه السلام) کلیماللّه و حضرت عیسی(علیه السلام) روحاللّه است.
پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز افزون بر ویژگی مشترکی که با دیگر انبیای الهی دارد، به عنوان ویژگی خاص خود، حبیباللّه است. این محبت در شخصیت کمالیه و در خاتمیت ایشان ظهور پیدا کرده است. در حدیثی مشهور از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که آن حضرت خطاب به امام حسین(علیه السلام) فرموده است: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَ اللَّهُ مَنْ أَحَبَ حُسَيْنا؛[2] حسین از من است و من از حسینم. خدا دوست دارد کسی را که حسین را دوست دارد». این سلسله حب، سلسلهای همیشگی و دائمی است. جایگاه امام حسین(علیه السلام)، حبیباللّه بودن است؛ هم حبیباللّه و هم حبیب رسول خدا(علیه السلام) است.
رابطه حُسن و محبت
اگر انسان نسبت به خود محبتی نداشته باشد، نمیتواند به دیگران نیز محبت داشته باشد. مأنوس بودن با افرادی که بهرهای از محبت نبردهاند، در نفس آدمی نیز اثرگذار میشود تا آنجا که آدمی نیز نمیتواند به دیگران محبت کند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره محبت به خانواده فرموده است: «أَحْسَنُ النَّاسِ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُكُمْ بِأَهْلِي؛[3] بهترين مردم از نظر ايمان، خوشخوترين و مهربانترين آنها نسبت به خانوادهاش است و من، مهربانترين شما به خانوادهام هستم». محبت به افراد خانواده، زمینه محبت به دیگران را فراهم میکند. به طور کلی محبت بر اساس معرفت و کمال و کمال نیز بر اساس محبت است و این دو دایر مدار یکدیگر هستند. وقتی آدمی برای محبت برنامهریزی کند، به طور طبیعی همه چیز نیز فدایی محبت میشود؛ چنانکه امام حسین(علیه السلام) فدایی محبت شد و این محبت، بر اساس حسن و جمال است.
رابطه حُسن و محبت، رابطهای دو سویه است؛ بدین معنی که محبت، زمینهساز حُسن میشود و حُسن با خود، محبت را به همراه میآورد. نام صحیح امام حسین(علیه السلام)، حُسَین علیه الصلاة و السلام است. امام صادق(علیه السلام) در معنای این نام فرموده است: «خداوند دارای اسمای حسنی است. بر اساس آیه شریفه به آدمی دستور دادهاند که هر گاه میخواهد خدا را بخواند و با خدا صحبت کند، او را با اسمای حسنی بخواند تا وجودتان رنگ و بوی الهی بگیرد».
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»[4] اسماء امامان از اسماء الهی اشتقاق یافته است. حسین، اسمی از اسمای الهی و اسم مصغر است؛ بدین معنی که حسین علیه الصلاة و السلام، اسمی است که جمال و کمال و حسن الهی را در خود دارد. احسان الهی وقتی متشخص میشود اثر دارد. تصغیر حُسن یعنی تشخص احسان الهی در اسم شریف حسین علیه السلام. تأثر و اندوه قلبی انسان برای امام حسین(علیه السلام) به سبب ارتباط تکوینی با اسمای الهی است. حسین از حُسن و احسان الهی گرفته شده است. باحسان اللّه قامت السموات و الارض. اساس آسمان و زمین بر احسان الهی است.
اربعین نماد محبت امام حسین(علیه السلام)
یکی از جلوههای ویژه اجتماع بزرگ اربعین حسینی، حب الحسین است. محبت حسینی است که انسانها را از اقصی نقاط جهان گرد هم جمع میکند. ایثار و فداکاری امام حسینر برای پایداری دین بود و اساس دین نیز محبت، معرفت و حُسن است. در حقیقت ایام عزای اباعبداللّه(علیه السلام)، ایام توسل و تمسک به حب و محبت است و هرچه این فضا دلبازتر شود، محبت نیز گستردگی بیشتری پیدا میکند. اساس و پایه قیام امام حسین(علیه السلام)، محبت بود؛ از همین روست که با جان و دل انسانهای آزاده پیوند خورده و ماندگار شده است. انسانهای آزاده نیز به واسطه پیوند قلبی با امام(علیه السلام)، باقی میمانند و جاودانه میشوند؛ چنانکه یاران باوفای آن حضرت، جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند تا مودت و محبتشان را به حضرت ابراز کنند. محبت به سیدالشهدا(علیه السلام) را میتوان به هر شیوه ممکن ابراز داشت؛ حتی در این ایام که ویروس کرونا مانع گردهماییهای معمول شده است، میتوان هر خانه را به یک حسینه تبدیل و با ذکر اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) پیوند برقرار کرد.
محبت به دین و اهلبیت: بهویژه امام حسین(علیه السلام) از آنرو ارزشمند است که بر اساس محبت به خداوند شکل میگیرد؛ چنانکه در برخی روایات محبت و دوست داشتن وطن، از نشانههای ایمان شمرده شده است: «حُبُ الْوَطَنِ مِنَ الإِيمَان».[5]
رضایت الهی، هدف اصلی قیام امام حسین(علیه السلام)
یکی از اصول اساسی در محبتورزی، آزار نرساندن و اذیت نکردن دوست است. خداوند، اولین دوست انسان مؤمن است. در مرحله دوم، رسولخدا(صلی الله علیه و آله) و اهلبیت: دوستان انسان مؤمن هستند. وظیفه دوستی نیز ایجاب میکند با پیروی از دستورات آنها، رضایت شان را جلب، و از آزار و اذیت آنها پرهیز کرد.
نقل شده است روزی امام باقر(علیه السلام) به عیادت جابر بن عبداللّه انصاری، صحابی رسولخدا(صلی الله علیه و آله) رفت. جابر در بستر بیماری بود. وقتی امام باقر(علیه السلام) به خانه جابر وارد شد عرض کرد: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به من فرمود عمرت آنقدر طولانی میشود که فردی از نوادگانم را درک میکنی که نامش، نام من و بقیةاللّه4 از وجود اوست. سلام مرا به او برسان». امام باقر(علیه السلام) احوال جابر را پرسید و جابر در پاسخ گفت: «شرایط بر من بسیار سخت است، آنگونه که مرگ را به زندگی، بیماری را به سلامتی و فقر و ناداری را بر ثروتمندی ترجیح میدهم». حضرت به او فرمود: «ما اینگونه سخن نمیگوییم. ما میپسندیم، آنچه را که خدا میپسندد. اگر مرگ را برای ما مقدر کند، راضی هستیم. اگر سلامتی یا بیماری تقدیر کند، راضی هستیم. اگر فقر و ناداری تقدیر کند، باز هم راضی به رضای او هستیم. ما رضا را میپسندیم».[6]
دوستدار واقعی اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) باید هدف امام را هدف زندگی خود قرار دهد. هدف حقیقی امام حسین(علیه السلام) از قیام علیه ظلم، کسب رضایت خداوند بود؛ نه فقط مبارزه با ظلم و شهادت. خطمشی زندگی آن حضرت بهویژه در قیام کربلا، رضایت الهی است. از همین روست که هنگام خروج از مکه فرمود:
رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ، نَصْبِرُ عَلَى بَلاَئِهِ وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِينَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِاللَّهِ(صلی الله علیه و آله) لَحْمَةٌ هِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِي حَظِيرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَيْنُهُ، وَ يُنَجَّزُ لَهُمْ وَعْدُهُ، مَنْ كَانَ بَاذِلا فِينَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْيَرْحَلْ فَإِنِّي رَاحِلٌ مُصْبِحاً، إِنْشَاءَاللَّهُ؛[7] خشنودی خداوند، خشنودی ما اهلبیت است. در مقابل بلاى او صبر میكنیم تا اينكه پاداش صابرين را به ما تمام و كمال عطا فرمايد. یك تكه گوشت او هم از رسولخدا(صلی الله علیه و آله) جدا نمیشود و آن اعضاى قطعه قطعه، به زودى در بهشت جمع مىشوند كه چشم پيامبر(صلی الله علیه و آله) بدان روشن میشود و به وعدهای كه خدا داده است، وفا میشود. كسى كه در راه ما میخواهد جانش را ببخشد و خود را آماده دیدار با خدا كند، پس باید با من بیاید؛ زیرا من با خواست خدا فردا صبح روانه خواهم شد.
حضرت افرادی را که میخواهند در زمره محبت و رضایت الهی قرار گیرند، به همراهی و همگامی با خود دعوت کرد. جلب رضایت الهی تا آن اندازه برای امام(علیه السلام) اهمیت دارد که در آخرین لحظات زندگی پربار خویش نیز در گودال قتلگاه فرمود: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ؛[8] الهی راضیام به آنچه برای من میخواهی و تسليم امر توأم ای فريادرس دادخواهان، معبودی جز تو نمییابم».
تقوا و جلب رضایت الهی، وظیفه شیعیان
فلسفه قیام امام حسین(علیه السلام) رضایت حق تعالی است. از اینرو شیعه و مرید واقعی امام(علیه السلام) باید همواره تلاش کند در مسیر اطاعت الهی گام بردارد و کسب رضایت الهی را سرلوحه تمامی برنامههای خود قرار دهد.
در اولین فراز زیارت اربعین خطاب به امام(علیه السلام) اینگونه سلام داده میشود: «اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ». زیارت با سلام به ولیخدا آغاز میشود؛ زیرا انسان را به خدا نزدیک میکند. ولیّ به معنای کسی است که مقرب الیاللّه است. انجام هر کاری به نیت نزدیکی به خدا با گناه سازگاری ندارد. فردی که هر کاری را به نیت قربت و نزدیکی به خدا انجام میدهد، باید از گناه دور شود. کسی که امام حسین(علیه السلام) را دوست دارد و با عنوان ولیاللّه به او سلام میدهد، باید از گناه دوری کند و اگر مرتکب گناهی شد، به سرعت استغفار کند. ولیاللّه بودن امام(علیه السلام) بدین معناست که حضرت حتی گناهکاران را نیز به حضرت حق نزدیک میکند؛ چنانکه فردی به محضر امام حسین(علیه السلام) آمد و به حضرت عرض کرد: «میخواهم گناه نکنم، اما نمیتوانم. مرا موعظهای کن که از گناه دوری کنم». امام(علیه السلام) به او فرمود:
افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ فَأَوَّلُ ذَلِكَ لَا تَأْكُلْ رِزْقَ اللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الثَّانِي اخْرُجْ مِنْ وَلَايَةِ اللَّهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الثَّالِثُ اطْلُبْ مَوْضِعاً لَا يَرَاكَ اللَّهُ وَ أَذْنِب مَا شِئْتَ وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَكَ مَالِكٌ فِي النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِي النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْت؛[9] پنج کار را بکن و آنگاه هر چه خواستی, گناه کن - وگرنه دست از گناه بکش ـ اول روزی خدا را نخور و هر چه خواستی، گناه کن. دوم از ولایت خدا خارج شو و هر چه خواستی، گناه کن. سوم جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه خواستی، گناه کن. چهارم آنگاه که ملکالموت برای قبض روح تو میآید، اگر توانایی دفع او را داری و میتوانی از دست وی نجات پیدا کنی؛ هر چه میخواهی گناه کن. پنجم وقتی مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند، اگر میتوانی داخل نشو و هر چه میخواهی، گناه کن.
این سخن گهربار امام(علیه السلام)، دستورالعمل جامعی برای سیروسلوک است. وجود امام(علیه السلام) جامع محبت، معرفت و رضایت الهی است و تمام لحظات زندگی آن حضرت، ترسیم سیروسلوک حقیقی و رسیدن به مقام قرب الهی است. اربعین تنها خاص امام حسین(علیه السلام) و تداوم کربلاست. قیام کربلا، استمرار غدیر و استمرار بعثت تامه اولیا و رسولان الهی بود و اربعین، معبر عشاقی است که قرب و رضایت الهی را میجویند. زیارتنامه اربعین، مشحون از امامشناسی و در نقطه مقابل دشمنشناسی است. در این زیارتنامه که دارای سلامهای هفتگانه به امام(علیه السلام) است، امام(علیه السلام) با عنوان قتیل العبرات یاد میشود. عبرات میتواند دو معنی داشته باشد، در یک معنی، عبرت باشد؛ یعنی عبرة للعالمین است. در معنای دیگر به معنی اشک باشد؛ اشکی که اساس آن محبت است. اشکی که در دل شب برای خدا باشد و نیز اشکی که برای اباعبداللّه(علیه السلام) ریخته میشود، بهترین عاملی است که میتواند آدمی را به خدا متصل کند. وصیتنامههای شهدا به عنوان یاران اباعبداللّه(علیه السلام) در عصر کنونی، میتواند نقطه اتصال و پیوند خوبی برای ارتباط با خدا باشد. از همین روست که مقام معظم رهبری؟مد؟ همواره تأکید میکنند که وصیتنامههای شهدا را بخوانیم. هر فردی که اهل دل باشد، از فرصت اربعین و زیارت مخصوص به آن استفاده میکند تا بتواند بین خود و خدا، پلی ایجاد کند.
فهرست منابع
ابنطاووس، علی بن موسی؛ اللهوف علی قتلی الطفوف؛ ترجمه احمد فهری زنجانی؛ تهران: جهان، [بیتا].
ابنقولویه، جعفر بن محمد؛ کامل الزیارات؛ تصحیح عبدالحسین امینی؛ چاپ اول، نجف: دار المرتضویه، 1365 ش.
آلغازی، عبدالقادر؛ بیان المعانی؛ چاپ اول، دمشق: مطبعة الترقی، 1382 ق.
امینی، عبدالحسین؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب؛ قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م.
برقی، احمد بن محمد؛ المحاسن؛ تصحیح جلال الدین محدث؛ چاپ دوم، قم: دار الکتب الاسلامیه، 1371 ق.
حلوانی، حسین بن محمد؛ نزهةالناظر و تنبیه الخاطر؛ چاپ اول، قم: مدرسة الاامام المهدی4، 1408 ق.
شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الاخبار؛ چاپ اول، نجف: مطبعة حیدریة، [بیتا].
صدوق، محمد بن علی؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)؛ تصحیح مهدی لاجوردی؛ چاپ اول، تهران: نشر جهان، 1378 ق.
مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاءالتراث العربی، 1403 ق.
نگارنده: آیتاللّه هادی عباسی خراسانی استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و مبلّغ نخبه دفتر تبلیغات اسلامی.
[1]. احمد بن محمد برقی؛ المحاسن؛ ج 1، ص 263.
[2]. جعفر بن محمد ابنقولویه؛ کامل الزیارات؛ ص 53.
[3]. محمد بن علی صدوق؛ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)؛ ج 2، ص 38.
[4]. اعراف: 180.
[5]. عبدالقادر آل غازی؛ بیان المعانی؛ ج 2، ص 404.
[6]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 36، ص 313.
[7]. حسین بن محمد حلوانی؛ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر؛ ص 86.
[8]. علی بن موسی ابنطاووس؛ اللهوف علی قتلی الطفوف؛ ص 166.
[9]. محمد بن محمد شعیری؛ جامع الاخبار؛ ص 131.
افزودن دیدگاه جدید