الگوی حجاب در عرصه ورزش، اختراع و پژوهش
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف
برشی از کتاب "شمیم عفاف" فصل دوم؛ شیوه های ترویج فرهنگ حجاب|قسمت چهارم.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
*******
الگوی حجاب در عرصه پژوهش
بیبی فاطمه، حقیر السادات 39ساله و متولد استان یزد، دانشجوی سال آخر دکتری نانو بیوتکنولوژی و در حال تکمیل پروژه دکتری هستم. همچنین، در این مدت، بیش از 70 پروژه داخلی و بینالمللی داشتهام.
زمانی که دبیرستان بودم، ازدواج کردم؛ در آن دوران، همسرم دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود. همراه او به تهران آمدم و در خوابگاه دانشجویی زندگی خود را آغاز کردیم. در همان سالها، ادامه تحصیل دادم و در دانشگاه پذیرفته شده و به همراه همسرم مشغول تحصیل گردیدم. همزمان با اتمام کارشناسی خود، باردار شدم و به همین دلیل، چند سال تحصیل را رها کردم، تا بچهها کمی بزرگتر شوند؛ اما بعد از چند سال، دوباره در دانشگاه شرکت کردم و این بار دو رشته فیزیولوژی و بیوشیمی را همزمان شروع کردم و به دلیل اینکه در این دو رشته، با معدل بالای 18 و پایاننامه عالی فارغالتحصیل شدم، با امتیاز استعدادهای درخشان وارد دورۀ دکتری شدم. هیچگاه برنامههای درسی و کارهای زیاد، باعث غفلت من از خانواده نشد؛ زیرا برای تمام زندگیام برنامهریزی میکردم؛ حتی برای ساعات رفتوآمدم. به همین دلیل، فضای آزادی را به منزل اختصاص میدادم و در این ساعات، تمام وقتم در اختیار همسر و فرزندانم بود و به آنها رسیدگی میکردم. کارهای تحقیقاتی را در مرکز تحقیقات به اتمام میرساندم و وقتی در منزل بودم، دیگر حرفی از درس و کار نبود و تمام وقتم را با بچهها میگذراندم. زمانی که آنها منزل نبودند و یا خواب بودند، به کارهای خودم میپرداختم.
حجاب و زن بودن، هیچگاه محدودیتی برای من ایجاد نکرد و مرا آزار نداد؛ زیرا وقتی پای علم در میان باشد، فرقی میان زن و مرد وجود ندارد. به حجاب و چادرم نیز افتخار میکنم؛ چراکه وجود حجاب، نه تنها باعث خجالت و یا تمسخر من نشده است، بلکه همواره برایم احترام و آرامش را به ارمغان داشته است. یادم هست یک بار که برای کنفرانسی به خارج از کشور سفر کرده بودم، داشتم برای سخنرانی آماده میشدم که کسی از من پرسید: «شما عرب هستید؟» با تعجب گفتم: نه؛ من یک ایرانی هستم. برایم جای تعجب و سؤال بود که چرا زن محجبه با نام عرب شناخته میشود و ما ایرانیها نباید به عنوان محجبه شناخته شویم. آیا دین ما اسلام نیست که حجاب مایه افتخار ما نباشد؟
البته در حال تشکیل کارگروه فناوری نانو در بنیاد نخبگان یزد هم هستم تا بتوانم با تشکیل مرکزی، در اشتغال و تحصیل جوانان سهمی داشته باشم.[1]
الگوی حجاب در عرصه اختراع
یکی از زنان موفق ایرانی، سرکار خانم دکتر معصومه فیروزآبادی است. کسی که بعد از 12 سال تحقیق و کار آزمایشگاهی و تلاش خستگیناپذیر و با امکانات بسیار کم، توانست از طریق تزریق سلول شوان به بیماران ضایعه نخاعی و درمان این نوع بیماران، افتخار بزرگی برای ایران و ایرانی در جهان بیافریند. دکتر معصومه فیروزآبادی، از 23 سال قبل تحقیقات خود را آغاز کرده است و از سال 1364 مشغول به فعالیتهای پژوهشی است. او هماکنون مسئول آزمایشگاه ترمیم بافت و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک دانشگاه تهران میباشد. ایشان یکی از اساتید برجسته دانشگاه تهران است. دکتر فیروزآبادی کار خودش را با امکاناتی نزدیک به صفر و تنها با کمک یک دانشجوی ترم اوّل پزشکی آغاز کرد. اگرچه این کار در ابتدا غیرممکن به نظر میرسید، ولی سرانجام به ثمر نشست و اشک شادی را در چشمان بسیاری از بیماران جاری کرد. او میگوید:
«سالهای 73 ـ 74 که جانبازان جنگی زیادی داشتیم و این موضوع به شکل حادی مطرح بود، دیدن وضعیت جانبازان و روحیه بالای آنها، باعث شد که احساس کنم وظیفه داریم کاری برای آنها انجام دهیم؛ بهخصوص که گرایش رشته تحصیلی من، نروبیولوژی بود و میتوانست در ارتباط با ترمیم سیستم اعصاب و آسیبهای نخاعی باشد.»
او با امید و تلاش بسیار خود، این طرح را به نتیجه رساند. در اواخر کار، از یک آقای دکتر جراح دعوت به همکاری کرد؛ ولی آن دکتر با مشاهده امکانات کم آزمایشگاهی، او را مورد تمسخر قرار داد و با ایشان همکاری نکرد. از ویژگیهای شخصیتی این بانو، تواضع بسیار زیاد اوست. وی اصرار دارد کاری را که ثمره 12 سال تلاش با همکاری یک دانشجو بوده، یک کار تیمی بنامد.
در یکی از مصاحبهها، از یکی از همکاران ایشان پرسیده شده بود که ایده اصلی این طرح، متعلق به چه کسی بوده است؟ آن آقا در پاسخ به جای جواب واضحی که این سؤال داشت، عنوان کرد: «در کارهای گروهی اینکه ایده متعلق به چه کسی است، اهمیتی ندارد!» البته این چیزها برای خانم دکتر فیروزآبادی اهمیتی نداشت؛ چون او جز هدفش که درمان بیماران قطع نخاعی بود، چیزی نمیدید و مزد خودش را هم از برق شادی نگاه و اشک شوق بیماران بهبودیافته گرفت. او نه بُعد مالی کار را میدید و نه شهرت را؛ حتی در یکی از مصاحبهها که میخواستند برای گرفتن تعدادی عکس از ایشان وقت بگیرند، گفته بود: «عکس یک زن چادری را بیندازید، کافیه؛ بقیهاش خیلی اهمیت ندارد!»
او میگوید: «مورد اوّل پیوند را که انجام دادیم، یکی از جانبازان عزیزی بود که از 18 سال پیش روی ویلچر نشسته بود. این عزیز، پس از دو سه روز با من تماس گرفت و گفت: پاهای من گزگز میکند. در آن شرایط، باور کنید با هیچ جملهای نمیتوانم شوق و احساس خوشحالی خود را در آن لحظات توصیف کنم.»
زمانی که طرح ایشان به نتیجه رسید، فقط یک مقاله در ISI چاپ کرده بود؛ درحالیکه کاخ آمال و آرزوهای اساتید و دانشجویان ایرانی، تعداد مقالههای بیشتر است.[2]
الگوی حجاب در عرصه ورزش
حجاب برای زنان مسلمان، یک محدودیت نیست؛ بلکه یک قدرت است. نخستین وزنهبردار محجبه جهان گفت: «زنان مسلمان نباید پوشش را یک محدودیت ببینند؛ بلکه این، یک قدرت است که میتوان با کمک آن، نتایج بهتری گرفت.»
وزنهبرداری، همیشه از جمله ورزشهایی بوده که به دلیل قوانین خاصی که دارد، ورزشکاران زن مسلمان اجازه حضور در رقابتهای رسمی را نداشتند. مهمترین علت این مسئله نیز آن بود که بنا بر قوانین، باید آرنجها و زانوهای وزنهبرداران بدون لباس باشد، تا داوران یکی از خطاهای اصلی این مسابقات را که همان کمکگرفتن از پاها برای بلندکردن وزنه است، تشخیص دهند. برای همین، زنان مسلمان در طول تاریخ این ورزش یا نمیتوانستند در رقابتها شرکت کنند، یا باید از پوشش استاندارد بینالمللی استفاده میکردند. این، مسئلهای است که «کلثوم بینظیر عبدالله» یکتنه با آن مبارزه کرده تا نام خود را به عنوان نخستین وزنهبردار زن مسلمان در کتاب تاریخ این ورزش ثبت کند.
او که ریشهای پاکستانی دارد، اما بیشتر آمریکایی است، ابتدا تکواندو کار میکرد. سپس، تصمیم گرفت ورزشهای قدرتیتری را کار کند. ازاینرو، بعد از اینکه در مقطع دکتری فارغ التحصیل شد، به وزنهبرداری علاقهمند شد. در شهر آتلانتا یک ورزشگاه مخصوص وزنهبرداری وجود داشت. به آن باشگاه رفت و تمرین را شروع کرد. بعد از حدود دو سال تمرین، مربیاش به او گفت: «در شرایطی هستی که بتوانی در مسابقات شرکت کنی.» در نهایت، در یکی از مسابقهها شرکت کرد که تجربه بسیار خوبی برایش بود. با تشویق ورزشکاران و مربیان، در رقابتهای بیشتری در شهرهای اطراف شرکت کرد. پس از این رقابتها، توانست وارد مسابقههای ملی شود؛ اما با توجه به اینکه هیچوقت هیچ زن محجبهای در رقابتهای ملی آمریکا شرکت نکرده بود، مسئولان گفتند در مورد موضوع شما باید تصمیم گیری کنیم. برای همین، به وی اجازه ندادند در رقابتهای سال 2010 شرکت کند. میگفتند: باید از لباسهای استاندارد استفاده کنی. او چندین بار برایشان نامه نوشت و شرایط را توضیح داد؛ ولی میگفتند: ما پیرو قوانین فدراسیون بینالمللی هستیم. بعد، این موضوع به رسانههای محلی کشیده شد و در نهایت، با مطبوعاتیشدن ماجرا، کمیته ملی المپیک آمریکا قبول کرد و این بانوی ورزشکار، توانست در ماه جولای گذشته در رقابتهای ملی شرکت کند. سپس، در مسابقات جهانی سال جاری از طرف پاکستان شرکت کرد؛ چون آنها وزنهبردار زن نداشتند.
کلثوم بینظیر عبدالله میگوید: «هیچ وقت فکر نمیکردم بتوانم با حجاب در این موقعیت قرار بگیرم. من هیچگاه نقش الگو را نداشتم؛ اما خوشحالم که امروز الگو شدهام و اوّلین زن محجبه بودم که در رقابتهای وزنهبرداری شرکت کرد. شاید بعضی از زنان مسلمان فکر کنند با حجاب نمیتوانند یک ورزشکار شوند. البته شاید برای برخی رشتههای سرعتی و رکوردی، موضوع حجاب کمی مشکلساز باشد؛ اما وزنهبرداری از جمله رشتههایی است که با حجاب هم میشود بدون سختی آن را انجام داد. اکنون پارچههای خوبی هم هست که میتوان با آن، لباس مناسب و متناسب با قوانین وزنهبرداری دوخت. به نظر من، زنان مسلمان نباید پوشش را یک محدودیت ببینند؛ بلکه این، یک قدرت است که میتوان با کمک آن نتایج بهتری گرفت. زنان مسلمان نباید حجاب را محدودیت بدانند.»[3]
[1]. شبکه اطلاعرسانی راه دانا، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
http://www.dana.ir/news/178608.html
[2]. پایگاه اطلاعرسانی مجمع جهانی اهلالبیت؟عهم؟، تاریخ دسترسی: 7/11/1396، نشانی:
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,15102A55861.html
[3]. وبگاه خبری _ تحلیلی قدسآنلاین، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
افزودن دیدگاه جدید