دولت و مسأله ى تبلیغ
نام نشریه: مبلغان، شماره 8
جنگ رسانهها پديدهاي نوين و امروزي نيست
دو جريان «تبليغات ديني» و «تبليغات ضد ديني» هميشه در جهان و كشور ما وجود داشته و دارد. درگيري دو
جناح «حق» و «باطل» فقط در قالب فعاليّتهاي نظامي نبوده و نخواهد بود. جنگ سرد و تبليغاتي به منظور تضعيف انديشه و روحيّهي دشمن و تقويّت روحيّه و تفكّر «خودي» عمري به درازاي زندگي جمعي انسان بر كرهي خاك دارد.
حتّي روزي كه انسان در بهشت ميزيست، تبليغات شيطاني بر او اثر گذاشت و جريان هبوط آدم آغاز شد. جنگ تبليغاتي از كهن ترين و با دوام ترين و پيچيده ترين انواع نزاع دو جبههي حق و باطل در طول تاريخ انسان است.
در جهان امروز جنگ راديوها، تلويزيون ها، خبرگزاري ها، ماهواره ها، روزنامهها و كتابها و پايگاههاي اطلاع رساني و در يك سخن واژهها و تصويرها و امواج صوتي، تصويري، قبل از جنگ هواپيماها و تانك ها، بمبها و خمپاره ها، مينها و موشكها و همراه با آن و پس از آن وجود داشته و خواهد داشت. طبيعي است كه در اين نزاع فكري ـ فرهنگي هيچ دولتي نميتواند بي طرف و بي تفاوت به تماشا بايستد.
دولت و انواع تبليغ
«تبليغات» گرچه از نظر ذهني و در نگاه اوّل به سه قسم قابل تفكيك است.
1 ـ تبليغات ديني
2 ـ تبليغات ضد ديني
3 ـ تبليغات بي طرف
ولي در دنياي واقعيّت خط سوّمي بين مرز دين و ضد دين وجود ندارد. مدّعيان بي طرفي در جنگ توحيد و شرك، ايمان و كفر و عدالت و بيداد، سرانجام يا به «جبههي حق» ميپيوندند و يا ابزار دست اردوي باطل ميشوند.
وظايف دولت در رابطه با اين دو نوع تبليغات و رسانههاي گروهي و ابزارها و نهادهاي تبليغي چيست؟
اصولاً دولت نسبت به هر كدام از «تبليغات ديني» و «ضد ديني» سه گونه ممكن است، موضع گيري كند.
1 ـ موضع گيري حمايتي
2 ـ موضع گيري مخالفت آميز
3 ـ ايستادن در جايگاه بي تفاوتي و بي طرفي.
احتمالات انواع موضع گيري دولت نسبت به تبليغات را چنين ميتوان ترسيم كرد:
1 ـ دولت از تبليغات ديني حمايت كند.
2 ـ دولت با تبليغات ديني مخالفت كند.
3 ـ دولت نسبت به تبليغات ديني بي طرف باشد.
4 ـ دولت از تبليغات ضد ديني حمايت كند.
5 ـ دولت با تبليغات ضد ديني مخالفت كند.
6 ـ دولت نسبت به تبليغات ضد ديني بي طرف باشد.
از اين شش گونه موضع گيري، بدترين نوع آن اين است كه دولت اسلامي يا كارگزاران آن در برابر «تبليغات ديني» موضع مخالف بگيرند و يا در برابر «تبليغات ضد ديني» به حمايت برخيزند. و نوع بد آن در جنگ فرهنگي اعلام بي طرفي است.
فاجعه وقتي شكل ميگيرد، كه خبرگزاريها و رسانهها و مطبوعات و اركان و اعضاي نهادي كه مسؤول تبليغ حق و ارزش هاست و امكانات مسلمانان به اين دليل در اختيار آن قرار گرفته كه كار «فرهنگ و ارشاد اسلامي» را سامان بخشد، با ادعاي بي طرفي و تكثرگرايي به ياري و حمايت تبليغات ضدديني برخيزد و به مهاجمان مدال و جايزه بپردازد و يا امكانات مسلمانان را بين كفّار و مسلمانان و منافقان تقسيم كند!
بي طرفي در برابر هجوم فرهنگي
امام علي عليه السلام دربارهي كساني كه با ادّعاي بي طرفي در جنگ حق و باطل شركت نكردند، فرمود: «خذلوا الحق ولم ينصروا الحق ولم ينصروا الباطل؛(1) اينان حق را ذليل كردند وبه ياري باطل نرفتند. »
همان بزرگوار ـ روزي كه از مدينه عازم سركوبي ناكثين و اصحاب جمل بود ـ در نامهاي به مردم كوفه چنين نوشت:
«امّا بعد: فانّي خَرْجتُ من حَيّي هذا، امّا ظالما و امّا مظلوما و امّا باغيا و امّا مبغيا عليه، و اني اذكر الله من بلغه كتابي هذا لَمّا نفر اِليَّ، فان كنت محسنا اعانني و ان كنت مسيئا استعتَبَني؛(2)
اما بعد: هم اكنون من از سرزمين خويش ـ براي جنگ با آشوبگران بصره ـ برون آمده ام يا ظالم هستم يا مظلوم، يا عليه حق سركشي كرده ام يا آنان نسبت به «نظام حق» سركشي ميكنند. من خدا را به هر كس نامه ام را ميخواند، يادآوري ميكنم كه به سوي من كوچ كند. اگر درست كار و نيكو بودم، مرا ياري كند و اگر بدكار بودم، مرا از راه نادرست بازگرداند. »
بودجهي كلان وزارت ارشاد به اين دليل از كيسهي مسلمانان پرداخت ميشود كه در خط مقدم جنگ فرهنگي به نبرد با كفر و شرك و نفاق و فسق و گناه برخيزد، و از توحيد و نبوّت و امامت و قرآن و نماز و جهاد و امر به معروف و عقايد اسلامي و احكام ديني و اخلاق معنوي با تمام توان حمايت كند.
صريح وصيت نامهي الهي ـ سياسي امام خميني رحمه الله دربارهي وزارت ارشاد چنين است:
«وصيت اين جانب به وزارت ارشاد در همهي اعصار خصوصا عصر حاضر كه ويژگي خاصي دارد، آن است كه براي تبليغ حق مقابل باطل و ارائهي چهرهي حقيقي جمهوري اسلامي كوشش كنند. ما اكنون در اين زمان كه دست ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه كرديم، مورد تهاجم تبليغاتي تمام رسانههاي گروهي وابسته به قدرتهاي بزرگ هستيم. چه دروغها و تهمت كه گويندگان و نويسندگان وابسته به ابرقدرت ها، به اين جمهوري نوپا نزده و نميزنند. مع الاسف اكثر دولتهاي منطقه اسلامي كه به حكم اسلام بايد دست اخوّت به ما بدهند، به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند. »
اگر مسؤولان دفاع نظامي به بهانهي «تكثر گرايي» امكانات سپاه و ارتش را بين نيروهاي خودي و بيگانه عادلانه! تقسيم كنند، با آنان چگونه رفتار ميشود؟
اگر مسؤولان دفاع نظامي، ابزار و تجهيزات و خدمات و تداركات را به سود دشمن به كار گيرند، با آنان چگونه بايد رفتار كرد؟
اگر در جنگ نظامي بدنها و ساختمانها و منابع اقتصادي هدف قرار ميگيرد، در جنگ فرهنگي، قلب ها، ايمان ها، انديشهها و مغزها، عقيدهها و عاطفهها و روحيّهها مورد هجوم و تخريب است.
اگر سازمان تبليغات اسلامي به بهانهي آزادي و تكثرگرايي به سود بهائيّت و وهّابيّت و مسيحيّت و يهودي گري كار كند، قابل توجيه است؟
وظيفهي دولت اسلامي، وزيران و وكيلان و كليّهي مسؤولان و دولتمردان به طور عموم حمايت صادقانه و جدّي از «دين» و در ايران اسلامي از تفكّر شيعي و انديشهي عترت عليهم السلام و مذهب رسمي كشور است.
هر كدام از دولتمردان كه اسلام و تشيّع را قبول ندارند، ميتوانند همانند اقليّتهاي مذهبي ديگر محترمانه در كشور زندگي كنند ولي حق ندارند بر كرسي وزارت و وكالت و مديريّت جامعه اسلامي بنشينند.
وزارت ارشاد و دولت اسلامي حق ندارد در جنگ «حق و باطل» چه در بعد نظامي، چه در بعد اقتصادي و چه در بعد فرهنگي اعلام بي تفاوتي و بي طرفي كند، تا چه رسد به اين كه به حمايت و تشويق و طرفداري از مبلّغان و نويسندگان و بازيگران و فيلمسازان ضدديني بپردازد.
مناديان انديشهي تساهل و تكثّر گرايي اگر نميتوانند جبههي حق و باطل را تشخيص دهند، بهتر است كرسي وزارت و مديريّت را رها كنند و به تحصيل و تحقيق مشغول شوند.
تبليغ دين و دفاع از آن، وظيفهي اوليّهي دولت اسلامي و همهي كارگزاران آن است. اصولاً يكي از اهداف اصلي حكومت در تفكّر اسلامي، تبليغ و دفاع فرهنگي از مباني عقيدتي، احكام الهي و اخلاق عالي انساني است. تزكيه اخلاقي، تربيت ديني، و آموزش و ابلاغ محتواي قرآن و سنت و انديشههاي اهل بيت عليهم السلام از بديهي ترين وظايف دولت اسلامي و مورد اتفاق همهي مسلمانان است.
پرسشگري حقّ مردم است ولي وظيفهي دولت و ارشاد پاسخگوئي است و نه شبهه پراكني و ترديد آفريني. شكستن قداست عالمان دين و جايگاه رهبري و مسخره كردن فقيهان و ائمهي جمعه و نهادهاي ديني و حوزهها و مربّيان و مدرّسان علوم ديني در مطبوعات وابسته به دولت و امكانات عمومي چيزي نيست كه به بهانهي آزادي و اصلاحات و تكثّرگرايي قابل پذيرش باشد.
تبليغ نظام سياسي اسلام
دفاع از نظام حكومت اسلامي، و تبليغ امامت ديني بالاتر از تبليغ ديگر فروع و احكام ديني است. به طوري كه اگر ديگر پيامهاي الهي اعلام شود و «نظام اسلامي» و اصول «دولت ديني» به جامعه ابلاغ نگردد رسالت الهي ابلاغ نشده است. وزارت ارشاد و دولت در جامعهي اسلامي اگر تك تك احكام الهي را آموزش دهند و ابلاغ كنند ولي از «ولايت فقيه» و «دولت ديني» دفاع نكند، به وظيفهي اصلي خويش اقدام نكردهاند و «غدير انقلاب اسلامي» را به فراموشي سپردهاند.
اين جا يادآور ميشوم كه دست اندركاران كنوني وزارت ارشاد تا انديشه و تفكّر خويش را نسبت به دين و نظام ديني اصلاح نكرده اند، همان بهتر كه در حوزهي دين، چه پژوهش و چه تبليغ و آموزش، دخالت نكنند وگرنه با توليد و خريد فيلمها و كتب و نشريات ضدديني و تزريق آن به مساجد و كانونهاي فرهنگي با يك تير سه نشان خواهند زد، هم «تبليغات ضدديني» را حمايت ميكنند، و هم منّت بر سر دين داران ميگذارند، و هم ايمان و اخلاق فرزندان مسجد را به يغما خواهند برد.
تبليغ دين، «ايمان» و «بصرت» نياز دارد. يا بايد خود فقاهت و دين شناسي لازم داشته باشند و يا به كمك رهبري دين شناس و دلسوز و بيدار و عالمان عادل و آگاه حوزه ها، حق و باطل را بشناسند و از رهنمودهاي آنان پيروي كنند.
· پاورقــــــــــــــــــــي
1 ـ نهج البلاغه، صبحي صالح، حكمت 18.
2 ـ همان، نامه 57.
افزودن دیدگاه جدید