گره کوری که شیخ رجبعلی باز کرد
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى بقره/83
و به پدر و مادر و خويشاوندان نيکی کنيد.
حکایت؛
استاد فاطمی نیا از شخصی نقل می کردند: من در قسمت بایگانی اداره ای کار می کردم و پرونده های متعدد و بعضا بسیار مهم می آمد و ما در آنجا قرار می دادیم، یک روز پرونده بسیار مهمی به دستم رسید، چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است، هر چه گشتم پیدا نشد.
در آن گیر و دار که کاملا ناامید شده بودم، پرونده به اندازه ای مهم شده بود که به بنده خبر دادند چون شما مسئول پرونده ها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی سنگین مانند حبس ابد در مورد شما اجرا می شود.
از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم، ایشان دستور ختمی دادند که انجام بده، همان توسل را انجام دادم.
روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان مولوی رفتم، دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت: آقا! مشکل تو به دست آن شخص که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است، حل می شود.
بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات به طرف ایشان دویدم و گفتم: آقا جان به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل می شود، پیر مرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی!؟ حالتی بهت زده و متعجب داشتم، ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! تا نروی و رضایت آن ها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود.
بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم.
وقتی در زدم، خواهرم همراه چند فرزند رنج دیده اش در را باز کرد ، متوجه شد من هستم، گفت: چطور شده بعد از چهار سال آمده ای؟! گفتم: خواهر از من راضی باش و بچه هایت را از من راضی کن، رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آن ها را راضی کردم، فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که پرونده پیدا شده است.
این پیر مرد عرق چین به سر، کسی نبود جز عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط .1
گر عمر زیاد خواهی و با برکت بنمـای به دیـدار عزیزان حـرکت2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی
2. سید علی مهدوی
منبع: حوزه
افزودن دیدگاه جدید