اختلاف میان انسان ها سبب استحکام نظام آفرینش است
به گزارش بلاغ به نقل از رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی، در ادامه تفسیر آیات سوره مبارکه شوری در مسجد اعظم با اشاره به آیه «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ »، گفت: بین بسط عمومی و بسط خصوصی تفاوت هست، بسط عمومی مشکل ایجاد می کند، یعنی اگر قدرت همگانی باشد این اول نزاع است، اگر قدرت همگانی و همه جایی باشد این تازه اول درگیری است.
وی افزود: قدرت یا بر اساس علم، یا بر اساس مال و گاهی با عناوین دیگر است، اگر قدرت همگانی باشد منشأ درگیری است، اختلاف طبقاتی را که بر محور عدل و داد باشد، این را هیچ کس مخالف نیست، آن چه که مورد مخالفت است این است که برخی استعداد بهره برداری از مواهب الهی را دارند اما راه برای آنان بسته است.
مفسر برجسته قرآن کریم با تأکید بر این که اگر همه انسان ها در یک حد استعداد و یک نظام عام از قدرت و سلطه برخوردار باشند این نظام ماندنی نیست، اظهار کرد: خدا اختلاف را تنظیم کرده است تا اینان یکدیگر را تسخیر کنند، این مطلب در آیه 32 سوره مبارکه زخرف آمده است، فرمود: ما به طور اختلاف رحمت خداوند را تقسیم کردیم یعنی اصل حاکم بر تمدن اختلاف طبقات و نه تساوی طبقات است.
وی ابراز کرد: چون تساوی طبقات باعث فروپاشی نظام است، اگر همه طبیب، روحانی، کارفرما یا مهندس باشند، این نظام باقی نمی ماند، یکی باید روحانی، یکی طبیب و یکی کارفرما باشد، و حتی اگر این کارگر بشود کارفرما و کارفرما کارگر بشود این اختلاف همچنان هست، اما حالا چرا این شخص طبیب و آن شخص کارگر شد این به استعدادهای شخصی، تربیت خانوادگی، کوشش افراد و مانند آن باز می گردد، هر کس باید در جای خود باشد و حتی اگر طبیب به جای کارگر بنشیند و اگر کارگر به جای کارفرما باز نیز نظام باقی نمی ماند.
دلیل چرایی اختلاف طبقاتی
حضرت آیت الله جوادی آملی ادمه داد: اصل اختلاف سبب استحکام نظام است و این در صورتی است که هیچ مانعی برای رشد افراد و شکوفا کردن استعدادشان نباشد، پس اختلاف طبقاتی برای تسخیر و نه مسخره کردن است و این تسخیر باید دو جانبه باشد و نه این که یک جانبه باشد و دیگر این که این تسخیر به گونه ای باشد که راه برای رشد همگان باز باشد و لذا آن که برخوردار است باید شکر کند و نه این که فخر فروشی کند لذا تسخیر متقابل می شود، هم معدن طلا و نقره و هم معدن زغال سنگ لازم است، اصل اختلاف باعث استحکام نظام است و این در صورتی است که هیچ مانعی برای رشد افراد و شکوفا کردن استعدادشان نباشد و آن که برخوردار است باید شکرگزاری کند و نه این که فخر فروشی کند.
صاحب تفسیر تسنیم در بیان معنای رزق اظهار کرد: رزق گاهی علم و معنویت قدرت است و گاهی هم رزق به معنای ثروت است، رزق چه مادی و چه معنوی باید فی الجمله باشد و نه بالجمله، اگر همه در سطح بالای علم باشند کسی کسی را تحمل نمی کند، اگر همه در سطح بالای قدرت باشند کسی از دیگری تمکین نمی کند، خداوند در این آیات اعلام می کنند که من مهربانانه این گونه کردم و از لفظ بندگان دو بار استفاده کرد با این که می توانست از ضمیر استفاده کند، در سوره مبارکه مومنون نیز فرمود این ها آزمون است و این گونه نیست که اختلاف ها کمال باشد، بلکه کمال و قدرت در جای دیگر است.
وی گفت: اگر به همه یکسان قدرت می داد اول فساد است، علم هم همین طور است، علم باطن هم همین طور است، خیلی کم هستند که از علم الهی بهره داشته باشند و علم آنان حقیقی باشد که نور است، یک راه عالم شدن از راه بیرونی است که انسان کتاب می نویسد و معلوم نمی شود که انسان عالم حقیقی است اما یک روش دیگر این است که خدای خود را بیشتر از قبل بخوانیم و شاکر باشیم و ببینیم که آیا متواضع تر و نورانی تر شدیم یا نه؟ علم آن است که انسان را متواضع و خاشع کند، با ادب باشیم، در بیان نورانی امام حسن(علیه السلام) این است که چراغ دانش باشید در میان مردم، تا جان دارید درس بخوانید، ظرف باشید و از این ظرفیت حداکثر بهره را ببرید و چراغ مردم باشید، یعنی به دیگران هم راه بدهید، عالم شدن به این نیست که ما پایان نامه بنویسیم.
تفاوت غیث با مطر
حضرت آیت الله جوادی آمل با قرائت آیه «وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَ یَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ»، خاطرنشان کرد: یک مرتع تشنه غیث می خواهد نه این که سیل بیاید، خیلی باران نخواهید بلکه غیث بخواهید، کار قرآن کریم این است که این واژه ها را می تراشد، کجا بگوییم غیث و کجا بگوییم مطر، اما آن جا که پناه یک ملت است و بخواهد بگوید که من این کار را انجام می دهم، مانند آیه محل بحث که خداوند در ادامه فرمود این ابرهای باردار ناشر و نشر دهنده رحمت الهی است، آن بادها مژده رحمت می دهند و ولی مطلق که جامعه را تحت ولایت خود اداره می کند اوست و او هم حمید بالقول المطلق است.
وی با بیان این که «وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَ هُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ»، اظهار کرد: در این آیه می فرماید که آسمان و زمین را با نظم آفرید که تمام نیازهای بشر با منظومه شمسی حل خواهد شد و در آسمان و زمین جنبده ها زیاد است در اصطلاح قرآن کریم اصطلاح «دابه» بر فرشتگان اعلام نشد و این مطلب را برخی علما گفته اند که اشتباه است، این دابه در زمین و آسمان یک معنا است، حیوانات بسیاری هم در زمین و هم در آسمان است که شناسایی نشد، فرمود ما این ها را پهن کردیم و یک روز هم این اجرام سنگین را جمع خواهیم کرد، قدیر بالقول المطلق جزو مختصات الهی است و خداوند روزی که بخواهد این موجودات را جمع آوری می کند، قدرت به معنای نفی عجز نیست و علم به معنای نفی جهل نیست.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به آیه «وَ مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَن کَثِیرٍ»، ابراز کرد: او نسبت به بندگانش رحمت دارد پس این رنج ها و بیماری ها چیست؟ اگر جمعی باشد انبیا و اولیا در این جامعه هستند و درباره جامعه این صادق است که ای جامعه هر حادثه تلخی که دامن گیرتان می شود به سبب بد رفتاری شما است، اگر در جامعه ای که در آن انبیا، اولیا و اتقیا هستند، این خطاب به مجموع جامعه است و نه خطاب به جمیع است و اگر خطاب به جمیع باشد نسبت به غیر انبیا و اولیا کیفر است و درباره اولیا و انبیا به معنای آزمون است، خدا بسیاری از لغزش ها می گذرد و گاهی یک گوشمالی می دهد.
افزودن دیدگاه جدید