نگاهی به کتاب «شاخههای روز» ماجراهای جذاب و چندلایه در تردد بین امروز و دیروز انقلاب اسلامی
به گزارش بلاغ به نقل از فارس-«شاخههای روز» رمانی است به قلم حسن کیقبادی که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. ماجرای این کتاب حول شخصیتی به نام گودرز شکل میگیرد.
گودرز مردی است که مرد است. مردانه رفتار میکند و حتی مردانه عاشق میشود. این یکی از نتایج مهمیاست که هر خوانندهای بعد از خواندن رمان 450 صفحه ای شاخههای روز میتواند بگیرد.
داستان از خانه شهیدی در همین روزها شروع میشود. یک مادر و پسر در این خانه زندگی میکنند، نویسنده در طول بخش اول اطلاعات تکمیلی به مخاطب میدهد؛ اطلاعاتی مثل اینکه مادر این خانه دو بار ازدواج کرده و از هر ازدواج اش یک پسر دارد، چند سالی است آرزوی سفر حج دارد ولی وقتی این سفر وقتی محقق میشود، یک اتفاق میافتد. دختر خانمییک پاکت زرد پر از کاغذ به زن میدهد و همین عامل زن را دگرگون میکند و تا جایی پیش میرود که میخواهد به سفر حج هم نرود ولی به اصرار پسرش به سفر میرود.
**داستانهای تو در تو در تردد بین امروز و دیروز
داستان با پیدا شدن پاکت زرد جان دیگری میگیرد و بعد از مشخص شدن محتوای پاکت زرد، داستان دیگری در دل داستان کتاب شکل میگیرد، یعنی داستان در داستان میشود. داستان اول راوی اش پسر خانه است و داستان دوم که در واقع محتوای پاکت زرد است، یک راوی دیگر دارد و داستان در حوالی سالهای 56 تا 60 روایت میشود. داستانهای حال و روز انقلاب را در شهری کوچک و بسیار دور از پایتخت ایران، در جایی دور از قلب حوادث دارد، اما روایت، روایت مبارزه است. مبارزه ای برای آرمان؛ برای پیروزی انقلاب اسلامی بر نظامی که الویت اولش خودش بود. داستان از حمایت شهربانی از اوباش میگوید تا پایین آوردن مجسمه شاه از میدان اصلی شهر با پیکان.
جریان اعدامهای انقلابی و دادگاههایی که بعد از پیروز انقلاب برای مزدوران شاه برگزار میشده تا اجرای حکم اعدام شان یکی از مواردی ست که میتوان آن را نقطه عطف داستان شاخههای روز دانست. بعضی از این روایتها آنقدر دقیق و جزئی است که مخاطب حس میکند در گوشه ای از دادگاه یا صحنه اعدام نشسته است و خودش این روایت را به صورت زنده دنبال میکند.
**روایتی مانند یک فیلمنامه
به موازات این داستان، از طرف دیگر مادر به حج رفته و پسر در همان زمان مشغول خواندن محتویات پاکت زرد است. در چند ده صفحه آخر کتاب دو داستان به هم گره میخورند و به نوعی به نتیجه میرسند. کتاب حجم زیادی دارد. یکی از مواردی که نمیتوان از آن به عنوان اشکال یا ایراد به اثر یاد کرد، میزان و حجم رفت و برگشت(فلش بک و فلش فوروارد) به جریان است.
رفت و برگشت به هر جریانی که با ریزترین توصیفها و تشبیهها جلو میرود. عامل دیگری که باعث زیاد شدن حجم است، روایت فیلم نامه ای است. در فیلمها وقتی شخصیتی از دیدن نشانه یا تصویری حالش دگرگون میشود یا یاد خاطره ای میافتد، در صحنه بعد مبدا پیدایش خاطره را روایت میکنند؛ از ابتدا تا انتها و دوباره به مسیر فیلم بر میگردد. در این داستان به کرّات با چنین موردی مواجه میشویم، هر نشانه یا ماجرایی که از آن اسم برده میشود بلافاصله روایت میشود، به نظر میرسد این مورد ضمن اینکه حجم داستان را زیاد کرده و در برخی موارد باعث خستگی مخاطب هم میشود.
شاخههای روز جلد زرد رنگی دارد و نقشه شهری که مشخص نیست کجاست؟ شاید کلاته باشد، شهری در استان خراسان که جریان داستان در آن پیش میرود، از نشانههایی که در طول داستان میدهد، کلاته شهر کوچکی ست و فاصله زیادی با شهر ندارد و شهر نزدیک به آن نیشابور است. جلد زرد رنگ ارتباطش به پاکت زرد رنگ داستان گودرز و دختر چشم رنگی را نمیتوان نادیده گرفت.
یکی از مواردی که به خوبی در داستان در مورد رحمانی و دار و دسته اش به خوبی شرح میدهد شباهتهای این گروه افراطی در روزهای بعد از انقلاب است، همان گروهی که نماد اصلی افراط شان در ادامه دادن مبارزه مسلحانه بود و اینکه بعد خودشان سهم میخواستند، این نشانههای افراطی گری همان نشانههایی بود که منافقین یا به تعبیر خودشان مجاهدین انقلاب اسلامی در روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشته اند و نویسنده در این داستان به خوبی آن را آورده است.
کتاب شاخههای روز نوشته حسن کی قبادی است و انتشارات شهرستان ادب آن را در 450 صفحه با قیمت 19هزار تومان روانه بازار کرده است.
افزودن دیدگاه جدید