زندگی بدون حکومت ممکن نیست
به گزارش خبرنگار بلاغ به نقل از خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی در نشست علمی «بررسی کتاب مقدمه ای بر حکومت اسلامی(اثر شهید مطهری)» که در تالار امام مهدی(عج) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: برای این که بتوانیم در نسبت سنجی ایمان و دموکراسی را بحث شهید مطهری بهتر توضیح دهیم، سؤالی مطرح است که زندگی انسانی مومن بدون حکومت ممکن است؟ آیا بدون حکومت می توانیم به مراحل بالای ایمان برسیم؟ اساساً زندگی انسان بدون حکومت ممکن نیست، بدون سیاست نمی توانیم زندگی کنیم، چه برسد به این که بگوییم می توانیم مؤمن باشیم.
وی با طرح سؤالاتی درباره حکومت و مردم گفت: آیا حکومت نسبت به ایمان مردم مسئولیت دارد؟ با توجه به بحث اول پاسخ معلوم می شود. آیا انسان ها ذاتا برابر هستند؟ شهید مطهری درباره تعریف حکومت توجهی به ما می دهد و می گوید حکومت آن گونه که هست، چیست و یا آن گونه که باید باشد، چیست؟ شهید مطهری می گوید که حکومت را آنگونه که باید باشد، تعریف می کنیم.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: باید دید که حکومت کدام نیاز از نیازهای واقعی انسان را تأمین می کند و چه نیازهایی است که اگر حکومت نباشد، آن نیازها بر زمین می ماند و متولی دیگری ندارد؟ ایشان ضمن نقد و بررسی نظرات دیگران، وارد نظریه خود می شود.
وی با بیان این که شهید آیت الله مطهری حکومت سلطنتی را رقیب خود نمی دانست، افزود: در این بحث، شهید مطهری پنجه در پنجه رقیب می اندازد. رقیب شهید مطهری حکومت سلطنتی نیست، از فرمایشات ایشان می فهمیم که وی حکومت سلطنتی را از بین رفته می دانسته اما به مارکسیست ها پرداخته و با حکوممت دموکراتیک به بحث وارد می شود. در مبانی که ایشان به عنوان مبانی دموکراسی آورده، وارد نزاع می شود.
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی اظهار داشت: شهید آیت الله مطهری می گوید برخی می گویند که حکومت دموکراسی بهترین حکومت است، این شهید می گوید که باید دید که این حکومت با دین چه نسبتی دارد و پیش فرض هایی دارد که ما در این پیش فرض ها مشکل داریم. پیش فرض اول برابری ذاتی همه انسان ها و پیش فرض دیگر این است که اصلا دین مهم نیست.
وی با بیان این که طبق نظر شهید مطهری برای ساماندهی دنیا به قانون و حکومت احتیاج داریم، گفت: استاد مطهری می گوید زندگی فردی که ممکن نیست و باید دور هم جمع شویم و با هم زندگی را پیش ببریم و در این صورت نظمی می خواهیم که باید بر اساس قانون باشد و قانون را چگونه تدوین کنیم؟ باید کسانی را از میان خودمان انتخاب کنیم تا قانون گذاری کنند و هدف از این کار، تأمین آسایش دنیوی است. برای این که دنیای خودمان را آباد و ساماندهی کنیم، به قانون و حکومت احتیاج پیدا می کنیم.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: با توجه به مباحث مطرح شده، اعتقادات و ارزش های دینی چه می شود؟ پاسخ این است که اینها یک امور فردی است مثل غذاخوردن و موسیقی که امری شخصی است. شهید مطهری می گوید اینها نه این که دین را مهم دانستند به سمت شخصی بردند بلکه ارزش قائل نبودند که به این سمت بردند. دلیلش این است که در مسائل دنیوی اگر شهروندان به امر دنیایی لازم الاعتنا (مثال زدن واکسن برای بیماری شایع) بی توجه باشد، می توان آنها را مجبور است.
وی با بیان این که حکومت در امور دنیوی وظیفه دارد، به طرح سؤالی مبنی بر این که اگر آخرت انسان ها خراب شود، آیا حکومت وظیفه دارد؟ افزود: دموکراسی ها می گویند که حکومت وظیفه ای ندارد. شهید مطهری می گوید که اینها در فسلفه سیاسی شان مشکل دارند و می گوید که حق آزادی را از کجا می آورید؟ این حق یا از ناحیه فاعل و یا از ناحیه غایت می آید؟ اگر از ناحیه فاعل بیاید، باید دید که چرا خداوند انسان را آفریده است. وقتی که درختی را کاشته می شود این نهال را برای چه غرس کردید و یا بذری را می کارید. برای این که می خواهیم درخت محصول دهد. پس این بذر این حق را پیدا می کند که به آن محصول برسد و دیگران باید احترام بگذارند.
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی اظهار داشت: خدای متعال انسان را برای چه آفریده است؟ آیا هدف دنیا است یا عقبی؟ هدف خداوند از آفرینش انسان عقبی است. باید غایت پدیده را در نظر بگیریم که انسان برای چه متولد شده است. شهید مطهری می گوید که انسان استعدادی دارد و کمالی که باید به او برسد، به او حق می دهد. انسانی که می تواند باسواد باشد و استعداد تحصیل دارد، پس حق تحصیل پیدا می کند. شهید مطهری می گوید که هر استعداد و غایتی که برای انسان در نظر گرفته شده، حق او است. این غایت در نظر گرفته شده، سعادت است. وقتی انسانی مسیر سعادت را طی کند، به کمال می رسد.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: با توجه به این که در جمهوری اسلامی نظریه دولت نداریم، اما شهید مطهری در صفحه 84 کتاب «مقدمه ای بر حکومت اسلامی»، مبنای نظریه دولت را مطرح می کند. بسیاری از متفکران دینی ما نمی توانند بین نظریه رهبری با نظریه دولت تفکیک قائل شوند اما شهید مطهری توانسته تفکیک قائل شود.
وی افزود: شهید مطهری در انتهای صفحه 85 این کتاب می گوید اسلام هم که طرفدار آسایش مردم و زندگی است اما آن را هدف نمی داند. در صفحه بعد آمده است که حکومت نائبی از طرف مردم در حقوق مادی و دنیایی مردم است اما کار حکومت تنها این نیست، حکومت یک مسئولیتی در برابر انسانیت به طور کلی دارد. یعنی مسؤول ده نسل آینده هم است.
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی اظهار داشت: در صفحه 96 جوهر انسانیت را توضیح می دهد. برای ما زندگی در ظل توحید و با معارف اسلامی زیستن، هدف است البته ما هم دنبال جامعه ای می گردیم که در آن ظلمی نباشد اما اینها مقدمه نیست برای آن جامعه که وقتی به آنجا رسیدیم دیگر به فی المقدمه رسیده ایم، ما مسلماً جامعه ای می خواهیم که در آن جامعه ظلمی نباشد و عدالت برقرار باشد این جامعه است تازه در چنین جامعه ای است که ما می توانیم انسان زیست کنیم، انسان زیست کردنش مقومش شناخت حقیقی عالم و نظام کلی وجود و هستی است. خدا را شناختن و به معارف حق پی بردن و صفات خدا را درک کردن است اصلا جوهر انسانیت اینها است.
وی تصریح کرد: شهید مطهری می گوید حکومت وقتی که می خواهد مکتب را تحقق ببخشد، باید بداند که با منع و ابزارهای قهری می تواند جلوی رذایل را بگیرد و باید چنین باشد. یعنی اگر اقدام قهر آمیز انجام می دهیم باید در آن بخش هایی باشد که حقوق مردم نادیده گرفته می شود اما برای این که انسانی اخلاص داشته باشد با زور نمی توان کار کرد، باید نظام تربیتی را درست کرد و از مواردی است که در جامعه ما بر روی آن نظر داده می شود اما راهکار داده نمی شود.
رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: نسبت بین ایمان و دموکراسی در اندیشه شهید مطهری روشن می شود در حکومت اسلامی ما نمی توانیم مقلد مباحث دموکراتیک آن گونه که در لیبرال دموکراسی گفته می شود، باشیم. حکومت اسلامی حکومتی است که هدف اصلی اش فراهم کردن زمینه تحقق انسانیت است و مسیر انسانیت را فراهم می کند. در این مسیر دنیا مقدمه آخرت می شود البته حکومت اسلامی هیچ کس را به زور نمی تواند مؤمن کند و به زور نمی توان توحید را وارد قلب کسی کرد. بلکه باید با تعلم و تربیت این کار را انجام دهد.
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی اظهار داشت: اگر کسی بخواهد به مؤمنان صدمه بزند و حق الناس را زیر پا بگذارد، حکومت وارد می شود و با قوه قهریه و قانون جلوی فرد را می گیرد و آزادی عقیده به این معنا که آزادی را باید با تربیت و تعلیم در نظر بگیریم، در زمینه آزاد می شود که مردم مؤمن می شوند به این معنا می پذیریم که حکومت باید در شرایط آزادی دین را از طریق ابزارهای فرهنگی، رسانه ای، آموزشی و پژوهشی در اختیار مردم قرار می دهد و چون مردم فطرت پاکی دارند، می پذیرند.
افزودن دیدگاه جدید