اشعار ولادت حضرت زینب

اشعار زیبا تبریک ولادت حضرت زینب (س)

آمدی و بیت وحی از مقدمت پر نور و زیباتر شده

پُر فضا بار دگر از رشحه هاي‌ سوره ی کوثر شده

شور و شادی کار پیغمبر شده

مرحبا،قنداقه ات چون مصحفی جلوه بر آغوش خوش مادر شده

آمدی و فاتح خیبر یل بدر و حنین و حجت داور،علی بن ابیطالب،

امیرمؤمنان

صاحب دختر شده

ای به آسمان عشق چون کوکب

عمه ی سادات یا زینب…

ای تمام هستی من نذر نور نام تو

مرغ دل پر می زند بر بام تو

معجزات عیسَوی هم هست فیض عام تو

طائران عرش دلها در حریم عشق،دربند و اسیر دام تو

وَحش صحرا رام تو

ساقی رحمت به دستش جام تو

ای نام خوشت تجلّی یا رب

عمه ی سادات یا زینب…

ای همیشه مکتب و راه و طریقت،مکتب و راه خدایی

کعبه ای،رُکنی،مقامی،زمزمی،بیتی،صفایی

نور چشم مصطفایی،آبروی مرتضایی

ثانی خیر النسایی،تو عزیز مجتبایی

هستی و دار و ندار آفتاب نینوایی

تو پس از عباس یا زینب علمدار قیام بی نظیر کربلایی

ما تمام فخرمان از محضرت باشد گدایی

ای نگار هل اتایی

حسین خورشید و تو چون کوکب

عمه ی سادات یا زینب…

اشعار زیبا برای تبریک ولادت حضرت زینب (س) | شعرهای میلاد حضرت زینب

شعرهای میلاد حضرت زینب

اشک شوقه میباره نم نم

از چشای حیدر و زهرا

همه ی ی ی ی جمعن حتی ملائک

اومده چون زینب کبری

شب عشق و جنون

برای ما امشبه

آخه تولده خواهر ارباب بی بی جان زینبه

زینبی کوثریم تا ابد حیدریم

شب عشق و جنون

برای ما امشبه

آخه تولده خواهر ارباب بی بی جان زینبه

چه قدر شادن همه ی ی ی ی امشب

اومد عشق دلای بیتاب

هیچ جا آروم نمیشه زینب

بـه جز روی دستای ارباب

مادر میخونه براش

آرامش قلب من

دورش میگردن داداش حسین و داداش بزرگش حسن

زینبی کوثریم تا ابد حیدریم

شب عشق و جنون

برای ما امشبه

آخه تولده خواهر ارباب بی بی جان زینبه

اشعار زیبا برای تبریک ولادت حضرت زینب (س) | شعرهای میلاد حضرت زینب

شعرهای میلاد حضرت زینب «س»

درخت معرفت داده ثمر حیدر، ثمر زهرا

در ایجاد جهان دارد اثر حیدر، اثر زهرا

دلیل آفرینش هست اگر حیدر، اگر زهرا

ندا آمد در این خانه : خبر حیدر! خبر زهرا!

جلیله میرسد دیگر

جمیله می رسد دیگر

جهالت خوار خواهد شد

عقیله میرسد دیگر

فروغ چشم پیغمبر بر این خانه شده نازل

حدیث قدسی دیگر بر این خانه شده نازل

دوباره سوره کوثر بر این خانه شده نازل

محمد، باز یک دختر بر این خانه شده نازل

بـه دامن گل بریز امشب

گل خنده رسان بر لب

زمین را نورباران کن

که آمد حضرت زینب

درخت بردبار روبروی بادها زینب

فهیمه، عالمه، معصومه و روح دعا زینب

نبوت مسلک و عبد ولایت آشنا زینب

بود ذکر همه ی ی ی ی کروبیان امروز یازینب

بـه طاق آسمان ماه او

مسیر و شاخص راه او

یدالله، فوق ایدیهم یدالله یدالله او

که هست او؟ خواهر طوفان، که هست او دختر کولاک

مفسر زاده و تفسیر وحی خواجه ی لولاک

طنین خطبه اش تیری بـه قلب دشمن سفاک

جمالش در حجاب از دیدگان کور هر ناپاک

ندانم چیست این بانو

ندانم کیست این بانو

حسین و مجتبا و فاطمه یا حیدر ثانیست این بانو

سلام ای مادر غم ها، سلام ای عمه ی سادات

ثنایت می‌کنم هر آینه ای فاطمه مرآت

ببین دل ها چگونه باز افتاده بـه زیر پات

که گفته دست نامحرم بـه تو نزدیک شد، هیهات

تو ایوب بلا، زینب

تویی ام البکاء، زینب

امان از شام و از کوفه

امان از کربلا زینب

سری بر نیزه ها شد قاری قرآن تو عمه

تنی صد پاره در گودال شد حیران تو عمه

حرم غارت شده، جان اسیران، جان تو عمه

سر عباس روی نیزه شد گریان تو عمه

اسیری ماجرا دارد غم و درد و بلا دارد

و دخت فاطمه بودن عبور از کوچه ها دارد

اشعار زیبا برای تبریک ولادت حضرت زینب (س) | شعرهای میلاد حضرت زینب

اشعار ناب و خواندنی ولادت حضرت زینب «س»
 
امشب ز اوج آسمان باران اختر می‌چکد

از انتهای کهکشان مینای کوثر می‌چکد

از دست ساقی تا سحر جرعه ز ساغر می‌چکد

بر دل رسیده کیمیا از دیده ها زر می چکد

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

بر مقدم او از سما اختر نشانی می‌شود

ساغر به رقص آید کنون می جاودانی می‌شود

رنگین کمان در سجده اش قامت کمانی می‌شود

با یک اشاره از ازل دل آسمانی میشود

عشق از پی تفسیر او سرگشته معنا بود

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

از نور روی او قمر رو سوی انجم می کند

خود رابه پشت ابر ها خورشید هم گم می کند

چون غنچه ای لب وا کند طاها تبسم می‌کند

زهرا به اشک شوق خود در دل ترنّم می‌کند

او زیور هفت آسمان و زینت بابا بود

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

شد از همین حالا صبر عالم واله و شیدای او

شمس و قمر پروانه ای بر چهره مهتاب او

او بیقرار ودر کنارش جد و مام و باب او

تا آنکه آغوش حسینش میشود محراب او

در عشق او پیغمبر فرهنگ عاشورا بود

امشب شب مولودی دردانه زهرا بود

اشعار زیبا برای تبریک ولادت حضرت زینب (س) | شعرهای میلاد حضرت زینب

تبریک ولادت حضرت زینب (س)

با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم

از فرط شور باده طوفان گرفته ایم

در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم

امشب بـه دست زلف پریشان گرفته ایم

شکر خدا ز جام جنونش لبالبیم

شکر خدا که گوشه نشیان زینبیم

امشب دلم بـه تاب و سرم گرم از تب است

شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است

شور و شگفتی است و شبیه عشق مشرب است

شامی که روشنایی روز است امشب است

امشب تمام گرمی بازار زینب است

امشب شب ملیکه دادار زینب است

فصل الخطاب عاشقی ما رسیده است

ای قطره هاي‌ تب زده دریا رسیده است

زیباترین حماسه دنیا رسیده است

زینب بـه دست حضرت زهرا رسیده است

چشمی گشود و چشم شقایق بـه خواب شد

زیباترین دعای علی مستجاب شد

باور نداشت چشم فلک دختر این چنین

در بین چند کعبه دل دلبر این چنین

از هرچه سرفراز زنی سرتر این چنین

غیر از خدا نداشت کسی باور این چنین

حتی فلک بـه چشم خواب خیالش ندیده است

امشب خدا دوباره حسین آفریده است

تا کوچه اش قبیله لیلا ادامه داشت

تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت

در قامتش قیامت مولا ادامه داشت

زینب که بود حضرت زهرا ادامه داشت

زهرا نبود زهره دگر نُه فلک نداشت

زینب نبود سفره خلقت نمک نداشت

زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود

زینب اگر نبود علم حق بـه پا نبود

زینب اگر نبود کتاب خدا نبود

یک یا حسین بر لب ما و شما نبود

بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم

این یا حسین را همه ی ی ی ی مدیون زینبیم

ای برترین عقیله ی ایل و تبارها

صبرت صلابت همه ی ی ی ی ی اقتدارها

ای کرده با صدای علی کارزارها

ای خطبه ات برنده تر از ذوالفقارها

با خطبه هات ها حید کرار زنده شد

در هیبتت شکوه علمدار زنده شد

نهج البلاغه خوان علی آتشِ کلام

ای مرتضای دوم کوفه ؛حسین شام

حُسن ختام کرب و بلا تیغ بی نیام

با خطبه ات گرفته ای از دشمن انتقام

ای زینب مدینه و زهرای کربلا

تو تیغ می گرفتی اگر وای کربلا

تو آمدی که صبر شوی مجتبی شوی

تو آمدی حسین شوی کربلا شوی

تو آمدی بـه آل کسا هم کسا شوی

هم ما رأیت سمت جمیلا رها شوی

تو آمدی که کعبه دل کربلا شود

در سینه ها حسینیه غم رها شود

از کودکی برای برادر گریستی

از کودکی بـه خاطر مادر گریستی

گاهی کنار سرو صنوبر گریستی

گاهی کنار پیکر بی سر گریستی

حقت نبود تا که بـه زنجیرتان کشند

با خط تازیانه بـه تفسیرتان کشند

اشعار زیبا برای تبریک ولادت حضرت زینب (س) | شعرهای میلاد حضرت زینب

شعر در مورد ولادت حضرت زینب «س»

با خبر کرد نسیمی همه ی ی ی ی ی دنیا را

متلاطم شده دیدند دل دریا را

گل سرخی که می از قطره ی شبنم می زد

مست می کرد ز بوی نفسش صحرا را

چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین

شور می داد ز حال خوش خود بالا را

چشم هایی بـه روی چشم دگر وا شد و بعد

دل مجنون کسی برد دل لیلا را

بین آغوش برادر چقدر آرام است

چقدر ناز ربودست دل بابا را

گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید

عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را

زینت خانه ی مهتاب بـه دنیا آمد

زینب حضرت ارباب بـه دنیا آمد

چهره اش منعکس از طلعت روی زهراست

عشق بازیش از آن حال و هوایش پیداست

حضرت زینب کبری خودش اقیانوسیست

گرچه چشمان پر از گوهر نابش دریاست

اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست

از ازل تا بـه ابد پرچم زینب بالاست

مادری کرد برای سه امامش زینب

پس ولایت بـه پرستاری او پا برجاست

سوره ی مریم قرآن نمی از تفسیرش

وسعت روح بزرگش چقدر نا پیداست

بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد

حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد

اشعار زیبا برای تبریک ولادت حضرت زینب (س) | شعرهای میلاد حضرت زینب

شعر زیبا به مناسبت ولادت حضرت زینب

نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد

برای عرض ارادت خودی نشان می داد

ستاره هاي‌ درخشان خوشه ی پروین

کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین

شمیم قدسی او در مدینه پیچیده

بهار آمده, بلبل به غنچه خندیده

چکاوکان به در باغ ریسه می بندند

شکوفه ها همه ی دیوانه وار می‌خندند

نشانه هاي‌ ظهور مسیح ظاهر شد

مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد

نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد

بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد

صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود

تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود

ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد

و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد

ستاره گفت به خورشید:- بی خبر ساده –

خدا به فاطمه خورشید دیگری داده

زمان سیطره وسلطه گشته طی خورشید

شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید

حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست

طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست

بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین

بیا زمین به تماشای دخترک بنشین

بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی

شدند خادمه اش, حوریان افلاکی

نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد

اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد

هوار می زدومی گفت:وه چه نوری داشت!

شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت

بدون شبه وشک از قبیله ی نور است

میان هاله ی انوار خویش مستور است

وقار و نور جبینش به مصطفی رفته

ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته

چه کودکیست ! که خود اشهدین می‌گوید

و گاه خنده کنان یا حسین میگوید

چه کودکیست ! که گوید ثنای رب جلی

دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی

 شعر ترکی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

(تجلّی گاه رحمت دن )

سبک: الا یاایهاالساقی

تجلّی گاه رحمت دن

فروغ حق عیان اولدی

به یُمن مقدَم زینب

خلایق نغمه خوان اولدی

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

ایچن مخمورومست اولدی

می ناب ولایت دن

چخوب بیرکوکب رخشان

ورای برج عصمت دن

زلیخالر قالوب حیران

او گوزلردن او طلعت دن

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

بوگون بخشندۀ سبحان

سپهرعشقه آی وئردی

صلابت ده شهامت ده

خانم زهرایه تای وئردی

کویر ظلمته یزدان

جوشان دریانی پای وئردی

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

گلوب زینب فدا اولسون

حقیقت لر مناسینده

شهامت طرحینی چکسین

شه عشقین لواسینده

گلوب زینب نواسالسون

حسینون کربلاسینده

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

گلوب زینب عیان اولسون

ره منهاجین اسراری

گلوب تا قویماسین بیرآن

پوزولسون شیعه پرگاری

گلوب عباسیلن با هم

اولا عشقین علمداری

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

همان زینب دی صحرای ِ

بلاده وئردی اولادین

بو ایثار و شهامتله

سالوب دیلدن دیله آدین

گرامی ساخلاروق ایلدن

ایله بیز جشن میلادین

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

« مُصَیـّب» زادۀ زهرا
 
سپهر عشقه کوکب دی

عزیز حیدرین حُبـّی

وجودینده لبالب دی

کیمین وارچاره سیزدردی

اونون درمانی زینب دی

((صفا گلدی- وفا گلدی
گلِ خیرالنسا گلدی
غم و درده- دوا گلدی
سلیلِ مرتضی گلدی))

    شاعر:
    محمد علی مصیبی

 شعر ترکی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

گل قارداش حسین قلبیمی قان بو محن ایلر

گل قارداش حسین قلبیمی قان بو محن ایلر

قارداشسیز اُلن باجینی بس کیم کفن ایلر

قارداشدی اولان باجیلارا مونس و دلدار

بیر بیرلرینه غم گونیدی یاور و غمخوار

بس هاردا قالوب قارداشیم عبّاس علمدار

هیچ فکر ایلمزدیم که بیله باشسیز اولام من

غربتده اُلن وقتیده قارداشسیز اولام من

گور هاردا منی سالدی حسین غصّه ایاقدان

غربتده هامی اینجیدی آخِر بو قوناقدان

بیر سولدا سلام ایلورم السّاعه اوزاقدان

یاخشی بولوسن عشقیوه پابسته دی زینب

تیز گل یارالی، شامیده جان اوسته دی زینب

جان اوسته گوزوم حسرت دیدارون اولوبدی

زینب که چتین وقتیده دلدارون اولوبدی

هر یرده باجون زینب علمدارون اولوبدی

گه پرچم قرآنیوی من کوفیه ووردوم

گاهی آپاروب سر در ویرانیه ووردوم

اجرا ایلدیم امریوی فرمانیوی قارداش

تعقیب ایلدیم عهدیوی پیمانیوی قارداش

تبلیغ ایلدیم مکتب قرآنیوی قارداش

دشمنلریوی منطقیلن خوار ایلدیم من

غفلتده یاتان ملّتی بیدار ایلدیم من

یغدیم باشیما شامه حسین لشکر آپاردیم

بیر عدّه اورک داغلی قرا معجر آپاردیم

نازلی بالاوی لشکره سرلشکر آپاردیم

بولدوم که بیزه ظلم ایده جاق آل امیّه

تسخیر ایده جاق شامی شیرین دلّی رقیّه

بیر آهیله ویران ایلدی قصر یزیدی

سالدی یره تختیندن او نامرد پلیدی

شام اهلی اولوب دلدن اونون یار و مریدی

هجران غمی افسوس دل زارینی بُلدی

آز عمر ایلدی گوشه ی ویرانه ده اُلدی

نازلی بالامون محنتی آرامیمی آلدی

دردی گجه گوندوز آنامی یادیمه سالدی

گیتدیم هارا، ویرانه ده فکریم گینه قالدی

یوخ بیر کسی بو شامیده گوزلر منی بولدوم

طاقت گتوره بولمدیم آخِر گینه گلدیم

باشیمده حسین شامه گینه قاره گتیردوم

تیعید اولونوب سینه ده چوخ یاره گتیردوم

افسوس نه سوغات اونا گوشواره گتیردوم

شکوه ایدرم دائم اخا چرخ فلکدن

شرمندیم حشره کیمی او قاره لچکدن

بیر کیمسه خبر ویرسون او دلدادیه قارداش

گلدی گینه عمّن توکه گوزدن یوزه قانیاش

قبری اولاجاق غربت آرا قبریوه یولداش

حاشا گوزلیم رخت وفانی سویا زینب

حاشا سنی غربتده قیزیم تک قویا زینب

قارداشیم اُلندن صورا همرازیمیدون سن

بلبل کیمی سینمده هم آوازیمیدون سن

ویرانه بوجاقینده گل نازیمیدون سن

صبحه کیمی منله گجه بیدار قالاردون

مظلوم اوتوراندا آنامی یاده سالاردون

فریاده دل زاریمی هر ثانیه گتدون

شمعی دل شب مسکن پروانیه گتدون

آخِر آتا باشین دل ویرانیه گتدون

عاشقلری اوز عشقیوه حیران ایلیوبسن

یورقون جانی مهمانیوه قربان ایلیوبسن

ای نیمه ی شب منزل ویرانه گلن باش

وی کرب و بلادن منه شامه کیمی یولداش

بیچاره باجون شامیده جان اوسته دی قارداش

ویرانیه گلدون آنام اوخشاردی اُلنده

گل ایمدی حسین جان ویرورم شامیده منده

بیر یولدا حسین گل سنه قربان منه خاطر

ویرانه ده غمدن پوزولان گلشنه خاطر

چولدن چوله دوشدوم بولوسن من سنه خاطر

سنده یارالی گل منی دلشاد ایله قارداش

روحیم قوشونی جسمیدن آزاد ایله قارداش

ترک ایتدیم حسین خیمه لری تا من خسته

چاتدیم ایله که قتلگهه قلبی شکسته

گزدیم سنی گودالیده تاپدیم یوزی اوسته

باران بلا گویدن او صحراده یاغاردی

باشسیز بدنی گورجاق حسین باشیم آغاردی

شاعر:

آرش قاسمی

 شعر ترکی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

زینبون پاک ادی حلال مشاکل دی بیزه

زینبون پاک ادی حلال مشاکل دی بیزه

نظر لطفی اونون شکر اولا شامل دی بیزه

وار یقینیم کی بو مجلس ده مقابل دی بیزه

گیمیشوک قاره سینی مجلس غم برپادی

زینبیه ائله عاشقلره عاشورادی

کیمدی زینب سوزی مصداق هدایتدی بیزه

زندگینامه سی دیباچه غیرتدی بیزه

خانمون مجلس یاسی ائله جنتدی بیزه

نقدر واردی توان تنده دئنن یا زینب

حضرت مهدی دئیوب سنده دئنن یا زینب

کیمدی زینب سوزی کسدی ستم ریشه سینی

سعی ائدوب قارداشینون نشر ائده اندیشه سینی

سیندیروب سنگ جفاگر چه ئورک شیشه سینی

او زمان باخمادیلار گوزدن اخان گوز یاشینا

ایندی اما دولانور قبرینون عالم باشینا

شهر شاماتی بو مجلسده گورن اولسا اگر

دئدیگیم نکته نی حتما اودا تائید ائلیر

دولت باطلی . دست حق ائدوب زیر و زبر

پوزولوبدور اموی زاده لرون دبدبه سی

تیتره دور ایندی ده شامی خانمون اودلی سسی

کیمدی زینب اسرا لشکرینه سر دسته

کیمدی زینب ئورگی جبر زماندان خسته

عاقبت شامه فلک گتدی اونی جان اوسته

غربا باغی وطن اولدی جلای وطنه

جان وئرنده بئله سویلردی شه بی کفنه

برج غمده دولانان کوکبه اخر گئجه دور

از قالور دینجله تاب و تبه اخر گئجه دور

هارداسان قارداش حسین . زینبه اخر گئجه دور

گوزلریم یولدا قالوب دادیمه یوخدور گلنیم

ای حصیره بوکولن یوخدی منیمده کفنیم

من سنون دامنی اللرده قالان زینبووم

کاخ ظلم و ستمه لرزه سالان زینبووم

قانلی پیراهنی دشمندن الان زینبووم

قامتین بار مصیبتلر اگن زینبووم

باشون اوسته باشینا قمچی دگن زینبووم

قیزلارون غملرینی جانیمه الدیم قارداش

کاش بیلردون نه یامان گونلره قالدیم قارداش

سن ئولندن صورا بیر گونده قوجالدیم قارداش

گئجه لر اغلامیشام من سنه اولدوزلاریلان

قمچی التیندا حسین وای دئمیشم قیزلاریلان

الله عالمدی ئوزی هر گئجه گوندوزلریمه

اوچ یاشیندا بالا شاهددی منیم سوزلریمه

ائل یاتاندان صورا گلموردی یوخی گوزلریمه

صبح اولونجا گئجه لر غصه چکوب غم یمیشم

بالا قیزلار یاتیشاندان صورا نوحه دیمیشم

اللی ائیل هر نه بلا گلدی منه یوخ دئمدیم

قمچی دگدی باشیما صبر ائلدیم اوخ دئمدیم

غملریمدن نه دئسم از دئمیشم چوخ دئمدیم

سالدی دیلدن منی اخرده حسین دیل یاراسی

قولدا قمچی یری وار باشدا دا محمل یاراسی

شامه گل اکبر و قاسمله منی یاد ایله

شهر غربتده ادامسیز باجووی شاد ایله

غم الیندن یورولان روحیمی ازاد ایله

باشیمون اوسته اوتور مست وصال ایله منی

خدمتیم ازدا اگر اولسا حلال ایله منی

رحمی گلمور فلکین گوزدن اخان گوز یاشیما

بش یاشیندان ائله سالدیم قره معجر باشیما

قلبیده واردی گلایه اوجا بوی قارداشیما

اینجیدور قوللاریمی ایندی ده قمچی اجیسی

تک ئولور شامیده غیرتلی ابوالفضل باجیسی

هارداسان قارداش ابوالفضل ئورگون داغلیاسان

باشیم اوسته اوتوروب باشه ووروب اغلیاسان

بیلورم یوخدی قولون گوزلریمی باغلیاسان

گوزومی باغلاماسوندا ئوزووی شامه یتیر

باشیمون اوسته رقیه بالامی فوری یتیر

او قیزیلا گئجه لر صبحه کیمی اغلامیشام

ماتمینده هامودان چوخ من ئورک داغلامیشام

جان وئرن لحظه سینمده گوزونی باغلامیشام

باشیمون اوسته اچوب باشینی اوخشار اغلار

گوزومی عمه سی قربانی رقیم باغلار

شاعر:

آرش قاسمی

 شعر ترکی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها