پرسمان حجاب
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|
مقدمه
به رغم پندار برخی سادهاندیشان، گرایش به لباس و پوشیدگی صرفاً عملی تفننی برخاسته از غریزه تنوعطلبی آدمی نیست؛ بلکه ریشه در حکمتها و مصالح فردی، اجتماعی، خانوادگی، روحی و روانی و اعتقادی دارد. پوشش ظاهری زن مسلمان، بخشی از حقیقت باطنی و بیانگر اندیشهها و نظام ارزشهای درونی اوست. اکنون موج تخریب و هجمه همهجانبه مخالفان حجاب، در رویکردی جدید با شیوه شبههافکنی و تفرقهافکنی وارد میدان شده است؛ زیرا حجاب و عفاف، از بزرگترین موانع غلبه دشمن بر کشور اسلامیمان است. این تبلیغات و شبههافکنیهای مغرضانه تا آنجا پیش رفته که گروهی برهنگی و بیبند و باری را برای یک زن ارزش و نشانه تمدن میدانند و حجاب و عفاف را نماد عقبماندگی و ضد ارزش معرفی میکنند. پاسخ به این شبهات و عرضه حقیقت حجاب به همگان، بهویژه زنان و دختران جوان، گامی در مبارزه با دشمن در این عرصه است. در این مقاله برخی از شبهات مطرح شده در این زمینه، بیان و به آنها پاسخ داده میشود.
شبهات مطرح درباره حجاب
1. اجباری در دین نیست
یکی از مهمترین شبهههایی که درباره حجاب مطرح میشود، استناد به آیه «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»[1] است. افرادی که به این آیه جهت نفی حجاب استناد میکنند، معنای آیه را به خوبی درک نکردهاند. «لا إِکْراهَ» در اصل پذیرش دین است، نه در پذیرش احکام آن. آنچه از معنای ظاهری آیه برداشت میشود، این است که در پذیرش اصل دین، هیچ اجباری نیست؛ یعنی نمیتوان کسی را به پذیرش دینی اجبار کرد یا عقیدهای را از او سلب نمود.[2] بنابراین «عقیده» قابل تحمیل نیست؛ ولى این محدوده غیر از محدوده احکام است. اسلام مانند همه نظامهاى فکرى، دارای نظامى اجتماعى است که ـ همانند این نظامها ـ اکراه و اجبار از ابزارهاى پیشبینى شده آن است. همانگونه که هر نظامى در مقولههاى اجتماعى و حقوقىاش دارای جبر قانونى است که بدون آن، جامعه قابل اداره و کنترل نیست؛ اسلام نیز دارای احکام و قوانینی برای اداره جامعه و هدایت مردمان به سعادت است و حجاب یکی از این احکامهاست: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ:[3] و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را آشکار نکنند». هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که پس از ورود به سازمانی، اجرای قوانین آن اختیاری باشد؛ زیرا موجب هرج و مرج میشود.[4]
2. حجاب، مانع آزادی و فعالیت زنان
به دست نیاوردن موفقیتهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از حضور نداشتن در اجتماع به سبب داشتن حجاب، از دیگر شبهات مطرح شده است. این در حالی است که اسلام با پوشش خاص زن، ضمن صادر کردن جواز حضور وی در اجتماع، با دستورهای حکیمانه و راهگشا، سلامت حضورش را در جامعه تضمین کرده است. در حقیقت پوشش زن، توجه به ارزش و حرمت او و جلوگیری از تباه شدن این نیروی عظیم و بهرهمندی از توانمندیهایش در جامعه است. این سبک پوشش، مقابل بسیاری از فسادانگیزیها و ناهنجاریهای ناشی از اختلاط نامطلوب میان زن و مرد را گرفته است.[5] افزون بر اینکه عفتی که با حجاب همراه باشد، امنیتی زیبا و پایدار هدیه میدهد.
رعایت آداب و دستورات دینی که سبب میشود زن یا مرد به گونهای رفتار نکند که امنیت اخلاقی را از بین ببرد، نه به معنای زندانی شدن و نه مخالف آزادیهای فردی است؛ بلکه به معنای پایداری سلامت و امنیت روانی فرد است. چنانکه امام علی(علیه السّلام) میفرماید: «صِيَانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا:[6] پوشیدگی زن برای او بهتر است و زیباییاش را پایدارتر میسازد».
بنابراین حجاب، شهوتها و هوسهای فرد را کنترل، و با سلب آزادی حیوانی، نوعی مرزبندی ایجاد میکند تا زن و مرد در ورای مرزها و بیدغدغه بتوانند به کار و فعالیت خویش مشغول باشند. نبودن این مرز با وجود جاذبهای که میان دو جنس مخالف وجود دارد، سبب کاهش فعالیتهای مفید و بروز موفقیت و شکوفایی زن و مرد میشود. در واقع حجاب، دژ مستحکمی است که با محافظت از لطافتها و زیباییهای زن، مانع دستاندازی و چشمچرانی مردان هوسباز میشود.[7]
3. حجاب و عقبماندگی
از نظر برخی مخالفان حجاب، امروزه با پیشرفت علمی بشر دیگر به حجاب نیازی نیست؛ زیرا حجاب مانع فعالیت زنان و مایه عقبافتادگی است، اما این سخنی کاملاً غلط و نادرست است. آمار بالای حضور زنان موفق در جامعه در موقعیتهای مختلفی چون پزشکی، معلمی، استادی دانشگاه، وکالت، وزارت و ... بیانگر نبودن تضاد میان حجاب و موفقیت زنان است. آمار بالای زنان تازه مسلمان اروپایی نیز مؤید همین مسئله است.[8] کلارا، زن تازه مسلمان اتریشی درباره حجاب میگوید: «حجاب، بیان عشق به خداوند، احترام به قوانین الهی و احترام به زن بودن است». کاترین یکی دیگر از تازه مسلمانان اتریشی میگوید:
به لحاظ تاریخی، پوشش همواره نشانه آزادی و کرامت بوده است. بردگان برهنه بودند و هر چه لباس اشخاص پوشیدهتر بود و پارچه بیشتری داشت، نشاندهنده ارزش بیشتری برای آنان بود. بنابراین عقیده به آزادی بیشتر با پوشش کمتر، کاملاً جدید است. کرامت چیزی است که پروردگار به انسان عطا میکند و یکی از راههای حفظ کرامت زن که خدا به زنان عطا کرده است، همین نوع پوشش زنان مسلمان است.[9]
هر چیزی که مربوط به گذشته و سنت باشد، همیشه بد نیست. گاه سنتهای گذشته وسیلهای برای نشان دادن هویت ملتهاست؛ همان که بیگانگان میکوشند تا آن را نابود کنند. پیشرفت جامعه نیز هیچ ارتباطی با بیحجابی ندارد؛ چنانکه مسلمانان تمدنی با شکوه در اندلس به وجود آوردند.[10] در واقع حجاب به عنوان نماد اعتقاد به خدا، عامل محرکی برای کسب مدارج مهم علمی و اجتماعی از سوی زنان برای بندگی بهتر و خدمت به خلق خداست.
4. شخصی بودن حجاب
یکی از مسائل و شبهات مطرح شده درباره حجاب، شخصی بودن آن است. از نظر مخالفان، هر کسی میتواند درباره نوع پوشش، جنس و حتی رنگ آن بر اساس آنچه مایل است، اقدام کند؛ زیرا نتیجه عمل هر کسی به خودش بر میگردد. بنابراین دولت حق دخالت در این امر و وضع قانون درباره آن را ندارد.
در پاسخ باید گفت، حجاب امری اجتماعی است، نه شخصی؛ زیرا اثرات بدحجابی یا بیحجابی فقط گریبانگیر فرد نمیشود؛ بلکه پیامدهای روحی، روانی، جسمی، اخلاقی، فرهنگی و حتی سیاسی آن جامعه را نیز با خود درگیر میکند. در واقع انسان هنگام حضور در مناظر عمومی است که برخی از قسمتهای بدن خود را میپوشاند و در خلوت چنین الزامی در خود نمیبیند.
مؤمنان در آیات فراوانی مورد خطاب قرار گرفته و به امری مکلف شدهاند که نه تنها جنبه شخصی ندارد؛ بلکه در صورت ارتکاب، دولت اسلامی میتواند آنان را مجازات کند؛ آیاتی همچون «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً»[11] و «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ».[12] دولت اسلامی میتواند رباخواران و حرامخواران، متخلفان از دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و فرمانهای حکومتی و نیز متخلفان از فرمان جهاد را مجازات کند؛ زیرا میان مخاطب قرار دادن مؤمنان و اختیاری بودن تکالیفی که بر عهده ایشان نهاده میشود، هیچ تلازمی وجود ندارد. رعایت حجاب یکی از همین امور است که در صورت تخلف از آن، دولت اسلامی میتواند متخلفان را مجازات کند.[13]
اگر شخصی بودن حجاب به معنای آزادی تکوینی مرد و زن در انتخاب پوشش و نوع لباس باشد، سخن درستی است؛ زیرا هر فردی اختیار تکوینی دارد که از میان نوشیدنیها آب را انتخاب کند یا سم بنوشد، دوستی برای انس خود انتخاب کند یا تنها بماند و ... . در حالی که اگر به این معنا باشد که قانون عرف یا قوانین کشورها یا ادیان آسمانی، اجازه میدهد هر فرد با هر نوع پوششی در جامعه آشکار شود، نمیتواند معنای مقبولی داشته باشد؛ زیرا عرف و عقل هر جامعهای، آزادی افراد را به قوانین خاصی محدود کرده تا از پایمال شدن حقوق و ارزشهای دیگران جلوگیری کند. حضور با پوششی مخالف آنچه دین و قانون میگوید، تجاوز به حقوق دیگران است؛ از همین روست که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) مأمور است که به مردان و زنان مؤمن بگوید که در هنگام حضور در انظار عمومی، پوشش مناسبی داشته باشند که باعث هنجارشکنی در جامعه دینی نشود.[14]
5. حجاب و پوشیدگی، موجب افزایش شهوت
مخالفان حجاب معتقدند پوشیدگی زن، از او موجودی ناشناخته و پنهان میسازد که سبب تحریک و حرص مردان برای آشکار شدن این راز میشود. انسانها بر اساس اصل «الانسَانُ حَریصٌ عَلیَ مَا مُنِعَ مِنهُ»[15] هر اندازه از مسألهای باز داشته شوند، نسبت به آن حریصتر و کنجکاوتر میشوند. بنابراین باید مانند کشورهای غربی نقاب را برداشت و چشمها را سیراب کرد تا پوشش زنان سبب تحریک مردان نشود.[16]
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمى است که در صورت کنترل آن، مىتواند افزون بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات امنیت روانى انسانها را فراهم کند. نبودن حریم میان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى تعریف نشده و بىبندوبار، با افزایش هیجانها و التهابهاى جنسى، تقاضاى برهنگى را به صورت یک عطش روحى و خواست سیرىناپذیر در مىآورد. در واقع انسان به چیزی حریص میشود که هم از آن منع و هم به سوی آن تحریک شود؛ یعنی تمنای چیزی را در وجود شخص بیدار کنند و سپس آن را برایش ممنوع نمایند. در حالی که اگر امری اصلاً عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و ولعی نیز وجود نخواهد داشت یا بسیار اندک خواهد بود.[17] اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسمهاى گوناگونى مطرح کرده است که دستور حجاب به زن و مرد و فرمان چشمپوشی، یکی از راهکارهای آن است. با این راهکار، میلی برانگیخته نمیشود و حرصی نیز پدید نمیآید.
خانمی که به تازگی حجاب را پوشش خود انتخاب کرده است، میگوید:
خانواده من از نظر اعتقادی، نه خیلی مذهبی هستند و نه خیلی آزاد. در کودکی حجاب را دوست داشتم، اما اوایل سن تکلیف به پیروی از همسن و سالانم که بدون حجاب راحتتر بازی میکردند، من حجاب را کنار گذاشتم تا مانع بازی و فعالیتم نشود. بزرگتر که شدم، به حجاب بیتفاوتتر شدم؛ گویی کسی مرا مجبور کرده بود که همیشه به خودم برسم. در فصل امتحانات، در مسیر کتابخانه با دو خانم محجبه دوست شدم. هر گاه با آنها بودم، احساس میکردم نوع نگاه مردان به من بسیار آزاردهنده است. من از این نگاههای ناپاک بسیار در عذاب بودم تا اینکه تصمیم گرفتم، پوششم را عوض کنم و حجاب را انتخاب کردم.[18]
در جامعهای که بخش عظیمی از آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی، تحریکات مختلف روانی ناشی از محصولات آلوده فرهنگیای همچون برخی فیلمها، رمانهای مبتذل و وجود فضای غیر قابل کنترل مجازی، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و به سبب سخت شدن شرایط، ازدواجشان نیز به تأخیر افتاده است؛ چگونه آزادی پوشش زنان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکلگیری عقدهها و حسرتهای روحی و روانی مردان درباره مسائل جنسی نشود؟ امام صادق(علیه السّلام) فرموده است: «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَةً؛[19] نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده شیطان است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی میشود».
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند، دل کند یاد[20]
اکنون جوامع غربی گرفتار معضلات و ناهنجاریهای گوناگون اجتماعی مانند خودفروشی، فرزندان نامشروع، بیماریهای واگیردار جنسی، همجنسبازی، ازدواج با حیوانات و ... شده و بیشتر از قبل در منجلاب فساد و تباهی غرق میشود.[21]
6. کراهت لباس مشکی و مشکلات روانی ناشی از آن
برخی با استناد به کراهت رنگ سیاه در روایات، با حجاب و بهویژه چادر مخالفت میکنند و رنگ مشکی را تهدید برای سلامت جسمی و روانی زن میدانند. این در حالی است که بنا بر نظر کارشناسان، رنگ مشکی نه سبب افسردگی زن میشود و نه او را در معرض ابتلا به بیماریهای استخوانی قرار میدهد.[22]
روایتهای بیانگر کراهت پوشش سیاه، از نظر سندی ضعیف و غیر قابل استناد هستند. بالعکس روایات صحیح السندی وجود دارد که بیانگر استفاده از پوشش سیاه در جلباب زنان (یا همان چادر) است؛ چنانکه در روایتی آمده است: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلّم) يَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاء:[23] پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) از پوشش سیاه کراهت داشتند، غیر از سه مورد: خُف (نوعی کفش چرمی نازک)، عمامه و کسا (مترادف جلباب، یعنی چادر زنان)». فقهای اسلام نیز نه تنها به کراهت حجاب مشکی زنان فتوایی ندادهاند؛ بلکه تصریح کردهاند که زنان در برخورد با نامحرم نباید از رنگهای مهیج و لباس شهرت و پوششی که موجب جلب توجه نامحرمان شود، استفاده کنند.[24] مفسران نیز در تفسیر آیه شریفه «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاساً:[25] و شب را برای شما پوششی قرار دادیم»، شب را همانند جلباب و چادر مشکی که تمام بدن و لباسهای دیگر زن را در مواجهه با نامحرم میپوشاند و به او آرامش میدهد، دانستهاند.[26]
در روانشناسی رنگها، رنگ سیاه به معنای «نه» و رنگ سفید به معنای «بله» است.[27] رنگ مشکی اثر تخفیف و کاهش تحریکهای روحی و روانی را به دنبال دارد و رنگی صامت و غیر محرک است که عکسالعمل حاد و مهمی در بیننده ایجاد نمیکند. از همین رو در مواجهه با جنس مخالف، استفاده از حجاب مشکی و بهویژه چادر مشکی، اثرات مطلوبی از نظر تخفیف حالات و امیال جنسی دارد.[28]
7. حجاب، تبعیض میان زن و مرد
برخی مخالفان حجاب با طرح این سؤال که چرا حجاب زن و مرد تفاوت دارد و چرا باید مقدار پوشش بدن زنان بیشتر از مردان باشد، آن را تبعیض ناعادلانه میان زن و مرد دانستهاند.
هدف از آفرینش زن و مرد رسیدن به تعالی، تکامل و والاترین درجات معنوی است و از این جهت فرقی میان زن و مرد وجود ندارد. آنچه آدمی را به سعادت واقعیاش میرساند، رعایت تقواست. اگر پوشش و رعایت حجاب با شرایط خاصی به زن اختصاص یافته است، از این روست که ملاک آن مخصوص زن است. زن، مظهر جمال و مرد، مظهر شیفتگی است. بنابراین طبیعی است که به زن دستور داده شود خود را در معرض نمایش قرار ندهد. تمایل مرد به نگاه کردن، زن را به خودنمایی بیشتر تحریک میکند. از این روست که «تبرج» از مختصات زن است.[29] در واقع احکام تشریعی اسلام، متناسب با ویژگیهای تکوینی و به منظور تأمین مصالح و دفع مفاسدی است که افراد را تهدید میکند.
تفاوت زن و مرد در بسیاری از احکام تشریعی، از جمله حجاب نیز نشأت گرفته از تفاوتهای تکوینی آنهاست. تحقیقات علمی در باب تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد، ثابت کرده است که مردان نسبت به محرکهای چشمی حساستر از زنانند و بر عکس، زنان در مقابل محرکهای لمسی حساسیت بیشتری دارند.[30] برای مثال مردان را به مراقبت و کنترل بیشتر چشم در مواجهه با نامحرم امر کرده است؛ چنانکه امام رضا(علیه السّلام) میفرماید: «خداوند نگاه کردن به موهای زنان ازدواج کرده محجوبه و غیر آنان را حرام کرده است؛ زیرا نگاه شهوتانگیز مردان باعث تهییج جنسی، و تهییج جنسی باعث فساد میشود».[31] از این سو نیز زنان را به دلیل لطافت و حساسیت بیشتر نسبت به محرکهای لمسی، برای حفاظت خود از مفاسد ناشی از این ویژگی، به حجاب و پوشش بیشتر در مواجهه با مردان نامحرم امر کرده است.
نتیجهگیری
حجاب، یکی از احکام مسلم اسلام است و زن و مرد به دلیل ساختار جسمی و روحی متفاوت و جایگاههای گوناگونی که دارند، در میزان پوشش و نگاه با یکدیگر متفاوت هستند. حکم یکسان در نگاه و پوشش برای زن و مرد، در واقع ظلم به آنهاست. بر اساس همین تفاوت است که اسلام، چهارچوب مشخصی برای حجاب زن در نظر گرفته تا هم زن و هم خانواده و اجتماع را از گزند آفات مصون بدارد و سلامت روحی و جسمی و امنیت روانی زن، خانواده و جامعه را تأمین کند.
[1]. بقره: 256.
[2]. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 2، ص 342.
[3]. نور: 31.
[4]. ر.ک: محمد سبحانینیا؛ انتخاب من: پرسشهایی درباره حجاب؛ ص 141-126.
[5]. ر.ک: عباس رجبی؛ حجاب و نقش آن در سلامت روان؛ ص 12.
[6]. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ ص 303.
[7]. ر.ک: حمید کریمی؛ «بررسی مسأله حکمت پوشش»؛ فصلنامه علمی ترویجی معرفت؛ شماره 118، مهر 1386، ص 84-69.
[8]. ر.ک: خبرگزاری مهر؛ «انتخاب حجاب و پشت پا زدن ستارگان غربی به نگاه تجاری به زنان»؛ 20/04/1398.
[9]. ر.ک: پایگاه جامع رهیافته؛ «دلیل دو دختر تازه مسلمان و شیعه شده اتریشی برای محجبه بودن»؛ 09/03/1394.
[10]. ر.ک: امین کشوری؛ چرا حجاب؟؛ ص 58.
[11]. آلعمران: 130: «ای اهل ایمان! ربا را که سودهای چند برابر است، نخورید».
[12]. نساء: 29: «اى کسانى که ايمان آورده ايد اموال همديگر را به ناروا مخوريد».
[13]. ر.ک: سید جواد ورعی؛ «مبانی مسئولیت و اختیارات دولت اسلامی در زمینه حجاب بانوان»؛ فصلنامه علمی پژوهشی فقه و اصول؛ شماره اول، سال چهارم، بهار و تابستان 1386، ص 160 ـ 143.
[14]. نور: 31.
[15]. سید نعمتالله جزایری؛ ریاض الابرار؛ ج 2، ص 67: «انسان نسبت به چیزی که از آن منع میشود، حرص میورزد».
[16]. مهدی مهریزی؛ آسیبشناسی حجاب؛ ص 81.
[17]. ر.ک: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 19، ص 461.
[18]. پرتال فرهنگی راسخون؛ «مستند از لاک جیغ تا خدا: خانم جیران مسلمی»؛ 24/11/1396.
[19]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 5، ص 559.
[20]. بابا طاهر همدانی؛ دیوان کامل بابا طاهر؛ ص 3.
[21]. ر.ک: امین کشوری؛ حجاب چرا؟؛ ص 36 و 37.
[22]. ر.ک: حسین مهدیزاده؛ حجابشناسی: چالشها و کاوشهای جدید؛ ص36و37.
[23]. محمد بن حسن حر عاملی؛ وسایل الشیعه؛ ج 4، ص 383.
[24]. امین کشوری؛ حجاب چرا؟؛ ص 82.
[25]. نبأ: 10.
[26]. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 20، ص 162.
[27]. ماکس لوشر؛ روانشناسی رنگها؛ ترجمه ویدا ابیزاده؛ ص 97.
[28]. ر.ک: سید مجتبی هاشمی رکاوندی؛ مقدمهای بر رواشناسی زن (با نگرش علمی و اسلامی)؛ ص 211.
[29]. ر.ک: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 19، ص 478.
[30]. غلامعلی حداد عادل؛ فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی؛ ص 63.
[31]. محمد بن علی صدوق؛ عیون اخبار الرضا7؛ ج 2، ص 97.
نویسنده: زهرا رضائیان
برگرفته از ره توشه راهیان نور
افزودن دیدگاه جدید