جایگاه عبادت در اسلام
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۳۹۸، عبادت در سبک زندگی اسلامی، قسمت اول.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
جایگاه عبادت در اسلام
اشاره
عبادت و پرستش به معنای نهایت تعظیم و کرنش، در برابر کسی است که سزاوار آن میباشد و کسی جز خداوند یکتا و جهانآفرین، سزاوار عبادت نیست. عبادت معمولاً با افعالی نمادین یا سمبلیک آمیخته است که قالبهای شرعی عبادت هستند؛ مانند نماز، روزه، سجده، دعا و ذکر. عبادت گاه واجب و گاه مستحب است.
بیشک عبادت و بندگی، یکی از بهترین راههای تقرب به پروردگار یکتاست و در منظومه عملی اسلام جایگاه والایی دارد. در این جلسه و چند جلسه بعدی، قصد داریم تا با نگاهی دوباره به مبحث عبادت در اسلام، برخی از زوایای آن را بازشناسی کرده، اهمیت و نقش آن را در سازندگی انسان بیان کنیم و برخی حدود آن را مشخص سازیم تا از برخی کوتاهیها و زیادهرویها در این زمینه به دور بمانیم. در این نوشتار جایگاه عبادت در سبک زندگی اسلامی را بیان، و با بهرهگیری از آیات و روایات و تحلیل آنها، نمایی کلی از میزان مطلوب عبادت در اسلام را ترسیم میکنیم.
1. اعتدال عبادی در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
با تأمل در سیرۀ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به این نکته پی میبریم که نوعی اعتدال بر سبک زندگی ایشان سایه افکنده است که بخشی از آن نیز اعتدال در عبادت است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سنت خود، هم افراط در عبادت را نفی کرده است و هم تفریط در آن را. یکی از بارزترین مصادیق افراط در عبادت پدیدۀ رهبانیت است که در آیین مسیحیت و برخی ادیان دیگر همچون «بودا» و «جَیْن» رایج بوده و هست و آن حضرت با آن مخالفت کرده است. رَهبانیّت، از مادة رَهَب به معنای ترسیدن یا ترسیدن همراه با احتراز و اضطراب و در لغت به معنای مبالغه در تحمل تعبُّد از شدت ترس است. پس از شکلگیری رهبانیت در مسیحیت (از میانههای قرن چهارم میلادی به بعد)، انزوا و صومعهنشینی، اشتغال به عبادت و دعا، تجرد و ترک ازدواج، فقر و سادهزیستی شدید (مثل پوشیدن پلاس و روزه پیوسته و ترک غذاهای لذیذ) و ریاضت نفس که گاه به حد شکنجه خود میرسید، از مهمترین مؤلفههای آن بوده است. شریعت اسلام بر نفی رهبانیت پایهگذاری شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
روزی همسر عثمان بن مظعون نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای رسولخدا! عثمان روزها روزه میگیرد و شبها به نماز میایستد. رسولخدا(صلی الله علیه و آله) با شنیدن این سخن برخاست و خشمناک به سوی خانه عثمان رفت. چون به آنجا رسید، او را در حال نماز یافت. عثمان با دیدن پیامبر(صلی الله علیه و آله) از نماز خود دست کشید. آن حضرت به او فرمود: «یا عُثْمَانُ لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِیةِ وَ لَكِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ أَصُومُ وَ أُصَلِّی وَ أَلْمِسُ أَهْلِی فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی وَ مِنْ سُنَّتِی النِّكَاحُ»: «ای عثمان! خداوند متعال مرا به رَهبانیت نفرستاده؛ بلکه به دین حنیفِ [ حقگرایِ] آسان و باگذشت برانگیخته است. من روزه میگیرم و نماز میخوانم و با همسرم آمیزش میکنم؛ پس هر که فطرت [دین] مرا دوست دارد، باید از سنّتم پیروی کند و زناشویی جزئی از سنت من است».
در روایت دیگر از آن حضرت چنین آمده است: «بدانید که من نماز میخوانم و میخوابم و روزه میگیرم و افطار میکنم و میخندم و میگریم، پس هر که از روش و سنت من روی بگرداند، از من نیست.»
هر چند در جوامع اسلامی معاصر، پدیدهای همچون رهبانیت به ندرت و تنها در برخی شاخههای تصوف و عرفان یافت میشود؛ ولی موارد دیگری از زیادهروی در عبادت مشاهده میشود که با آسیبهای اجتماعی و خانوادگی همراه است، مانند کسانی که عبادت و شرکت در مراسم مذهبی را دلیل موجهی برای بیاعتنایی به خانواده میدانند و گاه همه اوقات ایام تعطیل خود را به برنامههای مذهبی و تفرج با برادران دینی میگذارنند. در حالی که دین اسلام، بر رعایت حق همه حقداران تأکید کرده و حتی ظریفترین نکات حقوقی را نیز لحاظ کرده است. برای مثال رسولخدا به زنان مسلمان میفرمود: «لاَ تُطَوِّلْنَ صَلاَتَكُنَّ لِتَمْنَعْنَ أَزْوَاجَكُنَّ»: «نمازتان را طول ندهید تا شوهرانتان را منع کنید». مراد از منع شوهران در این روایت، بازداشتن آنان از حقوق جنسیشان است. یا زمانی علاء بن زیاد حارثی از برادرش عاصم نزد امیرالمؤمنین شکایت کرد که وی عبایی بر دوش انداخته و دنیا را رها کرده است، آن حضرت به عاصم فرمود:
«ای دشمنک خود! شیطان خبیث از تو بهره گرفته است! آیا به خانواده و فرزندانت رحم نمیکنی؟! آیا میپنداری که خداوند پاکیزهها را برای تو حلال کرده، اما از بهرهبرداری تو از آنها ناخشنود است؟! تو نزد خدا کوچکتر از این هستی».
2. مدارا در دین داری
بنا بر این روایت زیبای نبوی که فرموده است: «إِنَّ هَذَا الدِّینَ مَتِینٌ؛ فَأَوْغِلُوا فِیهِ بِرِفْقٍ وَ لاَ تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذِی لاَ سَفَراً قَطَعَ وَ لاَ ظَهْراً أَبْقَى»: «این دین متین (با صلابت) است؛ با مدارا در آن سیر کنید و عبادت خدا را نزد بندگان خدا ناخوشایند نکنید؛ تا بسان سواری باشید که آنچنان مرکبش را خسته کرده که نه مسافتی پیموده و نه پشت سالمی برایش باقی گذاشته است»؛ در طبیعت دین، نوعی سختی و صلابت نهفته است که اگر آدمی با مدارا در آن وارد شود و در آن حرکت کند، به مقصد نهایی و اعلای دین نائل میشود. جسم و جان دیندار بهسان مرکبی است که در زمینی سفت و محکم سیر میکند؛ پس اگر زیاد به آن فشار آورد، آن را از پا در میآورد و اگر هم آن را به حرکت در نیاورد و در جای خود بایستد، از رسیدن به مقصد اصلی آفرینش باز خواهد ماند.
بیشک یکی از مشکلات اصلی جامعه امروز ما تفریط در عبادت است، ولی این پدیده معلول عواملی است که یکی از آنها، افراطهای پیشین است. برای مثال در مجالس مذهبی و برنامههای عبادی همچون نمازهای جمعه و جماعت، سخنرانی و عزاداری گاه ظرفیت و طاقت همه مخاطبان سنجیده نمیشود. طولانی شدن بیش از حد این مجالس، سبب زدگی و فرار نوجوانان و جوانان از آن مجالس و تخریب ذهنیت آنان نسبت به دینداری میشود و ـ همچون فرموده امام صادق(علیه السلام) در داستان معروف مرد مسلمان و همسایه نصرانیاش ـ از همان راهی که مردم را به دین در میآوریم، از همان راه هم آنان را به در میبریم. در حالی که اسلام حتی در نماز جماعت ـ این مهمترین برنامه عبادی دین ـ نیز بر کوتاه بودن آن و رعایت حال ضعیفترین مأمومان تأکید میکند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در عهدنامه خود به مالک اشتر میفرماید:
وقتی برای مردم به نماز جماعت ایستادی [با طول دادن نماز] آنان را از نماز نفرت مده و [با کوتاه کردن بیش از حد نماز نیز] آن را تباه مکن؛ چرا که در میان مردم بیماران و کسانی هستند که حاجتی (کاری) دارند. هنگامی که رسولخدا(صلی الله علیه و آله) مرا به سوی یمن فرستاد، از او پرسیدم با آنان چگونه نماز بگزارم؟ فرمود: «صَلِّ بِهِمْ كَصَلَاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً»: «همچون نمازِ ضعیفترینِ آنان نماز بخوان و با مؤمنان مهربان باش».
طبیعت بشر با نیازهای جسمی همچون خوراک، پوشاک، همسر و استراحت و غلبه حالات جسمی و روحی مانند کسالت و نشاط، بیماری و سلامت، غم و شادی و بیم و امید، عجین شده است و حتی معصومین نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ برای مثال در روایات متعددی که سنت شبزندهداری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را توصیف میکند، به استراحت شبانه آن حضرت پس از نماز عشا تصریح شده و در برخی از آنها، بر استراحت متناوب آن حضرت در فواصل نماز شب هم اشاره شده که بدون شک سرّ این شیوه، چیزی جز خستگی و نیاز طبیعی ایشان به استراحت نبوده است.
افزون بر نکات فوق، بشر حال روحی یکنواخت و یکسانی ندارد و پیوسته در حال دگرگونی و انتقال از حالی به حال دیگر است؛ گاه نشاط و سرزندگی بر دلش چیره میشود و میل به عبادت و عشق به آن در وجودش شعله میکشد و گاه رخوت و ملالت بر دلش چیره میشود و تمایلش به عبادت کاهش مییابد. در روایات اهلبیت از این حقیقت با اِقبال و اِدبار (رو آوردن و پشت کردن) دل یاد شده است. تشخیص این حالت به دست خود انسان است و بر طبق روایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) باید در هنگام ادبار قلب، به واجبات بسنده کند و اگر در هنگام ادبار دل و بیمیلی خود را به عبادات مستحب وا دارد، کوردل و بیبصیرت میشود.
3. مدیریت زمان در زندگی عبادی
دستهای از روایات، شیوه مدیریت زمان و برنامهریزی در زندگی را برای دینداران بیان میکند که از این روایات نحوه تقسیم زمان و جایگاه برنامه عبادت در زندگی و نسبت آن با برنامههای دیگر نیز مشخص میشود؛ از جمله امام صادق(علیه السلام) در این زمینه فرموده است:
«إِنَّ فِی حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ وَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ یَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ یَفْضِی بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ یُلَاقِی إِخْوَانَهُ الَّذِینَ یُفَاوِضُهُمْ وَ یُفَاوِضُونَهُ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَینَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَینِ»: «در حکمت آل داوود(علیه السلام) چنین آمده است: برای مسلمان خردمند، سزاوار است که جز برای سه چیز در حال سفر (و کوچ) دیده نشود؛ اصلاح زندگی خود یا توشه برداشتن برای آخرت یا لذت بردن با چیز غیر حرام؛ و برای مسلمان خردمند شایسته است که زمانی داشته باشد که در آن با فراغت بال، به کارهای میان خود و خدای عزوجل بپردازد؛ و زمانی که در آن برادرانش را ملاقات کند و در امر آخرتش با یکدیگر گفتگو کنند؛ و زمانی که نفس خود را با لذتهای غیرحرامش تنها و آزاد بگذارد که به راستی این [یعنی لذت] کمکی بر آن دو زمان [دیگر] است».
در این روایت و روایات مشابه با آن، در مجموع بر تقسیم اوقات فرد مؤمن خردمند به سه بخش تأکید شده است:
1. گام برداشتن در مسیر آخرت که به شیوههای متعددی مثل عبادت و مناجات با خدا، محاسبه نفس و مذاکره علمی با برادران دینی است؛
2. اصلاح معیشت و زندگی با کار؛
3. بهرهمندی از لذتهای حلال زندگی به منظور تجدید قوای جسمی و روحی و کسب آمادگی برای پرداختن به امور معاد و معاش.
اسلام با اینکه زندگی انسان تنها صَرف عبادت یا کار یا لذت شود، مخالف است. اختصاص فرصتی در شبانهروز به منظور بهرهمندی از لذتهای حلال، دستیار انسان در بهرهبرداری بهینه از فرصت عمر، برای پرداختن به کار و عبادت است؛ مانند استراحتگاههای بین راهی که سبب استراحت و خستگیزدایی از جسم و جان و کسب نشاط و شادابی برای طی مراحل بعدی سفر است.
نگاهی به سیره عبادی معصومین مانند نماز، روزه مستحب، شبزندهداری و تلاوت قرآن ایشان، بیانگر نظم و انضباط عجیب حاکم بر آن بوده است؛ مانند اختصاص نیمه دوم شب به عبادت همراه با استراحتهای مختصر و متناوب و فاصله طلوع فجر تا طلوع آفتاب و نیز هنگام غروب آفتاب به تلاوت و دعا و ذکر. در مجموع عبادات شبانه آنان بیش از عبادت روزانهشان بوده است. از طلوع خورشید تا غروب آن را نیز بیشتر به کار و تلاش، رسیدگی به شئون امامت و هدایت امت و توجه و رسیدگی به خانواده میگذراندهاند. البته از ابتدای ماه رجب تا پایان ماه رمضان، جدیت آنان در عبادات شبانه و روزانه بیشتر میشده و در دهه آخر ماه رمضان، بهویژه در شب قدر به اوج خود میرسیده است. از ماه رمضان تا ماه رجب نیز به شکل عادی عبادت میکرده و در کنار آن، در برخی از ایام خاص مثل نیمه شعبان و مبعث نیز در عبادت بسیار کوشا بودهاند.
در اینجا شاید این شبهه مطرح شود که چرا در اسلام نسبت به بعضی از عبادات مثل دعا و نماز این همه سفارش شده است؛ بهگونهای که اگر انسان بخواهد همه آنها را به جا آورد، از زندگی روزمرهاش عقب میماند. آیا این با دیدگاه اسلام پیرامون تقسیم سهگانه اوقات شبانهروز منافات ندارد؟
در پاسخ به این شبهه، دو نکته را باید در نظر داشت:
نکته اول: در جایی توصیه نشده است که انسان همه این دعاها یا نمازها را یکجا بخواند؛ بلکه هر کس میتواند به تناسب وقت و حوصله خود به صورت متناوب، برخی از آنها را انتخاب کند و بخواند. برای مثال اگر هفت دعای مفصل برای وقت بامداد وارد شده، در هر روز هفته میتواند یکی از آنها را بخواند.
نکته دوم: هر کدام از دعاها یا نمازهای وارد شده، در حکم نسخهای است که مخاطبان خاص دارد و همه دعاها یا همه نمازهای وارد شده، برای همه افراد تجویز نشده باشد؛ برای مثال در ادعیه هنگام صبح و مغرب با دو سطح از دعا روبهرو هستیم:
1. دعاهای کوتاه برای عموم مردم و افرادی که فرصت و توان کمتری برای دعا خواندن دارند؛
2. دعاهایی که برای اهل معرفت و اصحاب خاص صادر شده است. برای مثال فردی از اهالی شام به نام «هِلْقام»، خدمت امام کاظم رسید و عرضه داشت: «فدایت گردم! به من دعایی یاد بده که هم جامع برای دنیا و آخرت و هم کوتاه باشد.» حضرت به او فرمود:
در تعقیب نماز صبح تا هنگام طلوع آفتاب بگو: «سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه»: «خداوند بزرگ را تسبیح و حمد میکنم، از خدا طلب آمرزش و از فضل او درخواست میکنم.»
روشن است که در اینجا مخاطب امام یک مؤمن عادی بوده است؛ از این رو امام هم به فراخور حال او، نسخهای کوتاه از ذکر و دعا برایش میپیچد که به آسانی آن را حفظ کند و حتی با امکان مداومت بر آن در حین انجام دیگر کارها، به مرتبه کمالی متناسب با شأن و استعداد خود برسد. این در حالی است که ائمه برای همان وقت صبح و پسین برای اصحاب خاص که در درجات بالای علم و معرفت بودهاند؛ مثل ابوبصیر و ابوحمزه ثمالی، ذکرها و دعاهای مفصلی تجویز کردهاند که گاه بیش از ده سطر است.
4. پیامدهای تفریط در عبادت
در بحث جایگاه عبادت در سبک زندگی اسلامی افزون بر نکات پیش گفته، باید به مبحث تفریط و کوتاهی در عبادت نیز نگاهی بیندازیم؛ چرا که این بحث نیز از معضلات اصلی جامعه معاصر است. تفریط در عبادت علل متعددی همچون ضعف اعتقاد، سستی و تنبلی و راحتطلبی، حرص بر مالاندوزی و دنیاطلبی، پرداختن بیش از حد به همسر و فرزند دارد که برای هر یک از آنها باید به تناسب خود چارهاندیشی شود. کوتاهی در هر یک از عبادتهای واجب و مستحب پیامدهای خاصی را دارد ولی از آنجا که نماز مهمترین فریضه دینی است کمی درباره تفریط در نمازهای یومیه سخن میگوییم. درباره نمازهای واجب یومیه، چند سفارش کلی وارد شده است که کوتاهی نسبت به هر یک از آنها مصداق تفریط در این عبادت بزرگ است:
1. خواندن نماز؛ که ترک نماز بارزترین مصداق تفریط در عبادت است. هشدارهای دینی نسبت به ترک نماز بسیار سنگین است برای مثال قرآن کریم از زبان مجرمان یکی از علل افتادن آنان به دوزخ را ترک نماز بیان میکند: «قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»: «گفتند: ما [در دنیا] از نمازگزاران نبودیم.» و در جای دیگر میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»: «و کسی که از یاد من روی برتابد در تنگنای زندگی خواهد بود و روز قیامت او را کور محشور میکنیم». مهمترین یاد خدا نیز نماز است؛ همچنانکه در قرآن کریم هدف از اقامه نماز را یاد خدا میداند.
2. محافظت بر اوقات نماز و خواندن نماز اول وقت که سفارشهای مکرر درباره آن وارد شده است از جمله در بیان امام صادق(علیه السلام) خطاب به ابان بن تغلب محافظت بر نمازهای پنجگانه واجب سبب ورود به بهشت دانسته شده است. در روایت امام باقر(علیه السلام) نیز آمده است که نماز اول وقت سفید و درخشان به سوی صاحبش بر میگردد و نماز در غیر وقت و بدون رعایت حدودش سیاه و تاریک به سوی صاحبش باز میگردد. در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) تأخیر بدون عذر نماز از اول وقت، مصداق آیه «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» شمرده شده است.
3. درستخواندن نماز و رعایت حدود و احکام نماز و ترک شتابزدگی در انجام اجزای نماز مثل رکوع و سجده که در این زمینه نیز روایات متعددی در دست است؛ از جمله امام باقر(علیه السلام) فرمود: «رسولخدا(صلی الله علیه و آله) در مسجد نشسته بود که مردی وارد شد و به نماز ایستاد، اما رکوع و سجدهاش را به درستی انجام نداد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: مانند منقار زدن کلاغ بر زمین، منقار زد. اگر این فرد بمیرد و نمازش اینچنین باشد، بر دین من نمرده است».
کوتاهی نسبت به وقت نماز یا درست خواندن آن، مصداق تضییع نماز یا سبک شمردن نماز یا سهلانگاری و غفلت نسبت به نماز است که در آیات و روایات متعدد نکوهش شده است.
افزودن دیدگاه جدید