از اجرای عقد ازدواج در حجر اسماعیل تا تعبیر رهبر انقلاب از صدای استاد صالحی خوانساری
به گزارش بلاغ حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضی صالحی خوانساری در گفت وگو با خبرنگار حوزه از زندگی پر فراز ونشیب خود سخن گفت.
*لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
سید مرتضی صالحی خوانساری هستم؛ متولد نیمه آبان سال 1318 شمسی در شهر خوانسار. پدرم مؤمن؛ اما در عین حال، بسیار دانا و مُشرف به مسائل شرعی و عرفانی بود. دومین فرزند خانواده هستم و 7 برادر و خواهر به نامهای سید مصطفی، سیده سادات هاجر، سید اکبر، سید احمد، سید حسین، سید محمد و مرحوم سید علی دارم.
خدای متعال به خود بنده نیز 6 فرزند به نام های حاج سید رضا، حجت الاسلام سید ضیاءالدین، سید محمد، سید مهدی، سیده سمیه و سیده فهیمه سادات عنایت فرموده است.
*از ورود خود به حوزه علمیه بفرمایید.
در سن 14 سالگی، در سال 1333 هجری شمسی، پس از اتمام دروس ابتدایی، به حوزه علمیه خوانسار که (مطابق با تاریخ موجود، به همت خانم مریم بیگم صفوی همسر شاه طهماسب صفوی ساخته شده)، وارد شدم و تحت نظر آیت الله مرحوم حاج حسین علوی خوانساری، دروس پایه و مقدمات را گذراندم.
پس از اتمام مقدمات، برای ادامه تحصیل به قم آمدم؛ ولی ضرورت زندگی مرا به تهران کشاند و در مدرسه مرحوم آیت الله مجتهدی ادامه تحصیل دادم و در کنار تحصیل، تدریس نیز داشته و تقریباً اکثر کتاب هایی را که خواندم، تدریس هم کردهام.
*از محضر چه اساتیدی بهره برده اید؟
فقه و اصول را نزد استاد حاج شیخ حسین کنی (استاد مرحوم آیت الله مهدوی کنی)، خارج فقه و اصول را به مدت 7 سال محضر آیت الله میرزا علی آقا فلسفی و فلسفه را نزد استاد سید رضا صدر گذراندم.
*از چه سالی منبر خود را شروع کردید؟
از سن 20 سالگی منبر می رفتم و امروز 55 سال است که در داخل و خارج از کشور به أمر تبلیغ مشغول بوده و به تمام استان ها و اکثر شهرستان های کشور برای تبلیغ و منبر سفر کردم و از این سفرها خاطرات تلخ و شیرین بسیاری دارم.
*از فعالیت های انقلابی خود بگویید.
اولین دستگیری بنده توسط ساواک در سن 23 سالگی بود که پس از 40 روز بازداشت، با وساطت بزرگان آزاد شدم. بعد از این، به هر منبری که میرفتم، گزارش آن به ساواک می رسید که نتیجه این گزارشها یا دستگیری، یا احضار بود.
آخرین باری که زندانی شدم اردیبهشت سال 1357 بود که در مسجدجامع کرج سخنرانی می کردم، مرا از منبر به پایین کشانده و یک شبانه روز در ساواک کرج و 16 روز هم در کمیته مشترک تهران بازداشت کردند.
*بعد از انقلاب چه مسوؤلیتهایی داشتید؟
راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی ایران همراه با مرحوم آیت الله مهدوی کنی، آیت الله خسروشاهی و دیگر بزرگان، فرماندهی کمیته تهران، نماینده امام(ره) و مسئول عقیدتی سیاسی شهربانی کشور، مسئول جذب، گزینش و استخدام روحانیون سراسر کشور در نیروی انتظامی و یک دوره هم نمایندگی در مجلس شورای اسلامی، از مسئولیت های بنده در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است.
*برای ما از سفرهای تبلیغی در خارج از کشور بفرمایید.
2 سال محرم در بحرین، 3 سال محرم در امارات، یک سفر از سوی دفتر رهبری به واشنگتن، 3 سفر به لندن به دعوت آیت الله گلپایگانی و یک سفر به لندن از سوی دفتر مقام معظم رهبری؛ از سفرهای تبلیغی بنده در خارج از کشور است.
*خاطره ای از این سفرهای خارجی دارید؟
در سفر تبلیغی سال 1385 واشنگتن، اربعین و عید نوروز با هم مقارن شد؛ تردید داشتم ایرانی های مقیم آمریکا در این مراسمها شرکت کنند، لذا در پیامی از رهبری سوال کردیم؟ ایشان فرمودند: «ما اهل انجام وظیفه هستیم و کاری به نتیجه نداریم» اتفاقا استقبال مناسبی هم صورت گرفت و در روز آخر، زنان و مردان با درخواستهای فراوان خود تمایل داشتند بمانیم و این جلسات ادامه داشته باشد.
*از خاطرات خوب تبلیغی بفرمایید.
بیش از 70 بار به عمره و حج مشرف شدم. در یکی از این سفرها، از سوی کاروانی از تهران دعوت شدم تا به عمره بروم. در روز حرکت، شخصی کنارم آمد و گفت: حاج آقا؛ آن جوانی را که می بینید، تحصیل کرده لندن است در انگلیس پای منبر شما نشسته و قصد دارد داماد ما شود. وقتی که متوجه شد شما روحانی این کاروان هستید، از من خواهش کرد تا خطبه عقدشان همزمان با 13 رجب، روز ولادت حضرت امیر(ع)، در کنار کعبه خوانده شود.
وقتی عمره را انجام دادیم، در روز 13 رجب، همراه با داماد، عروس، پدر و مادر عروس و روحانی "معین" برای قرائت عقد ازدواج به حجر اسماعیل رفتیم. اما مأموری نزدمان آمد گفت: اینجا را ترک کنید که به او داستان صیغه عقد ازدواج را گفتم؛ از آنجا که آدم خوبی بود، دو طرف حجر اسماعیل را برای ما بست و ما تنها در این مقام ماندیم و بنده از طرف دختر و روحانی معین از طرف پسر وکیل شدیم تا عقد را بخوانیم. در اثنای خواندن عقد، این عروس و داماد به سجده افتادند و گریه میکردند. پس از آن که صیغه عقد اجرا شد، داماد نزد من آمد و گفت: از شما شنیدم که امام حسن عسکری(ع) و همسرشان حضرت نرجس(س) به حج نرفته و مکه را ندیدند؛ آیا لایق می دانید که من و نامزد عقد شده ام امشب به نیابت از این دو بزرگوار مُحرم شده و طوافی انجام دهیم؟ من در آن لحظه منقلب شده و به آنها گفتم، من نیز همراه با شما میآیم.
*در محضر امام خمینی(ره) یا مقام معظم رهبری هم منبر رفته اید؟
بله خدمت امام(ره)، فقط یک روضه در حسینیه شماره 2 جماران خواندم؛ خدمت رهبری هم از زمان ریاست جمهوری ایشان تا زمانی که در تهران بودم، منبرهای زیادی رفتم؛ اما از زمانی که به قم آمدم، فقط 2 مرتبه توانستم در محضر ایشان منبر داشته باشم.
* از منبرهای خود نزد آیت الله خامنه ای(حفظه الله) خاطره ای دارید؟
در زمان ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاب، محضر ایشان منبری رفته و پس از پایان، خدمت معظم له رسیدم که گفتند: برخی صدایشان یخ؛ برخی صدایشان گرم و برخی هم صدایشان داغ است و «آقای صالحی صدایش سوخته است».
ایشان همیشه مشوق بنده بودند و گاهی در زمان نمایندگی مجلس با برخی از نمایندگان خدمت معظم له می رسیدیم، به بنده که می رسیدند، می گفتند: «آقای صالحی؛ منبرها را چکار کردید؟» خدمتشان پاسخ دادم آقاجان؛ الان که در مجلس هستم و تابع قوانین؛ اما هر زمان که مجلس تعطیل می شود، به سمت منبر میروم، آقا لبخندی زدند و گفتند: «منبر ترک شدنی نیست».
*راز موفقیت در منبر چیست؟
بنده معتقدم برای رسیدن به هر خواستهای، عقل و عشق لازم است؛ چراکه عقل، مُدرک و عشق مُحرّک است و بدون عقل، عشق به بیراهه رفته، بدون عشق هم، عقل فقط دریافت می کند و حرکتی از خود ندارد؛ پس عقل و عشق برای درک و تحرک لازم است؛ لذا امام حسین(ع) با عقل راه خود را تشخیص دادند و با عشق حرکت کردند.
*از بایدها و نبایدهای منبر بفرمایید.
به منبری های جوان توصیه می کنم از قرآن دور نشوند؛ چراکه منبع می باشد؛ سنت پیامبر(ص) و روایات اهل بیت(ع) بطون قرآن است؛ پس نباید از این دو نیز غافل شد.
طلاب عزیز نباید پس از تفسیر، از روایات اهل بیت(ع) در اعتقادات، اخلاقیات، سیاسیات و ... غفلت کنند و در این راستا، مراجعه به کتاب هایی مثل بحارالانوار، أمالی های صدوق، مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی و همچنین کتاب های مرحوم کلینی مؤثر است.
همیشه به طلاب سفارش می کنم بدون مطالعه، تفکر و تنظیم سخنرانی نکنند؛ چراکه اگر مسلح و مجهز به مطلب شوید، از این موضوع که فلان شخصیت در پای منبر شما نشسته ترس و دلهره ندارید. ما یک قال رسول الله میگوییم که یقینا کسی نمی تواند در آن خدشه وارد کند؛ پس دلیل ترس برخی از روحانیون از منبر، عدم تسلط به مطلب است؛ البته بنده درجوانی چنین حالاتی را داشتم؛ ولی الان این طور نیست به عنوان مثال، در مسجد اعظم در مراسم ختم فلان شخص که مراجع بزرگوار و علمایی دیگری هم نشسته اند، مطلبی را در نظر میگیریم و خوب آن را تجزیه و تحلیل کرده، به راحتی بالای منبر آن را بیان می کنم.
شخصیت یک منبری در تبلیغ بسیار مهم است؛ چراکه شخصیت یک انسان مرکب از فضای خانواده، پدر و مادر، معلم، رفیق، همسایه و ... است و باید آن را درست کند، تا بتواند شخصیتی مقبول و منبرهای قوی شده و در جامعه خدمت فکری داشته باشد.
زمان و مکان منبر هم مهم است. مرحوم آقای فلسفی زمانی که برای منبر به جایی دعوت می شدند که از آنجا سابقه قبلی نداشت، شخصی را می فرستادند تا ببیند مساحت آنجا چه اندازه است؛ سقف کوتاه یا بلند است؛ منبر کجا قرار گرفته؛ جمعیت کجا می نشینند؛ محل ورود و خروج مردم از کجاست؛ بنابراین بنده نیز چون شاگردشان هستم، از ایشان تبعیت کرده و این مسائل را رعایت می کنم.
مخاطب شناسی جزو اصول منبر است و مبلغ باید نوع مستمع خود را بشناسد. بهترین راه شناخت مخاطب این است که در تبلیغ چند جلسه ای از خود آنها سؤال شود که موضوع مورد نظر شما چیست؟ سخنی که مطابق خواسته مردم باشد، بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
*به نظر شما طلاب خود را به چه علومی می توانند مجهز نمایند؟
مکتب ما شامل موضوعات گوناگونی است؛ در حال حاضر برای حفاظت از خود و ملت عزیزمان، طلاب علوم دینی باید به مباحث اعتقادی و اخلاقیات؛ علی الخصوص برای خانواده ها بپردازند.
امروزه، دشمن با تهاجم فرهنگی تیر و ترکش های ضد مکتبی، ضد خدا و ضد دین را به سوی ما شلیک می کند؛ در مقابل مبلغین، هم باید به این علوم مجهز شوند تا بتوانیم به این شبهات پاسخ داده، در مقابل انحرافات بایستیم.
*اساتید شما در خطابه چه بزرگانی بوده اند؟
با مرحوم استاد فلسفی بسیار مأنوس بودم و پای منبر حاج محقق خراسانی هم بسیار رفته ام. همچنین حاج آقا جعفر خندق آبادی، مرحوم حلبی، مرحوم اراکی، مرحوم کافی و حاج اشرف کاشانی از دیگر عزیزانی بوده اند که از ایشان استفاده های زیادی برده ام.
*نحوه برخورد طلاب با خانواده هایشان باید چگونه باشد؟
همسر یک طلبه معمولا از خانواده روحانی است که روحانیون را می شناسد و یا روحانی زاده نیست که بالتبع، شناختی ندارد. یک طلبه هنگامی که همسر دختر یک تاجر، کاسب، اداری و ... باشد، باید طوری زندگی کند که همسر او بداند با یک روحانی در حال زندگی است. فرد روحانی و طلبه در ذهن مردم، انسانی سالم و صالح است و جامعه از او انتظار فحاشی، جسارت و ... را ندارد.
به عبارت دیگر، طلبه باید به گونه ای زندگی کند که اگر به عنوان مثال، همسر او با شبهه یا شکی به خانهاش آمد، در زندگی یک طلبه با کمال یقین زندگی کرده و از او راضی باشد.
سه سال قبل برای مشکل چشم، به مطب چشم پزشکی رفتم پزشک آن خانمی جوان بود. بعد از معاینه، از او سؤال کردم ازدواج کرده اید؟ پاسخ منفی داد و گفت که تا برایش دعا کنم. امسال دوباره برای معاینه به همان مطب رفتم و به من گفت: الحمدلله با یک طلبه ازدواج کردم، از سخنان او دریافتم که از زندگی با یک طلبه بسیار راضی است.
ما روحانیون باید با خانواده، مردم، همسایه، کاسب و ... اهل مراعات باشیم؛ چراکه مردم از ما انتظار بالایی دارند.
امام خمینی(ره) هنگامی که یک دختر و پسر را به عقد یکدیگر در می آوردند، می فرمود: «با هم بسازید»، در این جمله هزاران مطلب نهفته است. رهبر معظم انقلاب نیز همین جمله را می فرمایند و بنده نیز به تبعیت از بزرگان، این سخن را پس از عقد به عروس و دامادها می گویم.
نکته ای که در پایان باید گفت، این است بزرگترها باید توجه داشته باشند، نظارت نباید تبدیل به دخالت شود. دخالتهای بی مورد، زندگی عروس و داماد را خراب می کند. لذا با همراهی و پیشتیبانی از فرزندان خود می توانند، جوانان و خانواده های خود را از آسیب های اجتماعی مصون نگه دارند.
*مؤسسه رساله التبلیغ را با چه هدفی راه اندازی کردید؟
در بسیاری از مواقع، طلاب به بنده مراجعه کرده و درخواست کلاس خطابه داشتند؛ لذا با پیشنهاد دو نفر از طلاب، اعلام آمادگی کرده و کلاسی حدود 20 نفره تشکیل و مدت یک سال در کتابخانه منزل شخصی خود، برای آنان، فن خطابه تدریس می کردم.
در ادامه به مدت 3 سال در منزل مرحوم آیت الله بروجردی تدریس دیگری برای روحانیون داشتیم برخی از آن عزیزان، اکنون در حرم مطهر حضرت معصومه(س) منبر می روند و در استان ها و شهرستان ها مشغول تبلیغ هستند.
برگزاری کلاس خطابه برای طلاب جانباز به درخواست دفتر تبلیغات اسلامی قم، برگزاری کلاسی دیگر برای 30 نفر از طلاب در مسجد حضرت زینب(س) پردیسان، از جمله تدریس های خطابه بنده بوده است.
برای انجام فعالیت های تبلیغی، تدریسی و همچنین مطالعات و تحقیقات، در سال 1392 مؤسسه ای به نام رساله التبلیغ تأسیس کردیم اکنون با مؤسسات گوناگون و دفتر تبلیغات اسلامی ارتباط و همکاری داریم.
به ائمه جمعه کشور اعلام کردیم این مؤسسه حاضر است با نظارت امام جمعه، چنین کلاس هایی را تشکیل و طلاب شهرستان ها را با مبانی خطابه و تبلیغ آشنا کنیم.
از جمله برنامه های خوب ما برای مبلغین، برگزاری دورههای فشرده تدریس خطابه، پیش از مناسبتهای تبلیغی است تا وعاظ با مبانی و فنون خطابه بیشتر آشنا شوند.
افزودن دیدگاه جدید