پيوند با همسایه
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| پيوند با همسایه
اشاره
در آموزههای دینی، حقوق متقابلی برای انسانها تعریف شده است که هر یک، موظّف به رعایت آنها هستند. توجه به این امر، نقش بنیادی در فرآیند زندگی مسالمتآمیز و ایجاد جامعه مطلوب دارد. یکی از این حقوق، حق همسایگان است که اسلام به آن بسیار اهمیت داده است. این نوشتار، به تحلیل و بررسی این موضوع میپردازد.
مفهومشناسی همسایه
از نظر عرف و لغت، برای صدق همسایگی، مجاورت یا حداقل نزدیکی دو خانه لازم است؛ ولی مصداق همسایه، در روایات توسعه داده شده است. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده است: تا چهل خانه، همسایه است؛ از روبهرو، پشت سر، راست و چپ.[1]
همسایهداری
برخورد خوب با همسایه، به دو گونه است: «پرهیز از آزار» و «احسان و نیکی».[2]
قرآن کریم همدوش دعوت به توحید و اخلاص، انسان را به احسان و نیکوکاری به همسایه موظف کرده است: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا... وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ؛[3] خدا را بپرستید و چیزی را در عبادت شریک او نسازید و احسان کنید به والدین... و به همسایه چه خویش باشد و چه بیگانه.»
رسول خدا(ص) میفرماید: «مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُه؛[4] پیوسته جبرئیل دربارة همسایه به من سفارش میکرد تا آنکه من فکر کردم برای همسایه سهمی از ارث قرار میدهد.»
رسول خدا(ص) میفرمود: در شب معراج دیدم که بر در چهارم بهشت نوشته شده: «مَنْ كَانَ يُؤَمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْم الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جَارَهُ فَوْقَ مَا يُكْرِمُ بِهِ غَيْرَه؛[5] هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، همسایهاش را بیش از دیگران احترام کند.»
امام رضا(ع) نیز میفرماید:
«أَحْسِنْ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعالی يَسْأَلُكَ عَنِ الْجَار؛[6] با همسایگانت خوشهمسایگی کن؛ زیرا خدای تعالی دربارة همسایه از تو خواهد پرسید.»
از نظر اسلام، همسایه از موضوعات داخلی زندگی و از دغدغههای اولیه انسان است؛ به طوری که در کلمات معصومین: مهربانی با همسایه در کنار تأمین خویش و خانواده، یکی از اهداف کسب و کار است. امام باقر(ع) میفرماید: «مَنْ طَلَبَ الرِّزْقَ فِي الدُّنْيَا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَ تَوْسِيعاً عَلَى أَهْلِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْر؛[7] کسی که به دنبال مال میرود تا خودش از مردم بینیاز شود و برای تأمین خانواده تلاشی کرده باشد و بتواند به همسایگانش مهربانی کند، در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات میکند که صورتش مانند ماه شب چهاردهم است.»
نکوهش همسایهآزاری
همسایهآزاری، در دین مقدس اسلام بهشدت نکوهش شده است. همسایهآزاران، نه تنها گناهکار، بلکه خارج از زمرة اسلامیان و اهل ایمان شمرده شدهاند. منظور از همسایهآزار، تنها کسی نیست که برای همسایه خود زحمت و درد سر فراهم نموده و با رفتار و گفتار خود او را آزرده میکند، بلکه این عنوان کسانی را هم که از قیام به وظایف همسایگی کوتاهی میکنند و در ادای حقوق همسایگان نمیکوشند، شامل میشود. کسی که از حال همسایه خود بیخبر است و به ادای حقوقش بیتوجهی میکند، به همسایة خویش ستم کرده است و از نظر دینی، همسایهآزار شمرده میشود؛ هرچند رفتار او از نظر عرف، ستم نامیده نشود و مردم به او همسایهآزار نگویند.
رسول خدا(ص) میفرماید: «مَنْ ضَيَّعَ حَقَّ جَارِهِ فَلَيْسَ مِنَّا؛[8] کسی که حق همسایهاش را ضایع میکند، از ما نیست.»
و یا میفرماید: «مَنْ آذَى جَارَهُ فَقَدْ آذَانِي؛[9] هر کس همسایهاش را بیازارد، مرا آزرده است.»
اصول همسایهداری
بسیاری مایلاند که با همسایگان خود، رابطه خوب و سالمی داشته باشند؛ ولی به علت عدم آشنایی با حقوق همسایگی و بیخبری از آداب اسلامی، به خواسته خود نمیرسند. همسایهداری، بر اساس سنت اسلامی بر سه اصل استوار است: معاشرت، اهتمام و آگاهی.
1. اصل معاشرت
یکی از خطوط کلی رابطه با همسایگان، این است که هر مسلمانی باید با همسایگان خود در تماس باشد، رفتوآمد کند و از دوری و بیاعتنایی به همسایگان بپرهیزد.
2. اصل اهتمام
اصل دیگری که به عنوان زیربنای روابط همسایگی از سخنان معصومان: استفاده میشود، اصل «اهتمام» است؛ به این معنا که انسان بداند رابطه همسایگی، از جمله روابط مهم و با اهمیت در زندگی اجتماعی است. رسول خدا(ص) فرمود: «آیا میدانید حق همسایه چیست؟ سوگند به آن که جانم در دست او است، کسی موفق به ادای حقوق همسایه نمیشود، مگر اندک کسانی که خدا به حالشان رحم کرده است.»[10]
3. اصل آگاهي
یکی از اصولی که به عنوان زیربنای روابط همسایگی از سخنان اهل عصمت: به دست میآید، اصل آگاهی و باخبری است؛ به این معنا که مسلمان نباید از حال همسایه خود بیخبر باشد؛ چرا که بیخبر بودن از نیاز همسایه، از انسان رفع تکلیف نمیکند. از این رو امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «مِنْ حُسْنِ الْجِوَارِ تَفَقُّدُ الْجَار؛[11] از شعبههای خوشهمسایگی، خبر گرفتن از حال همسایه است.»
میرزا حسین نوری، صاحب کتاب مستدرک الوسائل که از اساتید مرحوم شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح الجنان است، با واسطههای معتبر و موثق از سید جواد عاملی، صاحب کتاب مفتاح الکرامه نقل کرده است: شبی مشغول خوردن شام بودم که در خانه را زدند. وقتی در را باز کردم، خدمتکار استادم سید بحرالعلوم را دیدم. خدمتکار گفت: سید شامش را در مقابل گذاشته و منتظر تو است. من با شتاب خدمت استاد رسیدم. دیدم سید یک سینی بزرگ پُر از گوشت و سایر غذاهای لذیذ در مقابل نهاده و نشسته است. تا چشمش به من افتاد، گفت: از خدا نمیترسی! از خدا شرم نمیکنی! گفتم: چه اتفاقی افتاده است؟
گفت: یکی از همسایگانت که در نزدیکی تو خانه دارد و تو او را میشناسی، چند روز است برای سیر کردن خانوادهاش از بقال محل روزانه مقداری خرمای زاهدی نسیه میکند و در این چند روز، در خانه او جز خرمای زاهدی چیزی مصرف نکرده است. امروز هم رفت که مقداری خرما برای شام نسیه کند، بقال گفت: حسابت بالا رفته است. او هم خجالت کشید و دست خالی به خانه برگشت و با خانوادهاش بدون شام ماندند؛ آن وقت تو از نعمت بهرهمندی و میخوری! گفتم: به خدا قسم! من از حال او خبر نداشتم. گفت: اگر میدانستی و بیتوجه به حال او شام میخوردی، کافر بودی. من از بیخبری تو عصبانیام. چرا از حال برادرت چیزی نپرسیدی و بیخبر ماندی؟ اکنون خدمتکارم این سینی غذا را تا درِ خانه او میآورد و آنجا به تو میدهد، در بزن و بگو دوست دارم امشب با شما شام بخورم و به این بهانه، شام را به خانه آنها ببر و این کیسه پول را هم در زیر فرشی یا حصیری در خانهاش بگذار. سینی را هم لازم نیست با خودت بیاوری؛ بگذار همانجا باشد.
آنگاه اضافه کرد: من شام نمیخورم تا تو برگردی و بگویی آنها شام خوردند و سیر شدند. من با خدمتکار به راه افتادم و پشت در خانه همسایهام سینی را از او گرفتم. خادم برگشت و من در زدم. همسایهام در را باز کرد. گفتم: دوست دارم امشب با تو شام بخورم. وقتی سینی را زمین گذاشتم و نشستم، نگاهی به آن کرد و گفت: این غذا از تو نیست. عرب نمیتواند چنین غذایی بپزد.[12] بنابراین، تا نگویی ماجرا چیست، من و خانوادهام از این غذا نمیخوریم. اصرارهای من فایدهای نبخشید و ناچار شدم قصه را برای او بازگو کنم. گفت: به خدا قسم! هیچ کس، حتی همسایگان نزدیک، از حال ما خبر نداشتند.[13]
حقوق اساسی همسایه
آنچه مهم است، این است که حقوق اساسی همسایه، انکار و ضایع نشود. بنابراین، شناخت حقوق اساسی همسایه، از اولویت بیشتری برخوردار است. ملاحظه احادیثی که در این باب وارد شده، نشان میدهد همسایگان بر هم چهار حق اصلی دارند و سایر حقوق از آنها ناشی میشود:
1. اینکه از زیان و شرّ یکدیگر در آسایش و امنیت باشند؛
2. منافع یکدیگر را حفظ نمایند؛
3. همدیگر را از همدلی و اخلاق نیک هم محروم نکنند؛
4. نسبت به نیاز هم بیتفاوت نباشند.
1. امنیت و آسایش
هر کس حق دارد در آسایش و امنیت زندگی کند و از جانب همسایگان، هیچ زیانی به او نرسد و مورد آزار و اذیت قرار نگیرد. کسی که به هر طریقی همسایه خود را آزار میدهد، یکی از حقوق اساسی او را ضایع کرده است. مصادیق آزار ممکن است با تغییر شرایط، متفاوت شوند. افزون بر اینکه آزار از هر طریقی به انسان برسد، حکم واحدی دارد و اسباب و وسایل آن، اهمیتی ندارد. به همین دلیل، در احادیث مربوط به این بحث، بیشتر بر عنوان کلی آزار تکیه شده و از مصادیق آن، کمتر سخن به میان آمده است.
برخی نمونههای آزار که در روایات مورد نهی و نکوهش قرار گرفته و یا در عُرف به عنوان همسایهآزاری شناخته میشوند، به شرح ذیل است:
ـ نگاه کردن به خانه همسایه:
نگاه کردن به خانه همسایه، از هر طریق و به هر دلیل، چه آشکارا و چه مخفیانه، زشت و نکوهیده است. در روایت آمده است: هر کس به خانه همسایهاش سَرَک بکشد و به عورت مردی یا به مو و بدن زنی نگاه کند، بر خدا سزاوار است او را با منافقانی که در دنیا در پی دیدن عورت زنان بودند، وارد آتش کند و این شخص از دنیا خارج نمیشود، تا خدا او را رسوا کند.[14]
بنابراین، گشودن پنجرهای که به خانة همسایه اشراف داشته و داخل خانهاش را در معرض دید قرار میدهد، مجاز نیست؛ چون موجب آزار همسایه میشود. از امام صادق(ع) روایت شده است: کسی حق ندارد در دیوار خانة خود منفذی ایجاد کند که از آن میتوان به داخل خانه همسایه نگاه کرد؛ ولی اگر برای نور جایی را سوراخ کند که به خانه همسایه دید نداشته باشد، مانعی ندارد.[15]
ـ تجسس در امور پنهان همسایه:
ممکن است، کسی به خانه همسایه نگاه نکند، ولی از طرق دیگر مراقب رفتوآمدها و گفتوگوهای او باشد و در باره اسرار نهانی او تحقیق کند. این رفتار نیز موجب آزار هر کسی میشود و شرع مقدس، از آن باز داشته است.
امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «مَنْ تَطَلَّعَ عَلَى أَسْرَارِ جَارِهِ انْهَتَكَتْ أَسْتَارُه؛[16] هر کس به اسرار همسایهاش سَرَک بکشد، پردههایش پاره میشود.(اسرارش فاش میگردد)»
ـ خیانت مالی:
یکی از مصادیق بارز همسایهآزاری، دستاندازی به اموال او است. همسایگان بد، برخی اوقات به اموال همسایه تجاوز میکنند و گاهی او را میآزارند تا از اموالش دست بردارد و آنها با بهای ناچیز تصاحبش کنند. رسول خدا(ص) میفرماید:
«مَنْ خَانَ جَارَهُ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ جَعَلَهُ اللَّهُ طَوْقاً فِي عُنُقِهِ مِنْ تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُطَوَّقاً إِلَّا أَنْ يَتُوبَ وَ يَرْجِع؛[17] هر کس به اندازه یک وجب زمین به همسایهاش خیانت کند، خداوند متعال آن قسمت زمین را تا نهایت زمین هفتمین، به صورت طوق در گردنش میافکند تا روز قیامت با آن طوق، خدا را ملاقات کند؛ مگر آنکه توبه کند و برگردد.»
بدیهی است که حضرت از باب نمونه و به تناسب شرایط، از زمین نام برده است؛ وگرنه خیانت به هر صورت و غصب هر چیز، موجب خشم خداوند متعال میشود. آن حضرت در باره آزار همسایه به قصد تملک میفرماید: «مَنْ آذَى جَارَهُ طَمَعاً فِي مَسْكَنِهِ وَرَّثَهُ اللَّهُ دَارَه؛[18] هر کس همسایهاش را به طمع خانهاش آزار دهد، خداوند متعال خانهاش را نصیب همسایه میکند.»
ـ اظهار دارایی و بهرهوری:
استفاده از نعمتهای الهی، از نظر شرعی ممنوع نیست. افزون بر آن، در صورت امکان، استفاده نکردن و فقیرنمایی نیز به نوعی نکوهش شده و در مقابل، اظهار نعمتهای الهی، سفارش و ستایش شده است؛ ولی باید توجه داشت که اظهار نعمتهای حق در برابر محرومان، موجب اندوه و افسوس ایشان میشود. بنابراین، لازم است کسی که برخوردار از نعمت است، به هنگام استفاده از آن، همسایگان خویش را نیز بهرهمند کند؛ وگرنه موجب آزار ایشان میشود. به همین دلیل، رسول خدا(ص) فرمود: اگر نوبری به خانهات میبری و نمیخواهی به همسایگانت هم بدهی، مخفیانه ببر.[19]
و یا در حدیثی دیگر میفرماید: «مَنْ آذَى جَارَهُ بِقُتَارِ قِدْرِهِ فَلَيْسَ مِنَّا؛[20] کسی که همسایهاش را با بوی دیگش آزار دهد، از ما نیست.»
منظور از آزار در این حدیث شریف، آن است که بوی غذا و کباب را پخش کند؛ ولی همسایه را در خوردن آن شریک نسازد. به همین دلیل، رسول خدا(ص) فرمود: «وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا؛[21] با بوی دیگت او را میازار؛ مگر آنکه کاسهای از آن برایش ببری.»
ـ نمونههای دیگر همسایهآزاری:
برخی دیگر از بارزترین مصادیق همسایهآزاری عبارتاند از:
ـ غیبت همسایه؛
ـ افشای اسرار و عیوب همسایه؛
ـ ایراد خسارت به خانه همسایه، به هر صورت و به هر وسیله؛
ـ بیتوجهی به هر چیزی که معمولاً منتهی به خسارت میشود؛ مثل: ناودان، باغچه، چاه، فعالیت و بازی کودکان و نگهداری و رفتوآمد حیوانات اهلی؛
ـ بستن راه همسایه به هر وسیله، مثل ریختن برف و مصالح ساختمانی و کندن کانال و چاله؛
ـ محرومکردن او از نور و هوا به وسیله ساختمان بلندتر از حد معمول، بدون اذن و هماهنگی؛
ـ ایجاد جار و جنجال و سر و صدای زیاد؛ مخصوصاً در اوقات و شرایطی که هر صدایی میتواند خسارتآور باشد؛ مثل زمان بیماری و پاسی از شب گذشته؛
ـ معاشرت و رفتوآمد با کسانی که ورودشان به محل، همسایگان را آزار میدهد؛ مثل افراد شرور، ناباب و لاابالی؛
ـ نهادن زباله در جایی که بو و ظاهر زنندة آن، همسایه را ناراحت میکند؛
ـ نگهداری زباله و مواد حشرهزا در خانة خود، در صورتی که آثار آن، مثل بو و حشره، به خانة همسایهها سرایت کند؛
ـ نگهداری حیوانات در خانههای شهری، بهویژه آپارتمانها، مثل سگ که در جامعه اسلامی حکمی ویژه دارد؛
ـ بیتوجهی به دودی که به طور غیر متعارف از دودکش خانه خارج شده و به نوعی همسایه را آزار میدهد؛
ـ بیمهری و رفتار ناشایست با هر چیزی که به همسایه متعلق است، مثل بیاحترامی به میهمان همسایه؛
ـ و به طور کلی، هر نوع گفتار یا رفتاری که مایه اذیت همسایه شود. این باب بسیار گسترده است؛ تا آنجا که رسول خدا9 میفرماید: «اگر سگ همسایهات را کتک بزنی، همسایهات را آزردهای.»[22]
2. حفظ منافع
حفظ منفعت، شامل جلوگیری از زیان هم میشود. گفتیم که کسی حق ندارد به همسایه خود زیانی برساند. علاوه بر این، انسان موظف است که از رسیدن زیان به همسایه جلوگیری کند و در حدّ توان و امکانات خود، اجازه ندهد دیگری هم به او زیان برساند. بنابراین، موظف هستیم که منافع همسایه را حفظ کنیم و نگذاریم منفعتی از دست او برود. امام سجاد(ع) در ضمن حقوق همسایه فرمود: «حفظُه غائبا؛[23] [اوّلین حق همسایه این است که] در غیابش حفظش کنی.» حفظ در زمان غیبت، عنوان عامی است که بسیاری از روابط را شامل میشود. هر کسی در صورت حضور و آگاهی، از موجودیت و منافع خود دفاع میکند؛ ولی به طور طبیعی، عرصههای غیبت انسان، بسی بیشتر از صحنههای حضور او است و در عرصههای غیبت، توان دفاع از خود را ندارد و به یاری دیگران محتاج میشود. در این صورت است که نقش همسایه به عنوان تکلیف از یک سو، و به عنوان حق از سویی دیگر، حیاتی میشود؛ به عنوان نمونه، وقتی که اموال همسایه در غیاب او مورد تعرض یا در معرض تلف قرار میگیرد، باید در حفظ و حراست از آن کوشید. به طور کلی:
ـ وقتی کسی از همسایه غیبت میکند، باید از او دفاع کرد؛
ـ وقتی در غیاب همسایه، کسی به حَرَم او چشم بد میدوزد، باید آن چشم را از حریم او دور کرد؛
ـ وقتی که سرّی از اسرار همسایه در معرض فاش شدن قرار میگیرد، باید بر آن پرده پوشید؛
ـ و هر جا که میتوان برای همسایه منفعتی را حفظ یا زیانی را دور کرد، باید اقدام کرد؛ در غیر این صورت، یکی از حقوق اساسی همسایه را ندیده گرفتهایم. به همین جهت است که نصحیت همسایه با مراعات شرایط، از وظایف همسایگی است.
3. همدلی و اخلاق نیک
یکی دیگر از حقوق اساسی همسایه، این است که او را از اخلاق نیک خود بهرهمند سازيم و در شرایط رنگارنگ زندگی، با او همدلی کنیم. در برخوردها احترامش کنیم، در بیماریها حالی از او بپرسیم، در مشکلات دلداریش دهیم و اظهار همدردی کنیم، در شادیهایش شادی کنیم و در غم و اندوه شریکش باشیم و کاری کنیم که او غم و شادیمان را ببیند و بداند که به جهت او شاد یا غمگین هستیم. همچنین، لغزشها و اشتباهات او را نسبت به خودمان یا دیگران ندیده بگیریم و ببخشیم. رسول خدا(ص) میفرماید: «حُرْمَةَ الْجَارِ عَلَى الْجَارِ كَحُرْمَةِ أُمِّهِ وَ أَبِيه؛[24] احترام همسایه بر همسایه، مانند احترام پدر و مادر است.»
4. توجه به نیازها
گرفتاری و نیاز، شاخصه زندگی دنیا است. کسی را نمیشناسیم که روزی به کمک دیگران محتاج نشود. یکی از حقوق همسایگی، این است که در اینگونه موارد، به نیاز همسایه خود بیتوجه نباشیم. رسول خدا(ص) فرمود: «إِنِ افْتَقَرَ عُدْتَ عَلَيْه؛[25] اگر محتاج شد، یاریاش کنی.»
در ذیل، دو نمونه از نیازهای همسایه را که در روایات آمده، بیان میکنیم.
ـ نیازهای اولیه:
غذا و لباس، از حقوق و نیازهای اولیه هر انسان است و به همین دلیل، تأمین آنها بر سایر نیازهای آدمی اولویت دارد. طبق روایات، توجه به گرسنگی و برهنگی همسایه، از صفات ایمانی است؛ به طوری که اگر کسی با فرض توانایی داشتن، در تأمین آن قدمی برندارد، اهل ایمان نیست. رسول خدا(ص) میفرماید: «مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِع؛[26] به من ایمان نیاورده، کسی که سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد.»
و یا فرموده: «مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ كَاسِياً وَ جَارُهُ عَارِيا؛[27] به من ایمان نیاورده است، کسی که خود پوشیده باشد و همسایهاش برهنه.»
امیر مؤمنان(ع) میفرماید: «شنیدم که رسول خدا(ص) روزی به اصحابش میفرمود: به من و قیامت ایمان نیاورده، هر کس سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد. گفتیم: ای رسول خدا! پس ما هلاک شدهایم! فرمود: از اضافه غذایتان، از اضافه خرمایتان، از اضافه روزی و لباستان؛ خشم پروردگار را با اینها خاموش کنید.»[28]
ـ نیاز به ابزار:
برخی ابزار و آلات زندگی، بهگونهای است که تهیه آن برای همه خانوادهها ممکن نیست. این گونه ابزار با آنکه کاربرد زیادی ندارند، گران قیمتاند؛ ولی به وقتِ نیاز، چیز دیگری جایگزین آنها نمیشود. از این قبیل ابزار میتوان: دیگهای بزرگ، اجاقهای ویژه، ابزار ساختمانی مانند بیل و کلنگ و ابزار فنی مثل آچار را مثال زد. این نوع ابزار، در زبان عرب «ماعون» نامیده میشود. در قرآن کریم سورهای به نام «ماعون» نازل شده است. در این سوره خداوند متعال کسانی را که از عاریه دادن این گونه ابزار خودداری میکنند، تهدید کرده، میفرماید: «وَ یَمنَعُونَ الماعُون؛[29] و آنها که ماعون نمیدهند.» در تفسیر این واژه، روایات متفاوتی به دست ما رسیده است؛ از جمله: زکات[30]، وسایل خانه[31] و چیزی که مردم به هم عاریه میدهند.[32] در شرح معنای اخیر، ابزاری مثل: دیگ، چراغ و تیشه[33] را نام بردهاند.
به هر حال، یکی از نیازهای همسایه که گاهی خود مینمایاند، احتیاج به این گونه ابزار است و از وظایف همسایگی است که در صورت امکان، به نیاز او پاسخ مثبت دهد. رسول خدا(ص) میفرماید: «مَنْ مَنَعَ الْمَاعُونَ جَارَهُ مَنَعَهُ اللَّهُ خَيْرَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ فَمَا أَسْوَأَ حَالَه؛[34] کسی که ابزار زندگی به همسایه خود عاریه ندهد، خداوند در روز قیامت خیر خود را از او دریغ میکند و او را به عمل خودش واگذار میکند و هر کس خدا به عملش واگذارش کند، چه بد حالی دارد.»
مدارا با همسایه بد
در صورتیکه انسان به همسایه بد گرفتار شود و نتواند جای خود را عوض کند، توصیه پیشوایان دین این است که انسان، آزار همسایه را تحمل کند. از این رو، دین مقدس اسلام به هیچ روی، در روابط همسایگی مقابله به مثل را تجویز نمیکند. امام کاظم(ع) میفرماید: «لَيْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ كَفَّ الْأَذَى وَ لَكِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُكَ عَلَى الْأَذَى؛[35] خوشهمسایگی، خودداری از آزاردادن نیست؛ بلکه صبر و تحمل آزار همسایه است.»
در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است: خداوند متعال دوست دارد مردی را که همسایه بدی دارد و او را میآزارد؛ اما او آزارش را تحمل میکند و با خدا حساب میکند تا خداوند با مرگ یا در زندگی همسایه، او را از مقابله با او بینیاز کند.[36]
* پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
پی نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران: دار الکتب الاسلامیة، سوم، 1388ق، ج2، ص 669.
[2]. ر.ک: مازندرانی، مولی محمد صالح، شرح اصول کافی، تحقیق: میرزا ابوالحسن شعرانی، تصحیح: سید علی عاشور، بیروت: دار احیاء التراث العربی، اوّل، 1421ق، ج 9، ص 11.
[3]. نساء، آیه 36.
[4]. صدوق، امالی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة، قم: مؤسسة البعثة، اوّل، 1417ق، ص 514؛ نیشابوری، محمد بن الفتال، روضة الواعظین، تحقیق: سید محمدمهدی و سید حسن خرسان، قم: منشورات الرضی، بیتا، ص 387.
[5]. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت: مؤسسۀ آل البیت:، دوم، 1409ق، ج 8، ص 426 ـ 427.
[6]. همان، ص 426.
[7]. طوسی، تهذیب الاحکام، تحقيق: سيد حسن موسوي، تهران: دار الكتب الاسلامية، سوم، 1364ش، ج 6، ص 324.
[8]. صدوق، امالی، پیشین، ص 514.
[9]. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، پیشین، ج 8، ص 424.
[10]. متقی هندی، علی، کنز العمال، تحقیق: محمد عمر الدمیاطی، بیروت: دار الکتب العلمیة، دوم، 1424ق، ج 9، ص 59.
[11]. ابن شعبه، حرانی، تحف العقول، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین قم، دوم، 1363ش، ص 85.
[12]. سید جواد عاملی، از اهالی لبنان بوده و سید بحرالعلوم در اصل ایرانی است. به همین دلیل، غذای موجود، به سبک غذای ایرانی طبخ شده و آن مرد، به تفاوت آن پی برده است.
[13]. قمی، شیخ عباس، الکنی والألقاب، قم: جامعه مدرسین قم، 1425ق، ج 2، ص 68.
[14]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت: مؤسسۀ آل البیت:، اوّل، 1413ق، ج 20، ص194.
[15]. قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، تحقیق: آصف بن علیاصغر فیضی، قاهره: دار المعارف، 1383ق، ج2، ص 505.
[16]. لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم والمواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم: دار الحدیث، اوّل، 1376ش، ص 436.
[17]. صدوق، امالی، پیشین، ص 513.
[18]. نوری، مستدرک الوسائل، پیشین، ج 3، ص 468.
[19]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، تصحیح: محمدباقر بهبودی، تهران: المکتبة الاسلامیة، سوم، 1374ش، ج 79، ص 94.
[20]. نوری، مستدرک الوسائل، پیشین، ج 8، ص 422.
[21]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج 79، ص 94؛ هثیمی، نورالدین، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، دار الکتب العلمیة، ج 8، ص 165.
[22]. نوری، مستدرک الوسائل، پیشین، ج 8، ص 423.
[23]. صدوق، امالی، پیشین، ص 455.
[24]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، پیشین، ج 5، ص 31.
[25]. شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم: مؤسسة آل البيت:، اوّل، 1407ق، ص 114.
[26]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، پیشین، ج 2، ص 668.
[27]. احسائی، ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی، قم: انتشارات سید الشهداء، اوّل، 1403ق، ج 1، ص 269؛ نوری، مستدرک الوسائل، پیشین، ج 16، ص 265.
[28]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج 72، ص 362.
[29]. ماعون، آیه 7.
[30]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، اوّل، 1412ق، ج 10، ص 457.
[31]. طبری، جامع البیان، تحقيق: خليل الميس، بيروت: دار المعرفة، 1415ق، ج 20، ص 412.
[32]. همان، ص 409.
[33]. طبرسی، مجمع البیان، پیشین، ج 10، ص 457؛ فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر صافی، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، دوم، 1402ق، ج 5، ص 381؛ طبری، جامع البیان، پیشین، ج 20، ص 407ـ412.
[34]. صدوق، امالی، پیشین، ص 515.
[35]. کلینی، کافی، پیشین، ج 2، ص 667.
[36]. سیوطی، جلالالدین عبدالرحمان بن ابیبکر، الجامع الصغیر، بیروت: دار الفکر، اوّل، 1410ق، ج 1، ص 286.
منبع: ره توشه محرم1393
افزودن دیدگاه جدید