اسلام آوردن زنان غیرمسلمان
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| داستان های واقعی با موضوع حجاب و عفاف (قسمت چهارم)
برشی از کتاب "شمیم عفاف" فصل اوّل؛ اهمیت، فلسفه و آثار حجاب.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
*******
اسلام آوردن زنان غیرمسلمان
لیلا حسین، نام زنی است که در مصاحبه با شبکه اهلالبیت تیوی اظهار میدارد به جهت شیفتگی به زیباییهای حجاب، از دین یهودی به دین اسلام مشرف شده و حجاب کامل را برگزیده است. وی میگوید:
من در یک جامعه یهودینشین زندگی میکردم. شش سال قبل به اسلام گرویدم. خیلی سخت نبود که به حجاب کاملاً اسلامی روی آورم؛ اما اشخاص برداشتهای کاملاً متفاوتی از ایمان دارند. آنها به زنان یهودی بیشتر از زنان مسلمان احترام میگذارند. من با نوعی تنفر به مسلمانان بزرگ شده بودم؛ اما همیشه شیفته زنان محجبه بودم و آنها را خیلی پاک و باوقار میدیدم و از نظر من، آنها زیبایی خاص خودشان را داشتند. در این راه، نخستین الهامبخش من، قرآن بود. کلیه شواهدی را که پیدا کردم، نشاندهنده این بود که اسلام، یک دین حقیقی است. کمکم این دانش و شناخت را پیدا کردم که اسلام، تنها بُعد بیرونی ندارد؛ بلکه دارای بُعد درونی نیز هست و باید از درون نیز به حفظ و نگهداری آن پرداخت. خانواده من فکر میکردند که من خودم را دارم محروم میکنم؛ چون در فرانسه زندگی میکردم و در آنجا حجاب کاملاً ممنوع است. با پوشیدن روسری، شما نمیتوانید به مدرسه و محل کار بروید و از بسیاری از مزایای زندگی اجتماعی محروم میشوید. برای خانوادهام بسیار سخت بود که ببینند من تنها به دلیل پوشیدن لباس، زندگیام را به لحاظ اجتماعی به خطر میاندازم. از نظر آنها، لازم نبود که من مسلمان باشم و لازم نبود که با پوشیدن روسری، مسلمانی خودم را نشان بدهم و کافی بود که تنها قلباً به آن ایمان داشته باشم؛ اما برای من این مسئله مهم بود؛ چراکه در قرآن و بسیاری از سنّتهای پیامبر؟ص؟ به اهمیت حجاب و شناختهشدن به عنوان مسلمان برای کسب احترام اشاره شده است و من حاضر نبودم که آن را کنار بگذارم؛ زیرا برای من، حجاب چیزی بیشتر از پوشیدن لباس است. کسانی که میشناسم حجاب دارند، بسیار خوشحال هستند؛ چراکه این برای آنها یک افتخار است که خودشان را از نگاه دیگران پوشیده نگه میدارند.»
آنچه آمارها نشان میدهند، حاکی از آن است که جمعیت کسانی که به دین اسلام مشرف میشوند، در همه جای جهان رو به افزایش است و مهمتر اینکه جمعیت زنانی که به اسلام میگروند، تقریباً دو برابر مردان است. تحقیقات، گواه آن است که مهمترین عوامل گرایش بیشتر زنان به دین اسلام، جذابیت حجاب برای آنان بوده و آرامشی که محجبهبودن به آنها میدهد.[1]
*******
به گزارش «شیعهنیوز»، یکی از نومسلمانان آمریکا، روایتی از آشناییاش با حجاب و مسلمانشدنش را توضیح داد. لیزا که مدتی است به دین اسلام گرویده، میگوید:
من 31ساله و اهل میشیگان هستم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شدهام. گرویدن من به اسلام، مشکلات زیادی را برای رابطه من با خانوادهام ایجاد کرد. از اوان کودکی به دین علاقه داشتم و در 15سالگی به خواست خودم به کمپ مسیحیان رفتم. در کمپ مسیحیان، از ما میخواستند که از مسیح به عنوان خدا و نجاتبخش بشریت یاد کنیم. در آن سنوسال، من درک چندانی نداشته و چشموگوشبسته تبعیت میکردم. بااینحال، همیشه سؤالاتی درباره دین مسیحیت داشتم که جوابی برایشان پیدا نمیکردم تا اینکه قدم به دانشگاه گذاشتم و با برخی از مسلمانان آشنا شدم و با کمک یک دوست مراکشی، برای تدریس زبان انگلیسی به این کشور سفر کردم. در آنجا شاهد حجاب و پوشش مذهبی آنها بودم و به سبک پوشش آنها علاقهمند شدم. یک روز بیاختیار دلم خواست تا حجاب را امتحان کنم. پس از آن، به مدت سه ماه، هر صبح قبل از طلوع خورشید بیدار شده و با اشتیاق حجاب به سر میکردم؛ تجربه غریبی بود. زمانی که به آمریکا برگشتم و از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، به دلیل علاقه زیادم به عکاسی، به این رشته رفتم و آن زمان بود که با دوست مسلمانی به نام «نادین» آشنا شدم و تصمیم گرفتم به عنوان پروژه درس عکاسی، روی مستندی درباره حجاب کار کنم. به همین علت، مصاحبهای با نادین درباره حجاب و علت پوشش اسلامی انجام دادم. نادین از من پرسید: «تو مسیحی هستی؟ درسته؟ آیا میدانستی که انجیل قرنتیان در فصل 11، آیه 6، زنان را توصیه به حجاب میکند.» من با تعجبم گفتم: واقعاً؟ بعد از گفتوگوهایی که با هم داشتیم، او چشمهای مرا به حقیقت باز کرد و فهمیدم اسلام، طرفدار واقعی حقوق زنان است و آنچه بیش از همه درباره اسلام دوست دارم، حقوقی است که اسلام برای زنان قائل است. نادین به من گفت: «در دنیای غرب، از بدن زنان برای تجارت استفاده میکنند. در غرب، یک بسته چیپس را بدون ایستادن یک زن برهنه در کنارش نمیفروشند! آیا این تجاوز به حقوق زنان نیست؟» سپس، با مطالعاتم متوجه شدم که مسیحیت کنونی، حقیقتاً نگاه تحقیرآمیزی به زن دارد؛ حال آنکه قرآن چه زیبا درباره زنان سخن میگوید و از آنها میخواهد پوشش اسلامی داشته باشند. از آن زمان تا کنون، قرآن و کتب اسلامی بسیاری مطالعه کردم. قبل از مسلمانشدن، محجبه شدم. من مسلمانی بودم که پیش از گفتن شهادتین، حجاب به سر کردم. به مدت سه ماه با حجاب به دانشگاه میرفتم؛ درحالیکه هنوز مسلمان نبودم. با وجود اینکه مقابله با پرسشها و سرزنشهای دیگران، کار سادهای نبود، اما توانستم با موفقیت این دوره را سپری کنم. پس از سه ماه، روز جمعه قبل از رمضان 2011م تصمیم گرفتم شهادتین بگویم. سوار اتومبیلم شدم و به مسجد رفتم و به اوّلین خانمی که در مسجد مواجه شدم، گفتم: میخواهم شهادتین بگویم! هنوز احساس آرامشی را که در آن لحظه به من دست داد، فراموش نمیکنم.[2]
*******
سارا بوکر، هنرپیشه، مدل و مانکن تازهمسلمان آمریکایی در گفتوگویی وضعیت خود و علت مسلمانشدنش را اینگونه بیان میکند:
من یک دختر آمریکایی هستم که در مرکز این کشور به دنیا آمدهام و در آنجا زندگی کردهام. من مانند تمام دختران دیگر، بزرگ شده و رشد کردهام و مانند آنها، علاقه بسیاری به مادیات و زرقوبرق زندگی در شهرهای گران داشتم. در نهایت، به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پُرشور برای آنهایی که در جستوجوی زندگی پُرزرقوبرق هستند. طبیعتاً من آنچه را یک دختر معمولی آمریکایی انجام میدهد، انجام میدادم. براساس ارزیابی خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران، من به ظاهر و جذابیت و گیرایی خودم توجه داشتم؛ مرتباً ورزش میکردم و یک مربی شخصی داشتم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی باکلاس برای خود فراهم کنم. سالها گذشت تا متوجه شدم که هرچه بیشتر در جذابیت زنانگیام پیشرفت میکنم، درجه رضایت شخصی و خوشبختیام افت میکند. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم. به علت افزایش مستمر فاصله میان رضایت شخصی و سبک زندگیام، من در فرار از الکل و مهمانیها (پارتیها)، به مراقبه (مدیتیشن) و مذاهب غیرمتعارف پناه میبردم؛ اما یک فاصله کوچک، به یک دره تبدیل گشت و در نهایت، متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکّن هستند؛ نه یک درمان مؤثر. یازده سپتامبر ۲۰۰۱م، زمانی که شاهد تبلیغات پیدرپی علیه اسلام، ارزشها و فرهنگ اسلامی و اعلام شرمآور «جنگ صلیبی جدید» بودم، توجهام به چیزی به نام اسلام جلب شد. تا آن زمان، تمام چیزهایی که برای من با اسلام تداعی میگردید، عبارت بودند از: زنان پوشیده در چادر، کتکزنندگان زنان (همسران) و یک دنیا ترور و وحشت. یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب به طور منفی و کلیشهای معرفی شده است، برخورد کردم. در ابتدا سبک و نحوه برخورد قرآن مرا تحت تأثیر قرار داد و سپس، نگاه قرآن به هستی، زندگی، آفرینش و ارتباط میان خالق و مخلوق، مرا به شگفتی آورد. من قرآن را خطابهای مملو از بصیرت و بینش برای قلب و روح یافتم. یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است، خریداری کردم و در خیابانها و محلههایی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، بیکینی و یا با لباس کار شیک به سبک غربی راه میرفتم، ظاهرشدم. اگرچه مردم، چهرهها و مغازهها همه همانها بودند، اما یک چیز به طرز چشمگیر و استثنایی متفاوت بود، اینکه من همان نبودم و آرامشی که برای اوّلینبار در زن بودنم تجربه کردم، بسیار عجیب بود. به شما زنانی که مفاهیم زشت کلیشهای علیه حجابِ فروتنانه اسلامی را میپذیرید، میگویم: شما نمیدانید که چه چیزی را دارید از دست میدهید.[3]
*******
دختر تازهمسلمان انگلیسی که پس از برگزاری روز جهانی حجاب، به دین اسلام گرایش پیدا کرد، قرآن را منبع مناسب برای یافتن پاسخ پرسشهایی میداند که مدتها در جستوجوی آنها بوده است.
به گزارش وبگاه رهیافتگان، تجربه یک روز حجاب داشتن در روز جهانی حجاب که از سوی جامعه اسلامی انگلیس برگزار شد، موجب سوق دادن یک دختر ۲۱ساله انگلیسی به سوی مطالعه بیشتر درباره دین اسلام و در نهایت، گرایش به این دین شد. «جسیکا رودس» در گفتوگویی میگوید:
من در اوّلین روز جهانی حجاب شرکت کردم و خود را برای داشتن حجاب به مدت یک ماه به چالش کشیدم. پس از آن، شروع به خواندن قرآن کردم و متوجه شدم که کلمات و عبارات این کتاب، بسیار منطقی و واضح است.» رودس اهل «نورویچ» انگلیس، یکی از دهها غیرمسلمان از سراسر جهان بود که در روز جهانی حجاب در روز اوّل فوریه این فریضه اسلامی را تجربه کرد. این برنامه برای از بین بردن تصورات غلط در مورد حجاب برگزار شد. بسیاری از غربیها بر اثر تبلیغات منفی، حجاب را سمبل سرکوب زنان در اسلام میدانند. رودس بعد از استفاده از پوشش اسلامی گفت: «واقعاً نمیدانم پیش از این، هنگام بیرون رفتن بدون حجاب چه احساسی داشتم.» او پس از این تجربه، شروع به مطالعه بیشتر درباره اسلام کرد تا در مورد این دین بیشتر بداند. رودس در این باره میگوید: «من تحقیقاتی را درباره اسلام انجام دادم و احساس کردم که یک دین همهجانبه است و میتواند پاسخ پرسشهایی را که به دنبال آنها بودم، به من بدهد.»
در حال حاضر، حدود دو میلیون و پانصد هزار مسلمان در انگلیس زندگی میکنند. تبلیغات منفی، بهویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر در آمریکا و ماجرای بمبگذاری هفتم اکتبر در متروی لندن، موجب شده تا بسیاری از مردم انگلیس، دیدگاه مثبتی به دین اسلام و مسلمانان نداشته باشند.[4]
*******
قصد داشتم زبانی را مطالعه کنم که بیشتر مردم ژاپن آن را نمیشناختند. بنابراین، به پیشنهاد مادرم زبان مالایی را در بهترین دانشگاه در رشته زبان و ادبیات خارجی انتخاب کردم. بعد از شروع مطالعه زبان مالایی، به کشور مالزی علاقهمند شدم. من توانایی ادامه تحصیل در خارج از کشور را نداشتم؛ اما تلاش کردم که بهترین دانشجو در کلاس خود شوم.
بعد از یک سال مطالعه زبان مالایی، هنوز کلمات بسیاری بودند که معنای آنها را نمیدانستم. متوجه شدم که بیشتر این کلمات، مربوط به اسلام هستند. بنابراین، در کلاسهای اسلامی شرکت کردم؛ البته فقط برای مطالعه. دوست مالزیایی من، مرا دعوت کرد که به مسجد بروم؛ برای دیدن نمازشان، به آنجا رفتم. این، اوّلینباری بود که حجاب داشتم. تصور میکردم که چون دو سال در دانشگاه مطالعه کردهام، چیزهای فراوانی درباره اسلام میدانم؛ اما زمانی که نماز مسلمانان را در مسجد دیدم، خیلی تعجب کردم! نمیدانستم چرا آنها روزی پنج مرتبه نماز میخوانند. بله، البته آنها مسلمان بودند و برای خدا نماز میخواندند. با اینکه من دوست داشتم لباسهای مد روز را بپوشم، اما با پوشیدن حجاب، احساس آرامش میکردم. بعد از آن، تصمیم گرفتم که بدنم را بیشتر بپوشانم؛ به دلیل احترام به وجود و نفسم. تصمیم گرفتم که یک ماه در مالزی درباره اسلام مطالعه کنم.
از این سفر، چیزهای بسیاری یاد گرفتم. با اینکه هوا خیلی گرم بود و توانایی تحمل گرما را نداشتم، با پوشیدن حجاب، قلبم پُر از آرامش و خوشحالی میشد. هرروز نماز میخواندم و سعی میکردم دعای افتتاح را حفظ کنم؛ البته سوره فاتحه را قبل از اینکه به مالزی بیایم، تمرین کرده و حفظ بودم.
شکر خدا! مردم زیادی برای من دعا کردند؛ اما مشکلات بسیاری با خانواده، دوستان و شغلم داشتم و برای گفتن شهادتین، آماده نبودم. به خدا اعتقاد داشتم. بنابراین، شهادتین را در قلبم گفتم و برای برطرفشدن مشکلاتم دعا کردم. بعد از خواندن قرآن، خیلی گریه کردم و ناگهان نور هدایت را در قلبم احساس کردم. برای اینکه شهادتین را حفظ نبودم، به مسجد رفتم؛ بدون اینکه بپرسم میتوانم امروز شهادتین بگویم یا نه. مردمی که در مسجد بودند، با خوشرویی به من خوشآمد گفتند. بیشتر از ده خواهر مالزیایی آمدند تا شاهد مسلمانشدن من باشند. از آن به بعد، من به «نور آریسا مریم» تبدیل شدم. آن روز، شانس این را داشتم که برای اوّلینبار به عنوان یک مسلمان نماز بخوانم.
هنوز هم در حال یادگیری چیزهای زیادی درباره اسلام هستم؛ چون ما مسلمانان کامل نیستیم و باید همیشه مسلمان بهتری باشیم. خیلی از مردم درباره تفاوت قبل و بعد از مسلمانشدنم، از من سؤال میپرسند. زندگیام خیلی تغییر کرده است؛ قبلاً سریع عصبانی میشدم و باید یکی همیشه همراه من میبود تا آرامم کند؛ اما الآن این طور نیست؛ چون میدانم همه چیز، با [یاد] خدا آسان است. با وجود مشکلات فراوانی که در زندگی دارم، اما قوی شدهام. من به اینکه یک مسلمان ژاپنی هستم، افتخار میکنم. خدا به من لطف کرده و در اداره برای من محل مخصوصی برای نماز درست کردهاند. خدا هیچوقت ما را تنها نمیگذارد. [5]
*******
«محمد اکویا»، استاد دانشگاه در آمریکا که پس از اسلام آوردن، نامش را به «محمد» تغییر داده است، میگوید:
«چهار سال پیش در دانشگاه ما، اتفاقی افتاد که تا مدتها آثار آن ادامه داشت. جریان از این قرار بود که یک دانشجوی مسلمان آمریکایی به دانشگاه ما آمد. در دانشگاه ما، استادی بود که شدیداً از اسلام متنفر بود. یک دانشجوی مسلمان، سر کلاس او حاضر میشد و شعائر دینیاش را انجام میداد. استاد مذکور از هر کاری که کینهاش را به اسلام نشان دهد، دریغ نمیورزید؛ اما آن دانشجو، با صبر و حوصله جواب او را میداد. وی که از صبر این دانشجو به تنگ آمده بود، با دستکاری نمرات پایان ترم، از او انتقام میگرفت. بعضی مواقع آنچنان تحقیقهای مشکلی به این دانشجو محول میکرد که او را مستأصل میکرد.
بالأخره، صبر و تحمل آن دانشجو به سر رسید و تصمیم گرفت به رئیس دانشگاه شکایت کند. مدیریت دانشگاه جلسهای تشکیل داد تا آن دو در حضور اعضای هئیت مدیره و اساتید دانشگاه به دفاع از خود بپردازند. ازآنجاکه برای اوّلینبار بود که در دانشگاه چنین اتفاقی میافتاد، ما خیلی علاقهمند بودیم سرانجامِ این کشمکش را ببینیم. تمام اعضای هئیت مدیره و اساتید در این جلسه شرکت کردند. ابتدا آن دختر دانشجوی مسلمان گفت: «این استاد، به دین من کینه دارد و به جهت این کینهتوزی، حقوق علمی مرا زیر پا میگذارد.» او مثالهای زیادی آورد و در آخر، از چند نفر دانشجویان خواست که در این مورد شهادت دهند. عدهای آمدند و علیه آن استاد شهادت دادند.
سپس، استاد مذکور به جایگاه رفت تا از خود دفاع کند؛ اما چون حرفی برای گفتن نداشت، در حضور همه به ناسزاگویی به دین اسلام و مسلمانان پرداخت. این بار آن دانشجو تاب نیاورد و از جا برخاست و اجازه خواست تا از دینش دفاع کند. او شیوا و جذاب سخن میگفت. سخنان او آنقدر برای ما جالب بود که همه را مجذوب خود کرده بود. هر وقت مطلبی را متوجه نمیشدیم، سخنش را قطع کرده، از او سؤال میکردیم و او با طیب خاطر توضیح میداد. او گفت که حجاب و روسری که در این مدت باعث مشکلاتی برای او شده، خیلی برایش اهمیت دارد؛ زیرا در اسلام زن باید حجاب داشته باشد تا مردان نامحرم و بیگانه زینتها و زیباییهای او را نبینند و امنیت اجتماعی او دچار خدشه نشود.
استاد مذکور با دیدن این وضع، تاب نیاورد و باعصبانیت از جلسه خارج شد. در آخر، آن دانشجو جزوهای را بین ما تقسیم کرد که عنوانش این بود: «اسلام برای من چه معنایی دارد!» در ضمن، عللی را که باعث شده بود او به دین اسلام روی بیاورد، در آن جزوه قید کرده بود. در این جلسه، هیچ بیانیهای به نفع هیچیک از طرفین صادر نشد؛ اما آن دختر در پایان سخنانش گفت: «من آمده بودم تا بتوانم از دین و حقوق تحصیلیام دفاع کنم.»
این موضوع، بازتاب وسیعی در دانشگاه و بین دانشجویان داشت. من خیلی تحت تأثیر قرار گرفته و شیفتگی خاصی به دین اسلام پیدا کردم و بیصبرانه برای آشنایی بیشتر با این دین تلاش میکردم. بعد از چند ماه، به اسلام گرویدم که بلافاصله دو استاد دیگر دانشگاه و چهار نفر از دانشجویان نیز به من پیوستند و مسلمان شدند. ما اینک گروهی برای تبلیغ دین اسلام تشکیل دادهایم و توانستهایم چند نفر دیگر از اساتید دانشگاه را به سوی خود جلب کنیم که انشاءالله تا چند وقت دیگر، خبر اسلام آوردن آنها در دانشگاه خواهد پیچید.» [6]
*******
پی نوشت
[1]. وبگاه خبر آنلاین (خبرگزاری تحلیلی ایران)، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
http://www.khabaronline.ir/detail/165224
[2]. وبگاه شیعه نیوز، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
http://www.shia-news.com/fa/news/109806
[3]. وبگاه مشرق نیوز، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
https://www.mashreghnews.ir/news/126387
[4]. رهیافته؛ پایگاه جامع رهیافتگان، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
[5]. همان، نشانی: https://www.mashreghnews.ir/news/598448
[6]. رهیافته؛ پایگاه جامع رهیافتگان، تاریخ دسترسی: 8/11/1396، نشانی:
افزودن دیدگاه جدید