رفتن به محتوای اصلی

رادیو و مدل آیینی در توسعه ارتباطات دینی: مطالعه موردی شبكه معارف صدا

تاریخ انتشار:
چكيده بررسي «ارتباطات به مثابه آيين» ديدگاهي مهم در مطالعات ارتباطي معاصر به شمار مي آيد. مفهوم پردازي اوليه اين...
نویسنده: ناصر باهنر - علی جعفری
نام نشریه: دین و رسانه، سال نهم، دوره جدید، شماره اول، زمستان 1389

چكيده

بررسي «ارتباطات به مثابه آيين» ديدگاهي مهم در مطالعات ارتباطي معاصر به شمار مي آيد. مفهوم پردازي اوليه اين ايده كه در انديشه هاي ارتباط شناسانه جان كري توليد شد، بعدها در بررسي هاي جدي تر و جديدتر متفكران چون استوارت ام هوور، نات لاند باي و بابي سي الكساندر ادامه يافته، در نهايت در كتاب ارزشمند اريك دبليو رودنبولر با عنوان ارتباطات آييني: از گفتگوهاي روزمره تا جشن هاي رسانه اي شده به اوج خود رسيده است. اين رويكرد مطالعاتي با وجود نو پا بودن، در شاخه هاي مختلفي از مباحث فرهنگي و ارتباطي جريان يافته است كه «ارتباطات رسانه اي شده در شكل آيين»، «كاركردهاي آييني فرهنگ رسانه اي شده»، «آيين هاي سياسي، بديعي، مدني»، «صور ارتباطات آييني در زندگي دنيوي روزمره» و همچنين «برداشت هاي آييني از فرهنگ و ارتباطات»، برخي از آنهاست.
مقاله پيش ِ رو با تأكيد بر حوزه پژوهشي «ارتباطات رسانه اي شده در شكل آيين»، به دنبال بهره گيري از مكانيزم هاي ارتباطات آييني در توسعه فرهنگ و ارتباطات ديني جمهوري اسلامي ايران است و بدين منظور در رويكردي سياست گذارانه، الزا م هاي رسانه اي تمسك به ديدگاه آييني را در برنامه ريزي فرهنگي ـ ارتباطي شبكه معارف صداي جمهوري اسلامي ايران بررسي مي كند. تجربه هاي نظري و مهارتيِ برآمده از يك دهه تكاپوي رسانه اي ـ مذهبي راديو معارف، ميدان تحقيق قابل توجهي را براي پيگيري انواعي از مطالعات آييني ارتباطات به وجود آورده است كه افزون بر ارتقاي فرآيندهاي سياستگذارانه توليد و پخش اين راديوي ديني، در راستاي افزايش دانش آييني نسبت به رسانه هاي ايراني و توجه به كاركردهاي تحليلي آن نيز فرصتي مغتنم است.
بر اين اساس، بخش نخست نوشتار به مرور كلي نظريه آييني ارتباطات، ناظر به «ارتباطات رسانه اي شده در شكل آيين» اختصاص دارد. بخش دوم، ويژگي سازمان هاي رسانه اي در مدل آييني را در مقايسه با ديگر مدل هاي رقيب (مدل انتقالي و مدل توجه) بررسي مي كند تا از خلال آن شاخص هاي اصلي پرداخت آييني كلان به رسانه ها به ويژه درحوزه سياست گذاري به دست آيد. مسئله اصلي مقاله در بخش سوم، عملياتي كردن شاخص هاي پيش گفته، ناظر به يك راديوي اختصاصاً ديني در شرايط فرهنگي ـ ارتباطي ايران مي پردازد. مقاله در بخش چهارم از منظري آسيب شناسانه به مطالعه تطبيقي راديو معارف با شبه مدل آييني پيش ساخته مي پردازد كه در نهايت با ارائه برخي پيشنهادهاي راهبردي رسانه اي براي نزديك تر كردن شبكه معارف صدا به وضعيت مطلوب توسعه ارتباطات ديني جمهوري اسلامي ايران، به پايان خواهد رسيد.
واژگان كليدي: ارتباطات، توسعه، راديو، دين، ارتباطات آييني، شبكه معارف صداي جمهوري اسلامي ايران.

مقدمه

«مطالعات آييني ارتباطات» از جريان هاي علمي متأخري است كه بررسي «ارتباط» در بستر مفهومي و نظري متمايز از رويكردهاي پيشين دانش ارتباطات را پي مي گيرد. در نگرگاه جديد، تمركز بر وجوه آييني ارتباطات انساني اعم از ميان فردي، بين گروهي و رسانه اي توضيح داده مي شود كه نه تنها «جنبه هاي ارتباطي آيين ها» مي تواند به بخشي از موضوع هاي مطالعات ارتباطي تبديل شود، دامنه بررسي را حتي مي توان تا «جنبه هاي آييني خود ارتباط» نيز توسعه داد.
در اين ميان، نوآوري اصلي نيز نه در توجه به جنبه هاي «ارتباطي آييني»، بلكه تمركز بر ابعاد «آييني ارتباط» است. اتفاق نظري كه در شرايط جديد افتاد، قرار گرفتن مفهوم ارتباط، ذيل استعاره آيين است، گويا وسعت مفهومي «آيين» آن قدر گسترده شده كه حتي مرزهاي مفهومي ارتباط را هم در بر مي گيرد.
مطالعات ارتباطي تا پيش از تحولات جديد، بيشتر مبتني بر هم نشيني ارتباط با استعاره انتقال، پي گرفته مي شد و ارتباط در معناي انتقالي آن ـ كه مبتني بر جابه جايي پيام از طرف فرستنده به گيرنده و بالعكس است ـ مادر و مبدأ اصلي ارتباط شناسي بود. با توجه به پيشينيه ياد شده، آنچه در چارچوب رويكرد آييني رخ داد، ارائه و تبيين مبدأ مفهومي ديگري براي ارتباط شناسي است. رويكرد جديد بر اين ادعا مبتني است كه: «ارتباط بيش از اينكه ابعاد انتقالي داشته باشد، واجد ابعاد آييني است. در اين شرايط، ارتباط نه به گسترش پيام ها در بعد مكاني، بلكه به حفظ جامعه در بُعد زمان معطوف است؛ نه عمل ابلاغ اطلاعات، بلكه بازنمود باورهاي مشترك [است]. اگر الگوي اوليه ارتباط با ديدگاه انتقالي، گسترش پيام ها در واحد جغرافيايي به منظور مهار كردن است، [در] الگوي جديد، [ارتباط] مراسم مقدسي است كه انسان ها را با رفاقت و اشتراك گرد هم مي آورد. (كري / داداشي، 1376: 48)
مطالعات آييني ارتباطات، به غير از مزيت هاي ذاتي ارتباط شناختي آن، از حيث قرابت و همسازي با ارتباطات ديني نيز داراي اهميت است. زمينه هاي اصلي شكل گيري آيين، رفتارهاي مذهبي اند... [هرچند] وسعت و گستره رفتار آييني، بسيار فراتر از اين حوزه خاص است و بيشتر گروه ها به نوع و شكلي، اعمال آييني دارند. (Giddens، به نقل از: ميرعابديني، 1388: 28) كاربرد نخستين آيين نشان مي دهد كه آيين، با جهان هاي قدسي، فراطبيعي... پيوند دارد. (ادگار و كويك / تقويان، 1388: 34) در هر حال، هم منشأ بسياري از آيين هاي مهم و ارتباطات متناسب با آن، به ويژه در ايران، مذهب است و هم وجوه آييني ارتباطات مذهبي، به مراتب از ديگر انواع ارتباط، غني تر و بيشتر مي نمايد. اين واقعيت، اولويت و اهميت بهره گيري از رويكرد آييني در مطالعات فرهنگ وارتباطات ايراني را دست كم در حوزه و مسائل مذهبي گوشزد مي كند.
«راديو معارف»، از مهم ترين وسايل ارتباط جمعي ديني در تاريخ ارتباطات اجتماعي ايران است. اين شبكه راديويي، غير از ويژگي هاي متمايز كننده پررنگ خود در قياس با ديگر رسانه ها و خاصه راديوهاي فارسي زبان ـ كه به نوعي از هويت مذهبي ـ رسانه اي منحصر به فرد دامن مي زند، توانسته است با پيگيري روابط رو به رشد خود با بخش بزرگي از شنوندگان راديويي، در بستر هويت متفاوت خود، پرتوان ظاهر شود. از اين لحاظ، در مجموعِ گذشته و حال ارتباطات ديني ايران، شبكه راديوي معارف، نه تنها يك تجربه عقيم نيست، تكاپوي بيش از يك دهه آن (1377 ـ 1388) زمينه گسترده و متنوعي را براي شكل گيري خوشه اي از مطالعات ارتباطات ديني فراهم كرده است. به نظر مي رسد، تمركز مطالعات ارتباطي و رسانه شناختي بر اين رسانه، مي تواند در راستاي جمع بندي برخي مسائل و مباحثه هاي حوزه ارتباطات و دين در ايران، مؤثر واقع شود.
مقاله پيش رو، به دنبال مطالعه راديو معارف از منظر ارتباطات آييني است. در اين ميان، از يك سو به دنبال ارائه نوعي الگوي مطلوب براي فرآيندهاي ارتباطي اصلي اين راديو، بر مبناي تلقي آييني از ارتباطات رسانه اي است و از سوي ديگر، دغدغه مقايسه وضع موجود را براي آسيب شناسي و بهسازي نسبت به الگوي مطلوب دارد. مسئله اصلي ما اين است كه براي توسعه استفاده آييني شده از راديو ديني، چه تمهيدات و راهبردهاي ارتباطي را مي توان مدنظر داشت و اينكه راديو معارف به سان رسانه اي با ظرفيت هاي آييني بسيار بالا، به چه ميزان و در كجا مي تواند و يا موظف است در جهت بهره برداري عملي از پتانسيل آييني خود، تغييراتي داشته باشد.
بر اين اساس، در ادامه ضمن مرور «سير تطور مطالعات آييني در ارتباطات»، «ارتباطات رسانه اي شده در شكل آيين»، و «استفاده آييني شده از رسانه ها»، در پايان مي كوشيم كه براي تقويت و توسعه استفاده آييني مخاطبان راديو معارف، از اين رسانه در دو حوزه مخاطب شناختي، و چگونگي ارائه پيام، راهبردهايي را فراهم آوريم. اين مقاله در بخشي از مباني خود، به بررسي وضع موجود اين راديو، براساس شاخص هاي به دست آمده مي پردازد.

·  ارتباطات به مثابه فرهنگ؛ مروري بر آراي ارتباط جيمز كري

چشم انداز ارتباطي نويني كه به «مطالعات آييني ارتباطات» موسوم شده، خود، يكي از پيامدهاي نظري جريان علمي قدرتمندي است كه ايده اصلي آن، نزديكي هرچه بيشتر «مطالعات ارتباطي» و «مطالعات فرهنگي» و حركت از مطالعات ارتباطي صرف به سوي «مطالعات فرهنگ و ارتباطات» است. در چارچوب جديد كه هويت و حياتي ميان رشته اي دارد، ارتباط هرگز بدون ملاحظاتي در باب بستر فرهنگي آن درك شدني نيست؛ چه اينكه، سخن گفتن در باب معنا و تأثير ارتباط، بستگي تام به شناخت لوازم و شرايط فرهنگي دارد كه ارتباط، در چارچوب آن واقع مي شود. وقتي يك واحد ارتباط در موقعيت هاي گوناگون، موجد معنا و كاركردهايي متفاوت مي شود، پس لازمه ارتباط شناسي، گستراندن دامنه مطالعه از واحدهاي زماني و مكاني محدودتر، به مرزهاي پهناورتري است كه در پايان، به همپوشاني بالايي با خود فرهنگ مي رسد. بنابراين، فهم ارتباط (متن)، امري قائم به فهم فرهنگ (فرامتن) است و در پهنه فرهنگ صورت مي پذيرد.
اگر در يك برداشت كلي، ارتباط را كنش متقابل اجتماعي از راه پيام ها تصور كنيم، تا پيش از جيمز كري تلقي غالب از اين كنش متقابل، بر محوريت استعاره «انتقال» شكل مي گرفت. مكتب انتقالي كه با عنوان هايي چون «فرايند نگر»، «دستوري» و «الگوي خطي» نيز شناخته مي شود، دربردارنده اولين رويكردهاي علمي به ارتباطات است. دانش ارتباطات به طور سنتي، تعريفي خاص از ارتباطات انساني ارائه داده و آن، زماني است كه فردي چيزي را براي فردي ديگر بيان مي كند. در اين تعريف ساده و ابتدايي، يك مدل سه عنصري شامل فرستنده، پيام و گيرنده ترسيم مي شود كه قرن ها بيانگر مدل ارتباطات ميان فردي بوده است. كار نظري اوليه در اين زمينه، حاصل تلاش ها و پشتكار استادان علم معاني و بيان روم و يونان باستان است كه به آموزش روحانيان و سخنوران تأكيد داشتند و ديدگاهي يك سويه از ارتباطات را منعكس مي كردند. در اين ديدگاه، شخص اعمال خاصي را به ترتيبي خاص در يك سخنراني اجرا مي كند و پاسخ هاي موردنظر را كه شنوندگان ارائه مي دهند، دريافت مي نمايد.
ارسطو در تمام نوشته هاي خود پيرامون كاربردها و آثار ارتباطات انساني، از مدل سخنگو، پيام و مخاطب يا بازيگر، اجرا و مخاطب استفاده كرده است. با پيدايش و رواج الفبا و نظام هاي نگارش، همان تركيب نويسنده، پيام و خواننده به كار گرفته شد و حتي با توسعه مطبوعات چاپي، راديو، فيلم و تلويزيون، ديدگاه پيشين درباره ارتباطات انساني براي بيان پديده هاي جديد ارتباطي نيز اعمال شد.
اين تصور كه ارتباطات چهره به چهره، تمام عناصر مورد نياز ارتباطات انساني را داراست، در آنها غالب بود. مكتب فرآيند نگر، متوجه اين نكته اساسي شد كه براي فرستادن يك پيام، نخست بايد آن را در قالب رمزگانيِ مناسب مجراي مربوطه ريخت. بنابراين، بسته به اينكه مجراي ارتباط، ديداري يا شنيداري باشد، انديشه ها را مي توان در قالب اشاره ها، گفتار، نوشتار، تصاوير و... رمزگذاري كرد.
از انديشمنداني كه به شيوه اي جديد به پايه گذاري و توسعه ايده شناختي ديگري به جز «مكتب انتقالي» در ارتباطات اقدام كرد، جيمز دبليو كري بود. نقش او در مطالعات ارتباطي، آن قدر عميق و مؤثر است كه دوران پس و پيش از او را از يكديگر متمايز مي كند. كري معتقد بود كه مي توان در مقابل ديدگاه انتقالي ارتباط، كه با عبارت هايي چون «ابلاغ كردن»، «فرستادن» «منتقل كردن» يا «اطلاع رساني» بيان مي شود و از «جغرافيا» يا «حمل و نقل» سرچشمه گرفته است، از ديدگاه ديگري سخن گفت. تعريف ارتباط در مفهوم جديد آن، به جاي تأكيد بر استعاره انتقال، به عبارت هايي مانند «قسمت كردن»، «مشاركت»، «اتحاد»، «رفاقت» و «داراي اعتقادي مشترك بودن» برمي گردد. (كري / داداشي، 1376: 47 ـ 48)
از نظر كري، در تعريف جديد، از همساني ديرين و ريشه هاي همسان عبارت هاي «مشاركت»، «اشتراك»، و «ارتباط» بهره گرفته شده است. بنابراين، «ارتباط، نه به گسترش پيام ها در بُعد مكان، بلكه به حفظ جامعه در بُعد زمان معطوف است؛ نه عمل ابلاغ اطلاعات، بلكه بازنمود باورهاي مشترك [است]. اگر الگوي اوليه ارتباط با ديدگاه انتقالي، گسترش پيام ها در واحد جغرافيايي به منظور مهار كردن است، در الگوي جديد، مراسم مقدسي است كه انسان ها را با رفاقت و اشتراك گرد هم مي آورد». (همان: 48)
پس كنش متقابل اجتماعي از راه پيام، مكانيزمي است كه فرد به مدد آن، عضوي از يك فرهنگ يا جامعه خاص مي شود. (فيسك، 1386، 50). مثلاً جواناني كه به وسيله نوع خاصي از كنش مذهبي در قالب هيئت عاشورايي، علاقه مند و البته وابسته به يكديگر هستند، در حقيقت به دنبال بيان هويت خود مي گردند كه از اين راه به تقويت آن پرداخته و هيئت را به يكي از سازوكارهاي تعامل با ديگر هويت ها و جمعيت هاي متشكل ديگر تبديل كرده اند. كري به شدت معتقد است كه عالي ترين تجلي ارتباط را نه در انتقال اطلاعات هوشمندانه، بلكه در ايجاد و ابقاي دنيايي «منظم»، با «محتوا» و «فرهنگي» مي بيند كه بتواند به عنوان ناظر و مهار كننده محصولِ كردارهاي بشر عمل كند. (همان: 48) اين ديدگاه را مي توان مدل «بيانگر» ارتباط خواند؛ زيرا تأكيد آن بر ارضاي دروني فرستنده است و نه بر ابزاري براي هدف. (مك كوايل / اجلالي، 1385: 76)
كري بحران به وجود آمده در پارادايم انتقال را محصول خدشه دار شدن اصل تأثير قطعي و قدرت زياد پيام فردي، براي اعمال نظارت بر پيامگير مي داند. از چنين چشم اندازي، ارتباطات از نظر وي فرآيندي است كه به وسيله آن، واقعيت شكل مي گيرد، نگهداري مي شود و تغيير ماهيت مي دهد. به سخن ديگر، در چنين جايگاهي، واقعيت به شكل نمادين توليد مي شود. بر همين اساس، كري هشدار مي دهد كه واقعيت اجتماعي، «نظمي آييني» است. يعني؛ واقعيت از راه مشاركت مردم در تجربه زيبايي شناختي، عقايد ديني، ارزش هاي فردي و نظريه هاي عقلاني و احساس، ساخته مي شود و به وسيله اين واقعيت ساخته شده، فرهنگ عمومي شكل مي گيرد. (انگ، به نقل از مهديزاده، 1384: 7). لبّ استدلال كري، در اين نكته برجسته مي شود: «ارتباطات فرهنگ است». به ديگر سخن، بدون ارتباط، نه فرهنگ وجود خواهد داشت و نه واقعيت اجتماعي معنا دار خواهد بود. براي كري، مطالعات رسانه اي و مطالعات فرهنگي، يك چيز است. (همان: 7)

· 

·  رتباطات به مثابه آيين؛ توسعه آراي «كري» در انديشه هاي رودنبولر

اگرچه مباحثه هاي كري در توضيح «وجوه فرهنگي ارتباط» و «وجوه ارتباطي فرهنگ» و در نهايت برجسته كردن جنبه هاي همپوشان آنها، از دقت نظري بالا حكايت داشت، سايه روشن هاي نظري بيشتري لازم بود تا اين ايده، پخته و پرداخته شود. به عبارت ديگر، در رويكرد جديد اگرچه توسعه مرزهاي مطالعه ارتباط، تا فرهنگ و نيز پهناورتر ديدن هر واحد ارتباط از حيث زمان و مكان، يك پيش فرض بنيادين و اجماعي است، اين پرسش همچنان مطرح بوده كه آيا امكان مطالعه واحدهاي توسعه يافته در جنبه هاي پهناور فرهنگي، با در نظر گرفتن عناصر متعدد، مكرر و مستمر جديد، فراهم است يا خير؟ آيا بايد به سراغ رويكردها و مفاهيم موجود در مطالعات فرهنگي رفت و به طور كلي، دست از مفاهيم ارتباطي كشيد؟ آيا توليد يا استفاده از مفاهيم بينابين و نوكاربردي، لازم است؟ به ديگر سخن، چگونه و براساس كدام چارچوب هاي مفهومي و نظري، مي توان تعهد به كاهش نيافتن عرضه پهن دامنه فرهنگ را، كه همواره رو به تزايد و استمرار دارد، با چشم انداز تحقيقاتي پژوهشگر، كه در مذاق ارتباطي آن، ميل به ساده سازي و تثبيت دارد، فراچنگ پژوهش آورد؟
در تجربه مكتب انتقال، داعيه و پيش فرضي مبني بر پيچيدگي ذاتي ارتباط وجود ندارد؛ چه رسد به اينكه تا مرز يكسان انگاشتن آن با فرهنگ پيش رود. از اين رو، براي مطالعه واحدهاي محدود و مشخص كنش ارتباط، مدل ها و چارچوب هاي مفهومي ساده كفايت مي كند. ولي در مكتب ارتباطات به مثابه فرهنگ، كه ارتباطات واقعيتي پيچيده، متكثر و پر از عناصر ريز و درشت معنايي و انساني است، ناگزير از حركت به سوي چارچوب هاي مفهومي پيچيده تري هستيم تا توان تبيين و ترسيم واقعيت موجود را به دست آورد و بر آن چيره شود. در غير اين صورت، تلقي فرهنگي از ارتباط، با وجود دقت نظري و شناختي، به دليل نبود شبه مدل ها يا مفاهيم بايسته، فقط در حد ايده باقي مي ماند. در اين شرايط، دشوار به نظر مي رسد كه تمركز اريك دبليو، رودنبولر بر مفهوم محوري آيين، تلاشي راهگشا خوانده شود. اينكه آيين بتواند در رويارويي مطالعاتي با واقعيت پهن دامنه و همپوشان ارتباطات و فرهنگ، چارچوبي مفهومي بر آن زند و فارغ از مفاهيم صرف ارتباطي يا صرف فرهنگي، در شناخت هم زمان فرهنگ و ارتباطات، واجد كاركرد عنوان گردد و مزيت هاي آن توضيح داده شود، يك پيشرفت بنيادين است.
از نظر رودنبولر، مفهوم آيين مي تواند به عنوان نوعي ابزار در خدمت رشته اي مطالعاتي [در اينجا ارتباطات] قرار گيرد:
اين مفهوم هم به تفكر ارتباطي ما شكل مي دهد و هم در مجادله با ديگر رشته هاي علوم انساني به كمك ما خواهد آمد. نخست همچون شكل دهنده به تفكر ما: اگر آيين را به عنوان شكلي از ارتباطات بپذيريم و آن را به برنامه آموزشي خود اضافه كنيم، محدوده هاي فعلي حوزه خود را توسعه داده ايم. در اين صورت، توجه ما به صور ارتباطات كه به طور بنيادي در نظم اجتماعي، حفاظت از آن و سازگاري با آن تنيده است، جلب خواهد شد. اين بدان مي ماند كه به نظاره بيشترين بخش از كل گستره ارتباطات، حضور فراگير آن به مثابه جنبه اي از كنش اجتماعي و بنياني براي تمامي فرآيندهاي اجتماعي بپردازيم. دوم، آيين مي تواند همچون ابزاري براي پيشبرد مقاصد ما در مجادله با ديگر رشته هاي علوم انساني به كار آيد. چنانچه آيين، جنبه يا بخشي اساسي از تمامي كنش هاي اجتماعي باشد و اگر آيين به وسيله تمهيدات ارتباطي عمل مي كند، پس ارتباطات بخشي از كليه فرآيند هاي كنش اجتماعي است. در اين صورت، اين امكان وجود دارد كه پژوهشگران ارتباطات بتوانند در تمامي حوزه هاي علوم انساني همكاري كنند. (رودنبولر / گيويان، 1387: 143ـ 144).
با توجه به مقدمات فوق، مشخص مي شود كه پس از تكاپوهاي اجمالي جيمز كري كه قدم هاي مؤثر، ولي ابتدايي به شمار مي آمد، شايد هيچ اثري به اندازه كتاب ارتباطات آييني از گفتگوهاي روزمره تا جشن هاي رسانه اي شده، نوشته اريك دبليو رودنبولر، نمي توانست جريان مطالعات فرهنگ و ارتباطات را از راه تبيين قابليت هاي نظري و عملي رويكرد آييني، توسعه نظري ببخشد. كتاب وي كه تلاش دارد گزارش جامعي از مجموعه مطالعات مؤثر و تأمل برانگيز در عرصه مطالعات ديني ارتباطات، به همراه نقد آن را ارائه كند، در پايان به دنبال تبيين و توسعه همان ايده اوليه كري است، چنان كه خود وي مي گويد:
تاكنون چيزهايي راجع به كري گفته شده، ولي تشريح كامل ارزش انديشه وي، مستلزم توضيح موشكافانه بيشتري است. توضيحات كري درباره ديدگاه هايش، نسبتاً اندك و بيشتر بدون مثال است. بنابراين، ضرورتاً عقيده او را براساس هدفي كه دنبال مي كنم، پرداخت خواهم كرد. (همان: 223)
تلاش رودنبولر در تبيين و تشريح ايده كري، بر سه محور شكل گرفته است:

· 

·  ارتباطات رسانه اي شده در شكل آيين

يكي از نقاط توجه جدّ ي رودنبولر، «جنبه هاي آييني ارتباطات رسانه اي»، در كنار بررسي همين جنبه در ارتباطات ميان فردي يا گروهي است. وي مباحثه هاي خود را در اين حوزه، ذيل چهار عنوان پي گرفته است:
رخدادهاي رسانه اي و آيين هاي رسانه اي شده؛
استفاده آييني شده از رسانه؛
آيين هاي فعاليت هاي رسانه اي؛
تلويزيون به عنوان دين.
ادبيات گرد آمده براي هر يك از عنوان هاي ياد شده، به طور عمومي، ناظر به ارتباطات تلويزيوني است. اين واقعيت به ويژه در عنوان هاي اول و چهارم، بيش از بقيه ظهور دارد. تلويزيون، هم به دليل نقش بي بديل تصوير در واقعيت ارتباطي آن و هم آثار مخاطب شناختي و نيز گسترده مخاطبان، بيش از ديگر انواع ارتباطي، واجد وجوه آييني بوده است. ازاين رو، در مطالعات آييني رسانه ها اولويت نخست توجه را به خود اختصاص داده است. صاحبان اين قلم، در طول مطالعات خويش تاكنون به موردي برنخورده اند كه در آن، به رخدادهايي رسانه اي كه پديد آورنده آيين هاي رسانه اي بوده و هستند، توجهي در حوزه ارتباطات راديويي شده باشد. رخدادهاي رسانه اي آييني، آنجا تجلي مي كند كه پوشش زنده تلويزيوني به شكل بخش كليدي از برگزاري مراسم، واجد كاركرد مي گردد. (همان: 147)
پخش مستقيم مراسم تدفين امام خميني رحمه الله ، مسابقه تيم ملي فوتبال ايران و امريكا، مراسم رژه افسران دانشگاه امام علي(ع) در حضور فرماندهي كل قوا و... از نمونه هاي برجسته رخدادهاي رسانه اي و آيين هاي رسانه اي شده در تلويزيون ايران هستند. به دليل قابليت هاي بسيار كمتر راديو در قياس با تلويزيون، اين رسانه صوتي در ايران و حتي جهان، به عنوان رسانه داراي مزيت در اين كاركرد شناخته نمي شود. بنابراين، بررسي راديو معارف نيز از اين منظر وجهي نخواهد داشت.
عنوان چهارم، تلويزيون به عنوان دين، نيز به دليل سياق تلويزيوني مباحث آن، از حوزه بررسي آييني راديو خارج است. اساس تشبيه تلويزيون به دين و شباهت كاركردهاي اجتماعي آنها، در تكرار مداوم الگوهايي (اسطوره ها، ايدئولوژي ها، حقايق، روابط و غيره) نهفته است كه براي تعريف دنيا و مشروعيت بخشي به نظم اجتماعي به كار مي آيد. (همان: 162) مبناي استدلالي ديدگاه پيش گفته، قائم به نظريه اي در مطالعات ارتباطي به نام نظريه «كاشت» موسوم است. از اين نظريه، انتقادهاي بسياري شده و بسياري از گزاره هاي بنيادين آن در حال نقد و بررسي است. (مهديزاده، 1384: 40 ـ 45)
به نظر مي رسد كه نظريه كاشت حتي اگر از عهده انتقادهاي فراوان برآيد، باز نخواهد توانست شاهدي غير از جامعه امريكا يا جامعه اي مشابه كانادا براي خود بياورد، چنان كه مك كوايل اذعان دارد، دلايلي در دست است كه ما را در مورد اينكه آيا اثر موسوم به كاشت، به جز در ايالات متحده، در جاهاي ديگر هم اتفاق مي افتد يا نه، دچار ترديد مي كند. (مك كوايل / اجلالي، 1385: 400)
فرضيه هاي اصلي نظريه كاشت، عبارتند از:
1. تلويزيون، رسانه منحصر به فرد است؛
2. تلويزيون، سازنده جريان هاي اصلي فرهنگي است؛
3. تلويزيون به جاي نگرش ها و عقايد خاص، فرضيه هاي بنيادين را درباره زندگي در ذهن مردم كشت مي كند؛
4. تلويزيون، رسانه جامعه پذيري محافظه كارانه است؛
5. تأثير آشكار و قابل ملاحظه تلويزيون بر فرهنگ، نسبي است؛
6. فناوري هاي نوين، نفوذ تلويزيون را افزايش مي دهد؛
7. تحليل كاشت، بر همگن سازي گسترده و فراگير تلويزيون تأكيد مي كند. (مهديزاده، 1384: 35 ـ 40)
عنوان سوم در ارتباطات رسانه اي شده به شكل آيين، يعني «آيين هاي فعاليت هاي رسانه اي»، دربردارنده مباحثه هايي در مورد حوزه هاي مختلف كار رسانه اي، به ويژه حوزه خبر و اطلاع رساني است. در اين مطالعات به سازوكارها و فرآيندهاي توليد و توزيع رسانه اي از منظري آييني نگريسته مي شود. رفتارهاي آييني روزنامه نگاران، توافق هاي نمادين آنها، نقش اسطوره ها و اسطوره سازي در كار خبر، رويه هاي استخدام و ترفيع و مديريت، از موضوع هاي مورد توجه در اين عنوان است. وقتي روزنامه نگاري از قواعد يك ژانر عدول كند، به محصول كار او و ارزش آن با ديده ترديد نگاه مي شود. نوشتن روزنامه نگار انه براساس قواعد، فعاليتي اجتماعي و پيروي از قواعد نمادين به منظور مشاركت در زندگي جدي است. اين فعاليت با اقتدار اخلاقي حمايت مي شود. به بيان ديگر، اين فعاليت، فعاليتي آييني است. (رودنبولر / گيويان، 1387: 161)
راديو معارف، از حيث آيين هاي فعاليت هاي رسانه اي، رسانه اي در خور توجه است. اين شبكه به دليل به كار نبردن موسيقي پرهيز از موسيقي سازي، نداشتن صداهاي زنانه پررنگ و متنوع، محتواي كاملاً متفاوت آن از فضاي عمومي بيشتر شبكه هاي راديويي فارسي زبان به واسطه تمركز بر مطالب مذهبي، لحن حوزوي و شبه حوزوي بيشتر كارشناسان و مجريان، وابستگي بسيار بالاي آن به گفتمان مرجعيت تقليد و روحانيت حوزه علميه قم و لزوم كسب حمايت عمومي علما و يا دست كم مخالف نبودن ايشان، اتكاي زياد به بازتاب رسانه هاي سنتي ديني (منبر، روضه و مَدرَس)، به كار بردن نشانه هاي كلامي و غيركلامي خاص و تمايز در مراوده هاي عمومي مجريان با شنوندگان در برنامه هاي تلفني، بازتاب نوع خاصي از اخبار ناظر به شخصيت ها و وقايع مذهبي با عنوان اخبار معارفي، وضعيت كاملاً متمايز ميان ْبرنامه ها يا آرم هاي برنامه اي در اين شبكه در قالب تك خواني يا جمع خواني اشعار و نواهاي مذهبي و نيز چنين مواردي، خود به يك ژانر رسانه اي تمام عيار تبديل شده است.
اين ژانر كه طي يك دهه به شكل كاملاً محسوس، نهادينه و جا افتاده خوانده مي شود، از قواعد نمادين منحصر به فرد و در عين حال بسيار جدي برخوردار است كه هر نوع عدول از آن، مي تواند برداشته شدن عنوان «معارفي» و خوردن برچسب «برنامه غيرمعارفي» را سبب شود. چنين وضعيت نمادين و آييني، با وجود معماري سنتي و قدمت ديرين ساختمانِ پر از طاق و ستون راديو و نيز ظواهر اسلامي فعالان حرفه اي، كارشناسان و كارمندان و حتي خدمه، بسيار تقويت شده است. بررسي راديو معارف از حيث آيين هاي فعاليت هاي رسانه اي، از مبحث بسيار مهمي است كه در عين جذابيت و گيرايي، موضوع اصلي مقاله پيشِ رو را تشكيل نمي دهد. آنچه از حيث ارتباطات رسانه اي شده در شكل آيين مدنظر نوشتار ماست، استفاده آييني شده از رسانه است كه به دليل اهميت، با عنوان جداگانه اي بحث و بررسي خواهد شد.

· 

·  استفاده استقلالِ آييني شده از رسانه

صاحب نظران ارتباط آييني، نوع رفتار تماشاگران رخدادهاي رسانه اي (علاقه به حضور در جمع به وقت تماشاي تلويزيون، خوردن و آشاميدن دسته جمعي، حرف زدن درباره آنچه تماشا مي شود... )، اجراي زيارت هاي نمادين، انتقال هاي تقويمي (آغاز يا پايان يك برنامه به معناي عبور از يك مرحله زماني يا تقويمي و ورود به زمان جديد)، عضويت در گروه يا احساس هويت مشترك از راه تماشاي برنامه تلويزيوني خاص و... را از مصداق هاي برجسته استفاده آييني از رسانه ها (تلويزيون) برشمرده اند. (رودنبولر / گيويان، 1387: 154 و 155؛ نك: لاندباي / آريايي نيا، 1385؛ الكساندر / آريايي نيا، 1385)
البته استفاده آييني از تلويزيون، فقط در برنامه هاي خاصي مثل پخش مراسم مذهبي يا ورزشي يا سياسي منحصر نيست، بلكه حتي برنامه هاي روزانه تلويزيون نيز مي تواند قابليت هايي براي آييني شدن داشته باشند. از نظر رودنبولر، براي اين موضوع اگر هيچ دليلي هم وجود نداشته باشد، پخش مرتب آن بسنده مي كند:
بعضي از نويسندگان توضيح داده اند كه چگونه ساختار متن تلويزيون، در طول برنامه ها، روالي ويژه مي سازد كه با فعاليت هاي اهل خانه هماهنگ شدني است. بلرگ (1993) نشان مي دهد كه در روال علامت گذاري شده اي كه تلويزيون ايجاد مي كند، لحظه هاي خاصي وجود دارد. اين لحظه هاي خاص مي توانند به شكلي آييني، انتقال از يك بخش شبانه روز به بخش ديگر، روزهاي مهم هفته و روزهاي ويژه از سال را مشخص كنند. براي مثال، تماشاي اخبار شامگاهي مي تواند بخشي از انتقال آييني از كار روزانه به اوقات فراغت شبانه يا از تبديل شدن يك مقطع فعاليت فردي اعضاي خانواده به مقطع با هم بودن و تجمع بزرگ تر آنها باشد. (رودنبولر / گيويان، 1387: 156)
اگرچه ماهيت راديويي ارتباط در شبكه معارف، در تضعيف جنبه هاي آييني آن تأثير ذاتي دارد، مذهبي بودن اين راديو و برخي ويژگي هاي بياني و نشانه شناختي ديگر ـ كه توصيف آن در بخش آيين هاي فعاليت هاي رسانه اي شده گذشت ـ خود در ارتقاي ظرفيت هاي آييني اين رسانه نقش اساسي داشته است. كاركرد چنين ظرفيت هاي آييني راديو معارف را، فارغ از ميزان به فعليت رسيدن آنها، در فراهم آوردن فرصت استفاده آييني شنوندگان و حفظ شمار زيادي از ايشان در فضاي رقابت رسانه اي امروز ايران، نمي توان ناديده گرفت. به نظر مي رسد راديو معارف، حتي با حذف موسيقي كه خود، به حذف بسياري از امكانات صوتي و ريتمي در ارتباطات راديويي انجاميده است، به سبب دارابودن قابليت استمرار ارتباطات در طول زمان، در ميان تعجب بسياري از اهالي راديو، ديگر داراي يك هويت راديويي جدي است. بدين ترتيب، وجوه آييني حتي مي تواند جاي خالي «موسيقي»، به عنوان يكي از پايه هاي اصلي ارتباطات راديويي را تا اندازه زيادي پر كند. با اين حال، اذعان به تولد و رشد نسبي اين هويت راديويي، اهداف و سياست گذاري ارتباطي اين شبكه، همچنان به سوي رويكردي غيرآييني تمايل دارد و اهداف و سياست هاي اصلي آن، به طور عمده بر مكتب انتقالي ارتباطات سامان مي يابد. (نك: جعفري، 1386)
اين واقعيت آسيب زا، هم در توسعه نيافتن سطح مخاطبان اين راديو و محدود ماندن آن به حداكثر 10 درصد از مجموع شنوندگان داخلي راديو نقش داشته و هم منشأ بسياري از انتقادهاي برآمده از تماس هاي تلفني شنوندگان با اين شبكه راديويي است. (همان، 1388). بنابراين، فعال شدن برخي وجوه آييني در اين راديو به جز برخي ويژگي هاي ذاتي آن، بيشتر مربوط به چگونگي برخورد و استفاده شنوندگان است. اين مقاله در ادامه، به بررسي و پيشنهاد مؤلفه ها و راهبردهايي خواهد پرداخت كه در توسعه و تسهيل استفاده آييني از اين راديو و نيز در افزايش و به فعليت در آوردن ظرفيت هاي موجود آن مؤثر افتد.

· 

راديوي ديني و سياست گذاري آييني در ايران

استفاده آييني از رسانه ، امري طبيعي و واقعي است كه وابستگي مستقيم به نوع سياست گذاري ارتباطي رسانه ها ندارد، هر چند چگونگي سياست ها مي تواند آن را توسعه بخشد، تسهيل كند و يا چنين استفاده اي را محدود كند و در روند آن اختلال به وجود آورد. چنان كه رودنبولر تأكيد مي كند كه همه برنامه هاي روزانه رسانه، مي تواند قابليت هايي براي آييني شدن داشته باشد. (رودنبولر/ گيويان، 1387: 156) درباره راديو معارف نيز با وجود زمينه هاي رسانه اي خاص و نيز ميل و عادت استفاده آييني مخاطبان از برنامه هاي اين شبكه، سياست هاي ارتباطي اين رسانه، به طور عمده در رويكرد انتقالي، تعريف و اجرا شده است. در اين بخش، ناظر به تيپ ايدئال يك راديوي ديني ايراني، به دنبال نوعي سياست گذاري آييني در حوزه هاي مخاطب شناختي و نيز بسته هاي برنامه سازي (چگونگي ارائه پيام) هستيم. در اين ميان، اگرچه ادبيات موجود در حوزه مطالعات آييني ارتباطات، عناصر و شاخص هاي مختلفي را در برمي گيرد، سياست هاي پيشنهادي اين مقاله، به دو رويكرد اصلي ارتباط آييني بازمي گردد و در پي عملياتي كردن آنها در حوزه مخاطب شناختي و چگونگي ارائه پيام است. دو رويكرد اصلي را مي توان چنين بيان كرد:
توجه به بقاي جامعه در طول زمان، در ازاي گسترش اطلاعات در فضا؛
توجه به مشاركت، همدلي و تجربه مشترك فرستنده و گيرنده، به عنوان هدف ارتباط.
تأمين رويكرد نخست، بيشتر در سياست هاي پيشنهادي در حوزه مخاطب شناختي و تأمين رويكرد دوم، بيشتر در سياست هاي مربوط به چگونگي ارائه پيام، پي گرفته شده است.

سياست گذاري در چگونگي ارائه پيام (بسته هاي برنامه اي) زیر فصل ها

اولويت برنامه هاي تلفني اقرارگرايانه

چنان كه گفتيم، تأمين رويكرد دوم از ارتباطات آييني كه بر همدلي، مشاركت و اجراي مشترك ارتباط ميان فرستنده و گيرنده تأكيد دارد، در حوزه چگونگي ارائه پيام دنبال خواهد شد. در اين شرايط، اولويت با قالب هايي از پيام آفريني خواهد بود كه زمينه مساعدتري را براي حضور شنوندگان در راديو فراهم كند.
در راديوي آييني، ظهور و بروز نمادين و نيز به نمايش گذاردن ارتباط پيام آفرينان و شنوندگان، يك پيش فرض اصلي است و برنامه هاي تلفني، بهترين زمينه را جهت تحقق اين اصل فراهم مي آورد. برنامه هاي تلفني راديو، در يك تقسيم بندي كلي به بيانگرايانه، ابراز گرايانه و اقرارگرايانه تقسيم مي شوند. (كرايسل / عصام، 1381: 313)
1. برنامه هاي تلفني بيانگرايانه: هدف شخص تلفن كننده در اينجا، آن است كه نقطه نظرهاي او در مورد بعضي مسائل و موضوع ها، از راديو پخش شود. (اوانز، 1977: 56) اين نوع برنامه ها، در راديو معارف كم و بيش وجود دارد و اكثريت را تشكيل مي دهد.
2. برنامه هاي تلفني ابرازگرايانه: در اين نوع برنامه ها، هدف تلفن كننده اين است كه جايي براي بيان عقايد خود درباره يك موضوع خاص و نيز عرضه شخصيت خود پيدا كند. تلفن كننده به وسيله مجري به گفتن لطيفه، خواندن آواز، حرف زدن از خودش و چيزهاي مورد علاقه اش تشويق مي شود. چنين برنامه هايي به دليل نداشتن بخش هاي تفريحي و سرگرمي يا توليدات اختصاصي ناظر به هويت هاي مذهبي، تقريباً بروز و ظهور چنداني در اين راديو ندارد، هرچند بهره هاي آييني آن فراوان است.
3. برنامه هاي تلفني اقرارگرايانه: در اين نوع از برنامه هاي تلفني، هدف اصلي تلفن كننده آن است كه نيازها و مشكلات شخصي خود را بيان كند و مشورت هاي لازم را بگيرد. تلفن كننده به رسانه اعتماد مي كند، آن را محرم خود مي داند، دريچه قلبش را به روي آن مي گشايد؛ مجري برنامه و بقيه مهمانان [كارشناسان] نيز مانند يك روان شناس، مشاور اخلاقي، محرم راز و كشيش اقرارنيوش به پرسش هاي او پاسخ مي دهند، (كرايسل / عصام، 1381: 317) چنين برنامه هايي اگرچه با عنوان «پرسش و پاسخ هاي معارفي» حضور هر روزه در راديو معارف دارند، الزامي ندارند كه فقط ناظر به هويت هاي مذهبي باشند. بنابراين، ظرفيت استفاده آييني از حضور شنوندگان، بسيار كاهش يافته است. از سوي ديگر، ظرفيت عظيم، تأثير گذار و جذاب گروه واره هاي منفي مذهبي در برنامه هاي تلفني اقرارگرايانه، از ديد دست اندركاران راديو دورمانده است. اين در حالي ست كه راديو به دليل نداشتن تصوير، بهترين زمينه حضور هويت هاي منفي را بدون كمترين هزينه اجتماعي و اخلاقي فراهم مي آورد. برنامه هايي براي عاق والدين ها، رباخواران، دروغ گوها، زخم زبان زنندگان، جمع كنندگان مال حرام، آنها كه خمس و زكات نمي دهند و... با حضور صاحبان اين هويت ها، مي تواند به جمع جذاب ترين و مؤثرترين برنامه هاي راديو بپيوندد.
حركت به سوي بسته هاي برنامه اي چند كاركردي (همراهي، ارشاد، آموزش، سرگرمي و اطلاع رساني درچارچوب يك برنامه )
يك راديوي ديني آييني، ضمن آنكه مي تواند جنبه اختصاصي داشته باشد و مجموعه هاي هويتيِ مذهبي را خطاب قرار دهد، در چارچوب برنامه سازي اختصاصي نيز مي تواند همزمان، به انواع كاركردهاي رسانه اي توجه كند. برنامه سازي غيراختصاصي معمولاًَ يك و حداكثر دو كاركردي است؛ زيرا به جاي اتكاي ارتباطي به يك چارچوب هويتي، با محور قرار دادن نوعي محتواي خاص ساخته مي شود و چون اين محتوا معمولاً تك كاركردي است، امكان پيگيري همزمان كاركردها را از برنامه ها مي گيرد. اين واقعيت، يكي از علل اصلي افول بهره هاي آييني برنامه ها را فراهم مي آورد. پس در شرايط آييني، راديو مي بايد به سوي قالب هايي حركت كند كه ياراي حضور و بروز همزمان كاركردهاي مختلف را داشته باشند. لازمه اين كار، عبور از قالب هاي سنتي برنامه سازي و برساختن بسته هاي برنامه اي چند كاركرده اختصاصي، براي يك راديوي ديني است.

راديو معارف؛ از الگوي مطلوب تا وضع موجود زیر فصل ها

آسيب شناسي حوزه مخاطب شناسي

توجه به تنوع و تكثر گروه واره ها، انجمن ها و صنف هاي مذهبي (برنامه سازي اختصاصي) نشان مي دهد كه بيشتر برنامه‎هاي شبكه معارف با 4/82 درصد، براي مخاطبان غيراختصاصي ساخته شده است و فقط 6/17 درصد از آنها به مخاطبان اختصاصي تعلق دارد كه محور تمركزشان به ترتيب در 8/2 درصد براي مخاطبان اختصاصي جنسي، 5/4 درصد براي مخاطبان اختصاصي سني و 3/10 درصد براي مخاطبان اختصاصي صنفي ـ پايگاهي است. (جدول شماره 1)

جدول شماره1: برنامه از جهت مخاطبان آن

رديف

رده متغير

فراواني

درصد

1

غيراختصاصي

384

4/82

2

اختصاصي‎ جنسي يا تركيب آن با غيراختصاصي

13

8/2

3

اختصاصي سني يا تركيب آن با غيراختصاصي

21

5/4

4

اختصاصي‎ صنفي يا تركيب آن با غيراختصاصي

48

3/10

5

جمع

466

100

البته برنامه‎هاي اختصاصي، در تمام محتواها به چشم نمي‎خورند. جدول شماره 2 نشان مي‎دهد كه همان اندك برنامه‎هاي اختصاصي نيز فقط به دو محتواي «احكام و مناسك عملي» و «اجتماعيات» محدود شده، بقيه موضوع ها (اعتقادي، علوم قرآني و حديثي، تاريخ، اخلاق و محتواهاي تركيبي) در برنامه‎هاي اختصاصي جاي نداشته اند. در دو محتوايي هم كه از آنها برنامه‎هاي اختصاصي وجود دارد، فقط اجتماعيات است كه تمام برنامه‎هاي آن اختصاصي است، وگرنه در احكام و مناسك عملي، فقط 30 درصد برنامه‎ها اختصاصي بوده، بقيه (70 درصد) به صورت غيراختصاصي ساخته شده‎اند.
از 30 درصد برنامه‎هاي اختصاصي در محتواي احكام و مناسك عملي، 11 درصد اختصاصيِ جنسي (مربوط به روابط زن و مرد)، 4/3 درصد اختصاصيِ سني (مربوط به پدران و مادران) و 3/15 درصد اختصاصي صنفي (فقط مربوط به قنادان، پرستاران و پزشكان) است. از برنامه‎هاي محتواي اجتماعيات كه همه آنها اختصاصي است، 2/36 درصد اختصاصي سني (مربوط به پدران و مادران) و 8/63 درصد اختصاصي پايگاهي (مربوط به مسائل خانواده‎ها) است. بنابراين در محتواي اجتماعي، برنامه اختصاصي جنسي وجود ندارد.

جدول شماره19: تقاطع برنامه ‎ازجهت ‎مخاطبان آن و متغير محتواي برنامه

رديف

X1

X3

اعتقاديات

علوم‎قرآني و حديثي

احكام

اجتماعيات

تاريخ

اخلاق

ديگر

جمع

1

غيراختصاصي

100

100

3/70

0

100

100

100

4/82

2

اختصاصي جنسي يا تركيب ‎آن ‎با غيراختصاصي

0

0

11

0

0

0

0

8/2

3

اختصاصي سني يا تركيب‎ آن ‎با غير اختصاصي

0

0

4/3

2/36

0

0

0

5/4

4

اختصاصي صنفي يا تركيب‎ آن ‎با غير اختصاصي

0

0

3/15

8/63

0

0

0

3/10

5

جمع

100

100

100

100

100

100

100

100

00/0 = Sig 352/278= EC
مسئله ديگر اينكه لازم است شبكه معارف به تنوع گروه واره هاي مذهبي، توجه بيشتري بكند؛ چرا كه در همين برنامه‎هاي اندك اختصاصي مربوط به محتواي احكام و محتواي اجتماعيات نيز تنوع چنداني به چشم نمي‎خورد. در اين زمينه ، پيشنهادهاي زير سودمند به نظر مي رسد:
1. افزون بر اينكه در محتواي اجتماعيات، برنامه اختصاصي جنسي وجود ندارد و در محتواي احكام نيز موارد آن بسيار كم است، همين موارد اندك هم فقط شامل احكام روابط زن و مرد مي‎شود. در اين حالت، بقيه هويت‎هاي جنسي مثل دختران و پسران و... مغفول واقع مي‎شود.
2. برنامه‎هاي اختصاصي سني، فقط دربرگيرنده مخاطبان بزرگسال (پدران و مادران) بوده و هيچ برنامه‎اي براي مخاطبان در سنين كودكي، نوجواني، جواني و پيري ساخته نشده است.
3. درباره توجه به «هويت هاي منفي ديني»، هيچ نشاني از اين نوع برنامه ها يافت نشد.
4. درباره «ارتباطات غير رسانه اي با شنوندگان»، هنوز با آرمان هاي آييني مطلوب، فاصله بسيار زيادي داريم. براي راديو معارف، ارتباطات غيررسانه اي با شنوندگان هنوز به يك اولويت مهم تبديل نشده است. به نظر مي رسد، براي پرداختن به مشكلات و پرسش هاي شخصي شنوندگان، راه اندازي واحدي به نام ارتباطات مردمي، كه در آن گروهي از كارشناسان حوزوي و دانشگاهي به صورت فردي و حتي چهره‎به‎چهره، مشكلات افراد، به ويژه جوانان و خانواده‎ها را بررسي كنند، لازم است. همچنين مي توان با جلب رضايت علماي شناخته شده و كارشناسان معتمد در شهرهاي مختلف كشور، مخاطبان هر شهر را در اين گونه مسائل به كارشناس و عالِم نماينده راديو معارف در آن شهر، ارجاع داد.

آسيب شناسي چگونگي ارائه پيام (بسته هاي برنامه اي)

در راديو معارف از ميان سه نوع برنامه تلفني، فقط برنامه هاي تلفني اقرارگرايانه، درصد بالايي از حضور را به خود اختصاص داده اند. جدول شماره3 نشان مي‎دهد كه قالب سخنراني با 7/38 درصد، بيشترين فراواني را داشته و پس از آن، برنامه تلفني اقرارگرايانه با 4/23 درصد، قالب پرسش و پاسخ با 3/17 درصد، خبر با 9/12 درصد و نمايشنامه و داستان هر يك با 9/4 درصد، در رتبه‎هاي بعدي قرار مي‎گيرند. برنامه‎هاي تلفني ابرازگرايانه و بيانگرايانه، همچنين قالب مسابقه و گفت وگو نيز هيچ حضوري در برنامه‎هاي شبكه معارف نداشته‎‎اند. البته در اين شبكه برنامه‎هايي در قالب گفت وگو وجود دارد؛ هرچند كه در نمونه‎هاي انتخابي اين پژوهش، به چنين قالبي برنخورديم.

جدول شماره3: قالب برنامه

رديف

رده متغير

فراواني

درصد

1

سخنراني

207

7/38

2

پرسش و پاسخ

82

3/15

3

گفت وگو

0

0

4

نمايشنامه

26

9/4

5

داستان

26

9/4

6

برنامه تلفني اقرارگرايانه

125

4/23

7

برنامه تلفني ابرازگرايانه

0

0

8

برنامه تلفني بيانگرايانه

0

0

9

مسابقه

0

0

10

خبر

69

9/12

11

جمع‎

535

100

در راديو معارف، به دليل نبود سياست گذاري صرف مبتني بر هويت هاي ديني، نه تنها برنامه هايي چندكاركردي وجود ندارد، حتي توجه به برخي كاركردها مثل سرگرمي ديني بسيار اندك و اطلاع رساني در حد پايين است. جدول شماره 3 نشان مي دهد كه نمايشنامه دوستان و خبر، در مجموع فقط كمتر از 23 درصد برنامه ها را تشكيل مي دهد.

فهرست منابع

آشنا، حسام الدين، «مجموعه گفت وگو با صاحب نظران پيرامون حال و آينده راديو»، تهران، مركز تحقيق و توسعه صدا، 1383.
ادگارو كويك، اندرو و پيتر، مفاهيم كليدي در نظريه فرهنگي، ترجمه: ناصرالدين علي نقويان، تهران، پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، 1388.
بيات، حجت الله، «راديو معارف، رسانه اي تأثيرگذار با كاركردهاي پيدا و پنهان»، مجله راديو، تهران، 1382.
جعفري، علي، «تأملي بر جايگاه موسيقي در رسانه ديني؛ بررسي انتقادي وضعيت موسيقيايي راديو معارف»، تهران، پژوهش و سنجش، 1386.
جعفري، علي، «درآمدي بر مخاطب شناسي رسانه هاي مدرن ديني ايران با تأكيد بر مخاطبان راديو معارف»، (در دست چاپ)، تهران، مركز توسعه و تحقيق صدا، 1388.
رودنبولر، اريك دبليو، ارتباطات آييني در گفتگوهاي روزمره تا جشن هاي رسانه اي شده، ترجمه: عبدالله گيويان، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1387.
كرايسل، آندرو، درك راديو، ترجمه: معصوم عصام، تهران، مركز تحقيق و توسعه صدا، 1381.
كري، جيمز، ارتباطات و فرهنگ، ترجمه: مريم داداشي، تهران، نشر نقطه، 1376.
الكساندر، بابي، سي، «تلويزيون ديني مناسك جبران گر در نمايش بزرگتر اجتماعي»، ترجمه: مسعود آريايي نيا، از كتاب رسانه، دين و فرهنگ، تهران، سروش، 1385.
لاندباي، نات، «شبكه تجليات جمعي»، ترجمه: مسعود آريايي نيا، از كتاب رسانه، دين و فرهنگ، تهران، سروش، 1385.
مك كوايل، دنيس، درآمدي بر نظريه ارتباطات جمعي، ترجمه: پرويز اجلالي، تهران، مركز مطالعات رسانه ها، 1385.
مهدي زاده، سيدمحمد، مطالعه تطبيقي نظريه كاشت و دريافت در ارتباطات، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات صدا و سيما، تهران، 1384.
ميرعابديني، احمد، «انقلاب آييني و رسانه هاي جمعي بعد از انقلاب اسلامي»، مجله رسانه، تهران، بهار 1388.
فيسك، جان، درآمدي بر مطالعات ارتباطي، ترجمه: مهدي غبرايي، 1

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.