روش سخنرانی دینی (12) چینش براساس تأثیرگذاری- چینش بر اساس اجزای سخن
نام نشریه: مبلغان، شهریور و مهر 1389، شماره 132
درس هفدهم
اهداف اين درس
هدف از این درس، آشنایی با موارد ذیل است:
1. نقش راههای تأثیرگذاری بر اندیشه، احساس و گرایش، در چینش مطالب؛
2. چینش براساس اجزای سخن؛
3. اجزای سخنرانی از نظر قدما؛
4. برخی از اجزای سخنرانی دینی.
* * *
چینش براساس تأثيرگذاری
گاهی از زاویه تأثیرگذاری بر مخاطب، به مطالب سخنرانی مینگریم و بر این اساس، دقت لازم را در چینش مطالب به کار میگیریم. با توجه به اینکه فصل مستقلی را به راههای تأثیرگذاری در دو حوزه «اندیشه» و «احساس و هیجان و گرایش» اختصاص دادهایم، در اینجا از آن بحث نمیکنیم و فقط همین نکته را متذکر میشویم که هنگام چینش مطالب باید به آن راهها نیز توجه خاص داشت؛ مثلاً اگر راههایی را برای ایجاد انگیزه در ابتدای سخنرانی بیان میکنیم، طبعا باید در چینش مطالب نیز مطالبی را برای انگیزهسازی در ابتدای سخنرانی قرار دهیم، و یا اگر برای زیباسازی سخن، دستهبندی مناسب را پیشنهاد میکنیم، باید در چینش مطالب نیز آن را رعایت کنیم و... .
چینش براساس اجزای سخن
بعضى از قدما خطابه را شامل چهار جزء مىدانستند و برخى نیز آن را به پنج جزء تقسیم مىكردند و مطالب خود را براساس آن اجزا چینش مىکردند.
ارسطو خطابه را به چهار جزء تقسیم كرده است كه عبارتاند از:
1. مقدمه؛
2. عرض (طرح موضوع سخن و پرورش آن)؛
3. تدلیل (اقامه دلیل براى اثبات مدعا)؛
4. خاتمه (حسن ختام).
بعضى جزء دیگرى به نام «تفنید» بر آن افزودهاند. منظور آنان از تفنید، مناقشه آرا و عقاید مختلف براى ابطال مدعا و دلایل طرف مقابل است. (1)
افلاطون، خطابه را به پنج قسمت تقسیم كرده است. او در رساله «فدروس» براى هر خطابه، پنج قسمت: مقدمه، بیان مطلب، تشریح استدلال و برهان، بیان قراین و امارات، و خاتمه یا تكرار و مرور بر مطالب را ضرورى مىداند. (2)
اهداف و انگیزههاى خطابه در دوران گذشته، مخصوصاً در دوران ارسطو و یونان باستان كه بیشتر براى اثبات حقانیت خود و ابطال اندیشههاى مخالفان بود، مستلزم چینش و اجزای خاصى برای سخنرانی مىشد. با توجه به اینكه اهداف سخنرانى دینى فراتر از خطابه یونانى و ارسطویى است، و همچنین آداب و رسوم اسلامى متفاوت از آداب و اعمال دیگر ملل و مكاتب است، مىتوان براى سخنرانى دینى، اجزای زیر را برشمرد و سخنرانى را براساس و به ترتیب آنها چینش كرد:
1. خطبه؛
2. مقدمه؛
3. متن (میانه سخن)؛
4. نتیجهگیرى و جمعبندى؛
5. نقطه اوج؛
6. دعا.
1. خطبه
اهمیت خطبه
خطبهخواندن در آغاز سخنرانى بسیار اهمیت دارد؛ زیرا الف. چنانکه اشاره خواهد شد داراى مضامینى است كه هر یك از آنها مهم، و برخى از آنها به تصریح روایات اهلبیتعلیهمالسلام براى شروع هر كارى لازم و ضرورى است.
ب. سیره پیامبر اعظمصلیاللهعلیهوآله و اهل بیتعلیهمالسلام بر خواندن خطبه در ابتداى سخنرانى جاری بوده است.
ج. خطبه، سبب آمادگى مخاطب و مقدمهاى براى ایجاد تمركز در اوست.
د. خطبه به نوعى اعلام موضع خطیب است و با مطالبی که در آن بیان میشود نوع عقیده و مذهب او را مشخص مىسازد.
در موارد بسیار اندكى ممكن است سخنران، خطبه را حذف كند؛ مثل اینكه مخاطبان اصلاً حوصله شنیدن آن را ندارند و در صورت قرائت خطبه، به دلیل بىانگیزگى، جلسه را ترك مىكنند یا به علت حوادث خاص تاریخى، یا تأثیرگذارى احساسى بیشتر در مخاطب، چنین امرى صورت مىگیرد؛ برای نمونه، سخنرانى مشهور حضرت امام خمینىرحمهالله را در 1342 میتوان برشمرد.
بنابراین تا سرحد امكان نباید خطبه فراموش شود؛ چنانكه اهل بیت عصمت و طهارتعلیهمالسلام نیز چنین بوده و خطبه را حتى در شرایط بسیار سخت، فراموش نكردهاند.
حجم خطبه
حجم خطبه با توجه به موارد ذیل در نظر گرفته مىشود:
1. مدت زمان سخنرانى: به صورت طبیعى، سخنرانى كوتاه، نیازمند خطبه كوتاه و سخنرانى طولانى، نیازمند خطبه طولانىتر است.
2. انگیزههاى دینى و غیردینى و حوصله مخاطب: اگر مخاطب، غیرمذهبى و برای استماع خطبه و سخن بىانگیزه باشد، باید خطبه را مختصر کرد؛ زیرا در غیر این صورت فرصت مناسبى براى برهم زدن جلسه یا از دست دادن انگیزه خود خواهد داشت؛ برای مثال، دانشآموزان مدارس در اكثر مواقع، انتظار و حوصله چندانى براى شنیدن خطبه ندارند.
محتواى خطبه
خطبه شامل موارد ذیل است:
1. شروع با نام خدا و تمسّك به نام پروردگار كه مایه بركت است. در فرهنگ اسلامی، انسانِ مسلمان هر اقدامی را با نام خداوند آغاز میکند. پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله در موارد مختلف و با تعابیر گوناگون، مسلمانان را به این موضوع راهنمایی فرموده که هر گفتار و کردار ارزشمندی را با یاد و نام خدای متعال آغاز کنند؛ چنانکه فرموده است: «کُلُّ کَلَامٍ اَو اَمرٍ ذِی بَالٍ لاَ یُفتَحُ بِذِکرِ اللهِ فَهُوَ اَبتَر؛ (3) هر گفتار و کردار ارزشمندی که با نام و یاد خداوند متعال شروع نشود، ناتمام و ابتر است.»
2. حمد و ثناى الهى كه عامل جلب رحمت خداوندى است و روحیه شكرگزارى و سپاس را در گوینده و شنونده زنده مىكند. سخنران دینی پس از یاد و نام خداوند، حمد الهی را بر زبان جاری میسازد و در آغاز سخن، کلام خود را با ذکر حمد زینت میبخشد. در حدیث آمده است که «كُلُّ كَلَامٍ لَا یبْدَأُ فِیهِ بِالْحَمْدِ فَهُوَ أَقْطَعُ؛ (4) هر سخنی که با حمد و سپاسگزاری از خداوند آغاز نشود، ناتمام و ناقص است.» اهتمام به این امر از اولین خطبههای نماز جمعه رسول خداصلیاللهعلیهوآله (5) و نیز در خطابههای امام علیعلیهالسلام (6) و امامان دیگر مشهود است.
3. درود و سلام بر پیامبر خداصلیاللهعلیهوآله و اهل بیت معصوم او كه نشانه تولّى است. خداوند، همراه فرشتگان بر پیامبرصلیاللهعلیهوآله درود میفرستند و از مؤمنان میخواهد از خداوند و فرشتگان تبعیت کنند و بر پیامبر عظیم الشأن درود فرستند:
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»؛ (7) «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند.ای مؤمنان! شما نیز بر پیامبر درود بفرستید و بر او سلامی کامل و نیکو کنید.»
امام علیعلیهالسلام که خود از اهل بیت بود، در خطبه، بر پیامبرصلیاللهعلیهوآله و اهل بیت او درود میفرستاد. به این نمونه توجه کنید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُصْطَفَى وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى وَ أَمِینُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ دَاعِیاً إِلَیهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ نَصَحَ الْأُمَّةَ وَ عَبَدَ اللَّهَ حَتَّى أَتَاهُ الْیقِینُ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یوْمَ الدِّینِ.» (8)
4. لعن و نفرین دشمنان پیامبرصلیاللهعلیهوآله و اهل بیت گرامیش كه نشانه تبرّى مىباشد.
برائت از دشمنان اهلبیتعلیهمالسلام و قاتلان وظالمانی که علیه خداوند و دین تلاش کردند، یکی از راههای تقرّب به خدا و اهلبیتعلیهمالسلام است؛ چنانکه در زیارت عاشورا خطاب به امام حسینعلیهمالسلام میگوییم: «یَا اَبَا عَبْدِاللهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیكَ بِمُوَالَاتِكَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ اَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَیهِ بُنْیانَهُ وَ جَرَى فِی ظُلَمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیكُمْ وَ عَلَى أَشْیاعِكُمْ؛ (9) ای ابا عبدالله! من تقرب میجویم به خدا و به رسول او و به امیرمؤمنان و به فاطمه و به حسن و به تو، بهوسیله موالات و دوستی تو و به وسیله برائت [و بیزاری] جستن از هر کس که پایه و ساختمان ظلم و ستم را بنا نهاد و بر شما و شیعیانتان ظلم و ستم کرد.»
به نشانه برائت از دشمنان اهلبیتعلیهمالسلام که بر آنان ظلم و ستم روا داشتند، آنها را لعن میکنیم؛ چنانکه در همین زیارت میخوانیم: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیكُمْ أَهْلَالْبَیتِ...؛ (10) پس خداوند لعنت کند گروهی را که اساس ظلم و ستم را بر شما اهلبیت بنیان نهادند... .»
جا دارد سخنران دینی در آغاز سخنرانی، موضع خود را در مقابل دشمنان خدا و رسول، و خاندان آن حضرت روشن سازد.
تناسب خطبه
شایسته و زیبنده است كه خطبه متناسب با محتواى بحث در سخنرانى انتخاب گردد؛ مثلاً اگر بحث ما اخلاقى و موضوع آن، عفو و گذشت است، خطبهاى انتخاب شود كه از عفو و گذشت الهى سخن مىگوید و به خاطر آن از خدا تشكر و سپاسگزارى مىشود. و یا اگر بحث اعتقادى است، خطبه نیز با مضامین اعتقادى انتخاب شود. نمونههایى از خطبهها را مىتوان از نهج البلاغه امیرالمؤمنینعلیهالسلام و یا خطبههاى معصومان دیگر انتخاب نمود.
بعضی از نویسندگان نیز انواع خطبهها را جمعآوری کرده و جهت استفاده مبلّغان محترم منتشر نمودهاند. (11)
گاهی شرایط مخاطبان اقتضا میکند خطبه به زبان فارسى و یا زبانهاى دیگر و حتى به صورت شعر خوانده شود. تناسب از این جهت نیز در بعضی از موارد ضروری میباشد.
به دلیل اهمیت خطبه، شایسته است حتى الامكان خطبههایى انتخاب شود كه مأثور باشند، تا از نظر صحت مضامین و ادبیات و فصاحت و بلاغت مشكلى ایجاد نشود.
2. مقدمه
مقدمه سخنرانى درواقع پیشانى سخنرانى و اولین جایى است كه گوینده به لحاظ محتوایى با شنونده ارتباط برقرار مىكند و از این جهت تأثیرگذارى زیادى در جذب یا دفع مخاطبان دارد. از آنجا که مقدمه سخنرانى مَطْلَع كلام است، باید تا سرحد امكان زیبا ارائه شود. استفاده از تعابیر و الفاظ زیبا و در عین حال مختصر و روان در این خصوص بسیار كارساز است.
گاهى نیز مجبور مىشویم بعضى از مباحث و موضوعات تكرارى را مطرح كنیم؛ از اینرو استفاده از مقدمات زیبا مىتواند دافعه تكرارى بودن را كاهش داده و سخن را جذّاب كند.
در طرح مقدمه، هم عجله بىجا مُضر است وهم تأنّى و كندى بىجا. گاهى كُندى، عامل از دست دادن مخاطب است و گاه عجله باعث ورود نامناسب به بحث، همراه با عدم آمادگى مخاطب مىشود.
یک نکته قابل توجه درباره مقدمه این است که راههاى ایجاد انگیزه برای پىگیرى مطلب در ابتداى سخن، بخشى از مقدمه است نه همه آن؛ از اینرو اولاً: مقدمهچینى منحصر در راههاى مطرح شده نیست، و ثانیاً: باید با توجه به جایگاه مقدمه در سخنرانى، به لحاظ حجم مطالب و نوع آن، از راههاى ایجاد انگیزه استفاده كرد.
اهداف مقدمه
اهداف بیان مقدمه عبارتند از:
1. آماده سازى مخاطب و ایجاد حوصله در او جهت استماع بحث
گاهى شنوندگان از جهت احساسى نسبت به یك بحث بىرغبتاند و گاهى به لحاظ فكرى و ذهنى آمادگى لازم را جهت شنیدن و پذیرش آن ندارند. این عدم آمادگى گاه به خاطر تشتت و پراكندگى ذهنى و گاهى به خاطر سنگین بودن مطلب است كه نیاز به چینش مقدماتى براى روان شدن آن دارد.
استفاده از راههاى برانگیختن كنجكاوى و انگیزه استماع و پىگیرى مطلب در مخاطب، براى رسیدن به این هدف بسیار مناسب است.
2. تثبیت جایگاه گوینده در نزد مخاطب
گاهی سخنران احساس میکند به هر دلیلی در نزد مخاطب خود جایگاهی ندارد. نداشتن جایگاه در نزد مخاطب به عوامل زیادی مثل عدم شناخت از سخنزان، تبلیغات منفی مخالفان، هاله منفی اطراف سخنران و بد بودن وضعیت بستگان او، بستگی دارد. سخنران در مقدمه سخنرانی باید سعی کند این مشکل را برطرف نماید.
بعضى از روشهاى ایجاد انگیزه برای پىگیرى مطلب؛ مثل روش تكریم و تحسین، یا بیان ضرورت مطلب در بعضى از صورتهاى آن، سخنران را براى رسیدن به این هدف یارى مىرساند.
3. متن (میانه سخن)
هدف اصلى سخنرانى، در متن تأمین مىشود؛ از اینرو باید زمان بیشترى را به آن اختصاص داد. و اگر گاهى مقدمه سخنرانى در روش «مقدمهچینیهاى متوالى» طولانى مىشود، از باب ضرورت بوده و بسیار نادر است.
از آنجا که تأثیرگذارى در اندیشه، احساس و رفتار، بیشتر در متن تحقق مىیابد، لازم است از روشهاى مناسب هر كدام بیشتر در این قسمت استفاده شود. اگر در مقدمه به نوعى تأثیرگذارى در حس یا اندیشه وجود دارد، از باب آمادهسازى مخاطب است و نباید به عنوان هدف اصلى سخنرانى تلقى شود.
سخنران، پس از آمادهسازى مخاطب در مقدمه، بیشترین تأثیرگذارى را در متن سخنرانى بر روى او انجام داده و در بخش پایانى و نقطه اوج، این تأثیرگذارى را به اوج مىرساند. و اگر چه در نقطه اوج و حسن ختام، تأثیرگذارى بر احساسات مخاطب به اوج مىرسد؛ ولى كار اصلى آن در متن صورت مىگیرد.
متن سخنرانى براساس قالبهاى چینش سخن، اسلوبهای سخنرانی و روشهای تأثیرگذاری دردو حوزه اندیشه، و احساس و میل و گرایش و استفاده از مواد مناسب با شرایطى كه پیشتر بیان شد، و یا پس از این ارائه خواهد شد، تنظیم مىگردد.
در بخش پایانی متن سخنرانی لازم است برای به اوج رسانی اثرگذاری احساسی مقدمهسازی شود که در قسمت نقطه اوج توضیح داده خواهد شد.
4. نتیجهگیرى و جمعبندى
جزء چهارم سخنرانى، نتیجهگیرى و جمعبندى مطالب بیان شده در متن است كه با توجه به اهداف ذیل به آن پرداخته مىشود:
1. فهم بیشتر مخاطب؛
2. ماندگارى پیام؛
3. زمینهسازى براى بحثهاى بعدى؛
4. قابلیت انتقال پیدا كردن مطالب توسط مخاطبان.
جمعبندى بحث باید بهگونهاى صورت گیرد كه در به اوج رسانی احساسى اخلال ایجاد نكند. به عنوان نمونه، زیاد طول كشیدن جمعبندى ممكن است این مشکل را پدید آورد.
همچنین لازم است حتى المقدور الفاظ و عبارات استفاده شده در جمعبندى، تكرار الفاظ و عبارات متن سخنرانی نباشد؛ بلكه با الفاظ و عبارات جدید صورت گیرد تا به نوگرایی مخاطب لطمه وارد نکند و احساس تکرار در او بوجود نیاید.
شایان توجه است که ضرورت ندارد در همه سخنرانیها جمعبندى و نتیجهگیرى داشته باشیم. بحثهایى كه از دستهبندى مناسبى برخوردار باشند، خود به خود روشن هستند و ما را به هدف مىرسانند.
پرسشنامه:
1. نقش راههای تأثیرگذاری در اندیشه، احساس و گرایش بر چینش مطالب را با یک مثال بیان کنید.
2. قدما خطابه را شامل چند جزء میدانستند؟
3. اجزاء سخنرانی دینی را نام ببرید.
4. خطبه در سخنرانی چه اهمیتی دارد؟
5. حجم خطبه با توجه به چه چیزهایی در نظر گرفته میشود؟
6. خطبه شامل چه چیزهایی است؟ توضیح دهید.
7. اهداف بیان مقدمه را بنویسید.
8. در متن سخنرانی چه اقداماتی صورت میگیرد؟
9. هدف از نتیجهگیری و جمعبندی مطالب سخنرانی چیست؟
10. در جمعبندی مطالب چه نکاتی باید رعایت شود؟
تمرين و تلاش بيشتر
1. در صورتی که اجزاء پیشنهادی برای سخنرانی دینی را نمیپسندید، با کمک دوستان خود پیشنهاد دیگری بدهید و آن را با حضور استادتان به بحث بگذارید.
2. برای پنج موضوع و مناسبت، پنج خطبۀ متناسب، با استفاده از خطبههای امامان معصومعلیهمالسلام فیشنویسی کنید.
درس هجدهم
اهداف اين درس
1. تعریف و بیان جایگاه نقطه اوج در سخنرانی؛
2. تبیین فواید، کارکردها و اجزاء نقطه اوج؛
3. آشنایی با راههای ایجاد اوج تأثیرگذاری در قسمتهای پایانی متن سخنرانی.
اشاره
در درس گذشته با چهار جزء از اجزاء سخنرانی دینی یعنی «خطبه»، «مقدمه»، «متن» و «نتیجهگیری و جمعبندی» آشنا شدیم. و اینک جزء پنجم را که «نقطه اوج» یا «حسن ختام» است توضیح میدهیم.
5. نقطه اوج (حسن ختام)
مراد از نقطه اوج، نقطه اوج تأثیرگذارى در احساس و گاه در اندیشه و رفتار است كه البته امکان دارد گاهی تأثیرگذارى در اندیشه، احساس و رفتار نیز با هم جمع شوند.
در فیلمها و سریالهاى تلویزیونى همواره تلاش مىشود كه لحظه جدا شدن از مخاطب، فیلم و سریال در اوج تأثیرگذارى احساسى باشد. مثلاً این صحنه به نمایش گذاشته مىشود كه شخصى اسلحه را به سوى قهرمان محبوب فیلم نشانه رفته و حتى شلیك هم مىكند؛ اما نتیجه كار در هالهاى از ابهام مىماند كه آیا به هدف اصابت كرد یا خیر؟ آیا قهرمان فیلم مجروح و یا كشته شد یا نه و...، و این صحنه با نورپردازى و موزیك خاصى اجرا مىشود؛ بهگونهاى كه بیننده در اوج احساس قرار مىگیرد و در همینجا این قسمت از سریال پایان مىیابد و تماشا کننده باید ادامه ماجرا را در قسمت بعدى ببیند. همین كار عامل جذب مخاطب براى تماشاى قسمتهاى بعدى سریال است؛ از اینرو سریالها عمدتاً به قطعات مساوى از جهت زمان تقسیم نمىشوند؛ زیرا ممكن است نتوان در زمان خاص، اوج اثرگذارى احساسى را ایجاد نمود.
سخنران نیز بهتر است نقطه جدا شدن خود از مخاطب را در زمان اوج تأثیرگذارى قرار دهد كه معمولاً در سخنرانى دینى این هدف در روضه و ذكر مصیبت تأمین مىشود. و البته باید مقدمات آن در «بخشهاى پایانى سخنرانى» و «گریز» فراهم آید. در صورتى كه یك سخنرانى به خاطر مناسبت یا شرایط خاص، فاقد روضهخوانى باشد، مىتوان نقطه اوج را در متن سخنرانى و در قسمت پایانى آن تعبیه كرد تا كاركردها و اهداف نقطه اوج، متناسب با محتواى سخن و شرایط زمانى و مكانى سخنرانى تحقق یابد.
در سخنرانیهاى معمول مذهبى، «قسمتهاى پایانى متن سخنرانى»، «گریز» و «ذكر مصیبت»، مجموعاً بسترى را فراهم مىنماید كه اثرگذارى احساسى در آن به اوج مىرسد. از اینرو در چینش مطالب سخنرانى، مىتوان این سه قسمت را از اجزاء نقطه اوج به حساب آورد و همه آنها را با هم تحت عنوان «نقطه اوج» یا «حسن ختام» نامگذارى كرد.
لازم به ذكر است كه گاهى اوج تأثیرگذاری در متن سخنرانى هم وجود دارد و مثلا در وسط سخنرانى نیز صورت مىگیرد؛ ولى به عنوان یك جزء اساسى بهتر است كه در پایان سخنرانى باشد و اگر در وسط سخنرانى و یا حتى در مقدمه نیز اتفاق افتاد، باید نقطه اوج پایانى قوىتر باشد تا به اهداف و فواید نقطه اوج برسیم.
فواید و كاركردهاى نقطه اوج
نقطه اوج داراى فواید و كاركردهاى ذیل است:
1. شیرین شدن ذائقه مخاطب و ایجاد بهره و حظّ فوق العاده معنوى در وى.
2. ایجاد انگیزه در مخاطب جهت شركت در جلسات بعدى به خاطر باقى ماندن خاطره خوش از جلسه قبل. این انگیزه در جلسات مسلسل موجب حفظ جمعیت مخاطبان و خلوت نشدن جلسات بعدى است.
اجزاء نقطه اوج
چنانكه اشاره شد، نقطه اوج در پایان سخنرانى دینى، معمولاً از سه بخش اساسى تشكیل مىشود كه عبارتند از:
الف. بخش پایانى متن سخنرانى؛
ب. گریز؛
ج. ذكر مصیبت.
الف. قسمتهاى پایانى متن سخنرانى
در قسمتهاى پایانى متن سخنرانى، از راههاى زیر مىتوان براى ایجاد اوج در تأثیرگذارى احساسی اقدام كرد.
1. انتخاب نكتههاى بدیع و بكر براى انتهاى بحث؛ به عنوان مثال اگر در بحث از زیبائیهاى دین، از حكمت احكام میگوییم، اشاره به مهمترین حكمت را در پایان داشته باشیم؛ مثلا در موضوع نگاه به نامحرم، این حكمت را كه نگاه به نامحرم موجب افسردگى مىشود، در پایان ذكر كنیم.
یا اگر در مورد حكمت ذكر و تسبیح و قرائت قرآن سخنرانى مىكنیم، در پایان سخن به این حكمت اشاره كنیم كه این ذكرها بر روى سلولهاى بدن انسان اثر مثبت مىگذارند و ماجراى شهادت آب را بیاوریم. (12)
بدیع و بکر و مهم بودن نکته، با توجه به مخاطب سنجیده میشود و باید از نگاه او چنین باشد.
2. ایجاد امید و نشاط، پس از بیم و انذار؛ مثلاً اگر در ابتداى سخن بحث از خشیت الهى و ترس از خداوند مطرح و به مخاطب بیم داده شود، و در پایان سخن، پس از ایجاد ترس نسبت به عذاب الهى، نكات امیدبخش، مخصوصاً مقوله شفاعت بیان گردد، مخاطب امیدوار شده و به نشاط معنوى مىرسد، و با خاطره خوش از جلسه خارج مىشود. حال اگر عكس این چینش صورت گیرد؛ یعنى در ابتدا مخاطب را به رحمت و محبّت الهى امیدوار كرده و سپس در پایان سخن، او را از عذاب الهى بترسانیم، خاطره خوشى از جلسه در ذهن او باقى نمىماند.
3. معرفى ملجأ و پناهگاه پس از آشنایى مخاطب با بىكسى، بىپناهى وتنهایى؛ مثلاً چنانچه بحث ما درباره قیامت و هول و هراسها و تنهاییهاى قبر و قیامت و... است، مىتوانیم در پایان سخن، یك نشاط قوى ایجاد كنیم كه در آن شرایط حساس، اهلبیتعلیهمالسلام مىتوانند پناه انسان باشند. طرح چنین مطلبى كه حقیقت نیز هست، مىتواند مخاطب را در اوج احساس قرار دهد.
4. نوید یسر و آسانى پس از سختى و مشكلات؛ مثلاً اگر سخن ما درباره آخر الزمان و مشكلات و گرفتاریهاى بشر در این دوران است، مىتوانیم در پایان سخن، با نوید آمدن حضرت مهدىعلیهالسلام و رفع مشكلات در دولت مهدوى، اوج احساس نشاط و شادابى معنوى را در مخاطب ایجاد كنیم.
5. بیان جلوههاى رحمت و محبّت اهل بیتعلیهمالسلام؛ موضوع سخن هر چه باشد، مىتوان به نوعى آن را در پایان به اهل بیت عصمت و طهارت ربط داد و جلوههایى از رحمت و محبت آنان نسبت به تمام مردم، مخصوصاً محبّین و علاقمندان در قیامت را بیان كرد. روایات و داستانهاى تاریخى واقعى در این زمینه فراوان است و مخاطب را در اوج احساس و عشق به اهلبیتعلیهمالسلام قرار مىدهد.
به عنوان نمونه:
جابر بن عبد اللّه انصارى مىگوید: به حضرت باقرعلیهالسلام عرض كردم: فدایت شوم، یابن رسول اللّه! براى من حدیثى در فضیلت جدّهات فاطمه زهراعلیهاالسلام بفرمایید تا هنگامى كه آن را براى شیعیان بیان مىكنم خوشحال گردند. امام باقرعلیهالسلام فرمود: پدرم و او از جدّم، از رسول خداصلیاللهعلیهوآله نقل مىفرمود كه: در روز قیامت براى انبیاء و رسل منبرهایى از نور برپا مىشود و منبر من در روز قیامت از همه بلندتر است. آنگاه خداوند مىفرماید: خطبه بخوان، پس خطبهاى بخوانم كه احدى از انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده است. پس براى اوصیاء نیز منبرهایى از نور برافراشته مىشود و در میان آنها منبرى براى وصىّ من على بن ابى طالب نصب مىگردد كه از همه بلندتر است؛ آنگاه خداوند به علىعلیهالسلام مىفرماید خطبه بخوان، پس خطبهاى مىخواند كه احدى از اوصیاء مانند آن نشنیده است.
آنگاه براى فرزندان انبیاء و رسل منبرهایى از نور نصب مىگردد، پس براى دو فرزند و نوه و دو ریحانه ایام حیاتم (حسنینعلیهماالسلام) منبرى برپا مىشود و به آنان گفته مىشود خطبه بخوانید و آن دو خطبههایى مىخوانند كه هیچ یك از فرزندان انبیاء و رسل مانند آن را نشنیدهاند.
آنگاه منادى كه جبرئیل است ندا مىدهد: فاطمه دختر محمدصلیاللهعلیهوآله كجاست؟ آنگاه فاطمهعلیهاالسلام برمىخیزد، [تا اینكه فرمود:] خداى تعالى مىفرماید: اى اهل محشر كرامت و بزرگوارى از آن كیست؟ محمد و على و حسنینعلیهمالسلام عرض مىكنند: براى خداى واحد قهار. آنگاه خداوند مىفرماید: اى اهل محشر! من امروز كرامت و بزرگى را براى محمد و على و فاطمه و حسنینعلیهمالسلام قرار دادم.
اى اهل محشر! سرها را پایین افكنده و چشمها را ببندید، این فاطمه است كه به سوى بهشت مىرود. در این هنگام جبرئیل شتر بهشتى مىآورد، در حالى كه دو طرفش را دیباج آویزان كردهاند، و مهار آن از لؤلؤ تازه است. حضرت بر آن سوار مىشوند و خداى متعال صد هزار فرشته را در طرف راست و صد هزار فرشته در سمت چپ وى مىفرستد، و صد هزار فرشته را مأمور مىفرماید تا حضرت فاطمهعلیهاالسلام را بر روى بالهاى خود سوار كنند و ایشان را به در بهشت برسانند. وقتى كه به درِ بهشت مىرسند، حضرتش مىایستد، خداى متعال مىفرماید: اى دخت حبیب من چرا توقّف كردى و حال آنكه به تو امر كرده بودم به بهشت من درآیى؟ حضرت صدیقهعلیهاالسلام عرض مىكند: پروردگارا دوست مىدارم كه ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزى شناخته شود.
خداوند مىفرماید: «یا بِنْتَ حَبِیبِى! اِرْجِعِى فَانْظُرِى مَنْ كانَ فِى قَلْبِهِ حُبٌّ لَكِ أَوْ لِاَحَدٍ مِنْ ذُرِّیتِكِ خُذِى بِیدِهِ فَادْخُلِیهِ الْجَنَّةَ!؛ اى دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر كه در قلبش محبت تو و یا محبت یكى از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت نما.»
آنگاه حضرت باقر علیهالسلام فرمود: واللّه اى جابر! در آن روز حضرت زهرا علیهاالسلام شیعیان و دوستانش را برمىگزیند و انتخاب مىكند؛ همانگونه كه پرنده دانه نیكو را از دانه بد جدا مىكند. وقتى كه شیعیانِ سیده زنان دو عالم به آن بزرگوار نزدیك و بر در بهشت مىآیند، خداى تعالى در قلب آنان چنین مىافكند كه در آنجا بایستند. وقتى مىایستند خداوند مىفرماید: اى دوستان من! توقف شما براى چیست و حال آنكه فاطمه دخت حبیب من شفاعت شما را نموده است؟ پاسخ دهند: پروردگارا ما دوست داریم كه در چنین روزى ارزش و منزلتمان شناخته شود. خداوند مىفرماید: اى دوستان من! برگردید و ببینید چه كسى به خاطر آنكه شما فاطمه را دوست مىداشتید، شما را دوست مىداشت؟ چه كسى به شما به خاطر دوستى فاطمه زهراعلیهاالسلام غذا داد؟ چه كسى شما را به خاطر دوست داشتن فاطمهعلیهاالسلام لباس پوشانید؟ چه كسى به شما بخاطر دوستى فاطمهعلیهاالسلام شربتى نوشانید؟ چه كسى بخاطر فاطمهعلیهاالسلام و دوستى فاطمهعلیهاالسلام غیبتِ غیبتكنندهاى را از شما رد كرد؟ پس دستش را بگیرید واو را وارد بهشت نمایید. (13)
6. مناجات؛ مىتوان در پایان بحث، قطعاتى از مناجات و گفتگو با خداوند، امام زمانعلیهالسلام و اهل بیتعلیهمالسلام و یا شهدا را مطرح كرد. چنانچه این مناجات و گفتگو با حس و حال معنوى و متناسب با فضاى بحث باشد، در مخاطب احساس ایجاد میکند.
در تمام راههاى مقدمهسازی برای ایجاد نقطه اوج در قسمتهاى پایانى متن سخنرانى، مىتوان با آوردن قصههاى مناسب و استفاده از هنر بیان داستان، به تحریك احساس قوى پرداخت.
پرسشنامه:
1. مراد از نقطه اوج چیست و چه جایگاهی در سخنرانی دینی دارد؟
2. فواید و کارکردهای نقطه اوج را بنویسید.
3. اجزاء نقطه اوج کدامند؟
4. در قسمتهای پایانی متن سخنرانی، از چه راههایی میتوان برای ایجاد اوج در تأثیرگذاری احساسی اقدام کرد؟ توضیح دهید.
پژوهش کنيد
پنج نکته بدیع و بکر برای انتهای بحث از پنج موضوع انتخاب کنید که در ایجاد اوج تأثیرگذاری احساسی پایان سخنرانی مناسب باشند. این نکتهها را در فیش تبلیغ بنویسید.
درس نوزدهم
اهداف این درس
1. آشنایی با تعریف، فواید، شرایط و نمونه گریز؛
2. توضیح نمودارها و صورتهای اوج تأثیرگذاری.
اشاره
در درس گذشته، از نقطه اوج به عنوان پنجمین جزءسخنرانی دینی بحث کردیم و پس از تعریف و بیان فواید و اجزاء نقطه اوج، اولین جزء آن را که «قسمتهای پایانی متن سخنرانی» است توضیح دادیم. اینک دو جزء دیگر نقطه اوج که «گریز» و «ذکر مصیبت» هستند را توضیح داده و سپس نمودارهای اوج را بررسی میکنیم و آنگاه به آخرین جزء سخنرانی دینی؛ یعنی «دعا» اشارهای خواهیم داشت.
ب. گریز
پس از تحریك مخاطب در قسمتهاى پایانى متن سخنرانى و آمادهسازى جلسه براى ایجاد اوج اثرگذارى، در بخش گریزِ به ذكر مصیبت، اوج رسانى را شدت مىبخشیم.
تعریف گریز
گریز در پایان سخنرانى عبارتست از: «قطعهاى از سخنرانى كه به واسطه آن متن سخنرانى را به ذكر مصیبت گره مىزنیم.»
گریز ممكن است در قالبهاى مختلفى مثل خاطره، حكایت، مناجات، شعر و... صورت گیرد.
این تعریف مربوط به گریز به ذكر مصیبت است كه یك اصطلاح رایج در میان متخصصین فنّ خطابه مىباشد. گریز، انواع دیگرى نیز دارد كه در ابتدا یا وسط سخنرانى اجرا مىشود. مثلا گریز در میانه سخن عبارت است از: «خروج از روند طبیعى بحث و پیوند آن با حوادث، افعال، افکار و... موجود و مورد نظر، با حفظ تناسب به منظور کاربردی کردن بحث، رفع خستگى، و ایجاد نشاط بیشتر براى پىگیرى و ادامه بحث.» این نوع گریز داراى شرایط، كاركردها و فوایدى است كه در سطوح تخصصىتر توضیح داده مىشود و الآن مورد بحث ما نیست.
آنچه هم اینك از آن بحث مىكنیم، گریز در پایان سخنرانى براى اتّصال بین «متن سخنرانى» و «ذكر مصیبت» است.
فواید گریز
گریز دارای آثار و فواید زیر است؛ از اینرو لازم است حتی المقدور در سخنرانی تعبیه و پیاده شود.
1. پیوند بحث با ذكر مصیبت؛
2. طبیعى جلوه دادن اجراى ذكر مصیبت؛
3. ایجاد زمینه براى تحریك بیشتر احساس مخاطب در ذكر مصیبت؛
4. ایجاد فرصت براى سخنران جهت آمادگى روانى براى اجراى ذكر مصیبت؛
5. كم كردن فشار عصبى و روانى سخنران، هنگام اجراى ذكر مصیبت.
شرایط گریز
در انتخاب و اجراى قطعه گریز باید شرایط زیر را رعایت كرد:
1. كوتاه بودن؛ اگر طولانی باشد مخاطب را خسته کرده و به اوجرسانی خدشه وارد میشود.
2. گویا بودن؛ چنانچه قابل فهم و روشن نباشد، مخاطبان متوجه نمیشوند و زمینه تحریک احساس از بین میرود. تحریک احساس پس از فهم مطلب صورت میگیرد.
3. به هنگام بودن؛ یعنى باید پس از بخش پایانى متن سخنرانى و قبل از ذكر مصیبت جاسازى شود، و الّا اگر زودتر از موعد مقرر گریز زده شود؛ به گونهاى كه بعد از آن احساس مخاطب سرد گردد، خاصیت خود را از دست مىدهد.
گاهى بعضى از مخاطبان، چنین زمینهاى را براى سخنران فراهم مىكنند و با بروز احساسات زود هنگام خود، او را مجبور مىسازند كه زودتر از زمان معین، گریز بزند و این موجب به هم خوردن چینش مطالب و نرسیدن به هدف سخنرانى است.
4. تداعى نمایى؛ به این معنا كه نباید مخاطب احساس كند سخنران این قطعه را از قبل براى گریز انتخاب كرده بوده است؛ بلكه باید احساس او چنین باشد كه الآن این نكته به ذهن گوینده تداعى شده است؛ یعنى نمایش ظاهرى سخن به گونهاى است كه چنین تصورى در ذهن مخاطب نقش مىبندد؛ مثلاً سخنران مىگوید: به نظر مىرسد كه اگر چنین چیزى گفته شود خیلى خوب است. دقت كنیم كه منظور از چنین نمایشى این نیست كه سخنران دروغ بگوید؛ بلكه مطلب را به گونهاى مىگوید كه تداعى نمایى مىكند.
5. تغییر صدا و لحن؛ هم میزان صدا و هم لحن سخن با توجه به موضوع و محتواى ذكر مصیبت، در هنگام گریز عوض مىشود. لحن، بستر و زمینهاى براى بازى با صدا و جریان صدا است. نوع بازى با صدا در یك لحن، با نوع این بازى در لحن دیگر تفاوت دارد؛ مثلاً لحن حماسى صداى بلندترى را مىطلبد و لحن عاطفى مقتضى صداى پایینترى است. اوج و فرودهاى لحن عاطفى با اوج و فرودهاى لحن حماسى متفاوت است؛ همان گونه كه جمله بندیها و محتواى استفاده شده در آنها تفاوت دارد، و البته مشتركاتى نیز دارند.
در ذكر مصیبت معمولاً از لحن عاطفى یا حماسى استفاده مىشود. اگر بخواهیم مظلومیت اهل بیتعلیهمالسلام را ترسیم كنیم، لحن عاطفى مناسب است، و اگر بخواهیم بُعد حماسى آنان را توصیف كنیم، باید از لحن حماسى بهره بگیریم.
6. رعایت تناسب در بروز احساس؛ به این معنا كه بروز احساس در گریز باید بیشتر از قطعه پایانى متن سخنرانى وكمتر از ذكر مصیبت باشد تا «به اوجرسانى احساس»، به صورت طبیعى صورت گیرد.
7. رعایت سرعت و فرصت مناسب؛ (14)
8. تمركز بخشى به اندیشه مخاطب؛ از آنجا كه در گریز معمولاً به نكات لطیفى توجه مىشود كه ناشى از دقت و توجه فراوان سخنران است، تمركز بخشیدن به اندیشه مخاطب جهت دقت بیشتر در مضمون گریز لازم است.
نمونه گریز
اگر در موضوع «عدالت اجتماعى» یا «حقوق اقلیتها» سخنرانى مىكنیم و مىخواهیم در پایان سخن، روضه حضرت زهراعلیهاالسلام را بخوانیم، مىتوان قطعه زیر را به عنوان گریز ارائه كرد.
در نهج البلاغه آمده است كه امام علىعلیهالسلام فرمودند: به من خبر رسیده كه مردى از لشكر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غیر مسلمان كه در پناه حكومت اسلامى بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههاى آنها را به غارت برده، در حالى كه هیچ وسیلهاى براى دفاع، جز گریه و التماس كردن نداشتهاند.
لشكریان شام با غنیمت فراوان رفتند، بدون اینكه حتى یك نفر آنان زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود، اگر براى این حادثه تلخ مسلمانى از روى تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است. (15)
یكى از این زنان، یهودى بوده است، نسبتى هم با پیامبر خدا نداشته است، سربازان معاویه هم او را زدند، پیرزنى هم بیش نبوده است، بگم؟ در كوچه بنى هاشم نبوده است، فرزند رسول خدا نبوده، در مقابل چشم فرزندانش هم نبوده و... (ذكر مصیبت حضرت زهرا علیهاالسلام.)
ج. ذكر مصیبت
آخرین قسمت از نقطه اوج (حسن ختام) در سخنرانى، ذكر مصیبت است. ذكر مصیبت، خود داراى اصول، اركان، شرایط و نكتههاى فراوانى است، و به دلیل اینكه به صورت جداگانه و با عنوان فن رثاء تدریس مىشود، در اینجا از آن بحث نمىكنیم.
نمودارهاى اوج
چنانكه قبلاً نیز اشاره شد، در یك سخنرانى ممكن است یك یا چند نقطه اوج وجود داشته باشد كه قوىترین و بزرگترین آن در پایان سخنرانى است و به عنوان یك جزء از اجزاء سخن محسوب مىشود. بعضى از صورتهاى نقطه اوج، در سخنرانى، مطلوب و برخى نامطلوب هستند كه در ذیل به نمونههایى از آنها اشاره مىكنیم و بحث عمیقتر نمودارهاى اوج را به متون تخصصىتر حواله مىدهیم.
الف. صورتهاى مطلوب
1. یكى از صورتهاى مطلوب نقطه اوج این است كه تأثیرگذارى احساسى بر مخاطب از ابتداى سخن با یك شیب ملایم شروع و در پایان سخن به نهایت اوج خود برسد. البته چون در پایان سخنرانى، دعا نیز خواهیم كرد، در حین دعا اندكى از اوج پایین مىآییم. پس شكل مطلوب نمودارى اوج چنین خواهد شد.
2. صورت دیگر براى اوج مطلوب این است كه سخنرانى داراى چند نقطه اوج بوده؛ ولى نقطه اوج نهایى، بلندترین و اثرگذارترین نقطه تحریك احساس باشد. شكل نمودارى اوج در این گونه سخنرانیها را به صورتهاى مختلفى مىتوان ترسیم كرد. مثل نمونه زیر:
ب. صورتهاى نامطلوب
1. یكى از صورتهاى نامطلوب اوج این است كه سخنرانى اصلاً نقطه اوج نداشته و یا تأثیرگذارى بسیار ضعیف باشد؛ مثل این نمودار:
2. صورت دیگر از صور نامطلوب اوج این است كه سخنرانى در پایان، فاقد نقطه اوج تأثیرگذارى احساسى باشد. مثل این نمودار:
3. وجود اوجهاى كوچك و عدم وجود نقطه اوج بلند در پایان سخنرانى نیز نامطلوب است.
نكتههای قابل توجه
در پایان، توجه خوانندگان گرامى را به نكتههاى زیر جلب مىكنیم:
1. ممكن است در یك سخنرانى «قسمتهاى پایانى متن» براى تأثیرگذارى بیشتر و نیز «گریز» وجود نداشته باشد؛ ولى ذكر مصیبت بسیار قوى برگزار گردد و نقطه اوج به خوبى محقق شود. در این صورت گرچه سخنرانى نقطه اوج دارد؛ ولى كمال آن به این است كه هر سه بخش ایجاد كننده نقطه اوج را داشته باشد، تا اوج به صورت طبیعى و قوىتر ایجاد شود.
2. نقطه اوج در تأثیرگذارى احساسى، منحصر به حسّ خاصّى نیست. معمولاً در ذكر مصیبت، حس محبّت به اهل بیتعلیهمالسلام و یا ندامت و افسوس و یا رأفت و رقّت را تحریك مىكنیم. در هر صورت هماهنگى بین احساساتى كه مد نظر قرار مىدهیم در سه بخش نقطه اوج؛ یعنى قسمت پایانى متن، گریز و ذكر مصیبت مناسبتر است؛ مثلاً اگر در قسمت پایانى متن، حس امید را هدفگیرى كردهایم، در گریز و ذكر مصیبت هم به همان حس توجه مىكنیم.
3. معمولاً براى به اوج رسانىِ احساس در پایان سخنرانى دینى، سه قسمت یاد شده اثر دارد، والّا در مواقعى كه لازم است مثلاً سخنرانى با اوج خنده مخاطب پایان یابد، جاى ذكر مصیبت نیست و به جاى آن باید قطعه مناسب حس شادى و خنده جایگزین شود.
4. بین اجزاء نقطه اوج (بخش پایانى متن، گریز و ذكر مصیبت) نیز باید شیب ملایم اوجگیرى در نظر گرفته شود و هر چه جلوتر مىرویم اثرگذارى بیشتر گردد. در غیر این صورت، سخنرانى در اوج اثرگذارى احساسى قطع نخواهد شد. نمودار مناسب اجزاء نقطه اوج چنین است:
6. دعا
در پایان سخنرانی، پس از به اوج رسانی احساس مخاطب و تأثیرگذاری مطلوب در این قسمت، دست به دعا بر میداریم و در حضور مؤمنان از خدای بزرگ حوائج خود و مؤمنان را میخواهیم. شایسته است در دعای پایان سخنرانی اولین دعای ما برای حضرت بقیۀ الله الاعظم ارواحنا فدا باشد که مورد تأکید بزرگان دین است. دعاها متناسب با مطالب ارائه شده در سخنرانی بوده، حوائج مخاطبان در نظر گرفته شود و متناسب با خواستهها و مشکلات آنان دعاهایی مطرح گردد. همچنین مسائل اساسی جهان اسلام و مسلمانان مورد توجه جدی قرار گیرد.
پرسشنامه
1. گریز را تعریف کرده و قدری درباره آن توضیح دهید.
2. آثار و فواید گریز را بیان کنید.
3. در انتخاب و اجرای قطعه گریز چه شرایطی را باید رعایت کرد؟
4. صورتهای مطلوب نقطه اوج کدامند؟ توضیح دهید.
5. سه مورد از صورتهای نامطلوب نقطه اوج را بیان کنید.
تمرين
پنج نمونه گریز متناسب با موضوعات و ذکر مصیبتهای خاص، انتخاب و در فیش تبلیغی بنویسید. این قطعات را در کلاس درس اجرا کرده و یکدیگر را نقد کنید.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). براى مطالعه بیشتر ر. ك: اصول و مبادى سخنورى، محمدباقر شریعتى سبزوارى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، قم، 1376، صص 218 - 252.
(2). دوره آثار افلاطون (فدروس)، افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفى، ص 1341 و 1342، به نقل از: آئین سخنورى و نگرشى بر تاریخ آن، علىاكبر ضیایى، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران، 1373، ص 104.
(3). مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، بیتا، ج2، ص359.
(4). بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج90، ص216.
(5). پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله اولین خطبه نماز جمعه خود را در مسجد قبا چنین آغاز کرد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْمَدُهُ وَ أَسْتَعِینُهُ وَ أَسْتَغْفِرُهُ وَ أَسْتَهْدِیهِ وَ أُومِنُ بِهِ وَ لَا أَكْفُرُهُ وَ أُعَادِی مَنْ یكْفُرُهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ... .» (بحارالأنوار، ج86، ص232)
(6). برای نمونه: «الْحَمْدُ لِلَّهِ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعِینُهُ وَ نُؤْمِنُ بِهِ وَ نَتَوَكَّلُ عَلَیهِ وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ... .» (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ سوم، قم، 1413ق، ج1، ص432).
(7). احزاب/56.
(8). بحار الانوار، ج86، ص234.
(9). مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، نشر الهادی، چاپ اول، قم، 1379، زیارت عاشورا، ص803.
(10). همان، ص802.
(11). یکی از این نمونهها کتاب «خطب المنابر» است. هرچند این کتاب همه انواع خطبه در همه موضوعات را ندارد؛ ولی تا حدّی میتواند راهگشا باشد.
(12). یك محقق ژاپنى به نام دكتر «ایموتو» به تفاوتهاى جالب توجهى در ساختار كریستالى آب دست یافته است كه از منابع گوناگون و شرایط مختلف در روى كره زمین تهیه شدهاند. آبى كه از نخستین محل خود از كوه جارى مىشود وچشمههایى كه جارى هستند، طرحهاى هندسى بسیار زیبایى از الگوهاى كریستالى شده خود ارائه مىدهند. آب آلوده و سمّى كه از نواحى پرجمعیت و صنعتى به دست آمده است و آب راكد سدهاى ذخیره، به صراحت ساختارهاى كریستالى تغییر یافته آب را نشان مىدهد.
«ایموتو»، تغییرات مولكولى آب را به وسیله تكنیكهاى عكسبردارى و مشاهده میكروسكوپى به صورت سند و مدرك درآورده است. به این صورت كه وى قطراتى از آب را به صورت یخ درآورده و سپس آنها را در یك فضاى تاریك میكروسكوپى مورد آزمایش كه از قابلیتهاى عكاسى برخوردار بوده، قرار داده است. تحقیقات وى، آشكارا تغییر شكل ساختار مولكول آب را به نمایش گذاشته است و اثر محیط بر ساختار آن را نشان مىدهد.
همچنین دانشآموزى به نام حمیده بى طرف در ایران، به بررسى تأثیر انواع صدا و نوشته بر مواد مختلف پرداخته و ضمن اشاره به اثر عوامل مذكور بر ساختار مواد در حالت مایع، تأثیر آن را در ساختار حالت جامد مواد مختلف مانند: یخ، آلیاژ قلع، جیوه، نبات و سولفات مس نشان مىدهد. دانهبندى مواد وقتى در حالت مایع در معرض صداى دلنشین، و نوشته با مفاهیم خوب قرار مىگیرد، حالت منظم و در مقابل صداى ناهنجار، موسیقى تند یا نوشته با مفاهیم بد حالت نامنظم، و در معرض آهنگ مذهبى (صوت قرآن) و نوشتههاى مذهبى، منظمترین و زیباترین حالت خود را به دست مىآورد.
برای اطلاع بیشتر در این خصوص، میتوان از سی دی مربوطه یا مطالبی که در اینترنت آمده است، استفاده کرد. (www. Shahadat-ab. mycloob. com).
(13). بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، ج 8، ص 51.
(14). در مبحث كیفیت اجراى سخنرانى، از «سرعت و فرصت» بحث مىشود.
(15). نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 27.
افزودن دیدگاه جدید