روش سخنرانی دینی (18) کیفیت اجرای سخنرانی
نام نشریه: مبلغان، شماره 138
درس سی ام
اهداف این درس
هدف از این درس، تبیین موارد زیر است:
1. نکات کاربردی جهت تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانی؛
2. رعایت هماهنگی در سخنرانی؛
3. تعریف سرعت و فرصت؛
4. انحاء سرعت.
كیفیت اجراى سخنرانى
برخی از مطالبی که تاکنون مطرح کردیم به اجرای سخنرانی هم ربط داشته است؛ اما در این فصل از موضوعاتى بحث مىشود كه ارتباط مستقیم با كیفیت اجراى سخنرانى دارند. البته در اینجا به برخی نکات کاربردی و اجرایی میپردازیم و تفصیل آن را به سطوح بالاتر واگذار میکنیم.
تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى
یكى از مسائل بسیار مهم در كیفیت اجراى سخنرانى، تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى است. توجه به نكات و موارد زیر، ما را در تعامل مناسب با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى یارى خواهد كرد.
1. طراحى در حین سخنرانى
گرچه در تمهیدات سخنرانی، مطالب مناسب را آماده کرده و بحث را طراحی میکنیم؛ اما لازم است بخشى از مطالب و طراحى بحث، به خلاقیت در حین سخنرانى واگذار شود و براساس نیازها و شرایط خاص جلسه و استفاده از تجربیات و معلومات پیشین، ارائه گردد.
این كار داراى فواید زیادى است، از جمله:
الف. ایجاد شكوفایى و خلاقیت در سخنرانى؛
ب. تعامل روانى و تأثیرگذارى بیشتر بر مخاطب؛
ج. ایجاد نشاط در سخنرانى، به خاطر نشاط بیشتر سخنران.
2. شجاعت در تغییر موضوع یا محتوا
گاهى شرایط اقتضا مىكند كه سخنران، موضوع یا محتواى از پیش تعیین شده را به کلی تغییر دهد. برخى از عوامل تغییر موضوع یا محتوا در جلسه سخنرانى عبارتاند از:
الف. كمبود وقت؛ مثل اینكه قبل از سخنرانى مداحى صورت گرفته و وقت گذشته است. از آنجا كه فشرده سازى بحث مطلوب نیست؛ زیرا امكان پرورش مطلب و تعامل با مخاطب از بین مىرود، باید موضوع یا محتوا را عوض كرد. آوردن بخشى از یك سخنرانى، مثل آوردن بخشى از یك غذا بر سر سفره است كه هنوز آماده نشده؛ پس بهتر است به جاى آن غذاى ناقص، در وقت كم غذاى ساده دیگرى آورده شود.
ب. تغییر مخاطب؛ مثل اینكه قرار بوده براى دانشآموزان سخنرانى انجام شود، ولى دانشجویان آمدهاند.
ج. تغییر میزان جمعیت؛ مثل اینكه جلسه شلوغ یا خلوت شده، به نحوى كه نوع بحث انتخاب شده براى آنجا مناسب نیست.
د. تغییر در ابزارهاى ارتباطى و بهتر یا بدتر شدن آنها.
هـ. تغییر فضا؛ مثل اینكه قرار بوده در مسجد سخنرانى كنند و بنا به دلایلى جمعیت را به یك پارك منتقل كردهاند.
و. مساعد نبودن حال سخنران و یا مخاطب به خاطر اتفاقات خاصى كه افتاده است.
3. جلوگیری از تأثیر نامطلوب مخاطبان خاص
گاهى حضور مخاطبان خاص در جلسه موجب مىشود كه سخنران به خاطر آنها موضوع را عوض كند. تعویض موضوع، به این دلیل که عموم مخاطبان غیر از آن افرادند، كار پسندیدهاى نیست. مخاطبان خاص، گاهى طلاب و شخصیتها هستند و گاه افراد كاملاً بىتوجه به سخنرانى و گاهى افراد احساساتى كه احساساتشان به سرعت تحریك مىشود. گاهى نیز ممكن است افراد دیگرى به خاطر ویژگیهاى دیگر باشند.
افراد خاص با تأثیرگذارى در روحیه سخنران، گاهى روند سخنرانى را عوض مىكنند و سخنران را از هدف دور مىنمایند؛ از اینرو، باید با تمرین و برنامهریزى، از چنین تأثیرات نامطلوبى پیشگیرى نمود و از سلامت سخنرانى محافظت كرد و تعامل صحیح با مخاطبان را بهكار گرفت.
رعایت هماهنگی
برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب لازم است سه چیز با هم هماهنگ باشند:
1. صوت و لحن؛
2. موضوع و محتوا؛
3. حرکات جسمانی.
مثلا اگر موضوع و محتوای سخنرانی، سیاسی و جنجالی است، طبعاً میزان صدای سخنران بالاتر و لحن او نیز حماسی و سیاسی باشد و از حرکات جسمی (دست و سر و چشم و...) متناسب با مطالب استفاده شود. چنانچه موضوع سخن، اخلاقی و عرفانی است، از صدای پایین و لحن اخلاقی و پدرانه و حرکات بسیار کم جسمانی بهرهگیری شود.
اگر سخنران بتواند همانگونه که در سخن گفتنهای طبیعی خود، صوت و لحن و حرکات جسمانی خود را با موضوع سخن هماهنگ میکند، این هماهنگی را در سخنرانی اجرا کند، تأثیرگذاری او بر مخاطب بیشتر میشود. این امر در تأثیرگذاری بر احساس مخاطب ضروریتر است و یکی از راههای عمومی تحریک همه احساسها به حساب میآید.
سرعت و فرصت
یك احوالپرسى ساده را در نظر بگیرید. اگر در این احوالپرسى هر یك از طرفین مطالب خود را خیلى سریع بگویند، چه احساسى به طرف دیگر دست خواهد داد؟ حال اگر آنها خیلى كند صحبت كنند و یكدیگر را معطل بگذارند، چه مىشود؟ هیچكدام از این دو روش مناسب نیست. در صورتى احساس مطلوب به طرفین دست مىدهد كه با سرعت خاصى مطالب خود را ردّ و بدل كند.
در سخنرانى دینى نیز رعایت سرعت و فرصت مناسب و مطابق با مقتضاى حال، هم نقش بسزایى در تحریك احساس و تعامل با مخاطب دارد و هم گاهى عاملى اساسى براى تفهیم مطالب است. به عبارتهاى زیر توجه كنید:
«بچهاى را دیدم كه دستش مقدارى تخمه بود. بچه دیگرى گفت: به من مىدهى؟ گفت: نه. چرا؟ چون مادرم به من داده و گفته به كسى نده. پس چه كنم؟ از مادرت بگیر. مادرم مىتواند؟ بله. اى كاش به اندازه كودكى كه این قدر به مادرش اعتماد دارد، ما به خدا اعتماد داشتیم.»
این قطعه در تحریك احساس مؤثر است؛ به شرط اینكه آهسته آهسته بیان شود. اگر این جملات را تند تند بگوییم تحریك احساس صورت نمیگیرد؛ البته اگر خیلى هم كند بیان شود، چنین نخواهد شد.
اگر یك قطعه ادبى را سریع بخوانیم، مثل بیان اخبار مىشود و احساس را تحریک نمىكند؛ ولى اگر سرعت آن را تنظیم كنیم، موجب تحریك حس مىشود. گاهى باید به مخاطب فرصت داد تا بفهمد و مطالب را هضم كند و از این ناحیه تحریك شود و گاه باید با سرعت مطالب را بیان كرد تا حس او برانگیخته شود. عمدتا برای ایجاد نشاط و شادابی، سرعت، تأثیر بیشتری دارد و غالبا برای ایجاد احساس غم و اندوه، فرصت، اثر گذارتر است.
البته سرعت همیشه به تند تند حرف زدن نیست و فرصت هم همیشه به معنای کند و شمرده سخن گفتن نمیباشد؛ بلکه سرعت انتقال مطالب به مخاطب و کندی انتقال مطلب ملاک است. با توجه به آنچه بیان شد، میتوان سرعت و فرصت را چنین تعریف کرد:
سرعت عبارت است از: انتقال محتواى بیشتر در زمان کمتر با سرعت بخشیدن به گفتار. و فرصت عبارت است از: ارائه مطالب کمتر در زمان وسیعتر بهمنظور فرصت دادن به مخاطب براى تأمل و اندیشه.
سخنران با توجه به اهداف خود و فواید و مضار هر یك از سرعت و فرصت، یكى از انحاء این دو را که جلوتر از آنها بحث خواهد شد، انتخاب مىكند؛ چه اینكه ممكن است فرصت یا سرعت بىجا او را از هدف دور سازد.
رعایت مقتضاى حال و مقام، در سرعت و فرصت بسیار مهم است و سخنران دینى با توجه به شرایط جلسه، مخاطبان، موضوع، محتواى سخن و...، هر یك از فرصت و یا سرعت را انتخاب و اجرا مىكند.
روحیه، سبك و طرز تفكر سخنران نیز بر انتخاب سرعت یا فرصت و میزان هر یك نقش بسزایى دارد. بعضى به طور كلى كند سخن مىگویند و بعضى سریعتر هستند. در عین حال براى تأثیرگذارى در مخاطب لازم است كه هر دو گروه، سرعت و فرصت خود را به اقتضاى مباحث و شرایط و اهداف، كم و زیاد كنند. البته در آنجا كه قرار است سخنران از سرعت استفاده كند، حتماً باید بر مباحث تسلط فراوان داشته باشد تا مطلب كم نیاورد.
در اینكه كجاى سخنرانى سرعت و در كجاى آن فرصت لازم است، نمىتوان نسخه واحدى پیچید؛ ولى به صورت طبیعى ابتداى سخنرانى نسبت به انتهاى آن شمردهتر مىباشد.
بهتر است در مسائل فرعى و غیر مهم، مطالب با سرعت بیان شود و روى مطالب اصلى و مهم، فرصت بیشترى براى تأمل و اندیشه به مخاطب داده شود.
گاهى نیز لازم است سخنران فرصت نمایى یا سرعت نمایى كند. مثلاً اگر مخاطبان عجول هستند و حوصله ندارند، لازم است سرعتنمایى كند و به نوعى ظاهر سخنرانى را سریع نشان دهد، در حالى كه به دلیل نیاز واقعى مخاطب از فرصت بهره گرفته است. (1) و یا در صورت دقیق بودن بحث و توقع فرصت از سوى مخاطب، در شرایط اضطرارى و یا به دلایل دیگرى كه براى سخنران مطرح است، مىتوان فرصتنمایى كرد.
انحاء سرعت
1. تند حرف زدن (تلفظ سریعتر واژهها)؛
2. حذف بعضى از واژهها؛ به این صورت كه سخنران در هنگام بیان مطالب در برخى از جملهها، بعضى از كلمات را به گونهاى حذف كرده و بیان نمىكند كه مخاطب متوجه معناى كامل جمله میشود. مثلاً مىگوید: «ما باید نمازمان را...»؛ «روزه گرفتن در ماه رمضان..» كه با توجه به مطالب قبل، مخاطب مىفهمد كه ادامه جمله اوّل، «بخوانیم» و ادامه جمله دوم «واجب است» مىباشد. لحن بیان گوینده در هنگام حذف برخى واژهها براى دلالت بر محذوف بسیار اهمیت دارد. این نوع حذف در كلاسدارى تبلیغى كاربرد بیشترى دارد.
3. حذف برخى از جملات و مطالب؛ به صورتى كه مخاطب با مطالب و جملات موجود، به مطالب محذوف نیز پى ببرد، به عنوان نمونه در سوره یوسف خداوند متعال چنین صنعتى را به كار برده است؛ مثلاً مىفرماید: «وَ جَآءَتْ سَیارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یبُشْرَى هَذَا غُلَمٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضَعَةً»؛ (2) «و كاروانى فرا رسید؛ پس مأمورشان را فرستادند؛ پس او دلو خود را افكند، گفت: مژده باد! این كودكى است، و او را به عنوان یك سرمایه مخفى داشتند.»
از عبارات فوق مطالبى استفاده مىشود كه در خود عبارات نیامده است، مثل اینكه: چاهى كه برادران یوسف او را در آن قرار دادند، چاهى بوده كه كاروانیان آن را مىشناختند و معمولاً براى آب از آن استفاده مىكردهاند، مأمور آب دلو را بالا كشید و دید در آن یك پسر بچه وجود دارد؛ پس از دیدن بچه به سوى كاروانیان آمد و بچه را نیز با خودش آورد، به آنها گفت وقتى دلو را انداختم، پس از بالا كشیدن دیدم به جاى آب در آن بچهاى قرار دارد و خیلى تعجب كردم، وقتى كاروانیان بچه را دیدند، خیلى تعجب كردند و پس از آن یا با مشورت و یا با دستور رئیس كاروان تصمیم گرفتند كه این بچه را و یا این موضوع را مخفى نگهدارند و به كسى نگویند، و... . اینها مطالبى است كه انسان خود به خود از ماجرا مىفهمد؛ ولى در عبارت فوق وجود ندارد. حذف چنین جملاتى موجب سرعت در انتقال مطالب به مخاطب درزمان کمتر است.
4. بىپاسخ گذاشتن سؤالها؛ به این صورت كه گوینده سؤالاتى را مطرح مىكند كه شنونده با توجه به مطالب گذشته و یا اطلاعات قبلى، جواب آنها را مىداند. گاهى سخنران با طرح چنین سؤالاتى، مخاطب را به تفكر وادار مىكند و پس از تفكّر، احساس خاصى در او ایجاد مىشود؛ مثلاً این سؤالات را مطرح مىكند كه «آیا واقعاً موسیقى موجب آرامش است؟ آیا موسیقى پژمردگى ایجاد نمىكند؟ و جواب این سؤالات را نمىدهد؛ زیرا مخاطبان خودشان پاسخ را مىدانند. در قرآن كریم نیز نمونههاى فراوانى از سؤال بىپاسخ وجود دارد، مثل: «هَلْ جَزَآءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»؛ (3) «آیا جزاى نیكى جز نیكى است؟!»
5. بیان مطالب متراكم و بدون توضیح؛ گاهى گوینده مطالب فراوانى را به صورت فهرستوار بدون هر گونه توضیح و توصیفى در یك سخنرانى ارائه مىكند كه در واقع موجب انتقال مطالب فراوانى در زمان کمتر از معمول است. این كار در مواردى كه مخاطبان، سخنران را كم سواد تلقى كرده و به همین سبب تأثیر نمىپذیرند و یا انگیزه استماع از سخنان او را ندارند، كارایى خوبى دارد. همچنین براى جلساتى كه مخاطبان عالم و اندیشمند دارد و نیاز به توضیحات زیاد نیست، بسیار مناسب است؛ چه اینكه در غیر این صورت شنوندگان احساس مىكنند وقتشان تلف شده است؛ از اینرو، اثرپذیریشان كم مىشود.
6. عدم تكرار مطالب.
تکرار نکردن مطالب نیز نوعی سرعت دادن به سخن است؛ چون مطالب بیشتری در زمان کمتر به مخاطب منتقل میشود.
فواید و مضرّات سرعت را در درس بعد بررسی کرده و پس از آن انحاء فرصت و فواید و مضرات آن را تشریح خواهیم کرد.
پرسشنامه
1. رعایت چه نکاتی ما را در تعامل مناسب با مخاطب و خلاقیت در سخنرانی یاری میکند؟
2. واگذار کردن بخشی از مطالب و طراحی بحث به خلاقیت در حین سخنرانی چه فوایدی دارد؟
3. عوامل تغییر موضوع یا محتوا در جلسه سخنرانی را بیان کنید.
4. چگونه باید «صوت و لحن»، «موضوع و محتوا» و «حرکات جسمانی» در سخنرانی هماهنگ باشند؟
5. رعایت سرعت و فرصت چه نقشی در سخنرانی دارد؟
6. سرعت را تعریف کنید.
7. چه عواملی در انتخاب سرعت یا فرصت نقش دارند؟
8. انحاء سرعت را بیان کنید.
تلاش بیشتر
چه نکات دیگری لازم است در تعامل با مخاطب و بهمنظور خلاقیت در سخنرانی مورد توجه قرار گیرد؟ پس از بحث در جمع دوستان خود، نتیجه را به استاد روش سخنرانی اعلام نمایید و نظر او را نیز جویا شوید.
درس سی و یکم
اهداف این درس
هدف از این درس، آشنایی با موارد زیر است:
1. فواید و مضرات سرعت در سخنرانی؛
2. انحاء فرصت؛
3. فواید و مضار فرصت.
اشاره
در درس گذشته پس از بیان نکتههایی برای «تعامل مناسب و خلاقیت در سخنرانی» و «رعایت هماهنگی»، «سرعت و فرصت» را تعریف کرده، انحاء سرعت را بیان نمودیم. در ادامه، فواید و مضرات سرعت و انحاء، فواید و مضرات فرصت را توضیح میدهیم.
فواید سرعت
1. جذب مخاطب هوشمند
بعضى از مخاطبان به دلیل هوشمندى خود تفصیل مطالب را نمىپسندند؛ از اینرو، اگر مطالب با سرعت انتقال نیابد، انگیزهاى براى استماع بحث نخواهند داشت. پس با توجه به هوشمندى مخاطب، سرعت انتقال محتوا و مضامین را تنظیم مىكنیم.
2. جلب توجه بیشتر
آنجا كه انتقال مطالب با سرعت انجام مىشود، ارتباط گفتارى و شنیدارى قطع نمىگردد؛ زیرا ارتباط بین جملهها قطع نمىشود؛ از اینرو، غالباً مخاطب توجه بیشترى به سخنان گوینده مىنماید.
3. مرعوب ساختن مخاطب نسبت به تسلط سخنران
زمانی كه سخنران مطالب زیادى را در زمان كمى بیان مىكند، موجب اعجاب مخاطب مىشود كه «چقدر سخنران بر بحث تسلط دارد!» و بدین سبب، نسبت به تسلّط سخنران به محتواى بحث مرعوب مىشود. چنین امرى در مخاطبان هوشمند بیشتر رخ مىدهد و بالعكس در مخاطبان غیر هوشمند، از آنجا كه مطالب را دریافت نمىكنند، چنین حسى به آنها دست نخواهد داد.
4. ایجاد زمینه براى خلاقیت سخنران
وقتى كه سخنران با سرعت مطالب خود را منتقل مىكند، باید قوه خلاقیت خویش را به كار گیرد و براى هر لحظه سخنرانى مواظب باشد تا مطلب كم نیاورد. بالعكس اگر بخواهد با فرصت مطالب را بیان كند، نیاز به محتوای زیادى نیست؛ از اینرو، کمتر نیاز به خلاقیت دارد و كمكم راكد مىماند.
5. كنترل نظم جلسه
از آنجا كه در سرعت، به مخاطب اجازه شیطنت داده نمىشود، در بعضى از موارد مثل سخنرانى در دبیرستانها، كنترل نظم جلسه راحتتر است. البته گاهى نیز سرعت، نتیجه عكس مىدهد؛ مثلاً در جلسات خیلى شلوغ، شمرده حرف زدن، موجب كنترل بهتر جلسه است.
6. اعلام فرعى بودن برخى مطالب
اگر بعضى از مطالب را با سرعت و بعضى را با فرصت مطرح كنیم، مخاطب متوجه مىشود كه برخى از آنها اصلى هستند؛ از اینرو، روى آنها مكث مىشود و بعضى اهمیت کمترى دارند و به همین جهت با سرعت بیشترى بیان مىشوند.
مضرات سرعت
سرعت گرفتن در هنگام سخن، ضررهایى نیز دارد كه برخى از آنها عبارتاند از:
1. عدم فهم مطالب توسط برخى از مخاطبان
مخاطبانى كه از استعداد كمترى برخوردارند، توانایى دریافت مطالب پیوسته و با توضیح كم را ندارد و لازم است برایشان بیشتر توضیح داده شود تا درك كنند.
2. ارتباط برقرار نكردن با دل مخاطب
به دلیل اینكه مخاطب فرصتى براى تأمل و اندیشه در مطالب را ندارد، نمىتواند آنها را از مرحله ذهن و فكر، به مرحله قلب و دل وارد كند؛ از اینرو، دریافتها سطحىتر خواهد شد و به همین دلیل تأثیرگذارى نیز از عمق کمترى برخوردار است.
3. دفع مخاطب غیر هوشمند
اگر مخاطبان هوشمند نبوده و یا كمسواد و بىسواد باشند، سرعت زیاد در انتقال مطالب، موجب عدم فهم آنها شده و عامل دورى و بىحوصلگى مخاطبان خواهد شد؛ از اینرو، براى چنین افرادی باید با فرصت بیشترى مطالب را منتقل كرد.
انحاء فرصت
فرصت دادن به مخاطب و انتقال مطالب کمتر در زمان بیشتر نیز شكلهاى مختلفى دارد، مثل:
1. كند و شمرده سخن گفتن؛ (كند تلفظ كردن واژهها و كلمات).
2. تمام كردن جملات؛ و عدم حذف واژهها و برخى از كلمات آنها.
3. بىپاسخ نگذاشتن سؤالها؛ حتى در آنجا كه پاسخ سؤال مشخص است.
4. با توضیح و تفصیل بیان كردن مطالب؛ یعنى رعایت اطناب در سخنرانى، مثل این آیات از قرآن كریم: «وَمَا تِلْكَ بِیمِینِكَ یمُوسَى * قَالَ هِىَ عَصَاىَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَیهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِى وَ لِىَ فِیهَا مََارِبُ أُخْرَى»؛ (4) «و آن چیست در دست راست تو اى موسى؟! گفت: این عصاى من است، بر آن تكیه مىكنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مىریزم و مرا با آن كارها و نیازهاى دیگرى است.»
چنانكه پیدا است، در این آیات، پس از سؤال خداوند، فقط كافى بود كه حضرت موسىعلیهالسلام در جواب بگوید: «هِىَ عصاى»، در حالى كه بعد از آن سخن را باز كرده و توضیح و تفصیل داد. البته در اینجا منظور حضرت آن نبود كه خداوند خوب درك كند؛ بلكه او مىخواست ملاقاتش با خداوند بیشتر طول بكشد.
5. مجال دادن براى عكس العمل مخاطب؛ یكى از شكلهاى فرصت این است كه گوینده به مخاطبان فرصت دهد تا احساسات خود را بروز دهند، یا سخنران را تأیید كنند و یا هر گونه عكس العمل دیگرى داشته باشند.
6. تكرار جملهها و مطالب؛ گاهى سخنران براى فهم بیشتر و یا تأكید بر یك مطلب، آن را چندین بار تكرار مىكند؛ مثلاً اگر بحث در مورد جنایتكار بودن سردمداران آمریكا است، هر از چند گاهى بعد از توضیح در مورد یكى از جنایات آنان، مىگوید: «آیا سردمداران آمریكا جنایتكار نیستند؟»
قرآن كریم نیز براى تأمل بیشتر مخاطب خود، گاهى جملات را تكرار مىكند، مثل: «فَبِأَىِّّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» كه در سوره الرحمن 31 بار تكرار شده است.
فواید فرصت
برخى از فواید فرصت عبارتاند از:
1. ایجاد زمینه براى فهم و توجه بیشتر؛
2. تحریك بیشتر احساس در مواردى كه تحریك احساس مبتنى بر هضم و فهم بیشتر باشد، مثل ایجاد حس غم و اندوه؛
3. ایجاد زمینه براى تفكّر در سخنرانى و آماده شدن براى فرازهاى بعدى؛
4. كمك به ماندگارى بیشتر پیام؛
5. ایجاد زمینه براى پرورش مطالب؛ مخصوصاً در فرصت محتوایى؛
6. ایجاد زمینه براى تفكر مخاطب پیرامون موضوع و تطبیق محتوا با مصادیق آن؛
7. مرعوب ساختن مخاطب نسبت به تسلط سخنران بر اداره جلسه؛
8. وجود فرصت براى بروز احساسات مخاطب و هر نوع عكس العمل دیگر، مثل: صلوات و تكبیر؛
9. اهمیت دادن به موضوع یا شخصى خاص، از طریق مكث كردن.
مضرات فرصت
بیان مطالب کمتر در زمان وسیعتر که به شکلهای مختلف صورت میگیرد، ضررهایی نیز دارد که عبارتاند از:
1. جلب توجه کمتر در بعضى موارد؛ آنجا كه در انتقال مطالب براى فرصت دادن به مخاطب به نحو شمرده شمرده سخن مىگوییم، چون جملهها چسبیده به یكدیگر نبوده و بین آنها فاصله مىافتد، مخاطب توجه کمترى به سخن خواهد كرد.
2. احساس عدم تسلط سخنران بر بحث؛ چنانچه مخاطبان، متوسط و یا هوشمند باشند و مطالب خیلى كند بیان شود، احساس مخاطبان این خواهد شد كه گوینده تسلط چندانى بر بحث نداشته، یا مطالب زیادى براى گفتن ندارد و مىخواهد وقت تلف كند؛ از اینرو، گاهى ممكن است مخاطب در مقابل سخنران موضع بگیرد، ولو اینكه مخالفت خود را بروز هم ندهد؛ بدین سبب، گاهى فرصت، موجب طرد مخاطب هوشمند است.
3. كم شدن خلاقیت سخنران؛ از آنجا كه سخنران در فرصت به مطالب کمترى نیاز دارد، از خلاقیت خود کمتر استفاده كرده و راكد مىماند.
پرسشنامه
1. فواید سرعت را بیان کنید.
2. مضرات سرعت را نام برده و توضیح دهید.
3. شکلهای فرصت را نام برده، یکی از آنها را توضیح دهید.
4. شش مورد از فواید فرصت را بنویسید.
5. فرصت چه ضررهایی دارد؟
بررسی کنید
با گوش دادن به سخنرانی دو مبلّغ مشهور و اثرگذار، نحوه رعایت سرعت و فرصت در سخن گفتن آنها را بررسی کرده، عملکرد آنان را از این منظر مورد ارزیابی قرار دهید.
درس سی و دوم
اهداف این درس
در این درس نکات و مطالب کاربردی در موارد زیر بررسی میشود تا سخنران دینی با توجه به آنها بتواند کیفیت سخنرانی خود را بالا ببرد:
1. مخاطبان غیرداوطلب؛
2. جلسات شلوغ و باشکوه؛
3. مدت سخنرانی؛
4. جلسات متوالی و مسلسل.
مخاطبان غیرداوطلب
مخاطب داوطلب كسى است كه خودش با اراده و اختیار و از روى علاقه و انگیزه به جلسه سخنرانى آمده و منتظر شنیدن سخنان سخنور است. و مخاطب غیرداوطلب كسى است كه مثل بسیارى از دانشآموزان در مدارس آموزش و پرورش و یا سربازان سربازخانهها انگیزهاى براى آمدن به جلسه سخنرانى نداشته و یا اگر با انگیزه به جلسه آمده، انگیزه او چیزى غیر از شنیدن سخنان سخنران؛ مثلاً براى شركت در زنجیر زنى و عزادارى است و علاقهاى به شنیدن سخنرانى ندارد.
مخاطبان داوطلب مشكلساز نیستند؛ بلكه تلاش مىكنند جلسه سخنرانى باشكوهتر برقرار شود؛ از اینرو؛ به هنگام بروز مشكلات، یارى كننده سخنران هستند؛ اما مخاطبان بىانگیزه و غیرداوطلب، ممكن است هر لحظه جلسه را به هم زده، یا حداقل توجهى به سخنرانى نكنند. در باره مخاطبان غیرداوطلب توجه به نكات زیر ضروری است:
1. كوتاه و گویا سخن گفتن
منظور از کوتاه سخن گفتن این است که سخنرانی را آنقدر طولانی نکنیم که مخاطب انگیزه شنیدن نداشته باشد. در اینجا رعایت حال اضعف مستمعین لازم است. اضعف مستمعین کسی است که کمترین علاقه و انگیزه را برای شنیدن سخنرانی دارد. البته اگر بتوانیم پس از شروع سخنرانی، در مخاطب انگیزهسازی کرده و او را به بحث علاقهمند نماییم، میتوانیم به همان اندازه سخنرانی را طولانی کنیم.
و منظور از گویا سخن گفتن این است که مطالب و الفاظ و عبارات ما به گونهای نباشد که شنونده آنها را نفهمد. مستمع بیانگیزه به محض نفهمیدن بحث، انگیزه بیشتری برای ترک جلسه یا برهم زدن آن پیدا میکند.
2. پرهیز از بحثهاى جنجالى یا موضوعات مورد نفرت مخاطب
بحثهای سیاسی و جنجالی بهانه خوبی برای ابراز مخالفت مخاطب غیرداوطلب است؛ هرچند با عقیده سخنران نیز همراه باشد. او در واقع میخواهد از جلسه فرار کند و دنبال بهانه میگردد. چنانچه سخنران این زمینه را فراهم کند، در متفرق ساختن شنوندگان خویش تلاش کرده است.
همچنین بعضی از مخاطبان از یکسری موضوعات و مباحث بدشان میآید. دلیل این تنفّر و ناخوشآیند بودن، ذهنیات غلطی است که از راه تبلیغات مخالفان، سؤالات موجود در ذهن مخاطب، و... بهوجود آمده است. در صورتی که بخواهیم همین موضوعات را به دلیل ضرورت آنها مطرح کنیم، میتوانیم به صورت غیرمستقیم وارد بحث شویم تا حساسیت ایجاد نشود.
3. استدلالى سخن گفتن
اگر سخن استدلالی نباشد، ممکن است مخاطب غیرداوطلب آن را دستاویز قرار دهد؛ به عنوان نمونه، اگر به مخاطب غیرداوطلب گفته شود نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان است، قبول نمیکند. باید برای او استدلال آورد که چرا نباید به نامحرم نگاه کند؛ مثلاً باید پیامدهای روانی نگاه؛ مثل پرخاشگری را مطرح کرد تا ذهن او قانع گردد. در واقع باید برای چنین مخاطبی با حکمت وارد بحث شد و پس از قانع کردن او، به موعظه پرداخت.
جلسات شلوغ و باشکوه
سخنرانی در هر یک از جلسات خلوت، متوسط و شلوغ و باشکوه از نظر موضوع، محتوا، چینش مطالب و... اقتضاءات خاص خود را دارد. طرح بعضی از مطالب زمانی زیبا است که جمعیت زیاد و مجلس باشکوه باشد و بعضی تحلیلها را فقط در جلسات خلوت و خصوصی میتوان بیان کرد.
مثلاً یك بحث اخلاقى و معنوى مربوط به سحر ماه مبارك رمضان، براى جمعیت زیاد مناسب نیست؛ بلكه باید در یك فضاى معنوى با مستمع محدود مطرح شود. البته مىتوان آن سخنرانى را از طریق رسانههاى صوتى و تصویرى براى استفاده عموم پخش كرد. و یا یك بحث سیاسى تند و داغ - كه هدف از آن تحریك احساسات شدید مخاطبان براى اثرگذارى در سطح ملى یا بینالمللى است - با جمع اندك سازگار نیست و باید در جمع زیاد و جلسات باشكوه مطرح شود.
گاهى استفاده از ویژگیهاى جلسات خلوت براى جلسات شلوغ یا بالعكس، و یا استفاده از ویژگیهاى جلسات محرمانه براى جلسات تلویزیونى، موجب ایجاد جاذبه بیشتر است؛ مثلاً سخنران در یك جمع شلوغ، آن هم جلو دوربین مىگوید: «من اینجا یك حرف خصوصى دارم، خواهش مىكنم به كسى نگویید»، و مشابه این تعابیر كه از ویژگیهاى جلسات محرمانه و خصوصى و یا جمعیت كم است. این تعبیرات در جلسات باشكوه بسیار پرجاذبه است و مخاطبان را حساس مىكند.
در جلسات شلوغ كار سخنران از جهاتى بسیار راحتتر و از جهات دیگرى نسبت به جلسات خلوت سختتر است؛ از این جهت كه سخنران غیر حرفهاى اضطراب پیدا مىكند و مخاطبان نیز انتظارات بیشترى دارند، كار دشوارتر است و از آن لحاظ كه در جلسات شلوغ مخاطبان اهل دل بیشترند و بر دیگران اثر مىگذارند و متصدیان نیز اهتمام بیشترى براى برگزارى خوب جلسه دارند، كار آسانتر مىباشد.
در این نوع جلسات، اگر سه نكته رعایت شود، سخنرانى تأثیرگذارتر از جلسات خلوت خواهد بود.
الف. ایجاد انگیزه اوّلیه و شروع مناسب سخنرانى؛
ب. مدیریت مطلوب جلسه؛
ج. گریز و شروع مناسب روضه.
چنانچه سخنرانى مناسب شروع شود و مخصوصاً با یكى از راههاى ایجاد انگیزه - كه قبلاً بررسى شد - همراه باشد و مخاطبان را جذب كند، آنان موجب نشاط سخنران خواهند شد و او بهتر مىتواند سخنرانى كند. و اگر گریز مناسبى انتخاب شود و روضه خوانى خوب شروع شود، اهل دلى كه در جلسه حضور دارند، با ابراز احساسات معنوى خود، هم بقیه مستمعین و هم خود سخنران را تهییج کرده و مرثیهخوانى به صورت شایستهترى اجرا مىشود.
براى مدیریت جلسه، همان گونه كه مدیران، قبل از اجراى برنامهها به طراحى برنامه مىپردازند، سپس آن را اجرا میکنند و در حین و یا بعد از اجرا بازخوردگیری میکنند، سخنران دینى نیز باید طرح منبر داشته باشد و با توجه به آنچه در تمهیدات سخنرانی بیان شد، مقدمات اجرای منبر را فراهم سازد و سپس آن را اجرا کند و در حین اجرا، با توجه به واکنشهای مخاطبان خود، بازخوردگیری کند و نواقص را برطرف نماید. و همان گونه كه در شرایط بحرانى، مدیریت بحران با استفاده از خلاقیت، تجربه و آگاهیهاى قبلى و اعتماد به نفس مدیر و تصمیم قاطع و به جاى او اجرا مىشود، سخنران نیز باید چنین قدرتى داشته باشد. چنانكه پیدا است، سخنرانى در جلسات شلوغ نیازمند آشنایی بیشتر با روشهای سخنرانی، تجربه، تمرین و خلاقیت بیشتر است.
با رعایت این نكتهها، سخنرانى در جلسات شلوغ راحتتر و تأثیرگذارتر از جلسات خلوت خواهد بود.
مدت سخنرانى
در باره مطلوب بودن سخنرانى مختصر و كوتاه یا مفصل و طولانى، نمىتوان نسخه واحدى پیچید و با توجه به شرایط و ویژگیهاى گوینده، شنونده، زمان، مكان، محتوا و موضوع سخن، باید در باره کوتاه یا بلندمدت بودن آن چارهاندیشی كرد. برخلاف تصور رایج، سخنرانى كوتاه همیشه مطلوب و مؤثرتر از سخنرانى بلند و طولانى نیست. به دلایل زیر در بسیارى از موارد، سخنرانی کوتاه مطلوب نبوده و گاه تأثیر لازم را ندارد:
الف. ملاك در سخنرانى، تأثیرگذارى بر مخاطب است و تأثیرگذارى غالباً نیاز به انگیزه سازى، به اوج رسانى، فرود و نتیجهگیرى دارد و این امور اغلب در زمان كم امكان اجرا ندارد و یا اجراى آن بسیار دشوار است.
ب. سخنران در بستر زمان مناسب مىتواند عیوب سخنرانى خود را شناخته و برطرف كند، و در زمان كم، در بسیارى از موارد چنین امكانى وجود ندارد و یا بسیار مشكل است؛ مگر اینكه سخنران نخواهد هنرمندانه و مؤثر سخن بگوید.
ج. تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى، نیاز به زمان مناسب دارد و در زمان كم، كار بسیار دشوار و یا ناممكن خواهد شد.
د. اصل در تبلیغ، ایجاد پختگى در مخاطب است. در سخنرانى كوتاه ممكن است مخاطب داغ شود؛ ولى پخته نمىشود. داغ دو باره سرد مىشود؛ ولى پخته خام نمىگردد؛ پس سخنرانى كوتاه براى همیشه مطلوب نیست.
فارغ از انتخاب سخنرانی کوتاه و مختصر یا طولانی و مفصل، از نظر اجرایی باید سعى كنیم در سخنرانی خود بیان نكنیم كه چند دقیقه سخنرانى مىكنیم؛ زیرا ممكن است بخواهیم مدت آن را كم و زیاد كنیم. اگر بخواهیم حوصله مخاطب سر نرود و علاقمند به شنیدن بحث باشد، مىتوانیم بگوییم كه كوتاه سخنرانى مىكنیم؛ ولى نگوییم كه 10 یا 8 دقیقه سخن خواهیم گفت؛ زیرا گاهى مجبور مىشویم براى ایجاد جاذبه یا استفاده از بحث، نكته دیگرى را نیز بگوییم و وقت كم مىآوریم. یا اگر زمان زیادى را بیان كنیم، ممكن است به دلایل مختلفى، مثل: گرفتگى سینه، مشكلات جسمانى و یا فراموش كردن بحث، قادر نباشیم به آن مقدار سخن بگوییم و این موجب نگرش منفى مخاطبان نسبت به سخنران خواهد شد. البته در جلساتی که مدت سخنرانی از قبل مشخص و اعلام شده است، چارهای جز اهتمام به رعایت زمان نیست.
جلسات متوالى و مسلسل
پیشتر سخنرانی را به تک جلسه، متوالی و مسلسل تقسیم کردیم و بیان نمودیم که در جلسات مسلسل و متوالى غالباً كار سخنران دشوارتر مىشود؛ زیرا انگیزه مخاطبان - به دلیل تكرارى شدن سخنران با همه ویژگیهاى جسمى و روحىاش و نیز بروز بعضى محدودیتها در سخنورى و یا پاسخگویى ضعیف به سؤالات و... - روز به روز کمتر مىشود؛ از اینرو، براى حفظ انگیزه و جذب مخاطبان بیشتر در جلسات بعدى، باید تدابیر ویژهای اندیشید. اجرای نکات زیر میتواند در این راستا مؤثر باشد.
1. تعریف و توصیف اجمالى بعضى از مباحث آینده در جلسه اوّل؛ به صورتى كه موضوعات آنها افشا نگشته و به دلیل مبهم بودن اصل موضوع و زمان اجراى آن، براى مخاطبان ایجاد انگیزه نماید تا مباحث را پىگیرى كنند؛ درست مانند تبلیغات سریالهاى تلویزیونى كه در آنها بخشهاى ناب سریال پخش مىشود و گاهى حتى موضوع آن نیز با اینكه عنوانش مطرح شده، مبهم است و مشخص نمىشود كه هر بخش در كدام قسمت از سریال پخش خواهد شد.
البته در هر یك از جلسات سخنرانى نیز باید انگیزه جدیدى ایجاد كرد و از اختصاص دادن یك سخنرانى كامل براى تبلیغات و انگیزهسازى پرهیز نمود؛ چرا كه اگر سخنران چنین كند، مىگویند: شعار مىدهد و گرد و خاك مىكند.
2. طرح موضوعات جلسات بعد در اوج احساسات مخاطب در جلسات پیشین؛ مثلاً در هنگام بحث از یك موضوع، زمانى كه مخاطب روى نكته و موضوع فرعى خاصى - كه داراى اهمیت است - حساس مىشود، آن موضوع فرعى را به عنوان موضوع جلسات آینده مطرح مىكنیم تا مخاطب احساس نیاز كند.
3. تقویت تحریك احساس در همه جلسات؛ در غیر این صورت كم كم جلسه خلوت مىشود؛ زیرا بحثهای اقناعی غالباً خشک و خسته کننده میشوند و بدون آمیختن و یا همراه ساختن آنها با احساس، موجب خستگی مخاطب میگردند.
4. تمام كردن سخنرانى در نقطه اوج؛ اگر آخرین لحظات سخنرانى شیرین و یا به هر صورت پرجاذبه باشد، ماندگارتر است و مخاطب را تشویق مىكند تا در جلسات بعد هم حضور داشته باشد. رعایت مطالبی که در نقطه اوج بیان گردید، در این راستا مؤثر است.
5. تبلیغ از جلسه در حاشیه سخنرانى؛ مثل اینكه از طریق اطلاعیه، تلویزیون و... برگزارى جلسه، موضوع و گوینده آن را اعلام كنند. البته تذكر این نكته را لازم مىدانیم كه به هیچ وجه مصلحت نیست خود سخنران براى جلسه خویش تبلیغ كند و پوستر نصب نماید؛ بلكه آنقدر باید خوب بود و خوب سخن گفت تا انسانهاى خوبى یافت شوند و از جلسه تبلیغ كنند. تبلیغ از جلسه سخنرانى توسط خود سخنران ولو اینكه به انگیزه گسترش بیشتر معارف اسلامى براى مخاطبان بیشترى باشد، ممكن است او را در دام شیطان انداخته، كمكم بخواهد جلسه وى از دیگران شلوغتر باشد و مثلاً راضى نباشد همان گونه كه براى جلسات خود تبلیغ مىكند، براى حضور مردم در جلسات مذهبى دیگر نیز كه در همان محل برگزار مىشود تبلیغ نماید. (اعاذنا اللّه من شرور انفسنا)
غیر از انگیزهسازى در جلسات متوالى و مسلسل، توجه به چند نكته در باره آنها ضرورى است:
1. در صورتى كه در جلسات متوالى و مسلسل یك موضوع پىگیرى مىشود، بیان مقدمه و خلاصهاى از بحثهاى گذشته در ابتدای سخنرانی لازم است؛ گرچه توصیه مىشود محتوا و موضوع جلسات از هم جدا باشد تا در وقت صرفهجویى شده، تأثیرگذارى راحتتر صورت گیرد.
2. لازم نیست چینش مطالب یك دوره سخنرانى مسلسل و متوالى به شكل فهرست کتابی و از کلیات به شاخ و برگها صورت گیرد؛ مثلاً اگر موضوع «عزت» پىگیرى مىشود، ضرورتی ندارد که به ترتیب در جلسات از تعریف عزت، اهمیت، عوامل، موانع و آثار آن بحث شود؛ بلكه گاهى باید در جلسات اوّلیه براى انگیزهسازى، مباحثى پیرامون عزت را مطرح كرد كه جاذبه بیشترى دارد و انگیزه مخاطب را براى شركت در جلسات بعدى بالا مىبرد و آنگاه در سخنرانیهاى بعد، مباحث باقى مانده را پىگیرى نمود.
3. ایجاد انگیزه و تحریك احساس در جلسات متوالى بسیار سختتر از سخنرانیهاى تكجلسه و مسلسل است؛ از اینرو، توصیه مىشود كسانى كه توان لازم براى ایجاد انگیزه و تحریك احساس قوى ندارند، تا زمانى كه این توانایى را بهدست نیاوردهاند، براى جلسات متوالى و متناوب قول ندهند تا شكست نخورند.
4. تأثیر تربیتى و تربیت نیروها بیشتر در جلسات متناوب صورت مىگیرد؛ زیرا مخاطب با سخنران آشنا شده و از مسائل جانبى فارغ گردیده و صرفاً براى استفاده كردن، در جلسه حضور یافته است.
پرسشنامه
1. در باره مخاطبان غیرداوطلب، توجه به چه نکاتی ضروری است؟
2. خلوت یا شلوغ بودن جلسه چه تأثیری در سخنرانی دارد؟
3. با رعایت چه نکاتی جلسات شلوغ و باشکوه اثرگذارتر از جلسات خلوت میشوند؟
4. سخنرانی کوتاه مطلوبتر است یا سخنرانی مفصّل و طولانی؟ چرا؟
5. برای حفظ انگیزه و جذب مخاطبان در جلسات متوالی و مسلسل چه باید کرد؟
پینوشـــــــــــــتها:
(1). مثلاً اگر مطالب را به صورت مشروح و مفصل توضیح دهد؛ ولی آنها را تندتند بگوید، گرچه ظاهرش بیان سریع مطالب است؛ اما در واقع فرصت کافی برای درک و هضم مباحث را در اختیار مخاطب گذاشته است.
(2). یوسف/ 19.
(3). الرحمن/60.
(4). طه/17-18.
افزودن دیدگاه جدید