چرا؟!!!
نام نشریه: مبلغان، شماره 7
ـ چرا به تمامی نیازهای تبلیغی پاسخ داده نمیشود؟
ـ چرا مبلّغان كافی برای مناطق مورد نیاز وجود ندارد؟
ـ چرا بعضی از مبلّغان در تبلیغ موفق نیستند؟
ـ چرا تبلیغ بعضی از مبلّغان مؤثر نیست؟
و دهها چرای دیگر كه در عرصۀ تبلیغ مطرح است، همه و همه ما را به كنجكاوی وامی دارد تا به پاسخ آن دست یابیم. سامان دهی ضعفهای این عرصه، با بهره گیری از تجربیات و عبرت گرفتن از سرنوشت دیگران و... تحقق خواهد یافت.
راه و رسم تبلیغ چیست؟ (1)
آنچه در آیات «قرآن مجید» (2) دربارۀ دعوت حضرت نوح علیه السلام آمده، در عین این كه وسیلهای برای تسلّی خاطر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و مؤمنان اندكی كه در مكّه به او پیوستند بود، یك برنامه عمومی و همگانی را برای همۀ مبلّغان راه خدا ارائه میدهد.
او هرگز انتظار نداشت مردم دعوتش را اجابت كرده، در مركز عمومی شهر جمع شوند و سپس با آرامش خاطر در حالی كه همگان چشم به دهان او دوخته و گوش به سخنانش دارند، پیام الهی را به آنان برساند. از لحن آیات استفاده میشود ـ و در بعضی از روایات نیز آمده است ـ كه او گاهی به سراغ مردم در خانه هایشان میرفت. یا در كوچه و بازار آنها را به طور خصوصی صدا میزد و با حوصله و لحن محبت آمیز تبلیغ میكرد. گاه در مجالس عمومی كه به منظور دیگری از قبیل جشن و عزا تشكیل شده بود، میآمد و با صدای بلند و آشكار فرمان خدا را برای آنها میخواند،
امّا همیشه با عكس العملهای نامطلوب و توهین و استهزا و گاه ضرب و جرح رو به رو میشد.
با این حال هرگز دست از كار خود بر نداشت.
این حوصلۀ عجیب، و آن دلسوزی عجیب تر، و پشتكار و استقامت بی نظیر، سرمایۀ او، در راه دعوت به آیین حق بود.
و شگفت انگیزتر این كه در طول نهصد و پنجاه سال دعوتش تنها حدود هشتاد نفر به او ایمان آوردند.
اگر سال تبلیغ را بر تعداد ایمان آورندگان تقسیم كنیم روشن میشود كه حضرت نوح علیه السلام برای هدایت هر نفر به طور متوسط حدود دوازده سال تبلیغ كرده است!!
آیا اگر مبلّغان اسلامی از چنین استقامت و پشتكاری برخوردار باشند، اسلام با این محتوای غنی عالم گیر نخواهد شد؟
فرار از حقیقت چرا؟
گاه انسان تعجب میكند از این كه در زیر آسمان كبود كسانی پیدا شوند كه حتّی حاضر به شنیدن حرف حق نباشند و از آن فرار كنند! سخن از پذیرش نیست، سخن تنها از شنیدن است.
ولی تاریخ میگوید: این گونه افراد بسیار بوده اند.
نه تنها قوم نوح علیه السلام به هنگامی كه آنها را دعوت به توحید میكرد، انگشت در گوش نهاده و جامه به سر و صورت میپیچیدند كه حق را نشنوند، بلكه در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز طبق صریح قرآن گروهی بودند كه وقتی صدای دل انگیز پیامبر صلی الله علیه و آله به آیات قرآن بلند میشد، با جار و جنجال و سوت و صفیر چنان غوغایی به راه میانداختند كه هیچ كس صدای او را نشنود. «وَ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا القُرْآنِ وَ الغَوا فیهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ»؛ (3)
كافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال كنید تا پیروز شوید.
در تاریخ خونین كربلا نیز آمده است
هنگامی كه امام حسین علیه السلام، سالار شهیدان، میخواست دشمنان منحرف را ارشاد و بیدار كند، چنان جنجالی به راه میانداختند كه صدای امام در میان آنها گم میشد. (4)
امروز نیز طرفداران باطل با انواع سرگرمیهای ناسالم، موسیقیهای مخرّب، [فیلمهای مستهجن، لباسها و پوششهای زشت و دور از ضوابط اسلامی، ارتباط غیر مشروع پسران و دختران مسلمان با عنوان «انتخاب دوست»] مواد مخدّر و مانند آن چنان جوّی فراهم كرده اند كه مردم مخصوصا «جوانان» نتوانند صدای دلنواز مردان خدا را بشنوند. (5)
نتیجه
با توجه به آنچه گذشت به نكات ذیل دست مییابیم:
به گفته یكی از فیلسوفان غربی (راسل) ، «تجربه بی رحمترین معلّم است. زیرا اوّل نتیجه را میدهد، سپس درس» بنابراین استفاده از تجربیات دیگران در هركاری، پیمودن نیمی از راه است.
1 ـ انتظار این كه مردم خودشان از مبلّغان در ایام تبلیغی و غیر آن به خصوص در ماه مبارك رمضان، دهۀ عاشورا و دهۀ پایانی ماه صفر دعوت كنند، امری به دور از مرام و مسلك انبیا و اولیای الهی علیهم السلام است.
2 ـ كوتاهی «مراكز اعزام مبلّغ» نسبت به اعزام مبلّغان به ویژه در دهۀ آخر ماه صفر به بهانۀ عدم دعوت و پذیرش مردم از مبلّغان ـ در حالی كه دروس حوزه تعطیل است ـ نیز از راه و روش انبیا و اولیای خدا علیهم السلام فاصله دارد.
3 ـ در تبلیغ دین و معارف آن میتوان با روشهای ذیل به سراغ مردم رفت:
الف ـ تبلیغ فردی (تبلیغ خصوصی)
ب ـ تبلیغ در جمع خانواده ها.
ج ـ تبلیغ در كوچه و خیابان.
د ـ تبلیغ در بازار و محل كسب و تجارت.
هـ ـ تبلیغ در مجامع عمومی: پاركها، درون هواپیما، قطار و اتوبوس.
و ـ تبلیغ در مجالس جشن و عروسی.
ز ـ تبلیغ در محافل عزا و ترحیم.
4 ـ تمسك جستن به انبیا و معصومین علیهم السلام و استقامت و شكیبایی در مقابل عكس العملهایی مانند موارد ذیل زمینه را برای موفقیت مبلغ فراهم میسازد:
الف) برخوردهای نامطلوب و توهین آمیز.
ب) تمسخر و استهزا
ج) انتشار شایعههای مخرّب و ضد اخلاقی علیه مبلّغ
د) عدم پذیرش مبلّغ به بهانههای واهی
و) عدم تأمین مالی مبلّغ
هـ) ضرب و جرح مبلّغ!
5 ـ حوصله و پشتكار مبلّغ در امر مهمّ تبلیغ دین اسلام، حرف اوّل را میزند و نوید جهانی شدن اسلام را میدهد.
6 ـ یأس و نومیدی، دلسردی و كناره گیری، هرگز برای مبلّغان حقیقی پیش نمیآید.
7 ـ نهراسیدن از تنهایی در انجام وظیفۀ تبلیغی و عدم گرایش تمامی مردم به راه و روش صحیح دینی از شاخصههای مبلّغان موفق است.
8 ـ حتی اگر ارشاد یك فرد «دوازده سال» هم طول بكشد، (این حركت كُند) از مبلّغان سلب وظیفه نمیكند.
9 ـ برنامههای انحرافی طرفداران باطل همیشه بوده و خواهد بود و دور از انتظار است كه مبلّغان امید داشته باشند ـ با روشهای كنونی تبلیغ ـ تمامی به دام افتادگان بتوانند از این دامهای عنكبوتی، خود را برهانند و متدین و معتقد ب ه ضوابط دینی شوند. البته نومیدی مطلق نیز خود نوعی انحراف است.
10 ـ تمام طرحها و برنامههای ضد دینی منحرفان اعم از اشاعۀ فحشا، تكثیر و توزیع نوارهای موسیقی مبتذل، تكثیر و پخش فیلمهای زشت و مستهجن، ترویج و تبلیغ مُدها و سبكها و لباسهای ضد اسلامی، خرید و فروش و استعمال مواد مخدّر و... ، راه مقابله و جلوگیری دارد. لذا مبلّغان دینی باید مُسلّح به سلاح تبلیغ صحیح در این موارد، و مقابله با تمام این امور انحرافی شوند.
11 ـ حال كه فعالیت كینه توزانۀ دشمنان اسلام تعطیل بردار نیست، نباید مبلّغان اسلامی در امر تبلیغ خسته و دلسرد شوند و مهمتر این كه اگر اسلام عزیز ـ كه مطابق با فطرت انسانی است ـ آن چنان كه هست تبلیغ شده و گسترش یاید، جهانی و عالم گیر خواهد شد. بر همۀ دل سوزان كشور اسلامی ایران به ویژه مسئولین دل سوز حوزۀ علمیه و تمامی دست اندركاران وظیفه شناس كشورهای اسلامی است كه به فكر طراحی و برنامهریزی (كوتاه و بلند مدت) باشند تا بتوانند در قبال تبلیغات ضد اسلامی ایستادگی و آن را خنثی نمایند.
«اللّهمّ وفّقنا لما تحبّ و ترضی»
· پاورقــــــــــــــــــــی
1 ـ نقل از تفسیر نمونه.
2 ـ نوح / 9 و 5.
3 ـ فصلت / 26.
4 ـ بحارالانوار، ج 45، ص 8.
5 ـ برگرفته از تفسیر نمونه، ج 25، ص 65
افزودن دیدگاه جدید