ویژگیهای بنیانی مبلغان و فعّالان فرهنگی موفق
نام نشریه: شمیم نرجس، شماره 32، بهار و تابستان 1395، ص 30
مقدّمه
موفّقیت فعّالان و مبلّغان دین به عوامل متعدّدی بستگی دارد؛ یکی از این عوامل، دارا بودن صفات و ویژگیهای اعتقادی، اخلاقی و عملی است. به طوری که اگر مبلّغان دین منبع و منشأ فضایل اخلاقی و کوه استوار اعتقادی در برابر هجمههای اعتقادی باشند، حقّاً و انصافاً میتوانند کارآمدترین و قویترین کانون در تربیت جوانان و رشد فضایل اخلاقی در آنان قرار باشند .
منظور از مبلّغان و فعّالان عرصهی دین همهی کسانی هستند که برای تبلیغ، ترویج و گسترش دین فعّالیت میکنند که شامل روحانیون، معلّمان پرورشی و دینی و کلیّهی جوانانی میشود که در عرصهی تبلیغ دین در پایگاههای بسیج و کانونها و مراکز فرهنگی مشغولند.
با این وجود، مهمترین ویژگیهای یک مبلّغ موفّق عبارت است از:
1. توجّه به جایگاه ارزشمند خویش در دعوت به اسلام
از منظر قرآن و روایات، مبلّغ و دعوت کننده به دین از جایگاه برجسته و ارزشمندی برخوردار است. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم در فضیلت جایگاه دعوت کننده به دین و طاعت الهی میگوید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلىَ اللَّهِ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَ قَالَ إِنَّنىِ مِنَ الْمُسْلِمِين» (فصّلت/ 33)؛ چه كسى خوشگفتارتر است از آن كس است كه دعوت به سوى خدا مى كند و عمل صالح انجام مى دهد و مى گويد: من از مسلمانانم؟
علّامه طبرسی در ذیل این آیه مینویسد: «تقدیر آیه چنین است: هيچكس خوش سخنتر از كسى كه مردم را به سوى طاعت الهى دعوت ميكند، نیست» (طبرسی، ج9، ص19). درک این حقیقت از سوی مبلّغان و فعّالان عرصهی دین، منشأ برکات فراوانی است که در روند فعّالیت ایشان تأثیرگذار خواهد بود و مصداق عمل با بصیرت به شمار خواهد آمد.
در روایتی پیامبر اکرم (ص) در فضیلت و پاداش دعوت کننده به اسلام می فرماید: «وَادْعُ النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ وَ اعْلَمْ أَنَّ لَكَ بِكُلِّ مَنْ أَجَابَكَ عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ يَعْقُوب» (حر عاملی، ج16، ص188)؛ مردم را به اسلام دعوت کن و بدان در مقابل هر کسی که تو را اجابت کند، ثواب آزادی یک بنده از فرزندان یعقوب برایت نوشته خواهد شد.
بنابراین آگاهی مبلّغ دین نسبت به جایگاه ارزشمند خویش، می تواند به عنوان مشوّق حقیقی و پشتیبان او در تمام مراحل فعّالیتش قرار گیرد و لذّت پایدار و آرامشی زیبا به او بدهد که در برابر تمام سختیها، دشواریها و مصیبتها و گرفتاریها صبر پیشه نماید و به درستی و دلسوزانه تا آخرین نفس در راه تبلیغ دین و گسترش معارف دین، استوار بایستد و هیچ گاه تردیدی به دل راه ندهد.
2. آگاهی صحیح و کافی از دین
مبلّغ دینی شایسته کسی است که درک صحیح و کافی از دین داشته باشد. چنانکه قرآن کریم به داشتن بصیرت در تبلیغ دین اشاره میکند و لزوم بهرهمندی مبلّغ از بصیرت و آگاهی لازم از دین را به روشنی بیان میکند: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِين» (یوسف/ 108)؛ بگو: «اين راه من است من و پيروانم با بصيرت كامل، همهی مردم را به سوى خدا دعوت مىكنيم! منزّه است خدا! و من از مشركان نيستم!.
در تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن ذیل آیه چنین آمده است: «شخص دعوت كننده بايد با اطمينان، بصيرت و دليل قاطع تبلیغ و دعوت نماید» (طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص412).
و همچنین در آیهای دیگر عدم آگاهی کافی و لازم نشانهی انحراف و کج فهمی معرّفی شده است. چنانکه می فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلا» (نساء/51)؛ آيا نديدى كسانى را كه بهره اى از كتاب (خدا) به آنان داده شده، (با اين حال)، به «جبت» و «طاغوت» [بت و بتپرستان] ايمان مىآورند و دربارهی كافران مى گويند: «آنها از كسانى كه ايمان آورده اند، هدايت يافته ترند»؟!
در تفسیر نور ذیل آیهی فوق آمده است: «آگاهى ناقص از دين، زمينه ى انحراف است» (قرائتی، ج2، ص304). بنابراین مبلّغان و فعّالان عرصهی دینی اگر اطّلاعات صحیح و کافی در رابطه با کتاب(قرآن) نداشته باشند به مرور زمان به سرنوشت مخاطبان آیه(برخی از یهودیان) گرفتار خواهد شد و به صورت ناخواسته برخی مسائل باطل را به عنوان حق معرّفی خواهند نمود.
3. دعوت عملی به دین
فقدان دعوت عملی و بسنده کردن به گفتار همواره مورد توبیخ است. چنانکه قرآن کریم میفرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» (صف/ 2)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا سخنى مىگوييد كه عمل نمى كنيد؟!.
علّامه طباطبایی ذیل این آیه مینویسد: «گفتار آيه در زمينهی توبيخ است، مى خواهد مؤمنين را به خاطر اينكه بدانچه مى گويند، عمل نمى كنند توبيخ كند» (علّامه طباطبایی، ج19، ص248). صاحب تفسیر نمونه نیز مینویسد:« مخاطب آیه، مؤمنان واقعى هستند امّا مؤمنانى كه هنوز به سر حدّ كمال ايمان نرسيده و گفتار و كردارشان هماهنگ نشده است» (مکارم شیرازی، ج24، ص62).
پیامبر اکرم(ص) در تمثیلی زیبا، دعوت بدون عمل را توصیف نموده و می فرمایند:«يا أباذرّ! مثل الذي يدعو بغير عمل، كمثل الّذي يرمي بغير وتر» (مجلسی، ج74، ص85)؛ اى اباذر! مثل كسى كه بىعمل، دعوت (تبليغ دين) كند، همچون كسى است كه بدون بستن زه بر كمان تير بيندازد.
در تفسیر نمونه آمده است: «تأثير عميق «دعوت عملى» از اينجا سرچشمه مى گيرد كه هر گاه شنونده بداند گوينده از دل سخن مى گويد و به گفتهی خويش صد در صد ايمان دارد، گوش جان خود را به روى سخنانش مى گشايد و سخن كه از دل برخيزد بر دل مى نشيند و در جان اثر مىگذارد و بهترين نشانهی ايمان گوينده به سخنش اين است كه خود قبل از ديگران عمل كند» (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج1، ص215).
4. برخورداری از روحیهی زهد و ساده زیستی
یکی از عوامل شایستگی و موفّقیت ائمّهی معصومین(ع) در رسالت خویش، زهد و ساده زیستی و بیپیرایگی ایشان است. مبلّغان مظهر و نشانهی اسلام به حساب میآیند و رفتارشان بیش از دیگران در معرض نگاه و بررسی جامعه است و جامعه انتظار دارد که ایشان خودش را به مظاهر دنیا مشغول ننماید. علاوه بر این زهد و ساده زیستی آثار و برکات سازنده و فوق العاده مهمّی دارد.
علّامه در تفسیر المیزان، حقیقت زهد را چنین معرّفی میکند: «تعلّق نداشتن قلب آدمی به دنیا و امور مادّی دنیوی، چنانچه در حدیث معروف نبوی آمده است که دلبستگی به دنیا ریشه و اساس همهی خطاها و گناهان است (علّامه طباطبایی، ج19، ص169). روشن است که کسی که آسان زندگی میکند، کم خرج و کم هزینه است؛ خوراک، پوشاک، مسکن و مرکب ساده دارد و از تجمّلات دنیا دوری مینماید. او ساده زیست و بیپیرایه است و خویشتن را به تکلّف و مشقّت مبتلا ننموده و زندگی را بر اصل سادگی استوار نموده است. سادهزیستی نتیجهی نگرش انسان به دنیا و آخرت است که باعث میشود از تعلّق به دنیا پرهیز نماید.
همچنین حضرت علی(ع) میفرمایند: «الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْه» (نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت 439)؛ زهد بين دو كلمه از قرآن است، كه خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد» یعنی كسى كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده شادمان نباشد، همهی جوانب زهد را رعايت كرده است.
البته روشن است که زهد و ساده زیستی در مرتبهی اعلی کاری بس دشوار است! ولی به نظر میرسد که رعایت پایینترین درجهی زهد هم راهگشا باشد. بنابراین مبلّغ دین که ادامه دهندهی راه ائمه معصومین(ع) است، اگر حتّی مرتبهای کوچک از زهد و ساده زیستی ائمّه معصومین(ع) را به معنای حقیقی در زندگی خود وارد نماید، برکات و آثار ارزندهی این صفت بنیانی، چهرهی خود را نشان داده و منجر به بروز صفات فراوانی از جمله قناعت، رویش حکمت و بصیرت، شجاعت، پایداری، آسودگی خاطر و... میشود که موجب تسهیل مسیر موفّقیت مبلّغ دین و شایستگی ایشان خواهد شد. هم چنین با مطالعهی زندگی و سیرهی بزرگان و پیشوایان دین که تبلیغ و ترویج دین بر عهدهی آنها بوده است، درمییابیم که زهد و ساده زیستی درخشش ویژهای در زندگی آنها دارد این خود نشانگر اهمیّت و بنیانی بودن این صفت ارزشمند است.
5.خوش اخلاقی و خوشرویی
محبوبیت و مقبولیت یک مبلّغ دینی نقش بیبدیلی در کارآمدی او دارد. بدون محبوبیت و اقبال مردم، برای مبلّغ زمینهی تبلیغ دین فراهم نمیشود.آیات و روایات، ویژگی خوشاخلاقی و خوشرویی را مهمترین عامل ایجاد محبوبیت و مقبولیت معرّفی مینماید که کلید به بار نشستن نتایج ویژگیهای پیشین به حساب میآید به طوری که فقدان آن، تمام زحمات و تلاشهای ایشان در کسب ویژگیهای پیشین را تا حدّی ناکارآمد میکند و میوهی زحمات به بار نمینشیند. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «حُسْنُ الْخُلُقِ نِصْفُ الدِّين»(مجلسی، ج 68، ص393)؛ خوش اخلاقى نصف دين است. این روایت نشانگر این مطلب است که اگر ویژگیهای چهارگانهی پیشین به درستی ایجاد شود، در حقیقت نیمی از راه، طی شده و نیمی دیگر خوش اخلاقی است که موجب بارور شدن و به نتیجه رسیدن نیمهی اوّل و تکمیل آن میگردد و روشن است که وسط راه ماندن و نرسیدن به هدف نهایی، سخت گران است!
خداوند متعال در قرآن کریم خوش اخلاقی، مهربانی و نرم خویی پیامبر اکرم(ص) را عامل جذب مردم و عدم پراکندگی و تفرقهی آنها معرّفی مینماید و میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِك» (آل عمران/ 159)؛ به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مىشدند.
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب اخلاق در قرآن در مورد این آیه میگوید: «خلق و خوى نيكوى پيامبر(ص) يك رحمت الهى دربارهی او و دربارهی تمام امّت بود و به يقين اين نرمش و مهربانى و حسن خلق در هر كس باشد مايهی رحمت و بركت است» (مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج3، ص137). در واقع بسیاری از مردم به خاطر همین نرم خویی و خوش خلقی پیامبر اکرم(ص) به ایشان ایمان آوردند و دعوت او را لبّیک گفتهاند. تأثیر خوش اخلاقی و خوش رویی آن قدر زیاد است که در مرحلهی اوّل، موجب ایمان به شخص رسول اکرم(ص) شده و سپس زمینهی ایمان به اسلام را به راحتی فراهم مینموده است.
حضرت علی(ع) راه جذب دلها را خوش اخلاقی و خوشرویی دانسته و میفرماید:«قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّة فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْه» (نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت50)؛ دل هاى مردم گريزان است، به كسى روى آورند كه خوشرويى كند. همچنین در روایتی دیگر فرمودند: «طَلاقَةُ الْوَجْهِ بِالْبِشْرِ وَالْعَطِيّةِ، وَفِعْلُ الْبِرِّ وَبَذْلُ التَّحِيَّةِ داعٍ الى مَحَبَّةِ الْبَرِيَّة» (آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص434)؛ گشادهرويى با شادمانى و بخشش، نيكى و سلام كردن، موجب جلب محبّت مردم مىشود.
امام باقر(ع) نیز فرمودند: «صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ وَ حُسْنُ الْبِشْرِ يَكْسِبَانِ الْمَحَبَّةَ وَ يُدْخِلَانِ الْجَنَّة» (کلینی، ج2، ص104)؛ احسانهاى نيكو و خوشرویى، جلب محبّت كنند و به بهشت در آورند.
فهرست منابع
*قرآن کریم
**نهج البلاغه
1. آمدی، عبد الواحد، غررالحکم و دررالحکم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1366.
2.حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، چ2، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404ق.
3. حرعاملی، محمد بن الحسن، تفصیل وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1409ق.
4. زاهدی، عبدالرضا و محمّد کریمیدرچه، «زهد و ساده زیستی و نقش آن در رشد فردی و اجتماعی از منظر آیات و روایات»، مجلهی معرفت اخلاقی، ش14.
5. شیخ صدوق، ابو جعفر محمّد بن علی، من لا یحضره الفقیه، چ2، قم، انتشارات جامعهی مدرّسین، 1404ق.
6. طباطبایی، محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چ5، قم، انتشارات جامعهی مدرّسین، 1417ق.
7. طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: رضا ستوده، تهران: انتشارات فراهانی،1360.
8. قرائتی، محسن، پرتویی از نماز، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1369.
9. قرائتی، محسن، تفسیر نور، چ11، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383.
10.کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، چ2، تهران، انتشارات الاسلامی، 1362.
11. مجلسى، محمّد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق.
12. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب،1360.
13. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، بیجا، بیتا.
14.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.
15. موحدی نژاد، محمد، شیوهها و تجربههای تبلیغی، بیجا، 1383.
16. موسوی خمینی، روح الله، صحیفه نور تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثارامام خمینی، 1377.
17. نراقی، احمد، معراج السعاده، چ5، قم، انتشارات بهار دلها،1390.
18.نوری الطبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، 1408ق.
افزودن دیدگاه جدید