تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (7)؛ تبلیغ آینه محبت و عشق ورزی
نام نشریه: مبلغان، شماره 26
اساس و قوام زندگی اجتماعی مبتنی بر نوعدوستی، محبت به یكدیگر، عشق، علاقه و احترام است و رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران، در فطرت پاك انسانها، به ودیعه نهاده شده است.
در شریعت جهانی اسلام تاكید زیادی بر محبت و دوستی شده و به عنوان ركن مهم و اصلی ایمان مطرح گردیده است. امام صادق علیه السلام میفرماید: «هل الایمان الا الحب والبغض فی الله (1) ؛ آیا ایمان جز دوستی و دشمنی در راه خداست؟» چه زیباست كه این گوهر گران بها و پرقیمت زندگی را نثار مؤمنان و یكتاپرستان كنیم. و كیمیای عشق و علاقه خود را از آنان دریغ نورزیم.
كمال الدین حسین كاشفی بیهقی گفته است: «رحمت و شفقت یك ركن از اركان دین است؛ چنان كه از مضمون این حدیث استفاده میشود: «التعظیم لامرالله والشفقة علی خلق الله» قصر دین تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (7)
را بر این دو ستون (تعظیم امرالهی و شفقت بر بندگان خدا) بنا كرده اند و خانه شرع را بر این دو قاعده نهاده اند.» (2)
صاحب كتاب «آینه مكارم» گوید:
«این مطلب پوشیده نیست كه صلاح و سامان اجتماع، در سایه الفت، انس و محبت بین افراد آن اجتماع حاصل میشود؛ یعنی، جامعه وقتی سعادتمند است كه هر چه بیشتر بین افراد آن جامعه انس، مودت و الفت باشد... صلاح و سامان و رشد جامعه مبتنی بر این امر است و ارسال رسل و انزال كتب هم برای همین هدف بوده است؛ یعنی ایجاد الفت، انس، تعاون، همكاری و همیاری میان بشر...» (3)
تبلیغ، آینه تمام نمای محبت
كارسازترین شیوه در تبلیغ و ارشاد، محبت است. بزرگترین معجزه یك مبلغ، در مهربانی و نیك دلی او نهفته است. پایه و اساس تربیت دینی، پرورش اخلاقی، تزكیه و تهذیب نفوس، هدایت و ارشاد و... ، دوستی با مردم و ابراز عشق و علاقه به آنان است.
نشانهها و آثار دوستی را میتوان در دلسوزی، شفقت و رحمت، انس و علاقه، خیرخواهی، نرمی در گفتار، ملایمت در برخورد، مهربانی، عطوفت، خوش اخلاقی، دوری از خشم و غضب و... دانست.
به یقین میتوان گفت كه: «تبلیغ و ارشادی كه همراه با محبت و شفقت باشد، بهترین و ماندنیترین آثار را به جای خواهد گذاشت.»
فطرت مسلم سراپا شفقت است در جهان دست و زبانش رحمت است
مبلغان، باید با رفتار و گفتار خود ثابت كنند كه وعظ و نصیحت و تبلیغ آنان، نه از سر مال دوستی و مقام خواهی است و نه از سر دشمنی و سخت گیری؛ بلكه تنها از روی شفقت، دلسوزی و علاقه به زندگی سعادتمندانه، اخلاقی و معنوی برای مردم است.
خواجه نصیرالدین طوسی میگوید: «محبت اخیار، چون از انتظار منفعت و لذت حادث نشده باشد؛ بلكه موجب آن مناسبت جوهر بود و مقصد ایشان خیر محض و التماس فضیلت باشد، از شائبه مخالفت و منازعت منزه ماند و نصیحت یكدیگر و عدالت در معامله... به تبعیت حاصل آید.» (4)
پس شخصی كه دیگری را دوست دارد، نمیتواند شاهد گمراهی، فساد، معصیت و نگون بختی او و در نهایت داخل شدن وی در عذاب باشد.
در نتیجه بهترین دارایی خود (دانش و علم) را به او هدیه میكند تا او راه سعادت و نجات را بیابد و از بركات نصیحت، ارشاد و تبلیغ بهره مند گردد. از این رو است كه پیامبرصلی الله علیه وآله میفرماید: «نصیحت و خیرخواهی برای مؤمن، بر مؤمن واجب است.» (5)
«محبت و شفقت» جایگاه والایی در سخنان و سفارشهای قرآن، پیامبرصلی الله علیه وآله، امامان معصوم علیه السلام، عارفان و دانشمندان دینی دارد. قرآن كریم، بارها به این ویژگی پسندیده و انسانی پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره كرده و آن را باعث موفقیت و كامیابی آن حضرت در هدایت مردم تلقی كرده و ایشان را مهربان، رئوف و تشنه هدایت دانسته است: «لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمؤمنین رؤوف رحیم» ؛ (6) «قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.»
از سوی دیگر، به پیامبرصلی الله علیه وآله [و همه مبلغان دین] هشدار میدهد كه اگر ملایمت و عطوفت به خرج ندهد و برخورد خشنی با مردم داشته باشد، آنان از اطراف حضرت رسول، پراكنده خواهند شد: «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك» ؛ (7)
«پس به [بركت] رحمت الهی، با آنان نرمخو [و پرمهر] شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراكنده میشدند.»
نور خورشید و مه از عشق است عشق شور درویش و شه از عشق است عشق
جوشش عشق است كاندر میفتاد آتش عشق است كاندر نی فتاد
(مولوی)
گفتارهای عارفان و دانشمندان
امام سجاد علیه السلام میفرماید: «و اما حق المستنصح ان تؤدی الیه النصیحة ولیكن مذهبك الرحمة له؛ (8) حق كسی كه از تو نصیحت میخواهد این است كه او را تا حد توانایی ات نصیحت كنی و با او مدارا كرده و مهربان باشی.»
«نصیحت» ، به معنای پند و اندرز خالصانه و خیرخواهانه است و ركن اساسی تبلیغ، ارشاد و نصیحت دیگران است، پس باید با خیرخواهی و دلسوزی برای دیگران باشد.
با ده خاك آلودتان مجنون كند صاف اگر باشد، ندانم چون كند
(مولوی)
عارف الهی مرحوم بهاری همدانی انگیزه تبلیغ را رحمت و شفقت بر بندگان دانسته و مینویسد: «فرقه دیگری [از مبلغان و واعظان هستند] كه تهذیب اخلاق كرده و تصفیه نفس كدورات نموده و نفس را از شواغل و علایق دنیویه استخلاص فرموده و طمع خود را از خلق به سوی حق گردانیده و رحمت و شفقت بر عباد او را بر هدایت و ارشاد واداشته... .» (9)
عالم ربانی ملا مهدی نراقی نیز از این باب میگوید:
«از واعظان [كسی است] كه اهل تهذیب اخلاق و مراقبت دل و پاكی درون از آلودگی باشد و دنیا در چشمش كوچك نماید و طمع از خلق بریده و التفاتی به آنها نداشته باشد و مهربانی و شفقت بر بندگان خدا، او را به نصیحت و موعظه و رها ساختن ایشان از بیماریهای گناهان فراخوانده باشد... .» (10)
راغب اصفهانی گفته است:
«از علل و اسباب برقراری نظام آفرینش و استواری امور مردم، یكی محبت است؛ و دیگری عدالت.» خداوند میفرماید: «به تحقیق آنان كه ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند؛ خداوند بخشنده، برای آنان محبتی [در نزد دیگران] قرار میدهد.» (11) یعنی خداوند چنین افرادی را محبوب قلوب دیگران قرار میدهد... و این بیانگر این نكته است كه با دوستی و محبت، بهتر میتوان عقاید و افكار دینی را بین مردم رواج داد. حتی بیشتر از خشونت و تندخویی؛ زیرا خشونت موجب تنفر است، ولی محبت، الفت آور میباشد.» (12)
روشن است كه اگر تبلیغ و وعظ، حالت شفقت و دلسوزی به خود گیرد، كارسازتر و مؤثرتر خواهد افتاد زیرا:
1. مبلغ محبوب قلوب مردم میشود؛
2. تبلیغ از روی حقد، كینه، دشمنی و ستیزه جویی نیست؛
3. برای پول - شهرت و دنی ا نمیباشد؛
4. برای آزار و اذیت یا تحكم و فرمان دادن نیست؛
5. از روی خودخواهی، غرور و حقیر پنداشتن دیگران نیست؛
6. برای صرف انجام وظیفه نیست و فراتر از آن است؛
7. امری انسانی، الهی و از سر نوع دوستی و خیرخواهی است.
البته این امر، مستلزم آن است كه مبلغ با بیانی نرم و توام با عطوفت با مردم... [حتی گناه كاران و مفسدان] سخن گوید و از درشت گویی، دشنام و تحقیر دیگران و یا رفتارهای ریاكارانه بپرهیزد.
عارف مشهور مرحوم ملكی تبریزی میگوید: «واعظ در خلال سخنانش، با نرمی و مدارا و بیانی ساده و به روش پیامبران، به حقیقت حقه اشاره و با بیانی لطیف و الفاظ معروف دینی... این حقایق را به اذهان نزدیك كند.» (13)
دانشمند والا مرتبه، مرحوم محدث قمی رحمه الله، نیز گفته است:
« [مبلغ دینی باید] با نرمی و مدارا رفتار كند كه نرمی در همه كارها، اصلی است اساسی و بزرگ. در پایان وصیت خضر به حضرت موسی آمده است: «هیچ كس را بر گناهی سرزنش مكن. دوستترین كارها نزد خدای تعالی، سه چیز است، میانه روی به هنگام توانگری، گذشت در توانایی و قدرت بر كیفر و نرمی با بندگان خدا. هر كس در دنیا با دیگری نرمی كند، خداوند در آخرت با او نرمی و مدارا كند.» (14)
از محبت تلخها شیرین شود از محبت مسها زرین شود
از محبت دردها، صافی شود از محبت دردها، شافی شود
از محبت مرده زنده میكنند از محبت شاه، بنده میكنند
این محبت هم نتیجه دانش است كی گزافه بر چنین تختی نشست
(مولوی)
امروز جامعه ما - به خصوص نوجوانان و جوانان - تشنه معنویت و اخلاق و شیفته برخوردهای نیك هستند. ظواهر تمدن غرب و هجمههای شیطانی آنان چنان در تار و پود جوانان رخنه كرده كه جز با عشق و ایثار نمیتوان با آنان صحبت كرد.
جوانان، دشمن دین و معنویت یا روحانیت نیستند؛ بلكه از امر و نهی و بایدها و نبایدها فرار میكنند. آنان گرفتار دامهای تباه كننده مفسدان، فاسقان و مغلطه بازان هستند و تنها با محبت و دوستی و زبان ملایم میتوان با آنها صحبت كرد و از محاسن و فضایل مكارم اخلاقی سخن گفت. باید با جوانان دوستی كرد و از روی دلسوزی، به پند و نصیحت پرداخت و در این راه، سختیها، ناسزاگوییها و نافرمانیها را تحمل نمود.
تو ای شیخ حرم شاید ندانی جهان عشق را هم محشری هست
گناه و نامه و میزان ندارد نه او را مسلمی، نی كافری هست
(اقبال)
با شیوه عشق و محبت، هم بین خود مردم و نیز بین آنان و مبلغان دینی، الفت و انس ایجاد میشود و هم شرارههای عشق الهی در درون آنان فروزان میگردد. در این صورت آنان به سوی معشوق و محبوب حقیقی رهنمون میشوند.
راهكارهای بایسته تبلیغی
واعظان و مبلغان با توجه به این ایده، رفتاری مناسب و اخلاق و برخوردی خداپسندانه دارند، یعنی؛
1. شفقت و دلسوزی خود را شامل همه میكنند. در این صورت به افراد گناه كار، عصیانگر و فاسد نیز از روی ترحم و خیرخواهی نگاه میكنند و حتی در مورد خود نیز، دلسوز و شفیق هستند.
«ابراهیم اطروش میگوید: در كنار رود دجله همراه معروف كرخی نشسته بودیم؛ ناگهان عدهای از جوانان را دیدیم كه در قایقی نشسته و از رودخانه رد میشدند. آنان در ضمن حركت، سرگرم لهو و لعب بوده و به رقص و آوازه خوانی مشغول بودند.
بعضی از نزدیكان معروف كرخی، به او گفتند: آیا نمیبینی كه آنان معصیت خدا را انجام میدهند؟ سزاوار است كه نفرینشان بكنی!
معروف دستهایش را بلند كرد و گفت: «خداوندا، همان طور كه آنان را در دنیا شاد نمودهای، در آخرت هم شادشان بفرما». نزدیكانش گفتند: ما میخواستیم تو برای آنان نفرین كنی؛ ولی برای آنها دعا كردی؟! معروف در جواب گفت: منظورم این است كه اگر خدا بخواهد آنها را در آخرت شاد بفرماید، وسایل توبه كردن آنان را فراهم میآورد و باعث میشود كه آنان به سوی خدا بازگشت كنند.» (15)
2. رفتاری متین، همراه با خونسردی، منطقی، و محبت آمیز از خود ارائه میدهند.
3. مفید و مختصر صحبت میكنند و نفع مردم را همراه با خشنودی الهی در نظر دارند:
صاحب «المراقبات» نوشته است: «واعظ باید مانند پدری دانا كه در تربیت فرزندان خود، در پی اصلاح آنان است [نه زیان رساندن به آنان] مصالح و منافع آنها را در نظر گرفته و به حال آنان مفید باشد.» (16)
4. در وعظ و ارشاد و امر به معروف، احترام و شخصیت طرف مقابل را حفظ میكند و بر احدی، طعنه نمیزند.
صاحب رساله «میزان المعرفة» میگوید: «اگر واعظ و روضه خوانی! بر منبر آن گوی كه گفته باشند و خودت به آن گفتار معتقد باشی و طعن بر احدی مزن كه مبغوض گردی و در كلامت وقعی نماند. در نكوهش طایفه مبرم مباش كه وعظ تو دلپذیر نگردد.» (17)
5. اگر نصیحت و سخنشان را نپذیرفتند، آنان را طرد نمیكنند و موجب آزار و ناراحتی كسی نمیشوند. صاحب «تذكرة المتقین» ضمن سفارش به نیك رفتاری، میگوید: «... نه این كه مردم از او در حذر باشند كه آزارش به آنها نرسد.» (18)
6. در ایجاد خوف و رجا، افراط نمیكنند و گناهكاران را بر معصیتشان جری نمیسازند و با رفتار خود باعث گریز از دین و یاس و ناامیدی نمیشوند. مرحوم ملكی تبریزی گوید: «واعظ نباید در ترسانیدن و یا امیدوار كردن، آن قدر زیاده روی كند كه شنوندگان، مایوس یا مغرور شوند و یا چیزی بگوید كه شنونده غلو و زیاده روی كند.» (19)
مولا محمدمهدی نراقی رحمه الله گوید: «شكی نیست [كه برخی از واعظان] گمراه اند و دیگران را نیز گمراه میكنند؛ زیرا سعیشان گفتن چیزی است كه توده مردم را خوش آید تا بدین وسیله به اغراض فاسد خود برسند. از این رو پیوسته آنچه امید [نابه جا] را تقویت میكند، به زبان میآورند و بدین سان، جرات و گستاخی مردم بر گناهان و میل و رغبتشان به دنیا افزون میشود، به خصوص اگر خود این واعظ نیز به دنیا راغب و مایل باشد و از رسیدن مال به دستش شادمان گردد... پس چنین شخصی بیش از آن كه دیگران را اصلاح كند، فاسد میسازد... .» (20)
7. از تبلیغ و ارشاد دیگر مبلغان، خشنود و خرسنداند و بر آنان در هدایت كردن مردم، حسد نمیورزند.
8. نصایح و پندهای دیگران را در مورد خود با رویی گشاده و آغوشی باز میپذیرند و در صدد اصلاح اخلاق و رفتار خود برمی آیند.
9. مخاطبان را اشخاصی فهیم، دانا، دارای شخصیت و كرامت میدانند و از همین راه (كرامت و ارزش انسانی) به تبلیغ و ارشاد آنان میپردازند.
10. متواضع، خوشرو و خونسرد هستند و از رفتارهای تصنعی و ریاكارانه میپرهیزند. مرحوم بهاری همدانی نوشته است: «از جمله خصوصیات عالم [و مبلغ] آن است كه به خاطر خدای بزرگ، متواضع و فروتن باشد... .» (21)
11. صبر و بردباری فراوانی در این زمینه دارند و بر ناسزاگویی دیگران، شكیبا و صابرند. صاحب «تذكرة المتقین» میگوید: « [واعظ و مبلغ] باید صفتش این باشد كه هر قدر اذیت و آزارش كنند، متحمل شود و به خوشی قبول كند و بگوید: «اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون؛ خدایا قوم مرا هدایت كن؛ زیرا آنان نمیدانند.» (22)
12. در بیان احكام و دستورات الهی سخت گیری نمیكنند و آنها را به صورتی زیبا و دلپسند ارائه میدهند. مرحوم ملكی تبریزی نوشته است: « [واعظ] نباید با سخت گیری به بندگان و گفتن چیزهایی كه مردم نمیتوانند انجام دهند، آنها را متنفر و موجب بیزاری مردم از خیر، شرع، عبادات، علوم، پیامبران و خدای متعال گردد.» (23)
13. از آن جایی كه دلسوز همه هستند، تفرقه و اختلاف ایجاد نمیكنند و بر جهل و نادانی مردم نمیافزایند. صاحب المراقبات گوید: « [واعظ] نباید، مردم را در نادانی بیندازد یا فتنه انگیزی كند و باعث قتل، تاراج، اسارت و سایر ضررهایی شود كه ممكن ست به مسلمین برسد.» (24)
علم حق، غیر از شریعت هیچ نیست اصل سنت، جز محبت هیچ نیست
(اقبال)
طبیب مشفق
مبلغان فرزانه، همواره مانند طبیبی دلسوز و خیرخواه، به درمان امراض روحی مردم میپردازند و جامعه را از امراض تباه كننده، پاك میكنند. طبیبان حاذق، با دلسوزی و علاقه فراوان، بیماران خود را معاینه میكنند، آن گاه به مداوا و درمان آنان میپردازند، هر آنچه كه به نفع آنان است، تجویز میكنند و هر چیزی كه برای آنها ضرر دارد، از آن منع مینمایند.
مبلغان و ارشادگران نیز، با دلسوزی به مداوای بیماران مبتلا به مرض گناه و معصیت میپردازند و برای هر كس و طایفه و شغل و سنی، داروها و راهكارهای معین و مفیدی ارائه میكنند.
عارف الهی ملكی تبریزی رحمه الله میگوید: «واعظ باید شنوندگان خود را بیمارانی كه مبتلا به امراض معنوی مختلفی اند دانسته، خود را طبیب معالج و سخنان و موعظه هایش را، داروها و معجونهایی بداند كه میخواهد آنان را با آن معالجه كند.» (25)
عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی نیز میگوید: «عمده مطالب این كه... نظر او، نظر طبیب مشفق باشد. ببیند به چه نحو اصلح به دین و دنیای او است، آن نحو سلوك كند.» (26)
عاشقان را كار نبود با وجود عاشقان راهست بی سرمایه سود
جان تلخ و شور، پیش او برند جان چون دریای شیرین را خرند
گفتنی است كه خداوند از همه مهربانتر و دلسوزتر برای انسانها است و صلاح و خیر آنان را بیشتر از هر كس میداند. پس از خدای تعالی پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نسبت به همه، مهربان و رئوف بود و در جهت هدایت و ارشاد مردم سر از پا نمیشناخت، مشكلات و سختیها را تحمل میكرد؛ ملایم و خوش برخورد بود، سپس امامان معصوم علیهم السلام و در مرتبه بعد عارفان و دانشمندان الهی حائز این صفت خدا پسندانه میباشند. در تفسیر نمونه درباره این ویژگی نورانی پیامبرصلی الله علیه وآله آمده است:
خداوند میفرماید: «ما از جانب خود رسولی از خودتان برای هدایتتان فرستاده ایم كه از فرط محبت و نوع پروری، نادانی و گمراهی شما بر او سخت میآید و نمیتواند تحمل كند. بر آسایش و نجات شما بسیار حریص و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. مخصوصا این كه به جای «منكم» در این آیه «من انفسكم» آمده است كه اشاره به شدت ارتباط پیامبرصلی الله علیه وآله با مردم است. گویی پارهای از مردم، از روح جامعه در شكل پیامبر ظاهر شده است. به همین دلیل، تمام دردهای آنها را میداند؛ از مشكلات آنان آگاه و در ناراحتیها، غمها و اندوهها با آنان شریك است و با این حال تصور نمیشود سخنی جز به نفع آنان بگوید و گامی جز در راه آنها بردارد... .» (27)
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) امام صادق علیه السلام.
2) الرسالة العلمیة، ص 145.
3) آینه مكارم، روح الله خاتمی رحمه الله، ص 71.
4) اخلاق ناصری، خواجه نصیر طوسی، ص 267.
5) علم اخلاق اسلامی، ص 256.
6) توبه / 28.
7) آل عمران / 159.
8) من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 376.
9) تذكرة المتقین، ص 104.
10) جامع السعادات، ج 3، ص 30.
11) تحریم/ 16.
12) كرانه سعادت، ترجمه الودیعة الی مكارم الشریعة، ج 1، ص 216.
13) المراقبات (اعمال السنة) ، ص 291.
14) مجله حوزه، شماره 47، ص 92.
15) المحجة البیضاء، ج 7، ص 267.
16) المراقبات (اعمال السنه) ، ص 287.
17) ضمیمه «عرفان الحق» ، ص 262.
18) تذكرة المتقین، ص 130.
19) المراقبات، ص 285.
20) علم اخلاق اسلامی، ص 357.
21) تذكره المتقین، ص 131.
22) همان، ص 130.
23) المراقبات، ص 285.
24) همان.
25) همان، ص 289.
26) تذكرة المتقین، ص 71.
27) تفسیر نمونه، ج 8، ص 206.
افزودن دیدگاه جدید