تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (13)
نام نشریه: مبلغان، شماره 36
«مبلغان وارسته» از عالمان پرهیزگار، از خود گذشته، دلسوز، پارسا، هدایت گر، هدایت شده، اهل تزكیه و تهذیب نفس، صاحب اخلاق شریف و بیداردلانی هستند كه این فرمایش امام علی علیه السلام را چراغ راهنمای زندگی خود قرار داده و ضمن تعلیم و تادیب خود، به هدایت و ارشاد دیگران میپردازند. «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیكن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ومعلم نفسه ومؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس ومؤدبهم (1) ؛ كسی كه خود را در مقام پیشوایی و امام مردم قرار میدهد، باید بیش از آن كه به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش بپردازد و باید تادیب كردن او به عملش پیش از تادیب كردن به زبانش باشد. كسی كه معلم و ادب كننده خویشتن است، به احترام، سزاوارتر است از كسی كه معلم و مربی مردم است.»
بر این اساس هر كس كه میخواهد عالم دین و پیشوا و مقتدای مردم باشد، باید ابتدا خودش را اصلاح و تهذیب كند و به وسیله عمل، مردم را به سوی دین دعوت نمایند. او باید پیشوایان معصوم را الگوی عملی خود قرار دهد، چنانكه عالم ربانی شیخ حسین بحرانی مینویسد:
«با دقت در طریقه اهل بیت علیهم السلام و تتبع در آثارشان، در مییابیم كه آن بزرگواران، تنها با اخلاق كریمه خویش مردم را هدایت نموده و مجذوب دین ساخته اند و پیروان خود را نیز به همین امر دعوت كرده و فرموده اند: «مردم را با غیر زبانهای خود بخوانید»؛ یعنی، با اخلاق خوب و رفتار نیكوی خود، برای آنها الگو و نمونه باشید. (2)»
مبلغان وارسته و فرزانه، با داشتن اخلاق و رفتار نیك و الهی، میتوانند آثار و بركات بی كرانی در جامعه داشته باشند وبا نفس معنوی و اخلاق پسندیده خود در مردم یك شهر، روستا، محله و... تاثیر بگذارند.
«مبلغان وارسته»، از قید نام و شهرت و نان رسته اند و دل در سودای عشق دوست نهاده اند تا بلكه بر تعداد عاشقان و دلدادگان دوست بیفزایند و از این رو برترین و با فضیلتترین انسانها به شمار میروند. عالم بیدار دل سید جعفر كشفی رحمه الله درباره فضیلت مبلغان و اهمیت كار آنان مینویسد:
«فضیلت و مرتبه دو طایفه از مبلغان (مبلغانی كه اصلا طمع در كسی ندارند و اجری از كسی نمیخواهند و در مرتبه لافت خدای، وراثت انبیا و ائمه، ثابت و مستقیم اند) از حد گذشته و در تلو مرتبه پیغمبران و بالاتر از مرتبه مفتی میباشد، چون كه وعظ نمودن آخر مرتبه و آخر كمال فتوا دادن و تعلیم نمودن است. و حق این طایفه بر مردمان شدیدتر است از حق مفتیان و این دو طایفه چون كه ارشاد و عمل موعظه ایشان از دل و از روی اخلاص و بدون غرض میباشد، به مضمون «الا من اتی الله بقلب سلیم» (3) دل ایشان مقرون به اخلاص و سالم از طمع، ریا، شك و شرك میباشد و لهذا كلام و موعظه ایشان تاثیر میكند و به دل میرسد و بندگان به آن منتفع میگردند و عمل خلافت ایشان مر خداوند و انبیا، مثمر ثمر میگردد و لیكن تاثیر كلام و موعظه آن یكی كه عالم به ظاهر و باطن هر دو میباشد، به مراتب سریعتر و شدیدتر میباشد، چون كه كلام و موعظه از عالم بالاتر از دل و از عالم مشاهده و عیان - كه عالم روح میباشد - صدور مییابد و سر تا پای او همگی وعظ و كلام شده است. (4)»
از این جاست كه وقتی حواریین از حضرت عیسی علیه السلام پرسیدند كه مجالست با كه بنمائیم؟ آن حضرت فرمودند: «من یذكركم الله رؤیته ویزید فی علمكم منطقه ویرغبكم فی الآخرة عمله (5) ؛ با كسی [مجالست كنید] كه دیدن او شما را به یاد خداوند بیندازد و نطق و كلام او بر علم شما بیفزاید و عمل او شما را در مورد آخرت ترغیب كند.»
اصولا بدون تزكیه و تهذیب نفس، تبلیغ و ارشاد دیگران معنا و مفهومی ندارد و دست زدن به این كار شریف، اقدامی سخت و پرخطر مینماید.
نفس خود ناكرده تسخیر ای فلان چون كنی تسخیر نفس دیگران
نفس را اول برو در بند كن پس برو آهنگ وعظ و پند كن
منبری بگذار بهر خود نخست وانگهی برجه به منبر تند و چست
تا تو را سوزی نباشد در جگر دم مزن كاندر دمت نبود اثر
امام راحل رحمه الله درباره اهمیت تزكیه و تهذیب نفس قبل از اصلاح و ارشاد دیگران میفرماید: «باید دانست كه مشكلترین امور و سختترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا و حفظ قلب نمودن است در این طریقه و از این جهت است كه اگر كسی در این طبقه به وظایف خود عمل كند و با اخلاص نیت وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون كشد و پس از اصلاح خود، به اصلاح دیگران پردازد و نگه داری از ایتام آل رسول نماید؛ چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار آید. (6)»
پس این تزكیه و تهذیب و خودسازی، باید از همان اوان تحصیل و در مراكز علمی صورت گیرد و پایههای اخلاقی مبلغان از همان جا مستحكم شود. مرجع فقید شیعه آیت الله العظمی بروجردی نیز بر این باور بود كه: «اولین برنامهای كه برای فراگیران علوم دینی ضرورت دارد، پالایش درون، تطهیر روان و تهذیب نفس میباشد، زیرا تمامی فضایل بر این محور میگردند و تا آلودگیها از قلب پاك نشوند، تحصیل علم و رسیدن به مقامات بالای علمی انسان را نجات نخواهد داد. كسی كه میخواهد جامعه را اصلاح كند، باید در مركز علمی، خود را مهذب نماید. (7)»
امید آن كه همه ما كه در - دانشگاه اهل بیت علیهم السلام علم آموزی میكنیم - از مكتب دین و اخلاق و معرفت آن بزرگان نیز دلدادگی و پارسایی آموزیم و بدانیم كه برتری و شرافت در دنیا و آخرت مربوط به پرهیزگاران و نیكوكاران است، نه عالمان بی عمل.
«اهل علم با سایر مردم تفاوت ندارند، بلكه مسؤولیت سنگین تری را بر عهده دارند. اگر از مردم تزكیه و تهذیب نفس و عمل صالح خواسته شده، از ما نیز همین امر را خواسته اند. اگر گنه كاری و اخلاق زشت، اسباب هلاكت و شقاوت اخروی است، علما و غیر علما در این جهت فرقی ندارند.
اگر گفته میشود كه ایمان و عمل صالح، تنها وسیله سعادت و كمال و نیل به مقام قرب الهی است، در مورد علما نیز همین امر ضرورت دارد. چنان كه بعضی مردم به بهشت میروند و بعضی به جهنم، بعض علما هم در دوزخ معذب خواهند شد. بنابراین اگر ما انتظار داشته باشیم كه بدون تزكیه و تهذیب نفس و بدون پرورش اخلاق نیك و بدون عمل صالح، به مقام قرب الهی و درجات عالیه بهشت نائل گردیم، سخت اشتباه میكنیم و مغرور هستیم. علم تنها نمیتواند ما را از عذاب دوزخ نجات دهد و به قرب خدا نائل گرداند؛ بلكه عمل لازم دارد... پس باید به این نكته توجه داشته باشیم كه ممكن است در اثر درسها، سخنرانیها و نوشتهها، منبرها، مداحیها و مرثیه خوانیهای ما، صدها و هزارها نفر هدایت یابند و به سعادت و كمال نائل گردند، لیكن سعادت و كمال آنان، مستلزم نجات و رستگاری ما نخواهد بود. ما به آنها گفته ایم و عمل كرده اند تا به سعادت و كمال رسیده اند، اگر خودمان اهل عمل نباشیم، ارشاد و هدایت آنها برایمان سودی نخواهد داشت (8) !!»
برخیز تا به عهد امانت وفا كنیم تقصیرهای رفته به خدمت قضا كنیم
بی مغز بود سر كه نهادیم پیش خلق دیگر فروتنی به در كبریا كنیم
كمترین و ضروریترین خواسته بزرگان دین از ما، عمل به گفتهها و سخنان خود ما است، یعنی ما حداقل در آنچه كه به دیگران میگوییم، عامل باشیم و نمونه كوچكی از مطلوب و مقصود مورد اشاره در سخنرانیها، وعظها و نصیحتهای خود باشیم.
اگر خود فراتر و برتر از گفتارها و تبلیغها باشیم و به تقصیرها و كاستیهای خود بینا شویم و با توبه و انابه، در صدد پاكسازی دل و جان برآئیم، در این صورت حتی نیازی به گفتن و صحبت كردن نداریم؛ بلكه عمل و رفتار ما خود «تبلیغ واقعی» دین خدا و معارف اهل بیت علیهم السلام خواهد بود.
در این جا به چند نكته درباره «مبلغان وارسته» اشاره میشود.
1- مبلغان وارسته و بایستهها
عارفان و دانشمندان اخلاق و ادب، سفارشها و رهنمودهای گران مایه و آگاهی بخشی در زمینه اخلاق و رفتار مبلغان و دانشمندان دینی دارند و خود نیز بهترین نمونه و الگوی این خواستهها و رهنمودها بودند.
یكم. نخستین سفارش و دستورالعمل اخلاقی و عرفانی به مبلغان و واعظان، اصلاح نفس و تصفیه درون از ناپاكیها و نقصها و مواظبت بر دوری از گناهان و محرمات است.
عارف كامل بهاری همدانی رحمه الله در این زمینه میفرماید:
«ابتدا بر خود مبلغ و دانشمند واجب است كه از اصلاح نفس خود آغاز كند و بر انجام طاعات وترك محرمات مواظبت كند.» (9)
همو میفرماید: «فرقهای از [واعظان] هستند كه تهذیب اخلاق كرده و تصفیه نفس از لوث كدورات نموده و نفس را از شواغل و علائق دنیویه استخلاص فرموده و طمع خود را از خلق به سوی حق گردانیده اند....» (10)
دوم. مبلغان سعی كنند، جمیع مكارم و فضایل اخلاقی را در خود جمع كنند و از دنیاپرستی و مال دوستی گریزان باشند. عالم ربانی سید جعفر كشفی مینویسد: «عالمان و مبلغان، منزه باشند و تواضع، فروتنی، شكسته نفسی، حلم و بردباری در تعلیم و فتوا دادن به مردمان را شیوه و شعار خود سازند و زهد در دنیا و اعراض از زخارف و امتعه و لذات فانیه آن را بنمایند و یاس از نفس و ریا و خلق پرستی را التزام نمایند و طریقه اخلاص و توكل و رغبت در آخرت و تهیؤ بر مردن قبل از آمدن مرگ را، زاد و توشه خود نمایند. (11)»
سوم. جهاد اكبر و مبارزه بی امان با خواهشهای نفسانی و هواهای درون، از صفات بایسته مبلغان است كه در هیچ حال نباید ترك شود. عارف بنام ملكی تبریزی رحمه الله در این زمینه مینویسد: «از كارهای مهم برای اهل علم، امامت جماعت و وعظ است... اگر عالم، قوی و مجاهد بوده و از كسانی باشد كه مدتی با نفس خود جهاد كرده و در طول جهاد، راههای پنهان نفوذ شیطان و پوششهای هوای نفس را پیدا كرده، نباید امامت جماعت و وعظ را به كلی رها كند، زیرا این دو مورد اهتمام شرع است. (12)»
چهارم. از خصال و ویژگیهای دیگر مبلغان و دانشمندان در نظر عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی رحمه الله فروتنی، داشتن خوف و خشیت از خدا و خشوع و خضوع دائمی است:
«باید شكسته و حزین و ساكت و سرپایین باشد و آثار خوف و خشیت و خضوع و خشوع در وی نمایان باشد كه هر كه او را ببیند، متذكر به الوهیت گردد. سیمای او دلالت بر علم كند [... هم چنین] باید اهتمام او به علم باطن و مراقبه قلب و شناختن طریق سلوك اخروی پیش از همه كار [ها] باشد. (13)»
پنجم. تخلق و زینت یافتن به اخلاق و مكارم برجسته و فضایل انسانی، از دیگر صفات و ویژگیهای «مبلغان وارسته» است. شارح رساله سیر و سلوك، آیت الله مدرس هاشمی ضمن اشاره به این مهم، میگوید:
«همه افراد - به خصوص علما و طلاب و مدرسین محترم و كسانی كه در لباس روحانیت هستند - لازم است خود را متخلق به فضایل اخلاقی كنند و با كوشش و مجاهدت، خود را از رذایل اخلاقی، تخلیه كنند تا گفتارشان در دیگران مؤثر افتد؛ چه آن كه موعظه اگر از دل بر آید، بر دل نشیند.
امام باقر علیه السلام میفرماید: «ان الموعظة اذا خرجت عن القلب دخلت فی القلب واذا خرجت عن مجرد اللسان، لن تتجاوز الآذان؛ موعظه اگر از دل خارج شود، در دل مینشیند و اگر صرف لقلقه زبان باشد، از گوشها، تجاوز نمیكند. (14)»
ششم. یكی دیگر از صفات و ویژگیهای اخلاقی و عرفانی ناصحان و واعظان، داشتن سوز و گداز در مجالس سخنرانی است. در این باره دانشمند گران پایه مرحوم محدث نوری رحمه الله مینویسد:
«سزاوار است كه ارباب دانش و بینش، مجالس مصائب حضرت ابی عبدالله علیه السلام را... به دست دیندار دلسوزی دهند كه در مجالس، اهل تقوا و دیانت و غیرت و عصبیت، بخوانند و بسوزند و بگریند و از خدای تعالی تعجیل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و... را بخواهند. (15)»
هفتم. الگو برداری از عارفان و حكیمان و رعایت شؤون علم و حكمت، از صفات برجسته مبلغان و عالمان دین است. آنان هم خود كسب نور و صفا میكنند و هم به دیگران گرمی و صفا میبخشند. علامه راغب اصفهانی در این رابطه میگوید:
«بر واعظ لازم است كه تناسبی با حكما داشته باشد تا بتواند از آنها استفاده كند... و مناسبتی هم با مستمعین خود داشته باشد تا آنان بتوانند از او بهره گیرند... مانند پیامبر كه خداوند او را از بشر انتخاب كرد و قدرت ملائكه را به او داد تا بتواند احكام الهی را از ملائكه بگیرد و به مردم برساند....
سزاوار است كه واعظ خود موعظه پذیرد و سپس دیگران را موعظه كند...، بلكه مانند خورشید باشد كه به ماه نور میدهد و خودش بیش از آنچه به ماه میدهد نور دارد و مانند آتش باشد كه آهن را داغ و سرخ میكند و خودش داغی بیشتری دارد. نیز بر او لازم است كه اعمالش برخلاف گفتارش و حالاتش تكذیب كننده زبانش نباشد....» (16)
2- آفات و كاستیها
كسی كه اهل وعظ و تبلیغ است، سعی میكند كه از آفتهای این راه دوری جوید و كاستیها و معایب را برطرف سازد و اخلاق و رفتار خود را زینت دهد. در این صورت میتواند به هدایت و ارشاد دیگران مشغول شود.
امام عارفان حضرت صادق علیه السلام میفرماید:
«لا یصلح لموعظة الخلق الا من جاوز هذه الآفات بصدقه واشرف علی عیوب الكلام وعرف الصحیح من السقیم وعلل الخواطر وفتن النفس والهوی؛ (17) آن كسی شایستگی موعظه خلق را دارد كه با صداقت از این آفتها گذشته باشد و بر عیوب سخن گفتن واقف باشد و درست را از نادرست تشخیص دهد و به بیماریهای دلها و فتنهها و هوای نفس آشنایی داشته باشد.»
امام علیه السلام درباره این آفات و كاستیها میفرماید:
«آفة العلماء عشرة اشیاء: الطمع والبخل والریاء والعصبیة وحب المدح والخوض فیما لم یصلوا الی حقیقته والتكلف فی تزیین الكلام بزوائد الالفاظ وقلة الحیاء من الله والافتخار وترك العمل بما علموا (18) ؛ آفات اهل علم ده چیز است: طمع و بخل و ریا و تعصب در رای و علاقه به ستایش و فرورفتن در چیزی كه به حقیقت آن نمیرسند و به سختی انداختن خود برای زینت بخشیدن به سخن با الفاظ زیاد و كم شرمی از خدا و فخرفروشی و عمل نكردن به آنچه كه میدانند.»
امام راحل رحمه الله نیز میفرماید: «اگر شما درس بخوانید، ممكن است عالم شوید؛ ولی باید بدانید كه میان مهذب و عالم خیلی فاصله است... مواظب باشید مبادا پنجاه سال با كد یمین و عرق جبین در حوزهها، جهنم كسب نمایید؛ به فكر باشید. در زمینه تهذیب و تزكیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم كنید. خدا نكند انسان بیش از آن كه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ پیدا كند؛ خود را میبازد. تا ریش سفید نشده، كاری بكنید. (19)»
از آن جایی كه مبلغان و واعظان، در هدایت و راهنمایی بشر، از پیامبران و امامان پیروی میكنند و برجایگاه رفیع ارشاد و هدایت تكیه زده اند، باید خود را از آفات و كاستیهای این راه در امان دارند و از رذایل و خصلتهای ناپسند اخلاقی دوری جویند.
عالم ربانی سید جعفر كشفی رحمه الله در این رابطه مینویسد:
«باری مرتبه ایشان (واعظان و ارشاد كنندگان)، بعد از مرتبه پیغمبران است و بالاتر از آن مرتبهای نمیباشد و خلیفه اعظم و اقدم خداوند میباشند در نشر نمودن و تعلیم كردن علم به بندگان و باید كه قدر این مرتبه را بدانند و خود را از آفات محفوظ دارند و آفات این مرتبه، كبر، نخوت، تندخویی، حب دنیا، حب جاه و ریاست، حب خوراك، حب خواب، حب راحت، حب زنان، حرص مال و جمع مال، حسد، اتباع هوا و طمع در خلق است و باید كه از همه اینها اجتناب نمایند و منزه باشند. (20)»
مبلغان وارسته و كاستیها
مبلغان وارسته، مواظب گفتار و كردار خود بوده، از محدوده دین خارج نمیشوند.
آنان همواره مراقبت میكنند تا در دامهای گسترده در مسیر تبلیغ گرفتار نیایند. در ذیل نحوه برخورد آنها با خطرات و تهدیدها را بیان میكنیم:
یكم. مبلغان وارسته، مواظب و مراقب تفاوت گفتار با كردار و اختلاف عمل با سخن میباشند و به خطرات آن واقف اند. عارف روشن ضمیر آقا ملكی تبریزی میگوید:
«گاهی تفاوت عمل واعظ با سخنش، باعث جرات شنونده بر گناهان و بی اعتقاد شدن او به علما و حتی پیامبران میگردد، به گونهای كه او را از دین خارج میكند. (21)»
دوم. مبلغان وارسته، عشق دنیا و مادیات را در دل ندارند و از خودپرستی و خود فریبی دوری میجویند و رذایل نفسانی را از دل وجود خود میزدایند. شارح رساله سیر و سلوك در این زمینه مینویسد:
«انسانی كه خود عاشق دنیا و مادیات است، خودپسند و خودخواه است، رذایل نفسانی را از خود نزدوده است و... دعوت او دیگران را به فضایل، جز لقلقه زبان نخواهد بود.»
نقل میكنند: «حسن بصری، روی منبر مردم را موعظه میكرد. بزرگی وارد آن جمع شد و این شعر را خواند:
وغیر تقی یامر الناس بالتقی طبیب یداوی الناس و هو علیل
«آدم بی تقوایی كه مردم را به تقوا میخواند، طبیبی را ماند كه خود علیل و بیمار است و میخواهد دیگران را معالجه كند.»
آخرین سخن این كه طالب علم، باید مواظب آفات آن كه مهمترین آنها عجب و غرور است باشد، مطالب بزرگان را خوب درك كند و نسبت به اعمال عبادی مقید و در توسل به ائمه هدی علیه السلام مداومت داشته باشد. (22)»
سوم. مبلغان و اهل علم، همواره به معاد، قیامت و عذابهای دوزخ باور و یقین دارند و هیچ وقت در خدمت هواهای نفسانی و خواهش شهوت قرار نمیگیرند و میدانند كه این آفات و كاستیها، آثار و نتایج شومی را برای آنان در پی دارد. صدرالمتالهین شیرازی در این رابطه به اهل علم هشدار میدهد كه:
«بسیاری از منتسبان به علم و دانشمندی، از احوال نفس و درجات و مقامات وی در روز قیامت غافل اند و اعتقاد به معاد - چنانكه باید - ندارند؛ اگر چه به زبان اقرار به معاد مینمایند و به لفظ اظهار ایمان به نشاه باقی میكنند، لكن دائما در خدمت بدن و دواعی شهوت نفس میكوشند و راه هوا و آرزوها میپیمایند و پیروی مزاج و تقویت جسد و شاگردی جالینوس طبیعت میكنند و یك گام از خود بیرون نمینهند و در طاعت قوای نفس اماره، نقد عمر عزیز را صرف نموده، پیر میشوند و به زبان حال با خود مثل این مقال میگویند:
آزادی هر دو كون میخواست دلم در بندگی نفس و هوا پیر شدم
هم چنین اكثر عالمان بی علم و ناسكان بی معنا، آخرت را بعینه دنیا تصور كرده، به طمع «فیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین» (23)، «اعمال بدنی و عبادات بی معنا به جای آورده، فی الحقیقه غافل و عاطل از یاد خدایند، عبادت نفس و هوا میكنند و ترك معرفت مبدا و معاد نموده اند...» (24)
چهارم. مبلغان و واعظان میدانند كه اگر آنان كارهای ناپسند و خلاف انجام دهند، عدهای از افراد ضعیف الایمان و بهانه جو، سوء استفاده خواهند برد و به آنها تاسی خواهند جست. از این رو در آشكار و پنهان، مواظب و مراقب رفتارها و گفتارهای خود میباشند و بهانه به دست افراد ضعیف الایمان نمیدهند.
علامه راغب اصفهانی میگوید:
«كسی كه در مسند وعظ نشیند و كار زشتی انجام دهد، عدهای به او تاسی میكنند و آن واعظ علاوه بر وزر و گناه عمل خویش، حامل وزر و گناه آنها نیز خواهد بود، همان گونه كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «كسی كه سنت زشتی را پایه گذاری كند، گناه آن و گناه هر كسی كه بدان عمل كند، بر او خواهد بود. (25)»
پنجم. مبلغان و واعظان، به صحبت و سخنرانی بسنده نمیكنند و میدانند كه با گفتن پارهای از فضائل اخلاقی، خود بدانها آراسته نخواهند شد و اگر به گفتههای خود عامل نباشند، حتی ثواب و بهره معنوی نیز از آن نخواهند برد.
عالم ربانی مولا مهدی نراقی میگوید:
«فریفتگان واعظان بسیارند. برخی از آنان، درباره اخلاق و صفات نفس از خوف و رجا، توكل، رضا، صبر، شكر و مانند اینها، سخن میگویند و چنین پندارند كه به گفتن اینها و دعوت مردم به اینها خود نیز به اینها موصوف میگردند، حال آن كه در واقع از آنها جدا و دورند، مگر به قدر اندكی كه عوام مسلمین از آنها خالی نیستند! چنین واعظی گمان میكند كه غرض او اصلاح خلق است نه چیزی دیگر...! با وجود این اگر مردم رو به واعظی دیگر آورند و به دست وی به صلاح آیند و او برای ارشاد و اصلاح بهتر و قویتر باشد، از غصه و حسد نزدیك به مردن رسد... (26)»
در این رابطه عالم عارف، بهاری همدانی مینویسد:
« [از واعظان كسی است كه] خود پر است از رذایل و خالیست از فضایل، گمان كرده محض قول و عارف شدن بر اصطلاحات و فهمیدن معنای الفاظ و عبارات، او را داخل در سالكین الی الله میكند یا صرف اصلاح خلق و هدایتشان به سوی حق، او را مستحق جزای رب العالمین مینماید.
خبر ندارد از حسرت روز قیامت و واقع شدن او بر تاسف و ندامت....» (27)
ششم. مبلغان و واعظان مهذب، همواره بر مدار و محور «اخلاص و تقوا» حركت میكنند و از افتادن در دام خواستههای نفس و ریا و دروغ و... هراسان اند و خود را از این مهلكه دور نگه میدارند. محدث نوری رحمه الله در تبیین وظایف واعظان مینویسد:
«اگر شیطان او (مبلغ و واعظ) را از این پله (اخلاص و تقوا) لغزاند و هوای نفس او را در دام دامن ملوث دنیا كشاند و برای تحصیل مال... یا نشر فضل و كمال در اقطار امصار و بلاد و رسیدن محاسن گفتارش در اسماع عباد، بر منبر آید و سخن گوید و روضه بخواند، خود را به مهالك عظیمه انداخته كه امید نجات در آن نیست. (28)»
هفتم. مبلغان و اهل علم، به جهت قداست و اهمیت كارشان، از دست زدن به فعالیت و كسبهای شبهه ناك و مخالف با شؤون وزی طلبگی دوری میجویند و با قناعت و عزت نفس، به وظایف تبلیغی و رسالت دینی خود مبادرت میورزند. در نتیجه با فروتنی و تواضع با مردم رفتار میكنند و هیچ حب و بغضی نسبت به آنان ندارند. صاحب كتاب «ادب الدنیا والدین» میگوید:
«از آداب علما این است كه خود را از شبهههای كسب، منزه و به دور دارند، و به جای رنج بردن در طلب مال، به اندك قناعت كنند....
اما اخلاقی كه لازم است علما به آن آراسته باشند، همان است كه به ایشان سزاوارتر و برای آنان لازم است و آن فروتنی و دوری از خودپسندی است، چون فروتنی موجب روی آوردن مردم و خودپسندی موجب نفرت آنان میشود. صفت آخر برای هر كسی زشت و برای علما زشتتر است، چون مردم به آنان اقتدا میكنند. (29)»
3- با مردم و برای مردم
تبلیغ و هدایت، چیزی جز عشق و علاقه به مردم و دوست داشتن و دلسوزی برای آنان نیست. از این رو مبلغان با شناخت روحیات و خواستههای مردم و آشنایی با نقاط ضعف و قوت آنان، راه كارهای مناسبی در تبلیغ اتخاذ میكنند و از زوایای مختلف به ارشاد و هدایت مردم میپردازند، مرحوم سید جعفر كشفی رحمه الله در این رابطه مینویسد:
«سبب شدت و سرعت تاثیر موعظه این یكی، آن است كه این طایفه (واعظان و مبلغان) به جذبات عنایت حق، سلوك راه دین و سیر عالم یقین حاصل كرده اند و به حقیقت رسیده اند و از مكاشفات والطاف خداوندی، علم لدنی یافته اند و در پرتو انوار تجلی صفات حق، بینای حقایق و معانی و اسرار گشته اند... و كمین گاه مكر و حیله نفس را دانسته اند و قدر عقل، اندازه، حوصله، ذوق، شوق، میل، اراده و مرتبه هر طایفه را میدانند و از عالم شریعت، طریقت و حقیقت خبر دارند و به مقتضای آنها به قدرت تفاوت مرتبه مردمان، بیان میكنند تا هر كس حظ و بهره و نصیب خود را به فرموده «قد علم كل اناس مشربهم» بر میدارد و خلق را از خرابات دنیا، خمر شهوات و مستی غفلات، روی به حظایر قدس و معموره انس، مقعد صدق و شراب طهور میخوانند و میرانند و از وحشت و التفات به ما سوی الله و علایق دنیویه، آنها را منقطع و به استیناس آشیانه و انس و خلوت خانه «یحببكم الله» میرسانند و دیده هر كس، بر جمال كمال این طایفه نمیافتد و در... تحت قبای «لا یعرفونهم غیری» مستور و مجهول القدر میباشند. (30)»
مردان رهش زنده به جان دگرند مرغان هوا شبی ز آشیان دگرند
منگر تو بدین دیده به ایشان كایشان بیرون ز دو كون در مكان دگرند
پس از اینكه مبلغ، از بهترین راه كارها و شیوهها در تبلیغ سود جست و متناسب با روحیات و نیازهای مردم، به ارشاد آنان پرداخت، باید مدارا و سازگاری با مردم را پیشه خود سازد.
عالم ربانی شیخ حسین بحرانی، سازگاری و مدارا با مردم را یكی از صفات بایسته و ضروری دانشمندان و مبلغان میداند و از رسول گرامی اسلام نقل میكند كه فرمود:
«پروردگارم مرا به مدارا فرمان داده؛ همان گونه كه به انجام واجبات» و نیز از امام صادق علیه السلام نقل میكند:
«مدارا نمودن با مردم نیمی از ایمان است و مهربانی و نرمی نسبت به آنان نیمی از زندگانی است.»
سپس میافزاید:
«ای برادر! این كه برخی از مدعیان صلاح و تقوا در مقام ناسازگاری با مردم میگویند: مردم برای من اهمیتی ندارند و من نیازی به آنان ندارم و مردم كیستند؟!... همه اینها ناشی از پیروی نفس و جهل نسبت به روش اهل بیت علیهم السلام است. (31)»
مبلغان در هر حال نباید رابطه دوستانه و دلسوزانه خود را با مردم قطع كنند و به خاطر مسائل سیاسی و اقتصادی، از آنان جدا شوند. آنان در هر حال به واعظ و راهنما نیاز دارند و به واعظان و مبلغان وارسته عشق میورزند و همواره آنها را الگوی عملی خویش قرار میدهند.
4- دو مبلغ وارسته
مبلغان و واعظان مسلمان، همواره از پارسایان و صاحبدلان جامعه بودند و با رفتار و كردارهای نیك و آسمانی خود، خاطرههای ماندگاری از علم و عمل، تقوا و ورع، زهد و عبادت، نیكی و احسان، عشق و محبت، لطف و دلسوزی و... از خود به جای گذاشته اند كه یك نمونه كامل از این اشخاص، مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتی است.
وارستگی، آزادی از قید تعلقات، ساده زیستی، صداقت و بی ریایی، فداكاری و مردم یاری و خدمت گزاری، انزجار از مقام پرستی و زراندوزی و ریاكاری و شهرت طلبی،... و عشق خالصانه به خداوند، برجستهترین صفات او محسوب میشد. در كتاب «فضیلتهای فراموش شده» به بعضی از صفات برجسته ایشان اشاره شده است: «حاج آخوند را باید از شخصیتهای نادر الوجودی دانست كه جان و دل آنان از عشق به خدا به عنوان خالق و عشق به مردم به عنوان مخلوق لبریز بود. فقه او، علم او، مدرسه و مسجد او، با مردم داری و فداكاری و خدمتگزاری و از خود گذشتگی توام بود. عبادت و عرفان و زهد او، تعارضی با كار و تلاش و تولید و خدمت نداشت؛ بلكه تجلیات یك روح و یك شخصیت واحد بود.
متانت، دقت، نظم و برنامه ریزی، از ویژگیهای دیگر حاج آخوند ملاعباس بود. ساده زیستی و قناعت و سادگی در خوراك و پوشاك از مختصات بارز و كم نظیر او به شمار میرفت.
او بسیار از ترس خدا میگریست و محبت زاید الوصفی نسبت به خاندان رسالت داشت، به طوری كه هرگاه نام پیغمبر اكرم یا هر یك از ائمه اطهار علیهم السلام بر زبانش جاری میشد، اشكش جاری میگشت.
در منبر - خواه به هنگام موعظه یا به هنگام ذكر مصائب اولیای دین - خودش بیش از همه مستمعان میگریست و چون بسیار محتاط بود، غالبا هنگام موعظه یا گفتن مسائل دینی یا ذكر مصائب اهل بیت علیهم السلام از روی كتابهایی كه آنها را معتبر میدانست، میخواند و توجه بسیار به احوال زهاد و عباد داشت. (32)
چهره برجسته دیگر در عرصه وعظ و تبلیغ، عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی (استاد شهید مطهری رحمه الله) است. در حالات این مبلغ و واعظ برجسته آمده است:
«ایشان علی رغم همه فضایل و مكارمی كه داشت، اهل منبر و وعظ بود. پرهیزگاری و اعمال شایسته سبب میشود كه خداوند مهربان، قلب را رؤوف نماید؛ چنین ویژگی بركت زا است. علوم سودمندی از آن تراوش مینماید و نصایح آموزنده چون آب زلال چشمه سار، به سوی كشتزارهای تشنه جاری میكند.
حاج میرزا علی آقا شیرازی، چنین شیوهای را پیش گرفت و به دلیل تبعیت از تعالیم قرآن و دستورات ائمه علیهم السلام با آن تفكرات عمیق و اندیشههای والا، مهیای ارشاد جامعه از طریق وعظ و خطابه گردید. موعظه او با حكمت توام بود.
حاج میرزا علی آقا شیرازی، واعظی بود كه نفس او چون بهار به دلهای مستمعان طراوت میبخشید و آنان را شكوفا میكرد... سخن این عارف عابد، چون از ذخیره معنوی برخوردار بود، به مخاطبان خویش حرارت ایمان، گرمی تقوا و نورانیت دل میبخشید. (33)»
شهید عارف مرتضی مطهری رحمه الله درباره این مبلغ فرزانه مینویسد:
«عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی، به راستی مرد حق و حقیقت بود. از خود و خودی رسته و به حق پیوسته بود. با همه مقامات علمی و شخصیت اجتماعی، احساس وظیفه نسبت به ارشاد و هدایت جامعه و عشق سوزان به حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام، موجب شده بود كه منبر برود و موعظه كند. مواعظ و اندرزهایش چون از جان برون میآمد، لاجرم بر دل مینشست. هر وقت به قم میآمد، علمای طراز اول با اصرار از او میخواستند كه منبر برود و موعظه نماید. منبرش پیش از آن كه قال باشد، حال بود. (34)»
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) بحار الانوار، ج 2، ص 56؛ نهج البلاغه، قصارالكلم، ش 73.
2) سلوك عرفانی، ص 18.
3) شعراء/89.
4) میزان الملوك و الطوائف، ص 174.
5) بحار الانوار، ج 71، ص 189.
6) چهل حدیث، ص 322.
7) ناصح صالح، ص 217.
8) خودسازی (تزكیه و تهذیب نفس)، آیت الله امینی، ص 275 و 281.
9) تذكرة المتقین، ص 129 و 104.
10) همان.
11) میزان الملوك و الطوائف، ص 157.
12) المراقبات، ص 281.
13) تذكرة المتقین، ص 96.
14) شرح رساله سیر و سلوك، ص 53 و 54.
15) لؤلؤ و مرجان، ص 206.
16) بر كرانه سعادت، ص 138 و 139.
17) مصباح الشریعه، ص 192.
18) همان، ص 190.
19) امام خمینی، جهاد اكبر.
20) میزان الملوك و الطوائف، ص 157.
21) المراقبات، ص 287.
22) شرح رساله سیر و سلوك، ص 54.
23) زخرف/71. «در آن (بهشت) آنچه دلها میخواهد و چشمها از آن لذت میبرد موجود است.»
24) رساله سه اصل، ص 45.
25) بركرانه سعادت، ص 139.
26) جامع السعادات، ج 3، ص 28 و 29.
27) تذكرة المتقین، ص 103 و 104.
28) لؤلؤ و مرجان، ص 14.
29) ادب الدنیا والدین، ابوالحسن ماوردی، صص 134، 145 و 156.
30) میزان الملوك و الطوائف، ص 176.
31) سلوك عرفانی، ص 98 و 99.
32) فضیلتهای فراموش شده، صص 23، 90 و 100.
33) ناصح صالح (زندگی، اندیشه و اخلاق آیت الله حاج میرزا علی آقاشیرازی)، ص 177 و182.
34) سیری در نهج البلاغه، مقدمه.
افزودن دیدگاه جدید