تبلیغ نوشتاری در احادیث اسلامی
نام نشریه: مبلغان، شماره 38
سپیده سخن
تبلیغ از یك جهت بر سه گونه است:
1. تبلیغ گفتاری؛
2. تبلیغ رفتاری؛
3. تبلیغ نوشتاری.
در فرهنگ معمول مردم، «تبلیغ گفتاری» كه تبلیغی شنیداری است و با گوش و از راه شنیدن انجام میپذیرد، تبلیغ مطبوعتر و مقبولتری است تا «تبلیغ نوشتاری» كه تبلیغی دیداری است و با چشم و از راه دیدن انجام میگیرد.
یكی از دلیلهای این مطبوعی و مقبولی را میتوان در آسانی و ارزانی دستیابی به تبلیغ گفتاری نسبت به تبلیغ نوشتاری جست و جو كرد؛ اما در احادیث اسلامی - آن سان كه خواهید دید و خواهید خواند - گاه تعبیرها و تعریفها و حتی تعلیلهایی وجود دارد كه نشان میدهد «تبلیغ نوشتاری» در «احادیث اسلامی» ، از جایگاه مطبوعتر و مقبول تری برخوردار است. بدین رو، بر آن شدیم تا «40 حدیث» در این زمینه را برگزینیم و به دوستداران تبلیغ نوشتاری و احادیث اسلامی پیشكش كنیم؛ و اما قلم زدن در باب «تبلیغ رفتاری» را به فرصتی دیگر بسپاریم.
گفتنی است كه این احادیث را - برخلاف دیگر ترجمه هایمان - به طرز و سبكی دیگر ترجمه كرده ایم به گونهای كه ممكن ست شمیم «نوگرایی» از آن به مشامتان رسد؛ اما اندكی آن هارا تحمل نمایید و با این حدیث نگار، شعرهای زیرین را زمزمه كنید، شاید كه در چشم شما آید:
گر متاع سخن امروز كساد است «كلیم» تازه كن طرز كه در چشم خریدار آید
* * *
فسانه گشت و كهن شد حدیث اسكندر سخن نو آر كه نو را حلاوتی است دگر
امید داریم این «حدیث گزینی» و «حدیث نویسی» كه از سنت حسنه «چهل حدیث نویسی» برگرفته شده است، مطبوعتان آید و مقبولتان افتد:
چهل حدیث معصوم در این صحیفه آمد بود كزین صحیفه شمیم گل برآید
1) نخستین قلمزن كه بود؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«یا اباذر اربعة من الانبیآء سریانیون: ادم وشیث واخنوخ (وهو ادریس وهو اول من خط بالقلم) و نوح...؛ (1) ای ابوذر! چهارتن از پیامبرانند كه سریانی اند و آن آدم است و شیث است و اخنوخ است و نوح. و اخنوخ همان ادریس است و نخستین كسی است كه با قلم نوشته است.»
2) پژواك قلم تا كجا كه نمیرسد
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«ثلاث تخرق الحجب وتنهی الی ما بین یدی الله: صریر اقلام العلمآء ووطی اقدام المجاهدین و صوت مغازل المحصنات؛ (2) سه [بانگ طنین انداز] است كه پردهها میدرد و پژواك آن در فرجام به خدا میرسد: بانگ قلمهای دانشمندان؛ بانگ قدمهای مجاهدان؛ و بانگ چرخ بافندگی پاكزنان.»
3) چرا زكات دست خود نمیدهی؟
امام صادق علیه السلام:
«... زكوة الید البذل والعطآء والسخآء بمآ انعم الله علیك به وتحریكها بكتبه العلوم ومنافع ینتفع بها المسلمون فی طاعة الله تعالی...؛ (3) زكات دست بذل و دهش و بخشش است از نعمتهایی كه خدا به تو ارزانی داشته است و جنباندن آن است به نگارش دانشها و بهرههایی كه مسلمانان از آن در راه فرمانبری خدای بزرگ بهره مند شوند.»
4) مركب دانشوران، برتر آمد ز خون شهیدان
امام صادق علیه السلام:
«اذا كان یوم القیامة جمع الله عزوجل الناس فی صعید واحد ووضعت الموازین فتوزن دمآء الشهدآء مع مداد العلماء فیرجح مداد العلمآء علی دمآء الشهداء؛ (4) آن گاه كه روز رستخیز شود، خدای بزرگ همگان را در یك سرزمین گرد هم آورد و ترازوهای ارزش سنج در پیش نهاده شود. چون خونهای شهیدان با مركب قلم دانشمندان به سنجش آید، مركب قلم دانشمندان بر خونهای شهیدان برتری یابد.»
5) آنان كه ادیب ترند، از همسانان خود برترند
امام جواد علیه السلام:
«ما استوی رجلان فی حسب ودین قط الا كان افضلهما عند الله عزوجل ادبهما...؛ (5) دو كس كه در شرافت و دیانت همسنگ همند یافت نمیشود مگر آنكه نزد خدای بزرگ ادیب ترینشان برتر از دیگری است.»
6) فرهنگ مكتوب و این همه پاداش!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«المؤمن اذا مات وترك ورقة واحدة علیها علم تكون تلك الورقة یوم القیامة سترا فیما بینه وبین النار واعطاه الله تبارك وتعالی بكل حرف مكتوب علیها مدینة اوسع من الدنیا سبع مرات؛ (6) مؤمن چون از دنیا رود و برگهای دانش دار از خود بر جای نهد، این برگه در روز رستخیز، میان او و آتش دوزخ پردهای شود. و خدای خجسته و بزرگ برای هر حرفی كه بر آن برگه نوشته شده باشد، شهری به فراخناكی هفت گیتی به وی بخشد.»
7) ای قلمزنان! به كدامین راه میزنید؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«یؤتی بصاحب القلم یوم القیامة فی تابوت من نار یقفل علیه باقفال من نار فینظر قلمه فیما اجراه فان كان اجراه فی طاعة الله ورضوانه فك عنه التابوت وان كان اجراه فی معصیة الله هوی فی التابوت سبعین خریفا...؛ (7) در روز رستخیز، قلمزن را در تابوتی آتشناك بیاورند كه قفلهایی آتشناك نیز بر آن بسته باشند. آن گاه به قلمش بنگرند كه در چه راه به كار بسته است. اگر در فرمانبری و خرسندی كردگار به كار بسته است، آن تابوت از او برگیرند. و اگر در فرمان نابری كردگار به كار بسته است، هفتاد خزان در آن تابوت به عذابش كشند.»
8) تحقیقات و تالیفات خود را نقد بزنید
امام حسین علیه السلام:
«... من دلائل العالم انتقاده لحدیثه...؛ (8) ... از نشانههای دانشور، به نقد كشیدن سخن خویش است.»
9) اگر كه پاك نگاری جای تو در بهشت است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من مات ومیراثه الدفاتر والمحابر وجبت له الجنة؛ (9) هر كه از دنیا رود و میراثش دفترها و دواتها بود، باید بهشت ارزانی او شود.»
10) در سایه سار قلم، زندگی بس چه زیباست!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«... القلم من الله نعمة عظیمة ولولا القلم لم یستقم الملك والدین ولم یكن عیش صالح؛ (10) قلم نعمتی است بزرگ از سوی كردگار. و قلم اگر نبود، سیاست و دیانتی استوار نمیشد و زیستن خوشی در روزگار نبود.»
11) قلم جاودانه میكند همه را
امام صادق علیه السلام:
«تامل یا مفضل! ما انعم الله [به علی الانسان] ... الكتابة التی بها تقید اخبار الماضین للباقین واخبار الباقین للاتین وبها تخلد الكتب فی العلوم والاداب وغیرها...؛ (11) درنگی كن مفضل! از نعمتهای الهی برای آدمی «نوشتن» باشد كه به وسیله آن رخدادهای گذشتگان برای بازماندگان و رویدادهای زندگان برای آیندگان به بند كشیده میشود و نوشتارهای علمی و اخلاقی و جز آن جاودانه میماند.»
12) شگفتا! نوشتار برتر از گفتار گشته
امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«رسول الرجل ترجمان عقله وكتابه ابلغ من نطقه؛ (12) پیك آدمی نمایانگر خرد اوست و نوشتار آدمی رساتر زگفتار اوست.»
13) این گونه نگار
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«كتاب المرء معیار فضله ومسبار نبله؛ (13) نوشتار هر كسی نشان از فرزانگیاش دارد و میزان فرهیختگیاش را نمایاند.»
14) بركرانه قلمت چه جلوه گر است؟
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«عقول الفضلآء فی اطراف اقلامها؛ (14) خرد ورزیهای فرهیختگان [جلوه گر است] بركرانه قلم هایشان.»
15) كیفیت نوشته ات نشانه عقل توست
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«ثلاثة تدل علی عقول اربابها الرسول والكتاب والهدایة؛ (15)
سه چیز است نمودار خردمندی خردمندان: پیك است و نوشتار است و ارمغان انسان.»
16) فرصت از دست مده كه پشیمان میشوی
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«اكتبوا العلم قبل ذهاب العلمآء وانما ذهاب العلم بموت العلمآء؛ (16) دانش نگار باشید پیش از آنكه دانشوران از دست روند؛ كه با از دست رفتن دانشوران، دانش نیز از دست رود.»
17) تا نوشته ات باقی است پاداش تو هم جاری است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من كتب عنی علما او حدیثا لم یزل یكتب له الاجر ما بقی ذلك العلم والحدیث؛ (17) هر كه دانش یا سخنی از من نگاشته است، پاداش او نیز هماره نگاشته شده است تا هنگامی كه آن دانش و سخن برجا مانده است.»
18) خوشا آنان كه دائم در كتابند
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمودند:
«اكتب وبث علمك فی اخوانك فان مت فاورث كتبك بنیك فانه یاتی علی الناس زمان هرج لا یانسون فیه الا بكتبهم؛ (18) دانش خویش به نگارش در آر و در میان برادرانت گسترده دار. و چون مرگت فرا رسد، نگاشتههای خویش برای فرزندانت به ارث گذار؛ كه مردمان را روزگاری در پیش است آشوبدار و همدمی ندارند به جز نوشتار.»
19) نگارش، شكارچی دانش است
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«العلم صید والكتابة قید...؛ (19) دانش شكار است و نگارش دام [آن] است.»
20) تویی دلارام من
امام صادق علیه السلام:
«القلب یتكل علی الكتابة؛ (20) دل با نگارش مطمئن میشود.»
21) با مشكل حافظه، این كار باید كردن
امام حسن علیه السلام به فرزندان خود و فرزندان برادر خود فرمودند:
«فتعلموا العلم فمن لم یستطع منكم ان یحفظه فلیكتبه ولیضعه فی بیته؛ (21) دانش فراگیرید. و هر كه از شما در حفظ آن تاب و توان ندارد، دانش به نگارش آرد و در خانه خود نگه دارد.»
22) دانش در بند نگارش بكش
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«قیدوا العلم بالكتاب [بالكتابة]؛ (22) در بند [خویش] كشید دانش را با نگارش.»
23) بی نام تو نامه كی كنم باز
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«كل كتاب لا یبدا فیه بذكر الله فهو اقطع؛ (23) هر نگاشته كه یاد كردی از كردگار در آغازش نباشد، آن نگاشته بس گسسته باشد.»
24) ترك «بسم الله...» چون ترك نماز است
امام هادی علیه السلام به شخصی كه نامش داوود بود، فرمودند:
«... یا داوود لو قلت: ان تارك التسمیة كتارك الصلاة لكنت صادقا؛ (24) ای داوود! اگر بگویم آن كس كه «بسم الله...» را ترك كند همسان آن كس است كه نماز به جا نمیآورد، سخنی راست گفتهام.»
25) به نام آن كه رحمان و رحیم است...
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«بسم الله الرحمن الرحیم مفتاح كل كتاب؛ (25) بسم الله...» آغاز هر نوشتهای است.»
26) با خط زیبا بنویس: «بسم الله...»
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من كتب «بسم الله الرحمن الرحیم» فجوده تعظیما [لله] فقد غفر [الله] له؛ (26) هر كه «بسم الله...» با خط خوش نگارد تا بزرگی خدا را پاس دارد، خدا [نیز] وی را ببخشاید.»
27) به پر برگی كتابت نناز؛ به پر باری كتابت بناز!
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«احمق الناس من حشی كتابه بالترهات...؛ (27) هر كه نگاشته خویش با یاوه نگاریها انباشته كرده است، نابخردترین مردم است.»
28) چرا نوشته هایت را موضوع بندی و دسته بندی نمیكنی؟
امام باقر علیه السلام به نویسنده نوشته هایش فرمودند:
«ان یصنع هذه الدفاتر كراریس وقال علیه السلام: وجدنا كتب علی علیه السلام مدرجة؛ (28) این دفترها باید قسمت قسمت شوند؛ [و فرمودند:] كه ما خودمان نوشتههای علی علیه السلام را نیز تقسیم بندی شده دیدیم.»
29) همراه خود چرا قلم نداری؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به كسی كه برخی از كارهایش را به وی میگفت و او مینوشت، فرمودند:
«ضع القلم علی اذنك فهو اذكی للمملی؛ (29) قلم برگوش خود بگذار كه این كار به یاد آورندهتر است هر نگارندهای را.»
30) قلم به داد حافظه میرسد
مردی از انصار هماره در مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله حضور مییافت و احادیثی را میشنید و شیفته آنها میشد، ولی نمیتوانست آنها را حفظ كند. مشكل خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض كرد. حضرت به او فرمودند:
«استعن بیمینك (واوما بیده،ای خط)؛ (30) یاری بجو از دست خویش (و حضرت به دست او اشاره فرمود كه با آن بنویس)».
31) نه غلط بگوییم، نه غلط بنویسیم
امام صادق علیه السلام:
«اعربوا حدیثنا فانا قوم فصحآء؛ (31) سخن ما [شیوا گویید و] شیوا نگارید؛ كه ما از [تبار] شیوا سخنانیم.»
32) هان! چرا فیش برداری نمیكنی؟
امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند:
«دخل علی اناس من اهل البصرة فسالونی عن احادیث وكتبوها فما یمنعكم من الكتاب؟ اما انكم لن تحفظوا حتی تكتبوا؛ (32) مردمانی از بصره نزد من آمدند و سخنانی از من پرسیدند و آن هارا همه نوشتند. پس آن چه چیز است كه شما را از نوشتن باز داشته است؟ هان! كه تا به نوشتن رو نیاورید، به حفظ هم دست نمییابید.»
33) برای حروفچین و ویراستار، خوش خط بنگار و فاصله هم بگذار
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«الق دواتك واطل جلفة قلمك وفرج بین السطور وقرمط بین الحروف فان ذلك اجدر بصباحة الخط؛ (33) در دوات خویش لیقه (34) گذار و نوك قلم خویش دراز بدار و میان سطرها فاصله گذار و حروف نزدیك به یكدیگر نگار كه این چنین كار، زیبایی خط را بود سزاوار.»
34) چرا نوشته هایت را بازنگری و بازنگاری نمیكنی؟
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«اذا كتبت كتابا فاعد فیه النظر قبل ختمه فانما تختم علی عقلك؛ (35) هرگاه چیزی نوشتی، باید كه پیش از مهر نمودنش دگربار در آن بنگری، چرا كه بر خرد ورزی خویش مهر پایان میزنی.»
35) دلم جز با كتاب آرام ندارد
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«من تسلی بالكتب لم تفته سلوة؛ (36) آرامشی از دست نداده است آن كه با كتابها آرامش به دست آورده است.»
36) هر كتابی ترجمانی است
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«الكتاب ترجمان النیة؛ (37) كتاب یك برگردان است از آنچه درون [كتاب نگار] است.»
37) گل سرای دانشوران چیست؟
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«الكتب بساتین العلمآء؛ (38) كتابها باغستانهای دانشورانند.»
38) این سخنگو كیست كه در برابرت نیست؟
امام امیر مؤمنان علی علیه السلام:
«نعم المحدث الكتاب؛ (39) چه خوش سخن گوید این كتاب.»
39) آینده را هم به تماشا بایست
امام صادق علیه السلام:
«احتفظوا بكتبكم فانكم سوف تحتاجون الیها؛ (40) كتابهای خویش نگاهبان باشید، زودا كه نیازمندشان شوید.»
40) تا این زمان، یك «چهل حدیث» نوشته ای؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
«من كتب عنی اربعین حدیثا رجآء ان یغفر الله له غفر له واعطاه ثواب الشهدآء؛ (41) هر كس چهل حدیث از من بنگارد به آن امید كه خدایش آمرزد، خدا نیز او را آمرزد و پاداش شهیدانش دهد.»
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) بحارالانوار، ج 11، ص 32.
2) تفسیر نمونه، ج 24، ص 377.
3) سفینة البحار، ج 2، ص 461.
4) كتاب من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 398.
5) وسائل الشیعة، ج 4، ص 866.
6) بحارالانوار، ج 2، ص 144.
7) میزان الحكمة، ج 8، ص 266.
8) تحف العقول، ابن شعبه حرانی، تصحیح علی اكبر غفاری، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1404، ص 248.
9) ارشاد القلوب دیلمی، باب 51.
10) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 258.
11) مستدرك الوسائل، ج 13، ص 258.
12) معجم الفاظ غرر الحكم، ص 961.
13) همان، ص 960.
14) همان، ص 939.
15) همان، ص 961.
16) میزان الحكمة، ج 8، ص 324.
17) همان، ص 325.
18) الكافی، ج 1، ص 52.
19) مكاتیب الرسول صلی الله علیه و آله، ج 1، ص 361.
20) الكافی، ج 1، ص 52.
21) بحارالانوار، ج 2، ص 152.
22) تحف العقول (مترجم) ، ص 35.
23) مستدرك الوسائل، ج 8، ص 434.
24) بحارالانوار، ج 76، ص 50.
25) میزان الحكمة، ج 8، ص 326.
26) مستدرك الوسائل، ج 8، ص 433.
27) همان، ج 11، ص 322.
28) همان، ج 17، ص 293.
29) بحارالانوار، ج 76، ص 50.
30) همان، ج 2، ص 152.
31) الكافی، ج 1، ص 52.
32) بحارالانوار، ج 2، ص 153.
33) نهج البلاغه، سخن كوتاه 307.
34) لیقه» چیزهایی همچون ابریشم و نخ و موی است كه در دوات گذارند و مركب بر آن ریزند تا مركب لایق و شایسته نوشتن گردد.
35) معجم الفاظ غرر الحكم، ص 960.
36) همان، ص 961.
37) همان، ص 960.
38) همان، ص 961.
39) همان، ص 961.
40) الكافی، ج 1، ص 52.
41) مكاتیب الرسول صلی الله علیه و آله، ج 1، ص 361.
افزودن دیدگاه جدید