تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (14)؛ عزت و افتخار
نام نشریه: مبلغان، شماره 39
یكی از آموزههای جاودانه قیام حسینی، عزت نفس، سربلندی، آزادگی و رهایی از قید و بندهای دنیوی و مادی است.
نهضت ماندگار كربلا، اقدامی فراگیر و گسترده و شامل همه حوزههای سیاسی، دینی، اخلاقی و تبلیغی بوده است و محورهای اساسی آن، اعتلای كلمه توحید، حفظ حریم شریعت و پاسداشت عزت و افتخار آزادگان میباشد.
مبلغان دینی نیز با تاسی به این سیره پویا و مانا، باید عزت نفس و آزادگی را در همه شئون تبلیغی و زندگی رعایت كنند و خود را در برابر نام و نان و مقام، خوار نسازند. امام عارفان حضرت صادق علیه السلام فرمود: «ان الله عزوجل فوض الی المؤمن اموره كلها و لم یفوض الیه ان یكون ذلیلا، اما تسمع الله تعالی یقول: «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین» (1) ؛ خدای عزوجل همه امور بنده مؤمن را به خودش تفویض كرده است، ولی به او اختیار نداده كه ذلیل باشد. آیا نشنیدهای كه خدای تعالی میفرماید: عزت برای خدا و پیغمبر او و مؤمنان است؟» (2)
مبلغان شریعت كه ادامه دهندگان راه امامان معصوم علیهم السلام هستند، باید گفتار و كردار آنان، تداعی كننده رفتار عزت مندانه حسینی و گفتارهای افتخارآمیز مكتب جعفری باشد. «عالم دینی و مرد روحانی باید طبعی منیع داشته باشد و به پستی نگراید و همچو قله ساران بلند، سربلند باشد و بی نیاز. طلبه و عالم باید مقام روحی و متاع معنوی خود را در برابر آنچه در دست مردم دنیادار است، پست نكند و چشم به دست مردم و دل نگران خوشیها و امور مادی مردم نباشد. سرفراز باشد و آزاده و در عین فروتنی و تواضع، طبعی بلند داشته باشد.» (3)
تبلیغ و هدایت دیگران، امری افتخارآمیز و عزت بخش است و قصد و نیت مبلغان و عالمان وارسته در این كار، تقرب و نزدیكی به خدا است. آنان خواستار اجر و پاداش مادی در راه تبلیغ آیین الهی و ارشاد و هدایت مردمان نیستند؛ بلكه در مسائل مادی «عزت نفس» و «مناعت طبع» دارند و توكل و چشمداشتشان تنها به خداوند متعال است.
عالم ربانی شهید ثانی رحمه الله درباره عالمان و روحانیان نوشته است:
«نباید بر هیچ كس و بر هیچ چیزی متكی باشند؛ بلكه باید زمام امور خود را در زندگانی و رزق و روزی و امثال آن به خداوند متعال واگذار كنند تا از این رهگذر، نفحات قدس الهی و الطاف پاكیزه پروردگار و لحظات انس و الفت با خداوند، بر آنان تجلی كند و مشكلاتشان حل شده و منظورشان تامین گردد و امور زندگانی آنان به صلاح آید.
از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله روایت شده كه فرمود: خداوند متعال، عهده دار رزق و روزی طالب علم است و روزی او را از طریق ویژهای تضمین میكند كه سایر مردم مشمول این لطف خاص او نیستند.» (4)
بر این اساس، عزتمندی را میتوان در موارد ذیل جستجو كرد:
1. عدم چشمداشت مادی به مردم و درخواست رزق و روزی از آنان؛
2. توجه نكردن به عزتهای ظاهری (مقام و مال و شهرت) ؛
3. حفظ حرمت تبلیغ و لباس روحانی در همه حال؛
4. توكل و چشمداشت از خدا و اولیای الهی؛
5. روی گردانی از درگاه اشراف، ثروتمندان و حاكمان؛
6. توجه به سیره و گفتار امامان معصوم علیهم السلام - به خصوص امام حسین علیه السلام - و عالمان و عارفان؛
7. خوار نكردن خود نزد دیگران و توجه به كرامت و شخصیت خود.
عارف فرهیخته آیت الله بهاء الدینی رحمه الله وقتی از موهبتهای الهی سخن میگفت، به عزت نفس و پرهیز از تعریفها و ثنای دیگران اشاره میكرد. گاهی كه در خدمت ایشان سخن از قداست روحانیت و حفظ شئون روحانی به میان میآمد دیده میشد كه تاملی از سر ژرف نگری كرده، پس از لحظاتی میفرمودند:
«قداست روحانی ارزان به دست نیامده تا ارزان از دست بدهیم؛ بلكه برای به دست آوردن آن، خونها ریخته شده و زجرهای فراوان كشیده شده است. وظیفه كلیه طلاب، حفظ قداست این لباس با ارزش است.
آقایان نباید نزد روحانی و غیر روحانی، سر خم كنند و برای مال دنیا شان خود و روحانیت را زایل كنند. باید تا ممكن است، قناعت پیشه باشند... .
باید توجه داشته باشیم كه از نشانههای تكامل و عوامل رشد شخصیت ما، «مناعت طبع» است؛ یعنی، از هر كس پول قبول نكنیم و در هر جا كه معركهای به پا است، وارد نشویم.» (5)
همچنین ایشان میفرمودند:
«ملاك رشد و سلامت روحانی، در تحقق اهداف و آرمانهای حوزه است. هر گاه افرادی كه به حوزه آمده اند، پس از مدتی تحصیل به مرحله تهذیب رسیدند و با دوری از مال دوستی و تجمل پرستی، متخلق به اخلاق ائمه اطهار علیهم السلام شدند، این دلیل تحقق اهداف حوزه است.» (6)
چشم امید به خدا
مقصود و هدف اصلی از ارشاد و تبلیغ، هدایت و راهنمایی مردم به سوی نیكیها، فضیلتها، خیرها و معنویت است و عدم توجه به زینت و مقامات دنیوی، داشتن عزت نفس و مناعت طبع، سربلندی و آزادگی در جامعه، روی گردانی از صاحبان زر و زور، طمع نداشتن در مال و منال دیگران و برتری دادن به معارف دینی از جمله این خوبیها میباشد. از این رو خود مبلغان و عالمان دینی، باید بیشتر و پیشتر از همه به این آموزهها پایبند باشند و تنها به وظیفه و تكلیف الهی خود بیندیشند.
عالم ربانی سید جعفر كشفی رحمه الله در مدح و ستایش گروهی از مبلغان و اهل وعظ میفرماید:
«در وعظ و ارشاد مردمان، اصلا طمع در كسی ندارند و اجری از كسی نمیخواهند و به مضمون «قل لا اسئلكم علیه اجرا» كه شیوه و طریقه پیغمبران بوده است، واقف و برقرار میباشند و بر طریقه اخلاص و رضاجویی خداوند در امر خلافت خود مشغول اند و به فرموده «ان اجری الا علی الله» كه پیغمبران میفرمودند، طمع و امید ایشان در امر وعظ و نصیحت، در رحمت خداوند و به اجر و ثواب او میباشد و در مرتبه خلافت خدای و وراثت انبیا و ائمه، ثابت و مستقیم اند.» (7)
عزت و افتخار حسینی
قیام الهی حضرت ابا عبدالله علیه السلام، قیامی عزتمندانه و افتخارآمیز برای احیای آموزههای دینی و جلوگیری از انحراف و تباهی بود. آن حضرت در طول قیام، كاری نكردند كه نشان دهنده ضعف، ذلت، خواری و سستی باشد؛ بلكه در تمامی حالات و رفتارها، از موضع عزت و افتخار بر خورد كردند و با سربلندی و آزادگی شهد شیرین شهادت را نوشیدند. از این رو بایسته است كه مبلغان و واعظان به این امر مهم توجه كرده و از بیان مطالب و گفتارهایی كه به نوعی نشانگر ضعف و خواری آن حضرت است، به شدت پرهیز كنند. عالم فرزانه محدث قمی رحمه الله درباره وظایف مبلغ مینویسد: «مطلبی را كه ذلت امام حسین علیه السلام و اهل بیت گران مقامش را برساند، نگوید؛ زیرا آن جناب آقا و بزرگ سرفرازان و غیرت مداران بود.
آن حضرت جان دادن زیر شمشیر را بر خواری و ذلت برگزید و با ندای بلند، روز عاشورا فریاد كرد: «الا و ان الدعی بن الدعی قد ركز بین اثنتین: بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یابی الله ذلك لنا و رسوله و للمؤمنین؛ ناپاك و پسر ناپاك، مرا بر سر دو راهی نگه داشته است. مرگ یا ذلت! هرگز من تن به ذلت نمیدهم. هیهات كه زبونی را قبول كنم. نه خدا به ذلت من راضی است و نه رسول خدا و نه مردان با ایمان. (8)»
یكی از مسائل مهم در واقعه جانگداز كربلا، سیره تبلیغی عزتمندانه آن حضرت است كه هم در مواجهه با دشمن و هم در حین گفتگو و سخنرانی با اصحاب با وفایش، از موضع عزت و افتخار برخورد كردند. آن حضرت در مقابل سپاه كینه و عداوت، دم فرو نبستند و اظهار عجز و ذلت و تسلیم ننمودند؛ چنانكه در برابر یاران عاشق خود نیز، فریبكاری و ظاهرسازی نكرده، در صدد مخفی كردن حقایق برنیامدند.
یكی از موارد قابل توجه، سخنرانی شب عاشورای آن حضرت در جمع یاران پاكدل و مجاهدان راه امامت است. ابا عبدالله علیه السلام در آن شب ظلمانی و پر وحشت، ضمن شكرگزاری به درگاه الهی و بیان سختیهای روز بعد، هم اجازه رخصت دادند و هم تشویق و ترغیب به جانبازی در راه خدا نمودند. شهید مطهری رحمه الله در این زمینه مینویسد: «از مظاهر درخشنده حادثه كربلا و از تجلیات بزرگ الهی آن، موضوع جمع كردن حسین بن علی علیهما السلام در شب عاشورا، اصحاب خود را و سخنرانی برای آنها به آن شكل است. باید در نظر داشت كه این سخنرانی در شب عاشورا است؛ هنگامی است كه عوامل محیط از هر جهت نامساعد و ناامید كننده است. در چنین شرایطی، هر سردار و رهبری كه تنها مادی فكر كند، جز لب به شكایت [باز] كردن كاری ندارد. منطقش این است كه افسوس، بخت با ما مساعد نشد... آنچه كه شرایط را برای او (امام حسین علیه السلام) سختتر میكند، اینست كه زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت دیگر، اسیر دست دشمن میشوند. برای یك مرد غیور و فداكار این خیلی ناگوارتر است.
در یك همچو شرایطی دیگران چه كرده اند؟... حسین بن علی علیهما السلام وقتی كه شروع كرد به سخنرانی گفت: «اثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السراء والضراء».. با این همه شرایط نامساعد مادی، دم از رضا و سازگاری با عوام میزند! چرا؟ چون در شرایط معنوی مساعدی زیست میكند. او اعتقادا و عملا موحد و خداپرست است و به علاوه او به نتیجه نهایی كار خود، آگاه است... هدفش اعلای كلمه حق بود و از این نظر، كار خود را بسیار سودمند و مؤثر میدید.» (9)
عزت و افتخار واقعی
«عزت و افتخار» مخصوص خدا و مؤمنان و تلاش كنندگان در راه او است، و تجلی و ظهور این عزت، نه در مقام و مال و جاه؛ بلكه در كمال و شخصیت آدمی و عمل به وظیفه و تكلیف و غلبه كردن بر منیتها است.
عارف ربانی، مرحوم بهاری همدانی رحمه الله در این زمینه به مبلغان توصیه میكند:
«طمع هر چیز را - لاسیما راحت نفس خود را - از سر بیرون كرده باشی؛ غرضی نداشته باشی از حركت خود (تبلیغ) ، به جز اصلاح عباد و خیرخواهی مسلمین و تحمل جفای مخلوق و الا اگر مقصود جاه و مال و عزت [دنیوی] باشد، مقصود نمیرسد و به مقصد هم نخواهد رسید.» (10)
پس باید مواظب بود و در دام امور فریبا و ظاهری گرفتار نیامد و از موقعیت پیش آمده، برای اعتلای كلمه اسلام بهره جست.
عالم ربانی آیت الله شیخ محمد كوهستانی رحمه الله میفرمود:
«اهل علم در هر زمانی، در معرض اغفال و فریب قرار دارند؛ منتها زمانها فرق میكنند. در عصر و زمان ما، توبیخ و ملامت در كار بود؛ میگفتند: شغل قحط است كه انسان آخوند بشود و از همه چیز محروم گردد و بدین وسیله روحیه را سست میكردند و امیدها را مبدل به یاس و ناامیدی مینمودند؛ ولی ما از ملامت و سرزنش آنان اغفال نشدیم و با نان و پنیر آقا امام زمان علیه السلام ساختیم؛ وفا نشان دادیم و صفا دیدیم.
اما عصر و زمان شما، عصر دانه و دام است؛ هم حقوق و پول را مطرح میكنند و هم مقام و پست وعده میدهند تا شما را فریب دهند! مراقب باشید، نسبت به امام زمان علیه السلام بی وفایی نكنید. استقامت كنید؛ وفادار باشید تا به مقصد برسید.» (11)
پس باید از ابتدا نیت و قصد خود را اصلاح كرد و دوستی مقام و عزت ظاهری را از دل بیرون آورد؛ چنانكه عارف كامل مرحوم آیت الله ملكی تبریزی رحمه الله درباره امامان جماعت و آزمایش نیت و قصد آنان مینویسد:
«خود و میل خود را به امامت ملاحظه كرده و بنگرد كه: آیا به خاطر دوستی مقام و عزت [ظاهری] امامت، به آن راغب است یا به خاطر امر خدا و خشنودی [او] ؟ اگر دید در صورتی كه مامومین او یا كسانی كه از امامت او اطلاع دارند، كم میباشند؛ میل او هم به امامت كمتر است، یا ببیند رغبت او به امامت اعیان و اشراف و پادشاهان، بیش از رغبت او به امامت دیگران است، باید بداند قصدش برای جاه و مقام است یا مخلوط با آن... . (12)»
رویگردانی از صاحبان مال و مقام
یكی از نشانههای عزتمندی و سربلندی مبلغان شریعت، توجه نكردن به مال و جاه و مقام توانگران و حاكمان و روی گردانی از صاحبان ثروت، قدرت و شهرت است. در غیر این صورت، نهایت خواری و پستی متوجه آنان شده و از شخصیت و كرامت واقعی دور خواهند شد.
حكیم والامقام صدر المتالهین رحمه الله در انتقاد از چنین افرادی مینویسد:
«این گروه (عالمان بی عمل و ناسكان بی معنی) ، از یاد خدا غافلان اند؛ كجا اهل دلان اند! اگر ذرهای از نور معرفت در دل ایشان تابیده بودی، كجا در خانه ظلمه و اهل دنیا را قبله خود میساختند و همیشه با نفس و هوا، نرد محبت میباختند... .
همچنین است حال آنها كه خود را از علما میشمارند و روی از جانب قدس و طلب یقین گردانیده، متوجه محراب ابواب سلاطین شده اند و ترك اخلاص و توكل كرده، طلب روزی و توقع آن از دیگران مینمایند. (13)»
عارفان و عالمان وارسته، همواره از رفت و آمد و ارتباط با صاحبان ثروت و قدرت پرهیز میكردند و به خطرات و كاستیهای آن دانا بودند. آنان عزت، آزادگی و سعادت خود را در دوری از توانگران و حاكمان میدانستند و از این ننگ و رسوایی فرار میكردند.
آیت حق سید بن طاووس درباره حالات خود مینویسد:
«از جمله گرفتاریهای من در مخالطت با مردم، این بود كه پادشاهان مرا شناختند و به من مهر ورزیدند؛ چندان كه نزدیك بود، سعادت این جهانی و آن جهانی من بر باد رود و میان من و مالك من و صاحب نعمتهای نهانی و آشكار، حجاب گردند. آن گاه مرا میدیدی جامه ننگ و رسوایی در بر، در پی جاه و مقام این سرای فریب بر آمدهام و تو را به سوی هلاك و تباهی و عذاب دوزخ میكشانم.
چیزی كه مرا از خطر اقبال پادشاهان جهان و محبت آنان، رهایی بخشید و از زهرهای كشنده تقرب به آنان سلامت داشت، همانا خدای جل جلاله بود. پس من آزاد شده این مالك رحیم شفیق هستم و سبب آن بود كه از آغاز زندگانی، در دامان جدم (ورام) و پدرم - قدس الله ارواحهم و كمل فلاحهم - بودم كه داعیان به سوی خدا بودند... یكی از مشایخ استاد من، از من خواست كه به تدریس و تعلیم مردم پردازم و در مراجعات آنان فتوا دهم و راه علمای پیشین را بپیمایم... پس آن گاه به این نكته توجه كردم و از مبادرت كردن به فتوا، احساس كراهت نمودم و ترسیدم و پرهیز كردم كه مبادا در كار فتوا قولی بر خلاف گویم و در پی ریاست افتم كه منظور از آن تقرب به حق تعالی نباشد. پس از آن امر هولناك كناره گرفتم... . (14)»
عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی نیز از این امر به شدت نهی كرده، میفرماید: «اما آنچه كه در زمان ما شایع گشته كه نسبت به توانگران و مالداران اهل دنیا، فروتنی و خضوعی زیاد صورت میگیرد و نام آن را تواضع مینهند؛ این امر اشتباه و مكر، فریب، نیرنگ، چاپلوسی و خواری مورد نكوهش است و این از جهت تفریط و كوتاهی نمودن در فضیلت تواضع شیوع یافته است. خداوندا! ما را از این امر حفظ فرما! (15)
البته ارتباط با صاحبان قدرت و ثروت در جهت اعتلای دین و احقاق حق - با رعایت تمام جوانب احتیاط - اشكالی ندارد.
عارف الهی بهاری همدانی رحمه الله گریزان بودن از امرا و حكام، مخصوصا پادشاهان را مورد عنایت قرار داده و سپس میفرماید:
«بلی اگر بینه و بین ربه من دون اشتباه این خلطه را انداخته باشد با آنها (یعنی بین خود و خدای خود بدون ایجاد شبهه، این ارتباط را با آنان ایجاد كرده باشد) ؛ برای اقامه نظام نوع و اعلای كلمه شرع مبین و قلع و قمع مبدعین (بدعت گذاران) و امر به معروف و نهی از منكر؛ همچنان كه بعضی از اصحاب ائمه هدی علیهم السلام بوده اند، این بهترین اعمال است.» (16)
رفتارهای غیرعزتمندانه
در گذشته از سوی افرادی به ظاهر روضه خوان و واعظ، رفتارها و گفتارهای نادرست و ذلیلانهای صادر میشد كه كاملا از شئون و زی تبلیغ و ارشاد دور بود و كراهت خاطر و ناراحتی بزرگان اهل علم و تبلیغ را فراهم میآورد. مشكل یاد شده، در زمان حاضر كمتر دیده میشود و ساحت مبلغان وارسته از این امور به دور است.
سید جعفر كشفی رحمه الله در انتقاد از برخی از اهل منبر و وعظ مینویسد: «اینان با علمای حقانی - كه به افعال و گفتار آنها رضا نمیشوند و تبعیت نمیكنند - عداوت میورزند و افترا میبندند و سر منبر گداییها میكنند به بهانههای مختلفه و متصنعه و توزیع بر مردمان میكنند و چراغ اول و دوم قرار میدهند و هر چراغی را به اسم یكی از ائمه علیهم السلام نامزد میكنند و از ظالمان و دیگران، مال میگیرند و شاید از درویشی كه شام شب را ندارد، به اكراه و به حكم میستانند و شاید كه بر اكثر آنها خمس و زكات واجب میباشد و علاوه بر ترك دادن آنها، خمس و زكات را از مردمان میگیرند و حرام میخورند و میپوشند و گاه باشد كه تعصبها كشند و فتنهها انگیزند و عوام را بر فتنه و تعصب اغوا كنند به اسم دینداری و جهاد و تقویت دین؛ اینها عالم و واعظ به زبان و جاهل و ناعظ در دل و آتش افروز در جهنم میباشند. (17)»
یكی از مواردی كه احتمال خواری و منت در آن میرود، گرفتن هدیه و مال از دیگران است كه باید با احتیاط كامل همراه باشد.
عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی در این زمینه مینویسد:
«همانا آنچه از مال و دارایی كه دیگری به او (مبلغ و طلبه) میدهد، اگر بداند كه حرام است، واجب است كه از آن خودداری كند و اگر كه مالی شبهه ناك یا حلال است و در ازای آن، منتی بر او نهاده میشود؛ ترجیح به این است كه آن را برگرداند و اگر بداند كه هدیهای حلال است و منتی در آن نیست، مستحب است كه آن را بپذیرد؛ به خاطر تاسی نمودن به پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام كه هدیه را رد نمیكردند.
و اگر آن مال از صدقات باشد و او نیز استحقاق آن را داشته باشد، پس اگر بداند كه صاحب مال، آن را به خاطر ریا و خودنمایی عطا میكند، میتوان گفت كه گرفتن آن جایز نیست.» (18)
یكی دیگر از موارد خواری كه رفتاری نادرست میباشد، تواضع و فروتنی بی مورد است.
علامه ملا مهدی نراقی مینویسد:
«برای مؤمن جایز نیست كه خود را ذلیل و پست كند؛ مثلا اگر كفشدوزی بر عالمی وارد شود و آن عالم از جای خود برخیزد و او را در مكان خود بنشاند و درس و تعلیم را (برای او) ترك كند و چون برخیزد تا در خانه دنبال او بدود؛ خود را ذلیل و خوار كرده است و این كار ناپسند است. بنابراین حد وسط این است كه برای امثال خود و كسانی كه مرتبه ایشان نزدیك به او است، تواضع كند. سزاوار است كه متكبران را تواضع نكنند؛ زیرا انكسار و فروتنی و تذلل برای كسی كه متكبر است، علاوه بر این كه تن به پستی و ذلت دادن است، موجب گمراهی و زیادی تكبر خود او میشود.» (19)
داستانهای عزت و افتخار
1- عالم پرهیزگار شهید دستغیب رحمه الله در یكی از درسهای اخلاقش در روزهای پنجشنبه، هنگامی كه درباره قناعت و عزت نفس سخن میگفت: برای تایید فرمودهاش داستان زیر را نقل كرد:
روز اول ماه كه خواستم شهریه (طلاب) را بپردازم و تقریبا مبلغ هنگفتی میشد، پولها را شمردم، متوجه گشتم یازده هزار و پانصد تومان كم است و من در بازار افراد ثروتمند آشنا نداشتم و بنا هم نداشتم از كسی تقاضا كنم. در اتاق تنها نشسته بودم، عرض كردم: خدایا! خودت میدانی كه بنا ندارم به سوی غیر تو دست دراز كنم و حال هم امید و اطمینانم به تو است. لحظاتی بیش نگذشت كه درب منزل را زدند. یك نفر برای حساب وجوهاتش آمد و بیست هزار تومان مدیون شد. دست در جیبش كرد و مقداری پول بیرون آورد و گفت: آقا معذرت میخواهم، بیش از این میسر نشد. وجه را شمردم، یازده هزار و پانصد تومان بود.
ایشان میفرمودند: بدانید كه اگر برای خدا گام بردارید، خداوند درهای رزق و مرحمتش را به روی شما میگشاید. (20)
2- در احوال فیلسوف بزرگ، حاج ملا هادی سبزواری نوشته اند: از كثرت شهامتی كه داشت، از هیچ كس چیزی نمیخواست. تحف و هدایا را نیز اصلا قبول نمیكرد. در همه عمر، با كمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بی آلایشی و نهایت «عزت نفس» گذرانید. به هیچ كس از اكابر و اغنیا اعتنایی نداشت. ناصر الدین شاه در سبزوار به خانهاش رفت و روی حصیری كه فرش اتاق تدریس بود، نشست و تالیف كتابی را در اصول دین به زبان پارسی درخواست نمود. پس از رفتن، پانصد تومان به خدمتش فرستاد، ولی آن مرد منیع الطبع نپذیرفت و نصف آن را به طلاب و نصف دیگر را به فقرا حواله داد و دستور فرمود كه به سادات، دو برابر دیگران بدهند. (21)
3- آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله معتقد بود كه روحانی باید عزیز باشد و تن به ذلت ندهد و در برابر ارباب زر و زور سر تعظیم فرود نیاورد. اگر كسی خدمت ایشان میرسید و سهم امام هنگفتی هم میآورد؛ ولی شائبه تحقیر در آن بود، آن پول را نمیپذیرفت. حتی رجال و شخصیتهای مملكتی معتقد بودند كه وقتی به حضور مرجع اسلام میآیند، باید كمال ادب را داشته باشند. هنگامی كه یكی از رجال معروف آن زمان به خدمت ایشان آمده و روی سكویی كه كمی از سطح مجلس بلندتر بود، نشست؛ آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله با ناراحتی فرمودند: بنشین پایین. (22)
4- یكی از تاجران ایرانی، مبلغی سنگین - به عنوان وجوه شرعی - در نجف، خدمت حضرت امام خمینی رحمه الله آورده بود. ضمن تقدیم وجه، گویی در اثر بدآموزی دیگران و ضعف ایمان، از موضع كسی كه از پول هنگفتی دل كنده و امتیاز آن را به دیگری اعطا كرده، درخواست كرد كه حضرت امام رحمه الله، به اصطلاح تخفیفی به ایشان بدهند و مثلا خمس اتومبیلش را - كه خمس به آن تعلق گرفته بود - از او نگیرند! حضرت امام رحمه الله كل وجه را جلوی او گذاشته، فرمودند: «بردار و برو؛ شما گمان میكنید حالا كه این پول را اینجا آورده اید، منتی بر ما دارید؟ نخیر این ما هستیم كه بر شما منت داریم؛ چرا كه با پرداخت آن و قبول ما، شما بری ء الذمه میشوید و تازه اول مسئولیت ما است... .» (23)
5- نور الدین آذری توسی از عارفان عهد خویش بود و مدت چهل سال بر سجاده طاعت به فقر و قناعت و عزت گذرانید. روزی سلطان احمد - پادشاه هندوستان - قاصدی با پنجاه هزار دینار نزد وی فرستاد كه وجه را برداشته و نزد او به هند برود. آذری از پذیرفتن وجه خودداری نمود و این ابیات را سرود و برای سلطان فرستاد:
موسی صفت معاند گاو طبیعتم چون سامری نه در پی گوساله زرم
خورشید اگر به نور نهد منتی مرا هرگز به مهر جانب خورشید ننگرم
بر آفتاب سایه نیندازم از زمین بار غرامت ار بكشد چرخ اخضرم
دنیا چو صفر و معنی او هیچ گفتهاند پس بهر هیچ این همه منت چرا برم (24)
6- حكیم میرزا ابوالحسن جلوه زوارهای، با وجود اعتبار اجتماعی و نفوذ سیاسی، هرگز از دولت و وزرای مملكت اضافه مرسوم و مقرری قبول نمینمود و به احدی برای تامین معاش زحمت نمیداد و در نهایت سهولت گذران زندگی میكرد. از این لحاظ دنیا را خطاب نموده، میگوید:
از دولت قناعت خوش زیستم به عز ای وای اگر نبودی این گون هنر مرا (25)
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) منافقون/8.
2) گزیده جامع السعادات، ص 125.
3) بیدارگران اقالیم قبله، ص 220.
4) ترجمه منیة المرید، ص 165.
5) آیت بصیرت (حاج آقا رضا بهاء الدینی) ، ص 118 و 119.
6) همان، ص 75.
7) میزان الملوك و الطوائف، ص 172 و 173.
8) مجله حوزه، شماره 47، ص 94.
9) حماسه حسینی، ج 3، ص 114 و 115.
10) تذكرة المتقین، ص 118.
11) بر قله پارسایی، ص 296 و 297.
12) المراقبات، ص 283.
13) رساله سه اصل، ص 46.
14) برنامه سلوك، ص 200.
15) تذكرة المتقین، ص 131.
16) همان، ص 95.
17) میزان الملوك و الطوائف، ص 17.
18) تذكرة المتقین، ص 142.
19) گزیده جامع السعادات، ص 168.
20) یادواره شهید آیت الله دستغیب، ص 22.
21) ریحانة الادب، ج 2، ص 423 و سیمای فرزانگان، ص 403.
22) مردان علم در میدان عمل، ج 2، ص 418.
23) در سایه آفتاب، ص 78.
24) ناصح صالح، ص 332 و 333.
25) همان.
افزودن دیدگاه جدید