اسرار موفقیت مبلغ از دیدگاه نهج البلاغه (2)
نام نشریه: مبلغان، شماره 43
در بخش نخست این مقاله، شش مورد از عوامل موفقیت در تبلیغ بیان گردید. اینك به بیان برخی دیگر از عوامل موفقیت مبلغ میپردازیم.
7. سعه صدر
مبلغ كه در اجتماع با افراد مختلفی سر و كار دارد و با افكار و عقاید متفاوتی روبرو میشود، چونان انبیای بزرگ الهی كه وقت اعزام به تبلیغ دین خدا از خداوند شرح صدر میخواستند، باید از خداوند منان طلب سعه صدر بنماید. حضرت موسی علیه السلام وقتی به همراه برادرش هارون، جهت تبلیغ دین خدا برای بنی اسرائیل و دعوت فرعون به سوی خدا، با دنیایی از مشكلات، درگیریها، جنگها و تندخوییها و... روبرو میشود، دست نیاز به درگاه بی نیاز برمی دارد و عاجزانه از خداوند درخواست میكند كه «رب اشرح لی صدری» ؛ (1) «پروردگارا سینه مرا گشاده دار.»
شرح صدر نعمتی است كه خداوند به خاطر آن بر پیامبرش صلی الله علیه و آله منت میگذارد، میفرماید: «الم نشرح لك صدرك» ؛ (2) «[ای پیامبر!] مگر ما سینه ات را نگشادیم.» از این بیان فهمیده میشود كه سعه صدر امری مهم برای یك مبلغ است.
در كار تبلیغی معمولا سنگ اندازی، ناراحتی، غم، مشكلات، سختیها، شكستها، زخم زبانها و... بر روحیه انسان اثر میگذارد، یك مبلغ موفق باید با درایت و مدیریتی خاص بتواند از كنار این ناملایمات عبور كند و با سرپنجه تدبیر برای رفع آنها بكوشد و این نیازمند شرح صدر است. امیرمؤمنان علیه السلام شرح صدر را وسیلهای برای رهبری و ریاست میدانند و میفرمایند: «آلة الریاسة سعة الصدر؛ (3) وسیله و ابزار ریاست، سعه صدر است.» در جای دیگر حضرت علی علیه السلام قدرت و توان بالای تحمل دیگران و گشادگی سینه را از صفات یك فرد مؤمن میشمارند و میفرمایند: «اوسع شیء صدرا؛ (4) [مؤمن] سینهاش از هر كس گشادهتر است.»
به سخن دیگر یك مبلغ موفق باید دارای سینهای گشاده باشد تا بتواند همه این مشكلات را در آن جای دهد.
تحمل مشكلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عقاید مخالفین در تبلیغ امری است لازم و ضروری كه اگر كسی نتواند از نعمت الهی سعه صدر استفاده كند، در امر تبلیغ دچار مشكل میشود. هرچقدر انسان در، درگیریهای پیش آمده قدرت و قوت خود را بكار گیرد و با تحمل، سختیها را به جان بخرد، بازده تبلیغش بیشتر خواهد بود. حضرت امیر علیه السلام در فقراتی از نامهای كه به عثمان بن حنیف انصاری فرماندار بصره نوشتند بامثالی زیبا ضمن فرق گذاردن بین انسانهایی كه دارای توان تحمل بیشتری هستند و كسانی كه از قدرت تحمل كمتری برخوردارند، فرمودند: «الا وان الشجرة البریة اصلب عودا والرواتع الخضرة ارق جلودا والنائبات العذیة اقوی وقودا وابطا خمودا؛ (5) آگاه باشید درختان بیابانی چوبشان محكمتر است اما درختان سرسبز [كه همواره در كنار آب قرار دارند] پوستشان نازكتر [و كم دوام ترند] . درختانی كه در بیابان روئیده و جز با آب باران سیراب نمیگردند، آتششان شعله ورتر و پردوامتر است.»
مبلغان اعزامی به مناطق مختلف كشور كه با انواع و اقسام محرومیتها و مشكلات مواجه میشوند، باید با سعه صدر چون درختان بیابانی با تحمل شدائد در راه تبلیغ دین خدا، با شعلههای بیشتر و پرتوانتر انسانهای بیشتری را جذب فرهنگ اهل بیت علیهم السلام كنند. بقول مولوی:
پردههای دیده را داروی صبر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
8. مخاطب شناسی
انسان از آن جا كه آزاد آفریده شده و دارای اختیار و آزادی است، سعی دارد تحولات تازهای را در زندگی خویش ایجاد نماید. بطوری كه همواره طالب تغییرات در وضع زندگی و ایجاد شرایط بهتر در محیط زندگانی است. مردم هر عصر و زمانی برای زندگی بهتر ناچارند خویشتن را با تحولات نوین همان زمان منطبق نمایند و از تحولات زمانه عقب نمانند. مبلغ دینی هم باید خود را با شرایط زمان منطبق نماید و به تناسب زمان خویش نسبت به سطح فرهنگ، روشها، بینشها و عقاید و رسومات مردم محل تبلیغ، اطلاع كافی داشته باشد. به سخن دیگر برای یك مبلغ كه كارش تبلیغ دین برای نسل زمان حاضر است، شناخت «مردم زمان» و «سطح فرهنگ» آنها امری ضروری است، چنان كه خود علی علیه السلام به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام فرمودند: «یا بنی انه لابد للعاقل ان ینظر فی شانه فلیحفظ لسانه ولیعرف اهل زمانه؛ (6) فرزندم! انسان عاقل چاره ندارد جز آن كه در موارد مهم خود نظر افكنده زبان خود را حفظ كند و اهل زمان خویش را بشناسد.»
شناخت دقیق مخاطبان و گیرندگان پیام یكی از وظایف عمده مبلغان و مربیان بشمار میآید. چه بسیار مبلغان و پیام رسانانی كه علی رغم دارا بودن بسیاری از امتیازات و امكانات به دلیل كم توجهی و بعضا بی توجهی به این مهم، در جلب و جذب مخاطبان ناكام و ناتوان مانده اند. امام خطبا نه تنها خود از شناخت كافی مخاطبان خویش برخوردار بود، بلكه نسبت به سطح فرهنگ مناطق دیگر كشور اسلامی نیز دارای اطلاعات لازم بود، به طوری كه خصوصیات مردم مناطق را برای فرمانداران آنجا بیان میكرد؛ چنان كه در سال سی و شش ه.ق پس از جنگ جمل در نامهای به عبد الله بن عباس فرماندار بصره فرمودند: بدان كه بصره امروز جایگاه شیطان و كشتزار فتنه هاست. با مردم آن به نیكی رفتار كن و گره وحشت را از دلهای آنان بگشای. بد رفتاری تو را با قبیله بنی تمیم و خشونت با آنها را به من گزارش دادند، و نیز فرمودند: «وان بنی تمیم لم یغب لهم نجم الا طلع لهم آخر وانهم لم یسبقوا بوغم فی الجاهلیة ولا اسلام؛ (7) همانا بنی تمیم [مردانی نیرومندند كه] هرگاه دلاوری از آنها غروب كرد، سلحشور دیگری جای آن درخشید و در نبرد در جاهلیت و اسلام كسی از آنها پیشی نگرفت.»
چه بسا یك مبلغ به جهت ناآشنایی با سطح مخاطبان خویش نتواند آن چنان كه شایسته است، پیام خود را انتقال دهد، مبلغ باید بداند با چه گروه سنی در ارتباط است و هر كدام از اصناف و گروهها دارای چه خصوصیاتی هستند تا سخنی مناسب و در خور فهم آنها بیان كند.
قرآن كریم روح بعضی از انسانها و مخاطبین را به زمین آمادهای تشبیه میكند كه با نزول باران سبز میشود و در مقابل بعضی را چون زمین شوره زاری میداند كه جز خار و خاشاك روئیدنی دیگری ندارد. گاه قلب بعضی را مثل سنگ نفوذناپذیر و بعضی را چنان آماده معرفی میكند كه با شنیدن سخن حقی، اشك شوق برگونه هایشان جاری میشود. مبلغان دینی باید قبل از تبلیغ و ابلاغ پیام، خصوصیات كامل مخاطبین خود را از جنبههای مختلف فردی و اجتماعی مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار دهند، چرا كه شناخت مخاطبین و «سطح فرهنگ» آنها، در رساندن معارف الهی اهمیت خاصی دارد. امام علی علیه السلام در بیانات خود نسبت به مخاطبین دارای مواضع گوناگونی بودند و نسبت به طرف مقابل باتوجه به سطح فهم و آگاهی او سخن میگفتند. روش برخورد امام با دشمن مهاجم، منحرفات و منافقان نفوذی فرق داشت. همچنان كه نسبت به قاضی خطاكار، مردم بی وفای كوفه، بانوان، جوانمردان، چاپلوسان، خویشاوندان، دوستان، شكست خوردگان، فراریان، متجاوزان، مدیران، نیازمندان، كارگزاران و... برخوردهای متفاوتی از خود نشان میداد و به تناسب طرف، سخنی در خور شان آنها بیان میفرمود.
آن حضرت در سال سی و هفت ه.ق در مسجد كوفه در معرفی مردم روزگار پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و شناساندن مخاطبین فرمودند: «والناس علی اربعة اصناف، منهم من لا یمنعه الفساد فی الارض الا مهانة نفسه وكلالة حده ونضیض وفره ومنهم المصلت لسیفه والمعلن بشره والمجلب بخیله ورجله، قد اشرط نفسه واوبق دینه لحطام ینتهزه اومقنب یعوده او منبر یفرعه... ومنهم من یطلب الدنیا بعمل الاخرة ولا یطلب الاخرة بعمل الدنیا، قد طامن من شخصه وقارب من خطوه وشمر من ثوبه وزخرف من نفسه للامانة واتخذ ستر الله ذریعة الی المعصیة. ومنهم من ابعده عن طلب الملك ضؤولة نفسه وانقطاع سببه فقصرته الحال علی حاله فتحلی باسم القناعة وتزین بلباس اهل الزهادة ولیس من ذلك فی مراح ولا مغدی؛ (8)
[در این روزگاران] مردم چهار گروهند، گروهی از آنها اگر دست به فساد نمیزنند، برای این است كه روحشان ناتوان و شمشیرشان كند است و امكانات مالی در اختیار ندارند. گروه دیگر آنا ن كه شمشیر كشیده و شر و فسادشان را آشكار كرده اند، لشكرهای پیاده و سواره خود را گردآورده و خود را آماده [كشتار دیگران] كرده اند و دین خود را برای به دست آوردن مال دنیا یا ریاست و فرماندهی گروهی یا منبری كه بر آن فرا رفته [خطبه بخوانند] ، تباه كردند... .
گروهی دیگر با اعمال آخرت دنیا را میطلبند و با اعمال دنیا در پی كسب [مقامهای معنوی] آخرت نیستند، خود را كوچك و متواضع جلوه میدهند، گامها را [ریاكارانه] كوتاه برمی دارند، دامن خود را جمع كرده خود را همانند مؤمنان واقعی میآرایند و پوشش الهی را وسیله معصیت [و نفاق و دورویی و دنیاطلبی خود] قرار میدهند. و برخی دیگر پستی [و ذلت] نفس و فقدان امكانات آنها را از به دست آوردن قدرت محروم كرده و خود را به زیور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز در هیچ زمانی از شب و روز از زاهدان [راستین] نبودهاند.»
9. رعایت تناسب سخن با مخاطبین
از آنجا كه عقل و ایمان انسانها تفاوت دارد، مبلغ باید با هر مخاطبی به «اندازه» عقل و ایمان او سخن بگوید و چیزی را از او بخواهد كه توان انجام آن را داشته باشد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نكلم الناس علی قدر عقولهم؛ (9) ما گروه پیامبران ماموریم كه با انسانها به اندازه عقلشان سخن بگوییم.»
مبلغ باید مطالب خود را در خور فهم شنوندگان بیان كند و تناسب لازم را بین سخن و شنونده رعایت كند و هر مطلبی را برای هر شنوندهای بیان نكند. چنان كه حضرت لقمان علیه السلام به فرزند خویش در كنار فرمان به نماز، امر به معروف و نهی از منكر را دستور میدهد. در حالی كه غالبا فرمان به نماز را، ادای زكات همراهی میكند و این نیست جز تناسب سخن با مخاطب چرا كه نوجوان را مالی نیست تا مورد خطاب فرمان زكات قرار گیرد.
مبلغ باید قبل از سخن، اندیشه كند و سخن را با شرایط بسنجد و اگر مصلحت بود، آن را بیان كند.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «لان المؤمن اذا اراد ان یتكلم بكلام تدبره فی نفسه فان كان خیرا ابداه وان كان شرا واراه؛ (10) البته انسان مؤمن، هنگامی كه میخواهد سخن بگوید، پیش خود جوانب آن را میسنجد. اگر تشخیص داد كه [سخن گفتن به مصلحت و] خوب است، سخن میگوید وگرنه آن را ابراز نمیكند.»
هرچه خواهی بگویی ای خواجه بكن اندیشه اول از سر هوش
گر بود خیر سامع و قایل بگشا لب و گرنه باش خموش (11)
10. تشویق و انذار مخاطبین
یكی از نیروهایی كه هر انسان از آن بهره مند است، میل به تشویق و مورد توجه قرار گرفتن است. انسان از همان دوران كودكی میخواهد رفتارهای او را تایید و تشویق كنند. وقتی به دوران نوجوانی و سر دوراهیها میرسد، نسبت به رفتارهایی كه مورد تشویق قرار گرفته، اطمینان قلبی به درستی آنها پیدا میكند. به جرات میتوان گفت با شیوه تشویق و تقدیر میتوان بهترین استعدادها را كشف كرده، در دلهای مخاطبین نفوذ نمود.
امام علی علیه السلام انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میكردند، و از ارتكاب اعمال زشت به شدت برحذر میداشتند.
آن حضرت در نامه خود به مالك اشتر، ضمن تاكید بر استفاده از روش تشویق میفرمایند: «ولایكونن المحسن والمسی ء عندك بمنزلة سواء فان فی ذلك تزهیدا لاهل الاحسان فی الاحسان وتدریبا لاهل الاساءة علی الاساءة والزم كلا منهم ما الزم نفسه؛ (12) هرگز نیكوكار و بدكار در نظرت یكسان نباشد. زیرا این موجب میشود كه نیكوكاران در نیكوكاری بی رغبت و بدكاران در بدكاری تشویق گردند. پس هركدام از آنان را بر اساس كردارش پاداش ده.»
در هر انسانی احساس ترس وجود دارد، آنچه مهم است، هدایت آن میباشد. اگر مبلغ بتواند از این احساس به منظور خدا ترس شدن مخاطب استفاده كند، علاوه بر اینكه این حس را در مسیر صحیح آن قرار داده، بسیاری از مشكلات اعتقادی و اخلاقی را هم از بین برده است.
باید بین تشویق و انذار موازنهای برقرار ساخت و تا سر حد امكان از مایوس كردن مخاطبین از رحمت الهی كاسته و آنها را بر سعی و تلاش جهت انجام اعمال و امتثال فرامین الهی تشویق كرد. علی علیه السلام در این زمینه میفرمایند: «الفقیه كل الفقیه من لم یقنط الناس من رحمة الله ولم یؤیسهم من روح الله ولم یؤمنهم من مكر الله؛ (13) فقیه و عالم كامل آن كسی است كه مردم را از رحمت الهی نومید نكند و از لطف و محبت او مایوس نسازد و از مجازات غافلگیرانه او ایمن ننماید.»
11. هماهنگی عمل با گفتار
عمل مبلغ به گفتار خود، علاوه بر اینكه تبلیغ عملی است، شرط تاثیر تبلیغ نیز هست. به خصوص كه مردم نسبت به شیوه زندگی مبلغ و خانواده او بسیار حساس هستند و از كسی كه سخن خدا و رسول و ائمه علیهم السلام را به زبان جاری میكند، توقع صفا و اخلاص و وارستگی و پارسایی دارند.
كسی كه میخواهد راه پیشوایان الهی را در پیش گیرد و داعی الی الله شود، لازم است بداند كه «ان رواة العلم كثیر و رعاته قلیل؛ (14) راویان دانش بسیارند، ولی عاملان آن اندكند.»
عمل كردن مبلغ به گفتههای خود، كه فشردهای از تعالیم الهی است، نشانه وظیفه شناسی و علامت پاكی دل و تقوای او است ولی مهمتر از انجام وظایف فردی، هدایت مردم به صراط مستقیم و نجات آنها از گمراهی و ضلالت است كه این مهم را باید با عمل به نمایش گذاشت. علی علیه السلام درباره ضرورت هماهنگی علم و عمل فرمودند: «العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل والعلم یهتف بالعمل فان اجابه والا ارتحل عنه؛ (15) دانش، همراه با عمل است، پس كسی كه بداند عمل میكند و دانش، عمل را میطلبد و اگر عمل آن را همراه شود [علم برای صاحبش پایدار ماند] وگرنه از دست او خواهد رفت.»
علی علیه السلام در جاهای مختلف از نكوهش كسانی سخن میگوید كه بدون عمل مردم را به فرامین الهی دعوت میكنند. آن حضرت فرمودند: «لا تكن ممن یرجوا الاخرة بغیر العمل ویرجی التوبة بطول الامل یقول فی الدنیا بقول الزاهدین ویعمل فیها بعمل الراغبین... ینهی ولا ینتهی ویامر بما لایاتی یحب الصالحین ولا یعمل عملهم ویبغض المذنبین وهو احدهم؛ (16) از كسانی مباش كه بدون عمل [صالح] به آخرت امیدوار است و همراه با آرزوهای دراز امید توبه دارد، در دنیا چونان زاهدان سخن میگوید، اما در رفتار همانند راغبان [دنیا] است،... دیگران را پرهیز میدهد اما خود پروا ندارد، به چیزی فرمان میدهد كه خود انجام نمیدهد، نیكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد، اما خود یكی از گناهكاران است.»
همچنین آن حضرت در نكوهش عالم بی عمل فرمودند: «وان العالم العامل بغیر علمه كالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله بل الحجة علیه اعظم والحسرة له الزم وهو عند الله الوم؛ (17) بدون تردید آدم دانایی كه بر خلاف دانائیش عمل میكند، بسان نادانی است كه از خواب جهل، بیدار نمیشود. بلكه حجت علیه او بزرگتر، حسرت وی دامنگیرتر و در پیشگاه خدا مورد ملامت بیشتر است.» به فرمایش حضرت امام رحمه الله:
علمی كه جز اصطلاح و الفاظ نبود جز تیرگی حجاب چیزی نفزود
هرچند تو حكمت الهی خوانیش راهی به سوی كعبه عاشق ننمود
چنانكه صیاد باهوش و ماهر، جهت صید، تیر تیز خود را از میان یك كمان پرقدرت عبور میدهد تا به هدف برسد، یك مبلغ موفق نیز باید گفتار و مواعظ خود را از میان كمان «عمل» عبور دهد تا بتواند قدرت سحرآمیز بیان را به عرصه نمایش بگذارد و چه زیبا فرمود علی علیه السلام كه: «الداعی بلا عمل كرامی بلا وتر؛ (18) هر آن كه مردم را دعوت كند، ولی عمل نكند، همچون تیرانداز بدون كمان است.»
پس وظیفه اصلی مبلغ جهت نشر فرهنگ علوی این است كه «اذا علمتم فاعملوا؛ (19) هنگامی كه به چیزی علم پیدا كردید، بر اساس آن عمل كنید.» كه اگر چنین شود، چونان پیامبران و ائمه طاهرین علیهم السلام، جوانان به راه دین جذب میشوند و مانع از دین گریزی خواهد شد.
12. ترغیب به عمل با بیان فواید و نتایج آن
قوانین اسلامی در عین اینكه آسمانی است، زمینی است، یعنی، بر اساس مصالح و مفاسد موجود در زندگی بشر است. علامه شهید مطهری رحمه الله در این باره میفرماید: «ما میبینیم قرآن اشاره میكند به مصالح و مفاسدی كه در احكامش هست و به علاوه [این امر] جزو ضروریات اسلام است. شیخ صدوق كتابی از احادیث تالیف كرده، به نام علل الشرایع یعنی، (فلسفههای احكام) و در آن احادیثی را كه در آنها اشارهای به فلسفههای احكام هست جمع كرده است، نشان میدهد كه از صدر اسلام، خود پیغمبر و ائمه علیهم السلام فلسفهها برای احكام بیان میكردند و جزو ضروریات شیعه و اكثریت اهل تسنن - و شاید باید گفت به اتفاق اهل تسنن - این است كه میگویند احكام بر مبنای مصالح و مفاسد واقعی است.» (20)
مبلغ باید بتواند با ظرافتی خاص در خطابه خود با بیان فواید و نتایج معنوی و مادی اعمال و كردار، مخاطبین خود را جذب كند. علی علیه السلام در خطابه خود به این مهم توجه داشتند و نتایج اخروی و دنیوی افعال مخاطبین را گوشزد میكردند.
گاه میفرماید: «فان اطعتمونی فانی حاملكم ان شاءالله علی سبیل الجنة وان كان ذا مشقة شدیدة ومذاقة مریرة؛ (21) اگر از من پیروی كنید، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هرچند سخت دشوار و پر از تلخیها باشد.»
و گاهی میفرماید: «ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله سبحانه وتعالی، الایمان به وبرسوله والجهاد فی سبیله، فانه ذروة الاسلام وكلمة الاخلاص فانها الفطرة واقام الصلاة فانها الملة وایتاء الزكاة فانها فریضة واجبة وصوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب وحج البیت واعتماده فانها ینفیان الفقر ویرحضان الذنب، وصلة الرحم فانها مثراة فی المال ومنساة فی الاجل وصدقة السر فانها تكفر الخطیئة وصدقة العلانیة فانها تدفع میتة السوء وصنائع المعروف فانها تقی مصارع الهوان...؛ (22) همانا بهترین چیزی كه انسانها میتوانند با آن به خدای سبحان نزدیك شوند، ایمان به خدا و پیامبر او صلی الله علیه و آله و جهاد در راه خدا - كه جهاد قله بلند اسلام است - و یكتا دانستن خدا - كه همان فطرت [انسانی] است - و برپاداشتن نماز - كه آیین ملت [اسلام] است - و پرداختن زكات - كه تكلیف واجب الهی است - و روزه ماه رمضان - كه سپری در برابر عذاب [الهی] است - و حج و عمره - كه نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناهانند - و صله رحم - كه مایه فزونی مال و طول عمر است - و صدقه پنهانی - كه نابود كننده گناه است - و صدقه آشكار - كه مرگ بد را باز میدارد - و كارهای نیكو كه از ذلت و خواری نگه میدارد...»
13. نظم و برنامهریزی
نظم و انظباط در كارها و برنامهریزی برای فعالیتهایی كه انجام میگیرد، یكی از اركان موفقیت هر انسانی است. علی علیه السلام یكی از مهمترین فقرات وصیت خود را به داشتن نظم و برنامهریزی در زندگی اختصاص داده است: «اوصیكما وجمیع ولدی واهلی ومن بلغه كتابی بتقوی الله ونظم امركم؛ (23) شما و همه فرزندان و هر كس كه نامهام به او برسد را به ترس از خدا و نظم در كارهایتان سفارش میكنم.»
برای اینكه بتوانیم در امر تبلیغ اثر مثبتی بگذاریم، باید در عمل خود بازبینی كنیم، معمولا بزرگانی كه در كار خویش موفق شده اند از برنامهریزی منظم و صحیحی در زندگی بهره جسته اند.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند: «للمؤمن ثلاث ساعات، فصاعة یناجی فیها ربه وساعة یرم معاشه وساعة یخلی بین نفسه وبین لذتها فیما یحل ویجمل. ولیس للعاقل ان یكون شاخصا الا فی ثلاث، مرمة لمعاش، او خطوة فی معاد، او لذة فی غیر محرم؛ (24) مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم كند، زمانی برای نیایش [و عبادت] پروردگار و زمانی برای تامین هزینه زندگی و زمانی برای واداشتن نفس به لذتهایی كه حلال و مایه زیبایی است. خردمند را نشاید جز آن كه در پی سه چیز حركت كند؛ [كسب حلال برای] تامین زندگی، یا گام نهادن در راه آخرت، یا [به دست آوردن] لذتهای حلال.»
از این بیان به خوبی استفاده میشود كه در زندگی هر انسانی حاكم بودن نظم و برنامهریزی لازم و ضروری است و برای یك مبلغ كه كارش حساس است، ضروریتر میباشد.
نظم و برنامهریزی در كارهای حضرت امام خمینی رحمه الله، مبلغ موفق و بزرگی كه امتی را به سعادت رسانده، شنیدنی است.
«ایشان برای مطالعه و قرائت قرآن، در كارهای مستحب و حتی زیارتها و دعاهایی كه در وقت خاصی هم وارد نشده بود، قت خاصی را تنظیم كرده بودند و هر كاری را بر طبق همان زمان بندی و تنظیم خاص انجام میدادند.» (25)
پیاده كردن نظم و انضباط در كارها، موجب میشود كه هر كاری به جا و به موقع صورت گیرد. مبلغی كه در جلسات سخنرانی و رفت و آمدها و وعدههایی كه میدهد، نظم را رعایت كند، فعالیتهایش نتیجه بهتری خواهد داد. اگر مبلغ كار هر روز را در همان روز انجام دهد و به اصطلاح كار امروز را به فردا نگذارد، نتیجه خوبی از كارهای خود خواهد گرفت. حضرت علی علیه السلام توصیه میكنند كه: «وامض لكل یوم عمله فان لكل یوم ما فیه؛ (26) كار هر روز را در همان روز انجام ده [و آن را به روز بعد موكول مكن] زیرا برای هر روز كار خاصی است [كه مجال انجام عقب افتادگیها را نمیدهد] .»
14. مردمداری
یكی از عنایات خداوند به رسول گرامیش صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علیه السلام این بود كه قلب مباركشان را نسبت به مردم مهربان كرده بود. به سخن دیگر آن بزرگواران و سایر ائمه اطهار علیهم السلام مردمدار بودند و در این كار زبانزد عام و خاص بودند و حتی دشمنان آنان به این بزرگواری معترف بودند.
یكی از وظایف مهم مبلغ این است كه مردمدار باشد و رسیدگی به خواستههای مردم را در محل تبلیغ از اولویتهای كاری خویش قرار دهد كه در سایه این عمل، بقای نعمتهای خدادادی را نیز فراهم میسازد. حضرت امیر علیه السلام به جابر فرمودند: «یا جابر من كثرت نعم الله علیه كثرت حوائج الناس الیه فمن قام لله فیها بما یجب فیها عرضها للدوام والبقاء ومن لم یقم فیها بما یجب عرضها للزوال والفناء؛ (27) ای جابر! كسی كه نعمتهای خدا زیاد نصیب وی گشت، نیازهای فراوان مردم نیز به او روی آورد، در این صورت آن كس كه در این حاجتها به آنچه در آنها واجب است، قیام كرد، خداوند نعمتها را بر او جاودانه سازد و آن كس كه حقوق واجب الهی نعمتها را نپردازد، خداوند آن را به زوال و نابودی كشاند.»
حضرت علی علیه السلام در یك بیان كلی، روش معاشرت با مردم را چنین تبیین میكنند كه: «خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بكوا علیكم وان عشتم حنوا الیكم؛ (28) آنگونه با مردم زندگی كنید كه اگر از دنیا رفتید، برایتان گریان و آنگاه كه در كنار آنان بسر میبرید، به شما عشق بورزند.» پس لازم است كه مبلغ دینی در برخورد با توده مردم اولا: عدل و انصاف را رعایت كند و با اقشار مختلف منصفانه برخورد نماید چنانكه فرمود: «انصف الناس من نفسك ومن خاصة اهلك ومن لك فیه هوی من رعیتك؛ (29) نسبت به مردم از جانب خود، نزدیكان، و هواداران خود انصاف را رعایت كن.» و ثانیا: دربرخورد با مردم، مساوات را رعایت كند تا خدای نكرده كسی از برخورد او ناراضی نشود: «وابسط لهم وجهك والن لهم جانبك وآس بینهم فی اللحظة والنظرة؛ (30) در برابر مردم، گشاده رو باش، نرم خویی و ملایمت را به كار آر و در ملاقات و نگاه مساوات را میان همگان رعایت كن.»
دوری از آزار و اذیت و مردم آزاری، روی دیگر سكه مردمداری است. مبلغ باید چنان رفتاری از خود نشان دهد كه در برخوردهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... تنها به راضی بودن مردم از خود بسنده نكند. بلكه كار را به جایی برساند كه حتی كوچكترین اذیت و آزاری از او دیده نشود.
علی علیه السلام فرمودند: «طوبی لمن... عزل عن الناس شره؛ (31) خوشا به حال كسی كه شر و بدی خود را از مردم دریغ دارد.» به قول سعدی:
خدا را بر آن بنده بخشایش است كه خلق از وجودش در آسایش است
همچنین آن حضرت در نامهای به همه فرمانداران شهرستانهایی كه سپاه از منطقه آنها گذر میكرد، فرمودند: «قد اوصیتهم بما یجب لله علیهم من كف الاذی وصرف الشذی؛ (32) البته به آنان توصیه كردم كه آنچه را خدا از آنان خواسته است، مراعات كنند. از جمله، از مردم آزاری و ایجاد مزاحمت برای مردم خودداری كنند.»
مبلغ باید هر آنچه را برای خود ناخوشایند میداند، برای دیگران نیز ناخوشایند بداند و همیشه در فكر آسایش و رفاه مردم باشد تا خداوند منان هم از او و كارش راضی باشد.
به فرمایش سعدی:
حاصل نشود رضای سلطان تا خاطر بندگان نجویی
خواهی كه خدای بر تو بخشد با خلق خدای كن نكویی
درست است كه مردمداری شاخص امتیاز یك مبلغ اسلام است، اما این به معنای اعتبار همه مردم در همه زمانها نیست. حضرت علی علیه السلام نسبت به مردم بی اعتبار زمان خویش فرمودند: «اصبحت والله لا اصدق قولكم ولا اطمع فی نصركم ولا اوعد العدو بكم؛ (33) به خدا سوگند امروز بدین نتیجه رسیدم كه به گفتار [و وعده های] شما دل نبندم و به یاری شما امیدوار نباشم و دشمن را به وجود شما تهدید نكنم.»
همین مردم بی اعتبار باعث غربت امیرمؤمنان علی علیه السلام شدند؛ مردمانی كه همه وجودش را وقف آنان كرده بود به حدی كه حضرت زبان به شكوه بازكردند و فرمودند: «ارید ان اداوی بكم وانتم دائی كناقش الشوكة بالشوكة و هو یعلم ان ضلعها معها؛ (34) به وسیله شما میخواهم دردها [ی اجتماعی] را مداوا كنم. در حالی كه شما درد [و مشكل] من میباشید، من شبیه كسی هستم كه بخواهد خار را به وسیله خاری دیگر بیرون آورد در حالی كه میداند خار در تن او بیشتر شكند و برجای ماند.»
15. آشنایی با ابزارهای تبلیغ
امروزه با پیشرفت تكنولوژی، خصوصا در امر آموزش، لازم است مبلغ نكته سنج از همه ابزارهای نوین تبلیغ اطلاع كافی داشته باشد. الان تنها با یك سخنرانی و منبر سنتی - كه در جای خود ضروری است، چرا كه دین و مذهب را همین منبرها و سخنرانیها پابرجا و ماندگار ساخته است - نمیتوان جوان و نوجوان نسل سوم انقلاب را پای دین ماندگار كرد، بلكه باید در این امر مهم از ابزارها و تكنولوژی روز جهت آشنایی آنها با معارف دین بهره جست. باید با زمان پیش رفت و از قافله نوآوریها عقب نماند.
اگر قبول داریم كه نیاز نوجوانان و جوانان به معارف اهل بیت علیهم السلام بیشتر است و مطمئن هستیم كه دارای قلبی پاك و قدرت جذب آنها بیشتر است و به تعبیر حضرت علی علیه السلام «قلب الحدث كالارض الخالیة ما القی فیها من شی ء قبلته؛ (35) قلب جوان همچون زمین خالی است، هر بذری در آن پاشیده شود میپذیرد»، باید در ایجاد شرایط مساعد جهت رشد و نمو آنها كوشا باشیم. چرا كه خداوند اسلام را طوری قرار داده كه «ولا عفاء لشرائعه؛ (36) هرگز قوانینش غبار كهنگی به خود راه ندهد.» یعنی، در هر زمانی قوانین و بیاناتش به روز است و این وظیفه یك مبلغ است كه با نوآوری آموزشی، این نوآوری را ارائه دهد. در این راه استفاده از روش كلاسداری در امر تبلیغ ضروری است. بنابراین باید با روشهای استفاده از تخته و كلاسداری آشنا بود، با تبدیل كتابهای نوشتاری به سی دیهای آموزشی صوتی - تصویری اطلاعات را راحتتر در اختیار گذاشت و نیز لازم است خود مبلغ از برنامههای كامپیوتری اطلاعات كافی داشته باشد. از طرف دیگر با پیشرفت نرم افزارها و آمدن اینترنت به عرصه خبررسانی علمی كه جهان را به دهكدهای كوچك تبدیل نموده، تسلط بر این فن آوری روز ضروری است.
پینوشــــــــــــــــــتها:
1) طه/25.
2) انشراح/1.
3) نهج البلاغه، حكمت 176.
4) همان، حكمت 333.
5) همان، نامه 45.
6) امالی طوسی، ص 146، المجلس الخامس، انتشارات دارالثقافه، قم.
7) نهج البلاغه، نامه 18.
8) نهج البلاغه، خطبه 32.
9) اصول كافی، ج 1، ص 24، حدیث 15، دارالكتب الاسلامیه، چ 4، 1365.
10) نهج البلاغه، خطبه 176.
11) جامی.
12) نهج البلاغه، نامه 53.
13) همان، حكمت 90.
14) همان، خطبه 239.
15) همان، حكمت 366.
16) همان، حكمت 150.
17) همان، خطبه 110.
18) همان حكمت 337.
19) همان، حكمت 274.
20) اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، ج 2، ص 27.
21) نهج البلاغه، خطبه 156.
22) همان، خطبه 110.
23) همان، نامه 47.
24) همان، حكمت 390.
25) پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، ج 2، ص 17، نشر پنجره.
26) نهج البلاغه، نامه 53.
27) همان، حكمت 372.
28) همان، حكمت 10.
29) همان، نامه 53.
30) همان، نامه 46.
31) همان، حكمت 123.
32) نهج البلاغه، نامه 60.
33) همان، خطبه 29.
34) همان، خطبه 121.
35) همان، نامه 31.
36) همان، خطبه 198.
افزودن دیدگاه جدید