سلوك سیاسی-اجتماعی مبلغان (4)؛(شناخت و تحلیل سیاسی)
نام نشریه: مبلغان، شماره 51
یكی از پیچیدهترین و پرجاذبهترین مباحث علوم انسانی، شناخت، درك و تحلیل موضوعات و پدیدههای سیاسی است. امروزه مسائل و مباحث سیاسی، از تنوع، پیچیدگی، گستردگی، در هم تنیدگی و اهمیت ویژهای برخوردار و بینش خاصی برای فهم و تفسیر آنها نیاز است.
موضوعات و مسائل سیاسی، پیوند و ارتباطی ژرف، ناگسستنی و نظام مند با امور فرهنگی، معرفتی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و... دارد و «سیاست» در تاروپود زندگی بشری ریشه دوانده است.
امروزه دیگر این عقیده عامیانه كه «سیاست فقط كار سیاست مداران است» مصداق ندارد؛ زیرا فراگیر شدن عرصه سیاسی در قالب مشاركت تودههای مردم و تعامل ملتها و دولتها و... نشانگر حضور طیف وسیعی از افراد جامعه در این عرصه بوده است و میطلبد كه عموم مردم از دانش و بینش درست سیاسی برخوردار باشند. آنان سؤالات و شبهات خود را از افراد مورد اعتماد (علما و مبلغان) میپرسند و در مسائل و پدیدههای سیاسی و تصمیم گیری از آنان یاری میجویند.
بارها این سؤالات و شبهات از تك تك مبلغان و طلاب پرسیده شده است كه:
1. آیا روحانیت در حكومت دینی، دارای نقش مؤثر یا طبقه ممتاز است؟
2. رابطه نهاد روحانیت با دولت و حكومت دینی چگونه است؟
3. نقش تبلیغی - معنوی روحانیت چگونه با قدرت سیاسی سازگاری دارد؟
4. آیا حكومت دینی، جوابگوی نیازهای متغیر و احتیاجات انسان معاصر است؟
5. آیا با نظام ولایت فقیه در ایران، درست همكاری شده است؟
6. چه مقدار از مشكلات و معضلات كشور مربوط به نهاد روحانیت است؟
7. آیا مدیریت فقهی میتواند كارآمد باشد؟
8. جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام چگونه است؟
9. آیا مردم سالاری دینی، واژه متناقض نما نیست؟
10. آیا در نظام ولایی میتوان به عنوان اپوزیسیون عمل نمود؟
11. چرا برخی از نمایندگان و مطبوعات با غوغاسالاری اهداف خود را پیش میبرند؟
12. در حكومت اسلامی قلمرو مخالفت و حد و حدود خط قرمز كجا است؟
13. مسئولیت مشكلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بر عهده چه كسانی است؟
14. حدود آزادیهای سیاسی در اسلام چیست؟
15. اهداف آمریكا از حمله به كشورهای منطقه كدام است؟
16. و... .
در این میان بایستگی فهم و درك صحیح پدیدههای سیاسی و آشنایی نسبی با مسائل اساسی روز، برای مبلغان و سنگربانان عرصه علم و ایمان، دو چندان است. آنان باید از آنچه در زندگی سیاسی جامعه میگذرد، آگاه باشند و بتوانند تصویر و تفسیر درستی از پدیدهها و وقایع داخلی و خارجی داشته باشند و ضمن اینكه پاسخ گوی سؤالات و خواستههای مردم هستند، بتوانند در فعالیتهای تبلیغی خود - به خصوص در رابطه با مسائل سیاسی - بهترین، درستترین و بایستهترین راهكارها و خط مشیها را اتخاذ نمایند.
استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله درباره این وظیفه مبلغان میگوید: «تنها دانستن و شناختن دین برای مصلحت گویی كافی نیست. جامعه را باید بشناسد، به اوضاع دنیا باید آگاه باشد. باید بفهمد كه در دنیا چه میگذرد و امروز مصلحت جامعه اسلامی در برابر جریانهای موجود دنیا چه اقتضا میكند و مردم را به آن جریانها و مصالح واقعی آنها آگاه بكند.» (1)
حتی خطیب نمازجمعه وظیفه دارد مردم را نسبت به مسائل روز و اوضاع سیاسی داخل و خارج آگاه نماید و صلاح و مصلحت آنان را باز گوید. (2)
آنچه در این زمینه برای مبلغان دینی بایسته است، عبارت است از:
1. شناخت و تحلیل درست و واقعی از حوادث و وقایع و پدیدههای سیاسی؛
2. بالا بردن دانش سیاسی خود با مطالعه و تامل در اخبار و گزارشها؛
3. جلوگیری از القاءات و تفسیرهای غلط و نادرست؛
4. پاسخ گویی به سؤالات، ابهامات و شبهات مطرح شده؛
5. تشریح دقیق وظایف و مسئولیتهای كارگزاران نظام دینی و نقش مردم در رفع یا بروز مشكلات با انتخاب افراد صالح یا ناصالح؛
6. ارائه خط مشی و راهكارهای مناسب برای موضع گیری و اخذ تصمیمات سیاسی از سوی مردم؛
7. توضیح و تفسیر وقایع؛ نه توجیه عملكرد غلط مسئولان؛
8. بازشناسی دقیق افكار و جریانات منحرف سیاسی در جامعه و راههای نفوذ آنان (جریان شناسی سیاسی)؛
9. كمك به تبیین اركان نظام دینی و راههای كارآمدی آن؛
10. ارائه اخبار و گزارشهای صحیح و جلوگیری از ترویج شایعات، تهمت زنیها و دروغ پراكنیها؛
11. دشمن شناسی و آشنایی با توطئهها و برنامههای تبلیغی - سیاسی آنان علیه نظام دینی.
تحلیل و تفسیر سیاسی
یكی از مباحث مهم «دانش سیاسی» ، شناخت و تحلیل و تفسیر سیاسی از پدیدهها و مسائل روز است كه نیاز به دقت و ژرف نگری ویژهای دارد. در نظر تودههای مردمی، سیاست در عین ابهام و پیچیدگی بسیار ساده است! و هر كس، تنها به دلیل آنكه اندك مایهای از اخبار و اطلاعات را داراست، خود را تحلیلگر مسائل سیاسی دانسته و یا با اندك خمیرمایهای از هوش تلفیق شده با نیرنگ و خدعه، سیاستمدار خوانده میشود؟!
این انگاره درست نیست و در این راستا باید به بیان دقیق «تحلیل سیاسی» و «تفسیر سیاسی» اهتمام ورزید.
در بیان معنای «تحلیل» آمده است: «موشكافی و بررسی یك پدیده در ابعاد متفاوت برای رسیدن به پاسخ و نتیجه مطلوب» (3)
به طور كلی «تحلیل سیاسی» عبارت است از تلاش برای توصیف (پاسخ به چیستی ها) و سپس تبیین (پاسخ به چرایی و چگونگی) ، كه طی آن، به كشف علل وقوع پدیدههای سیاسی میپردازیم. (4)
هر روز در جامعه با پرسشهایی مواجه میشویم كه نیاز به تحلیل (توصیف و تبیین) دارند و ما به دنبال پاسخ گویی به چرایی و چگونگی آنها هستیم و یا با دهها گزاره سیاسی بر خورد میكنیم كه نیاز به فهم آنها و تایید و ردشان داریم و یا میخواهیم با كمك ابزار و دستگاههای استنباطی، تصاویر كلی پدیدهها را به دست آوریم و تفسیرهای سیاسی، اطلاعاتی، فرهنگی، اجتماعی و... ارائه دهیم.
در همه این موارد، نیاز به دقت، مطالعه، گردآوری اطلاعات، ژرف نگری و تفكر و در نهایت تحلیل و تفسیر درست پدیدهها و وقایع سیاسی داریم. گاهی نیز برای كشف و روشن شدن مبهمات و پی بردن به عمق مسائل و پدیدهها، لازم است ابزار و عوامل دیگری به كار گرفته شود. در تحلیل سعی در بهره گیری از اجزاء پدیده و ارتباطات بین آنها است؛ ولی در تفسیر برای اثبات و درك عمیقتر یك جریان سیاسی، لازم است از وقایع و جریانهای سیاسی دیگری استفاده شود تا مطلب به شكل موردنظر و واقع بینانه ارائه شود.
«تفسیر» در لغت به معنای روشن كردن و كشف نمودن است؛ بنابراین تفسیر میتواند كمك برای تحلیل و مكمل آن باشد... . (5) بر این اساس میتوان در تعریف تفسیر گفت: «تفسیر ابزار استنباط تصمیمات صحیح و مناسب است، با استفاده از یك سری اخبار مستند.» (6)
البته آنچه عمدتا مورد نظر این «مقاله» است «شناخت و تحلیل سیاسی» است؛ یعنی، مبلغ به راحتی و با استفاده از روشهای علمی، به تجزیه و تحلیل پدیدههای سیاسی بپردازد و برنامه، رفتار و گفتار تبلیغی خود را بر اساس آ ن تنظیم كند.
بر این اساس، مبلغ دینی نه تنها باید دانش و اطلاعات كافی در رابطه با مسائل سیاسی داشته باشد و در این ساحت گرفتار شبهات و عوام فریبیها نشود؛ بلكه باید به دقت پدیدهها و جریانهای سیاسی را تحلیل كند و به ارتباط متقابل حوادث دست یابد و آنگاه ضمن ارزیابی درست، نتیجه مطلوب را اخذ نماید. میتوان پنج سطح تحلیل را مشخص و براساس آنها روشی درست به دست آورد:
1. اخبار و اطلاعات؛
2. دانش كافی و فهم لازم؛
3. تجزیه و تحلیل پدیده سیاسی؛
4. كشف ارتباط تسلسلی و متقابل حوادث؛
5. ارزیابی مسائل جهت دستیابی به نتیجه مطلوب. (7)
1. اخبار و اطلاعات
هر تحلیلگر، بیش از هر چیز و پیش از هر عملی، نیازمند اطلاعات و آگاهیهای لازم از موضوع مورد بررسی است كه بدون آنها قطعا تحلیل به دست آمده، ارزش واقعی ندارد. این اطلاعات از راههای گوناگون به دست میآید كه هر كدام خود مقولهای قابل بررسی است و ارزش گذاری خاص خود را دارد؛ زیرا به تمامی اطلاعات و منابع نمیتوان ارزشی مساوی و یكسان داد. (8)
امروزه منابع خبری، متنوع و گسترده است (روزنامه، كتاب، مجله، تلویزیون، رادیو، بولتنها و..).؛ در عین حال بازار شایعات، دروغ پراكنی، اتهام، فریب كاری، خبرسازی، انتقال یك طرفه اخبار، و... نیز داغ است و بر این اساس بر مبلغان آگاه و بصیر، بایسته است كه از كانالها و منابع مختلف خبری، اطلاعات كسب كنند و ضمن مطالعه مجلات، روزنامهها و نشریههای مطمئن، به شایعات و خبرسازیها توجهی نداشته باشند؛ چنان كه قرآن میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا، ان جآءكم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهلة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین»؛ (9) «ای كسانی كه ایمان آورده اید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد، جستجو كنید؛ مبادا به نادانی با گروهی برخورد كنید [و به آنها آسیب برسانید] و سپس از آنچه كرده اید، پشیمان شوید.»
و نیز قرآن میفرماید: «ولا تقف ما لیس لك به علم» (10)؛ «و چیزی را كه بدان علم نداری پیروی نكن.»
2. دانش كافی و فهم لازم
یكی از بایستههای اساسی شناخت و تحلیل سیاسی، داشتن علم و دانش سیاسی و ژرف نگری در ابعاد مختلف موضوعات و پدیدههای سیاسی است. در اینجا تحلیلگر سیاسی، هم دانش و علم لازم را برای بررسی و تحلیل مسائل دارا است و هم با دقت و تامل، به تجزیه و تركیب دادهها و اطلاعات خام میپردازد و مسئله یا مشكل را میفهمد و ابعاد مختلف آن را ارزیابی میكند.
به عنوان مثال درباره معنا و مفهوم «غوغا سالاری» به این میرسد كه: «غوغا سالاران، غالبا در خلال بحرانها، تحولات و شكافها، حكومتی به طور موقت تشكیل میدهند و اداره امور جامعه به دست افرادی میافتد كه نه تابع عقل و خرد؛ بلكه دستخوش احساسات هستند و در نهایت درجه تلقین پذیری قرار دارند..» غوغاسالاری نوع فاسد دموكراسی است (11) و حیات سیاسی غوغاسالاران در بلوا، بحران، عوام فریبی و اغتشاش است.
دانش كافی كمك میكند كه مبلغان به خوبی حوادث و وقایع سیاسی و عوامل اصلی و پشت پرده تحولات سیاسی را بشناسند و علاوه بر اینكه خود در دام بحرانها و شبهات نیفتند، بتوانند پاسخ گوی سؤالات و شبهات مختلف مردم باشند.
در این باره علاوه بر مطالعه مباحث سیاسی و فراگیری رسمی علم سیاست، آشنایی با تاریخ، جغرافی، جامعه شناسی، روان شناسی، انسان شناسی، حقوق و اقتصاد برای تحلیل و تبیین درست وقایع پرفایده است و به فهم و درك تحولات سیاسی كمك میكند و جلوی اشتباهات احتمالی را میگیرد.
3. تجزیه و تحلیل
تحلیلگر سیاسی، پس از فهم و شناخت پدیده سیاسی و آشنایی با ابعاد و زوایای مختلف آن و به كار بستن اصول علمی و فرضیههای قابل طرح، به تجزیه و تحلیل آن میپردازد و آن را به دقت كالبدشكافی میكند. در اینجا تاكید بر شكستن مطلب به اجزای تشكیل دهنده آن و یافتن روابط بین اجزاء و نحوه سازمان یافتن آنها است. پس وقتی به تجزیه و تحلیل موضوع و پدیده سیاسی میپردازیم، ابتدا پدیده سیاسی (مثل غوغاسالاری) را در نظر میگیریم و پس از فهم دقیق آن و توجه به ابعاد مختلف آن؛ آن را به اجزاء و واحدهای كوچكتر تقسیم میكنیم. آن گاه اهداف، برنامهها، و روابط غوغاسالاران را مورد توجه قرار میدهیم و علت رفتارهای آنان را درمی یابیم.
پس در اینجا «رخداد یا پدیده سیاسی - اجتماعی، به عنوان یك مجموعه كلی تصور میشود كه از اجزاء و واحدهای كوچك تری تشكیل یافته است. این اجزاء كوچك، حكم آجرهای ساختمان را دارند. آن گاه كه بر روی هم سوار شوند، ساختمان به وجود میآید. ذهن با تفكر و دقت، پدیده را میشكند و اجزاء تشكیل دهنده آن را از هم تفكیك مینماید. در این مرحله اجزاء و عناصر از یكدیگر مجزا هستند. بنابراین بررسی و مطالعه بر روی آنها سهل است. سپس ذهن به كشف روابط و اتصالها بین اجزا و عناصر میپردازد و آنها را برای خود توصیف و تبیین میكند... .» (12)
4. كشف ارتباط تسلسلی و متقابل حوادث
پس از تجزیه و تحلیل یك پدیده سیاسی و شناخت اجزاء و اركان آن، باید به ارتباط و پیوند متقابل این اجزاء و عناصر پی برد و به چینشی نو و دقیق از رفتار و برنامه بازیگران سیاسی و ابزار و اهداف آنها دست یازید. علاوه بر این باید به ارتباط و پیوند مسئله سیاسی با مسائل اقتصادی، فرهنگی، نظامی، امنیتی و... پی برد و آنها را از نظر دور نداشت.
«پس هیچ پدیدهای به صورت جدا از سایر پدیدهها و بی تاثیر بر سایر پدیدهها و بدون تاثیر از آنها وجود ندارد. در واقع [باید] اصل تاثیر و تاثر متقابل پدیدهها بر یكدیگر را مورد توجه قرار داد... از طرفی هیچ پدیده سیاسی در جهان به طور ناگهانی به وجود نمیآید و به طور ناگهانی از میان نمیرود؛ بلكه مسیری را طی مینماید. لذا برای شناخت هر پدیده سیاسی لازم است به گذشته آن پدیده برگشت و سیر حوادثی را كه به ایجاد آن منتهی شده است، شناسایی كرد.» (13)
بر این اساس پژوهشگر مسائل سیاسی باید قادر باشد:
1. موضوعات و جریانات را به هم مرتبط كند؛
2. سیر تحولات پدیدهها را دقیقا تعقیب كند؛
3. آثار و تبعات هر یك از پدیدههای سیاسی را بشناسد.
در مثال موردنظر ما، «غوغاسالاری» جریانی است كه با سایر موضوعات و پدیدهها (انتخابات، جلب آرای مردم، فرار از قانون و..). ارتباط دارد و در این مسیر، غوغاسالاران حیات خود را در تنش و التهاب جستجو میكنند و پیامدهای سوئی بر جامعه دارند و فضای سیاسی را چند قطبی كرده، به منافع ملی و دینی بی توجه میشوند!! در ضمن روابط پیچیده و پرابهامی با سایر نهادهای سیاسی دارند و از شیوهها و روشهای گوناگونی برای كسب قدرت استفاده میكنند.
5. ارزیابی و جمع بندی
پس از جمع آوری اطلاعات، دقت و تامل در پدیده سیاسی مورد مطالعه، تجزیه و تحلیل عناصر و اجزاء آن، كشف ارتباطها و پیوندها با سایر مسائل و پدیدهها، نوبت به نتیجه گیری و ارائه تحلیل دقیق و علمی از موضوع میرسد. در واقع هدف از طی مراحل قبل، رسیدن به این مرحله بوده است و كلیه اقدامات انجام شده، بدون ارائه یك جمع بندی و نتیجه گیری، بیهوده و بی اثر است.
«جمع بندی، باید به گونهای انجام شود كه ضمن بیان خلاصه مراحل طی شده، نتیجه گیری لازم را دربرداشته باشد و تصویری همه جانبه از موضوع مورد بررسی نشان دهد؛ زیرا تحلیلهای یك جانبه و یك بعدی، معمولا واقع بینانه نیست و نمیتواند پاسخ گوی سؤالات و ابهامات باشد. علاوه بر آن تحلیلهای یك جانبه نمیتواند به عنوان مقدمه خوب و راهنمای مناسب برای موضع گیریهای سیاسی، مورد استفاده قرار گیرد.» (14)
اگر تحلیلگر مسائل سیاسی، به دقت همه جوانب قضیه را بسنجد و بتواند تحلیلی واقع بینانه از پدیدهها و حوادث سیاسی ارائه دهد؛ میتواند جلوی شایعات، شبهات و انحرافات را بگیرد و از كیان عقیدتی و سیاسی نظام دینی، پاسداری نماید. البته باید بداند كه تحلیل سیاسی نادرست و غیرواقعی و پیش بینیهای غلط، به شخصیت مبلغ لطمه میزند.
اگر پاسخهای او با علم و آگاهی، دقت و ژرف نگری، كیاست و دوراندیشی و نكته سنجی نباشد، ممكن است اشتباه از آب درآمده و مشكلات دیگری را فرا روی وی ایجاد كند!!
البته برای تحلیل درست و منطقی پدیدهها و اخبار سیاسی، شیوهها و اسلوبهای مشخصی وجود دارد كه از آنها به عنوان دستگاه تحلیل نام برده میشود (مانند دستگاه قرائن، قیاسی، استقراء، تمثیل، ضرورت، ایماء، مفهوم موافقت و..).. همچنین رویكردها و چارچوبهای علمی دیگری به عنوان ابزار تحلیل (مانند تحلیل سیستمی، رویكرد كاركردگرایی - ساختاری، فرهنگ سیاسی، دگرگونی و نوسازی و..). وجود دارد كه برای ارائه نتیجه منطقی و درست، استفاده از یكی از آنها بسیار كارگشا است. (15)
علاوه بر این، مطالعه در زمینه اصطلاحات و مسائل سیاسی و آشنایی با وجوه مختلف دانش سیاسی است. اینك چند منبع مفید برای مطالعه و دریافت پاسخ پارهای از سؤالات معرفی میشود:
1. حكومت دینی (مجموعه پرسشها و پاسخها) ، حمیدرضا شاكرین
2. ولایت فقیه (مجموعه پرسشها و پاسخها) ، حمیدرضا شاكرین
3. فلسفه سیاست، مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی رحمه الله
4. مبانی حكومت اسلامی، حسین جوان آراسته
5. پرسشها و پاسخ، محمد تقی مصباح یزدی
6. فرهنگ واژهها، عبدالرسول بیات و دیگران
7. جمهوری اسلامی (مجموعه پرسشها و پاسخها) ، حمیدرضا شاكرین
8. ولایت فقیه، محمدهادی معرفت
9. شناخت و تحلیل سیاسی، جواد منصوری
10. بررسی ماهیت قدرت و سیاست خارجی آمریكا و... ، علی اكبر ولایتی
11. در آمدی بر نظام سیاسی اسلام، محمدجواد نوروزی.
پینوشــــــتها:
1) ده گفتار، ص 262.
2) وسائل الشیعه، ج 5، ص 39.
3) درآمدی بر تحلیل پدیدههای سیاسی، ص 34.
4) تحلیل سیاسی و دانش سیاسی، ص 22.
5) شناخت و تحلیل سیاسی، ص 118.
6) متدلوژی تفسیر سیاسی، ص 26.
7) ر. ك: درآمدی بر تحلیل پدیدههای سیاسی، ص 201.
8) ر. ك: شناخت و تحلیل سیاسی، ص 119.
9) حجرات/6.
10) اسراء/36.
11) ر. ك: فرهنگ علوم سیاسی، ص 209؛ دانشنامه سیاسی، ص 233.
12) فن تحلیل سیاسی، ص 85.
13) شناخت و تحلیل سیاسی، ص 104.
14) همان، ص 121.
15) برای مطالعه بیشتر ر. ك: تحلیل سیاسی، ص 32 به بعد؛ متدلوژی تفسیر سیاسی، ص 82 به بعد.
افزودن دیدگاه جدید