گفتگو با حجت الاسلام نظری منفرد؛ چگونه مشکلات سخنرانی را برطرف کنیم؟
نام نشریه: مبلغان، شماره 57
· از اولین منبر خود برایمان بگویید. چگونه شروع كردید و چه مشكلاتی داشتید؟ چگونه بر مشكلات فائق آمدید؟
زمانی كه تازه ملبّس به لباس روحانیت شده بودم خیلی مأخوذ به حیا بودم و زیاد خجالت میكشیدم. شاید دلیلش این بود كه من در قم متولد شده بودم و با دوستان غیر روحانی مأنوس بودم، آنهم در زمان رژیم پهلوی كه خیلی این لباس را نمیپسندیدند و حتی بعضی از افراد ما را مذمّت هم میكردند؛ از اینرو برای منبر رفتن و صحبت كردن در جمع خجالت میكشیدم. اولین مشوّق من برای منبر رفتن، همسر یكی از علماء بود. ایشان كه زن متدینهای بودند، مقداری پول هم به من دادند و مرا كه نوجوان بودم تشویق كردند تا منبر بروم. بعد از ایشان، گاهی كه پدرم فرصت نداشت در جایی منبر برود، منبرش را به من واگذار میكرد و بنده انجام وظیفه میكردم. در لابلای این منبر رفتنها، تشویق مردم نیز خیلی مؤثر بود.
من در طول دوران تبلیغ این مطلب را درك كردم كه تشویق میتواند در حد بسیار بالایی موجب موفقیت یك مبلّغ باشد. گرچه ما در ابتدای راه بلد نبودیم كه چگونه باید منبر رفت، ولی همین تشویقها سبب شد كه كم كم در این مسیر قرار بگیریم.
· اگر ممكن است یكی از مشكلاتی را كه در منبرهای ابتدایی داشتید برایمان بیان كنید و بفرمایید كه چگونه آن را حل كردید؟
یكی از مشكلاتی كه در ابتدای راه وجود دارد این است كه انسان در منبر مطلب كم میآورد و نمیداند كه چگونه باید منبر خود را تكمیل كند. این سؤال را كم و بیش دوستان مبلّغ از بنده داشته اند كه در این مورد چه باید كرد؟ پیشنهاد من این است كه: كسانی كه در ابتدای كار تبلیغ و خطابه قرار دارند و تازه این كار را شروع كرده اند، منبر را با حدیثی شروع كنند كه در بردارنده چند موضوع است. آنگاه بحث خود را درباره یكی از آن موضوعات شروع كنند، اگر مطلبشان راجع به موضوع اوّل تمام شد، موضوع بعد را كه ادامه حدیث است بیان كنند و اگر موضوع دوم هم تمام شد، موضوع سوم و چهارم و... را مطرح كنند.
به مرور زمان كه تجربه بیشتری در منبر پیدا میكنند میتوانند راجع به یكی از همان موضوعات یك منبر كامل بروند و یا گاهی چندین منبر كامل ارائه كنند.
· بحث تشویق را مطرح فرمودید و اینكه تشویق چقدر میتواند در روحیه مبلّغ اثر بگذارد، سؤالی در اینجا مطرح است و آن اینكه: گاهی اولین بار كه یك طلبه جوان میخواهد منبر برود، فرد یا افرادی به جای تشویق، او را مذمت میكنند و مورد آزار و اذیت روحی قرار میدهند. در این گونه موارد چه باید كرد؟
قبل از اینكه یك طلبه بخواهد وارد عرصه تبلیغ شود باید بداند كه پیامبران الهی نیز مورد تمسخر واقع شده اند و مردم جاهل آنها را اذیت كرده اند؛ اما آنان دست از تبلیغ دین نكشیده اند. اگر مبلّغ از قبل خودش را آماده كرده باشد كه ممكن است نسبت به من نیز چنین برخوردی صورت گیرد و در خودش هضم كرده باشد كه من باید حلیم و بردبار باشم و به هر شكل كه شده پیام خدا را به همین انسانها برسانم و اتفاقا آمدهام كه انسانهای منحرف را نجات دهم، قدرت فوق العادهای پیدا میكند و حرفهای نیش دار كمتر در او اثر میگذارد.
· گاهی اتفاق میافتد كه مبلّغ علی رغم میل باطنی، با كسی برخورد نامناسبی میكند یا در مورد خاصّی قضاوت بی موردی مینماید و بعدا میفهمد كه اشتباه كرده است. به نظر شما اگر چنین موردی اتفاق افتاد چه باید كرد؟
قبل از پاسخ به این سؤال اجازه بفرمایید یك نكته را بیان كنم و آن اینكه: مبلغ باید قبل از هر گونه اقدام تبلیغی، جامعه و مخاطبان خود را بشناسد. این كار را میتوان با پرسش از بزرگان محل تبلیغ انجام داد و این اطلاعات را به دست آورد كه مبلغ تا چه اندازه میتواند در مسائل مردم دخالت كند؟ آیا در آنجا اختلاف و دو دستگی وجود دارد؟ آیا گروهها و دستجات موجود از روحانی حرف شنوی دارند؟ و...
پس از بررسی وضعیت محل تبلیغ و شناسایی مخاطبان، باید این نكته را نیز مورد توجه قرار داد كه روحانی در حقیقت پدر معنوی جامعه است و باید همه گروهها را رهبری كند و طرفداری بی مورد از افراد و گروهها را كنار بگذارد. حال با عنایت به این نكته، اگر مشكلی كه مطرح فرمودید پیش آمد، بهترین راه این است كه مبلّغ به صورت خصوصی از فردی كه مورد اذیت یا اهانت قرار گرفته معذرت خواهی كند و او را راضی نماید. در این گونه موارد لازم نیست كه معذرت خواهی در جمع و روی منبر انجام شود؛ چون این اقدام به طور طبیعی تأثیر سخن خطیب را در مردم كاهش میدهد و سخنان بعدی او از اعتبار كافی برخوردار نخواهد بود. البته در موارد خاص و براساس موقعیتهای متفاوت، برخوردهای مناسب همان مورد لازم است و گاهی نیز عذرخواهی در جمع سزاوارتر است.
· یكی از مشكلات ابتدای تبلیغ این است كه گاهی جلسه انسان را میگیرد و نمیتواند صحبت كند. در این مورد چه باید كرد؟
گاهی در ابتدای كار تبلیغ، انسان از منبر ترس و دلهره دارد و از اعتماد به نفس كافی برخوردار نیست، به گونهای كه حتی از چهرهاش نمایان است، كلمات را مكرر ادا میكند، گیر میكند و رنگ چهرهاش دگرگون میگردد. این ترس و دلهره عواملی دارد كه برخی از آنها عبارتند از:
1. كثرت جمعیت؛ 2. نداشتن مطلب؛ 3. حضور شخصیتهای علمی در جلسه و....
برای رفع دلهره و اضطراب راههای زیادی وجود دارد كه به برخی از آنها اشاره میشود.
1. قبل از رفتن به منبر، قرآن بخوانید و از خداوند متعال كمك بخواهید و بر او توكل كنید.
2. وقتی كه روی منبر و در مقابل جمعیت قرار گرفتید، خود را مدیر جلسه بدانید و به خود تلقین كنید كه این جمعیت خودشان شما را به عنوان مدیر جلسه برگزیده اند و اگر شما را شایسته نمیدانستند، پای منبر شما ننشسته بودند؛ حتی اگر در آن جلسه اهل علم و متخصصین حضور داشته باشند.
3. به خود تلقین كنید كه اگر چه ممكن است افرادی كه در جلسه حضور دارند همه مطالب شما را و حتی بیشتر از آن را بدانند؛ اما كار شما تبلیغ و موعظه است و همه انسانها ـ هرچند صاحب علم و تخصص باشند ـ به موعظه نیازمندند و چون نیاز داشته اند میخواهند سخنان شما را بشنوند.
· با تشكر از حضرتعالی كه وقت خودتان را در اختیار «مجله مبلغان» گذاشتید، به عنوان پایان بحث اگر چنانچه مطلب خاصی برای مبلغان محترم دارید بیان فرمایید.
من هم از شما و همه عزیزانی كه زحمت تولید و نشر این مجله را به عهده گرفته اند تشكر میكنم. انشاءالله همه شما در انجام این رسالت الهی موفق باشید.
سخن را با كلام خداوند متعال به پایان میبریم كه میفرماید: «اَلَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّه ِ وَ یخْشَوْنَهُ وَلایخْشَوْنَ اَحَدا اِلاَّ اللّه َ وَ كَفی بِاللّه ِ حَسیبا» (1) ؛ «آنان كه تبلیغ رسالتهای الهی میكردند و تنها از او میترسیدند، و از هیچ كس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس كه خداوند حسابگر است.»
رساندن پیام خداوند به مردم به صورت طبیعی قرین مشكلاتی است و همه انبیاء الهی این مشكلات را پیش روی خود داشتند، اما با تكیه بر پروردگار متعال و ایمان راسخ، توانستند توفیقات زیادی به دست آورند. مبلّغ باید خداترس باشد و از چیزی جز خدا نترسد و اگر چنین روحیهای نداشته باشد، نمیتواند آن گونه كه شایسته است به تبلیغ دین بپردازد.
اگر مبلّغ خداترس باشد، نه تهدید دشمن و نه ترغیب و تشویق او، در وی اثر نمیگذارد. دشمنان پیامبر اسلام اول از راه ترغیب وارد شدند و سعی كردند با وعدههای دنیایی او را از تبلیغ دین باز دارند. آنان به وسیله حضرت ابوطالب به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله اطلاع دادند كه هرچه بخواهد به او میدهند تا دست از دعوت بردارد و آن حضرت در جواب فرمودند: اگر خورشید را در یك كف دست من و ماه را در كف دست دیگرم قرار دهند، دست از دعوتم بر نمیدارم. پس از اینكه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از راه تشویق و ترغیب كنار نیامد، دشمنان اسلام از راه تهدید جلو آمدند و باز تأثیری در پیامبر صلی الله علیه و آله نگذاشتند.
این جدیت و قاطعیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله الهام بخش است و مبلغان دینی باید چنین باشند و بدانند كه اگر در راه خدا برای تبلیغ دین تلاش كردند، خداوند نیز آنان را یاری خواهد كرد. این وعده الهی است كه «اِنْ تَنْصُرُوا اللّه َ ینْصُرْكُمْ وَ یثَبِّتْ اَقْدامَكُمْ» (2) ؛ «اگر خدا را یاری كنید، شما را یاری میكند و گامهایتان را استوار میدارد.»
امیدواریم كه همه مبلغان عزیز در راه انجام تبلیغ، فقط به اداء رسالت و مسئولیت الهی خویش بیندیشند و در این راه فقط خدای متعال را مدنظر قرار دهند كه در این صورت یاری خداوند قطعی است.
· مجددا از حضرتعالی به خاطر وقتی كه در اختیار ما گذاشتید تشكر میكنیم و امیدواریم باز هم بتوانیم از تجربههای شما در امر تبلیغ بهره مند شویم.
برای همه شما آرزوی توفیق بیشتر داریم و امیدواریم انشاء الله خداوند شما را یاری كند تا در راهی كه در پیش گرفته اید موفق باشید.
· پاورقــــــــــــــــــــی
1. احزاب/39.
2. محمد/ 7.
افزودن دیدگاه جدید