آفتاب تبلیغ؛شرح حال خطیب مبارز آیت الله میر محمد علی صدرایی اشکوری رحمه الله
نام نشریه: مبلغان،شماره 58
طلوع ستاره از افق نجف
آیة اللّه میر محمد علی موسوی، مشهور به «صدرایی اشكوری (1) »، یكی از گویندگان مشهور و طراز اول سیاسی و مذهبی ایران و مدیر و صاحب امتیاز هفته نامه «طلوع اسلام»، در سحرگاه جمعه هفده شوال المكرم 1330 قمری در شهر مذهبی نجف اشرف و در مهد علم و تقوا و فضیلت دیده به جهان گشود.
نسب شریف این روحانی جلیل القدر با چهل و پنج واسطه به امام موسی كاظم علیه السلام میرسد. مادر گرامی ایشان بانوی پرهیزكار، عابد، صالح و حافظ قرآن، دختر مرحوم آیة اللّه سید حسین صدرایی لاهیجانی و والد گران قدر وی، فقیه ربانی، آیة اللّه سید موسی موسوی، مشهور به «آیة اللّه اشكوری» یكی از عالمان نامدار شهرستان لنگرود است.
تحصیلات
آیة اللّه صدرایی واعظ تا 15 سالگی در نجف اشرف ماند و قسمتی از تحصیلات را در آن حوزه مبارك به اتمام رسانید. وی در سال 1345قمری به همراه والد بزرگوارش به ایران مهاجرت كرد و در شهرستان لنگرود رحل اقامت افكند. صدرایی به مدت شش ماه از اساتید این شهر بهره علمی برد و آن گاه با كسب اجازه از محضر پدر گرامیش به قصد فراگیری علم و دانش و كمال راهی حوزه علمیه قم كه در آن زمان تحت زعامت آیة اللّه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی اداره میشد، گردید.
وی با هوش سرشار و حافظه قوی و پشت كار فوق العادهاش توانست مراحل و مراتب تحصیل را با سرعت پشت سر گذارد و به درس خارج آیة اللّه حائری راه یابد. از اینرو، مورد توجه اساتید و فضلاء قرار گرفت.
شوق دانش اندوزی
صدرایی واعظ نام اساتید و دروس و كتب متداول آن عصر را با قلم خویش بدین گونه نوشته است:«نحو را نزد ادیب نامدار آقا شیخ ابوالقاسم قمی، معانی و بیان و بدیع را نزد آقا شیخ عباس طهرانی، شرح لعمه را نزد آیة اللّه مرعشی نجفی، قوانین را نزد آقا شیخ عباسعلی شاهرودی، رسائل و مكاسب را نزد آیات گلپایگانی و سید محمد تقی خوانساری، كفایتین را نزد آیات سید احمد خوانساری و میرزا محمد همدانی، منطق و منظومه حكمت سبزواری را نزد حكیم فرزانه، آیة اللّه حاج آقا روح اللّه خمینی، اسفار و اشارات را نزد حكیم شیخ ابراهیم اصفهانی، تفسیر و فن خطابه را نزد آیة اللّه میرزا محمد تقی اشراقی، واعظ معروف قم فراگرفتم و آن گاه در درس خارج فقه و اصول از دانش بیكران استوانههای كم نظیر علمی حوزه قم، آیات عظام:
1. شیخ عبدالكریم حائری یزدی؛
2. سید محمد تقی خوانساری؛
3. سید محمد حجت كوهكمرهای؛
4. سید صدرالدین صدر ـ قدس اللّه اسرارهم ـ بهره مند شدم و از خرمن دانش بیكران هر كدام از آن زعمای بزرگ دینی خوشههایی چیدم و موفق شدم از آنان اجازات اجتهاد و روایت دریافت نمایم.»
بر بام دانش
اساتید بزرگوارش هر یك ستارهای درخشان در آسمان علم و تقوا به شمار میروند و طبیعی است كه شاگردی تیز هوش و سخت كوش چونان صدرایی در محضر چنین بزرگانی، قله رفیع دانش را به سهولت فتح نماید.
آیة اللّه سید محمد تقی خوانساری در اجازه اجتهادی ضمن تأیید مقامات عالیه علمی و تقوایی مرحوم صدرایی با الفاظ و القاب و مفاهیم عمیق و ظریف در بخشی از آن چنین مرقوم مینمایند:
«··· شما بحمداللّه به مرتبه اجتهاد نائل گشته و جزو فقها و مجتهدین به شمار آمده اید و بر شما تقلید حرام و تصدی به اموری كه جز فقهاء و مجتهدین در آن تصدی نداشته اند، جایز است.»
دو نفر از آیات عظام سید محمد حجت و سید ابوالقاسم كاشانی نیز حواشی بر این اجازه در تأیید آن دارند.
مرحوم صدرایی اجازه كم نظیری هم از آیة اللّه العظمی اصفهانی دریافت نموده كه در حواشی آن مهر و امضاء شریف سه تن از اساتید نامدار نجف اشرف، آیات عظام: سید محمود شاهرودی، سید جمال گلپایگانی و میرزا آقا اصطهباناتی وجود دارد كه همگی آنها گواه بر قدرت علمی، فقهی، اصولی و كلامی ایشان میباشد (2) .
ایشان با داشتن دو بال تعهد و تخصص كار هدایت مردم و ارشاد و موعظه آنان را به عهده داشت و روحهای مستعد را به آسمانها عروج و پرواز میداد و بدین ترتیب، توانست شهرت خوبی در میان مردم و علماء به دست بیاورد.
رجعت آفتاب
صدرایی واعظ با اینكه در شهر مقدس قم در اماكنی همانند: مدرسه فیضیه، مسجد امام و... كار ارشاد و موعظه را آغاز نمود و به اصطلاح منبر میرفت و همواره تبلیغ اسلام و گسترش معارف دینی از دغدغههای اصلی ایشان بود، اما پس از كودتای 20 شهریور سال 1320 شمسی كه اوضاع مملكت دگرگون شده بود، تبلیغ و ارشاد را بر ادامه تحصیل و تدریس و تحقیق در حوزه ترجیح داد و قم را به قصد گیلان ترك كرد و در شهر رشت كه محل تاخت و تاز گروههای الحادی، همانند توده ایها برای جلب و جذب جوانان مسلمان این آب و خاك شده بود، رحل اقامت افكند و از آنجایی كه اطلاعات جامعی در معارف مختلفه اسلامی و بیان رسا و شیرین و منطق مستدل و جالبی داشت، در اندك زمانی كوتاه در محافل و مجالس تبلیغاتی درخشید و مورد توجه عموم طبقات خصوصاً تحصیل كردهها قرار گرفت و با دو حربه كاری و مؤثر بیان و قلم موجب هدایت جوانان فریب خورده و شكست مكاتب الحادی و پوشالی مادی گردید.
صدرایی در میدان مبارزه
آیة اللّه احسان بخش در این باره مینویسد:
«صدرایی گویندهای بی باك و شجاع و روحانی دلاور بود. او زمانی به گیلان آمد كه در آن روزها حزب توده و كمونیستها در شمال ایران كه به علت همجواری با شوروی و نیز به علت ضعف دولت مركزی فعالیت شدید و گستردهای داشتند؛ خصوصاً رشت مجمع و مركز سران و نخبگان آنان شده بود و بی محابا تاخت و تاز میكردند؛ ولی صدرایی یك تنه به جنگ آنان رفت و موفق شد بر آنان پیروز شود. او در فن مجادله همتایی نداشت. او با قلم و بیان و انتشار «طلوع اسلام» و نوشتن مقالات مستدل توطئههای آنان را خنثی ساخت؛ خصوصاً اقدامات وی در سال 1324 شمسی فراموش ناشدنی است. و باز در روزگاری كه برخی به پیروی از احمد كسروی در رشت قرآن و مفاتیح میسوزاندند و جشن قرآن سوزی داشتند، صدرایی (این افسر فداكار اسلام) به میدان آمد و با كمال شجاعت در مقابل آنان ایستاد و آنان را از این كار منصرف و پشیمان ساخت؛ البته مردم هم برای حمایت از او به میدان آمدند و دور او را گرفتند و در آن عرصه پیروز شدند.» (3)
فعالیتهای فرهنگی و دینی
1. خطابه و سخنوری
صدرایی واعظ قطعاً یكی از گویندگان مشهور و بنام زمان خویش به شمار میآمد. او گر چه در رشت سكونت داشت، اما سخنرانیهای وی محدود به آن سامان نبود؛ بلكه در اغلب شهرها و استانهای ایران برای تبلیغ و ارشاد، دعوت به سخنرانی میشد و بدانجا مسافرت مینمود. و نیز سالیان متمادی سخنرانیهای شیرین و مستدل ایشان از طریق رادیوی تهران پخش میشده است كه هم اكنون مجموعه سخنرانیهای ایشان در رادیوی تهران به صورت چندین كتاب بارها چاپ و منتشر شده است. سخنرانیهای ایشان موجب هدایت دهها نفر از افراد مجوسی، ارمنی و بهایی به دین مبین اسلام شده است. حجة الاسلام و المسلمین شیخ محمد ابراهیم رضایی راد از علمای رشت و داماد معظم له در این باره میفرماید:
«سالی مرحوم صدرایی به بابل برای سخنرانی دعوت شدند. در یك سخنرانی دو نفر از افراد بهایی مستبصر شده، به آغوش اسلام باز گشتند. آن گاه همان دو نفر با دعوت از صدرایی در بابل باعث هدایت دهها نفر دیگر نیز گردیدند و این دعوت هر ساله تداوم داشت و این علاوه بر استدلال و منطق، به اخلاص در گفتار نیز نیازمند است كه ایشان داشت. برخی از بهاییها در صدد توطئه و تهدید برآمدند، ولی هیچ گاه عملی نشد.» (4)
2. نشریه طلوع اسلام
یكی از كارهای ارزشمند فرهنگی صدرایی، انتشار هفته نامه و بعدها روزنامه «طلوع اسلام» بود كه با تلاش و همت والای وی در رشت چاپ و منتشر میشد.
مرحوم صدرایی برای اولین بار در سال 1326 شمسی كانون تبلیغات اسلامی را در رشت تأسیس كرد. این كانون توانست موجبات جذب جوانان تحصیل كرده و گرایش آنان را به معارف و مبانی عمیق دینی فراهم سازد. صدرایی اولین هفته نامه خویش را تحت عنوان «پرچم دار» چاپ و منتشر ساخت كه بعد از مدتی لغو امتیاز گردید.
این نشریه، پرچم دار مبارزات و مجاهدات میهنی در خطّه شمال بود.
آن گاه به تأسیس هفته نامه «طلوع اسلام» اقدام نمود كه بر اثر استقبال فرهنگ دوستان تبدیل به روزنامه «طلوع اسلام» گردید. امتیاز این نشریه كه تا سال 1355 شمسی ادامه داشت، به علت چاپ مقالات تند لغو گردید.
مرحوم صدرایی در رساندن این هفته نامه و روزنامه به دست افراد مؤثر از علماء اعلام و گویندگان و خطبای محترم، فرهنگیان و اساتید متعهد و متدین دانشگاه و سایر اقشار مذهبی سعی وافری داشت و در این زمینه تا حدودی موفق بود.
مرحوم صدرایی از جمله گویندگان و نویسندگانی بود كه دیانت را از سیاست تفكیك ناپذیر میدانست و معتقد بود كه روحانی میبایست در سیاست دخالت كند. به همین مناسبت، با رجال سیاسی مملكت، به ویژه با آیة اللّه كاشانی ارتباط مستقیم داشت و شخصاً چندین بار در انتخابات بندر انزلی، لاهیجان و لنگرود نامزد شد كه هر بار با خیانت دستگاه دولت و دربار طاغوت مواجه میشد.
خیانت دولت در آرای مردم
حضرت آیة اللّه امینیان، امام جمعه آستانه اشرفیه و نماینده مقام معظم رهبری در دانشگاههای گیلان میفرماید:
«اینكه صدرایی در میان مردم محبوبیت ویژهای داشت، شكی نیست و مردم علاقه مند بودند كه ایشان به مجلس بروند و لذا وقتی شنیدند كه ایشان خودش را كاندیدای مجلس كرده، همگان خوشحال شدند. ما طلبهها هم برای حمایت از ایشان شروع به فعالیت و تبلیغ كردیم و مردم هم رأی دادند؛ اما موقع نتیجه و شمارش آراء،تمام آراء به نفع كاندیدای دربار بیرون میآمد و اسم آن شخص خوانده میشد؛ در حالی كه مردم اصلاً نه او را میشناختند و نه او را دیده بودند و نه حتی به او رأی داده بودند؛ به عنوان مثال در محله ما، یعنی «فتیده» و «شلمان» و روستاهای اطراف، فقط بیش از دو هزار نفر به او رأی داده بودند، ولی در موقع شمارش آراء در سطح شهرستان لنگرود اعلام كردند كه صدرایی در مجموع چهارصد رأی بیشتر نیاورده است و این نشان دهنده خیانت عوامل دولت در امانت مردم و دزدی آشكار و علنی در صندوقهای انتخاباتی به نفع كاندیدای دربار به شمار میآید. (5) »
ویژگیهای اخلاقی
صدرایی واعظ به اعتقاد دوستان و آشنایانش، مردی كریم، سخی، فروتن، متواضع، میهمان نواز، حلّال مشكلات مردم، دارای اخلاق نیك، حسن رفاقت و معاشرت و در یك كلمه مردم داری به تمام معنا بود.
آقای تاج لنگرودی واعظ از خطبای تهران میفرماید:«مرحوم صدرایی مردی خوش برخورد و نیكو معاشرت و سخی النفس و گشاده رو بودند. او مدتی مستأجر جدم، مرحوم آیة اللّه شیخ محمود تاج الواعظین گیلانی بود. آنچه كه من میتوانم درباره ایشان بگویم اینكه ایشان بسیار میهمان دار و میهمان دوست بودند. روزی نبود كه ایشان در آن روز میهمان نداشته باشند. مرحوم صدرایی در اقصی نقاط ایران و حتی خارج از ایران دوستان فراوانی داشتند. بسیاری از عالمان بزرگ وقتی به گیلان میآمدند، بر صدرایی وارد میشدند. ایشان از این گونه صفات پسندیده كه از صفات عالیه انسانی و اسلامی است، زیاد داشت.» (6)
آقای رضایی راد از وعاظ رشت و داماد مرحوم صدرایی مینویسد:
«مرحوم صدرایی دارای ویژگیهای اخلاقی خاصی بود كه همانند او را كمتر میتوان یافت؛ گره گشایی، خدمت به مردم، جود و سخاوت و بخشندگی و مهمان نوازی ایشان در میان خواص و عوام شهرت داشت. سفرهاش همیشه برای مهمانان عزیز گسترده بود. به مستمندان و ارباب حاجت بی دریغ و بدون چشم داشت كمك میكرد. هیچ محروم و محتاجی را محروم نكرد. در سلام گفتن پیوسته سبقت میگرفت. برای افرادی كه بر او وارد میشدند، تمام قد بلند میشد و تا دم درب بدرقه میكرد. در دین و مذهب سخت پای بند بود. در برابر مخالفان با صراحت و شجاعت از حریم دین دفاع میكرد. با وجودی كه درآمدش از طریق كشاورزی و منبر درخور توجه بوده است، مع الوصف پس از فوت وی در سال 1356 شمسی مبلغ چهارصد هزار تومان مقروض بوده كه توسط فرزندانش پرداخت گردید.» (7)
عطیه سید الشهداء علیه السلام
آقای فلسفی واعظ شهیر ایران ـ قدس سره ـ میگوید: «سالی مرحوم صدرایی واعظ به علّت عارضه قلبی در بیمارستان آبان تهران بستری بود، من به عیادت ایشان رفته، ضمن گفتگو با ایشان پرسیدم: حالتان چطور است؟ او جواب داد: عطیه آقا سید الشهداء ما را اداره میكند. گفتم: ما همه از آقا امام حسین علیه السلام برخورداریم. او در پاسخ گفت: اما ما یك حساب دیگری داریم. كنجكاو شدم و از ایشان خواستم تا این راز را فاش كند. صدرایی گفت: یك قطعه باغ چای دارم كه هدیه سالار شهیدان، حضرت اباعبداللّه است و در دوران كهولت مرا اداره میكند. بنده پرسیدم: از كجا میگویید عطیه سید الشهدا است؟
او خاطر نشان ساخت: این باغ را برای معامله، قولنامه كرده بودم و دو روز پس از آن به دیدن عارف نامدار آیة اللّه شیخ محمد كوهستانی ـ قدس سره ـ (8) (1308 ـ 1392 ق.) رفتم. وقتی كه مرا دید، فرمود: چرا عطیه ملوكانه را میفروشی! عرض كردم: با شاه كاری ندارم. فرمود: منظورم این نیست، آقا سید شهیدان را میگویم. اینها (شاه) این الفاظ را دزدیده اند. یادت هست جوان بودی، رفتی حرم امام حسین علیه السلام بالا سر آقا، سرت رابه شبكه ضریح نزدیك كردی و گفتی: آقا جان، من از تو یك لطفی میخواهم كه دوران پیری و از كار افتادگی سر سفره شما اداره شوم.
این باغ چای اجابت آن دعا است، چرا قصد فروش آن را داشتی؟ من دست آقا را بوسیدم، از پلهها پایین آمدم و سریع به رشت بازگشتم و قولنامه را پاره كردم و تا الان زندگی من از این باغ اداره میشود.» (9)
ارادت ویژه به امامان معصوم
صدرایی ارادت ویژهای نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله داشت. اشعار فراوانی در مدح و مناقب، فضائل و مراثی آن بزرگواران سروده و تحت عنوان « گلزار احمدی» به چاپ رسیده است. وی در مقدمه آن آورده است:
«در سال 1349 شمسی بر اثر تصادف ماشین ضربهای به مركز بیناییم وارد شد كه منجر به كوری چشم گردید. جهت معالجه به بیمارستان آپادانا [رفتم و] تحت عمل جراحی چشم پزشك قرار گرفتم. پس از عمل به منظور استراحت در باغ چایی خود به استراحت پرداخته تا روزی حدود ساعت 2 بعد از ظهر خوابیده [بودم] ، در عالم رؤیا مردی نورانی بر من وارد شد. پس از سلام و جواب فرمودند: شما چرا در حق حضرت امام حسن عسكری علیه السلام جفا میكنید؟ گفتم: من كه شیعه اثنا عشری هستم و نسبت به آن حضرت و فرزند ارجمند و آباء گرامیش ارادت میورزم. فرمودند: منظورم شخص شما نبود، بلكه منظور وعاظ و نویسندگان است كه در میلاد و مناقب آن حضرت كمتر سخن میگویند. آن گاه فرمودند: امروز روز میلاد آن حضرت است. من یك مصرع شعر به شما میآموزم، شما به همین وزن در مدح آن حضرت بسازید. عرض كردم: چشم! این یك مصرع را به بنده تلقین كردند:
«عید میلاد حسن حجت حادی عشر است»
از خواب بیدار شدم، فوراً یادداشت كرده و چون بذل توجهی شده بود، مدیحهای در همان ساعت ساخته، جهت چاپ در روزنامه (طلوع اسلام) فرستادم و در این دیوان از نظر مبارك میگذرد و از همان روز شروع به ساختن اشعار در توحید و مصائب اهل بیت علیهم السلام و نصایح و غزلیات نمودم كه به صورت دیوان درآمده است و این قضیه را فقط به عنوان یادآوری به حضور وعاظ و شعرا و نویسندگان محترم نوشتهام كه متذكر این نكات بشوند.» (10)
اثر فوری توسل
مرحوم صدرایی بعد از تصادف و عمل جراحی و كوری چشمان توسل فراوانی به ساحت امامان علیهم السلام؛ خصوصاً به ساحت قدسی باب الحوائج موسی بن جعفر علیهماالسلام داشت كه در نتیجه بعد از ده روز شفای عاجل را دریافت نمود. مرحوم صدرایی دو حالت كوری چشمان و بینایی را به صورت دو شعر جداگانه و مناجات با خدای متعال سروده كه فقط به چند بیت آن بسنده میشود:
خداوندا دو چشمم كور كردی مرا از رحمت خود دور كردی
چه كردَستم مرا منفور كردی دو چشم باز من بی نور كردی
نكردم من باین چشمان گناهی كه كورم سازی اندازی به چاهی
تمام عمر خود را كردهام صرف بحلّ و فصل كار خلق بی حرف
شب و روزم پی ترویج دین بود همیشه وقف كار مسلمین بود
به ترویج احادیث و روایات به نشر علم و اخلاص و دلالات
هزاران منحرف را توبه دادم درِ ایمان به دلهاشان گشادم
كومونیست و مجوسی و بودائی یهودی و مسیحی و بهائی
بمنطق مستدل حرفه خویش گرفتندی ره اسلام در پیش
مشرف كردم آنانرا به اسلام بكردم آشناشان من به احكام
زبان و خامه در تبلیغ دین بود شعارم دفع شرّ مشركین بود
بُدم من یك سخنگویی ز اسلام حقایق را به عالم كرده افهام
نبود این مزدمای پروردگارم بفضل و لطف تو امیدوارم
تو را با چشم و عقل و هوش و ادراك پذیرفتم به دل ای صانع پاك
ترحم كن به حال خسته من گشا از نو تو چشم بسته من....
شكر گذاری پس از بینایی هر دو چشم
پس از ده روز چشمم باز گشته فرح با قلب من دمساز گشته
بحمداللّه كه كوری رفته یكسر شدم بینا به لطف ذات اكبر
دوباره چشم من گردید بینا به امر حضرت باری تعالی
ز نو بینم جمال خوبرویان چه خوش خوانم درست آیات قرآن
تو صدرایی به پاس این عنایت به شرع و مسلمین بنمای خدمت
خلایق را به خالق رهنما باش توكل بر خدا كن با خدا باش (11)
تألیفات
صدرایی تألیفات فراوانی دارد كه اكثر آنها به چاپ رسیده است:
1. حقایق اسلام؛ 2. معارف اسلام؛ 3. وقایع عاشورا؛ 4. پرتو حق؛ 5. وظایف ایرانیان در انتخابات؛ 6. مقالات صدرایی؛ 7. رساله در رد عقاید كارل ماركس، لنین و ابطال عقیده سخیف مسلك دیالكتیك و ماتریالیسم؛ 8. رساله در رد عقاید دكتر ارانی؛ 9. با من به خوزستان بیایید، جنایت بیگانگان و فقر مادی و معنوی ایرانیان را ببینید. (چاپ نشده) ؛ 10. دیوان گلزار احمدی و....
رحلت
صدرایی پس از عمری تلاش و خدمت به جامعه اسلامی و تبلیغ و ارشاد و هدایت مردم و تألیف كتابها، مقالات و خدمات فراوان دینی، اجتماعی و فرهنگی در سن 67 سالگی به دنبال بیماری طولانی قلبی، در هفتم آذر ماه 1356 شمسی (1396 قمری) دعوت حق را اجابت گفت و پیكر پاكش با تشییع با شكوهی در كنار مرقد پدر بزرگوارش در قبرستان عمومی لنگرود به خاك سپرده شد و مجالس فراوانی در گیلان، تهران، قم، نجف اشرف و... برایش منعقد گردید. (12) «عاش سعیداً و مات حمیداً»
· پاورقــــــــــــــــــــی
1. شرح حال مرحوم صدرایی اشكوری در منابع ذیل آمده است: گنجینه دانشمندان، ج2، ص 380؛ آثار الحجة یا اولین دائرة المعارف حوزه علمیه قم، محمد شریف رازی، ج2، ص154 ـ 158؛ ستارگان حرم، گروهی از نویسندگان فرهنگ كوثر، دفتر 13، ص149؛ دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص366؛ سیمای لنگرود، ص182؛ روزنامه دانش (گیلان) ، مهر 59، ش2.
2. متن این اجازات با دستخط آیات عظام نامبرده، در مقدمه «دیوان گلزار احمدی»، مرحوم صدرایی به چاپ رسیده است.
3. دانشوران گیل و دیلم، ص365.
4. مصاحبه نگارنده با حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمد ابراهیم رضایی راد (واعظ گیلانی) مدیر محترم نشریه «هفته نامه نقش قلم». معظم له علاوه بر مصاحبه، دو مقاله مفصل درباره مرحوم آیة اللّه اشكوری و آیة اللّه صدرایی واعظ تقدیم داشته اند كه در این مقاله از آن مقالات نهایت استفاده را نمودم. از معظم له كه متأسفانه كسالت شدیدی دارند، كمال تشكر را دارم و برایشان از خداوند متعال شفای عاجل مسئلت مینمایم.
5. مصاحبه نگارنده با آیة اللّه امینیان عضو خبرگان رهبری و نماینده ولی فقیه در دانشگاههای گیلان.
6. مصاحبه نگارنده با آیة اللّه تاج لنگرودی از خطباء و علماء تهران.
7. مقاله «صدرایی اشكوری»، رضایی راد.
8. گلشن ابرار، ج3، ص 388، تألیف جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم.
9. همان، ص401.
10. مقدمه دیوان گلزار احمدی، ص6.
11. همان، صص 28 ـ 31.
12. شایان ذكر است كه از بیانات فاضل گرامی، فرهنگی پیشكسوت آقای حاج علی عسكر زاده زیازی كه سالها با مرحوم صدرایی حشر و نشر داشته اند، در لا به لای این مقاله استفاده شده است. از ایشان كمال امتنان را دارم.
افزودن دیدگاه جدید