خاطره تبلیغی (3)
نام نشریه: مبلغان، شماره 67
شبِ سیزده فروردین بود. در یکی از مساجد به همت جوانان و نوجوانان محل، محفلِ انس با قرآن برپا شده بود. پس از اجرای مراسم گوناگون توسط جوانان و سخنرانی که عنوانِ آن «آینه از نظر قرآن بود»، نشستم. حرفها، سؤالها و بحثهای غیر رسمی بعد از منبر معمولاً خودمانیتر و صمیمیتر از بحثهای رسمی است؛ زیرا منبر و سخنرانی در حقیقت یک نسخه عمومی است، در حالی که در این گونه فرصتها هر کس سؤال و پرسش خاص خودش را مطرح میکند.
یکی از جوانان ـ که با او سابقه آشنایی داشتم و پدرش معلم ادبیات بود ـ پرسید: آیا خداوند به کارهای آینده ما علم دارد؟
فهمیدم که منظورش چیست، چه بسا برخی از سؤالها خودشان مورد نظر سائل نیستند و در واقع، آبستن پرسش یا پرسشهای دیگری هستند.
گفتم: بله! علم دارد هم به گذشته، هم به حال و همه به آینده و اصولاً زمان درباره او معنا ندارد.
لا مکانی که در آن علم خداست ماضی و مستقبل و حالش کجاست
اما جبر لازم نمیآید.
برقی در نگاهش درخشید. دانستم نقطه اساسی پرسشش همین جاست. شعر منسوب به خیام را خواند که:
من میخورم و هر که چو من اهل بود مِی خوردنِ من به نزد او سهل بود
مِی خوردنِ من حق ز ازل میدانست گر مینخورم علم خدا جهل بود
گفتم: اگر این شعر را میدانی، جوابش را هم حتماً میدانی؛ اما برای توضیح مطلب میگویم: پدر شما معلم است و همان هفته اوّل که سر کلاس میرود، با نگاه به سر و وضع بچهها میتواند حدس بزند کدام دانش آموز اهل درس و مطالعه است و چه کسانی را فقط به خاطر اینکه در خانه آتش به پا نکنند، به مدرسه فرستاده اند. بنابراین، معلم با اینکه یک انسان است و از دانش محدودی هم برخوردار است، میتواند همان هفته اوّل پیش بینی کند چه کسانی قبول و چه کسانی تجدید یا مردود میشوند.
او تصدیق کرد.
گفتم: اما هیچ گاه پیش بینی یا علم پدر تو باعث مردودی یا قبولی آنها نمیشود؛ چون آنها خودشان با اختیار این راه را انتخاب کرده اند.
مثال دیگری زدم و گفتم: حتی من و شما هم میتوانیم پیش بینی کنیم وقتی فلان آقا فلان مایع مستی آور را میخورد و پشت فرمان مینشیند و از جاده چالوس میگذرد، به احتمال هفتاد ـ هشتاد درصد ته دره سقوط خواهد کرد؛ اما هیچ گاه علم و آگاهی و حتی پیش گویی ما باعث مرگ او نمیشود و عمل اختیاری خود او باعث مرگش میگردد. وقتی ما میتوانیم بر اساس علل و اسباب، کارهایی را پیش بینی کنیم و این پیش بینی یا پیش گویی موجب هیچ گونه جبری نشود، علم خدا هم که تعلق به همه پدیدهها دارد، باعث جبر نمیشود. از این رو، شاعر دیگری پاسخ خیام را داده است که:
علم ازلی علت عصیان کردن نزد عقلا زغایت جهل بود
افزودن دیدگاه جدید