خطیب توانا آیت الله شیخ جعفر شوشتری رحمه الله
نام نشریه: مبلغان،شماره 76
تولد و تحصیلات
مرحوم شیخ جعفر شوشتری در سال 1230 ه. ق در شهر شوشتر چشم به جهان گشود.
صاحب «ریحانة الادب» در توصیف مقام علمی و تحصیلات ایشان مینویسد:
«[ایشان] از محققین، علماء دینیه و اعاظم فقهاء و مجتهدین امامیه میباشد كه فقیه اصولی، معقولی، منقولی عابد و زاهد بود. تمام اوقات او در امور دینیه و ارشاد عباد و موعظه و هدایت مصروف میگشت.
ایشان از تلامذ صاحب فصول و صاحب ضوابط و صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری و شریف العلماء مازندرانی و بعضی از اكابر دیگر بوده است.» (1)
مرحوم شریف رازی در شرح مراحل تحصیلات ایشان نوشته است:
«پس از دوران صباء و خواندن مقدمات و ادبیات به نجف مهاجرت كرده و در اوائل با علامه شیخ محمد حسن آل یاسین شاگرد سید عبد الله شبّر بوده و شرح مختصر عضدی را نزد شیخ اسماعیل كاظمی خوانده، در سال 1246 ه. ق به شوشتر برگشتند.
و پس از آن به كربلا برگشته و از صاحب فصول و شریف العلماء مازندرانی استفاده كرده و بعد به نجف رفتند و از محضر صاحب جواهر استفاده كردند و در سال 1255 ه. ق به شوشتر مراجعت [كردند] و در زمان ریاست و مرجعیت شیخ انصاری به نجف بازگشتند تا بتوانند از محضر ایشان بهره مند شوند.» (2)
اخلاص و عملكرد شایسته
یكی از ویژگیهای ارزشمند ایشان گوهر گران بهای اخلاص و عملكرد شایسته و بایسته بود. رفتارش در زندگی با گفتارش هماهنگ بود و به راستی بر این باور بود كه:
«مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ اِمَاماً فَلْیبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیرِهِ...؛ (3) هر كس خویشتن را پیشوای مردم قرار دهد، باید پیش از آموزش دیگران، خود را بسازد.»
او به هنگام تلاوت قرآن و تفسیر آیات و تحلیل روایات و وعظ و ارشاد مردم، از دل سخن میگفت و سخنش لاجرم بر دلها مینشست، همه را دگرگون میساخت و میگریاند و شور و شعور بسیار پدید میآورد.
آیة الله العظمی اراكی، از مرحوم آیة الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه قم نقل كرده است كه روزی پای منبر مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری بودم كه در اوج سخن به ناگاه خطاب به انبوه مردم گفت:
«هانای مردم! میخواهم شما را بیازمایم كه آیا اهل ایمان هستید یا نه؟ چرا كه خدا در قرآن میفرماید:
«اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ اِیمَاناً وَ عَلَی رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ»؛ (4)
«ایمان آوردگان تنها كسانی هستند كه چون نام خدا برده شود، خوف بر دلهایشان چیره میگردد و هنگامی كه آیات او بر آنان تلاوت شود، ایمانشان افزون میگردد و بر پروردگار خویش توكل میكنند.»
اینك، آیاتی از قرآن را برای شما تلاوت میكنم تا با دیدن اثر گذاری قرآن یا عدم اثرپذیری شما معلوم گردد كه به راستی اهل ایمان هستید یا نه؟»
آیة الله حائری میافزایند: با سخن مرحوم شوشتری، من سخت بر خود لرزیدم و به فكر فرو رفتم كه اگر آیاتی تلاوت كرد و در من اثر و انعكاسی نداشت، چه خاكی بر سرم كنم؟ در این حال، خویشتن را جمع و جور كردم و آماده نشستم تا آیات را آن گونه كه شایسته گوش جان سپردن به قرآن است، بشنوم.
آن گاه او به تلاوت قرآن پرداخت و آیاتی چند با شور وصف ناپذیری تلاوت كرد و خدای را سپاس كه آن آیات در من اثر عمیق نهاد.
همچنین حضرت آیة الله العظمی آقای شیرازی نقل كرده اند كه:
در جریان سفر مرحوم شوشتری به ایران، هنگامی كه ایشان وارد تهران گردید، انبوه مردم از جمله سفیر كشور روسیه به ملاقات ایشان رفتند.
مردم تقاضای موعظه كردند و مرحوم شوشتری بنا به اصرار مردم، سرش را بلند كرد و فرمود: مردم! آگاه باشید كه خدا در همه جا حاضر است و به نهفته سینهها داناست؛ «اِنَّهُ عَلِیم بِذَاتِ الصُّدُورِ.» (5)
این فراز تكان دهنده و كوتاه، اثری عمیق در مردم نهاد؛ به گونهای كه اشكها روان شد و قلبها تپید و مردم دگرگون شدند.»
سفیر روسیه در نامهای به امپراطوری روس در این مورد نوشت:
«تا هنگامی كه این قشر روحانیون راستین مذهبی، در میان مردم باشند و مردم از آنان پیروی كنند، سیاست ما كاری از پیش نمیبرد؛ چرا كه وقتی یك جمله شوشتری در یك مجلس عظیم، این گونه دگرگونی ایجاد میكند، روشن است كه دستورات و فتواهای آنان چه خواهد كرد.» (6)
رؤیایی عجیب
مرحوم آیة الله شیخ عبد النّبی عراقی میفرمود:
«زمانی كه مرحوم شوشتری در مدرسه سپهسالار سابق منبر میرفت، انبوه مردم از همه قشرها از جمله علماء و گویندگان در مجلس او شركت میكردند.
یكی از علماء عصر كه نژاد از شاهان قاجار داشت، جلسه درس و بحث علمی برای دانشجویان مذهبی داشت. یكی از همان روزها از شوشتری سخن به میان آمد و یكی از حضّار اظهار داشت: شما نیز خوب است همانند دیگر بزرگان به منظور تعظیم شعائر دین در مجلس شیخ، شركت كنید.
شاهزاده دانشمند كه هنوز به مقام علمی و قداست و پروای شیخ آگاهی نیافته بود، پاسخ داد: دوست عزیز! او نیز سخنوری همچون دیگر سخنوران و منبریهاست. فكر نمیكنم لزومی داشته باشد كه ما درس و بحث خود را تعطیل كرده، پای منبر او برویم.
شب هنگام شاهزاده دانشمند، در عالم رؤیا دید رستاخیز با همه هول و هراسش بر پا گشته و پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله به پیروان راستین خاندان وحی و رسالت، جواز و برات بهشت اعطا میكند و او نیز گام به پیش نهاد و سلام كرد و گفت:ای پیامبر خدا! به من هم عنایتی بفرمایید؛ چرا كه افتخار خدمت به قرآن و دین و مذهب را دارم.
پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله او را مورد محبت قرار میدهد، اما میفرماید: «برای تو هنگامی برات صادر میشود كه جناب شیخ جعفر شوشتری از تو راضی شود. در غیر این صورت، دریافت نخواهی كرد.»
شاهزاده دانشمند، ناگهان از خواب بیدار میگردد و در مییابد كه شیخ مردی وارسته و دارای كمال و جمال معنوی است.
بر این اساس، دیدگاه او در مورد شخصیت شیخ دگرگون شد و روز بعد پس از گردآمدن شاگردان گفت: اینك، همه با هم به محضر شیخ و پای منبر او برویم.
شاگردان شگفت زده به همراه استاد خویش به محفل شیخ آمدند و پای سخنان روح بخش او كه از آیات و روایات برمی خاست، نشستند. پس از پایان بحث و پراكنده شدن مردم، شاهزاده دانشمند نزد شیخ رفت و با او روبوسی كرد و پس از آن به شیخ ارادت بیشتری پیدا كرد؛ چرا كه به هنگام روبوسی، شیخ سر به گوش شاهزاده نهاد و فرمود:
بیان پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله را درست دریافتی؛ اگر من از شما راضی و خشنود نگردم، برات بهشت به شما نخواهد رسید.» (7)
عشق به امام حسین علیه السلام
ویژگی دیگر او شیفتگی وصف ناپذیرش به سالار شایستگان حضرت حسین علیه السلام بود. به همین جهت با آن مقام علمی، فقهی و كهولت سن تا آخرین مراحل زندگی پربركت خویش منبر میرفت و با شوری وصف ناپذیر نام و یاد كربلا و عاشورا و شهادت جانسوز حسین علیه السلام و راه و رسم افتخار آفرین و ستم سوز او را ب رای دوستداران و رهروانش ترسیم میكرد.
مردم را به ارزشهایی كه كربلا، دانشگاه آن بود و حسین علیه السلام آموزگار بزرگش، فرا میخواند و نسبت به ضد ارزشها هشدار میداد.
خودش به هنگام یادآوری رخداد جانسوز كربلا میسوخت و سوز دلش به صورت قطرات اشك، از دیدگانش فرو میبارید. (8)
ویژگیهای اخلاقی ممتاز او به همراه ذكر مصیبتهای جانسوز و هدف دار از امام حسین علیه السلام باعث شده بود تا مورد عنایت امیر كاروان قافله عشق باشد و همچنین مورد توجه پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله واقع شود.
آن عالم ربانی خود نقل كرده است:
«زمانی كه از تحصیلات علمی خویش در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود شوشتر باز گشتم، با تمام وجود دریافتم كه باید در هر چه بیشتر و بهتر آشنا ساختن مردم با معارف قرآن و اسلام بكوشم. به همین جهت، در گام نخست تصمیم گرفتم كه روزهای جمعه را منبر بروم و پس از آن با فرا رسیدن ماه رمضان، به خاطر انجام این مسئولیت به منبر خویش ادامه دادم.
امّا شیوه كار این گونه بود كه تفسیر صافی را به دست میگرفتم و از روی آن مردم را وعظ و ارشاد میكردم و در آخرین بخش منبر هم به بیان مشهور و معروف كه هر غذایی نیاز به نمك دارد و نمك مجلس وعظ و ارشاد نیز روضه و یادآوری و بازگویی مصائب جانسوز عاشورا و حسین علیه السلام است، به ناچار از كتاب «روضة الشهداء» مقداری مرثیه میخواندم.
ماه محرم را نیز كه در پیش بود، به همین صورت گذراندم؛ اما به هیچ عنوان توانایی جدایی از كتاب و منبر رفتن بدون كتاب را نداشتم و مردم نیز بدین صورت بهره كافی نمیبردند؛ اما به هر حال، حدود یك سال بدین صورت گذشت.
سال بعد با فرا رسیدن محرم با خود زمزمه كردم كه تا چه زمانی باید كتاب در دست گیرم و از روی كتاب، مجلس و منبر را اداره كنم! و تا كی نتوانم از حفظ منبر بروم! باید چارهای بیندیشم و خویشتن را از این وضعیت ناگوار نجات بخشم؛ اما هر چه در این مورد اندیشیدم، راه به جایی نبردم و بر اثر فكر زیاد، خستگی سراسر وجودم را فرا گرفت و از شدت نگرانی به خواب خوشی فرو رفتم.
در عالم رؤیا دیدم كه در سرزمین كربلا هستم، آن هم درست به هنگامی كه كاروان حسین علیه السلام در آنجا فرود آمده است.
به همه جا نگریستم، چشمم به خیمهای بر افراشته افتاد. دریافتم كه سپاه دشمن در صفهائی فشرده بر گرد خیمه حسین علیه السلام گرد آمده اند، گام به پیش نهادم.
دیدم خود حسین علیه السلام در درون آن خیمه نشسته است، وارد شدم. سلام گرمی نثار آن سیمای نور افشان كردم كه حضرت مرا در نزدیكی خویش جای داد و به حبیب بن مظاهر فرمود:
«حبیب! شیخ جعفر، میهمان ماست، باید از میهمان پذیرایی كرد. درست است كه آب در خیمه نیست، امّا آرد و روغن موجود است، به پاخیز و برای میهمان غذایی آماده ساز!» حبیب بن مظاهر به دستور حسین علیه السلام برخاست و پس از لحظاتی چند به خیمه وارد شد و غذایی پیش روی من نهاد. فراموش نمیكنم كه قاشقی هم در ظرف غذا بود.
چند قاشقی از آن غذای بهشتی صفت، خورده بودم كه از خواب بیدار شدم و دریافتم كه از بركت زیارت آن حضرت و عنایت او، نكات و لطائف و كنایات و ظرافتهایی از آثار خاندان وحی و رسالت بر من الهام شده است كه تا آن ساعت، بر كسی الهام نگشته و فهم كسی بر آنها از من پیشی نگرفته بود.» (9)
الخصائص الحسینیة
كتاب پرارج و گرانسنگ «الخصائص الحسینیة» اثر فقیه گرانقدر و خطیب توانا، شیخ جعفر شوشتری، میباشد كه به حق عاشق دلسوخته قافله سالار عشق و شیفته پیشوای راستین شهیدان و دلباخته سرور آزادگان، حضرت حسین بن علی علیهما السلام بود كه به هنگام بیان مصائب آن حضرت، هم خود آتش میگرفت و هم شعلههای آتش را در قلب هر شنونده شعله ور میساخت. وی در این اثر شریف به شایستگی توانسته است به بیان ویژگیهای مختلف آن ذات مقدس در دوازده عنوان بپردازد. در نتیجه، بهترین و ماندگارترین راهنمای مهاجران عرصه تبلیغ و ترویج فرهنگ حسینی میباشد. عناوین مذكور برای آشنایی بیشتر به شرح زیر ذكر میگردد:
1. نور وجود حسین علیه السلام از آغاز تا فرجام آفرینش؛
2. ارزشهای اخلاقی و عبادی حسین علیه السلام؛
3. ارزشهای اخلاقی و عبادی در تجلّیگاه عاشورا؛
4. جلوههایی از الطاف خاص خدا؛
5. جلوههایی از الطاف خاص خدا به امام حسین علیه السلام؛
6. خشوع دل و محبت قلبی به یاد امام حسین علیه السلام؛
7. پرشكوهترین وسیله نجات؛
8. ویژگی امام حسین علیه السلام در رابطه با قرآن؛
9. ویژگیهای امام حسین علیه السلام در رابطه با كعبه؛
10. امام حسین علیه السلام و فرشتگان؛
11. امام حسین علیه السلام و پیام آوران خدا؛
12. برترین پیام آوران خدا و امام حسین علیه السلام.
از این اثر ارزشمند ترجمههای فراوانی ارائه گردیده است كه هم اكنون دو ترجمه با عناوین «ویژگیهای امام حسین علیه السلام» ترجمه علیرضا كرمی اصفهانی و دیگری «اشك روان بر امیر كاروان» ترجمه میرزا محمّد حسین مرعشی شهرستانی در بازار موجود است كه میتواند مورد استفاده واقع شود.
رحلت
مرحوم آیة الله شوشتری، پس از عمری تلاش برای انجام رسالت دینی و ارشاد مردم در شهرهای مختلف ایران در شور و شوق زیارت امیرمؤمنان علی علیه السلام راهی عراق بود كه متأسفانه در منطقه غرب كشور و مرز كنونی ایران و عراق در قریه كرند از توابع كرمانشاه بیمار شد و پس از چند روز، در تاریخ 28 صفر سال 1303 ه. ق روح بلند آوازه و ملكوتیش به جوار رحمت حق پركشید و پیكر مطهرش به وسیله ارادتمندان به آستان سرور و سالارش، نخستین امام نور، حمل شد و در حجره اوّلی ساباطی كه پهلوی تكیه بكتاشیه، از طرف راست واردین صحن مقدس است، به خاك سپرده شد. (10)
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) ریحانة الادب، محمد علی مدرس تبریزی، انتشارات خیام، چ چهارم، 1374، ج 3 و 4، ص 259.
2) گنجینه دانشمندان، حاج شیخ محمد شریف رازی، پیروز قم، زمستان 1353 ش، ج 5، صص 403 - 404.
3) نهج البلاغة، حكمت 73.
4) انفال/2.
5) هود/5.
6) یك صد داستان خواندنی، ص 52، به نقل از ویژگیهای امام حسین علیه السلام.
7) ویژگیهای امام حسین علیه السلام، ترجمه الخصائص الحسینیة، علیرضا كرمی، نشر حاذق، چ اول، 1374، ص 39 و 40، به نقل از الوقایع و الحوادث ملبوبی.
8) همان، ص 36.
9) همان، ص 36 و 37، به نقل از آیات بینات فی حقیقة بعض المنامات.
10) ریحانة الادب، ج 3 و 4، ص 260 و 261.
افزودن دیدگاه جدید