هاله تبلیغ 3 (رعایت مسائل اخلاقی)
نام نشریه: مبلغان، شماره 78
گرچه علم و عمل از محورهای اساسی در موفقيت مبلّغ میباشد؛ اما بايد توجّه داشت، كه عوامل بسيار ديگری هم میتوانند در دستيابی مبلّغ به هدف تبليغی او مؤثر باشند، كه توجّه به آنها ضروری و لازم است.
از جمله عوامل مؤثر در موفقيت مبلّغ، رعايت مسائل اخلاقی است. كسانی كه به اخلاق فردي، اجتماعی و عبادی متخلّق باشند، در تبليغ دين موفقتر بوده و به راحتی میتوانند مردم را به خود جلب كنند و سپس به تصحيح فكر و كردار آنان بپردازند.
اهتمام به مباحث اخلاقی اسلام در ابعاد مختلف، از سويی رمز موفقيّت مبلّغ و از سوی ديگر آموزش عملی معارف دينی به مردم است.
گرچه گستره مباحث اخلاقی در اين مقال نمیگنجد و دستيابی به مجموعهای از آن مباحث، مطالعه كتابهای اخلاقی را میطلبد؛ اما به تناسب در اين نوشته سعی میكنيم تنها مواردی از اخلاق فردی را كه در موفقيت مبلّغان تأثير شگرف دارد بيان كنيم.
1. زيبايی و زيباسازی
برخی بر اين پندار باطلاند كه زيبايی و توجّه به نظافت و امور مرتبط با آن، نوعی دلبستگی به دنيا و نشان از فريب خوردگی در برابر زخارف دنيوی است. از اينرو برای بیاعتنا نشان دادن خود به دنيا رياكارانه پلشتی و زشتی و نكبت و كثافت را بر زيبايی و مرتب بودن ترجيح میدهند. و افرادی هم با كمال تأسف از عمق جان اين خيال واهی را باور میكنند و آن را به عنوان يك ارزش دينی میپذيرند، در حالی كه در هيچ جايی از معارف دينی چنين توصيه هايی ديده نشده است.
قال الصادق عليه السلام:
«اِنَّ اللَّهَ تعالی يُحِبُّ الجَمالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يَكْرَهُ البُؤسَ والتّباؤُّسَ فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجلَّ اِذا اَنْعَمَ عَلی عَبْدٍ نِعْمَةً اَحَبَّ اَنْ يَری عَلَيْهِ اَثَرَها قيلَ وَ كَيْفَ ذالِكَ قالَ يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ و يُطَيِّبُ ريحَهُ وَ يَحْسُنُ دارَهُ وَ يَكْنُسُ اَفْنِيَتَهُ حَتَّی اِنَّ السِّراجَ قَبْلَ مغيبِ الشَّمْسِ يَنْفِی الْفَقْر وَ يَزيدُ فِی الرِّزقِ؛ خداوند تعالی زيبايی و زيباسازی را دوست دارد و تنگدستی و فقير نشان دادن خويش را زشت میشمارد. همانا خداوند عزوجلّ دوست دارد هنگامی كه به بندهای نعمتی عطا فرمود، اثر آن نعمت را بر او ببيند. سؤال شد چگونه؟
حضرت فرمودند: لباس نظيف بپوشد، بوی خوش استعمال كند، خانه اش را نيكو سازد، فضای مقابل خانه را جاروب كند [و مواردی كه نعمتهای خداوند را نشان میدهد انجام دهد؛] حتی روشن كردن چراغ قبل از غروب خورشيد، كه فقر را برطرف و بر روزی میافزايد.»
اميرالمؤمنين علی عليه السلام به كميل فرمودند:
«اِنَّ اَحَبَّ مَاامْتَثَلَهُ الْعِبادُ اِلَی اللَّه بَعْدَ الاِْقْرارِ بِهِ وَ بِاَوْلِيائِهِ اَلتَّجَمُّلُ والتّعَفُّفُ وَالاِصْطِبارُ يا كُمَيْلُ لابَأسَ بِاَنْ لايُعْلَمَ سِرُّكَ ياكُمَيْلُ لاتُرِيَنَّ النَّاسَ افْتِقارَكَ وَاضْطِرارَكَ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهِ احْتِساباً بِعِزٍّ؛ دوست داشتنی ترين اطاعت بندگان نسبت به خداوند بعد از اقرار به توحيد و اقرار به حقانيت اولياءاش، زيبا نمودن خود و پرهيز از گناه و به صبر واداشتن خود میباشد.ای كميل! مانعی ندارد كه سرّ تو معلوم نشود.ای كميل! هرگز فقر و مشكلات خود را به مردم نشان نده و بر آن صبر كن، به خاطر اينكه [اين صبر] از عزّت به حساب میآيد.»
از آنجا كه رفتار و گفتار مبلّغ آموزنده و نشانگر معارف اسلامی برای افراد بسياری به حساب میآيد، شايسته است كه رفتار و كردارش حكايت از عزّت نفس او داشته باشد. به تعبير قرآن، آنچنان زندگی كند تا آنان كه از زندگی او بیخبرند احساس كنند فردی بینياز بوده و هرگز به مال مردم چشم ندوخته است.(1)
برای دستيابی به اين ارزش قرآني، لازم است ظاهر انسان به گونهای باشد كه فردی بینياز به نظر آيد.
هر مسلمانی موظّف است آبروی خويش را حفظ نمايد، گرچه فقير باشد؛ و كسانی كه نعمتهای خدادادی را برای فقير جلوه دادن خود بپوشانند، بر خلاف روايات پيشين عمل كردهاند.
كسانی كه سعی دارند آبروی خود را حفظ كنند؛ از سويی خداوند آنان را كمك میكند و از سوی ديگر سفارش گرديده فقرايی كه داری عزّت نفس بوده با آراستن ظاهر، آبروی خويش را حفظ میكنند، در صورتی كه با مشكل روبرو شدند بايد در نوع و نحوه كمك رسانی به آنان رعايت شخصيّت آنها بشود.
از امام صادق عليه السلام در ضمن حديثی نقل گرديده كه فرمودند: «تعطی صدقةُ الانعامِ لِذَوِی التَّجَمُّلِ مِنَ الْفُقَراءِ لاَِنَّها اَرْفَعُ مِنْ صدقاتِ الاَموالِ وَ اِنْ كانَ جميعُها صدَقَةً وَ زَكاةً وَلكِن اَهْل التَّجَمُّل يَسْتَحْيُونَ اَنْ يَأْخُذُوا صَدَقاتِ الاَمْوالِ؛(2) صدقه «گوشت» حيوانات را به فقراء اهل تجمّل بدهيد، برای اينكه اين صدقه از صدقه پول محترمانهتر است، گرچه همه صدقه و زكات به حساب میآيد؛ امّا افراد اهل تجمّل (آبرومند) از گرفتن صدقه مالی خجالت میكشند.»
گاهی مبلّغ برای ساخت مسجد و به ويژه ساخت خانه عالم خود را دچار ذلّت میكند؛ در حالی كه عزّت روحانی و مبلّغ بسيار با اهمّيت بوده، نبايد جايگاه تبليغی خويش را برای اين موضوعات تضعيف نمايد.
2. نظافت لباس
لباس تميز و نظافت در پوشش، تشريفات نيست؛ بلكه ادب و ارزش دينی است و در روايات بسياری بر آن تأكيد شده است.
برخی از مبلّغان هنگامی كه در محل تبليغ هستند، به دليل اينكه روستائيان توجه چندانی به نظافت لباس ندارند، به جای اينكه مردم را به عمل و نظافت تشويق كنند، خود همرنگ مردم شده و نسبت به نظافت لباس بیاعتنا میشوند؛ در حالی كه نظافت لباس در پيشبرد اهداف تبليغی مبلغ و تأثير بيان او نقش بسزايی دارد. امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارشان نقل میكنند:
«مَنِ اتَّخَذَ ثَوْباً فَلْيَسْتَنْظِفْهُ؛(3) كسی كه لباسی را برگزيد، بايد آن را پاكيزه سازد.»
در روايات اسلامی به پاكيزگی لباس اهمّيت فراوانی داده شده است، تا آنجا كه كثيف بودن لباس را موجب قطع تسبيح آن معرفی كردهاند.
عن رسول اللَّه صلی الله عليه وآله: قال: «يا عائِشَةُ اِغْسِلی هذَيْنِ الثَّوْبَيْنِ اَما عَلِمْتِ اَنَّ الثَّوْبَ يُسَبِّحُ فَاِذا اتَّسَخَ اِنْقطَعَ تَسْبيحُهُ؛(4)ای عايشه! اين دو لباس را بشوي، مگر نمیدانی كه لباس تسبيح میگويد و هنگامی كه كثيف میشود، تسبيح او قطع میگردد.»
در برخی از روايات شستن لباس را دارای آثار ظاهری و معنوی بر شمردهاند.
امير المؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «غَسْلُ الثِّيابِ يَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَالْحُزْنِ وَ هُوَ طَهُور لِلصَّلواةِ؛(5) شستن لباس غم و اندوه را برطرف میكند و موجب پاكی برای نماز میشود.»
لازم به يادآوری است كه نظافت و اهتمام به پاكيزگی لباس، به معنای زياده روی و تبديل شدن به انسان عروسكين نيست؛ به گونهای كه احساس شود فرد، خودپسند و اهل تفاخر و بیدرد است.
3. بوی خوش
از مسائل ديگری كه رعايت آن توسط مبلغين در جذب افراد مؤثر است، استعمال بوی خوش و پرهيز از بوی بد میباشد. گاهی بوی تعفّن عرق «هنگام مصافحه با مردم» به طور جدّی آزار دهنده است.
اميرالمؤمنين علی عليه السلام میفرمايد: «تَنَظَّفُوا بِالْماءِ مِنَ الرّيحِ المُنْتِنِ الَّذی يُتَأَذَّی بِهِ وَ تَعَهَّدُوا اَنْفُسَكُمْ فَاِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ مِنْ عِبادِهِ القاذورَةَ الَّذی يَتَأَنَّفُ بِهِ مَنْ جَلَسَ اِلَيْهِ؛(6) با آب، خود را از بوی متعفّن آزار دهنده تميز نماييد و خويشتن را به آن ملزم نمائيد؛ چون خداوند از بين بندگانش فردی كه از مردم دوری جسته و خود را با بوی بد نزد همنشين اش به ننگ و عار میكشاند، دشمن میدارد.»
مبلغين جهت جذب افراد در راستای وظيفه سنگين هدايتگری لازم است خود را به بوی خوش بيارايند.
از امام هشتم علی ابن موسی الرضاعليهما السلام نقل شده است كه فرمودند: «اَلطّيبُ مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِياءِ؛(7) بوی خوش از اخلاق پيامبران است.»
4. مسواك زدن
يكی از مسائل آزار دهنده در ارتباطات اجتماعي، بوی بد دهان انسان میباشد، كه افراد هنگام هم صحبت شدن با او از بوی بد دهانش به شدّت ناراحت میشوند.
برخی از افراد عادت دارند كه هنگام سخن گفتنِ آرام، دهان خود را به مخاطب خيلی نزديك كنند، اين حالت بسيار ناپسند بوده و موجب انتقال بسياری از بيماريها میشود و اگر با بوی بد دهان همراه باشد، بسيار مشمئز كننده و رنج آور میگردد.
از اينرو ضروری است كه مبلّغ نيز از نزديك كردن دهان خود به مخاطب، پرهيز كند و از سوی ديگر با مسواك و يا حداقل خلال، از تعفن دهان خود جلوگيری نمايد.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «مِنْ اَخْلاقِ الاَنْبِياءِعليهم السلام السِّواك؛ مسواك زدن از اخلاق انبياءعليهم السلام است.»
5. پرخوری
از اخلاق ناپسند، شكم بارگی است. كسانی كه تمام همّت خود را بر بيشتر خوردن دارند، آفات بسياری را برای خود تدارك میبينند و اين آفات در مبلّغ از قبح بيشتری برخوردار است؛ كه به مواردی اشاره میشود.
الف. چاقی و فربه شدن و برآمدن شكم، چهره زشتی از مبلّغ به نمايش گذاشته، تن پروری را در اذهان تداعی میكند.
ب. بيماريهای بسياری بر اثر پرخوری در بدن انسان بوجود میآيد.
ج. نمايشی زشت از روحانيت در ميهمانيهای عمومی در اذهان مردم؛ به دليل دست دراز كردن پی در پی به بخشهای مختلف سفره اجرا میشود.
در روايات بسياری تأكيد شده كه قبل از سير شدن از خوردن دست برداريد. همچنين امام باقرعليه السلام میفرمايد: «ما مِنْ شَيْی ءٍ اَبْغَضُ اِلَی اللَّه عَزَّوَجلّ مِنْ بَطْنٍ مَمْلُوءٍ؛(8) نزد خداوند هيچ چيز، بدتر از شكمِ كاملاً پر نيست.»
اميد آنكه با رعايت دستورات اخلاقی اسلام، الگويی شايسته برای جامعه بوده و بتوانيم در انتقال معارف دينی و رشد معنوی جامعه مؤثر باشيم.
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ".
2) وسائل الشيعه، ج 9، ص 263.
3) بحار الانوار، ج 73، ص 85.
4) كنزل العمال، ح 26009.
5) بحار الانوار، ج 73، ص 322.
6) همان، ص 84.
7) كافي، ج 6، ص 510.
8) كافي، ج 6، ص 270.
افزودن دیدگاه جدید