مبلغان و آفات فرهنگى
نام نشریه: مبلغان، شماره 52
آنچه ایمان و آگاهی، دانش و بینش، و عواطف و احساسات اصیل انسانی را تهدید میكند، در شمار آفات فرهنگی به حساب میآید. واژههای غفلت، جهل، لغو، نسیان، غرور، حیرت، ظلمت و ضلال در قرآن و سنت، بخشی از آفات فرهنگی را تداعی میكند. در برابر، واژههای علم، ذكر، موعظه، عبرت، یقظه، معرفت، محاسبه، یقین، نور و هدایت، پادزهر هر یك از آفات و آسیبهای فرهنگی است.
شناخت و شمارش همه آفات و ابعاد و آثار و موانع هدایت و آگاهی و بیداری چیزی نیست كه در یك كتاب و مقاله بگنجد.
انواع غفلت
هر كدام از آفات فرهنگی خود انواع، عوامل، علائم و راهكارهای خاصی برای درمان و پیش گیری دارد. در این نوشتار، از هجوم فرهنگی و خیانت فرهنگی وابستگان بیگانه میگذریم و تنها و تنها به «غفلت فرهنگی » و ابعاد گوناگون مسئله اشاره میكنیم كه عبارتاند از:
- غلفت از خدا؛
- غفلت از معاد؛
- غفلت از هدف؛
- غفلت از وظیفه؛
- غفلت از دشمن؛
- غفلت از دوستان و مشكلات آنان؛
- غفلت از نعمتهای مادی و معنوی خداوند؛
- غفلت از جایگاه خویش در نظام آفرینش؛
- غفلت از زندگی اولیا و انبیای الهی؛
- و سرانجام، غفلت از آیات الهی. هر یك از غفلتهای فوق، نوعی بیماری فرهنگی است. آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام مكرر نسبت به ابعاد گوناگون مسئله غفلت هشدار داده و راهكارهای هوشیاری، بیداری، آگاهی، دانایی، نورآفرینی و روشنگری را تبیین كردهاند. مرزبانان فرهنگ اسلامی باید به شناسایی عوامل و علائم و راههای درمان هر یك از این بیماریها بپردازند و زنگ بیداری امت را، هر روز به صدا در آورند.
در تفكر قرآنی، آفات فرهنگی، در كفر، شرك، نفاق و عصیان خلاصه نمیشود. گرچه بزرگ ترین خطرهای فرهنگی همین كج اندیشیها و كجرویهاست، ولی تفصیل این آفات فرصتی بیشتر میخواهد و آثار و نمادهای آن گستردهتر از آن است كه در یك مقاله یا یك كتاب امكان تفسیر و تبیین داشته باشد.
غفلت گاهی انسان را تا مرزهای كفر و شرك پیش میبرد و برخی درجات غفلت، انسان را از حیثیت انسانی ساقط میكند و انسان را در حد حیوانات یا پائینتر از حیوانات مسخ میسازد؛ در سوره اعراف، آیه 179 میخوانیم:
«اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون »
در روایات اسلامی، برخی درجات پایین غفلت هم خطرناك شناخته شده است؛ چنانكه امیرالمؤمنین، علی علیه السلام فرمود:
«كفی بالرجل غفلة ان یضیع عمره فیما لاینجیه؛ (1) در غفلت انسان همین بس كه عمرش را در آنچه به نجات او ارتباط ندارد، تباه سازد.»
همان بزرگوار در حدیث دیگری میفرماید:
«كفی بالمرء غفلة ان یصرف همته فیمالا یعنیه؛ (2) در غفلت انسان همین بس كه همت خویش را در آنچه بیفایده است صرف كند.»
حوزه علوم دینی، نهادی برای مرزبانی از فرهنگ انبیای الهی است و غفلت حوزویان خطر مهاجمان را چند برابر، میسازد. حوزهها و مبلغان، تنها رسالت پاسداری از خویش و خانواده خویش را بر عهده ندارند، بلكه باید جامعه را از نفوذ فرهنگ بیگانه و بیماری غفلت و غرور و هر گونه آسیب فرهنگی مصون دارند.
آنها هادیان امتاند، و امت از دیدگاههای گوناگون به نور آفرینی و روشنگری و بیداری نیازمند است.
ابعاد هدایتگری
مبلغان به طور خاص و عالمان دین به طور عام مسئولیت بزرگ ارشاد و «هدایت امت » را در ابعاد گوناگون بردوش میكشند.
- هدایت جامعه در بعد تفكر و جهان بینی؛
- هدایت مردم در ابعاد سیاسی و مدیریت اجتماعی و معرفی حقوق و وظائف اساسی و روابط متقابل دولتها و ملتها؛
- هدایت تودهها از دیدگاه كنشهای اخلاقی، انسانی و آداب معاشرت اجتماعی؛
- راهنمایی مردم در بعد عبادی و خود سازی و تكامل عرفانی؛
- هدایت مردم در زمینه شناخت حلال و حرام شرعی؛
- هدایت ملت و دولت در فعالیتهای آموزشی و تربیتی؛
- راهنمایی مردم در قلمرو نیازهای بهداشتی و درمانی؛
- هدایت جامعه در زمینه دشمن شناسی و چگونگی رفتار با دشمنان داخلی و خارجی؛
- هدایت امت در روشهای تامین نیازهای اقتصادی و شیوههای تولید و توزیع و مصرف؛
- هدایت كشور و امت در زمینه راهكارهای پاسداری از حقوق اجتماعی، با حفظ استقلال و آزادی.
رهبری امت در تامین تمام نیازهای اجتماعی و فردی، همه و همه زیر مجموعه وظیفه بزرگ هدایت و رهبری امت است.
مرزبانان فرهنگ انبیاء باید به تمام نقاط مرزی توجه داشته باشند و نقطههای كور و مناطق خطرناك و ضربه پذیر را به خوبی بشناسند و از نزدیك شدن عوامل شیطان و نفوذ آنان به مغز و قلب فرزندان اسلام و مرزهای كشور و میهن اسلامی جلوگیری كنند.
شناخت خلاهای فرهنگی، نیازهای فكری، سموم فرهنگی، جاذبههای فرهنگی، هجوم و مهاجمان فرهنگی، ابزارها و لوازم و كالاهای فرهنگی روز، از شرائط موفقیت مبلغان در رسالت مرزبانی از فرهنگ اسلامی است.
شناخت رسانهها، نرم افزارها، پایگاههای فرهنگی دوست و دشمن و آگاهی از جهت گیری نهادهای فرهنگی داخل و خارج، پیش نیاز لازم برای ایفای نقش تبلیغ دین در دنیای كنونی است.
ضرورت محاسبه و برنامهریزی
فرصت اربعین حسینی علیه السلام، سال نو شمسی (1383) و اوقات فراغت نوروزی هر كدام زمینهای برای تغذیه فرهنگی امت اسلامی است. از یك سو، باید به كارنامه خویش نگاهی دوباره داشته باشیم و نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسیم و از سوی دیگر، باید آفاق آینده را ملاحظه كرده، چشم انداز فراروی را مورد توجه قرار دهیم و به نیاز سنجی و برنامهریزی بپردازیم. در نیازهای امروز، نیاز سنجی و برنامه ریزیهای فردی گرچه محترم و ارزشمند است و در نزد پروردگار هیچ اقدام و نیت مثبتی گم نمیشود، ولی مرزبانی از فرهنگ اسلامی در طوفان رسانهها و هجوم امواج اندیشههای الحادی و انحرافی، كاری فردی و سلیقهای نیست كه رزمندهای را بدون تجهیزات و تداركات و ارتباطات لازم به خط مقدم بفرستیم و با خیال راحت در خانه امن بنشینیم.
مبلغان برای موفقیت در وظیفه مقدس و انبیایی خویش به هماهنگی و برنامهریزی در سه سطح نیاز دارند:
1. برنامهریزی كلان مسئولان نظام اسلامی؛
2. برنامهریزی نهادهای فرهنگی و تبلیغی؛
3. برنامهریزی هر كدام از عالمان دین و مبلغان گرامی در قلمرو فعالیتهای شخصی.
رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی با ترسیم چشم انداز بیست ساله كشور سیاستهای كلی را ترسیم و ابلاغ فرمودند و اگر مجلس شورای اسلامی و دولت محترم و سازمان مدیریت و برنامهریزی هم در ترسیم و تصویب برنامه پنج ساله سوم با هماهنگی حوزههای علمیه و نهادهای تبلیغی و در چارچوب سیاستهای كلان رهبری اقدام كنند، آینده بهتری را برای استقلال فرهنگی و سلامت عقیدتی و اخلاقی و گسترش و تداوم فكر و فرهنگ اسلامی، میتوان امید داشت.
برنامهریزی بر اساس رهنمودهای رهبری ایجاب میكند، هر كدام از نهادهای كشور، گامهایی را كه قرار است هر سال به سوی هدف بردارند، مشخص كنند و متناسب با آن بودجه بگیرند. دیوان محاسبات، كارهای انجام شده را باید بررسی كند. محاسبه ارقام و اسناد كاغذ پارهها مشكلی را حل نمیكند. سازمان مدیریت و برنامهریزی در تخصیص اعتبارات به گونهای عمل كند كه در نیمه اول هر سال امكان برنامهریزی باشد و در نیمه دوم بودجهها عودت داده نشود و سرمایه بیت المال با سند سازی و فاكتورنویسی حیف و میل نگردد.
اگر برنامهریزی و همكاری نزدیك دولت و ملت سامان پذیرد، حوزه میتواند یك سال را سال اتحاد و هماهنگی مساجد سراسر كشور معرفی كند و گامهای لازم برای شناسایی، تقویت، رسیدگی، آموزش دست اندركاران و سازماندهی مساجد كشور بردارد. كدام تشكل غیر دولتی سالمتر، مخلصتر، آمادهتر و فداكارتر از مساجد سراسر كشور است؟ وقتی برای راه اندازی احزاب و گروههای سیاسی و تشكلهای مردمی و سرگرمیهای ورزشی مبالغ میلیاردی و بیدریغ بیت المال صرف میشود، چرا از ترمیم، تاسیس، مدیریت، و تجهیز و استفاده بهینه از فضای معنوی و فرهنگی مساجد غفلت كرده ایم و فقط در هنگام سیل و زلزله و انتخابات رو به مساجد میآوریم؟
آیا سلامت فكری و فرهنگی نسل جوان به اندازه سلامت جسمی آنان اهمیت ندارد؟ چرا یك دهم آنچه برای ورزشگاهها و تیمهای ورزشی و ورزشكاران محترم هزینه میشود، برای مساجد و مسجدیان هزینه نمیگردد؟ سیاست پر كردن ورزشگاهها و خالی كردن مساجد سیاستی نیست كه به مصلحت كشور و با سیره و سخن معصومین علیهم السلام هماهنگ باشد.
شایسته است در پایان سال جاری و آغاز سالی نو، ما مبلغان و نهادهای فرهنگی و تبلیغی هم صرف نظر از گزارش كاری كه برای انجام وظیفه اداری و جذب بودجه جدید ارائه میدهیم، بین خود و خدا به نقد و بررسی عملكرد خویش بپردازیم و در سال «نهضت خدمت رسانی » دستاوردها و هزینههای خود و نیروهای تحت مدیریت خویش را مقایسه كنیم. و با خود بیندیشیم كه این امكانات و تجهیزات، چنانچه در اختیار دیگران بود، باز همین اندازه استفاده میكردند؟
اگر برای اسلام و مسلمین هزینهای اندك و كارآیی فراوان داشته ایم، خدای را سپاس گذار باشیم و اگر عمر و نیرو و اعتبار و امكانات مسلمین را اتلاف و اسراف كرده ایم، به سوی او باز گردیم و توبه كنیم.
اگر مسئولان نظام و مسئولین نهادهای تبلیغی و مبلغان دین هماهنگ و یك دل در ابعاد مختلف تبلیغ دین به برنامهریزی روی آورده و همت خویش را برای تحقق آن مصروف دارند، قطعا نتایج فعالیتهای تبلیغی بیش از پیش خواهد بود.
«یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال »
پی نوشت:
1) میزان الحكمه، ج 3، ص 2287، ح 15212.
2) همان، ح 15213.
افزودن دیدگاه جدید