جستاری در مدیریت منبر
نام نشریه: مبلغان، شماره 10
اشاره
آنچه در پیش رو دارید، بخشی از سخنرانی استاد سخن مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی است و در موضوع مدیریت منبر ایراد شده است كه با اندكی تلخیص و تغییر از زبان گفتاری به نوشتاری به خوانندگان عزیز تقدیم میگردد.
شرایط مدیریت منبر
شرایط مدیریت منبر را میتوان به دو دسته تقسیم كرد: 1 ـ شرایط طبیعی 2 ـ شرایط اكتسابی
شرایط طبیعی
یك سلسله از شرایط منبر مربوط به ساختمان طبیعی انسان است. قیافه، آهنگ گفتار، حافظه، تسلسل خاطر، سرعت انتقال و ذوق به هم پیوستن مطالب، همۀ اینها مربوط به ساختمان طبیعی است. بعضی آهنگ گرم خدا ساخته دارند كه به اصطلاح رادیو فونیك است و همین كه بسم الله میگوید،جاذبهاش گوش را به طرف خود میكشاند.
بعضیها متوسطند، نه جاذبه دارند و نه دافعه و بعضی نیز آهنگشان جز دافعه چیزی نیست. كسی كه میخواهد سخنران موفقی باشد، باید ساختمان گلویش برای این كار مناسب باشد صرف علاقه كافی نیست بلكه باید هماهنگی بین ویژگیهای طبیعی بدن و سخنوری و منبر وجود داشته باشد.
شرایط اكتسابی
برای مدیریت منبر شرایطی را نیز باید كسب كرد. بحث از شرایط اكتسابی نیازمند مطالعۀ عمیقتر و شرح و بسط فراوان است. در اینجا فقط چند نكته را متذكّر میشویم:
1 ـ تحصیل:
فكر نمیكنم یك روحانی بتواند تمام مسائل و پرسشهای مردم و گروههای مختلف را به صورت عمیق و ریشه دار پاسخ گوید. چون مسائلی كه امروز مطرح است و با دین كم و بیش ارتباط پیدا میكند، به قدری است كه برای یك نفر تخصص در همۀ آنها امكان ندارد.
یك عمامه به سر باید مطالعه كند و در چندین رشته تخصص یابد تا بتواند به همۀ سؤالهای علمی، در همۀ رشتهها پاسخ گوید.
البته راهی برای پاسخگویی به شكل تخصصی وجود دارد و آن این كه دانشكدههای تخصصی در حوزههای علمیه دایر شود و در رشتههای تفسیر، حدیث، كلام، احكام و سایر رشتهها طلاب را پرورش دهند.(1)
آنچه همۀ مبلّغان به صورت عمومی باید با آن آشنا باشند، مسائل مربوط به هدایت، ارشاد، انسان سازی، تربیت اخلاقی و امثال آن است. طلاب و فضلای ارجمند با قدری تلاش در این زمینه میتوانند پاسخگو باشند، البته هیچ عمامه به سری ادعا نمیكند كه از هرچه بپرسند، جواب خواهد گفت.
2 ـ انتخاب موضوع مناسب:
انتخاب موضوعِ مناسب مجلس، كار سادهای نیست. گاهی انتخاب یك موضوع با عنوان نامناسب، منبر را خراب میكند. گاهی یك شعر واعظ را میفریبد و به خیال این كه جای طرح این شعر همین مجلس است آن را مطرح كرده و مجلس و منبرش ضایع میشود.
یك خاطره:
فردی در حدود 30 سال قبل ساختمانی ساخته بود. عدّهای از علما را دعوت كرد و از آقایی خواست در آن جمع سخنرانی كند. آن آقا شعر زیر را به خیال این كه خیلی با جلسه مناسب است، خواند:
هر كه آمد عمارت نو ساخت رفت منزل به دیگری پرداخت (2)
عبارت «عمارت نو» در این بیت از شعر كه با ساختمان نو مناسبت داشت او را فریب داد و با بیان این شعر، در مجلس شادی حرف مردن صاحب خانه را مطرح كرد. این انتخاب بسیار نامناسب است.
نمونۀ دیگر
چهل سال قبل در یك جلسۀ عروسی حضور داشتم، واعظ محترمی را دعوت كرده بودند تا سخنرانی كند. صاحب خانه گفت: «آقا شام كه حاضر شد من دم در میآیم و به شما اشاره میكنم. آن وقت منبر را خاتمه دهید و پایین بیایید.» عدۀ زیادی از علما و محترمین در جلسه حاضر بودند. آقای واعظ روی منبر جریان عروسی خدیجه علیهاالسلام را تعریف میكرد تا رسید به ساعت دست به دست دادن ـ حساسترین لحظۀ عروسی ـ صاحب خانه آمد و گفت: «شام حاضر است.» واعظ هم گفت بسیار خوب:
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر
مواظب باشید و گول نخورید، یك شعر یا یك جملۀ بی تناسب بدترین موج را در مجلس ایجاد میكند.
3 ـ انتقاد كلی و سربسته
در امور انتقادی حتی المقدور كلی و سربسته سخن بگویید. این از دقایق منبر است. به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله خبر میدادند كه كاسبی كم فروش است. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بالای منبر نمیفرمود كربلایی محمد پسر مشهدی علی چرا ترازویت كم است؟ بلكه میفرمود: «ما بال اقوام یفعلون كذا» چرا بعضیها مراعات ترازو را نمیكنند؟
خاطره
آقایی روی منبر دربارۀ ابن اشعث صحبت میكرد كه: او آمده بود، مسلم بن عقیل را دستگیر كند و نزد ابن زیاد ببرد. مسلِم حمله كرده و عدهای از سربازهای محمد بن اشعث را كشته و مجروح كرد. عبیدالله خبردار شد و گفت: «عجب! رفته یك نفر را دستگیر كند، آن همه سرباز را به كشتن داده است.» محمد بن اشعث در جواب گفت: «امیر خیال میكنی ما را به جنگ یكی از بقالهای كوفه فرستادی؟» وقتی سخن منبری به اینجا رسید، رئیس بقالها كه پای منبر بود گفت: «آقای شیخ بقالها چه هیزم تری به شما فروخته اند؟» گفت: چطور؟ گفت: چرا نمیگوئی عطارها، بزّازها، میگویی بقال ها؟
واعظ گفت: آقا در روایت دارد كه محمد بن اشعث چنین گفته است. گفت: محمد بن اشعث غلط كرده كه چنین گفته. چرا توهین به بقالها میكنی؟
ببینید نقل یك روایت چه میكند. حال سؤال اساسی این جاست كه در نقل این گونه روایات چه باید كرد؟
در این جا میتوان طوری مطلب را بیان كرد كه هم نام بقال نیاید و هم دروغ گفته نشود؛ مثلاً، میتوان گفت: آیا خیال كردهای ما را به جنگ یك آدم عادی یا معمولی فرستاده ای؟ در این صورت دروغ نگفته اید و مستمعان را نیز تحقیر نكرده اید.
4 ـ مدیریت منبر و روان شناسی
مدیریت در همه جا روان شناسی میخواهد. البته بسته به نوع و مكان مدیریت باید به مسائل روان شناختی در همان مورد توجّه كرد. مدیریت كودكستان و دبستان روان شناسی كودك میخواهد، مدیریت دبیرستان روان شناسی نوجوان و مدیریت دانشگاه روان شناسی جوان میخواهند. مدیریت زندان روان شناسی زندانی عصبانی خشمگین میخواهد و... مدیریت منبر نیز روان شناسی میخواهد، و این كار بسیار مشكل است. گاهی گوینده سطح فكر مردم را میداند و در آن سطح صحبت میكند. گاهی سطح فكر و فهم آنها را نمیداند و این را باید روی منبر تست كند. بدین صورت كه مثلاً در لابلای سخنان خود جملهای بگوید كه به قدر یك ذره تبسم و خنده دارد. گاهی میبیند اینها نمیخندند و تبسم نمیكنند، از این جا معلوم میشود كه هیچ حالیشان نیست. این تست كار دقیق و مشكلی است، به خصوص كه گوینده باید همان طور كه مشغول گفتن یك جمله است، مخاطب را نیز تست كند.
تست دیگر این است كه جملهای تعجب آمیز بگوید و ببیند شنونده چقدر نگاه میكند. آیا لبش به اندازۀ چشمش باز شده یا معتدل و به اندازۀ همان تعجب است؟ اصلاً تعجب كرده یا تعجب حالیش نیست؟ یا سه برابر مورد انتظار تعجب كرده است؟ البته این آزمایشها روی منبر كار مشكلی است و با تجربۀ زیاد این روان شناسی برای منبری به دست میآید.
5 ـ احترام به شخصیت مردم
یكی از بزرگترین اركان مدیریت در همه جا و از جمله در منبر، احترام به شخصیت مردم است. مبادا مستمعان را ناراحت كنید. اگر جملاتی مثل شعور ندارید، نمیفهمید و شما كی هستید را منبری به كار برد، اكثر مردم از شركت در آن جلسه خوداری میكنند. اگر برای مرتبه دوم تكرار شود دیگر جمعیت نمیآید و بزرگ و كدخدای محل میگوید: آقای شیخ تشریف ببرند.
به مردم اهانت نكنید، بلكه احترام كنید. من گاهی دیدهام یك تكریم به شخصیت، مشكل بزرگی را حل كرده است. مثلاً شما به شهری رفته اید. رانندهها یا كسبه را دیدید كه كم فروشی میكنند و یا رعایت چراغ قرمز را در رانندگی نمیكنند. شما این طور سخن بگویید:
«ای آقایان عزیز، شماهایی كه در انقلاب این قدر خدمت كرده اید، زنها، مردها، جوانان، میان سالان، پیران، راه رفتید، شعار دادید، كشته دادید، زجر دیدید، بلا كشیدید، شما بسیار ارزنده اید.
عزیزان با هم همكاری كنید؛ فداكاری خودتان را تكمیل كنید؛ مبادا ترازو كم باشد؛ كمبود ترازو تیشه به ریشۀ انقلاب زدن است؛ احتكار غذاهای مردم، تیشه به ریشۀ انقلاب زدن است؛ به چراغ قرمز اعتنا نكردن و رفتن، هرج و مرج بوجود آوردن و نابود كردن انقلاب است.»
با احترام به شخصیت مردم مشكلات را حل كنید. احترام، شاهكار تمام مدیریت است.
· پاورقــــــــــــــــــــی
1 ـ بحمدالله هم اكنون در حوزۀ علمیۀ قم رشتههای تخصصی تبلیغ، تفسیر، كلام و قضاء دایر شده است. سخنرانی استاد فلسفی در زمانی ایراد شده است كه هنوز این رشتهها به صورت منسجم دایر نشده بود.
2 ـ گلستان سعدی.
افزودن دیدگاه جدید