اصول و راهكارهای احیاگری در سیره حضرت زینب (س)
نام نشریه: زنان و خانواده، شماره 9، تابستان 1390، ص41
چکیده
نهضت و قيام کربلا از مهمترین حوادث تاریخ اسلام به شمار میرود و از زوایایی مختلفي قابل بررسی و تحليل است. این نهضت که حق را از باطل جدا نمود، از سويي تأثیر ژرف و شگرفي در بیداری مسلمانان گذارد و از سوی دیگر، تبلیغات منفي چندین ساله امویان را نقش بر آب ساخت.
بیشک عقیله بنیهاشم، زینب کبری(س) بود که با تبلیغات بجا، روشن و بهويژه با خطابههای افشاگرانه خویش در کوفه و شام توانست بر افکار مسلمانها تأثیر عميقي گذاشته و آنها را از خواب غفلت بیدار كند و چهره واقعی امویان را برملا سازد.
مهمترین پیامدهای خطبههای آن حضرت عبارتند از: تحقیر دشمن و حفظ کرامت اهلبیت(ع)، افشای ماهیت بنیامیه، تبیین مظلومیت امام حسین(ع)، کنار زدن نقاب ظالمين، تأیید و تثبیت امامت و... . در واقع اگر بیداری اسلامی و تبیین حماسه عاشورا از سوی حضرت زینب(س) انجام نميشد، نهضت عاشورا چنين ماندگار نمیماند.
کلیدواژه: تبلیغ، بیداری اسلامی، احياگري، حضرت زينب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانش پژوه کارشناسی ارشد تفسیر علوم و قرآن، مؤسسه آموزش عالی بنت الهدی
مقدمه
نهضت خونین و جاودانه کربلا از مهمترین حوادث تاریخ اسلام به شمار میرود. ابعاد انقلاب حسینی از زوایای گوناگون قابل بررسی است. این نهضت، حق را از باطل جدا نمود و تأثیری ژرف بر بیداری مسلمانان گزارد و از سوی دیگر، تبلیغات چندین ساله امویان را نقش بر آب ساخت. در تاریخ، انقلابهای فراوانی رخ داده و افراد بسیاری از خودگذشتگی و فداکاری کردهاند، ولی با گذشت زمان، از یادها رفته اند، در حالي كه نهضت عاشورا نه اینکه با مرور زمان کم رنگ نشده، بلکه روزبهروز در دلهای مسلمانان، ماندگارتر می شود.
بی شک، بی بدیل ترین نقش و مؤثرترین تبلیغ را در راه زنده نگه داشتن این انقلاب، عقیله بنیهاشم، حضرت زینب کبری(س) بر عهده داشت که در جاودانگی و تداوم این نهضت بزرگ کوشید و بنیامیه را رسوا ساخت. این نوشتار بر آن است تا نقش تبلیغی حضرت زینب(س) را با محوریت خطابههای حضرت در آگاهیبخشی و بیداری مسلمانان مورد کنکاش قرار دهد.
واژهشناسی
تبلیغ
تبلیغ، واژهای عربی و مصدر متعدی بر وزن «تفعیل» از ماده «بلغ» است که معنای لغوی آن، رساندن و واصل کردن است.[i]دهخدا در لغتنامه مینویسد: «تبلیغ، در لغت به معنی رسانیدن خبر و رسانیدن عقاید دینی یا غیر آنها با وسایل ممکنه».[ii]
در اصطلاح، برای تبلیغ معناهای گوناگونی برشمرده اند؛ گاهی سخن از تبلیغ به معنای اعم آن است که تمام گونه های آن یعنی، تبلیغات سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... را شامل میشود و «رساندن هرگونه پیام برای اقناع مخاطبان با هدفی خاص» تعریف میگردد.[iii]
بیداری
در لغت، بیدار به کسی گفته می شود که در خواب نباشد، اين واژه در مقابل خوابیده و به معنی آگاه و هوشیار است. بیداری در اصطلاح نیز به معنای بیدار بودن و هوشیار بودن است.[iv]مفهوم اصطلاحی آن را از جملات مقام معظم رهبري(مدظله العالي) بهتر می توان دریافت:
بیداری اسلامی یعنی، حالت برانگیختگی و آگاهی که در امت اسلامی اکنون به تحولی بزرگ در میان ملتهای این منطقه انجامیده و قیامهایی را پدید آورده که هرگز در محاسبه شیاطین مسلط منطقهای و بینالمللی نمیگنجید؛ خیزشهای عظیمی که حصارهای استبداد و استکبار را ویران و قوای نگهبان آن را مغلوب و مقهور ساخته است.[v]
نگاهی کوتاه به تاریخ
در بررسی رویدادهای برجسته صدر اسلام، نقاط دقیق و تمایزیافتهای از رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین به دست می آید؛ جنگهای جمل، صفین و نهروان، شهادت امام علی(ع)، صلح امام حسن(ع)، بیعت گرفتن برای یزید، حماسه کربلا، نهضت مختار وقیامهای علویان.
حضرت زینب(س) در شرایطی زیسته است که خون ریزی و ستم دستگاه خلفاي اموی در میان حاکمان آن روزگار بی سابقه بود. وي که از خاندان پیامبر(ص) بود مسئولیت نگهبانی از ارزشهای اسلام اصیل را در خود احساس ميکرد. از اين رو، پس از واقعه کربلا ضمن بیان افتخار و عزت اسلام و خاندان نبوت پرده از دورویی امویان برداشت و به استناد تاریخ، خاندان اموی را رسوا کرد.
در نزد روشنفكران اسلامي از قیام امام حسین(ع) با نام «انقلاب» یاد ميشود؛ انقلابی که به طور طبیعی زاییده حوادث تاریخ اسلام است، انقلابی که امام حسین(ع) با آگاهی کامل و با نیمه تمام رهاکردن مناسک حج تمتع، به کربلا میرود كه از سویی به بسیاری پرسشها پاسخ میدهد و از دیگر سو، پرسشهای جدیدی ایجاد می کند. بايد توجه داشت كه اگر حرکت امام حسین(ع) و عاشورا را فقط رویدادی ساده و تاریخی بدانیم، نمیتوان نقش حضرت زینب(س) و رسالت ايشان را به کمال شناخت.
انقلاب امام حسین(ع) در روزگاری روی داد که شناخت آن روزگار در بررسی این قیام بسیار مؤثر است. روزگاري كه اختناق و سرکوب بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود، دستگاه خلافت اموی با سیاست تبلیغی خود حقایق را دگرگون کرده و انحراف از اسلامناب را گسترش میداد. فسق، فجور، تباهی و ستم بر جامعه اسلامی حاکم بود و تکاثر ثروت، پولپرستی و افتخارهای جاهلانه به ارزش تبدیل شده بود. در چنین شرایطی امام حسین(ع) برای زنده نمودن ارزشها قیام كرد و پس از او نیز باید کسی باشد که پیام این قیام را زنده نگه دارد. این مسئولیت، بر شانههای ظریف زنی است که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخت. بنابراین، وقتی از قیام امام حسین(ع) با نام انقلاب یاد میشود، بهتر و دقیقتر میتوان به نقش و جایگاه حضرت زینب در بیداری و روشنگری اندیشه و دلهای مسلمانان آگاه شد.
حضرت زینب(س) در روز پنجم جمادیالاولی در مدینه و در خانهای که سرپرستی آن را سه تن از پاکترین بندگان خدا بر عهده داشتند، چشم به جهان گشود؛ رسول خدا(ص)، امیر مؤمنان(ع) و سرور زنان جهان، فاطمه زهرا(س). در خاندان نبوت، رسم بر این بود که نام گزاری نوزادشان را به بزرگ خانواده واگزار میکردند.[vi] پس از ولادت حضرت زینب(س)، حضرت فاطمه(س) نوزاد را به دست حضرت علی(ع) داد و فرمود: «نام این کودک را برگزین». امام علی(ع) فرمود: «من از پیامبر خدا(ص) در نام گزاری دخترم، سبقت نمیگیرم».[vii]در آن هنگام، پیامبر در سفر بود. چون بازگشت، امیر مؤمنان(ع) از ایشان خواست تا نامی بر نوزاد گزارد. رسول خدا(ص) فرمود: «من از خدایم در نام گزاری او پیشی نمیگیرم». آنگاه از جانب خداوند، جبرئیل فرود آمد و گفت: «خداوند، نام این دختر را «زینب» برگزیده و آن را در لوح محفوظ نگاشته است».[viii]این نام گزاری، بیانگر آن است که ایشان جایگاه و مقام ویژهای دارد. آنگاه جبرئیل پیامبر(ص) را از مصیبتهایی که برای زینب(س) رخ می دهد، باخبر ساخت. رسول خدا(ص) گریست و فرمود: »هر کس بر اندوه و مصیبت این دختر گریه کند (پاداش او) مانند کسی است که بر دو برادرش حسن و حسین(ع) گریه بنماید».[ix]
روزی پیامبر(ص) آن مولود مبارک را طلبید، بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امتم وصیت میکنم که حرمت این دختر را پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری(س)است».[x]این تشبیه معنادار، بیانگر این است که حضرت زینب(س) همانند آن بانوی والامقام که در پیشبرد اسلام، نقش چشمگیر داشت، نقش بسزایی در حفظ رهاوردهای عاشورا دارد.
شخصیت حضرت زینب(س)
روان شناسان، سه عامل مهم وراثت، تربیت و محیط را از اساسیترین عوامل در ساختار پایههای شخصیت آدمی[xi]می دانند. این سه عنصر مهم، در زندگی حضرت زینب(س) جایگاه ویژهای داشت و برای بررسی رسالت حضرت زینب(س) باید نخست، شخصیت ایشان را بررسی نمود. این بانو در خانه وحی تربیت شد؛ خانهای که همگی اعضای آن، پایه های رسالتاند.
1. وراثت
جد ایشان، خاتم پیامبران(ص) بود و زینب(س) از خمیره ذات ايشان آفریده شد. رسول خدا(ص) فرمود: «فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، ام کلثوم) که من، ولی و سرپرستی نسبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شدهاند».[xii]مادر این بانو، دختر پیامبر(ص) و بهترین زنان عالم است و پدرش مولای متقیان علی(ع)، وصی رسول خدا(ص) است. ازاین رو، شخصیت حضرت زینب(س) آمیزهای از حالات ملکوتی رسول خدا(ص)، حضرت علی(ع) و فاطمه(ع) است و این بانو مراتب کمال خویش را از این سه شخصیت بزرگ به ارث گرفته است.
2. تربیت
حضرت زینب(س) از ولادت تا شش سالگی در دامان پرمهر پیامبر(ص) و علی(ع) تربیت یافت.[xiii]مربيان این بانوی بزرگ، پیامبر(ص)، علی(ع) و مادری همچون فاطمه(س) و برادرانی همانند امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بودند و این تربیت آسمانی سبب شد که او سومین بانوی جهان اسلام پس از خدیجه(س) و فاطمه(س) به شمار آید.
3. محیط
حضرت زینب(س) در کانون فضایل، صفا و صمیمیت رشد و نمو یافت؛ خانهای که مرکز امید و آرزوها و محبوب دلهای مؤمنان بود. در چنین محیط نورانی و پربرکتی، ارزشهای دینی و انسانی در وجود حضرت زینب(س) بارور شد. ايشان سخنرانی مادرش را در مسجد و در دفاع از کیان اسلام و ولایت فراموش نکرد و از آن درس عفاف و نگاهبانی از دستاوردهای جد بزرگوارش را فراگرفت.
فضایل و مناقب
1. علم و دانش
سخنان و خطبههای آتشین همراه با استدلال به آیات قرآن، در کوفه و شام، شاهدی بر دانش این بانوی بزرگ است. کسی که از محضر پیامبر(ص) (شهر علم) و حضرت علی(ع) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، باید دریای علم باشد. برادرزاده بزرگوراش، علی بن الحسین(ع) دربارهاش فرمود: «یا عمه، انت بحمدالله عالمة غیرمعلمه و فهّمه غیر مفهّمه...؛[xiv]عمه جان، تو - به حمدالله- دانشمند بدون تعلم و دانای بدون آموزنده هستی».
2. عبادت
عبادت، والاترین مقام آدمی است و از این رو، بیشتر ساعت های زندگی حضرت زینب(س) به عبادت سپری شد. ایشان چنان به عبادت اشتغال ورزید که به «عابده آل علی» ملقب شد.[xv]
امام زینالعابدین(ع) میفرماید:
عمهام زینب در طول سفر اسارت از کوفه تا شام، نمازهای واجب و مستحب خود را انجام میداد و در بعضی منزلگاهها میدیدم که ایشان در اثر ضعف و گرسنگی، نماز خود را نشسته میخواند؛ چراکه سهمیه غذای خود را در میان کودکان تقسیم میکرد و دیگر توان ایستادن نداشت.[xvi]
3. حجاب و عفت
عقیله بنی هاشم در حجاب و عفت مانند مادرش حضرت زهرا(س) بود و به این موضوع، اهمیت بسیار میداد. تا پیش از عاشورا و ماجرای اسارت، هيچ نامحرمی حضرت زینب(س) را ندیده بود. در تاریخ آمده است:
هنگامی که زینب میخواست به مسجدالنبی(ص) کنار قبر رسول خدا(ص) برود، علی(ع) دستور میداد شب برود، به حسن و حسین(ع) میفرمود: همراه خواهرشان باشند، حسن(ع) جلوتر و حسین(ع) پشت سر، زینب(س) در وسط حرکت میکردند. آنها از سوی مولای متقیان مأمور بودند که حتی چراغ روی مرقد مطهر پیامبر را خاموش کنند تا چشم نامحرم به قامت زینب نیفتد.[xvii]
علامه مامقانی در این باره میگوید: «زینب در حجاب و عفاف، یگانه روزگار بوده است. کسیاز مردان، در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود».[xviii]
4. صبر و استقامت
حضرت زینب(س) نمونه عالی صبر و پایداری است و در زمره بزرگ ترین صابران به شمار می رود. او با بهرهگیری از این فضیلت توانست در آزمونهای الهی پیروز و موفق باشد. در بلندای صبر و بردباری آن بانوی بزرگ، همین بس که وقتی در برابر پیکر خونین برادرش، امام حسین(ع) رسید، رو به آسمان کرد و فرمود: «بار خدایا، این اندک قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر».[xix] و در زیارت نامه آن حضرت میخوانیم: «لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء؛ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند».
5. شجاعت
حضرت زینب(س) در شجاعت، یکهتاز روزهای سخت پس از عاشورا بود. خطبههای آتشین و افشاگرانه بر ضد دستگاه امویان و گفتار کوبندهاش در دفاع از نهضت حسینی و بیدار کردن دلهای خفته و صلابت بینظیر ایشان در کوفه و شام، بیانگر این شجاعت است.
6. فصاحت و بلاغت
زینب(س) این بانوی قهرمان که فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامیاش به ارث برده بود. بدون اینکه آموزش دیده باشد و یا تمرین خطابه کرده باشد، در حال تشنگی، گرسنگی، خستگی، اسارت و با روانی آزرده از داغ عزیزان و آوارگی، با کسانی سخن میگوید که نه فقط با او هماهنگ نیستند، سنگ و خاکروبه نیز بر سر او می ریزند. با این حال، صدای زینب بلند میشود که «ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بیوفایان...». سخنان حضرت زینب(س) چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.
جایگاه تبلیغ حضرت زینب(س) در روشنگری مسلمانان
1. در اجتماع
حضرت زینب(س) با احاطه کامل بر روش های سیاسی، فرهنگی و تبلیغی امویان به بیداری و آگاهسازی مسلمانان در مورد انحراف های آنان می پرداخت. وي این رویارویی اسلام اصیل
و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و کفر میدانست و حقایق تاریخی بسیاری را آشکار ميساخت. آن حضرت از کودکی، در رخدادهای سیاسی و اجتماعی حضور داشت. از نگاه حضرت زینب(س) حوادث بزرگی چون جنگ صفین، شهادت امام علی(ع)، امام حسن و امام حسین(ع) و اسارت خاندان نبوی نتیجه عقده گشایی و خواری خانواده ابوسفیان بود؛ زیرا این خاندان، ضربههای مهلکی از آموزههای اسلام خورده بودند.
حضرت زینب(س) باید در همه عرصههای جهاد و مبارزه، حضوری فعال داشته باشد؛ هم خطیب، محافظ حضرت سجاد(ع) و اسرای دیگر و هدایتگر و ترسیم گر خطمشی سیاسی کاروان باشد و هم بیانکننده احکام شرع، بیدار کننده دلها و پاسخ گوی یاوه سرایی دشمن. بدین ترتیب، ایشان در بحرانیترین لحظات زندگی خود، درحالی که سختی ها از هر طرف او را فراگرفته بود، توانست به خوبی به وظیفه الهی خویش عمل نماید.
2. در نهضت عاشورا
امام حسین(ع) برای بیداری مسلمانان، فقط به شمشیر و قیام در میدان نبرد بسنده ننمود. بلکه از ابزارهای نرم و تأثیرگزار دیگری چون افکار عمومی و هدایت آنها به سوی مقصد و مطلوب قیام بهره جست. آن حضرت در هر فرصت و بستری که برای کار فرهنگی و تبلیغی فراهم بود، به قدرت بیان متوسل میشد و به تشریح علل ایجادی و غایی قیام میپرداخت؛ زیرا قیام حسینی زمانی میتوانست به هدف برسد که مردمان را هم دل و همراه سازد و این مهم، جز با بیداری و روشنگری جامعه امکانپذیر نبود. پس از واقعه دردناک کربلا نیز باید شخصی ادامه این مسئولیت سنگین را به عهده میگرفت تا به مردمان بیدارشده از شمشیر کربلاییان بفهماند که اکنون زمانه قیام برای عدالت است. جز حضرت زینب(س) چه کسی می توانست پرچم این رسالت را بر دوش بگیرد؟
بهره برداری بهینه از ابزارهای تبلیغ
با توجه به اینکه تبلیغ، شیوههای گوناگونی دارد، ابزارهای گوناگونی را نیز میطلبد که هر کدام در جایگاه خویش اهمیت دارد. بانوی قهرمان کربلا برای زنده نگه داشتن قیام خونین کربلا و بیدارسازی مسلمانان، از ابزارهای گوناگونی مانند رفتارهای عالمانه، به کارگیری اصـولروان شناسی، دعا و عبادت، گریه و فغان و برپایی مجلس سوگواری بهره ميجست، ولی مهمترین ابزاری که توانست نقش تأثیرگزاری در ماندگاری این نهضت، جاودانی و روشنگری آن داشته باشد، خطبههای روشنگر آن حضرت به ويژه در كوفه و شام بود.
خطبههای حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) دو خطبه اصلی؛ یکی در کوفه و دیگری در شام (مجلس یزید) ایراد نمود که هر دو اهمیت بسزایی دارد. این دو خطبه هم از حیث مضمون و محتوا و هم شرایط مکانی و موقعیت ایراد آن متفاوت اند. مورخان، تاریخدانان و بلاغیونی که در خطبه حضرت، تأمل و تدبر کردهاند، به ویژگیها و صفاتی اشاره داشتهاند که باید در تمام تبلیغ گران باشد. راوی این خطبه، بشیر بن خزیم درباره صلابت و قوت بیان آن حضرت میگوید:
و لم ارَخفِرةً و الله انطق منها کانّها تفرّعُ من لِسان امیرالمؤمنین(ع).[xx]
به خدا سوگند، هرگز من زن باحیا و محجوبی را سخنگوتر از زینب(س) ندیدم. گویا این کلمات از زبان علی بن ابیطالب(ع) شنیده میشود.
نکته ظریف و مهمی که برای آگاهیبخشی مسلمانان در خطبهها و سخنان حضرت زینب(س) به چشم میخورد، آن است که ترتیب ویژه ای را در بیان مطالب رعایت میکند؛ یعنی محتوا و مضمون سخنان خود را با بیان شیوا و رسا، ابتدا به کتاب خدا، سپس احادیث جدش پیامبر(ص) و پدرش امام علی(ع) و پس از آن به رویدادهای تاریخی مستند میکند.
حضرت زینب(س) به سنتهای حتمی و قطعی خداوند در آفرینش اشاره میکند و در باب نبرد حق و باطل به بيان قانون «پیروزی نهایی حق بر باطل» ميپردازد که چگونه با همه دسیسه ها و نیرنگها، حقیقت پیروز و ماندگار خواهد شد.
خطبه حضرت زینب(س) در کوفه
پس از آنکه ابن سعد، اهلبیت امام حسین(ع) را به اسارت از کربلا به کوفه و سپس شام حرکت داد، فرجام این برخورد با توجه به ظاهر حادثه، باید نابودی خاندان پیامبر(ص) و پیـروزی پایدار حکومت امویان می بود، ولـی حضور فعال اهلبیت در کوفه و شام، به ویژه
خطبههای پرشور و بیدارکننده حضرت زینب(س) نتیجه را به گونهای دیگر رقم زد که در پایان، یزید سرشکسته و شرمنده و پشیمان، مجبور شد آنها را به مدینه بازگرداند.
خطبههای حضرت زینب(س) متناسب با شرایط زمان و مکان بیان میگردید تا کسانی را که گرفتار تبلیغات امویان شده بودند، بیدار کند. حضرت زینب(س) و کاروان او، سازمان تبلیغی امام حسین(ع) بودند و سرنوشت قیام و آگاهیبخشی مردم به دست آنها بود. اسیران، در حالی وارد کوفه شدند که نیروهای امنیتی عبیدالله بن زیاد سواره و پیاده، راههای ورودی و خروجی شهر و کوچههای آن را تحت مراقبت قرار داده بودند تا هرگونه حرکت مشکوکی را مهار کنند. از سوی دیگر، جارچیان و جاسوسان حکومت، ورود اسیران را به شهر اعلام کرده و مردم را برای تماشا دعوت نموده بودند.[xxi]
عبیدالله از سوی یزید، دستور داشت که اهل بیت(ع) را در شهر بگرداند تا قدرت حکومت خود را به آنان بنماید. تبلیغات بنیامیه، اسیران را خارجی (به معنی خارج شده از دین) معرفی کرده بود. هنگامی که سر مطهر امام حسین(ع) و یاران ایشان را بر نیزهها زدند و همراه اسیران در شهر کوفه گرداندند، فضای وحشت ایجاد شد، شهر در قبضه مأموران قرار گرفت و نفسها در سینه حبس گردیده بود. چنین فضای تاریکی، فریادگر قهرمان و شجاعی میخواست تا مردم را آگاه ساخته و آنان را علیه یزیدیان برانگیزاند. راوی نقل میکند که حضرت زینب(س) بر مردم نهیب زد:«خاموش باشید». با این نهیب، زنگ اشتران نیز از صدا افتاد. آن گاه زینب(س) شروع به ایراد خطبه نمود. مهمترین محورهای این خطبه بدین شرح است:
1. آغاز خطبه با ستایش پروردگار
ابتدای خطبه کوفه، شباهتهای عجیبی با خطبههای امام علی(ع) در نهجالبلاغه داشت. درحالی که خطبه شام، با حمد و ثنای بسیار اجمالی خداوند بيان ميشود در خطبه کوفه، ثنا و حمد خدا و قدرت خداوند در آفرینش به شرح مفصل بیان ميگردد. این خطبه خاطره سخن گفتن امیر مؤمنان را در ذهن کوفیان زنده می کند.
2. اشاره به تسلسل و پیوستگی امامت در خاندان پیامبر(ص)
بیان اینکه پس از رحلت پیامبر(ص)، سکان هدایت امت به امام علی(ع)، سپس به امامحسن(ع) و بعد به امام حسین(ع) رسیده است و حق خاندان پیامبر(ص) را غاصبان و امویان غصب نموده اند. عباراتی چون «برادر و وصی رسول خدا را کشتید و امیرالمؤمنین را شهید کردید و برادرم سیدالشهدا را کشتید»[xxii]نشانهای از این هدف است.
3. استناد به آیات قرآن
حضرت با خواندن آیات قرآن، غصب حق رهبری را به دست امویان بیان می دارد:
بارالها این مردم برخلاف آنچه در قرآن فرستادی و عهد و میثاق کردی درباره وحی پیغمبرت(ص) و علیبن ابیطالب(ع)، حق او را سلب کردند و پیروان او را به ستم و جور کشتند و امروز فرزندان او را کشتند.[xxiii]
در فرازی دیگر از این خطبه، زینب کبری(س) فرمود:
ای جماعت نیرنگ و افسون، آیا بر ما گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نگردد و نالههایتان فروکش نکند! مَثل شما مَثل زنی است که پس از آنکه پشمش را با قدرت میریسد، دوباره آن را باز کرده و پنبه میکند، شما نیز عهد و پیمان را با یکدیگر میشکنید. شما جگرگوشه رسول خدا(ص) و سید جوانان اهل بهشت را کشتید. آیا میدانید که چه جگری از پیامبر(ص) شکافتید و چه پیمانی گسستید؟ آیا تعجب میکنید اگر از جنایاتتان، آسمان خون ببارد؟... .[xxiv]
پیامد خطبه کوفه
حضرت زینب(س) خطابه را پایان داد. او که با قلبی داغدار، جنایت های کربلا را شرح می داد، هیجان زیادی در کوفه ایجاد کرد و وضع روحی مردم را دگرگون ساخت. راوی میگوید: «فوالله رایت الناس یومئذٍ حیاری یبکون و قد وضعوا ایدیهم فی افواههم؛[xxv]پس از خطبه آن حضرت، مردمی که با افسونگریهای حکومت، در خواب مرگبار فرورفته بودند، بیدار شدند». سخنان حضرت زینب(س) مانند صیحه آسمانی، محیط کوفه را گرفت و بر آن، اثر جانسوز گزارد. ایشان، مردم را نکوهش کرد تا ابن زیاد نتواند حقایق تلخ عاشورا و ماهیت قیام امام حسین(ع) را منحرف سازد و افکار کوفیان برای گرفتن انتقام از عاملان آن حادثه آماده شود.
در پایان خطبه، آشوب شهر و قیام علیه حکومت احساس میشد. بلکه در پی این خطبه، هیجانی به وجود آمد که دیگر آرام نشد تا سرانجام، مردم گرد مختار آمدند و دست به انقلابی زدند که فرزند زیاد و همه شرکتکنندگان را فراگرفت و آنها را به دست انتقام سپرد.[xxvi]
پس از فاجعه کربلا، یزید از شنیدن شهادت امام حسین(ع) و یارانش شادمان گردید. او به عبیدالله نامه نوشت که قافله اسیران را با سرهای شهدا به شام بفرستد. ابن زیاد با رسیدن نامه یزید، دستور او را اطاعت نمود.[xxvii] موقعیت حکومت یزید تا پیش از ورود اسرا به شام، بسیار محکم بود و مردمانش، سالها بغض خاندان علی(ع) را داشتند؛ که تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند. از این رو، میتوان پیشبینی کرد که مردم فریب خورده این سرزمین، چگونه از کاروان حسینی استقبال خواهند نمود:
هنگام ورود اهلبیت(ع) در شام، مردم لباسهای نو بر تن کنند! و شهر را زینت دهند! و نوازندگان مشغول نواختن شده و شادمانی چنان مردم را فراگرفته بود که گویا شام، یکپارچه غرق در سرور است.[xxviii]
طولی نکشید که حضرت زینب(س) در خطبهای، جنایتهای ننگین بنیامیه را افشا کرد و دلهای خفته آنان را بیدار نمود. آنگاه از سویی، دشمنی شامیان نسبت به اهلبیت(ع) را به علاقه و محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت.
حضرت زینب(س) در کاخ یزید
یزید از قتل امام حسین(ع) و پیروزی خود سرمست بود؛ مجلسی بیسابقه ترتیب داد که اشراف و سران لشکری در آن شرکت نموده بودند. وی بر بالای تخت زرنگار خود نشسته بود و قدرت خویش را می دید. «در این هنگام، دستور داد سر مطهر امام حسین(ع) را در برابر او حاضر سازند و زنان و فرزندان آن حضرت را وارد مجلس کنند».[xxix] در این هنگام آن ناپاک زاده، اشعار کفرآمیزی می خواند و درباره پیروزیهای خود یاوه می گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل می کرد.[xxx]پس از این سخنان، ناگهان حضرت زینب(س) از گوشه مجلس بر پای ایستاد و بر مجلس چیره شد. آن حضرت با منطق کوبنده خویش آن فرومایه را رسوا ساخت و حقایقی را که دهها سال بر مردم شام مخفی شده بود، نمایان کرد. ایشان خطبه خود را با بیان کمالات حضرت محمد(ص) آغاز کرد که به برخی از قسمتهای آن اشاره میکنیم:
حمد و سپاس خدایی را که پروردگار عالمیان است و درود بر جدم، سرور رسولان و پیامبر(ص). راست گفت خداوند متعال که فرمود: «آنگاه عاقبت کسانی که اعمال زشت انجام دادند، این بود که آیات الهی را تکذیب نموده و آن را مسخره میکردند».
سپس فرمود:
ای یزید گمان کردی از اینکه ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گردانیدی، این کارها سبب بیمقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد بود؟ و خداوند مددکار توست؟
...ای فرزند آزادشدگان، بنگر! این از عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پردهها جای دهی، ولی دختران پیامبر را در مقابل نامحرمان به اسارت درآری و آنان را با دشمنانشان در شهرها بگردانی؟ ای یزید با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و به زودی که بر پیغمبر وارد شوی، باید پاسخ خونهای فرزندان او را بدهی و حرمتی که از اهل بیت(ع) و پاره تن او شکستهای... پاسخ گو باشی.[xxxi]
پیامد خطبههای حضرت زینب(س)
خطبه حضرت زینب(س) در کاخ سبز یزید، حقانیت امام حسین(ع) و باطل بودن یزید را آشکار ساخت. حضرت زینب(س) در حالی خطبه خواند که قلبش داغدار عزیزان و بازوهایش بسته و سر بریده امام حسین(ع) در میان طشت در برابرش بود و شخصیتهای کشوری و لشکری یزید در مجلس حضور داشتند. شگفتانگیز است که دختر امیرمؤمنان(ع) اینچنین یزید را توبیخ و تحقیر نمود و او را زاده هند جگرخوار خواند. حضرت در این خطابه، هم جنایتهای یزید را آشکار کرد و هم به او گفت: «از جفای روزگار است بر من که مرا در شرایطی قرار داده است که با تو سخن بگویم، هر چند تو کوچکتر از آنی».[xxxii]این خطبه، زمینه بیداری اهل شام را فراهم آورد و حکومت دمشق را دچار مشکلات فراوانی نمود.
حضرت در این خطبه، برخلاف خطبه کوفه که مخاطب آن، مردم بودند، به یزید حمله میکند و تصویری از نبرد حق و باطل و رویارویی خاندان نبوت با خاندان اموی نشان
می دهد. در این خطبه، آگاهی بخشی و روشنگری حضرت زینب(س) پیچیده و شگفتآور است. در این بخش، به مهمترین پیامدهای خطابه حضرت زینب(س) اشاره میکنیم.
1. خوار نمودن دشمن و حفظ کرامت اهلبیت(ع)
از جمله روشهای زینب کبری(س) در نهضت عاشورا، حفظ کرامت نفس در برابر دشمن به ظاهر پیروز و تحقیر دشمنان اهلبیت(ع) در پیشگاه مردم است. حضرت، در مجلس یزید در خطبهای خطاب به یزید میفرماید: «این لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک؛[xxxiii]من تو را کوچک میشمارم و بسیار سرزنش و توبیخ مینمایم».
حضرت در جای دیگر، یزید را چنین مورد خطاب قرار میدهد:
ای پسر آزادشدگان آیا از عدل است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران رسول خدا(ص) را اسیر نموده و آبرو و حرمت آنان را از بین ببری؟!
اصطلاح «ابن الطلقاء» اشاره به ماجرای فتح مکه دارد؛ در این رویداد پس از اینکه معاویه و دیگران به خانه ابوسفیان پناه بردند، رسول خدا(ص) فرمود: «اینها را آزاد کنید؛ اینها بردههایی هستند که ما آزاد کردیم».[xxxiv]زینب کبری(س) به یزید یادآوری می کند که خاندانش، آزادشدگان پیامبرند و با این کلام پستی دشمن را نشان میدهد. این مسأله برای آگاهیبخشی و بیدار کردن دلهای خفته بسیار مؤثر بود تا به یاد آنان آورند که در آخرین لحظات از ترس جان (به ظاهر) اسلام آوردند.
خطبههای زینب(س) پس از عاشورا، کرامت و بزرگواری است و این حفظ کرامت به رسوایی دشمن میانجامد. حضرت، انتظار دلسوزی و رحمت را از فرزند مادری ناپاک، بیهوده میداند و میفرماید: «چگونه میتوان به دلسوزی و مهربانی کسی که مادرش جگر پاکان را دریده و گوشتش از خون شهیدان روییده است، چشم امید داشت».[xxxv]
2. افشای ماهیت بنیامیه
حضرت زینب کبری(س) برای رسواسازی خاندان بنی امیه، خطاب به یزید میفرماید:
ای یزید، آرام باش! مگر فراموش کردهای که خداوند میفرماید: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْر ِلأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذابمُهين؛[xxxvi] آنان که به راه کفر افتند، گمان نکنند مهلتی اگر به آنان دهیم به حال آنها بهتر خواهد بود. بلکه مهلت برای امتحان است تا به سرکشی خود بیفزایند و آنان را عذابی خوارکننده است» .
حضرت با استناد به این آیه، راه کفر را مسیر اصلی حکومت بنیامیه می داند. همانگونه که تاریخ نشان میدهد، بنیامیه به ویژه یزید، اسلام را به صورت علنی زیر پا مینهادند و ستم میکردند. زینب(س) در ادامه سخنانش بدین شکل یزید را مورد خطاب قرار میدهد: «شگفتا که حزب خدا و بزرگان دین به دست حزب شیطان و آزادشدگان کشته شوند و دست نحس آنان به خود پاک ما آلوده شود».[xxxvii] این کلام حضرت نیز روشنکننده جایگاه و شأن بنیامیه در نظر اهلبیت(ع) است.
افشاگری و معرفی حقیقت فرمانروایان دستگاه اموی، فقط شخص یزید را دربرنمیگیرد. ابن زیاد نیز هنگامی که به حضرت میگوید: «خداوند شما را رسوا کرد و دروغتان را آشکار نمود»، پاسخ میشنود که: «جز این نیست که فاسق و زشتکار رسوا میشود و نابکار و فاجر، دروغ میگوید و او غیر از ماست».[xxxviii] بنابراین، افزون بر استفاده از قرآن، سخنان خود حضرت نیز در آشکارسازی چهره واقعی حکومت نقشی مهم داشت.
3. بیان مظلومیت امام حسین(ع) و یاران
آن حضرت در بسیاری از سخنان خود با بیانی روشن، مظلومیت اهل بیت(ع) را در کربلا بازگو نمود. زینب کبری(س) در جمع مردم کوفه فرمود:
آیا میدانید چه دلی از رسول خدا خراشیدید و چه جگری از او شکافتید و کدام پردهنشینان عصمت را از پرده بیرون افکندید؟ آیا میدانید چه خونی از پیامبر(ص) بر زمین ریختید و چه حرمتی از او هتک نمودید.[xxxix]
و در جای دیگر میفرماید: «چگونه لکه ننگ ریخته شدن خون پسر خاتم پیامبران و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت را پاک خواهید کرد».[xl]
4. کنار زدن نقاب ستم
«این دستهای شما به خونهای ما آغشته است و دهانهای شما از خوردن گوشت خانواده پیامبر(ص)باز است...»[xli]در این بخش، اشاره ظریف حضرت به تمام ستمها و حق کشیهای بنیامیه و ابوسفیان تا زمان شهادت امام حسین(ع) است. همچنین زینب(س) ثابت می کند که اگر باطل، قدرتی ظاهری دارد، بدان دلیل است که نقاب حق را به چهره گرفته و خود را حامی قرآن و جانشین پیامبر(ص) میداند.
5. جاودانگی نتیجه های مبارزه
زینب کبری(س) با اطمینان به آینده درخشان قیام امام حسین(ع) و آگاهی از پیامدهای جاویدان و فراگیر آن در تاریخ بشر، خطاب به یزید میفرماید:
ای یزید، هر چه میتوانی در راه دشمنی ما مکر و حیله و نقشه طرح کن و کوشش به خرج بده. به خدا نمیتوانی نام ما را از خاطرهها و صفحه تاریخ محو نمایی و فروغ وحی ما را خاموش سازی و از این راه به آرزوی نهایی خود برسی و این ننگ و عار همیشگی را از دامن خود پاک نمایی.[xlii]
آن حضرت بر این مطلب تأکید می کند که آثار جاویدان حرکت و جهاد مبارزان راه خدا و آنان که سود شخصی خود را فدای آرمانهای مقدس الهی میکنند، به گستردگی تاریخ میدرخشد.
6. نفی نیستی پس از شهادت
حضرت زینب(س) در فرازی از خطبه خویش به مسأله مرگ در راه خدا اشاره می کند و مرگ مجاهد و مبارز را پایان زندگی نمیداند. فریاد سفیر کربلا در اسارت همین است که در منطق حسین(ع)، شکست راه ندارد و شهادت، یک روی سکه و پیروزی روی دیگر آن است. آن حضرت در پاسخ به یاوهگوییهای یزید، به آیه زیر تمسک میجوید: «وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوُا فِی سَبِیلِ اللهِ أَمْواتَا بَلْ اَحْیاء عِنْدَ رَبِهِمْ یُرزَقوُنَ؛[xliii] هرگز كساني را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده ميپندار، بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند».
آن حضرت در دیدگاه مکتبی خود، روح شهادتطلبی را محور حرکت و قیام اسلامی قرار میدهد و آن را رمز پیروزی و بقا و ثبات حکومت اسلامی در تاریخ میداند.
7. تأیید و تثبیت امامت
یکی از آرمانهای بزرگ حضرت زینب(س) در بیان خطبهها، تأیید و تثبیت امامت میباشد. آن حضرت با اشاره به تسلسل و پیوستگی نهضت پیامبر(ص) و خاندان نبوت بیان داشتکه هدایت جامعه پس از رسول اکرم(ص) به امام علی(ع) و سپس به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رسیده است. به کار بردن عباراتی چون «برادر و وصی رسول خدا(ص)را کشتید و امیرالمؤمنین را شهید کردید و برادرم و سیدالشهدا را کشتید» نشانهای از این هدف است.
نتیجه
حضرت زینب(س) افزون بر ویژگیها و فضیلتهای شخصیتی که از خاندان وحی، به ارث برده بود، در ثمربخش بودن نهضت عاشورا و حفظ آن نقش زیادی داشت. وي پیام این قیام عظیم را به گوش همه جهانیان رسانید و دلهای غفلتزده را بیدار نمود. آن حضرت هیاهوی تبلیغات دروغین یزید در میان مردم شام را رسوا نمود و زمینه انقلاب را در کوفه و شام فراهم آورد؛ به گونهای که یزید با دستپاچگی از کار خود اظهار ندامت کرد و اهل بیت پیامبر(ص) را با احترام فراوان به مدینه بازگرداند.
پی نوشتها
[i]. حسین بن محمد اصفهانی، معجم المفردات فی غریب القرآن، ص 65.
[ii]. علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 26، ص 231.
[iii]. مصطفی عباسی مقدم،شیوههای تبلیغی حضرت زینب(س)، ص16.
[iv]. حسن عمید، فرهنگ عمید، ج1، ص400.
[v]. «فرازهایی از بیانات مقام رهبری در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی»، 26/6/1390.
[vi]. محمد محمدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ص 17.
[vii]. سیدکاظم ارفع، حضرت زینب(س)سیره عملی اهل بیتE، ص 7.
[viii]. باقر شریف القرشی، السیده زینب(س)، صص 30 و 31.
[ix]. سیدنورالدین جزائری، خصائص الزینبیه، صص 12 و 13.
[x]. ابوالقاسم الدیباجی، زینب الکبری بطلة الحرّیه، ص 15؛ خصائص الزينبيه، ص60.
[xi]. عبدالله شفیع آبادی، مبانی روانشناسی رشد، صص 23 . 31.
[xii]. سیدمرتضی حسینی فیروزآبادی، الفضائل الخمسه، ص150.
[xiii]. حضرت زینب فروع تابان کوثر، ص 29.
[xiv]. احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 305.
[xv]. خصائص الزینبیه، ص60.
[xvi]. جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، ص 75.
[xvii]. سیدعبدالحسین دستغیب، زندگانی حضرت زینب، ص 19.
[xviii]. عبدالله مامقانی، تلقیح المقال فی علما الرجال، ج 3، ص 79.
[xix]. سید علینقی فیض الاسلام، خاتون دو سرا (شرح حال حضرت زینب)، ص 185.
[xx]. علیبن موسیبن طاووس، اللهوف علی قتلی اللطوف، ص 175.
[xxi]. احمد صادق اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، صص 27 و 28.
[xxii]. ر.:ك الاحتجاج، صص110. 112؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 45، صص 108و 109؛ شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص247.
[xxiii]. ر.ك: همان
[xxiv]. ر.ك: همان
[xxv]. اللهوف علی قتلی اللطوف، ص 178.
[xxvi]. عبدالکریم هاشمینژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ص 316.
[xxvii]. همان
[xxviii]. حضرت زینب فروع تابان کوثر، صص 327 و 328.
[xxix]. درسی که حسین به انسانها آموخت، ص 33.
[xxx]. حضرت زینب فروع تابان کوثر، ص 248.
[xxxi]. الاحتجاج، صص307 . 310.
[xxxii]. ر.:ك الاحتجاج، صص110. 112؛ بحارالانوار، ج 47، صص 108و 109؛ نفس المهموم، ص248.
[xxxiii]. اللهوف علی قتلی اللطوف، ص 218.
[xxxiv]. علیبن محمدبن اثیر، الکامل، ج 2، ص 246؛ بحارالانوار، ج 22، ص 106.
[xxxv]. ر.:ك الاحتجاج، صص110. 112؛ بحارالانوار، ج 45، صص 108و 109؛ نفس المهموم، ص247.
[xxxvi]. آلعمران: 178
[xxxvii]. ر.:ك الاحتجاج، صص110. 112؛ بحارالانوار، ج 45، صص 108و 109؛ نفس المهموم، ص248.
[xxxviii]. اللهوف علی قتلی اللطوف، ص190.
[xxxix]. همان، ص 176.
[xl]. همان
[xli]. همان
[xlii]. اللهوف علی قتلی اللطوف، ص219.
[xliii]. آل عمران: 169
فهرست منابع
* قرآن
افزودن دیدگاه جدید