متن کامل بیانات حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی(2)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الحمد لله الذي لا بداية له و دائم الذي لا نَفَادَ له و الاول الذي لا اوّل لاوليته و الآخر الذي لا مؤخر لِآخريّته الباقي بعد فناء الخلق قدر الليالي و الايام و قَسَّمَ في ما بَينهِم الاقسام و تبارك الله الملك علّام و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا العبد الموئد اباالقاسم محمد صلي الله عليه و علي اهل بيته عليهم السلام.
براي من باز سعادت و افتخاري است كه در جمع شما اساتيد بزرگوار و فضلاي گرانقدر حضور پيدا كنم و در اين موضوعي كه معين شده چند جملهاي با هم در انتقال تجارب تبليغي صحبت كنيم.
در جلسه گذشته مطالبي را عرض كردم دلم ميخواهد اشارهاي به آن مباحث همراه يك مقدار اضافات داشته باشم و بعد وارد مباحث جديد بشوم.
يكي از تجارب تبليغي اين است كه انسان در جلسه، صوت مجلس، صوت خوبي باشد عرض كنم باور بفرماييد اين را به عنوان تجربه عرض ميكنم اگر بگوييم بالاي 50 درصد مجلس وابسته به صوت مجلس است كبالغه نيست اين را بدون مبالغه عرض ميکنم اين مداحها كه ميبينيد اين قدر كارشان گرفته است اگر راست ميگويند بدون صوت بخوانند بدون بلندگو و اكو و... صدا خودش خيلي كمك ميكند و صداي خوب صدايي است كه گوينده صداي خودش را بشنود شايد صدا براي مخاطب خوب باشد اين خيلي مهم است گاهي به صاحب مجلس ميگويي آقا صدا خوب نيست. ميگويد: نه آقا صدا زياد هم است، مردم ميگويند زياده. بلي. ممكن است براي مخاطب خوب باشد. صوت خوب صوتي است كه گوينده هم صداي خودش را خيلي خوب بشنود. اين را عزيزان يادشان باشد كه در مجالس و محافل باور كنيد حالا نميخواهم درصد تعيين كنم ولي صوت مجلس، نور مجلس، فضاي مجلس، چينش مجلس، آرايش مجلس اينها خيلي مؤثر است.
در جلسهاي كه صدا باشد، رفت و آمد باشد، صدا خوب نباشد، نور خوب نباشد، چينش مجلس هم مناسب نباشد، اصلاً آدم حرفش نميآيد، باور بفرماييد. ولي همينها كه رعايت ميشود انسان اصلاً به حرف ميآيد خيلي از مطالب، بهتر ارائه ميشود اينها را در هفته نگفته بوديم كه حالا بنده يادداشت هم كرده بودم و مقدم از همه عرض كردم.
بنده خيلي تجربه كردهام يك منبر را با موضوع واحد بدون هيچ تغيير و تفاوتي در يك مجلسي گفتم كه اين 3 ـ 4 تا چيز خوب بوده همينها در يك جلسهاي گفتم كه خوب نبوده (صوت ـ نور ـ كيفيت چينش مجلس ـ سر و صدا) همه خوب نبودهاند. اصلاً زمين تا آسمان ارائه مطلب تغيير ميكند.
اشارهاي به مباحث جلسة گذشته با يك سري اضافات بيان ميكنم و بعد مباحث جديد را تقديم ميكنم.
مطلب اول
مطلب اولي كه در جلسة گدشته عرض كردم اين بود كه عزيزان سخنراني و خطابه يك هنر است مثل شاعري، نويسندگي ممكن است كسي اين هنر را نداشته باشد اگر اصلاًنداشته باشد واقعاً نميتواند كاري بكند شعرا ميتوانند تقويت كنند شاعر بودن خودشان را ولي اگر كسي شاعر نباشد با كار و كوشش شاعر نميشود شما اگر ذوق شعري نداشته باشيد هزار جلسه هم نقد شعر، كلاس برويد شاعر نميشويد. سخنراني هم همين طور است عدهاي شايد به كلي نداشته باشند البته بنده يك مطلبي را بگويم شايده عدهاي نااميد شدند با جملة اول، جملة دون اميدواري ايجاد بكند و آن اينكه ممكن است ما فن خطابه را نداشته باشيم در جلسه عرض كردم سخنراني دو چيز ميخواهد يكي خوب حرف زدن و ديگري حرف خوب زدن. خوب حرف زدن همان فن سخنراني است. حرف خوب زدن يعني مطالب خوب گفتن عزيزان خوشبختانه امروز ما نبض جامعه را ميدانيم شما هم ميدانيد گرايش امروز جامعه به خوب سخن گفتن بيش از به سخنِ خوب گفتن و مطالب خوب شنيدن بيش از هنر خطابه است. امروز جامعه عوض شده عطش جامعه تغيير پيدا كرده امروز سبكهايي كه در گذشته خيلي مورد استقبال قرار داشتند مطلب نداشت ولي به اصطلاح ما طلبهها كَرُّ و فر داشت هنر خطابه داشت من اعتقادم اين است اگر آنها در جامعة امروز بخواهند منبر بروند امروز استقبال از منبري كه مطالب بيشتري داشته باشد ميشود مثال بزنم مرحوم آيتالله ميانجي در همين قم منبر ميرفتند ايشان از نظر هنر خطابه چيزي نداشتند ولي از بس ماية داشت و مطلب داشت آدم لذت ميبرد.
آنهايي كه مشكل هنر خطابه و سخنوري دارند من به جد عرض ميكنم باور بفرماييد كليدي و مهم است اگر كساني احساس ميكنند در وجودشان هنر خطابه ندارند هيچ نگراني نباشند جبران بكنند با مطالعات بيشتر و خوب كيفيت خوب حرف خوب زدن قطعاً جبران ميشود.
مطلب دوم
مطلب دوم كه جلسة گذشته گفتم اين جلسه با اضافات عرض كنم اينكه مثال زدم اينگونه جلسات مثل امتحان شهر ميبرند وقتي گواهي نامه رانندگي ميدهند كه بعد از آيين نامه امتحان شهري را هم بدهي بعد از امتحان شهر مرحله سوم است و آن رانندگي در شهر. در شهر بيفتاد به اين فضا و رانندگي بكند اين جلسات حكم آيين نامه را دارد مهمتر از اينها امتحان شهر و مهمتر از آن رانندگي در شهر است لذا تقاضا كردم و اينگونه جلسات در گذشته زياد بود الان كمتر شده مرسوم بود 5، 10، 20 نفر از طلبهها در مدارس جمع ميشدند يك آقايي منبر ميرفت موضوع معين ميكردند آقايي كه خطيب و سخنور بود گوش ميكرد اشكالات را برطرف ميكرد حتماً عزيزان اين جلسات را داشته باشيد خيلي مؤثر است.
مطلب سوم
مطلب سوم با اضافات عرض ميكنم سراغ منابع دست اول برويد من تقاضا ميكنم يكي از نواقص قاطبه سخنرانيهاي عمومي ما در فضاي فضلاي جوان اين است كه سراغ منابع دست دوم ميروند من در جلسات كه با دوستان دارم حتي در خريد كتاب ميگويم كتاب نخريد مگر كتابهاي دست اول كتابهاي دوم ـ سوم ـ چهارم براي ما مناسب نيستند. فقط منابع اولي در حديث مثلاً سفينة البحار را بخريد. مستدرك سفينة البحار مرحوم آقاي نمازي ـ ميزان الحكمه ـ بحار الأنوار در تفسير: الميزان، نمونه. در تاريخ: كتابهاي تاريخي كه هست يكي از اساتيد از شهيد بهشتي ميفرمود كه: آيتالله بهشتي تأكيد ميكرد كه طلبه اگر ميخواهد يك دوره تاريخ مختصر اسلام را بخواهد ببيند حتماً مروج الذهب مسعودي را ببيند در احوالان ائمه خوشبختانه الآن خيلي خوب كار شده موسوعه امير المؤمنين ـ موسوعه امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) پيامبر گرامي اسلام(ص) بالاتر از همه استفاده از نرم افزارهايي كه هست اگر عزيزان از استفاده با اين نرم افزارهاي آشنا نيستند ضرر بزرگي است كاري ندارد و آشنايي و استفاده با اين نرم افزارها آسان است با يكي دو جلسه حل ميشود حتماً بايد نرم افزارهاي مختلفي كه هست كه با داشتن يك جستجو هزاران كتاب را در آن واحد براي شما بررسي ميكند يك حديث را پيدا ميكند كه قابل مقايسه با كارهاي دستي نيست.
مطلب چهارم
مطلب چهارم با اضافات اين است كه عزيزان همة اينها حرف است آني كه مهم است عمل است عمل يعني تلاش و كوشش منظورم از عمل تلاش و كوشش است باور كنيد بدون تلاش فايدهاي ندارد مثال بزنم حاج آقاي فرحزاد منبري خوبي هستند خيلي منبرشان پر حديث است از ايشان سؤال كردم شما چه كردهايد؟ فرمودند: من سه مرتبه دوره سفينة البحار را با دوستانم مباحثه كردم كافي شريف، نهج البلاغه، را مباحثه كرديم كدام از ماها است كه اين كتابها را مطالعه كرديم حلا مباحثه بماند. كار ميخواهد منبر در بخش محتوا بدون كوشش و تلاش خوب نميشود به نظر شما براي يك منبر و سخنراني چقدر بايد وقت گذاشت من خودم شنيدم كه آقاي دكتر رفيعي ميفرمودند كه من شبي كه در حرم امام رضا(ع) منبر دارم شب قدر حساب كردهام براي يك منبر 20 ساعت مطالعه كردم اين غير از مطالعات قبل است اميداورم حمل بر تزكيه نباشد قطعاً اين طور نيست متواضعانه عرض ميكنم من براي موضوعي دو شب گذشته مطالعهاي داشتم از ساعت 5 بعد از ظهر رفتم كتابخانه آمدم خانه ساعتد 5/11 شب بود خيلي هم خسته شدم يك كمي هم ناراحتي ديسك گردن و كمر دارم به قدري خسته شدم كه شب خوابم نميبرد وقتي خوابم برد نيمه شب بيدار شدم در همان بيداري و خواب نذر كردم كه فردا صبح مطالعه را ادامه ندهم چون قرار گذاشته بودم 6 صبح دوباره مطالعه را ادامه بدهم توي خواب و بيداري از شدت درد نذر كردم فردا صبح مطالعه نكنم واقعاً اينگونه نيست كه انسان فكر كند با يك كتاب آماده سخنراني از فلان آقا پيدا بكند، منبر آماده ديده بوديد قديمها كتاب گفتار وعاظ بود با گفتار وعاظ كسي سخنران نميشود كسي فكر كند با استفاده از سخنراني دوستاني كه الآن مطرح هستند سخنراني فلسفي، رفيعي، فرحزاد و دوستاني كه هستند با مطالعه يك منبرش خداقل بايد 20 ساعت غير از مطالعات در اين زمينهها وقت گذاشت.
بنابر اين تقاضا ميكنم براي يك منبر بايد ساعتها تلاش و وقت گذاشت.
مطلب پنجم
مطلب پنجم كه خيلي كليدي است و تأكيد ميكنم اين است كه سبكها متعدد است اگر بخواهم يك مطلب عرض بكنم آن مطلب اين است سبك خودتان را شناسايي بكنيد بعضي از منبرها عرفاني و تحليلي، تاريخ ، تفسير، مباحث كلامي، اخلاقي، بعضيها معجوني از اينها است شما ببينيد علاقة شما به كدام يك از اينها است شما الآن پاي منبر نظري منفرد مينشينيد بيشتر خوشتان ميآيد يا دكتر رفيعي، فرحزاد، نقويان، پناهيان هر كدام از اينهايي كه الآن مطرح هستند ببينيد كدام را بيشتر ميپسنديد ذائقة خودمان را كشف بكنيم بالأخره انسان به همه سبكها نميتواند.
مطلب ششم
مطلب ششم نياز مخاطب را پيدا كنيم خيلي مهم است يك داستاني است نميدانم شوخي است يا جدي ميگويند در نجف منزل يكي از مراجع مضرات شرابخواري صحبت كرد مستمعين خسته شدند يكي كسي از پاي منبر اعتراض كرد گفت براي چه خودت را خسته ميكني يك ساعت راجب مضرات شرابخواري صحبت ميكني من اين جمع را ميشناسم 10 شب منبر بروي اينها شرابخواري را ترك نخواهند كرد شما خودتان را زحمت نيندازيد اين مخاطبشناسي و نياز مخاطب را دانستن خيلي مهم است 3 تا راه دارد: 1ـ خيلي آسان و بيخرج به بركت پيشرفت علم و صنعت يك سامانة پيامكي تأسيس بكنيد شما الآن ماه رمضان در پيش داريد ميخواهيد يك ماه يا 10 روز در يك جا سخنراني بكنيد شماره خودتان را بدهيد به مردم هر كس هر انتقادي و پيشنهادي دارد به اين شماره بزند شايد رويشان نشود صريحاً بگويند در نامهها ميگويند.
من شيراز بودم يك آقايي نامهاي داد به بنده خيلي ناراحت شدم چقدر از معاصي كه گرفتارش بوده را نوشته و گفته راجب اينها صحبت بكنيد ما گرفتار اين گناهان هستيم.
اگر جايي ميروم مستمعين من 50 ، 100 نفر در شب اول پيامك بدهند بهتر ميدانم به چي علاقه دارند و نيازشان چيست حتي نه فقط پيشنهادات در آن جلسه هم گفتم اگر برنامه سمت خدا برنامه موفقي هست يك علتش ارتباط با مخاطب دارد من واقعيت عرض ميكنم براي هفته آينده من نميدانم چي بايد بگويم هنوز پيامهاي هفتة گذشته را مطالعه نكردهام تا مطالعه نكنم نميدانم مردم راجب بحث گذشته چي گفتهاند پسنديدهاند يا نه گفتند بيشتر بگويد يا كمتر حرف من اشكال داشته سؤال ايجاد كرده آنها را بايد مطالعه بكنم تا موضوع بحث هفتة آينده را مشخص بكنم بحث كلي مشخص است (سيرة تربيتي اميرالمؤمنين(ع)) ولي باور بفرماييد تا اينجا مردم ما را در يك سيري حركت دادهاند يك مطلبي را مطرح ميكني ميبيني كه هزار تا پيامك آمده كه اين مهم نبود اين خيلي مهم است بيشتر ادامه بدهيد سؤال در ذهن مردم ايجاد شده. من تقاضا ميكنم تأسيس سامانه پيامكي مخصوصاً جلساتي كه طولاني يك ماهه يا 10 روزه است. 2ـ راه دوم جايزه بدهيد. بنده خودم در بعضي از شهرستانها عملي انجام دادهام گفتم هر كس بهترين موضوع را پيشنهاد بدهد جايزه ميدهم. 3ـراه سوم پرسش و پاسخ. آخر جلسه چند دقيقهاي چون ميدانيد منبرها نبايد طولاني باشد. 40 ـ 45 دقيقه بيشتر خسته كننده است ولي پرسش و پاسخ اشكال ندارد شما 45 دقيقه سخنراني بكن يك ساعت بگوييد پرسش و پاسخ هر كس دوست داشت ميماند و هر كس نه، ميرود. پرسش و پاسخ خستگي هم ايجاد نميكند از اين سه راه حتماً نياز مخاطب را پيدا بكنم. با كمال تواضع عرض مي:نم در جلسات فراواني از خود بنده سؤال ميكنند ميخواهيم برويم فلان شهرستان موضوع سخنرانيتان را بگوييد بنويسيم من گفتم تا نياييم مخاطب خودم را نبينم موضوع اعلان نميكنم اگر سابقه جلسه را دارم خوب هيچي اگر سابقه جلسه را ندارم چند درصد جوان ، پيرمردها، خانمها هستند، نيستند جوانها سطح علميشان اگر آدم ميتواند قبلاً اينها و خيلي خوشم آمد ايشان 10 تا سؤال از من پرسيد: ـ جمعيت چند نفر است؟ ـ سطح تحصيلات؟ ـ سخنرانان قبل از من؟ ـ موضوعات مطرح شده؟ ـ از كي بيشتر استقبال شده؟ ـ چه موضوعي بيشتر استقبال شده؟ ـ نياز مردم چيست؟ خيلي آدم با سليقهاي است قبل از اينكه برود سخنراني مخاطب خودش را پيدا ميكند. يا پيدا كنيم اگر نميتوانيم اگر نميتوانيم حتماً با مخاطبشناسي.
مطلب هفتم
مطلب هفتم اينكه محفوضات را تقويت بكنم محفوضات خيلي كمك ميكند يك حديث، خطبه از حفظ خواندن جذابيتش خيلي بيشتر است تا از روي كتاب خواندن.
در گذشته رسم بود وقتي طلبهها تبليغ ميرفتند ماه رمضان همة خطبه شعبانيه را حفظ بودند (قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ...)[1] ـ نامة سوم: شقشقيه را همه حفظ بودند ـ نامة 45 اميرمؤمنان به عثمان بن حنين (اما بعد يابن حنين ...) خطبة فدكيه همه حفظ بودند ـ خطبة حضرت سجاد (ع) اينها جزء اوليات منبر بود خيلي كمك ميكند من باز متواضعانه عرض ميكنم حمل بر تعريف نشود من خودم از بهترين سخنرانيهايم در بحث فاطميه خطبة حضرت زهرا(س) است چون حفظ كردهآم.
آدم وقتي از حفظ ميخواند خيلي جذاب ميشود در هر صورت محفوضات خود را در احاديث، اشعار، آيات زياد بكنيم؛ ولي در عين حال اگر حفظ نيستيم مردم را از خير آيات و روايات محروم نكنيم. از رو بخوانيم آدم اگر بخواهد يك ساعت منبر برود مطالب خوب هم بگويد محفوضات خوبي نداشته باشد بايد از رو بخواند اگر از رو هم نخواند واقعاً خراب ميشود.
همين مثالي كه جلسه قبل زدم دوباره بيان بكنم همين مثلاً سخنراني اخيري كه مقام معظم رهبري داشتند نيم ساعت سخنراني ايشان را شبكهها پخش كردند نميدانم دقت كرديد يا نه بنده خودم دقت كردم ابشان تمام مباحثشان را يادداشت كرده بودند (هميشه يادداشت ميكنند) اگر دقت بفرماييد حتي بعضي از كلماتشان را ايشان نگاه ميكردند و بيان ميفرمودند بالاخره كار حساس و مهمي است دنيا راجب واژه ايشان حساب ميكند كه مثلاً واژه ايشان در رابطه با آل سعود فرمودند جنايت كار بينالمللي يا فرمودند جنايتكار (جنايتكار جنگي) ايشان يادداشت ميكنند چه اشكالي دارد وقتي رهبر، مراجع، از رو نگاه ميكنند چه اشكال دارد ما بد بدانيم عيب بدانيم خجالت بكشيم خيليها خجالت ميكشند.
نوشته هم آماده ميكند رويشان نميشود دست بگيرد. حفظ كردن خيلي خوب است ولي خودمان را محروم نكنيم و اين هم يادتان باشد در اثر اينكه آدم يك، دو، سه، چهار، بار از رو بخواند حفظ ميشود فراوان فراوان دوستان ميفرمايند كه شما حافظهتان زياد است چگونه حفظ ميكنيد من اعتراف ميكنم كه اتفاقاً حافظهام قوي نيست و تقريباً هيچ متني را نشده بنشينم و حفظ بكنم ولي راست ميگويند خيلي چيزها در محفوظاتم است. چرا؟ به دليل اينكه دو سه بار از رو خواندم حفظ شدم. شما حديثي را در 3، 4 بار از رو بخوان دفعه 5 حفظ ميشود از اين طريق محفوظات را ميشود تقويت كرد.
مطلب هشتم
مطلب هشتم ارتباط صميمي با مخاطب مهمتر از موعظه ما مطالب ما ارتباط و صميمي با مخاطب است ديروز يك جلسهاي با كارشناسان سمت خدا داشتيم تقريباً دو ماه يك بار جلسات طولاني 4 ـ 5 ساعته داريم تهيه كننده برنامه كه بسيار موفق و رسانهشناس و دينشناس هستند ايشان گلايه ميكردند از يكي از برنامههاي راديو معارف ميگفتند اين برنامه سه سال دارد اجرا ميشود هنوز يك بار كارشناس به مجريش اسم مجري را نبرده ولي خود ايشان در برنامههايي كه داريم ميگويند آقا شما اسم بياوريد لبخند بزنيد با مخاطب ارتباط برقرار بكنيد تحويل بگيريد. اين ارتباط صميمي با مخاطب مهمترين مطلب است البته اينها در كارهاي رسانهاي يك راه كار دارد در جلسات عمومي راه كارش وقت گذاشتن براي مردم است متواشعانه عرض ميكنم عزيزانم با يك ساعت در جايي سخنراني داريم حداقل يك ساعت قبل و بعدش بايد با مردم باشيم ارتباط با مخاطب تأثير كلام ما را بيشتر ميكند. مثال ساده بزنم مردم اطلاعات دينيشان كم نيست خيلي از چيزها را ميدانند اما همين حرف مردم مگر نميدانند ربا حرام است چرا ميدانند ولي همين ربا حرام است را وقتي شهيد دستغيب (ره) ميگويد: طرف ميلرزيد همانجا توبه ميكرد مرحوم كافي ميگفت: طَرَف توبه ميكرد. چرا؟ چون راه نفوذ در مخاطب را پيدا كرده. منبر، سخنراني فقط اطلاعات دادن به مردم نيست مردم ميدانند رباخواري حرام است اگر من توانستم اين حرف را جوري برسانم با آن رابطهاي كه با مخاطب برقرار كردهام دَرَش تحول ايجاد بشود.
من خودم مخصوصاً عرض ميكنم جلساتي كه الآن گاهي در گوشه و كنار دارم جلساتي كه فقط بروم سخنراني بكنم از اين در وارد و از آن در بيرون بروم نميپسندم سعي ميكنم جلسه را قبول نكنم اين جلسه نشد كه من از دَر بيايم 40 دقيقه صحبت بكنم بروم چه فايدهاي دارد مخاطب حرف دارد سؤال دارد، درد و دل دارد، مخصوصاً توي جلسات هفتگي و جلسات ماه رمضان و دهگي كاري بكنيم با مخاطبمان ارتباط برقرار بكنيم.
مطلب نهم
مطلب نهم: نو گفتن است. تقاضا دارم از منبرها و داستانهاي تكراري بپرهيزيد. گاهي قصهاي را ميگوييم در منبرمان كه مستمع نه تنها شنيده و بلده، بلكه اختلاف نسخه داستان را هم بَلد است. منبر ما را لطمه ميزند. از داستانهاي معروف و اخلاقي زيادي كه گفته شده اگر احتمال ميدهيد تكراري است نگوييد آنقدر داستانهاي خوب داريم، ولي عرض كردم: وقت ميخواهد گاهاً سؤال ميكنند كه اين داستانهاي جديدي را كه ميگوييد از كجا پيدا ميكنيد باور كنيد كار سختي است الآن حديث و آيه پيدا كردن كار سختي است با نرم افزار ميتوانيم زود به دست بياوريم ولي داستان پيدا كردن از علماء، داستانهاي خوب و سازنده كه سازندة انحرافي نداشته باشد (مطلب اضافي نداشته باشد) خيلي سخت است بنده بعضاً يك كتاب را تماماً مطالعه ميكنم بعضاً يك داستان درش پيدا ميكنم. تلاش ميخواهد و زحمت ميخواهد تكراري گفتن خوب نيست من چند تا كتاب در رابطه با داستان خوب است:
1ـ كتاب آيتالله خرازي از عالم غيب (400 داستان).
2ـ آيينه صدق و صفا خاطرات آيتالله اراكي.
3ـ سر دلبران خاطرات مرحوم آيتالله حائري.
4ـ فضيلتهاي فراموش شده داستان مرحوم آخوند ملا عباس تربتي است.
5ـ الكلام يجر الكلام آيتالله احمد شبيري زنجاني.
6ـ مردان علم در ميدان عمل (6 يا 7 جلد است) حرفهاي خوب زيادي دارد.
آقاي عالي كسي است كه منبرهايش داستان زيادي دارد من خودم ماه رمضاني در جايي تبليغ داشتم (به خود آقاي عالي هم عرض كردم) خيلي وقت داشتم 5 جلد كتاب ايشان (بحثي در رسانه داشتند به نام ياد مرگ) را همراه خودم بردم تمامش را مطالعه كردم و بيشتر هم به خاطر داستانهايش مطالعه كردم و به خود ايشان هم گفتم چون من رمضان رفتم ايشان هم محرم ميخواستند بروند آنجا گفتم محرم ميرويد يادتان باشد از اين 5 جلد چيزي نگوييد چون من همهاش را ماه رمضان گفتهام و تكراري ميشود يك چيز ديگر بگوييد. اين كتابهايي كه از سمت خدا از ما منتشر شده من هر چه داستان داشتم در اين كتابها آوردهام. مخصوصاً جلد حوادث قيامت و نداهاي الهي در قيامت كه در اين كتاب بحثهاي ابتكاري صورت گرفته است بنده به رواياتي برخورد كردم كه در قيامت عدهاي را به عنوان شاخص خوبي و بدي صدا ميزنند شاخصهاي خوبي و بدي 2 جلد وعدههاي الهي به صابران كه پر از حديث است.
يك سالي سيره اميرالمؤمنين گفتيم كه خيلي داستان زياد گفتيم كه به نام سيره علوي چاپ شده كتابهاي دكتر رفيعي بسيار مفيد و عالي است ولي ايشان داستان محور نيست.
پس نو بگوييم، تكراري نباشد. در صورت تكرار بودن شنونده حواثش پرت ميشود و به اين زودي برنميگردد شما شنونده را از دست بدهيد باز گرداندنش سخت است.
مطلب دهم
مطلب دهم: گل من منبر ما دقائق اول منبر ما است فراوان شنيدهايد مستمع در دقايق اول جذبش خيلي بيشتر است به مرور كم ميشود. بنابراين در دقايق اول بايد مواظب بود. مقدمه را طولاني نكنيم خطبه طولاني نشود. بنده به استماع سخنراني خيلي علاقه دارم بگويم هزاران هزار سخنراني گوش كردهام اغراق نباشد اصلاً لذت ميبرم؛ چون انسان وقتي سخنراني گوش ميدهد يا خوب است كه استفاده ميكند يا بد است كه عبرت ميگيرد خيلي بد است كه خطبه، مقدمه، صلوات اول و دوم 5 دقيقه طول بكشد شما 30 دقيقه ميخواهي سخنراني بكني براي سلامتي كي و كي ... صلوات. دوباره، صلوات دوم، سه باره، صلوات سوم و تعارفات. خوب منبر تمام شد ديگر پس عمدة گُل منبر ما دقايق اول است مواظب باشيم مرحوم آقاي فلسفي (ره) نگاه كنيد حضرت زهرا(س) و حضرت زينب (س) هر كدام يك خطبه خواندهاند چون خطبة حضرت زهرا(س) طولاني است پس مقدمهاش هم طولاني است؛ اما حضرت زينب (س) چون خطبه كوتاه دارند مقدمشان هم كوتاه است (بسمالله و الصلاة علي ابي) تمام شد.
مطلب يازدهم
مطلب يازدهم: كه سؤال خيلي از دوستان است و آن اينكه مطالبي كه فرموديد خوب است ولي ما نميدانيم موضوع را چگونه انتخاب بكنيم اولاً ببينيد اين در آغاز راه طبيعي است و اشكالي هم ندارد شما در اوائل از كسي موضوع را بگيريد كه پسنديدهايد (سبكي را كه دوست داريد) تا وقتي كه راه بيافتيم براي هميشه نه.
براي اينكه كلي نياشد مثال بزنم: ماه رمضان در راه است بايد از الآن آمده شد روز اول رمضان تصميم بگيريم براي موضوع آن منبر به درد نميخورد.
از الآن بايد برنامههاي ماه رمضان را ببنديم به نظرم آن كاري كه بنده سالها انجام دادهام (خوب بحث تجارب تبليغي است) نميگويم مفيد يا صحيح است من سالها است ماه رمضان سه دهه، سه تا عنوان قرار ميدهم. بهترين كار در ماه رمضان قرآن است. ميگويم دهة اول اخلاق در قرآن. دهة دوم: امامت در قرآن(مباحث اعتقادي). دهة سوم: معاد در قرآن. اولاً ماه رمضان است و محور قرآن و تفسير قرآني. در تفسير هم دقت داشته باشيم كه تفسير موضوعي بگوييم تفسير ترتيبي كار دستمان ميدهد فرض بفرماييد تفسير سوره انفال ميخواهيم بگوييم شب اول بايد همه انفال را توضيح بدهي نميشود كه بگذري حالا چه فايده دارد براي مخاطب عام ما تفسير ترتيبي مشكل است. تفسير موضوعي بهتر است.
البته همراه با مسائل اخلاقي باشد. عزيزان مشكل ماهواره، امروز مشكل جدي است. مشكل بدحجابي مشكل جدي است. مشكل طلاق، گناهان كبيره كه جوانهاي ما مبتلا هستند مشكل جدي ميباشند كه بايد در لابهلاي بحثمان بيان شود. نميگويم همهاش اخلاقيات باشد بايد اطلاعات ديني مردم بالا برود ولي مسائل اخلاقي از همه بالاتر است.
مطلب دوازدهم
مطلب دوازدهم كه كليدي است بهترين نقد كننده سخنراني ما چه كسي است؟ خودمان هستيم. من نشده جلسهاي سخنراني بروم و سخنرانيم را ضبط نكنم. ديگران و دوستان ما ميتوانند سخنراني ما را نقد بكند و حتماً اين كار را بكنيم (بنده از قيدم از دوستان همدوره خودم تقاضا ميكردم حتي هديهاي هم ميدادم و ميگفتم بيايد پاي منبر من و منبر من را نقد بكنيد). همين الآن هم كه برنامه رسانه را ميروم به چند نفر از دوستان نزديك پيامك ميزنم كه آقا غلطگيري فراموش نشود به دوستاني ميسپارم برنامه را ببينيد و اشكالاتش را بگيريد. نقد يك متخصص غير از عوام است اگر جايي تبليغ ميرويد و چند تا عالِم هستيد و زمان هم اجازه ميدهد حتماً پاي منبر برويد و منبر هم ديگر را نقد بكنيد.
مطلب سيزدهم
خيلي از دوستان سؤال ميكنند كه منبر را چگونه به حافظه بسپاريم يادمان ميرود. راه حل خلاصهنويسي منبر است.
مطلب چهاردهم
نوشتههايمان را گم نكنيم حيف است مطالب خوبي را كه جمع ميكنيم از دست بدهيم بعداً پشيمان ميشويم.
[1]. الأمالي( للصدوق)، ص 93 ، المجلس العشرون.
افزودن دیدگاه جدید