رفتن به محتوای اصلی
مهدی کریمی

شخصیت سلمان از دیدگاه تاریخ و روایات - 3

تاریخ انتشار:
امام علی(ع) در این مورد می فرمایند: حفظ دین ثمره ی شناخت و راس حکمت است. دوری از فریبکاری در راس حکمت است و اساس آن پایبندی به حق و فرمانبری از کسی است که بر حق باشد.
سلمان فارسی

سخنان سلمان
1)اگر مسلمانان با علی بیعت می کردند به سعادت و سیادت جهانی دست می یافتند و برکات زمینی و آسمان به سوی آنان روی می آورد(19).
2) از شش چیز در شگفتم. سه چیز آنها موجب گریه و سه چیز مایه خنده است(20).
سه چیز باعث گریه: فراق دوستان محمد (ص) و اصحابش، وحشت قبر و ایستادن در برابر خداوند است (در قیامت). مایه خنده دنیا طلب است از راه حرام که مرد به دنبال او می دود (و او به دنبال دنیا) و آنکه دهان را از خنده پر کرده اما نمی داند خدا از او راضی است یا نه.
3) روایت شده از ابن عباس که وقتی جناب مسلمان را به خواب دید با جلالی اعلی وتاجی از یاقوت. پرسید: ای سلمان! بگو در بهشت بعد از ایمان به خدا و رسول چه عملی افضل است؟ فرمود: چیزی افضل تر از حب علی(ع) و اقتدای آن حضرت نیست(21).
4) هرگاه عزوجل هلاک بنده ای را بخواهد حیا را از او بگیرد و چون حیا را از او گرفت او به مردم خیانت کند و مردم به او و چون چنین کرد امانت به کلی از او برکنار رود و چون امانت از او رفت همواره خشن و سخت دل شود و چون سخت دل شود رشته ایمان از او بریده شود و چون رشته ایمان از او بریده شود او را جز شیطان ملعون نبینی(22).
5) اگر سجده برای خدا و همنشینی با افرادی که سخن پاک و زیبا دارند نبود هر آئینه آرزوی مرگ می کردند.(23)
6) بخیل به یکی از هفت بلایا مبتلا می شود(24).
یا می میرد و مال او را برای وارث می نهند و او در غیر اطاعت خدا صرف می کند.یا ظالمی به خفت و خواری از او می گیرد، یا هوس به سرش می زند و همه مال را در راه رسیدن به آن می دهد، یا به فکر تجدید بنای خانه و تعمیر ویرانه می افتد و دارایی را از آنجا به باد میدهد یا به نکبتی دچار می شود. از قبیل غرق، آتش سوزی، دزدی و غیره، یابه دردی بی درمان مبتلا می شود و ثروت را در معالجه آن خرج می نماید و یا در محلی به خاک می سپارد و بعد فراموش می کند.
درجه علم و حکمت از دیدگاه روایات
قال رسول الله (ص) : "انما مثل العلماء فی الارض کمثل النجوم فی السماء یهتدی بها فی الظلمات البر و البحر"
رسول خدا(ص) فرمود: مثل علمای امت من در زمین مثل ستارگان است در آسمان که رهبری می شود به واسطه آنها در تاریکیها در خشکی و دریا و چون نور آنها از بین برود بزودی آنها که راهنمایی شده اند، گمراه خواهند شد.عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال امیرالمومنین: المومن العالم اعظم اجراً من الصائم القائم الغازی فی سبیل الله و اذا مات ثلم فی الاسلام ثلمه لایسدها شی ء الی یوم القیامه(25).
امیر المومنین – علیه السلام – فرموده است: مومن عالم اجرش از صائم قائم که در راه خدا جنگ و جهاد نماید بیشتر است، و اگر از دنیا برود در اسلام رخنه و شکستی واقع گردد که هیچ چیزی تا روز قیامت نمی تواند آن را جبران نماید.فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه(26)
آن که از فقهاء می باشد و در دین داری بینشی عمیق و استدلالی قوی دارد و خویشتن را دقیقا می یابد، و دینش را پاسداری می کند و پایبند آئین مقدس اسلام است، و بر هوای نفس و تمایلات نفسانی خویش مستولی است، و در برابر فرمان مولای خود (یعنی دستور خدا و رسول و ائمه – علیهم السلام) مطیع و منقاد است، عوام؛ یعنیف توده مردم اعم از دانشمند و غیر دانشمند باید از او تقلید نمایند و به فرمان او گردن نهند بدون چون و چرا و مناقشه.

حکمت
ٌیوتی الحکمهَ مَن یَشاءً و مَن یًوتَ الحکمهَ فقد اوتی خیراً کثیراً و ما یذَّکرُ الّااولوالاباب ( بقره / 269 )
لقد مَنَّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولاً مِن انفسهم یتلوا علیهم آیاته ویُزکِّیهم و یعلم الکتاب و الحکمه و اِن کانوا مِن قبلُ لَفِی ضلالِ مبین ( آل عمران / 164) قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: الحکما أشرفُ الناس اَنفُساً.(27)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : حکیمان گرانمایه ترین ، شکیبا ترین ، با گذشت ترین و خوشخوترین مردمان هستند .رسول الله صلی اللهم علیه و آله و سلم :کاد الحکیمُ اَن یَکونَ نبیَّاً(28).
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم : حکیم به پیامبری نزدیک است. امام علی(ع) : لَو اُلقِبَتِ الحکمهُ علی الجبال لَقَلقَلَتها(29).
امام علی (ع): اگر حکمت بر کوها افکنده شود آنها را به جنبش درآورد .امام علی (ع): الحکیم یَشفی السائلَ و یجودُ بالفضائلِ(30).
امام علی(ع): حکیم عطش پرسنده را فرو می نشاند .و اما کارهایی که برازنده ی حکیم نیست که در برخی روایات بیان شده:حکیم نیست کسی که از شوخی و خوش و بش کردن با غیر خویشاوندان و دوست پرهیز نکند .حکیم نیست کسی که نیاز خود را نزد شخص غیر کریم ببرد .از حکمت به دور است آن که با کسی که چاره ای از معاشرت با او نیست به خوبی معاشرت نکند تا آنکه خداوند او را از دست وی رهایی بخشد.خردمند نیست کسی که از سخن ناحق درباره خود ناراحت شود و حکیم نیست کسی که از مدح و ثنای نادان از خود خرسند گردد.

تفسیر حکمت
در تفسیر آیه ی 269 بقره که در ابتدای این قسمت آورده شد از امام باقر (ع) نقل شده که فرمودند مراد از حکمت معرفت1 است .همچنین حضرت در پاسخ به سوال ابو بصیر در مورد این آیه فرمودند :مراد از حکمت فرمانبری از خدا و شناخت امام 2 و دوری کردن از گناهان کبیره که خداوند کیفر آتش برای آنها مقرر داشته می باشد .در حدیثی دیگرر فرمودند : همانا حکمت عبارت است از شناخت و فهم دین ؛ پس هر یک ا ز شما که در دین فقیه و فهیم باشد حکیم است .
با نگاهی گذرا به زندگی حضرت سلمان رضوان دید تعالی علیه پر واضح است که او عارف به امام زمان خود و از کسانی بود که تا همیشه وفادار و از یاران نزدیک امام خود باقی ماند وبا فهم دقیق و عمیقی که در دین و مسائل آن داشت تمام اهتمام خود را بر اطاعت از خداوند و تبعیت ازپیامبر خدا و حضرت علی (ع)صرف داشت.امام کاظم (ع) نیز در بیان حکمت به هشام فرمودند : منظور از حکمت ، فهم و عقل است .
در تفسیر آیه 12 لقمان که خداوند فرمود: " هر آینه به لقمان حکمت دادیم و گفتیم خدا را سپاس گوی زیرا هرکه سپاس گوید به سود خود سپاس گفته و هرکه ناسپاسی کند ، خدا بی نیاز و ستودنی است". در روایاتی از حضرات معصومین (ع)آمده است که از لقمان سوال شد خلاصه حکمت تو چسیت؟گفت: برای تحصیل آنچه مرا کفایت شده است خود را به زحمت نمی اندازم و آنچه را عهد دارش شده ام تباه نمی گردانم از آنچه می دانم نمی پرسم و برای آنچه به من مربوط نمی شود خود را به زحمت نمی اندازم.(31)
در کلمات گوهر بار دیگری از مولای متقیان حضرت علی(ع) در تفسیر حکمت آمده است(32) نخستین گام حکمت وا نهادن لذتها است و آخرین گام آن دشمن داشتن هرآنچه فانی می شود.
مرز حکمت روی گرداندن از سرای فانی و دلبستن به سرای جاویدان است .از حکمت است که با فرادست خود نستیزی و در برابر فرو دست ، خود را خوار نشماری و به کاری که در توان تو نیست نپردازی و زبانت با دلت و گفتارت با کردارت ناسازگار نباشد و درباره ی آنچه نمی دانی سخن نگویی و وقتی کاری به تو روی می آورد رهایش نکن و چون از تو روی گرداند دنبالش نروی.
و از حکمت آدمی است خود شناسی او ، وسلمان فارسی که بدون هیچ بحثی در میان در میان اصحاب رسول(ص) از برگزیده ترین است ، هنوز کسی را که چون او نزد حضرتش بهره مند شده باشد و به مقام و ارزش او رسیده باشد نمی شناسیم . و او کسی است که مانند موالیانش از این تفاسیر حکمت به نحو اعلا بهره مند بود.

راس حکمت
امام علی(ع) در این مورد می فرمایند : حفظ دین ثمره ی شناخت و راس حکمت است. دوری از فریبکاری در راس حکمت است و اساس آن پایبندی به حق و فرمانبری از کسی است که بر حق باشد.(33)در روایات شریفه ا ی به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز ترس از خدا و مدارا کردن و اطاعت از خداوند راس حکمت بیان شده .(34)

آثار حکمت
حضرت علی (ع) در باب آثار حکمت می فرمایند هرچه حکمت نیرومند تر شود ، شهوات و خواهش های نفسانی ناتوان تر می شود و هرکه حکمت درونش جای گیرد عبرت شناس شود و هرکس حکمت یاری اش نکند چگونه می تواند بر مخالفت دشمنان شکیبایی ورزد و در حدیث دیگر از وجود مبارک امام صادق (ع) آمده است اندیشیدن .زیاد در حکمت ، خرد را بارور می سازد.(35)
نتیجه گیری:
برای راهیابی انسان به منزل قرب اهل بیت علیهم السلام، اقتدا و الگوگیری از نیکومردانی چون سلمان محمدی که راه یافته اند، ضرورت دارد، از این رو است که خداوند در قرآن شریف فرموده است:قد کانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه ... برای شما ذریه ی ابراهیم و اهل ایمانی که همراه او بودند الگوی نیکویی هستند.و سلمان محمدی هم همانطور که شناخته شد بی تردید جزو همان اهل ایمانی است که همراه و تابع محمد و آل محمد علیهم السلام (که ذریه ی ابراهیم اند) بوده است.
آشنایی با زندگی و شخصیت سلمان محمدی به خوبی روشن می کند که آنچه مایه ی قرب و محبوبیت انسان در درگاه الهی است، به حسب و نسب افراد ارتباطی ندارد بلکه فهم و معرفت است که گوهر قرب حضرت حق را برای آدمیان به ارمغان می آورد.
و راه حق و حقیقت و دستیابی به کمال یگانه راهی است که فراسوی همه ی انسانها بطور یکسان باز است، چه آنها که در مرکز اسلام قرار گرفته اند و چه آنها که فرسنگ ها دورتر از مرکزیت اسلام واقع شده اند و آنچه مهم است اینکه خالق مهربان ما، سرشتی حقیقت جو و پاک در نهاد همه ی انسانها کار گذاشته که در صورتی که غبار غفلت روی آن را نپوشاند در هر شرایطی قابلیت راهیابی به مراتبی از کمالات را دارا هستند.

 

منبع: راسخون
--------------------------
پي نوشت:
19. سفینه البحار، ج 2، ص 182
20. همان
21. همان
22. توحید صدوق ، ص 180
23. همان
24. توحید صدوق، به نقل سلمان فارسی، ص 116
25. اصول کافی ، ج 1 ، ص 106
26. اصول کافی، ج 1، ص 140، 6
27. میزان الحکمه ، ج 3 ، ح 4220،ص 1260
28. همان ، ح 4222
29. همان ، ح4230
30. میزان الحکمه ، ج3 ، ح 4236 ، ص 1265
31. میزان الحکمه، ج2 ، ح 4228
32. میزان الحکمه ، ج 2،ح 4226
33. میزان الحكمه، ج 2، ح 4220
34. میزان الحکمه ، ج3، ص 1265
35. میزان الحجمه ، ج3 ،ص1269

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.