رفتن به محتوای اصلی
حسين ايمانى يامچى

محورهاى عملكرد مؤثر و كارآمد امام جواد (ع)

تاریخ انتشار:
تحليل دوره امامت بس پرخير و بركت نهمين مهر سپهر سرورى حضرت امام محمد تقى عليه السلام در جهت اثبات شايستگى امامان معصوم و دوازده گانه شيعه و ترسيم بخشى از شعور بالاى ولائى و سياسى تشيع در آن عصر و رشد فكرى آنان نقش بسيار مهم داشته و دارد.
امام محمد تقی(ع)

تحليل دوره امامت بس پرخير و بركت نهمين مهر سپهر سرورى حضرت امام محمد تقى عليه السلام در جهت اثبات شايستگى امامان معصوم و دوازده گانه شيعه و ترسيم بخشى از شعور بالاى ولائى و سياسى تشيع در آن عصر و رشد فكرى آنان نقش بسيار مهم داشته و دارد. اينك جهت تبيين گوشه هايى از تاءثير بس خطير آن فصل درخشان و سراسر افتخار تاريخ امامت محورهايى را مورد بحث قرار مى دهيم .
1 - تصدى منصب والاى امامت در سن طفوليت :
امام محمد تقى الجواد عليه السلام در سنين كودكى بار سنگين امامت شيعه را بر دوش گرفتند وهمين امر در چندين محور، تجلى شايستگى هاى مورد نظر در تعيين امامت را به منصه ظهور رساند. دو ويژگى بارز برخوردارى از علم لدنى و عصمت همراه با قابليت فوق العاده جهت زمينه سازى براى نيل بدين موهبت ويژه الهى جهت هدايت مردم به سوى فضائل و ارزشهاى دين مبين اسلام و تبيين احكام شرع انور در آن حضرت به خوبى ظاهر شد و علاوه نصوص وارد شده پيرامون امامت ايشان ، جوابگوئى ايشان در مسائل مشكل علمى ، كلامى و شرعى و مجاب كردن افرادى نامى صاحب دعوى همچون يحيى بن اكثم به خوبى اثبات كرد كه وجود مقدس امام نهم عليه السلام مصداق بارز آيه كريمه : و آيتناه الحكم صبيا:
و به او در حال كودكى حكم داديم[1].
آيه فوق درباره يحيى بن زكريا است وليكن شامل حال اين ستاره فروزان آسمان هدايت نيز مى شود.
و رفتار و حضور اجتماعى وسياسى آن بزگوار با صدائى رسا ندا مى داد كه :
انى عبدالله آتانى الكتاب و جعلنى نبيا .
همانا من بنده خدا هستم كه به من كتاب داده و مرا پيامبر قرارد داد[2]
ليكن از يكسو دوستان ناآگاه و از سوى ديگر دشمنان آگاه كه توان درك و يا پذيرش حقيقت متجلى در وجود امام نهم را نداشتند دست به توجيهات نابخردانه و يا عجولانه اى مى زدند. گاهى پذيرش امامت يك طفل را پس از مشاهده كرامت امامت به حساب پايين بودن سطح فكرى و فرهنگى تشيع گذاشتند و زمانى موضوع پذيرش امامت را به فرهنگ توراثى بودن سلطنت ارتباط دادند، حال آن كه اين موضوع ريشه در مبانى متقن و بسيار محكم كلام شيعى وحقانيت معيارها و شرايط مهم امامت در فرهنگ غنى شيعه دارد و تمامى آن تحليلها، سير در بيراهه و شدت و حدت آن ها باعث فزونى گمراهى بوده و هست .
ظهور آن همه كرامات ، آن اوج خارق العاده درمسائل علمى بى آنكه از احدى آن ها را فراگيرد، و پاسخ به سؤ الات مكرر فحول علماى وقت در مجلس متعدد، و برانگيختن اعجاب آنان همراه با گرفتن اعتراف از آن نام آوران ، عرصه فقاهت و درايت و كلام بر امامت اين فرزند اهل بيت و امام عصر وظهور جلوه هاى شيرين اجابت سريع دعا و شفابخشى به اذن خدا همه و همه اثبات كننده حقانيت ريشه دارى ، عمق و غناى فكرى و فرهنگى تشيع و كمالات فضائل غيرقابل دسترس ائمه بزرگوار دوازده گانه تشيع بر افرادى عادى بوده و هست .
ظهور آن همه كرامات ، آن اوج خارق العاده در مسائل علمى بى آنكه از احدى آنها را فرا بگيرند، و پاسخ به سوالات مكرر فحول علماى وقت در مجالس متعدد، و برانگيختن اعجاب آنان همراه با گرفتن اعتراف از آن نام آوران ، عرصه فقاهت و درايت و كلام بر امامت اين فرزند اهل بيت و امام عصر ظهور جلوه هاى شيرين اجابت سريع دعا و شفابخشى به اذن خدا همه و همه اثبات كننده حقانيت ، ريشه دارى ، عمق ، و غناى فكرى و فرهنگى تشيع و كمالات فضايل غيرقابل دسترس ائمه بزرگوار دوازده گانه تشيع بر افراد عادى بوده و هست .
و اين فصل اول براى نخستين بار در تاريخ امامت شيعى توسط حضرت جواد الائمه عليه السلام پياده گرديد.
2 - مقابله با تهاجم فرهنگى و دفع شبهات :
بدون شك عناصرى چون تاريخ ، تمدن ، ديرينه ، علمى ، آداب و سنن ، زبان و قابليتهاى آن ، امور سياسى و در راءس آن ها عامل خطير عقيده و باور دينى در ساختار فرهنگ هر جامعه اى نقش بسزايى داشته و دارند.
ليكن در مقام تعريف فرهنگ با در نظر گرفتن تعدد بس گسترده عوام مؤثر در ساختار آن ، به نظر مى رسد كه جامعترين تعريف فرهنگ عبارت باشد از اينكه : فرهنگ مجموعه يافته ها و پذيرفته هاى جامعه بشرى است . حال با در نظر داشتن اين واقعيت مسلم تاريخى كه اواخر عصر حكومتى هارون الرشيد و تقريبا تمام دوره ماءمون عباسى زمان نضج و رشد علوم اسلامى ، ادبيات و بويژه علم كلام ارزيابى مى شود.
شخصيت عملى خود ماءمون و رقابت دائمى ايشان با دربارهاى سلاطين وقت و تلاش مضاعف ايشان در جذب علماى تمامى فرق اسلامى به دربارش باعث شده بود كه مرو و بغداد محل تجمع دانشمندان و زورآزمايى عملى آنان از يكسو و تهييج حسادت عملى آنها از سوى ديگر گردد و ماءمون عباسى كه خود بهره اى وافر از گنجينه هاى علمى برده و اهل ذوق و نظر بود به رونق مجالس مناظره واستدلال و طرح شبهات دامن ميزد كه نمونه هاى فراوانى از اين سنخ جلسات رادر تاريخ زندگانى حضرت ثامن الحجج على بن موسى الرضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام مى توان يافت كه در اين مختصر نمونه هايى از استدلال بسيار متين نهمين مهر سپهر سرورى تقديم شده است .
آنچه كه تا كنون براى برخى از مورخين مخفى مانده و از روى عمد به آن نپرداخته ايم اين نكته ظريف هست كه تغيير و تبدل فرهنگ نيز نياز مبرم به يك طح عمليات دقيق و با رمز و راز پيچيده مخصوص ظرافت كارهاى فرهنگى دارد و همين موضوع توسط معاندين با اسلام امامت و ولايت و در يك كلمه اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله مد نظر قرار گرفت و با كمال تأسف آنها با استفاده بهينه از غفلت موجود در ميان عامه مسلمين در اين زمينه موفقيتهايى هم بدست آوردند كه به عنوان مثال چند مورد ذكر مى شود.
الف ) آنان كه حساسيت عامه مسلمين را در قبال نص آيات قرآن دريافته بودند و به جنبه ابعاد گوناگون اعجاز كلام وحى واقف بودند به جاى تحريف ظاهر قرآن و تلاش در زمينه آن با تمام توان خويش در صدد تحريف مفهومى فرهنگ اسلام و قرآن برآمدند كه هم غير محسوس وهم در آينده اى نه چندان دور منشاء فوايد فراوانى براى آن ها بود.
مثلا به جاى بحث اجتماعى راجع به مفاهيم اجتماعى و احكام سياسى اجتماعى اسلام عزيز و تبيين جايگاه رفيع امامت در حيات و نمو جامعه بشرى مباحث انحرافى غير ضرورى را رايج كرده و افكار و آراء متفكران مسلمان را به سوى آنها سوق دادند و اين موضوع در سطح وسيعى ازعلوم اسلامى مطرح و تا آن حد پيش رفت كه حتى محدثينى كه راجع به سياسيات فقه اسلامى روايت جمع آورى و تنظيم كرده بودند و مورد بى مهرى قرار گرفته اند و حتى اگر نتوانسته اند به آنان وصله اى بچسبانند حداقل با صراحت آنها را بارز عالمان به زمان القاى شبهه نموده شخصيت اين ستاره هاى فروزان آسمان معرفت را در هاله اى از ابهام قرار دهند.
ب ) دامن زدن به ترويج احاديث جعلى كه عمده آن ها در عصر بعد از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و در نزاع دو جريان اسلام امامت با اسلام خلافت و بويژه در دوره اقتدار بنى اميه ساخته و پرداخته شد و برخى موارد هم التقاط آراء و نظرات يهود و مسيحيت باافكار اسلامى منشاء آنها بوده و در مناظره هاى امام هشتم و حضرت جواد عليه السلام نمونه هايى از هر دسته ديده مى شود.
ج ) ميدان دادن به علماى كم بهره از فضايل معنوى و يا برخوردار از ضفعهاى نفسانى همچون حب شديد جاه و رياست و يا عشق بيش از حد به مال و برخوردايهاى دنيوى و نيز رويارو قرار دادن آنان با علماى ولائى ، اين دژهاى حصين هدايت كه شمع وجود خود را وقف ظلمت زدائى جهل و خرافه از جامعه بشريت كرده و عزم خود را در هدايت مسلمين به ساحل نجات جزم كرده بودند و اين حربه از ديرباز بر عليه ائمه طاهرين و شاگردان و شيفتگان بصير آنان به كار گرفته شده بود و در زمان امام جواد عليه السلام نيز ادامه داشت روزى اين حربه چنان كار آمد بود كه در مجلسى كه سرور و سالار آزاد مردان حاضر بودند مسئله شرعى مطرح مى شد و زمانيكه آن امام همام و بى شرمانه مى گفتند: از شما كه سؤ ال نكردم بگذار فلانى كه ريشش سفيد شده جواب دهد!!
و روزى يحيى بن اكثم آن عالم بى عمل شيفته جاه و مال دنيا گستاخانه در صدد ضربه زدن به امام بر حق حضرت جواد عليه السلام بر مى آمد، و دهها زمينه ديگر كه تفصيل آنها دراين مختصر نمى گنجد.
حال پس از يادآورى بسيار مختصر زمينه هاى موجود در عصر امام نهم عليه السلام به خوبى مى توان دريافت كه آن حضرت يك تنه در برابر آن همه فتنه هاى سياسى و فرهنگى ايستاد و چهره اى بسيار متمدن و تابناك از فرهنگ غنى اسلام امامت رابه نمايش گذاشت آن اسوه تقواى مثبت و كارآمد با آن كه مى توانست دركمال برخوردارى از نعمات و لذات دنيوى باشد با زهد بى نظير درس عملى ، اقبال به ارزشها و اتصاف به زيور فضيلتهاى معنوى و مكارم والاى اخلاقى ، فلسفه ، بعثت مقدس نبوى و سيره مستمره اجداد طاهرينش را به نمايش گذاشت و از اين طريق تبليغات چندين ساله مغرضان و دشمنان ديرين اهل بيت عصمت و طهارت را مبنى بر اينكه اين دنياست كه بر ايشان ادبار كرده و در دسترس آنان نيست نه آن كه آن ها از روى انتخاب ارزشى آنرا برگزيده باشند خنثى كرد و آن نقشه هاى شيطانى را نقش بر آب ساخت دراين عرصه نقش مؤثر آن حضرت به حدى موفق بود كه هم ناچار دشمنان به آن اعتراف كردند و علاوه خود آنها هم شيفته مشى انسانى وسلوك معنوى آن سمبل و الگوى كامل انسان نمونه شدند و اين حقيقت را لمس كرده اند كه حضرت ايشان با همه مقدسش ‍ حقيقت انسانيت را يافته و ارزشهاى والاى كرامت انسانى را پذيرفته و با جان و روان خويش عجين ساخته است .
3 - تجلى جلوه هاى شيرين علم لدنى در طفوليت :
مدت هفده سال دوره سراپا توفيق سرشار از افتخار حضرت جواد عليه السلام صحنه هاى دلربا و متعددى از اين مرحله را ثبت و ضبط كرده است و جالب اينكه بسيارى از به اصطلاح خواص عصر ايشان همه با وجود مشاهده اين نمونه هاى نشاءت گرفته از علم لدنى نمى توانستند مابين شخصيت حقيقى آن حضرت سن و سال شناسنامه اى آنجناب فرق بگذارند به عنوان مثال به مورد ذيل توجه فرمائيد.
على بن حسان واسطى مى گويد: تعدادى اسباب بازى از نقره همراه برداشتم و گفتم (چون امام خردسال است ) آنها را براى آن حضرت هديه مى برم ! (خدمت ايشان رسيدم مردم مسائل را مى پرسيدند و او جواب مى داد) چون سؤ الاتشان تمام شد و رفتند امام برخاست و رفت و من نيز به دنبال ايشان رفتم و بوسيله خادمش اجازه ملاقات گرفتم و داخل شدم سلام كردم ، جواب سلام دادند اما ناراحت به نظر مى رسيدند و به من اجازه نشستن ندادند پيش رفتم و اسباب بازى ها را نزد او گذاشتم غضبناك به من نگريست و اسباب بازيها را به چپ و راست پرتاب نمود و فرمود: خدا مرا براى بازى نيافريده است ، مرا با بازى چكار؟!!
من اسباب بازيها را برداشتم و از آن گرامى پوزش خواستم و ا پذيرفت و مرا بخشيد و بيرون آمدم [3].
در اين واقعيت مسلم تاريخى نكته اى نهفته است و آن اينكه سبفت زمانى همواره ملازم سبقت رتبى نيست وبسا افراديكه از نظر زمان سابق هستند ولى از حيث منزلت و ربته معرفت به پايه اى كه باست مى رسيدند نائل نشده اند و چه بسا افراديكه از نظر زمان متاءخرند ولكن از حيث رتبه معرفت و امام شناسى بسى پيشتاز و ممتاز هستند بطور قطعى مى توان گفت كه اگر على بن حسان از منزلت شايسته امام شناسى بهره وافى داشتند هرگز چنان نمى كردند.
يكى ديگر از موارديكه در اين زمينه اعجاب همگان را بر مى انگيخت اين بود كه وقتى مسئله اى در نزد آن امام هدايت مطرح مى شد چنان فروع مسئله را با اشراف خارق العاده اى مى شكافتند كه هم باعث اعجاب غيرقابل انكار حضار و پرسشگر مى شد هم منبعى بس پرخير و بركت براى شيفتگان راسخان در علم و صاحبان سر الهى ميگشت . براى تاءييد اين مدعا به حديث ذيل توجه فرمائيد:
على بن ابراهيم از پدرش روايت مى كند كه گروهى از شيعيان شهرهاى دور از امام جواد عليه السلام اجازه تشرف گرفته و به خدمتش رسيدند و در يك مجلس سى هزار مساءله از او پرسيدند و حضرت جواب دادند در حاليكه دهساله بودند[4].
شايد تعداد مسئله مطرح شده از آن حضرت در يك مجلس ناظر به فروعى باشد كه از هر يك از مسائل منشعب مى شد و مجموع آن ها به سى هزار مسئله برسد و يا حاكى از كثرت سؤ الات مطرح شده باشد.
4 - استحكام و قوت روزافزون و تشكيلاتى تشيع :
برخلاف انتظار عوام مردم و برخى از افرادى كه داعيه بصيرت داشتند، دوره امامت حضرت امام محمد تقى عليه السلام نه تنها باعث ركود و سستى تشيع نشد بكله نضج روزافزون و انسجام بيش از پيش آنرا هم به دنبال داشت به نحوى كه در زمان حضرت جواد عليه السلام يك وحدت رويه محسوسى ميان بزرگان شيعه بوجود آمد و با تدبير حضرت ايشان نوعى سلسله مراتب در ميان بزرگان شيعه رايج شد كه اين امر نه تنها بر عظمت شيعه به نحوى روزافزون اضافه مى كرد بلكه در سير موفقيتهاى حركات اجتماعى و انقلابى شيعه هم تاءثير مثبتى داشت و همين وحدت بزرگان و ظهور عظمت شخصيت ممتاز امام جواد عليه السلام در برهه هاى مختلف و ايجاد فضاى مناسب براى طرح آراء و افكار اسلامى فرصتى براى مطرح شدن مبانى مستحكم كلامى و فقهى شيعه شد و بسيارى از افكار صاحب نظران جوياى حقيقت را به فرهنگ غنى اسلام جذب كرد.
5 - جمع آورى موفق خمس و سايرى حقوق واجب مالى :
شايد بتوان گفت كه دوره اوج انسجام جمع آورى خمس و نصب وكلاى خاصه اين امر، عصر امامت بس مطلوب و رهبرى شايان حضرت جوادالائمه عليه السلام است .
توقيعات و احكام صادر شده از طرف ايشان و بوجود آوردن نوعى محوريت متمركز منطقه اى براى جمع آورى خمس و زكات و ساير حقوق مالى ، باعث شد علماى اسلام با دستى باز اطمينان خاطر بيش از پيش براى سياستگذارى امور علمى ، از قبيل تشكيل حوزه هاى گسترده درسى و جمع آورى و تدوين كتب گوناگون در رشته هاى متعدد علوم اسلامى و جمع آورى حديث و نيز امور اجتماعى نظير مساعدت به فقراى شيعه ، مشاركت در كارهاى نيك و باقيات صالحات ، اهتمام ورزند و اين حركت پويا و تشكيلاتى نه تنها باعث گسترده مذهب انسان ساز وحركت آفرين شيعه اثنى عشرى شد بلكه با اخلاص بسيار بالا و روحيه ولائى نستوه و خستگى ناپذير وكلاى عدول كه بدون اعتنا به مشكلات و سردى و گرمى ساير تنگناهاى ايجاد شده توسط امراى ستم پيشه حتى عده اى از افراد به انحراف كشيده اهل نظر و در برخى موارد اهل زهد و عبادت را متوجه حقانيت مذهب حقه جعفرى كرده و به اسلام امامت جذب نمايند كه نمونه اين نوع از عملكرد را در شرح حال مختصر على بن مهزيار تقديم كرده ايم .

 

منبع: الشیعه
-------------------------------------
پی نوشت:
[1] سوره مريم آيه 13.
[2] سوره مريم آيه 30.
[3] دلائل الامامة ص 212 - بحارالانوار ج 50 ص 59.
[4] اصول كافى ج 1 كتاب الحجة ص 496 حديث 7.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.