استراتژی تبلیغ مهدویت
مهدویت با پشتوانه عمیق مبتنی بر مبانی دینی و علمی میتواند پاسخگوی فراوانی نیازهای بشریت امروز در ابعاد مختلف مادی و معنوی باشد. زیرا مبتنی بر فطرت و نگرش جهان شمول استوار است.
مهدویت در عصری ضرورت و كارآمدی بیشتر خود را متبلور میسازد كه مكاتبی چون كمونیسم در جغرافیایی بلوك شرق سقوط كرده و لیبرال دمكراسی بلوك غرب رو به افول است و نظریهپردازان این مكتب در پایه استدلال خود دچار تزلزل گشتهاند. برای مثال در سه كنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن، اورشلیم «فرانسیس فوكویاما» تئوری پرداز ژاپنیالاصل آمریكایی استاد اقتصاد سیاسی بینالملل دانشگاه «جان هابكینز» و نویسنده كتاب جنجالبرانگیز «پایان تاریخ» خود را ارائه كرد.
این كتاب در برابر كتاب برخورد تمدنها اثر «ساموئل هانتینگنون» است. فوكویاما مدعی است كه خرده تمدنها و فرهنگهای جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده شوند و رسانهها، دنیا را به سمت دهكده واحد پیش میبرند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمانسوز خواهد شد، بنابراین برای پیشگیری از این جنگ باید یكی را به عنوان كدخدایی بپذیریم و در ادمه ثابت میكند كه كدخدا، آمریكاست. فوكویاما میگوید: این نبرد حتمی است، ولی برندهی آن غرب نخواهد بود و او با اسناد ومدارك ثابت میكند كه برندهی نبرد آخرالزمان، شیعیان هستند.
اگر بخواهیم هویت و تمدن شیعه را به صورت اصیل بررسی كنیم، خواهیم دید هویت و تمدن شیعه، تنها تمدنی است كه منجی و موعودش یك موجود زنده ی عینی است. برخلاف سایر تمدنها، مانند بودائیها و هندیها كه به «گوتمه» یا بودای پنجم اعتقاد دارند و زرتشتیها به «سوشیانت» معتقدند و مسیحیها اعتقاد دارند عیسی مجدداً برمیگردد و یهودیها میگویند: عیسی واقعی هنوز نیامده است. مسئلهی موعود درهمهی تمدنها مطرح است اما در تمدن اسلام و شیعه بسیار عینی است، یعنی این تمدن هویتش با موعود آخرالزمان مفهوم و معنا مییابد، تمدنهای دیگر منجیشان یك منجی ذهنی است. در آن تمدنها اعتقاد به مسئلهی موعود وجود دارد اما عینی نیست؛ یعنی در زندگی آنان تبلور و بروز ندارد. برخلاف موعود و منجی شیعه و اسلام كه كاملاً عینی است. به عبارت دیگر یكی از خصوصیات ویژهی مهدویت در نگاه تشیع، وجود شخصی و تعین خاص ایشان است. در واقع اگر مهدویت در مكاتب و اندیشههای دیگر، یك امر مبهم و صرفاً آرمانی با زاویهها و مشخصات جبرگرایانه است و بیشتر به عنوان اتفاقی در بستر تاریخ مورد توجه قرار میگیرد و به نوعی از جبریات در فلسفه تاریخ به شمار میرود در نگاه تشیع مهدویت یك اصل كاملاً روشن و یك آرمان با رویكرد واقعگرایانه است.
سایر ادیان نیز به انتظار معتقدند با این تفاوت كه در آن دیدگاه ها و سخن از یك موجود نجاتبخش است كه در آینده میآید و به امور سامان میدهد. ولی در اندیشه تشیع، سخن از انسان شریفی است كه او هم همراه با سایر مردم انتظار میكشد؛ منتظری است كه با ما زندگی میكند، دردها و غصهها را احساس میكند و مقام ولایت تكوینی در بین مردم دارد.
تئوری مهدویت شیعی و اسلامی اندیشهای است ارزشمند و شور و تحرك آفرین، تحرك بخش، امید دهنده و پیوسته تعهد آور برای همهی منتظران جاری در زمان.
فیلسوف شهیر فرانسوی هنری كربن، اعتقاد شیعه به مهدویت و تفاوت آن با دیگر موعودگریها در مكاتب دیگر را چنین بیان میدارد: «به عقیده ی من، مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطهی هدایت الهی را میان خدا و خلق همیشه زنده نگه داشته و به طور مستمر و پیوسته ولایت را زنده و پابرجا میگذارد. مذهب یهود، نبوت را، كه رابطهای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، درحضرت كلیم ختم كرده وپس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمد (ص) اذعان ننموده و رابطهی مزبور را قطع میكند و نیز مسیحیان هم در حضرت عیسی متوقف شدند و اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد (ص) توقف نموده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطهای میان خالق و خلق، موجود نمیدانند.
تنها مذهب تشیع است كه نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده میداند، ولی ولایت را، كه همان رابطه ی هدایت و تكمیل می باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند؛رابطهای كه از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی حكایت میكند، به واسطهی دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد (صلواتالله علیهم اجمعین)؛ و بعد از حضرت محمد (ص) به واسطهی همین رابطه ی ولایت، جانشین وی (به عقیدهی شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود و این حقیقتی است زنده؛ كه هرگز به نظر علمی نمیتواند. آن را از خرافات شمرده و از لیست حقایق حذف نماید.
به عقیدهی من، همهی ادیان برحق بوده و یك حقیقت زنده را دنبال میكنند و همهی ادیان در اثبات وجود این حقیقت زنده مشتركند. آری! تنها مذهب تشیع است كه به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار پوشانده است.»1
1. آسیب شناسی انتظار و منتظران:
اندیشهی پربار مهدویت در طول تاریخ از تهاجم فكری و فرهنگی و آسیب بداندیشان و دشمنان آگاه و دوستان نادان در امان نبوده و هرازچندگاهی دستخوش تهدیدها و آسیبها قرار گرفته است.
مطابق آیات و روایات و مستندات دینی ما انتظار در واقع نوعی آمادگی است، آمادگی برای تهذیب نفس و پاك زیستن، امادگی برای حركت، حركتی آگاهانه و ارادی و هدفمند، توأم با دگرسازی و زمینه سازی و سرانجام آمادگی. برای حضور در نهضت عظیم مهدی موعود كه آغاز آن ظهور نور و پایان آن شكست تاریكی و ظلم و نتیجهی آن برپایی حكومت عدل الهی است.
استاد شهید مرتضی مطهری دربارة مفهوم انتظار متناسب با برداشتهای متفاوت این اندیشه را منشأ رشد و پویایی یا ركود و عقب ماندگی منتظران دانسته است، به طوری كه ویژگیهای دوگونه انتظار (مثبت) و منفی) را اینگونه بیان میكنند: «انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری كه سازنده و نگهدارنده، تعهدآور، نیروآفرین و تحرك بخش است، به گونهای كه میتواند نوعی عبادت و حقپرستی شمرده شود؛ و انتظاری كه گناه است: ویرانگر، اسارت بخش و فلج كننده و نوعی (ابائیگری) باید محسوب شود.
این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود است و این دو نوع برداشت به نوبه خود، از دو نوع بینش درباره تحولات در انتقلابهای تاریخی ناشی میشود.»2
«در نگاه انتظار ویرانگر و منفی – كه متأسفانه در جامعهی ما هم طرفدار دارد- هر اصلاحی در جامعه محكوم است چرا كه باید ظلم و تباهی رواج داشته، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یكه تاز میدان گردد،تا انفجاری رخ دهد و انتظار به سر آید. بنابراین هر اصلاحی محكوم است، زیرا هر اصلاح یك نقطهی روشن است. تا در صحنه اجتماع نقطهی روشنی هست دست غیب ظاهر نمیشود، برعكس، هر گناه و فساد و هر ظلم، تبعیض و حق كشی و هر پلیدیای به حكم این كه مقدمه صلاح كلی است و انفجار را قریبالوقوع میكند، رواست، زیرا «الغایات تبرر المبادی» هدفها، وسیلههای نامشروع را مشروع میكنند. پس بهترین كمك به تسریع در ظهور و بهترین شكل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. این جاست كه گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و كامجویی است و هم كمك به انقلاب مقدس نهایی.»3
ما در عصر غیبت كبری به سر میبریم. در این عصر برای منتظران شرایطی مطرح است كه باید ملتزم به آن شرایط بود. باید دارای برنامهی مشخص و مدوم بود. در عصر غیبت اهداف میبایست در راستای زمینه سازی ظهور طراحی گردد. باید این استراتژی در نظام اجتماعی و تبلیغی در سطوح مختلف تبیین و تعریف شود. برای مثال در سطح نظام آموزش عالی، رسانهی ملی و مساجد و مدارس و حتّی مهدهای كودك در اركان مختلف لحاظ شود.
با كمال تأسف در عصر غیبت فقدان یك برنامهی مشخص كه اسم آن را استراتژی تبلیغ مهدویت بگذرایم مشاهده میشود.
جهان امروز از ابزار رسانه و فناوری اطلاعات و ارتباطات برای دستیابی به اهداف خود نهایت استفاده را میبرد. برای مثال مسیحیت صهیونیست كه به دنبال تحمیل عقاید خیالی و پوچ خود تحت پوشش مسیحیت میباشد طی یك دهه فعالیت خود را از پنج شبكه به پنجاه شبكه افزایش و گسترش داده است.
در كنفرانس تل آویو افرادی مثل برناردلوئیس، مایكل ام. جی، مارتین كرامر روی این بحث خیلی تكیه میكنند. اصلاً هویت سیاسی شیعه به دلیل اعتقاد به منجی است . جملهی بسیار مشهوری دارند كه «اینها به اسم امام حسین (ع) قیام میكنند و به اسم امام زمان (ع) قیامشان را حفظ میكنند.»
مارتین كرامر رسماً میگوید: «ما كنفرانس تلآویو را گذاشتیم كه ریشهها و مبانی انقلاب ایران و آثار و نتایج آن را در جهان بررسی كنیم. نكتهی قابل توجه اینكه در دسامبر 1984م (1356 ش)در دانشكدهی تاریخ دانشگاه تل آویو با همكاری موسسه ی مطالعاتی شیوهه- كه یك مؤسسه ی مطالعاتی غیر انتفاعی است و متصل به صهیونیسم- كنفرانس با حضور 300 شیعه شناس درجه یك جهان برگزار شد و ظرف مدت 3 روز در آن 30 مقاله ارائه شد و به قول مارتین كرامر یكی از شیعهشناسان جهان كه دبیر این كنفرانس بود «هدف اصلی از برپایی این كنفرانس، شناخت مفاهیم محوری در تمدن شیعه اثنی عشری و بعد بالطبع شناسایی انقلاب اسلامی سال 57 در كشور ایران بود.»
اگر به حجم كتابهایی كه در سالیان اخیر در رد اعتقادات شیعی، به ویژه موضوع مهدویت و انتظار نوشته شده و از سوی دستگاههای اطلاعاتی كشورهایی چون آمریكا و انگلیس، رژیم صهیونیستی و ... در شمارگان وسیع منتشر شدهاند نگاه كنیم؛ اگر به تعداد قابل توجه فیلمهایی كه در دو سه دههی گذشته با هدف ترویج و تبلیغ نگرش آخرالزمانی مسیحی – یهودی و تقبیح و تحقیر نگرش آخرالزمانی و موعود باوری اسلامی ساخته شدهاند نظر بیفكنیم؛ آثار و نتایج كنفرانس تلآویو را به طور ملموس خواهیم دید. اگر به شمارگان كتابهای سطحی، نازل، عوام پسندانه و مبتنی بر باورهای سست و خرافی كه درچند سال اخیر در كشور ما در زمینه موضوع مهدویت نوشته شدهاند، توجه كنیم؛ اگر به تعداد روزافزون مجالس و محافلی كه به بهانهی ذكر و یاد امام زمان (عج) در گوشهگوشهی این سرزمین تشكیل میشوند و به جای بارور كردن روحیه امید، سرزندگی، تلاش، تكاپو، دردل جوانان این سرزمین و بالا بردن سطح هشیاری، احساس مسؤولیت و آمادگی آنها برای ظهور، بذر یأس و نومیدی، عزلت گزینی وگوشهنشینی، بیمسئولیتی و بیتفاوتی، سستی و رخوت را در دل آنان میكارند، نگاهی اجمالی داشته باشیم؛ خواهیم دید كه اولین آسیبی كه در قلمرو انتظار وجوددارد عوام زدگی است. در حال حاضر یكی از معضلات جامعهی ما فعالیت كسان یا جریاناتی است كه تحت عنوان مهدویت خرافاتی را به جامعه و نسل جوان تحمیل میكنند و با احساسات و اعتقادات مردم بازی میكنند و بستر مناسبی برای خرافهپردازی فراهم مینمایند، متأسفانه در برخی موارد موفق هم شدهاند و حقیقت انتظار كه میبایست در جان منتظران شعلههای مسئولیت بیافریند را تبدیل به تحذیر نموده و احساساتی فاقد معرفت را دامن زدهاند. پیامد ناگوار این جریان فضایی را به وجود میآورد كه اهل تعقل واندیشه را نسبت به مهدویت بدبین میكند و زمینهی انحرافهای فكری را فراهم میآورد و در نتیجه مخالفان مهدویت كه اتاق فكر آنان در كنفرانس تلآویو استقرار یافت و نیز نحلههای فكری و انحرافی امكان رشد و گسترش مییابند و آراء و افكار ناصواب عوام زدگان به نام تشیع ثبت میشود و به دیگران انتقال مییابد و یك عقیدهای كه در اصل آن تمام فرق اسلامی توافق دارند، به گونهای مطرح میشود كه با حقیقت مهدویت مغایرت دارد.
ناظر بر این مدعا، نحلههای فكری انحرافی و صدها كتابی است كه در طول تاریخ و معاصر، با استفاده از این عنوان شریف مهدویت به وجود آمده است با انگیزههای شخصی، سیاسی، اقتصادی و عقیدتی مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد و اهداف و اغراض خاصی از این عمل دنبال شده و میشود.
از آن جایی كه مسئلهی امام مهدی (عج) وموعود آخرالزمان در اسلام صرفاً به اشارات پیشینیان اكتفا نشده است، بلكه در آیات و روایات فراوانی خصوصیات آن، اعم از علایم تشریفی و تكریمی قائمیت كیفیت تشكیل حكومت الهی و... مطرح شده است، با هشدارهای آگاهانه و به موقع عالمان دین در جوامع اسلامی ماهیت مدعیان دروغین، مغرض و جاهل آشكار می گردید، و صاحبان آن نحلههای فكری و انحرافی همچون فرقهی ضالهی بابیت و بهائیت و ... رسوا میگشتند.
در روایتی كه از امام صادق (ع)نقل شده وظیفهی علمای شیعه در زمان غیبت بدین گونه تصویر شده است:
«لولا من یبقی بعد غیبته قائمكم ، علیهالسلام، من العلماء الداعین الیه والدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنتقدین لضعفاء عبادالله من شباك ابلیس و مردته و من نخاخ النواصب لمابقی أحد الا ارتدّ عن دین الله عزوجل، و لكنهم الذین یمیسكون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكّانها، اولئك هم الافضلون عندالله عزوجل.»4
اگر بعد از غیبت قائم شما نبودند علمائی كه مردم را به سوی او میخوانند، و به سوی او راهنمایی میكنند، و با برهانهای الهی از دین او پاسداری میكنند، و بندگان بیچاره خدا را از دامهای ابلیس و پیروان او و همچنین از دامهای دشمنان اهل بیت رهایی میبخشند، هیچ كس بر دین خدا باقی نمیماند. اما علمای دین دلهای متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ میكنند، هم چنان كه كشتیبان مكان كشتی را حفظ میكند. این دسته از علماء در نزد خداوند دارای مقام و فضیلت بسیاری هستند. همچنین در روایتی از امام جواد (ع) وظایف علمای دین به هنگام غیبت امام از جامعه چنین بیان شده است:
«ان من تكفل بأیتام آل محمد (ص) المنقطعین عن امامهم، المتحیرین فی جهلهم، الاساری فی أیدی شیماطینهم و فی أبدی النواصب. من أعدائنا، فاستنقذهم منهم و أخرجهم من حیرتهم و محمر الشیاطین برد و ساوسهم و قهرالناصبین بحجج ربهم و دلائل ائمتهم، لیفضلون عندالله. علی العابد بأفضل المواقع، بأكثر من فضل السماء علی الارض و العرش و الكرسی و الحجب علی السماء و فضلهم علی هذا العابد كفضل لیلة البدر علی أخفی كوكب فی السماء.»5
كسی كه سرپرستی یتیمان آل محمد (ص) را كه از امام خود دور افتاده، در نادانی خویش سرگردان مانده ودر دستان شیاطین ودشمنان اهل بیت گرفتار آمدهاند، به عهده گیرد و آنها را از چنگال دشمنان رهایی بخشد و از حیرت و جهالت خارج سازد و وسوسههای شیاطین را از آنها دور كند، و بادلایل پروردگارشان و برهانهای امامانشان دشمنان اهل بیت را مقهور سازد، تا عهد خدا بر بندگانش را به بهترین شكل حفظ نماید، در نزد خداوند بر عابدی كه در بهترین مواقع به عبادت پرداخته، برتری دارد، بیشتر از آنچه آسمان بر زمین، و عرش و كرسی و حجابها بر آسمان برتری دارند. برتری او بر چنین عابدی مانند برتری ماه شب چهارده بر كوچكترین ستاره آسمان است.
«حال باید دید آیا ضرورتهایی كه استوانههای فقاهت شیعه را به تدوین كتاب و نگارش رساله در زمینه شناخت آخرین حجت حق و دیگر موضوعات مرتبط با غیبت امام عصر (عج) واداشته از بین رفته است یا خیر؟
آیا آن نگرانی كه خاطر شیخ صدوق را پریشان ساخت و او را وادار به تألیف كتاب كمال الدین و تمام النعمة نمود، دیگر برطرف شده و جایی برای نگرانی خاطر باقی نمانده است؟
آیا آن شبهات و سؤالهای گوناگون درباره غیبت كه شیخ مفید را وامیداشت برای پاسخ به آنها رسالههای گوناگونی همچون الفصول العشرة فی الغیبة، خمس رسائل فی اثبات الحجة، فی سبب إستتار الحجة و ... را به رشته تحریر درآورد و دیگر از بین رفته است؟
آیا آن احساس ضرورتی كه شیخ طوسی را وادار میساخت كه با همه اشتغالات علمی و درگیری در عرصههایی همچون فقه، تفسیر،حدیث و رجال دست به تألیف كتاب الغیبة بزند، دیگر زمینهای ندارد؟ آیا دیگر هیچ خطری سرمایه اعتقادی شیعیان آل محمد (ص) را تهدید نمیكند؟»6
بنابراین اولین اصل در استراتژی تبلیغ مهدویت آسیب شناسی مفهوم انتظار و اندیشهی منتظران و پالایش فرهنگ انتظار ومنتظران از عقاید و افكار انحرافی بر غنای هر چه بیشتر آن خواهد افزود و توسعهها و دسیسههای دشمنان را خنثی خواهد ساخت.
2- مهدویت آموزهای بین الادیانی و بشری
حضرت مهدی به عنوان خاتم الاوصیاء آخرین ذخیرهی الهی در روی زمین پیاده كننده ی آیات قرآن ودستورات خداوند بر ای تمام جهانیان است. آن حضرت به عنوان منجی عالم بشریت تمام مستضعفان و بشریت را به توحید و عدالت و صلح دعوت خواهند فرمود. قرآن در زمینهی منجی آخرالزمان و عدالت گستر جهانی چنین میفرماید:
«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»7
ما اراده كردهایم كه به ضعیفان زمین منت نهاده و آنها را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم.
پیامبر گرامی اسلام (ص) پیرامون ویژگیهای آن حضرت و آثار قیام مهدی (عج) میفرمایند:
«مهدی از فرزندان من است، اسم او، اسم من (محمد) و كنیهاش، كنیه من «ابوالقاسم» است، از نظراخلاق و خلقت شبیهترین مردم به من است. برای او غیبت و حیرتی است كه در آن مردم بسیاری گمراه میشوند. آن گاه مثل شهاب ثاقب میآید و زمین را پر از عدل و داد خواهدكرد، همچنان كه پر از ظلم و ستم شده بود.»8
«آنچه به عنوان یك امر بسیار مهم و یك نقطه پر افتخار و پیشرفته در اندیشههای مهدویت شیعی مطرح است، اولاً نوع حركت حضرت بقیهالله در آغاز زمان ظهور ودعوت ایشان از تمامی انسانهاست كه در فضایی كاملاً منصفانه،دلسوزانه، علمی، آگاهی دهنده و بدون استفاده از ابزارهای مقتدرانه صورت میگیرد و ثانیاً استكمال بشر در زمان ظهور از حیث علمی و اندیشهای به عنوان مهمترین نقطه ارزشمندی انسان است. در واقع حركت، دعوت و حكومت مهدوی بیش از آنكه بر مبنای تسلط خارجی بر ظاهر آدمها باشد و از سوی دیگر بر مبنای كمال به وجود آمده در انسان از حیث علمی و اخلاقی صورت می گیرد.
مهدویت شیعی یك جنبش كاملاً علمی و یك حركت اساساً درونی است و اگرچه یك حقیقت هستی شناختی است اما بر مبنای معرفت شناختی انسان ها پایه دارد و از آن مایه میگیرد. لذاست كه بسیاری از مردم كه اساساً هیچ گونه دینداری ای را تا پیش از ظهور حضرت برنمیتافتند با شنیدن ندای عالمانه حضرت و آگاهیای كه در سطر سطر سخنان و حركات ودعوتهای ایشان میبینند بر مبنای انسانیت خود و آنچه از عوالم دیگردر درونشان به یادگار مانده است به ندای آسمانی حضرت لبیك میگویند و ایمان میآورند. این البته به معنای عدم جنگ حضرت با بدكاران و ستمكاران عالم نیست بلكه بدان معناست كه جنگ با كسانی صورت میگیرند كه از روی تعصب برآمده از جهالت وعناد توانایی حضور در عالم نورانی ونور عالمگیر وجود حضرت ندارند و خود به خود باید كنار بروند چرا كه جایی كه نور است ظلمت معنایی ندارد...»9
متفكر شهید استاد مطهری در بیان نقش مهدویت در تكامل تاریخ و بشریت میفرمایند: «یعنی زندگی بشر در آینده منتهی میشود به عالیترین و كاملترین زندگی ها كه از جمله آثاری كه در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است كه زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار میدهد. آسمان تمام بركات خود رادر اختیار انسان قرار میدهد و همهی اینها خود تكامل تاریخ است.»10
و همچنین میفرمایند: «خیر، عمر جهانی به پایان نرسیده است»، هنوز اول كار است ، دولت مقرون به عدل، عقل، حكمت، خیر، سعادت، . سلامت، امنیت، رفاه، آسایش و وحدت عمومی و جهانی، درانتظار بشریت است، دولتی كه در آن دولت، حكومت با صالحان است و انتخاب اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت.»11
درك این نكته كه منجی آخرالزمان به هر حال به عنوان یكی از اشتراكات بشری مورد تأكید تمامی اندیشه ها و مكاتب است، اهمیت این نقش جدید و نوین را در تولید و استكمال علم بشری بیشتر میكند. ضمن آنكه شفافیت، وضوح و تشخص خاص مهدویت شیعی امكان چنین استفادهای را در آخرین حد در مهدویت شیعی منحصر میكند. امروز كه نهضت یا جنبش نرمافزاری و تولید علم در هر یك جریان فكری مورد توجه اصحاب اندیشه و فكر قرار گرفته است به نظر میرسد باید از قابلیتهای معرفتشناختی گفتمان مهدویت بالاترین بهره را برد و این جز با پیراستن اندیشههای مهدویت از آرایهها و خرافات بیهوده و رویكرد به علم، ایمان و آگاهی برآمده از مستندات دینی امكانپذیر نخواهد بود.
در میان تعالیم جاودانی و جهانی اسلام، هیچ یك به اندازهی حكومت فراگیر مهدوی، قابلیت ارائه به جهان پرغوغای امروزی را ندارد، منجی و حكومتی كه برای جهانیان عدالت و امنیت را به همراه دارد. اما جای بسی تأسف است كه اندیشهی والا و گیرای مكتب اسلام،كمتر از دیگر موضوعات دینی ، به اندیشمندان امروزی معرفی گردیده است؛ البته آن هم به شكلی ناقص یا نادرست؛ زیرا آشنایی جهان غرب با اسلام ، عموماً به واسطهی مقالات یا كتب مستشرقان بوده است؛ كه خود اطلاع درستی از این مكتب آسمانی نداشتهاند.
فرهنگ انتظار و پیام مهدویت محدود به جغرافیای خاص ، فرقه، مذهب و ... نمیباشد بلكه مهدویت دارای طرح جهانی و در بستر تاریخ و همیشهی زمان میباشد. بنابراین باید زمان و اقتضاعات آن را به طور جامع شناخت و با درك هویت مخاطب و جغرافیای فرهنگی آن آیات قرآن و روایات را مورد بازخوانی بر حسب نیازهای جدید قرار داد. تلاش و كوشش برای انتقال فرهنگ انتظا رو پیام مهدویت با زبان قابل فهم دنیای كنونی امری ضروری میباشد.
3. مهدویت چشم انداز تمامی فرق اسلامی:
با مراجعه به منابع روایی و تاریخی اسلامی، روشن میگردد كه مسئله «موعود» یكی از مهمترین مسائل سدههای نخست هجری بوده است. این نوشتهها كه به اصول مدونه شهرت یافتهاند، اساس كتابهای قرن چهارم و پنجم درباره غیبت مهدی موعود (عج) را تشكیل میدهند وعناوین این كتابها نیز مانند اصول مدون، (كتاب الغیبه) است. مسئله موعود و اعتقاد به دوره آخرالزمان، انتظار ظهور منجی هنگامی كه به حوزه های فكری و عقیدتی اسلام میرسد، جلوه و تبلور خاصی پیدا میكند.
تمامی فرق اسلامی – تقریباً- آیات و روایات مربوط به مهدی موعود ومفاد آنها را مورد كنكاش در منابع روائی و كلامی و تاریخی و تفسیری خود قرار دادهاند تا جایی كه میتوان ادعا كرد كمتر دانشمند و عالمی، بلكه مسلمانی یافت میشود كه به این موضوع مهم نپرداخته یا این مطلب به گوش او نرسیده باشد.
در حوزه اندیشه اسلامی مسئلهی موعود و ظهور مصلح جهانی با ویژگیها و مشخصههای معینی معرفی شده است، زیرا كه پیامبر گرامی اسلام، خاتم پیامبران ودین مبین اسلام آخرین دین الهی است و آن وجود شریف و عدل گستر جهانی، از اسلام است، از این رو یكی از مهمترین و عمیقترین مطالب در حوزه فكری عقیدتی اسلامی مسأله موعود و بیان خصوصیات و ماهیت و فلسفه ظهور آن حضرت است.
همهی گروههای اسلامی بر این قول متفقاند كه در آخرالزمان، مردی ظهور میكند كه دنیا را پر از عدل و داد می كند و دولت حق را برپا میسازد، دولتی كه تمام جهانیان را فرا میگیرد. این دیدگاه به استناد آیات كریمه قرآن از جمله: 105 سوره انبیاء، 5 قصص، 32 و 33 توبه و... است. اهل سنت با شیعیان اتفاق نظر دارند بر این كه مهدی از خلفای دوازدهگانهای است كه رسول اكرم (ص) به آنها در احادیث گوناگون بشارت داده است. از آنجا كه حقایق وحی و وجود رهبران الهی در بین بشر، منطبق با نیازهای طبیعی و فطری است، چنین اعتقادی نیز ریشه در نهاد انسان دارد و پاسخی به نیاز آرمانی بشریت است.
هنگامی كه كتابها و منابع و مأخذ اهل تسنن به دقت مورد مطالعه قرار گیرد ملاحظه میشود كه پیرامون مسئله موعود احادیث نبوی مستفیضه بلكه متواتره وارد شده است. تحقیقاً میتواند ادعا كرد كه یكی از مسائل بسیار حائز اهمیت كه میتواند در انسجام جوامع اسلامی مؤثر باشد طرح مسئله موعود آخرالزمان است. احادیث پیرامون مهدی (عج) را عدهای از صحابه و همسران پیامبر گرامی اسلام با اندك اختلافی در اجمال و تفصیل از پیغبر گرامی اسلام (ص) نقل كردهاند.
------------------------------------
پی نوشت:
1- ظهور شیعه، مجموعه مصاحبههای استاد علامه طباطبایی و پروفسور هانری كربن، ص 7.
2- مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی ازدیدگاه فلسفه تاریخ، انتشارات صدرا، صص 7 و 8.
3- همان، ص 62 به بعد.
4- احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، الاءحتجاج، ج 1، ص 9.
5- همان، صص 15-14.
6- ابراهیم شفیعی سروستانی، مرزداران حریم تفكر شیعی.
7- سورهی قصص، آیه 4.
8- شیخ صدوق، كمال الدین، ص 287.
9- .محمد شیخ الاسلامی، مهدویت شیعی و جنبش نرمافزاری.
10- مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، ص 202، انتشارات صدرا.
11- .مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، ص 137، دفتر انتشارات اسلامی.
منبع : سایت پژوهه دین، معاونت آموزشی و پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی
افزودن دیدگاه جدید