دومین رکن اساسی سخنرانی: سخنِ خوب گفتن
اما مطلب دوم حرفِ خوب بزنيم. ممكن است كسي خيلي خوب حرف بزند و بلاغت خيلي خوب داشته باشد و بلد باشد ولي آخر سخنراني مي خواهي ببيني كه چي شد؟ نمي توان چيزي به دست آورد.
در اين مطلب نيز بايد به 2 مسأله توجه داشت:
اولاً: امروزه كار خيلي آسان شده، دوستان حتماً با نرم افزارها آشنا هستيد شما اگر يك نرم افزار جامع الاحاديث در اختيار داشته باشيد ده ها هزار منبع در اختيار شما قرار مي دهد.
جامع التفاسير 180 تفسير، هزاران جلد تفسير در اختيار شماست گذشته از اين منابع ما حتماً به كتاب هاي تاريخي و حديثي و تفسيري بايد مراجعه بكنيم.
نمي توان بدون تسلط كافي بر منابع يك سخنراني و منبر خوب تحويل داد.
دوماً: گاهي سؤال مي شود كه ما سخنراني ها و كتاب هايي را كه نوشته اند، گوش بكنيم و بخوانيم خوب است يا نه؟
اين ها براي آغاز راه مانعي ندارد ولي براي ادامه راه خوب نيست ما بايد خودمان توليدي عمل بكنيم اين ها كه اين همه خوب سخنراني مي كنند از كجا آورده اند از همين منابع حديثي، تفسيري و تاريخي اين ها در اختيار ما هم است.
سوماً: من با كمال ادب و تقاضا عرض مي كنم نابرده رنج گنج ميسر نمي شود.
اين گونه نيست كه فكر كنيم به همین آساني است، مرحوم فلسفي و مرحوم تربتي چطور شده اند فلسفي و تربتي، واقعاً نابرده رنج گنج ميسّر نمي شود.
اين گونه نيست كه آدم فكر بكند براي يك منبر 10 دقيقه يا يك مطالعه يك ربعي انجام بدهد يك منبر مي شود رفت.
اسم نمي برم شايد دوستان راضي نباشند اسمشان را ببريم همين سخنران هايي كه مي شناسيد آن ها را كه به عنوان سخنران قبول داريد بنده ازشان سؤال كردم گفته اند ما سفينة البحار محدّث قمي را سه دوره مباحثه كرده ايم.
خوب مشخص است كسي كه سه دور مباحثه كند و يادداشت برداري بكند در هر موضوعي بخواهد سخنراني بكند دستش باز است از اين شاخه به اين شاخه هر چه كه شما تصور بفرماييد آماده دارد. مي فرمودند ما يك دوره كامل كافي كليني و یا نهج البلاغه را مباحثه كرده ایم.
حالا ما چند نفر سفينة البحار، كافي، نهج البلاغه را مباحثه كرده ايم؟.
اين ها بسيار مؤثر است بعضي از دوستان مي فرمودند براي يك سخنراني يك ساعته غير از مطالعات قبلي بيش از 20 ساعت مطالعه مي كنيم واقعاً كار به اين آساني كه فكر كنيم يك كتاب سخنراني آماده از كسي را برداريم و مطالعه اي بكنيم بشود سخنراني كرد.
پس مطلب دوم اين شد كه استفاده از منابع.
من تعجب مي كنم بعضاً ماها براي سخنراني هايمان براي ذكر داستان هايي از ائمه(علیهم السلام) مي رويم سراغ اين داستان هاي تكراري آنقدر مطالب زيبا است كه اگر ما استفاده بكنيم از آن ها مخصوصاً در داستان ها مخصوصاً كه يكي از راه هاي جذاب نمودن سخنراني همين داستان هاست كه خيلي كمك مي كند البته اين داستان ها بايد خوب و از علما باشد و اين ها آسان نيست.
بنده معتقد نيستم غيز از علما مردم مي توانند اسوه و الگو داشته باشند اسوه و الگوي مردم علماي رباني هستند. غير از عالم مي تواند به مقامات برسد ما منكرش نيستيم ولي نمي توانند الگوي مردم باشند.
افزودن دیدگاه جدید