چشم زخم و چشم نظر
به گزارش بلاغ به نقل از سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، بی شک خرافه و ایمان به چیزی که وجود ندارد، فرزند نامشروع عدم آگاهی از علم و بی توجهی به آموزه های دینی است که جامعه جهانی، چه کشورهای فرهنگ پذیر و چه ابرقدرت های فرهنگ فرست را به خود مشغول کرده است.
نه تنها جوامع عقب مانده گرفتار در بی اطلاعی و بی سوادی، بلکه جوامع پیشرفته غربی نیز با توسل به طلسم ها و اوراد در تلاش برای برطرف ساختن ترس های موهوم نشأت گرفته از خرافات خویش هستند.
به اعتقاد فیلیپ وارینگ نویسنده کتاب فرهنگ خرافات «مردم دنیای غرب و به خصوص آمریکایی ها و انگلیسی ها به لحاظ اعتقاد به عقاید خرافی، از تمام ملل جهان پیشی گرفته اند. به بیان دیگر، غربی ها که مدعی سروری تمدن و پیشرفت های مادی و عقلانی در دنیا هستند، در درون و بطن خود، با کج اندیشی کاملاً غیر علمی و جاهلانه روبه رو هستند.»
ترس از عدد 13 در بین جوامع غربی به عنوان یک عدد نحس و بدشگون، سبب می شود که در تمامی هواپیماهای خطوط هوایی آمریکا(پان ام) صندلی شماره سیزده ای وجود نداشته باشد. هیچ آسانسوری در طبقه 13 برج های آمریکا نایستد و پلاک شماره 13 به روی دیوار هیچ خانه ای نصب نشود.
خرافه گرایی در ایالات متحده آمریکا به همین جا ختم نمی شود. روز دوم فوریه، گراندهاگ دی(Groundhog Day) معرفی می شود. روزی که بنا به آداب و رسوم آنان، اگر هوا ابری باشد و یک موش خرمای کوهی آمریکایی در این روز از مخفی گاه خود خارج شود، بهار بهزودی فراخواهد رسید و اگر آفتابی باشد، فرض آن است که موش خرما سایه خویش را خواهد دید و به مخفیگاهش برمی گردد؛ این عمل حاکی از آن است که هوای زمستانی برای ۶ هفته دیگر ادامه پیدا خواهد کرد.(1)
اما این خرافه گویی های مضحک به کشور آمریکا محدود نبوده و در کشورهای اروپایی نیز آثاری از آن به چشم می خورد. در آلمان، خرافه پرست ها معتقدند که اگر زن آبستن در زمان بارداری جوراب های شوهرش را به عنوان محافظ با خود حمل کند، کودک آنان نارس متولد نخواهد شد و در ایرلند معتقدند، پرتاب کردن آب دهان به نوزاد تازه متولد شده، سبب تضمین خوشبختی او در آینده می شود!
در انگلستان نیز بنا بر یک خرافه، یکی از ساده ترین راههای کسب زیبایی، آن است که بدن را در شبنم تازه که در نخستین روز ماه may، گرد آورده اند، شستشو دهند. آلمانی ها برای به دست آوردن زیبایی، صرفا نوشیدن یک فنجان قهوه سرد در روز را توصیه می کنند؛ اما مجارها عقیده دارند شستشو در خون انسان نیز همان اثر را دارد!
گرایش اشخاص به هرزباوری، تنها در کشورهای غربی خلاصه نمی شود؛ جوامع دیگری چون کشورهای آمریکای جنوبی، با الگو گرفتن از فرهنگ سرخپوستی، کشورهای آفریقایی بر اساس منش زندگی قبیله ای و کشورهای آسیایی به سبب داشتن تاریخ چند هزارساله و توجه به دیدگاه قدمای پیش از خود، هر یک دارای مجموعه ای از خرافات منحصر به فرد هستند.
در قاره آفریقا و در کشور سودان، قبیله ای به نام لاتوکا(Latwoka) وجود دارد که بر این باورند، اگر پسری قصد ازدواج با دختری را داشته باشد، او را میدزدد! بعد از دزدیدن دختر، بزرگان فامیل پسر، نزد پدر دختر رفته و از او درخواست کمک به دخترش را می کنند. اگر پدر دختر با ازدواج موافق بود، به عنوان نشانه موافقتش آن پسر را کتک میزند و اگر موافق نبود، پسر به زور با دخترش ازدواج می کند!
در قاره آسیا و در کشور هند، هر ساله در آخرین ماه میلادی، تعداد زیادی بچه از بام یک معبد به پایین می اندازند تا نوزادها در زندگی خودشان از سلامت کافی و شانس برخوردار باشند؛ این معبد که نزدیک به 60 متر ارتفاع دارد، هر ساله مملو از جمعیت بی شماری میشود که می خواهند فرزندانشان را به پایین پرتاب کنند؛ این مراسم به عنوان یکی از رسوم بسیار خطرناک و عجیب در دنیا شناخته میشود.
در برزیل نیز خرافه ای وجود دارد مبنی بر این که اگر از نردبان بیافتید، بی شک اتفاق بدی برایتان خواهد افتاد. حال آن که باید به این نکته توجه داشت که افتادن از نردبان، صرفاً خود یک اتفاق بد تلقی می شود و احتمال مرگ و میر در این حوادث دارای سابقه است.(2)
با این حال پس از رواج و استفاده از وسایل ارتباط جمعی در جهان، همان گونه که علوم و اخبار به سرعت مرزهای جغرافیایی را در می نوردد، باور اشخاص به خرافه های دیگر فرهنگ ها نیز بیش از پیش قوت گرفته و به آرامی جزئی جدایی ناپذیر از فرهنگ جوامع تأثیر پذیر می شود.
جامعه ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و مورد هجوم خیل عظیمی از باورهای غلط و منحرف خرده فرهنگ های برون مرزی قرار گرفته و این خرافات را به عنوان جزئی از فرهنگ خود پذیرفته است.
بررسی و تحقیقات صورت گرفته نشان می دهند که بعضی از این خرافات ظاهراً دینی، نه تنها در دین محلی از اعراب ندارند، بلکه گاه فلسفه وجودی آنان مخالف و معاند با دین مبین اسلام و فرهنگ شیعی است.
علاوه بر آن، خرافه پرستی نوین در جامعه ایرانی با پیشرفت تکنولوژی، ظهور شبکه های اجتماعی و حضور اقشار مختلف مردم در این جوامع مجازی، سبب گردیده تا برخی افکار به ظاهر روشنفکر مأبانه و در باطن خرافی خود را با برچسب تجدد طلبی به همگان عرضه کنند؛ بنابراین، خرافه پرستی علاوه بر اینکه یک معضل قدیمی و مسبوق به سابقه است، در عصر کنونی نیز رنگ و لعاب جدیدی به خود گرفته و در اشکال متنوع و گاه پنهان در زندگی روزمره ما رسوخ کرده است.
موضوع قابل بررسی در اینجا آن است که این هرز باوری نوین، چگونه در سبک زندگی جامعه ای ایرانی وارد شده، چه سیاستی را در پیش گرفته و در پی چه اهدافی با رنگ تعقل، تیشه به ریشه تفکر شیعی میزند؟
در ادامه به مصادیق خرافه گرایی در ایران و جهان تشیع پرداخته و موارد عینی خرافات و ماهیت وجودی آنان را مورد بررسی قرار می دهیم.
چشم زخم
مبحث چشم زخم، یکی از مواردی است که در آیات و روایات از وجود آن سخن به میان آمده و راه های رفع آن با توسل به قرآن مجید، دعا و حرز از پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است؛ اما امروزه در باب چشم زخم، شاهد رسوم، نمادها و مصادیقی هستیم که در قالب خرافه، توجه عموم مردم را به خود جلب کرده است.
چشم زخم از دیدگاه قرآن کریم
چنان که میدانیم، معروف ترین آیه ای که در آن به چشم زخم و آثار مخرب آن اشاره شده است، آیه 51 سوره مبارکه قلم است که حضرت باری تعالی در این آیه، چنین میفرماید: «وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛ و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند، چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مىگفتند: او واقعاً دیوانه است.»
علامه طباطبایی در کتاب شریف المیزان فی تفسیر القرآن، در شرح این بخش از آیه می گوید: «کلمه(زلق) به معنای زلل و لغزش است و ازلاق به معنی صرع است و کنایه به کشتن و هلاک کردن دارد. معنای آیه آن است که: محققاً آنانی که کافر شدند، وقتی قرآن را شنیدند، نزدیک بود با چشم های خود تو را به زمین بیاندازند؛ یعنی با چشم زخم خود تو را بکشند. مراد از این(ازلاق به ابصار) چشم زدن است، که خود نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیلی عقلی بر نفی آن نداریم؛ بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق هست. روایاتی نیز بر صحت آن وارد شده و با این حال، علت ندارد که ما آن را انکار نموده و بگوییم یک عقیده خرافی است.»(3)
همچنین در تفسیر نمونه، این گونه ذکر شده است: «در تفسیر این آیه، نظرات گوناگونى داده اند:
1. بسیارى از مفسران گفته اند منظور این است که دشمنان به هنگامى که آیات با عظمت قرآن را از تو مى شنوند، به قدرى خشمگین و ناراحت مى شوند و با عداوت به تو نگاه مى کنند که گویى مى خواهند تو را با چشم هاى خود بر زمین افکنند و نابود کنند! و در توضیح این معنى، جمعى افزوده اند که آنها مى خواهند از طریق چشم زدن که بسیارى از مردم به آن عقیده دارند و مى گویند در بعضى از چشم ها اثر مرموزى نهفته است که با یک نگاه مخصوص، ممکن است طرف را بیمار یا هلاک کند، تو را از بین ببرند.
2. برخی دیگر گفته اند که این کنایه از نگاه هاى بسیار غضب آلود است؛ مثل اینکه مى گوییم فلان کس آن چنان بد به من نگاه کرد که گویى مى خواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد!
3. تفسیر دیگرى براى این آیه به نظر مى رسد که شاید از تفسیرهاى بالا نزدیک تر باشد و آن این که قرآن مى خواهد تضاد عجیبى را که در میان گفته هاى دشمنان اسلام وجود داشت، با این بیان ظاهر سازد و آن این که «آنها وقتى آیات قرآن را مى شنوند، آن قدر مجذوب مى شوند و در برابر آن اعجاب مى کنند که مى خواهند تو را چشم بزنند.(زیرا چشم زدن معمولا در برابر امورى است که بسیار اعجاب انگیز است) اما در عین حال مى گویند: تو دیوانه اى و این راستى شگفت آور است، دیوانه و پریشان گویى کجا و این آیات اعجاب انگیز جذاب و پرنفوذ کجا؟ این سبک مغزان نمى دانند چه مى گویند و چه نسبت هاى ضد و نقیضى به تو مى دهند؟»
مسأله چشم زدن، از نظر عقلى مسأله غیرممکنی نیست؛ چه این که بسیارى از دانشمندان امروز، معتقدند در برخی از چشم ها نیروى مغناطیسى خاصى نهفته شده که کارایى زیادى دارد؛ حتى با تمرین و ممارست، مى توان آن را پرورش داد. خواب مغناطیسى از طریق همین نیروى مغناطیسى چشم ها است.
در دنیایى که اشعه لیزر که شعاعى است نامرئى، مى تواند کارى کند که از هیچ سلاح مخربى ساخته نیست. پذیرش وجود نیرویى در برخی از چشم ها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد، چیز عجیبى نخواهد بود.
بسیارى نقل مى کنند که با چشم خود افرادى را دیده اند که داراى این نیروى مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیائى را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند؛ بنابراین نه تنها نباید اصرارى در انکار این امور داشت، باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت.»(4)
آیه 51 سوره مبارک قلم و تفاسیر المیزان و نمونه را می توان اماره ای دانست که بر صحت وجود چشم زخم و تأثیر بالقوه آن در عالم واقع، اما آیات متعدد دیگری نیز در قرآن مجید وجود چشم زخم را تأیید می کنند.
قرآن کریم در آیه 67 سوره مبارکه یوسف، از زبان حضرت یعقوب نقل می کند که به فرزندانش فرمود: «یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ . وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ حاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ و هنگامى که مىخواستند حرکت کنند، یعقوب گفت: فرزندان من! از یک در وارد نشوید، بلکه از درهاى متفرّق وارد گردید تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود و من با این دستور نمى توانم حادثه اى را که از سوى خدا حتمى است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! بر او توکّل کرده ام و همه متوکّلان باید بر او توکّل کنند.»
آن گاه که برادران یوسف، پس از جلب موافقت پدر، برادر کوچک را با خود همراه کردند و برای دومین بار، آماده حرکت به سوی مصر شدند، یعقوب(ع) از فرزندانش می خواهد که هنگام ورود به دیار مصر، از درهای گوناگون وارد شوند. اغلب مفسران معتقدند پایتخت مصر باستان، در آن زمان مانند هر شهر دیگری، دیوار، برج و دروازه های متعددی داشته است. مصر در آن روز چهار در داشت و فرزندان یعقوب، طبق دستور پدرشان، متفرق شده و هر گروهی از یکى از آن چهار در وارد شدند. این دستور یعقوب برای آن بود که چون همگى برادر یکدیگر و اولاد یک پدر بودند و از نظر جمال و کمال و شکل و هیأت نیز ممتاز بودند، ترسید چشم بخورند و مردم آنها را چشم بزنند.
از طرفی دیگر، آیه 5 سوره مبارکه فلق می فرماید: «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ؛ پناه می برم به خداوند... و از شرّ هر حسود آن گاه که حسد ورزد.» این آیه نشان مىدهد که حسد از بدترین و زشت ترین صفات رذیله است؛ چرا که قرآن آن را در ردیف کارهاى حیوانهای درنده، مارهاى گزنده و شیاطین وسوسه گر قرار داده است.
در گستره روایات، با احادیث زیادی از منابع شیعه و اهل سنت روبرو میشویم که اثبات گر چشم زخم و پیامدهای آن هستند. از رسول اکرم(ص) آمده است: «العین تدخل الرجل القبر و الجمل القدر؛ چشم زخم واقعیت دارد و مرد را در قبر و شتر را در دیگ قرار می دهد.» کنایه از این که چشم زخم باعث مرگ انسان و بیماری شتر می شود که صاحبش از ترس تلف شدنش او را ذبح می کند.
در بیان امیرمؤمنان علی(ع) آمده است: «اَلعَینُ حَقّ وَ الرَقّی حَقّ؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق.» با همین تعبیر، از امام صادق(ع) نیز آمده است که فرمود: «...فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ؛ چشم زخم حق است.»(5)
آثار سوء چشم زخم آن قدر خطر آفرین است که انسان را به کام مرگ می برد؛ به اندازه ای که رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید: «أکثر من یموت من أمتی بعد قضاء الله و قدره بالعین؛ بیشترکسانی که از امت من از دنیا رفته اند، پس از قضا و قدر، با چشم زخم بوده است.»
در حدیثی آمده است که حضرت علی(ع) فرمود: «رسول الله براى امام حسن و امام حسین علیهم السلام رقیه گرفت و این دعا را خواند: رَقَى النَّبِیُّ حَسَناً وَ حُسَیْناً فَقَالَ أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى کُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ثُمَّ الْتَفَتَ النَّبِیُّ ص إِلَیْنَا فَقَالَ هَکَذَا کَانَ یُعَوِّذُ إِبْرَاهِیمُ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ(ع): شما را به تمام کلمات و اسماء حسناى خداوند از شر مرگ و حیوانات موذى و هر چشم بد و حسود، آن گاه که حسد ورزد مى سپارم. سپس رسول الله(ص) نگاهى به ما کرد و فرمود: «این چنین حضرت ابراهیم براى اسماعیل و اسحاق تعویذ کرد.»
معمّرابن خلاد گوید: امام رضا(ع) به من فرمود: «إِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ فَاکْتُبْ فِی رُقْعَةٍ الْحَمْدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اجْعَلْهَا فِی غِلَافِ الْقَارُورَةِ؛ ای معمرّ! چشم زخم حق است؛ پس برای رفع آن، سوره حمد و توحید و معوذتین و آیه الکرسی را در ورقی از کاغذ(چوبی) بنویس و در غلاف مخصوص عطر قرار بده تا در امان بمانی.»
در روایتی دیگر امام صادق(ع) پس از بیان حق بودن چشم زخم فرمود: «...وَ لَیْسَ تَأْمَنُهَا مِنْکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا مِنْکَ عَلَى غَیْرِکَ فَإِذَا خِفْتَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَقُلْ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ثَلَاثاً؛ ...و از آثار آن نه خود را در امان ببین و نه دیگران را، پس هر گاه احساس خطر از چشمی نمودید، ذکر مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم را سه مرتبه بگویید.»(6)
با این همه، درمی یابیم که چشم زخم، مسأله ای است که در اسلام و مبانی دینی و تمدن اسلامی باوری خرافی و تلقین، تلقی نشده و نه تنها انکارپذیر نیست، بلکه در مبانی دینی ما نیز از آن سخن به میان آمده است. روایات متعددی نیز وجود چشم زخم و تأثیر آن را تأیید کرده و دعاهایی را در جهت مصون ماندن از تأثیرات بد آن آموزش داده اند؛ اما وجود برخی خرافات که به شکل المان و نماد برای از بین بردن چشم زخم در جامعه امروزی ایران مورد استفاده قرار می گیرد، هیچ گونه وجه تسمیه ای با آیات و روایات ذکر شده ندارند. در ادامه به بررسی این نمادها خواهیم پرداخت.
چشم نظر
در حالی نماد چشم نظر یا نظر قربانی که امروزه در جامعه ما به عنوان سمبل دفع چشم زخم شناخته می شود، در اکثر خانه های ایرانی، اتومبیل ها و جواهرات تزیینی برای رفع بلایا و بیماری ها مورد استفاده قرار می گیرد که هیچ دلیل و برهان محکمی بر وجود انرژی های مثبت چنین شیء شیشه ای تا کنون ارائه نشده است.
تاریخچه این نماد به 6 سال قبل از میلاد در یونان باستان باز می گردد. در الواح به جا مانده از آتن پیش از میلاد، وجود طلسم چشم مانندی که توانایی دفع بدشانسی و حسادت را دارد، یافت شده است.(7)
دکتر جف کویان نویسنده آمریکایی تبار نیویورک تایمز، درباره رنگ استفاده شده در این سمبل معتقد است: «در فرهنگ باستان، اشخاصی که دارای چشم آبی بوده اند، مقدس و خوش شانس تلقی شده و توانایی تأثیرگذاری برروی دیگران را دارند و در فرهنگ مدرن مسلمانان، حرز در برابر چشم زخم به شکل یک چشم آبی شیشه ای نمود پیدا کرده است.»(8)
حال آن که حول محور این نماد، نکات متعددی مطرح است که افزون بر آن که قدرت دفع چشم زخم آن را زیر سؤال می برد، تعاریفی خلاف با تعریف مرسومش را نیز به ذهن متبادر می کند. بی شک موضوعی که باید به آن پرداخت، آن است که این نمادهای شیشه ای به چه نحو به وجود آمده اند و چگونه قابلیت دفع چشم زخم را پیدا می کنند؟
چشم نظر به عنوان یک کالای تولیدی در کشور ترکیه، با صادرات این سمبل به 60 کشور مختلف به عنوان بزرگترین صادرکننده چشم نظر شناخته می شود.
صنعتگر ترک در حال ساخت چشم نظر
نحوه ساخت چشم نظر، با تمام جزییات در کتاب های صنعتگری و شیشه سازی کشور ترکیه ذکر شده است؛ اما در هیچ مرحله ای از ساخت این طلسم، دعا و یا حرزی که موجب دفع بلا شود، مورد استفاده قرار نمی گیرد. در حقیقت در حالی که نماد چشم نظر برای کشورهای منطقه، حکم حرز دفع بلا را دارد، برای کشور سازنده آن، یک کالای لوکس صادراتی تلقی می شود که باید ساخت چنین اقلام تزیینی را مکانیزه کند.(9)
چشم نظر به عنوان نمادی برای رفع چشم زخم، بیش از آن که حاوی ادعیه و حرزها باشد، نشان دهنده تک چشمی است که قصد حفاظت از اشخاص را دارد و سوال مهم آن است که چرا طلسم رفع چشم زخم، خود یک چشم است؟
با کمی توجه به نماد چشم نظر که در اکثر خانه ها دیده می شود، در می یابیم که این شیء شیشه ای بیش از هر چیز، به چشم حوروس خدای خورشید و شهوت مصریان باستان و نماد اصلی شیطان گرایی شباهت دارد.(10)
در سمت چپ خدای مصر باستان با نماد شهوترانی در دست چپ و در سمت راست، خالکوبی منقش به چشم چپ حوروس با شکلی همچون چشم نظر و نماد رایج شهوترانی در بین شیطان پرستان در بالای آن به چشم می خورد.
شباهت و ارتباط چشم حوروس، تک چشم فراماسونری و چشم نظر با یکدیگر
اما قضیه به همین جا ختم نمی شود؛ نمادی که در فرهنگ جامعه ای ایرانی وسیله ای برای دور نمودن بلایا به جای صدقه استفاده می گردد، در انگلیسی معنای دیگری دارد. با یک جستجوی ساده در اینترنت و نوشتن کلمه Evil eye به معنای چشم شیطان در صفحه جستجوی تصاویر گوگل، جستجوگر یافته های قابل تاملی را به ما نشان می دهد.
واضح است که از نظر غرب، این نماد نه تنها به معنای دفع شر نیست، بلکه نمایانگر چشم شیطان(چشمی که بر همه چیز نفود می کند و همه جا را می بیند) است. از دید آنان نگاه تک چشم شیطان می تواند از دیوارها عبور کرده و هر خانه و کاشانه ای را جستجو کند؛ می تواند با هر کسی همراه شود و هرجایی با او باشد. جالب آن است که در بیشتر خانه های کشورهای اسلامی و جواهرات زینتی، می توان Evil eye را دید.
بیایید کلمه ای دیگری را در صفحه تصاویر گوگل جستجو کنیم؛ با جستجوی کلمه blue evil به معنای شیطان آبی نیز به همان نتیجه اول می رسیم.
در مجموع می توان این گونه جمع بندی کرد که طلسم چشم نظر یا نظر قربانی، نه تنها توانایی دفع چشم زخم را ندارد، بلکه خود وسیله ای برای انحراف در دین و مشغول کردن اشخاص به خرافاتی از این دست است.
با این همه، سوالاتی در این بین بی پاسخ می مانند. سوالاتی از قبیل اینکه چنین نماد شیشه ای توانایی رفع شر شیطان و چشم زخم را دارد؟ آیا علامتی که خود تداعی کننده تک چشم شیطان پرستی است، می تواند بلا را دفع کند؟ و آیا توسل به طلسمی که در نمادهای صهیونیستی و مسیحی نیز به وفور دیده می شود، می تواند جایگزین «و ان یکاد» و دیگر ادعیه مذهبی اسلامی شود؟
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع
1. "Pennsylvania Town Awaits Groundhog Day". New York Times. February 2, 1986. Retrieved January 27, 2011
2. فرهنگ خرافات عجیب ترین خرافات مردم جهان - فیلیپ وارینگ؛ مترجم: احمد حجاران
3. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فی تقسیر القرآن جلد 11 صفحه 299
4. تفسیر نمونه جلد 24 صفحات 425 تا 427
5. نهجالبلاغة صفحه 547 «العین حق والرقی حق»
6. اصول کافی جلد 2 صفحه 569 حدیث 3
7.. Coffey 'Between Amulet and Devotion: Islamic Minature Books in the Lilly Library,' In The Islamic Manuscript Tradition, edited by Christiane Gruber, 79-115. Bloomington: Indiana University Press, 2010, 80
8. E.A. Wallis Budge, Amulets and Superstitions the Original Texts with Transl.and Descriptions of a Long Series of Egyptian, Sumerian, Assyrian, Hebrew,Christian, Gnostic and Muslim Amulets and Talismans and Magical Figures,with Chapters on the Evil Eye, the Origin of the Amulet... Etc. London: Oxford Univ. Press, 1930. 33
9. http://www.evileyebead.com
10. The Evil Eye, Frederick Thomas Elworthy. 1895. http://www.sacred-texts.com/evil/tee/index.html
افزودن دیدگاه جدید