ترویج استفاده از شبکههای اجتماعی غیربومی در صدا و سیما و ارگانهای دولتی به شدت آسیبزا است
دکتر مونس سیاح، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف و معاونت پژوهشی شورای اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتگویی تفصیلی با خبرنگار بلاغ به توضیحاتی در خصوص فضای مجازی پاک پرداخت که بخش اول آن را در ادامه می خوانیم.
برگزاری همایش فضای مجازی پاک و همایش هایی از این قبیل تا چه اندازه می تواند در سالم سازی فضای مجازی کمک کند؟
عامل اثربخشی چنین همایشهایی باز کردن دریچههای تازه به مسائل مغفول مانده، در حوزه فضای مجازی پاک و معطوف نمودن توجه نخبگان و حتی عموم مردم در رابطه با این موضوع مهم، و گفتمانسازی در این باره است. بنابراین امید است که برگزاری چنین همایشهایی بتواند آغازگر حرکتها و جرقههایی باشد. هرچند این را هم باید اضافه کنم که قطعا صرف برگزاری همایشها و نشستها، بهترین گزینه برای اقدام در این زمینه نیست.
فضای مجازی پاک چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
پاسخ سؤال شما تا حد زیادی امروزه مشخص است. دسترسی به یک فضای مجازی عاری از آسیبهای مترتب بر فضای کنونی، امروز از سطح نخبگانی گذشته و مطالبه بسیاری از اقشار مردمی به ویژه والدین، معلمان، دستاندرکاران فرهنگی جامعه و ... است. بهتر است برای پاسخگویی به این سؤال کمی به عقب برگردیم و ببینیم اساسا در فضای تعاملی کاربر و فضای مجازی چه فاکتورهای مغفولی وجود دارد که بی توجهی به آنها آسیبهای فعلی را ایجاد کرده است.
درحالیکه مسلما تأمین زیرساخت مناسب فنی و تکنیکی برای فراهم کردن حداقلهای مورد نیاز برای اینترنتی پاک همواره در این حوزه محل بحث بوده است، به نظر میرسد مسائل متعدد دیگری وجود دارد که دست اندرکاران امر درباره آنها کم لطفی و کم توجهی پژوهشی داشتهاند.
آیا افراد دیگری را بجز فراهم آورندگان فنی اینترنت پاک در این حوزه دخیل میکنید؟ منظور شما دقیقا چه کسانی هستند؟
بله دقیقا. شما به عرصه مطالعات رسانهای توجه کنید. لازمه تعامل کمآسیب با فضای مجازی آن است که در حوزه فلسفه انواع ابزارهای رسانهای مجازی (از شبکههای اجتماعی گرفته تا برنامههای موبایلی و تالارهای گفت و گو و ...) تحقیقات عمیق و گستردهای انجام شود و در حوزه تصمیمگیری به صورت مؤثر مدنظر قرار گیرد. شما میبینید که چطور بیتوجهی به همین موضوع باعث شده است که جمعبندی ما در موضوعی مانند فیلتر کردن یا نکردن برخی شبکههای اجتماعی به انتخابهایی منجر شود که از قبل محکوم به شکست است.
برای مثال یک شبکه اجتماعی کاملا تصویری –حتی اگر تعدادی از روحانیون نیز در آن فعالیت ارزشی کنند- مسلما از لحاظ روانشناسی رسانهای، بیشتر برای عرضه تصاویر جالبِ توجه توسط عموم کاربرها است، که موجب ارزش یافتن هویت تصویری افراد خواهد شد. در این صورت مسلم است که در چنین فضایی دائما با انواع صفحات با جذابیتهای بصری رو به رو خواهید بود که در فرهنگ ما مناسب ارزیابی نمیشوند و حتی بستن این صفحات نیز نمیتواند چندان راهگشا باشد؛ زیرا اساسا این شبکه اجتماعی بر مبنای تقویت این هویت نامطابق با فرهنگ ما پایه ریزی شده و همان را در بین کاربران خود تقویت میکند. در حالیکه یک شبکه اجتماعی دیگر ممکن است اساسا برای عمومی کردن هویتهای تخصصیتر و بر مبنای متن و نوشتار طراحی شده باشد و به این ترتیب نسبت به ساختار تصویری، آسیبها و عوارض کمتری داشته باشد، حتی در میان همین شبکههای اجتماعی غیربومی موجود نیز چنین رسانههایی وجود دارند، در حالیکه در انتخابهای فرهنگی و اجتماعی بدون توجه به ماهیت ساختاری و کارکردی، شبکه تصویری پر آسیب ارجحیت پیدا کرده است.
بیتوجهی به همین امر سبب شده است تا برخی مقامات مسئول در آموزش و پروش، یا بعضی از مدارس خاص، یکی از همین ابزارهای فضای مجازی (شبکههای اجتماعی) را به عنوان رسانه آموزشی یا ارتباطی برگزینند و از اثرات مخرب مترتب بر آن غفلت نمایند. در حالیکه چه بسا با مطالعه پیشینی میشد گزینههای کم آسیبتری برای استفاده از این تکنولوژی و مزایای آن انتخاب نمود تا در بین دانشآموزان ترویج گردد.
همچنین دامن زدن به ورود و استفاده از شبکههای مجازی غیر بومی در رسانه ملی و ارگانهای دولتی برای تعاملات مورد نیاز این نهادها و اطلاع رسانی و ارائه رسمی خدمات از این طریق به شدت آسیبزا است و کنترل حضور در این شبکهها را دشوارتر خواهد کرد.
توجه به این موارد البته نباید ما را از این مهم غافل کند که یکی از اصلیترین دلایل عدم موفقیت شبکههای اجتماعی بومی، ظرفیت محدود آنها در پذیرش کاربر بوده است. قطعا تأمین اعتبار جدی برای ایجاد و راهاندازی سرورهایی که حداقل ظرفیت پذیرش 30 تا 40 میلیون کاربر را دارند باید در دستور کار مسئولین امر قرار بگیرد.
آیا نیروی توانمند و مستعد داخلی می تواند نرم افزارهای مشابه یا برتر از نرم افزارهای غربی در بخش شبکه های اجتماعی و...را پشتیبانی کند؟
برای پاسخ به این سؤال که قطعاً مثبت است لازم میدانم نکتهای را یادآوری کنم. وقتی ما صحبت از نیروی توانمند داخلی میکنیم، معمولاً اذهان به سمت متخصصین دانش رایانه و مهندسیهای مرتبط با فضای مجازی میرود و کار به یک تیم فنی این چنینی واگذار میشود. به نظر نمیرسد موفقیت یک شبکهی اجتماعی یا هر ابزار مجازی دیگری به صرف پیادهسازی فنی آن محقق شود. مطالعات متعددی در حوزه علوم انسانی مرتبط با ابزار، هدف و مخاطبین آن در این خصوص مؤثر است.
راهکار شما برای رسیدن به فضای مجازی مطلوب چیست؟
مسلما حوزههای علمیه میتوانند در این سطح بسیار نقشآفرین باشند. آداب حضور در رسانههای مجازی موضوعی است که به ازای ابزارهای مختلف مجازی به درستی تبیین نشده است. مطالعات تطبیقی در خصوص تربیت کودکان در حوزههای وابسته به فضای مجازی همچنان مغفول مانده است. برای مثال امروزه کاربرد فضای مجازی و حتی آموزش مهارتهای مرتبط با این فضا برای سنین پایین هم در غرب توصیه میشود. تأیید یا رد این نظریات در تطبیق با نظریات اسلامی و تربیتی موضوع دیگری است که نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
در نهایت کارهای ترویجی و ایجابی نیز از مهمترین قدمهایی است که متأسفانه در وضعیت فعلی بسیار کمرنگ است. علیرغم اینکه دغدغهمندان زیادی در حوزه فضای مجازی به فعالیت پرداختهاند، ولی این فعالیتها در بسیاری از ابعاد جنبه سلبی داشته و مخاطب در انتها نگران، سرگردان و بدون راه حل میماند.
افزودن دیدگاه جدید