رفتن به محتوای اصلی
حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد

شفاعت حضرت فاطمه زهرا(س)

تاریخ انتشار:
روز قیامت كه می شود، بی بی فاطمه زهرا علیها السلام می آید در صحرای محشر، پیراهن غرقه به خون آقا ابا عبد الله الحسین علیه السلام را می آورند، سر به آسمان می كنند می گویند: ای خدا تو حكم كن، بین ما و كسانی كه به ما ظلم كردند، اذیت و آزار رساندند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

روایت داریم: روز قیامت كه می شود، بی بی فاطمه زهرا علیها السلام می آید در صحرای محشر، پیراهن غرقه به خون آقا ابا عبد الله الحسین علیه السلام را می آورند، سر به آسمان می كنند می گویند: ای خدا تو حكم كن، بین ما و كسانی كه به ما ظلم كردند، اذیت و آزار رساندند. بعد این دعا را برای عزاداران فرزندشان ابا عبد الله می كنند: خدایا هركس برای حسین من گریه كرده، اشك ریخته شفاعت او را شامل حالش بكن. ما از او شفاعت بكنیم. شفاعت بی بی پذیرفته می شود. خوشا بحال آنهایی كه دو ماه برای ابا عبد الله اشك ریختند و گریه كردند. زحماتشان و مزدشان با حضرت زهرا علیها السلام است. اما داغ بی بی فاطمه زهرا با دل بچه ها، با دل مولا امیر المؤمنین علیه الصلاة و السلام چه كرد؟
من به یك باره در از قلعه خیبر كندم                     داغ زهرای جوان از نفس انداخت مرا
طبق وصیت بی بی فاطمه زهرا علیها السلام ، حضرت نیمه های شب بدن آزرده زهرایش را غسل می داد. وقتی كه می خواست صورت بی بی فاطمه زهرا علیها السلام را با کفنش بپوشاند، دید بچه ها و یتیم های زهرا علیه السلام خیره خیره نگاه می كنند. یك وقت آقا صدا زدند، حسنین من، زینبین من، بیایید برای آخرین بار با مادر جوانتان وداع و خداحافظی بكنید. آقا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: خدا را شاهد می گیرم، حسنین آمدند خودشان را بر سینه مادر انداختند. یك وقت ناله جانسوزی از دل فاطمه زهرا علیها السلام بلند شد، بندهای كفن باز شد، حسنین را به سینه چسبانید، آنچنان این منظره دلخراش بوده، یك وقت ندایی از آسمان بلند شد«یا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا»[1]. یا علی یتیمان زهرا را از روی سینه مادر بردار. ملائكه آسمان به گریه و ناله درآمدند، طاقت دیدن این صحنه را ندارند. مولا نزدیك آمدند، یتیمان زهرا علیها السلام را نوازش و محبت كردند، با مهربانی اینها را جدا كردند. عرض كنیم: علی جان، كاش می آمدی كربلا كنار قتلگاه. با یتیمان حسین این ها چه كردند؟ آیا آمدند با نوازش و محبت؟ نه! آمدند با تازیانه. دختر ابا عبد الله را از بدن آغشته به خون پدر جدا كردند...
«لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.»

 

پی نوشت:
[1] . بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار/ مجلسی/ ج 43/179 باب 7 ما وقع علیها من الظلم و بكائها و حزنها و شكایتها فی مرضها إلى شهادتها و غسلها و دفنها و بیان العله فی إخفاء دفنها صلوات الله علیها و لعنه الله على من ظلمها ..... ص : 155

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.