نیازهای تبلیغی نسل جوان در عصر ارتباطات، با الگوپذیری از سیره نبی مكرم(ص)
چکیده:
یكى از كارآمدترین و برترین زمینه هاى الگوپذیرى از حیات جاویدان و زندگى سراسر عزت رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) شناخت سیره آن حضرت در ترویج دین و نیز تبلیغ اندیشه ها و روش هاى اسلامى است. بى تردید، در جامعه كنونى با گسترش فناورى و استفاده دشمن از شیوه هاى نوین براى تهاجم فرهنگى و تخدیر افكار جوانان و نوجوانان، پرداختن به این بخش از سیره پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و بررسى شیوه ها و كاركردهاى ایشان براى نشر دین و مبارزه با خرافه و دین گریزى ضرورت بیشترى یافته است.
پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) براى زنده كردن ارزش ها و حفظ و نگه دارى آنها و احیاى اعتقادات و معارف ناب اسلامى، اخلاق و ملكات فاضله نفسانى و نیز ترویج احكام و مسائل علمى و عملى اسلام از هیچ كوششى دریغ نورزیدند، به ویژه آنكه روش ایشان به روزترین و كارامدترین شیوه ها بود. ایشان با درایت، آنچه به اقتضاى زمان مناسب بود، برگزیدند و سبك ها و شیوه هایى ارائه دادند كه شناسایى آنها مى تواند در عصر حاضر بسیار كارگشا باشد.
از این رو، یك مبلغ ورزیده مى تواند با استفاده از تجربیات آن الگوى عالى بشریت و با كمك از راى و اجتهاد خود در شرایط، زمان ها و مكان هاى گوناگون، بهترین شیوه ها را اخذ نموده، تبلیغى كارامد داشته باشد.
کلیدواژگان:
تبلیغ، ارتباطات، الگو، پیامبر اكرم
جوانى دوره اى زیربنایى براى دوران بزرگ سالى به شمار مى آید و مرحله اى است كه شخصیت در آن شكل مى گیرد. بنابراین، توجه به نیازهاى جوانان با هدف كمك به تأمین آنها و نیاز شناخت مشكلات این نسل، كانون همّت روان شناسان، فیلسوفان، جامعه شناسان و علماى دین قرار دارد. از سوى دیگر، جوانان والاترین سرمایه هر ملتى محسوب مى گردند و آینده و سرنوشت كشورها به دست آنهاست. از این رو، با برنامه ریزى صحیح و تبلیغ هدفمند، باید ارزش هاى دینى و ملّى را به آنان آموزش داد. براى این مهم، لازم است از تمام امكاناتى كه در بالا بردن سطح ادراك جوانان سهیمند به بهترین وجه در تبلیغ استفاده كرد.
شناخت شیوه و عملكرد صحیح الگوهاى دینى، بخصوص نبى مكرّم(صلى الله علیه وآله) در زمینه تبلیغ دین و شیوه هاى استفاده از ابزارها توسط ایشان بسیار مهم است. در این مقاله ابتدا نگاهى اجمالى به شیوه ها و كاركردهاى پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) در امر تبلیغ افكنده، سپس به چگونگى الگوپذیرى از ایشان در عصر حاضر پرداخته ایم. از آن رو كه هدف اصلى هر تحقیق و پژوهش پاسخ گویى به سؤال هاى تحقیقى مشخص است، مى توان گفت: سؤالات اصلى این پژوهش عبارتند از:
1. نبّى مكرّم(صلى الله علیه وآله) براى تبلیغ دین، از چه سبك ها و شیوه هایى بهره مى بردند؟
2. در عصر ارتباطات، چگونه مى توان از سیره پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)در امر تبلیغ الگو گرفت؟
مفهوم شناسى واژه ها
الف. تبلیغ: «تبلیغ» در لغت، به معناى ایصال و رساندن
است. ابن منظور مى گوید: «ابلاغ» و «تبلیغ» هر دو به
معناى ایصال و رساندن خبر هستند.( )
راغب مى نویسد: «ابلاغ» و «تبلیغ» هر دو داراى یك معنا هستند، اما «تبلیغ» بیش از «ابلاغ» استعمال مى شود و به معناى رسیدن به هدف نهایى است.( )
ب. الگو: منظور از «الگو» نمونه عینى و مشهود یك فكر و عمل در ابعاد گوناگون است كه براى رسیدن به كمال از سوى دیگران پیروى مى شود. واژه هاى «امام، اسوه، قدوه، نمونه، سرمشق، هادى، دلیل و حجت» در متون اسلامى و تعلیم و تربیت، تقریباً به معناى «الگو» هستند.( )
سیره پیامبر در تبلیغ و دعوت
یكى از كارامدترین و برترین زمینه هاى الگوپذیرى از حیات جاویدان و زندگى سراسر عزّت رسول گرامى(صلى الله علیه وآله)شناخت سیره آن حضرت در اشاعه دین و نیز تبلیغ اندیشه ها و روش هاى اسلامى است. بى تردید، در جامعه كنونى با گسترش فناوى و استفاده دشمن از شیوه هاى نوین براى تهاجم فرهنگى و تخدیر افكار جوانان و نوجوانان، پرداختن به این بخش از سیره پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و بررسى شیوه ها و كاركردهاى ایشان براى نشر دین و مبارزه با خرافهودین گریزى، ضرورت بیشترى یافته است.
ناگفته پیداست كه پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) براى زنده كردن ارزش ها و حفظ و نگه دارى آنها و احیاى اعتقادات و معارف ناب اسلامى، اخلاقى و اوصاف برجسته نفسانى و نیز ترویج احكام و مسائل علمى و عملى اسلام، از هیچ كوششى دریغ نورزیدند، به ویژه آنكه روش ایشان به روزترین و كارامدترین شیوه ها بود. ایشان با درایت، آنچه را مقتضى زمان و مناسب بود، برگزیدند و سبك ها و شیوه هایى ارائه دادند كه شناسایى آنها مى تواند در عصر حاضر بسیار كارگشا باشد.
روش عقلانى ـ كاربردى پیامبر الگویى بود كه مى توانست انگیزه هاى لازم را، هم در مخاطب و هم در مبلّغ فراهم آورد. پیامبر با توجه به این شیوه ها، علاوه بر بها دادن به شخصیت و خواسته هاى فطرى مخاطبانشان، سعى مى كردند با برنامه ریزى دقیق، در موقعیت هاى مناسب، دست به تبلیغ دین بزنند. ایشان با توجه به اینكه «عقل» و «عشق» دو ركن اساسى در حیات انسانى محسوب مى شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و بر اساس این دو معیار رخ مى دهند، به هر دو بعد توجه نموده، زمینه ها را براى تبلیغ گسترده دین فراهم مى آوردند.
الف. گستردگى دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)
نكته حایز اهمیت در بررسى سیره نبى مكرّم(صلى الله علیه وآله) این است كه گستره دعوت پیامبر محدود به طبقه و یا اشخاص خاصى نبود. ایشان، بخصوص در مكّه، زمانى كه شرك و كفر بر جامعه عرب حاكمیت داشت، دعوت خویش را بر هر تازه واردى از عشایر و افراد عرضه مى نمودند. چنان كه منابع تصریح كرده اند، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با شنیدن ورود هر شخص عرب، كه داراى اصل و نسب و شرف و بزرگى بود، او را رها نمى ساختند، مگر آنكه او را به پروردگار دعوت مى كردند و اسلام را بر او عرضه مى نمودند.( ) بدون شك، این گونه تماس ها، به ویژه با افرادى كه خود گروه هایى را تحت نفوذ داشتند، علاوه بر اینكه شجاعت و صراحت نبى گرامى(صلى الله علیه وآله) را مى نمایاند، مى تواند زمینه هایى كه تبلیغ دین را در سطح جامعه گسترش مى دهند، آشكارتر كند; چنان كه خودِ ارتباط شخصى و فرد به فرد، محدودیت و صداقت گفتارى را كه در قول و فعل پیامبر بود، بهتر به نمایش مى گذاشت.
در نمونه هاى دیگر، تبلیغ دین توسط نبى اكرم(صلى الله علیه وآله) در بین حتى بردگان و طبقات پایین اجتماع گزارش شده; چنان كه یاسر، مسلمان پاك بازى كه بعدها فرزندش عمّار در ركاب حضرت على(علیه السلام) در جنگ «صفّین» به شهادت رسید، غلام ابوجهل بود. وى كه به اتهام مسلمان بودن به همراه همسرش سمیه در صدر اسلام شهدشیرین شهادت نوشید، در خانه ارقم به شرف اسلام نایل آمده بود.
بلال حبشى نیز از جمله بردگان امیه بن خلف بود كه پس از استماع سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پاسخ سؤالاتش توسط ایشان به اسلام مشرف گردید.( )
در واقع، پیامبر با این شیوه، این اصل اساسى را بنیان نهادند كه در امر تبلیغ، نباید به گروه و یا طبقه خاصى اكتفا نمود و یا گروه و طبقه اى را بر طبقه دیگر مزیت داد.
ب. احترام و مدارا با مردم
از دیگر ویژگى هاى سیره تبلیغى پیامبر، كه در عصر كنونى نیز بسیار مهم مى نماید، احترام و مدارا با مردم بود. ایشان در امر تبلیغ، علاوه بر شخصیت دادن به افراد، آنان را محترم مى داشتند و با آنها با نیكى و محبت رفتار مى نمودند، به گونه اى كه با گفتار و كردارشان، بهترین آداب زندگى را به آنان مى آموختند و درشت خویى آنان را با صبر و حوصله تمام تحمل مى نمودند و در عین حال، تلاش مى كردند تا آنان مسائل دین را بیاموزند.
نقل شده است: از قبیله «بنى سعد»، ضمام بن ثعلبه به حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمد. وى مردى درشت خوى بود و در هنگام پرسش و صحبت با پیامبر، چندین بار بى ادبى و گستاخى كرد، اما پیامبر با حوصله و آرامش تمام، سؤالات او را پاسخ دادند. این روش برخورد پیامبر نه تنها سبب اسلام ضمام، بلكه تمام قوم او گشت، به گونه اى كه آن روز به شب نرسیده بود كه همه مردان و زنان قبیله اش مسلمان شدند.( )
این شیوه ها در تمام طول دوران حیات پیامبر، حتى زمانى كه رئیس حكومت اسلامى بودند، دیده مى شد; یعنى نمایش رودرروى مهرورزى، و حتى دادن هدیه براى تلطیف قلوب.
ابن سعد در گزارشى نقل مى كند: نمایندگان قبیله «اشجع»، كه یكصد نفر بودند، در سال پنجم هجرت به مدینه آمدند. رسول خدا شخصاً نزد آنان رفتند و دستور دادند چند شتر خرما براى ایشان بردند.( )
ج. توجه به تمایلات فطرى مردم
در گزارش دیگرى توجه پیامبر به تمایلات فطرى افراد و احترام به آنان قابل ملاحظه است. پیامبر در رویارویى با گروهى از همان قبیله، كه شمارشان هفتصد نفر بود، براى آرامش آنها و تأمین امنیت فكرى و روانى آنها، ابتدا با آنان پیمان بستند، سپس همان گروه تحت تأثیر پیامبر به اسلام مشرّف گردیدند.( )
د. مخاطب شناسى
علاوه بر مطالب پیش گفته، پیامبر همواره از اصل «زمان شناسى» به بهترین وجه سود مى جستند. در نمونه اى كه ذكر مى شود، مى توان به زمان سنجى و نكته دانى پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) از یك سو، و نیز قول لین ایشان براى تلطیف روحیه یكى از سرسخت ترین مشركان از سوى دیگر، بیشتر پى برد:
راشدبن عبدربّه پیش از تشرّف به اسلام، غاوى بن عبدالعزّى نام داشت و پرده دار بت «بنى سلیم» بود. روزى دو روباه دید كه آن دو بت را آلوده مى سازند. شعرى سرود و از آنكه خدایش چنین خوار و زبون توسط دو روباه آلوده گشتند، ناراحت شد و بت را تقبیح نمود و آن را شكست. پس از این به حضور پیامبر آمد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از او پرسید: نامت چیست؟ گفت: غاوى بن عبدالعزّى. فرمود: تو راشدبن عبدربّه هستى.( )
انتخاب این نام از سوى رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) و نیز اكرام و زمان سنجى پیامبر رحمت و توجه به فطرت انسانى او، سبب گشت او سخت تحت تأثیر قرار گرفته، مسلمان شود و در ماجراى فتح مكّه در ركاب پیامبربجنگد.( ) در واقع، پیامبر در این دیدار، نه تنها به تقبیح گذشته او نپرداخت، بلكه با انتخاب نامى نیكو، چنان وى را به وجد آورد كه زمینه بیدارى فطرت او را بیش از پیش فراهم ساخت.
هـ . دقت در انتخاب مبلّغ
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) موفق نمى شدند در تمام اهداف تبلیغى خود، شخصاً حضور یابند. بنابراین، نمایندگانى از جانب خود براى امر تبلیغ مى فرستادند. بررسى ویژگى هاى این نمایندگان و نكاتى كه به آنها به عنوان دستورالعمل سفارش مى كردند، مى تواند راهگشا باشد.
در یك درخواست از سوى مردم مدینه پس از اولین پیمان عقبه، پیامبر مصعب بن عمیر را براى امر تبلیغ در این شهر انتخاب نمودند. وى علاوه بر آگاهى و احاطه بر مبانى و تعالیم اسلام، توان مدیریت و رهبرى گروه را نیز داشت. چگونگى برخورد وى با مردم مدینه و آموزش احكام شریعت و تلاوت قرآن در بین آنان در پیروزى و رسیدن به هدفش سهم مهمى داشت.
در برخى منابع، جزئیات ریز رفتارهاى او ذكر شده است; از جمله اینكه او جوانى بود كه از لباس هاى برازنده و خوب استفاده مى كرد و همواره معطّر و خوش بو بود.( ) به یقین، مى توان گفت: این ویژگى ها در كنار شایستگى هاى پیش گفته در گرایش مردم، به ویژه جوانان، به سوى اسلام بى تأثیر نبوده است.
در نمونه اى دیگر،پیامبر(صلى الله علیه وآله) حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)را براى تبلیغ دین به یمن فرستادند. سبك برخورد حضرت على(علیه السلام)، مدارا، خویشتن دارى و استقامت آن حضرت و نیز تكریم شخصیت و احاطه علمى ایشان نقشى عظیم در گرایش مردم یمن به اسلام ایفا كرد. این در حالى است كه خالدبن ولید پیش از این به یمن فرستاده شده بود; اما در این امر توفیقى نداشت.( )
از دیگر ویژگى هاى رفتارى حضرت على(علیه السلام) در این سفر تبلیغى، مردم دارى و رعایت مقتضاى حال بود. ایشان در بین مردم یمن نماز خواند و مسلمانان را با اهل یمن در صفى واحد قرار داد و در برابر آنان قرار گرفت، به گونه اى كه همه او را ببینند و سخنش را بشنوند. آن گاه با فصاحت تمام، پس از حمدوثناى الهى، نامه پیامبر رابراى آنان قرائت كرد. سبكوشیوه حضرت على(علیه السلام)دراین برخوردها،چنان جاذب و مؤدبانه و همراه با نرمى و استوارى بود كه در عرض یك روز، تمام قبیله «همدان» اسلام آوردند.( )
در عین حال، در توصیه هاى نبى مكرّم(صلى الله علیه وآله) به كسانى كه براى تبلیغ دین به نقاط گوناگون مى فرستادند، حتى در زمانى كه اسلام از قدرت و اقتدار سیاسى و اجتماعى برخواردار بود این بود كه مردم را بشارت دهید و مرانید، و آسان بگیرید و سخت گیرى نكنید.( )
و. شناخت زمان و مكان
همان گونه كه ظرفیت هاى طبیعى و اكتسابى انسان ها متفاوتند و بدون در نظر گرفتن این تفاوت ها، برنامه ریزى صحیح تبلیغى ممكن نیست، مقتضیات تبلیغى زمان ها و مكان ها نیز تفاوت دارند و بدون در نظر گرفتن زمان و مكان تبلیغ و نیز استفاده از روش هاى صحیح و بجاى الگویى و القاى پیام، نمى توان براى تبلیغات سازنده برنامه ریزى كرد.
زمان شناسى به برنامه ریزان تبلیغى این امكان را مى دهد كه آنان از زمان عقب نمانند و بر حسب مقتضیات آن، ابزارها و شیوه هاى تبلیغاتى را متحوّل كنند.( )
از این رو، توجه به این مهم را همواره در سیره تبلیغى پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) شاهدیم; چنان كه ایشان براى تبلیغ دین، گاه به خانه هاى مردم مى رفتند یا در كوچه و بازار آنها را به طور خصوصى صدا مى زدند و با حوصله و لحنى محبت آمیز، تبلیغ مى كردند و گاه در مجالس عمومى با صداى بلند و آشكار فرامین خدا را بر آنها مى خواندند. در موسم حج و ایامى كه كاروان ها از دور و نزدیك براى زیارت خانه خدا وارد مكّه مى گشتند، حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)تلاش داشتند تا با آنان ارتباط برقرار كنند و آیات الهى را بر آنان بخوانند.( ) گاه نیز خود در حال طواف و یا نزدیك كعبه مى نشستند و آیات الهى را با صداى دلنشین زمزمه مى كردند تا بر دل ها اثر كند.( ) این نحوه تبلیغ مى توانست این قدرت را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدهد كه علاوه بر دست رسى به گروه هاى عظیم ترى از افراد، كمتر مورد سوءظن و مزاحمت قرار گیرد.
پیامبر براى تبلیغ فقط از یك شیوه خاص سود نمى جستند. زمانى كه آیات مباركه (فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ)(حجر: 94) و (وَأَنذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)(شعراء: 214 و 215) بر ایشان نازل شد، براى اظهار مأموریت خود از منزل بیرون آمدند و كنار حجر ایستادند و ابتدا با صدا كردن تمام قبایل عرب، زمینه اى فراهم نمودند كه گویا مى خواهند پیام مهمى را به آنان بدهند. در آن زمان، كه گوش ها آماده شنیدن بود، با بیان گزاره هایى كه صدق دعوى ایشان را تأیید مى كردند، باز هم مقدّمه چینى كردند تا دل ها بیشتر آماده شنیدن شوند، سپس فرمان خداوند را بر آنان ابلاغ نمودند.( )
پیامبر در شرایط و زمان هاى گوناگون، حتى بعدها در دوران حكومت اسلامى، از سبك هاى گوناگون براى تبلیغ دین بهره مى جستند. توجه ویژه پیامبر به اقامه نماز جمعه و بیان خطبه هاى نماز جمعه شرایطى را فراهم مى آورد تا همه گروه هاى اجتماعى مورد تبشیر و انذار قرار گیرند به سوى خوبى ها رهنمون گردند. در كنار نمازجمعه، نماز عید فطر و عید قربان نیز جایگاه ویژه اى داشت و پیامبر در این روزها خطبه مى خواندند، امر به معروف و نهى از منكر مى كردند و نماز عید مى گزاردند، در عید قربان، قربانى مى نمودند.( )
ز. بهره گیرى از ابزارهاى مناسب براى رساندن پیام
پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) براى اینكه در جلسات عمومى، گروه بیشترى بتوانند از سخنانشان بهره ببرند با مشاهده سیره و شنیدن سخنانشان هدایت گردند، تمهیداتى مى اندیشیدند تا در زمان خطبه خواندن و تبلیغ و موعظه، همگان ایشان را ببینند. از این رو، دستور فرمودند تا منبر ساخته شود.( ) در گزارشى دیگر، داشتن مكان مخصوص براى بهره جستن مردم از ایشان نیز در مسجد در كنار ستون هاى خاص یاد شده است.( )
1. آرامش بخشى در سخن: شیوه پیامبر در هنگام گفتوگو با مخاطبانشان چنان بود كه آنان احساس آرامش و امنیت مى كردند. سخنانشان كوتاه، پرمعنا و با فاصله بود، بى آنكه در آنها فزونى یا كاستى باشد.( ) عایشه نقل مى كند:
گفتار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، گفتارى با فاصله و آشكار بود; هر كس آن را مى شنید مى فهمید.( )
2. استفاده از زبان مخاطب: در آگاهى رسانى هاى ایشان و دعوت سران قبایل و رؤساى كشورهاى دیگر به دین اسلام نیز پیامبر به این اصل مهم توجه داشتند; اهتمام ایشان بر این بود كه سفیرانى كه به مناطق گوناگون مى فرستند علاوه بر آشنایى بر آداب و رسوم آنان، زبان آنها را نیز بدانند; چراكه آشنایى با زبان و عادات و رسوم مردم هر منطقه، مى تواند زمینه را براى تعاملات اجتماعى فراهم تر نماید; چنان كه ابن سعد در ضمن روایتى نقل مى كند: اشخاصى كه به سفارت برگزیده مى شدند، چنان بودند كه به زبان قومى كه پیش ایشان فرستاده مى شدند، صحبت مى كردند.( )
3. به كارگیرى شعر: در نمونه هاى دیگر، پیامبر براى ترویج دین از شیوه هاى دیگرى نیز بهره مى گرفتند. مشى ایشان بر این بود كه براى ترویج دین، از تمام امكانات به روز استفاده كنند. در واقع، تمام امكاناتى كه در جامعه آن روز استفاده از آنها ممكن بود توسط پیامبر به بهترین وجه مورد استفاده واقع مى گردید. در گزارشى، ابن سعد نقل كرده است: تنى چند از قبیله «مُزینه» به محضر پیامبر آمدند كه از جمله ایشان خزاعى بن عبد نهم بود كه از سوى قوم خود، با پیامبر بیعت كرد. اما خزاعى پس از اینكه نزد قوم خود برگشت، ایشان را آنچنان كه پنداشته بود، نیافت. ناچار همان جا ماند و از او خبرى نشد. پیامبر(صلى الله علیه وآله)حسان بن ثابت را احضار كردند و فرمودند: بدون اینكه خزاعى را هجو كنى چیزى درباره اش بگو، حسان هم این اشعار را سرود.
«پیامى به خزاعى برسان و بگو: نكوهش وفاى پیمان مى شوید، تو بهترین فرد خاندان عثمان بن عمرو هستى و چون روشنى سنجیده شود از همه رخشنده ترى، تو با رسول خدا(صلى الله علیه وآله)بیعت كردى و این خیرى بر خیر بود و ستایشت افزونى یافت. به فرض كه از انجام هر كارى عاجز باشى، از دعوت عداء كه ناتوان نیستى.»
عداء خاندان بزرگى بودند كه خزاعى از جمله آنان بود. چون این شعر به خزاعى رسید، برخاست و به قوم خود گفت: مى بینید شاعر پیامبر از شما نام برده است. شما را به خدا سوگند مى دهم كوتاهى نكنید! گفتند: ما در مورد خواسته تو كوتاهى نمى كنیم و همگى مسلمان شدند و به محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند.( )
گزارش هاى بسیارى شیوه هاى كارآمد دیگرى از تبلیغ پیامبر را تأیید مى نمایند. در برخى موارد، صراحت پیامبر در امر به معروف كاملا مشهود است. این موارد نمونه هایى هستند كه لازم بود پیامبر براى جلوگیرى از مفسده، به صراحت، افراد را از آن نهى كنند. این گونه برخوردها غالباً در مبارزه با شرك و بت پرستى بودند. البته در مواردى دیگرهمچون زنده به گوركردن دختران،بى مهرى نسبت به فرزندانوارتباط بانامحرم نیزمواردى ذكرشده است:
4. نهى از منكر پیگیرانه و مؤدبانه: خوّات بن جبیر نقل مى كند: در منطقه «الظهران» توقف كردیم. من از خیمه ام بیرون آمدم، به زنانى برخوردم كه با یكدیگر سخن مى گفتند. من از گفتوگوى آنان خوشم آمد. به خیمه بازگشتم و جامه دانم را برداشتم و از میان آن، جامه اى بیرون آورده، پوشیدم و آمدم با زنان نشستم. در این هنگام، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از خیمه خود خارج شد و فرمود: اى اباعبداللّه! براى چه با زنان نشسته اى؟
چون رسول خدا را دیدم از ایشان ترسیدم. خود را باختم، گفتم: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شترى گریز پا دارم و به دنبال ریسمانى براى او هستم. پیامبر رفت و وضو ساخت و در حالى كه آب از محاسن ایشان بر سینه شان مى چكید، برگشت و فرمود: اى ابوعبداللّه! سرانجام گریختن شترت چه شد؟
آن گاه حركت كردیم. پیامبر در راه به من برخورد نمى كردند، مگر آنكه مى فرمودند: سلام بر تو اى ابوعبداللّه! سرانجام گریختن آن شتر چه شد؟
وقتى این ]اشارات حضرت[ را دیدم، به سوى مدینه شتاب كردم و از رفتن به مسجد و همنشینى با پیامبر اجتناب ورزیدم. پس از مدتى، در یك ساعت خلوت، وارد مسجد شدم و به نماز ایستادم كه ناگهان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از یكى از اتاق هاى خود خارج شدند و دو ركعت نماز كوتاه خواندند. من به امید آنكه ایشان برود و تنهایم بگذارند نماز را طولانى كردم كه پیامبر فرمودند: اى ابوعبداللّه! هر قدر كه مى خواهى نمازت را طولانى كن. تا نمازت را تمام كنى، من همچنان خواهم ایستاد. با خود گفتم: سوگند به خدا نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عذر خواهم خواست و ایشان را از این دل گیرى آسوده خاطر خواهم ساخت. از این رو، هنگامى كه حضرت فرمودند: سلام بر تو اى ابوعبداللّه! سرانجام گریختن آن شتر چه شد؟ گفتم: سوگند به آنكه تو را به حق به رسالت برانگیخت! آن شتر از زمانى كه اسلام آوردم نگریخته است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)سه بار فرمودند: خدایت رحمت كند و دیگر هرگز به آن ماجرا اشاره نكردند.( )
در این سبك برخورد، آنچه قابل تأمّل است اینكه پیامبر هرچند از گناه و ارتباط نامحرم جلوگیرى نمودند، ولى برخورد ایشان چنان مؤدبانه اما پیگیرانه بود كه سرانجام، خود خوّات تصمیم گرفت گذشته را جبران نماید. نكته دیگر اینكه پیامبر گرچه او را در حین ارتكاب گناه دیدند و او را نهى نمودند، اما هرگز بى ادبانه با او برخورد نكردند، بلكه با صدا كردن كنیه او، احترام و شخصیت وى را حفظ نمودند.
5. درك شرایط: پیامبر با وجود شدت علاقه اى كه به گسترش اسلام داشتند، هیچ گاه حاضر نشدند از موضع ضعف با مشركان روبه رو گردند. شجاعت و اخلاص ایشان در تمام دعوت هاى گوناگون ایشان مشهود بود، چه براى اشاعه دین و چه راهبرى جامعه; اما نكته اى كه قابل تأمّل است اینكه پیامبر تمایلات، آرزوها، قضاوت ها و افكار گروه هاى مختلفى را كه با آنها رودرو بودند، به خوبى مى شناختند و با تكیه بر اصول اسلامى، با هر گروه به مقتضاى حالش عمل مى كردند. از این رو، در شیوه هاى آن حضرت، حتى مى بینیم كه هرگاه همین گروه ها سر تسلیم در برابر ذات اقدس اله فرود مى آوردند، پیامبر رحمت با رویى گشاده آنان را پذیرا مى گشتند و حتى اسیران آنان را آزاد نموده، به آنان هدیه مى دادند;( ) چنان كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از فرو نشاندن فتنه «بنى تمیم» اسیران و كودكان را به نماینده شان برگرداندند و دستور دادند: همچنان كه به نمایندگان دیگر جایزه مى دهند، به آنان هم جایزه دهند.( )
الگوپذیرى از سیره نبوى
زندگى مشتمل بر قواعدى است كه جوانان دوست دارند آنها را بیاموزند. آنان شیوه را در تأسّى به رفتار و منش افراد مورد قبول خویش مى دانند تا براین مبنا، بتوانند به شخصیت یك مرد یا زن كامل دست یابند.
انسان ها، بخصوص جوانان، تحت تأثیر حسّ كمال جویى كه در فطرت و سرشت ایشان نفوذ و رسوخ دارد، به پیروى از انسان هایى راضى مى شوند كه درجات بیشترى از كمال را پشت سر نهاده و وجود خویش را به فضایل و صفات پسندیده آراسته اند. انسان ها به ویژه جوانان، كمالگرا و تعالى خواه هستند. از این رو، به وسایلى كه در تحقق بخشیدن به این خواسته به آنان كمك نمایند تمسّك مى جویند.
بنابراین، لازم است مبلّغان ضمن تأسّى به الگوهاى صحیح و پیروى از اخلاق و منش معصومان(علیهم السلام)، به ویژه رسول گرامى خدا(صلى الله علیه وآله)، سعى كنند سبك ها و سیره آنان را در سطح جامعه نهادینه سازند; زیرا اگر نمونه هاى عالى انسانیت را به جوانان بنمایانیم آنان به سمت آنها مى روند، خودشان را شبیه آنها مى سازند، همپاى آنها مى گردند، همفكر آنان مى شوند و یكسره خود را در مقابل صفات عالى آنان قرار مى دهند.( )
روان شناسان معتقدند: مؤثرترین روش هاى تربیتى، «روش الگویى و القاى پیام به صورت غیرمستقیم» است. در این روش، مخاطبان خود فرصت مى یابند با انگیزه و تمایل قلبى، به موضوع موردنظر توجه كنند و بدون كمترین فشار ذهنى و روانى، پذیراى پیام شوند.( )
به دلیل آنكه پایدارترین و در عین حال، خوشایندترین یادگیرى ها یادگیرى غیرمستقیم یا مشاهده اى است، در این نوع یادگیرى، یادگیرنده مطابق رغبت و انگیزه خود، آگاهانه و بدون هیچ گونه فشار روانى همه حواس خود را متوجه رفتار موردنظر مى كند و با نوعى احساس خوشایند و عارى از دشوارى، بر دانسته ها و تجارب شناختى خویش مى افزاید. بنابراین، اگر مبلّغان بتوانند بسیارى از رفتارهاى مطلوب و احساسات خوشایند را به طور غیرمستقیم و یا از طریق بهرهورى از وجود الگوهاى رفتارى در كودكان و نوجوانان به وجود آورند فوق العاده موفق خواهند بود. در یادگیرى غیرمستقیم و الگویى، به دلیل آنكه یادگیرنده آگاهانه و داوطلبانه با رفتار خاصى در موضوع دقت مى كند، از نگرش مثبت و قوى و غنى برخوردار است و كمتر دچار فشار ذهنى و خستگى شده، از دامنه توجه وسیع ترى بهره مى برد، در حالى كه در آموزش هاى مستقیم، همیشه چنین نیست و ممكن است یادگیرنده نسبت به موضوع یادگیرى رغبت و انگیزه اى از خود نشان ندهد و زودتر خسته شود.( )
از این رو، لازم است مبلّغان به تأسّى از سیره رسول گرامى خدا(صلى الله علیه وآله) از پیشرفته ترین و كارامدترین روش ها و ابزارها براى تبلیغ دین و هنجارهاى پذیرفته شده دینى و ملّى استفاده نمایند و از روش هاى كلامى و غیركلامى و الگویى سود جویند. باید بدانیم گرچه شرایط و مقتضیات زمان تغییر نموده است، اما اصول اصلى و كلى اخلاقى و نحوه برخورد و سلوكى كه پیامبر به طور كلى در جامعه براى تبلیغ به كار مى بردند، همچنان تازگى و پویایى دارد. گرچه ممكن است مصادیق تفاوت داشته باشند، اما مبلّغ ورزیده مى تواند با استفاده از تجربیات آن الگوى عالى بشریت و با كمك از رأى و اجتهاد خود، در شرایط، زمان ها و مكان هاى گوناگون بهترین شیوه ها را اخذ نموده، تبلیغى كارامد داشته باشد:
جهل زدایى از مخاطب و بیان حقایق و معارف تفصیلى، موعظه و نصیحت، مباحثه، ایجاد رغبت و شور و هیجان، زمینه سازى براى خودیابى، خودسازى و محاسبه نفس، تكریم شخصیت و دل جویى از افراد و گاه هدیه دادن و ارائه بینش و آگاهى به افراد و آن گاه تقویت عزم و اراده آنان در جهت یابى به سوى مذهب و تعالیم آن نقش اساسى دارد.
این آگاهى رسانى ها مى توانند با استفاده از فناورى هاى روز، به ویژه رسانه هایى همچون تلویزیون، رادیو و اینترنت صورت گیرد. اما آنچه لازم است توجه داشته باشیم استفاده با برنامه و هدفمند از این ابزارهاست; چنان كه بى توجهى به این مسائل ممكن است بازخوردهایى منفى در سطح جامعه به وجود آورد كه تأثیرات آن در درازمدت نامطلوب وگاه غیرقابل كنترل است.
یك برنامه تلویزیونى زمانى بینندگان را به خود جذب مى كند كه از تصویر و رنگ در كنار دیگر فرایندها به نحو احسن استفاده كند. علاوه بر این، چنین برنامه هایى باید مهیج و متنوّع باشند. برنامه هاى یكنواخت و یا سخنرانى هاى پشت سرهم نمى توانند باعث جذب مخاطب گردند. رادیو نیز از دیگر رسانه هایى است كه مى تواند در تبلیغ مؤثر باشد. استفاده این رسانه نیز در صورتى راهگشاست كه از برنامه هاى متنوّع به نحو احسن استفاده شود. با توجه به اینكه این دو رسانه در عصر كنونى در زندگى انسان ها نفوذ زیادى یافته اند، برنامه ریزى هاى دقیق براى استفاده از هریك از اینها در جاى خود، مى تواند تبلیغ را آسان تر و كارسازتر نماید. باید به یاد داشته باشیم كه پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) در عصر خویش، از شعر و نامه براى ارسام پیام به دوردست ترین نقاط و حتى منازل افراد سود مى جستند. بنابراین، استفاده از ابزارهایى كه بتوانند پیام را به خانه هاى افراد و نقاط گوناگون ببرند، همچون تلویزیون، رادیو و اینترنت مى تواند بسیار تأثیرگذار باشد.
در عین حال، باید بدانیم گرچه در عصر ارتباطات به سر مى بریم، ولى هنوز منبر همچنان كارایى خود را حفظ نموده و در مناسبت هاى خاص، همچون ماه رمضان، و ایام محرّم و صفر یكى از ارزشمندترین ابزارهاست و مخاطب نیز بر حسب تجربه مى داند كه پاى منبر باید انتظار محدوده اى مشخص از پیام داشته باشد و به دلیل اینكه به اختیار خود پاى منبر آمده است، احتمال وقوع انواع عوامل مخلّى كه ارتباط را بر هم مى زنند فوق العاده كم است. از این رو، لازم است مبلّغان ضمن بهره گیرى كامل از این ابزار، بدانند كه بدینوسیله، مى توانند بهترین ارتباط هاى كلامى و غیركلامى را با مخاطبانشان برقرار سازند و البته این نیز در صورتى امكان پذیر است كه به راز و رمز ارتباطات آگاه باشند; همان كه ـ در واقع ـ در جاى جاى زندگى رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) به وضوح لمس مى شود.
جمع بندى و پیشنهاد
1. به دلیل آنكه، همه جاذبه ها و دافعه ها در دو حوزه «عقل» و «عشق» رخ مى دهند، لازم است مبلّغان تلاش كنند در شناساندن دین، هم با دل ها و قلوب مخاطبان ارتباط برقرار كنند و هم با ذهن آنان سخن بگویند. ما در معرفى دین نباید از این نكته غفلت كنیم كه عاطفه و هیجان، بخصوص در نسل جوان، دو امر مهم و سرنوشت ساز تلقّى مى شوند. بنابراین، براى گسترش مفاهیم دینى، باید علاوه بر آگاهى و احاطه علمى، با تخلّق به اخلاق نیك، زمینه هاى لازم براى انجام این امر را فراهم آوریم.
2. لازم است مبلّغان به تأسّى از سیره رسول گرامى خدا(صلى الله علیه وآله)در استفاده از پیشرفته ترین و كارامدترین روش ها و ابزارها براى تبلیغ دین و هنجارهاى پذیرفته شده دینى تلاش نمایند. آشنایى مبلّغان با اینترنت و «چت رم» و آشنایى با آثار مثبت و منفى آنها مى تواند زمینه هایى براى استفاده بهینه از این ابزار فراهم نماید. نیز فراهم آوردن امكانات و ساخت فیلم ها و بازى هاى رایانه اى متناسب با فرهنگ دینى و ملّى و استفاده از آنها در فعالیت هاى دینى ـ تبلیغى پیشنهاد مى گردد.
3. تألیف كتاب هاى علمى با نثر روان و موافق با سلایق و نیازهاى جوانان در زمینه هاى گوناگون، ذكر شرح حال بزرگان دین، بخصوص نبّى گرامى(صلى الله علیه وآله) براى الگوپذیرى در زمینه هاى گوناگون بسیار مفید است.
4. استفاده بجا و مناسب از رسانه هاى گروهى مثل صدا و سیما و مطبوعات با توجه به جذّابیت و گستره نفوذشان با نمایش و معرفى نكات و آموزه هاى نبّى مكرم و الگوهاى ارزنده و متعالى بسیار راهگشاست.
----------------------
منبع: ماهنامه معرفت ، سال شانزدهم، شماره 6 (پیاپی 117)
افزودن دیدگاه جدید