نبین از خاک بالشتی، به شب ها زیر سر دارد / و یا در پاش نعلینی پر از وصله، اگر دارد / نبین با چاه خلوت کرده و مأنوس او گشته / و همچون وسعت دریاش ، خونی در جگر دارد
تاریخی
این کیست که بالاتر از او دستِ کسی نیست / این کیست که جز دامنِ او دسترسی نیست / این کیست که در سِیطَرهاش بود و نبود است / عالم سَرِ این سفره به غیر از قفسی نیست
کار من نیست که بنشینم املات کنم / شان تو نیست که در دفترم انشات کنم / عین توحید همین است که قبل از توبه / باید اول برسم با تو مناجات کنم
دردمندیم و دوای ما نگاه دلبر است / حال عشاق از دعایش از همیشه بهتر است / ما نمک پروده ی این خانه بودیم از قدیم / هفت پشت ما خدا را شکر اینجا نوکر است
تشنهکامی که لبِ او رَبَّنا برداشته / آب را از چشمهسار مرتضی برداشته / از وضوی او حیات جاودانه می چکد / خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته
حسان بن ثابت بعد از خطبه خواندن پیامبر(ص) در روز غدیر و معرفی نمودن علی(ع) به عنوان رهبر مسلمانان، از پیامبر(ص) اجازه خواست به مناسبت غدیر اشعاری بسراید.
طرز نگاه تو به نظر جور دیگریست / خورشید از عنایت این ذره پروریست / تکلیف ما اگر بپذیرید نوکریست / این چادری که خیمه زدی ارث مادریست
شب عرفه جبرئیل مناجاتی را به حضرت آدم آموزش داد. مناجاتی که نقش بسزایی در قبول توبه او داشت. در روز عید قربان هم توبه حضرت آدم به برکت کلماتی خاص مورد پذیرش الهی قرار گرفت؛ آن دعا و آن کلمات چه بود؟