رفتن به محتوای اصلی
یادداشت تبلیغی؛

عوامل و زمینه‌های لذت معنوی از نگاه قرآن

تاریخ انتشار:
حقیقت لذت، ادراک هر چیزی است که با طبیعت و روحِ انسان ملائم و سازگار باشد و موجب شادی و انبساط ‎شود. در برابر لذت، رنج قرار دارد و آن، ادراک امور ناگوار و ناسازگار با طبیعت و روح است.
معنویت از نگاه قرآن

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰، عوامل و زمینه‌های لذت معنوی از نگاه قرآن.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

مقدمه

لذت و شادی، از نیازهای اساسی روح و روانِ انسان و از ملزومات سلامت جسم و پیش‌نیاز زندگی­‌ای است که همه انسان‌ها آن را آرزو می‌کنند. در قرآن و احادیث معصومین:، توجه ویژه‌ای به لذت و شادی شده است. حقیقت لذت، ادراک هر چیزی است که با طبیعت و روحِ انسان ملائم و سازگار باشد و موجب شادی و انبساط ‎شود. در برابر لذت، رنج قرار دارد و آن، ادراک امور ناگوار و ناسازگار با طبیعت و روح است.

لذت به دو گونه مادی و معنوی تقسیم می‌شود. انسان همان‌گونه که از رسیدن به اهداف مادی مانند خوردن، آشامیدن، روابط عاطفی و جنسی خود لذت می‌برد، رسیدن به اهداف معنوی نیز برای او لذت‌بخش خواهد بود. در روانشناسی برای لذت‌های مادی، ویژگی‌هایی بیان شده است. منشأ بسیاری از لذت‌های مادی، اعضای بدن و حواس پنجگانه و ارتباط آن با عامل خارجی است. لذتِ خوردن وابسته به سه عنصر، زبان، حس­ چشایی و گوارایی خوردنی‌ها و آشامیدنی‌هاست، اما در لذت معنوی نمی‌توان عضوی از اعضای بدن و تلاقی آن با عامل خارجی را منشأِ چنین لذتی دانست.[1]

در تقسیمی دیگر لذت به چهارگونه حسی، خیالی، عقل و معنوی تقسیم می‌شود. منشأ لذت‌های حسی، حواس پنجگانه است؛ مانند لذت خوردن و آشامیدن که منشأ آن، حس چشایی است. لذت‌هایی خیالی هستند که با تجسم خیال و تداعی خاطرات خوش و زیبا و یا رخدادهای شیرینی که در خلسه و خواب تمثل پیدا می‌کند. لذتِ فهم نظریه‌های پیچیده فلسفی و علمی، کشف حقایق و رمز و رازهای ناگشوده جهان آفرینش، فرمول‌های ریاضی و فیزیک، نمونه‌هایی از لذتِ عقلی است. لذتِ معنوی را باید در اموری چون حس آزادی، موفقیت، ستوده شدن و مانند اینها جست‌وجو کرد. از منظر قرآن بندگی و ستایشگری، نجوا با آفریننده جهان، خشنودیِ بنده از خدا و خشنودی خدا از بنده انجام وظیفه، انس و هم‌جواری با خدا، شورانگیزترین لذت‌های معنوی[2] و عامل سعادت و رستگاری جاودان به‌شمار می‌آیند.

لذت در قرآن و روایت

در آیه‌های قرآن و روایت‌های پرشماری از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم:، ضرورت و اهمیت لذت و شادمانی در زندگی بیان شده است؛ برای نمونه در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از تقسیم شبانه‌روز به سه بخش، تفریح و شادمانی را مهم‌ترین بخش زندگی مؤمنانه می‌داند. امام رضا(علیه السلام) در روایتی از مؤمنان می‌خواهد تا ساعت‌های خود را به 4 بخش تقسیم کنند: «مناجات با خدا»، «تلاش برای تأمین معیشت و نیازهای زندگی»، «همنشینی و گفت‌وگو با دوستان و افراد مورد اعتماد، به منظور برطرف کردن عیب‌های اخلاقی و کاستی‌های زندگی» و «لذت‌های مشروع».[3]

هم‌نشینی با دوستان، از لحظه‌های شورانگیز و لذت‌بخش زندگی است؛ چنان‌که مناجات با خداوند نیز یکی از ناب‌ترین لذت‌هاست که اولیای الهی آن را درک می‌کنند. در ادامه این روایت امام رضا(علیه السلام)، تفریح و نشاط را مهم‌ترین بخشِ سبک زندگی اسلامی و از پیش‌نیازهای بخش‌های سه‌گانه زندگی دانسته‌ است. آن حضرت تفریح و لذت را به‎ مثابه تجدید قوا و بازیابی نیرو، برای شادابی و توفیق در عبادت، همنشینی با دوستان و دیگر فعالیت زندگی می‌داند.

امام رضا(علیه السلام) در حدیثی می‌فرماید: «از لذت‌های دنیا، سهمی برای کامیابی خود برگزینید و آرزوها و تمایلات خود را از راه‌های مشروع برآورید؛ لذت‌ها، باعث فزونی میزان موفقیت در زندگی می‌شود». محرومیت از لذت‌های مشروع و خردپذیر، به بیماری و نابسامانی روحی و جسمی مزمن و درمان‌ناپذیر می‌انجامد. آن حضرت ضمن توجه کامل به نیازمندی انسان به تفریح و لذت و تصریح و تأکید بر لزومِ تأمین این نیاز اساسی، هشدار می‌دهد که «در لذت‌جویی اسراف نکنید و مراقب باشید، مردانگی و شرافت‌تان آسیب نبیند».

در مکتب‌های بشری که آزادی به معنای مطلق آن ترویج می‌شود؛ لذت‌‌جویی، مطلق پذیرفته شده است. این مکتب‌ها هر گونه محدودیتی را در مسیر لذت، نادرست می‌انگارند. بر اساس مبانی و اصول این مکتب‌ها، هر گونه قید و محدودیتی در مسیر لذت‌‌جویی مغایر با حقوق انسان و در تصاد با آزادی انسان است. در حالی‎ که در نظام‌های دینی به‌ویژه نظام‌های قرآن‌بنیان، محدودیت‌هایی در تشریع و تدوین قوانین وجود دارد؛ زیرا پیروان مکتب‌های آسمانی، بر اساس مبانی و اصول اعتقادی خود پیروی و پایبندی از دستورات الهی را بر خود واجب می‌دانند. افزون برآن، برای بسیاری از محدودیت‌های شرعی، در منابع دینی و داده‌های علوم تجربی دلایلی بیان شده است که از این دلایل به فلسفه احکام تعبیر می‌شود. از گذشته‌های دور تا کنون، تألیفاتی با نام علل ‎الشرایع[4] در دستور کار اندیشمندان سترگ مسلمان قرار دارد؛ چنان‌که برای علت حرمت و نجسات اموری همچون قمار، مشروبات الکلی، گوشت شماری از حیوانات مانند سگ، خوک و... از منظر بهداشت جسمی و روانی دلایل و توجیهاتی ارائه شده است. امام ‌رضا(علیه السلام) در تبیین علت و حکمت ممنوعیت شراب می‌فرماید: «خداوند شراب را از آن ‌رو حرام کرده است که موجب تباهی خِرد می‌شود». یافته‌های دانش پزشکی نیز تأیید می‌کند که شراب برای سلول‌های مغزی زیانبار است. در قرآن نیز در آیه 90 سوره مائده، دلایل متعددی برای تحریم شراب و قمار بازگو شده است.

لذت معنوی در قرآن

از منظر قرآن لذت‌ها به جسمی، روحی، مادی، معنوی، دنیایی و اخروی تقسیم می‌شوند. برخی لذت‌های بازگو شده در قرآن، در زبان فارسی با اوصافی چون شدیدترین، بهترین، مطلوب‌ترین، گسترده و پایدار توصیف شده‌اند. این اوصاف در قرآن با واژگانی همچون خیر، احسن، خالدین، باق و ابقیٰ بیان شده است. از این‌گونه لذت‌ها می‌توان به لذت برتر تعبیر کرد. در آیات متعدد قرآنی، به لذت برتر و ویژگی‌های آن اشاره شده است؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: «لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ؛[5] کسانى که از پروردگارشان پروا کردند، براى آنان بهشت‌هایى با نهرهای جارى است، در آنجا جاودانه‌اند. [این به عنوان آغاز] پذیرایى از سوى خداست و آنچه نزد خداست، براى نیکوکاران بهتر است».   

عوامل و زمینه‌های رسیدن به لذت معنوی

در قرآن و روایت معصومین:، عوامل فراوانی برای برخوردار شدن از لذت معنوی بیان شده است که در اینجا به مواردی اشاره می‌شود:

1. رسیدن به مقام رشد

همان‌گونه که بیان شد، لذت به دو گونه معنوی و مادی تقسیم می‌شود. بسیاری از لذت‌ها به‌ویژه لذت‌های مادی از طبیعت و فطرت انسان سر چشمه می‌گیرد. لذت خوردن و آشامیدن، لذت ارتباط عاطفی با دوستان و رابطه جنسی،[6] از لذت‌های مشترک انسان و حیوانات و جزء ساختار وجودی انسان است. بسیاری از این لذت‌ها، متضمن حیات و بقای انسان‌ هستند؛ چنان‌که گریز از رنج و دردی مادی و بیمناکی از آن نیز واکنش طبیعی و غریزی انسان و از ابزارهای تداوم حیات انسان به‌شمار می‌آیند، اما لذت معنوی نیازمند نوعی تربیت و تحول آگاهانه است که در اصطلاح قرآنی از آن به بندگی و عبودیت تعبیر می‌شود.

   قرآن رسیدن به مقام رشد را مقصد نهایی نزول قرآن و تربیت و هدایت قرآنی می‌‌‌داند؛ هدفی که در اولین آیات سوره جن و از زبان جنیان بازگو شده است:

قُلْ أُوحِىَ إِلىَ‏ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجْنّ‏ فَقَالُواْ إِنَّا سمَعْنَا قُرْءَانًا عجَبًا يهَدِى إِلىَ الرُّشْدِ فَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَداً؛ اى پیامبر! بگو به من وحى شده است که گروهى از جنیّان به قرآن گوش فرا دادند و آنگاه به سوى قوم خود بازگشته و به آنان گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‏ را شنیده‌ایم که به ‎سوی رشد راهنمایی می‌کتد؛ پس به آن ایمان آورده‏ایم و هرگز کسى را شریک پروردگارمان نخواهیم گرفت.[7]

در دو آیه سوره جن، تنها به هدف نهایی نزول قرآن اشاره شده است؛ اما در آیه 7 سوره حجرات، به تبیین مفهوم قرآنی رشد و آثار آن می‌پردازد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ خداوند ایمان را براى شما دوست‌داشتنى قرار داد و آن را در دل‌هاى شما بیاراست و کفر و فسق و گناه را در نظرتان ناخوشایند ساخت؛ آنان که از این پنج ویژگی برخوردارند، رشد یافتگانند».

   بر اساس این آیه، رشد یافتگی به ‎معنای تحول و دگرگونیِ گرایش انسان است و نشانه این رشد، درک لذت و نفرت معنوی می‌باشد. بر اساس اصل تجسم اعمال، باطن گناهان متعفن و آلوده است و رشد یافتگان، کسانی هستند که می‌توانند باطن گناه را درک کنند؛ چنان‌که باطن و حقیقت نیکی‌ها، زیبا و دوست‌داشتنی است، اما باریابی چنین درکی، نیازمندِ نوعی تحول ذائقه و دگرگونی طبعِ انسانی است که با ایجاد زمینه‌ها و بر طرف کردن موانع، شناخت‌ها و باورهای عمیق توحیدی، تمرین و پیمودن مراحل و منازل سلوک اخلاقی و عرفانی، به‌تدریج و در طول زمان و فضل الهی دست یافتنی خواهد بود. در اصطلاح قرآنی، از سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی، به عبودیت و بندگی تعبیر شده است. پس از پیمودن راه بندگی، به مقام درک لذت و نفرت معنوی دست یابد.

نکته حائز اهمیت در آیه، آن است که باریابی به مقام رشد یافتگی، فضل الهی است؛ نه حاصل تلاش انسان. از این‎رو در ابتدای آیه آمده است: «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ»؛ یعنی این فضل خداوند است که ایمان را محبوب دل‌های مؤمنان قرار می‌دهد. 

2. دوستی و خشنودی متقابل خدا و بنده

در میان لذت‌هایی که فرد قادر به تجربه آن است، لذتِ دوست‎ داشتن، محبوب‎ بودن و رضایتمندی از زندگی و خشنودیِ دیگران از فرد، را باید از شدیدترین و شورانگیزترین گونه‌های لذت‌ها دانست. در شماری از آموزه‎‌های قرآن‌دوستی و خشنودی متقابل میان خدا و انسان مدار توجه قرار گرفته است. بر این اساس در منابع اخلاق عرفانی از دو مقام «رضا» و «محبت»، سخن به‏ میان آمده است.[8] در قرآن، دوستی و خشنودی متقابل خدا و انسان، بالاترین لذت معنوی و فوز عظیم معرفی شده است و آن لذت، زمانی است که خدا از بنده خود خشنود باشد و او را دوست بدارد و بنده نیز از خدای خویش خشنود باشد و او را دوست بدارد. در آیه 54 سوره مائده به محبت متقابل خدا و برخی بندگان اشاره شده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمى‌رساند. خداوند جمعیتی را مى‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد مى‌کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‌دهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.

در چهار آیه[9] قرآن، خشنودی متقابل خدا و بنده با عبارت «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ؛ خداوند از آنها خشنود است و آنها نیز از خدا خشنودند»، مطرح شده است. در دو آیه[10] نیز از این خشنودی متقابل بنده و خدا به کامروایی عظیم تعبیر شده است: «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ و این است پیروزى بزرگ!».

   در آیه 15 سوره آل‌عمران آمده است: «پاداش پارسایان نزد پروردگارشان، باغ‌هایى است که در زیر درختان آن، نهرهایی روان است و در آن جاودانه باشند». در ادامه آیه می‌فرماید: «وَ أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ و برای آنان همسرانی است و خدا از آنان خشنود و آنان نیز از خدا خشنوداند». در این فراز آیه، خشنودی خداوند را بزرگ‌ترین پاداش و عظیم می‎نامد. در نگاه علامه طباطبایی; رضوان ‎الهی، حقیقت رستگاری است و بهشت بدون رضایت خدا، عذابی دردناک خواهد بود. علامه در تفسیر المیزان به بررسی واژه «رضوان» پرداخته و علت نکره بودن این واژه را تعظیم و غیر قابل فهم و درک بودن حقیقت رضوان می‌داند. علامه، بندگی عاشقانه را هدف اصلی آفرینش انسان می‌داند؛ نه بندگی که به طمع بهشت و بیمناکی از آتش باشد..[11]

    برای آنکه مورد توجه شخصی قرار بگیریم، باید رضایت او را جلب کنیم و برای جلب رضایت او باید کارهایی را که او دوست دارد، انجام دهیم و از کارهایی که باعث ناخشنودی او می‌شود، پرهیز کنیم. این نکته در آیه 31 سوره آل‌عمران بیان شده است: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ بگو: «اگر خدا را دوست مى‌دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است». خداوند در آیه به فرستاده خود دستور می‌دهد که به مردم بگوید برای برخورداری از لذتِ محبت خدا، باید از از دستورات الهی  پیروی کنند.[12]

امام جواد(علیه السلام)، سه راه را برای رسیدن به رضایت و خشنودی خداوند بیان فرموده است: «ثَلَاثٌ‏ یَبْلُغْنَ‏ بِالْعَبْدِ رِضْوَانَ اللَّهِ کَثْرَةُ الِاسْتِغْفَارِ وَ خَفْضُ الْجَانِبِ وَ کَثْرَةُ الصَّدَقَة؛[13] سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده می‌رساند: زیاد استغفار کردن، فروتنی و زیاد صدقه دادن».

۳. نماز همراه با اشتیاق و عشق

در سلوک عبادی، اشتیاق به عبادت، آغاز راه و تلاش برای رسیدن به چیزی است که از آن محروم هستیم و عشق، مرحله‌ای است که محبوب را یافته‌ایم و می‌کوشیم تا از محبوب خود پاسداری کنیم.[14] مشتاق، تشنه‌ای در جست‌وجوی یافتنِ چشمه است و عاشق، مشتاقی است که به چشمه رسیده و برای حفظ آن می‌کوشد و بیمناک و نگرانِ از دست دادن محبوب خود است. شوق، پیش از وصول به محبوب و عشق پس از وصال است.[15] در روایاتی از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)، آن‎ حضرت نماز را وسیله قرب و نزدیکی به خدا معرفی می‌کند: «إنَّ الصَّلاةَ قُربانُ المُؤمِنِ».[16] برای اولیای الهی، قرب و همجواری با خدا، بالاترین لذتِ معنویی است. بدون تردید نمازی می‌تواند عامل نزدیک شدن به خداوند باشد که با شوق و عشق (حضور قلب) همراه است. نمازی که بر اساس انجام وظیفه و یا ترس از آتش انجام شود، فاقد لذتی است که در انس و قرب به خدا دریافت می‌شود؛ هر چند انجام وظیفه و احساس رهایی از عذاب و مجازات نیز خود به نوعی لذت‌بخش خواهد بود.

قرآن درباره منافقانی که از ایمان و شوق تهی هستند، می‌فرماید: «إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ كُسَالَى؛[17] (منافقان) چون به نماز برخیزند، با اکراه و سستی برخیزند». نماز با حضور قلب، یعنی درک حضور خدا و زیارت (دیدار) خداست. پیشوایان معصوم: که عظمت، شکوه و زیبایی جمال حق را دریافته‌اند، برای فرا رسیدن وقت نماز بی‌قراری و لحظه‌شماری می‎‌‌کردند تا با محبوب خود دیدار کنند. امیرمؤمنان(علیه السلام) فرموده است: «وَ مَعْنَى قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ فِي الْإِقَامَةِ أَيْ حَانَ‏ وَقْتُ‏ الزِّيَارَة؛[18] "قد قامت الصلاهْ" یعنی زمان زیارت فرا رسید». نماز، زیارتنامه مؤمن است که در آن، معبود خود را می‌ستاید. چنین نمازی باعث عروج خواهد شد: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ‏ المُؤْمِن‏».[19] آیت‌الله جوادی درباره آثار نماز می‌فرماید:

نقش نماز در زندگی مؤمن آن است که او را از فرو افتادن در تباهی بازدارد: «إنَّ الصَّلاةْ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ؛[20] نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه باز مى‌دارد». اگر نماز آدمی را از گناه باز نداشت و یا او را تطهیر نکرد، بهر‎ه‌‌ای از نماز نداشته‌ایم و هنوز به مرحله «تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ» نرسیده‌ایم. این نماز نمی‌تواند معراج باشد.

مؤمن حقیقی، همه عبادت‌ها را دوست دارد و آن را با اشتیاق و عاشقانه انجام می‌دهد.[21] در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است:

اَفضَلُ النّاسِ مَن عَشَقَ العِبادَهَ فَعانَقَها و اَحَبَها بِقَلبهِ وَ باشَرَها بِجَسَدهِ وَ تَفَرَّغَ لَها فَهُوَ لايُبالى عَلى مَا اَصبَح مِنَ الدُّنيا عَلى عُسرٍ اَم علىَ يُسرٍ؛[22] بهترین مردم، کسانی هستند که عاشق عبادت‌اند و آن را مانند معشوق در آغوش می‌گیرند و عبارت را با شادمانی انجام می‌دهند، و خود را از هر گونه دل‌مشغولی جز نماز، فارغ می‌کنند و برای آنان تفاوتی نمی‌کند در زندگی دنیا، در سختی و یا در آرامش باشند.

نگارنده: حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر حسینی رامندی

فهرست منابع

کتب

آملی، سید حیدر؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم؛ تحقیق سید محسن موسوی تبریزی؛ چاپ سوم، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1422ق
حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسة آل البیت:، 1419 ق.
جوادی آملی، عبدالله؛ اسرار عبادات؛ چاپ نهم، قم: الزهرا3، 1381ش.
جعفری، محمدتقی؛ آفرینش و انسان؛ تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه محمدتقی جعفری، 1388ش.
رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی‌سعد؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار؛ تحقیق علی‌اصغر حکمت‏؛ چاپ پنجم، تهران: امیر کبیر، 1371ش.
شرتونی، سعید؛ اقرب الموارد؛ قم: مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، 1403ق. 
صدوق، محمد بن علی؛ التوحید؛ چاپ هفتم، تهران: تلویون، 1393ش.
علل الشرایع؛ قم: مکتبة الداوری، [بی‌تا].
طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ چاپ پنجم، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1378ش.
عطار، محمد بن ابراهیم؛ ‏تذکرة الأولیاء؛ چاپ اول، دمشق: دار المکتبى‏، [بی‌تا].
عطاردی، عزیزالله؛ مسند الامام الجواد ابی‌جعفر محمد بن علی(علیه السلام)؛ تهران: عطارد، 1391ش.
قمی نیشابوری، نظام‌الدین حسن بن محمد؛ غرائب القرآن و رغائب الفرقان؛ محقق شیخ زکریات عمیرات؛ چاپ اول، بیروت: دار الکتب العلمیه، 1416ق.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تصحیح: علی‌اکبر غفاری؛ چاپ پنجم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، [بی‌تا].
متقی هندی، علی‎ بن حسام‌الدین؛ كنز العمّال؛ بیروت: الرساله، 1409ق.
مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ قم: انتشارات صدرا، 1375ش.
منسوب به امام رضا(علیه السلام)؛ الفقه المنسوب الی الامام الرضا(علیه السلام)؛ چاپ اول، مشهد: مؤسسه آل البیت:، 1406ق.
نخجوانی، نعمت‌الله بن محمود؛ الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه‌؛ چاپ اول، مصر: دار رکابی للنشر، 1999م.
سایت‌ها

سایت علامه محمدتقی مصباح یزدی؛ «عوامل و موانع محبت خدا»؛ جلسه یازدهم؛ 23/11/92

[1]. ر.ک: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج 22، ص 832.

[2]. ر.ک: محمدتقی جعفری؛ آفرینش و انسان؛ ص 181 – 160.

[3]. منسوب به امام رضا(علیه السلام) الفقه المنسوب ؛ فقه الرضا7؛ ص 327.

[4]. محمد بن علی صدوق؛ علل الشرایع.

[5]. آل‌عمران: 198.

[6]. لذت‌های هنری و زیبایی‌شناختی لذت و پرستشگری، نمونه‌هایی از لذت‌های ویژه انسان است.

[7]. جن: 1 و 2.

[8]. ر.ک: اوصاف الاشراف نوشته خواجه طوسی و مراحل اخلاق نوشته علامه جوادی آملی.

[9]. مائده: 119؛ توبه: 100؛ مجادله: 22؛ بینه: 8.

[10]. مائده: 119؛ توبه: 100.

[11]. سید محمدحسین طباطبایی؛ الميزان فی تفسير القرآن؛ ج ‏9، ص 339.

[12]. سایت علامه محمدتقی مصباح یزدی؛ عوامل و موانع محبت خدا؛ جلسه یازدهم؛ 23/11/92.

https://mesbahyazdi.ir/node/5021

[13]. عزیزالله عطاردی؛ مسند الامام الجواد؛ ص 247.

[14]. ر.ک: عبدالله جوادی آملی؛ اسرار عبادات؛ ج 1، ص 83.

[15]. سعید شرتونی؛ اقرب الموارد؛ ذیل واژه عشق و شوق.

[16]. علی بن حسام متقی هندی؛ كنز العمّال؛ ح ۱۸۹۰۷ .

[17]. نساء: 142.

[18]. محمد بن علی صدوق؛ التوحيد؛ ص241.

[19]. این حدیث است در برخی منابع تفسیری به پیامبر گرامی اسلام منسوب شده است: ر.ک: احمد بن ابی‌سعد رشیدالدین میبدی؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار؛ ج ‏2، ص 676؛ محمد بن ابراهیم عطار؛ ‏تذکرة الأولیاء، ص 222؛ سید حیدر آملی؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم؛ ج ‏6، ص 250؛ نظام‌الدین حسین بن محمد قمی نیشابوری؛ غرائب القرآن و رغائب الفرقان؛ ج 1، ص 114. نعمت‌الله بن محمود نخجوانی؛ الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه؛ ص 19،.

[20]. عنکبوت: 45.

[21]. عبدالله جوادی آملی؛ اسرار عبادات؛ ج 1؛  ص 83.

[22]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 2، حدیث 3 .

دیدگاه‌ها

ناشناس 22:50 - 1402/08/17

خوب بود

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.