مراحل دعوت(ابزارها و شیوه های فرهنگی - ارتباطی پیامبر اعظم (ص))
1) مقدمه
قرآن کریم همه ی انبیا را دارای شأن تبلیغی و در نتیجه همه ادیان را تبلیغی می داند و تمام پیامبران را حامل پیام هایی معرفی کرده است که باید آنها را به مردم برسانند و هر یک از آنها نیز پیروانی داشته اند که در همه امور از جمله تبلیغ دین از آنان پیروی می کرده اند. بنابراین تبلیغ جزو اصول و مبانی دعوت هر یک از انبیا می باشد و در دیدگاه قرآن همه انبیا و رسولان، علی رغم تفاوتی که در کتاب های کلامی و لغوی برای این دو عنوان قائل شده اند؛ (1) دارای شأن و وظیفه ی تبلیغی می باشند (خندان، 1374: صص 123 - 124).
اما در این میان، یکی از جنبه های بسیار مهم زندگی پیامبر اعظم (ص) که براساس نظر اندیشمندان، تاکنون توجه شایسته و بایسته ای به آن نشده است؛ حیات تبلیغی (2) حضرت محمد (ص) است؛ یعنی تأمل در ابزارها و شیوه های فرهنگی - ارتباطی که به کار بستن آنها از سوی رسول اعظم (ص) موجب شد تا دین اسلام و آموزه های الهی آن، ابتدا در میان ساکنان عرب نواحی مرکزی شبه جزیره ی عربستان و سپس در قسمت پهناوری از جهان انتشار یابد.
بنابراین توصیف و تبیین سیره تبلیغی (با مفهومی مترادف با دعوت) پیامبر اعظم (ص)، از دیدگاه دانش ارتباطات با تأکید بر این موضوع که این اقدام به معنای نیازمندی اسلام به این دانش نیست؛ می تواند به عنوان ابزاری برای سهولت اندیشه در تبلیغ اسلامی و تبلیغ در اسلام باشد. که در این نوشته سعی شده با استفاده از روش مطالعه اسنادی به این موضوع تا حد امکان پرداخته شود.
2) مبانی نظری و مفهومی
1-2) واژه شناسی تبلیغ و دعوت
"تبلیغ" واژه ای عربی بر وزن "تفعیل" و مصدر متعدی از ریشه ی "ب - ل - غ" (بلغ، یبلغ، بلوغاً = رسیدن) به معنای رسانیدن می باشد و مفهوم لغوی آن نیز "رسانیدن پیغام یا خبر" است.
در تعریف تبلیغ در لغت نامه دهخدا آمده است: «رسانیدن عقاید دینی یا غیر آنها با وسایل ممکنه» و مؤلف در توضیح تبلیغ کردن می نویسد: «خواندن کسی را به دینی و عقیدتی و مذهبی و مسلکی و روشی. کشاندن کسی به راهی که تبلیغ کننده قصد دارد.» بنابراین در تعریف توسعه یافته ی لغوی تبلیغ می توان گفت که «تبلیغ رساندن شیء (موضوع) مورد نظر است، از ساده ترین و نزدیک ترین راه ممکن به شرط فهماندن آن به مخاطب» (خندان، 1374: صص 15 - 16).
دعوت (الدعوه) از ریشه ی "د - ع - و" (دعی - یدعو - دعوه) می باشد و اسم مصدری است به معنای کشاندن و سوق دادن چیزی به سوی خود، به وسیله ی صدا یا کلامی که از خود انسان باشد. دعوت، هم به معنای دعا و ابتهال و تقاضا از خداوند متعال به کار می رود و هم به معنای فراخواندن و دعوت کردن به چیزی. دعوت، هم به معنای دین اسلام است و هم به معنای تبلیغ و تلاش برای نشر آن. به عبارتی دعوت، لفظ مشترکی است بین "رسالت اسلام و تعالیم آن، اعم از عقیده و عبادت و معاملات و شرایع و احکام" از یک سو و "تمامی وسیله ها و ابزارهای جلب مردم به سوی این رسالت و تمامی راه های تبلیغ خدا و پیامبرش"؛ که معنای دوم همان تعریف اصطلاحی تبلیغ می باشد (خندان، 1374: صص 29 - 31).
حال با توجه به اینکه واژه ی تبلیغ بیشتر در زبان فارسی و واژه ی دعوت، در زبان عربی کاربرد دارد و براساس آرای اندیشمندان، می توان این دو واژه را تحت یک پوشش مورد بررسی قرار داد و تفاوتی بین تبلیغ و دعوت، به گونه ای که این دو را مقابل یکدیگر قرار دهد، نیست (خندان، 1374: صص 94 - 16). بنابراین در این مقاله، دعوت به مفهومی مترادف با واژه ی تبلیغ در زبان فارسی به کار رفته است که بر ساز و کارهای فرهنگی - ارتباطی تکیه دارد. (3)
2-2) مراحل دعوت پیامبر اعظم (ص)
الف- مراحل دعوت در عهدهای مکی و مدنی
اندیشمندان، مراحل دعوت پیامبر اعظم (ص) در عهدهای مکی و مدنی؛ به عبارتی در طول 23 سالی که جامعه ی بشری از وجود با برکت حضرت محمد (ص) به عنوان خاتم النبیین، به طور مستقیم برخوردار بوده است را براساس، مستندات و ویژگی های ارتباطی آنها، حداقل بین 2 تا 5 مرحله طبقه بندی نموده اند که برخی از آنها عبارتند از: (الویری، 1383: صص 43 - 44: زرگری نژاد، 1384: صص 233 - 242 - 339 - 341 و 433 و 519 و فیاض، 1384: صص 60 - 62 و 65 - 66):
- "ابن قیم جوزیه" مراحل دعوت پیامبر اعظم (ص) را شامل 5 مرحله می داند: 1. نبوت؛ 2. إنذر عشیره اقرب؛ 3. إنذر قوم؛ 4. إنذر عرب 5. إنذر هر که دعوت به او برسد از جن و انس تا پایان جهان.
- "احمد شلبی" نیز دعوت پیامبر اعظم (ص) را به سه مرحله تقسیم کرده است که عبارتند از: 1. مرحله دعوت فردی که همان مرحله دعوت مخفی است: «یا ایها المدثر قم فأنذر» (مدثر / 1 و 2)؛ 2. مرحله دعوت بنی عبدالمطلب: «و أنذر عشیرتک الاقربین» (شعرا / 214) و 3. مرحله ی دعوت عمومی: «فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشرکین» (حجر / 94).
- "سیوطی" مراحل دعوت پیامبر اعظم (ص) را به دو مرحله: مخفی و علنی تقسیم بندی کرده است.
- "الحربی" نیز مراحل دعوت پیامبر اعظم (ص) را بدین ترتیب توصیف کرده است: 1. مرحله مخفی که خود از دو مرحله و روش فرعی تشکیل می شود: الف- ارتباط فردی ب- اجتماع و تشکل در منزل ارقم بن ابی ارقم؛ 2. مرحله دعوت علنی که خود از چند مرحله فرعی: الف- دعوت بنی عبدالمطلب و بنی عبدمناف که آغاز مرحله دعوت آشکار است و ب- دعوت همه قریش؛ تشکیل شده است؛ 3. مرحله ی فرق نهادن میان حق و باطل و اعراض از مشرکین:«فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشرکین» (طه / 132 و حجر / 94) که سفر پیامبر اعظم (ص) به طائف و عرضه ی دعوت خویش بر قبایل در این مرحله از دعوت واقع شده است و 4. مرحله ی عمومیت یافتن رسالت برای همه ی مردم: «قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً» (اعراف/ 158).
ب- ویژگی های عمومی و ارتباطی مراحل دعوت
ویژگی های عمومی و ارتباطی مراحل اصلی دعوت پیامبر اعظم (ص)؛ پس از اینکه، آن حضرت در سن 40 سالگی و در روز 27 رجب از جانب خداوند متعال، پس از دریافت نخستین آیات الهی (4) (سوره ی مبارکه علق - اقرأ باسم ربک الذی خلق) و پیوند با مبدأ الهی، به عنوان خاتم المرسلین، مبعوث و مأمور ابلاغ پیام الهی گردیدند و حضرت خدیجه (س) و حضرت علی (ع) نیز به پیامبر ایمان و رسالتش را تصدیق نمودند؛ بدین گونه است که:
برخی اندیشمندان مانند الویری (1384: ص ص 44 - 45) آغاز دعوت پیامبر (ص) را همزمان با بعثت آن حضرت در عهد مکی می دانند و تأکید دارند حفظ کلمه ی "اقرأ" به عنوان بخشی از آیه 1 سوره ی مبارکه علق، در حقیقت اثبات و نشان دادن جنبه و هویت ارتباطی دین اسلام است و این، خود یک نکته ظریف تبلیغی نیز محسوب می شود.
اما نکته ی مهم این است که، نزول آیات اولیه سوره ی مبارکه ی علق، اگرچه به معنی اعلام بعثت حضرت رسول بود، اما به خودی خود، وظیفه ای را برای انذار و دعوت مردم به دوش ایشان نمی گذاشت و خصوصاً این که، با انقطاع و حسی (5)، پیامبر دستور جدیدی دریافت نداشته و مأموریت ابلاغ و اعلام نبوت را نیافته بود. ولی برخی عقیده دارند که دستور انذار و ابلاغ دعوت اسلام با نزول آیات اولیه ی سوره ی "مدثر" آغاز شد و رسول خدا از همین زمان مراحل دعوت خویش را آغاز کرده است (زرگری نژاد، 1384: ص ص 233 - 234).
از این رو پس از ابلاغ دستور انداز، ابتدا مرحله ی دعوت مخفی و به عبارتی صحیح تر، "محدود" آغاز شد، که مدت آن حدود 3 سال بوده است. طی این دوره قریش از ادعای نبوت حضرت محمد (ص) مطلع بوده است. در این دوره، رسول اعظم (ص) از طریق برقراری روابط میان فردی مستقیم و یا غیر مستقیم و بدون اعلان عمومی و عدم استفاده از شیوه های ارتباط گروهی و جمعی؛ تنها به دعوت افراد مناسب می پرداخت و آشکار به عیب جویی از عقاید مکیان و بت پرستی ایشان نمی پرداخت؛ بلکه تنها به دعوت فردی مردم به اسلام می پرداخت و به نفی و انکار نهانی بت پرستی بسنده می کرد و مشرکین و اشراف مکه نیز از محتوای ضد ستمگری و جباریت و هدف های براندازی نظام اشرافی و مناسبت بهره کشی حاکم، جهت استقرار عدالت نبوی، بی اطلاع بودند. اما علی رغم واکنش های سطحی ضد رسول اکرم و مسلمانان قریش، تمرکز دعوت ایشان در خانه ارقم بود و موضوع دعوت هم فقط اقرار به توحید و برائت از بت ها بوده و نخستین عملی که بر مسلمانان در این دوره فرض شد، نماز بوده است (زرگری نژاد، 1384: ص ص 234 - 236 و فیاضی، 1384: ص ص 60 - 61).
در ادامه با گرویدن نزدیک به پنجاه نفر به اسلام و در شرایطی که زمینه های ذهنی و اجتماعی برای علنی شدن دعوت پیامبر اعظم (ص) فراهم شد، خداوند متعال به عنوان تمهید سایر مقدمات دعوت علنی و کاملاً گسترده اسلام، آیه 214 سوره شعرا را نازل کرد و فرمود: «و اَنذر عشیرتک الاقربین... - اینک نزدیک ترین افراد عشیره ات را (دعوت کن) و از عذاب خدا بترسان (که ایمان بیاورند).» و این دستور الهی، زمینه ی آغاز دومین مرحله دعوت پیامبر (ص) که دوره دعوت علنی و انذار خویشاوندان نزدیک نامیده شده است را در عهد مکی فراهم کرد. به عبارتی ورود به این مرحله، به معنی روی آوردن پیامبر (ص) به شیوه ی ارتباط گروهی در کنار روش ارتباط فردی و چهره به چهره می باشد و نکته مهم در اتفاقات مرتبط با انذار یوم الدّار، این است که تا آغاز دوره مذکور، هیچ کدام از بنی عبدالمطلب، حتی حضرت حمزه و حضرت ابوطالب نیز به رسول اعظم (ص)، ایمان نیاورده بودند و اسلام اینان قطعاً بعد از سال سوم بعثت روی داده است و این اقدام پیامبر مقدمه دعوت علنی عمومی مردم بود که این روش تبلیغ، یعنی دعوت در درون و سپس گستراندن آن در برون، موجب تسریع در گسترش دعوت پیامبر اعظم (ص) شد (زرگری نژاد، 1384: صص 237 - 241 و الویری، 1383: ص 49).
به هر حال بعد از مرحله مذکور، مرحله دعوت علنی عمومی و اعراض از مشرکین در عهد مکی شروع شد. دکتر زرگری نژاد در این باره می نویسد (1384: ص 242): «مقاومت و عدم همراهی خویشاوندان نزدیک، مانع از آن نشد که خداوند، فرمان دعوت علنی عمومی را صادر نکند. [چرا که] سه سال تلاش در دوره دعوت پنهانی، زمینه های ذهنی و اجتماعی دعوت عمومی و گسترده را فراهم نموده بود. [البته] متأسفانه به درستی نمی دانیم که آیه: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین» (حجر / 94) چه مدت بعد از آیه و «و أنذر عشریتک الاقربین» نازل شده است. همین اندازه می دانیم که اولاً این فاصله بسیار اندک بوده، ثانیاً پیامبر خود قبل از نزول این آیه، از استهزای مکیان نگرانی داشته است... [بنابراین] در می یابیم که در کنار دستور دعوت عمومی، پیامبر، فرمان اعراض از مشرکین را نیز دریافت داشته و این آغاز صف بندی موحدین و مشرکین در مکه است».
در این دوره، استفاده آن حضرت از شیوه ی ارتباط گروهی برای افزایش یافت و منزل ارقم ابن ابی ارقم که مکانی در درون شهر مکه و در نزدیکی خانه ی کعبه، در پای کوه صفا بود و قبلاً از سوی پیامبر (ص) برای خواندن نماز و آموزش قرآن و دین تعیین شده بود، در تبلیغ اسلام نقش مهمی را عهده دار شد و پیغمبر روزها در آن خانه به سر می برد و مسلمانان قدیمی، اشخاص تازه را به آنجا می آوردند تا سخنان پیامبر و آیات قرآن را بشنوند (فیاض، 1384: ص 61 و الویری، 1383: صص 49 - 50).
در این مرحله، دعوت پیامبر اعظم (ص) بر بنیاد سه محور: 1. پرستش خدای واحد و سرزنش بت پرستی؛ 2. تبیین هدف بعثت در ابلاغ یکتاپرستی و فراخوان عمومی آن و 3. فلاح و نجات در پرتو توحید و ترک عبادت بتان استوار بود و با آگاهی قریش از کارکردهای اجتماعی توحید و به خطر افتادن پایگاه اشرافی مبتنی بر بت پرستی و فساد قریش و ارزش ها و هنجارهای متأثر از آن، واکنش های تندی برای مقابله با پیامبر (ص) و دعوت او آغاز شد که تلاش برای انزوای اجتماعی پیامبر و ایجاد مانع در مسیر ابلاغ دعوت پیامبر با اتخاذ سیاست های خشونت بار مانند: شکنجه و آزار مسلمانان، تحقیر و نیرنگ و فراهم سازی و انجام یک برنامه هجوم تبلیغی و روانی علیه پیامبر (ص) و طرح اتهاماتی مانند سحر بودن قرآن (احقاف / 7)، ساحر بودن پیامبر (یونس / 2)، شعر بودن قرآن (یس / 69)، شاعر بودن پیامبر (انبیا / 5)، جنون (صافات / 34)، فراگیری تعالیم دینی از بشر و انکار جنبه ی وحیانی دین (نحل / 103) و القای شبهه در این باره که چرا قرآن بر شخص دیگری نازل نمی شود (زخرف / 31)، از جمله ویژگی های عمومی و ارتباطی این دوره بشمار می رود (زرگری نژاد، 1384: صص 242 - 269 و الویری، 1383: ص 51).
به هر حال، به افزایش اقدامات گوناگون از جمله ارتباطی و روانی مشرکان مکه، علیه پیامبر (ص) و مسلمانان در سال ششم بعثت، عده ای از صحابه ی پیامبر به سرزمین حبشه، طی دو مرحله مهاجرت کردند که این مهاجرت ها پیش از ماجرای انعقاد پیمان نامه مشهور تحریمی قریش علیه مسلمانان در برقراری هر گونه روابط اجتماعی و اقتصادی با آنان، انجام گرفته است. اما بعد از اتمام طرح محاصره شعب ابی طالب، تا اوایل سال 14 بعثت که آخرین سال های دوره مکی محسوب می شود، سخت ترین و در همان حال، حیاتی ترین دوره تبلیغ اسلام توسط پیامبر بشمار می رود؛ چرا که ایشان پس از خروج از شعب ابی طالب، با تلاش مضاعف برای پراکندن دعوت اسلامی و تماس گسترده با زائران کعبه و عرضه ی دعوت خویش بر آنها و جست و جو برای یافتن پایگاهی خارج مکه، مانند سفر به طائف؛ سرانجام توانست مرکزیت دعوت اسلامی را به خارج از مرزهای مکه یعنی به یثرب منتقل نماید (زرگری نژاد، 1384: صص 270 - 278 و الویری، 1383: صص 51 - 53 و شهیدی، 1368: صص 53 - 59).
اما در ماه ربیع الاول سال چهاردهم بعثت (برابر با سپتامبر سال 622 میلادی) با مهاجرت رسول اعظم (ص) و در ادامه سایر مسلمانان ساکن مکه به شهر مدینه و آغاز دوره مدنی، دعوت اسلام، جنبه عمومیت یافتن رسالت برای همه ی مردم جهان را نیز پیدا کرد. چرا که بر عکس دوره ی مکی، برنامه ها، شیوه عمل، سیره و روش های تبلیغی و اجتماعی پیامبر و نیز قواعد و احکام نازل شده در قالب سوره های مدنی، آشکارا از هدف پیامبر در تأسیس یک نظام اجتماعی در عصر مدنی حکایت دارد؛ به طوری که از جمله موارد ارتباطی مهم در روزهای آغازین دوره هجرت تا ماه صفر سال 11 هجری که حضرت محمد (ص) رحلت فرمودند و به جوار حق تعالی شتافتند، می توان به بنای نخستین مسجد به عنوان یک نهاد ارتباطی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مهم تا به امروز، برگزاری نخستین نماز جمعه، پیوند خطابه با اسلام و تحول و تکامل آن، انعقاد نخستین پیمان نامه ی عمومی در اسلام (توجه به آزادی دینی)، تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه، آغاز عملیات روانی منافقان و یهودیان علیه پیامبر (ص)، ارسال نامه برای عرضه محتوای کلی اسلام و دعوت پادشاهان و رؤسای قبایل اطراف جزیره العرب به اسلام، ظهور پیامبران دروغی، ارایه و آموزش قوانین و قواعد اجتماعی و تعاملات انسانی، ارایه و آموزش قواعد عبادات فردی و تحصیل کمال انسانی و تلاش برای وحدت با اهل کتاب؛ اشاره کرد (زرگری نژاد، 1384: ص 319، 326، 424، 519 و 549 و شهیدی، 1367: صص 59 - 104 و فیاض، 1384: صص 72 - 111).
3) ابزارها، نهادها و شیوه های فرهنگی -ارتباطی پیامبر اعظم (ص) در عهدهای مکی و مدنی
ارتباطات الهی، انسانی، اجتماعی، میان فرهنگی و ابزاری در طول تاریخ اسلام، پایه ی اساسی در توسعه و پیشرفت این آیین مقدس و مکتب دینی و سیاسی بوده است و همیشه یک جریان پیوسته بین ارتباطات، دین و سیاست می بینیم که در سایر تمدن ها و ادیان وجود ندارد.
به طوری که اسلام در بدو تولد خود، ابتدا برخی از وسایل ارتباطی زمان جاهلیت، مانند: شعر و خطابه را با تغییر پیام در خدمت ترویج و تبلیغ اسلام درآورد و در ادامه برخی گونه های جدید، مانند: قرآن، سنت، اذان، روابط دوستانه و شخصی، سرایا، مسجد، حج و... را ابداع و به کار گرفت (خندان، 1374: ص 221).
از این رو بررسی منابع تاریخی، بیانگر این نکته مهم است که پیامبر اعظم (ص) با توجه به اتصال به منابع لایزال الهی و در نتیجه توان مخطاب شناسی و جامعه شناسی بسیار دقیقی که داشتند، از ابزارها، نهادها و شیوه فرهنگی - ارتباطی متفاوت و متعدد برای نشر دعوت اسلامی بهره گرفتند که مهم ترین آنها عبارتند از:
الف- قرآن
قرآن، پیام اصلی اسلام است که حتی رمزگذاری آن نیز به وسیله ی خداوند متعال انجام شده است و به عبارتی دیگر محتوای پیام اسلام، همان محتوای قرآن است که خداوند متعال، محتوای آن را با نماد الفاظ از طریق جبرئیل بر پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی خاتم المرسلین (ص) نازل فرموده است. اما مسئله ی مهم در اینجا این است که انتقال پیام خداوند، با دریافت پیامبر (ص) به پایان نمی رسد و همین که پیامبر این پیام را دریافت نمود، باید خود به فرستنده و ابلاغ کننده ای تبدیل شود و این پیام را به دیگران منتقل سازد و پیامبر اکرم (ص) نیز نسبت به قرآن، هیچ دخل و تصرفی نه در الفاظ و نه در محتوا انجام نمی دهد و قرآن را آن گونه که بر او نازل شده است به دیگران منتقل می سازد (خندان، 1374: صص 184 - 185).
درباره ی ویژگی های قرآن، این رسانه ی الهی که معجزه جاویدان رسول اعظم (ص) می باشد، امام علی (ع) فرموده اند:
«... قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده، خاموش است و گوینده، حجت خداست بر آفریدگانش که بدان پیمان گرفته است از ایشان و همگان را نهاده است در گرو آن. نور - هدایت - خود را با قرآن تمام گرداند و دین خود را بدان به کمال رساند و جان پیامبر خویش را هنگامی ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ ماند» (خطبه 183 نهج البلاغه / شهیدی، 1380: ص 194).
بنابراین خداوند که منبع اصلی پیام دین به طور اعم است، پیام های خود را با رمزهایی که خود به آنها "آیه" می گوید، برای بشر فرستاده است و محتوای پیام تبلیغی اسلام و دعوت اسلام، همان محتوای قرآن است (خندان، 1374: صص 208 - 212).
ب- ابداع نهادها و نمادهای جدید ارتباطی
از جمله مسایل مهم و شایان توجه در روش تبلیغ پیامبر اعظم (ص)، وضع شعائر دینی و ابداع نهادها و نمادهایی بوده است که تا زمان آغاز عصر دعوت ایشان، رواج نداشت و این رسانه سازی، نقشی مؤثر و مهم در یادآوری معارف دینی و یا تبلیغ و یا فراخوان برای انجام یک آیین دینی به همراه داشته است که از جمله آنها می توان به مسجد، نماز، نماز جمعه، اذان، اقامه، منبر، کتابت و نویسندگی اشاره کرد (الویری، 1383: ص 53 و مطهری، 1378: ص 234).
مراد از جنبه تبلیغی بودن اذان و اقامه، این است که یکی از مهم ترین روش های تبلیغ، القاء از طریق تکرار است و در این دو شعار دینی که هر روز پنج بار تکرار می شود، بسیاری از معارف و تعالیم دینی به صورت کوتاه و موجز مورد تأکید قرار می گیرد. به ویژه که مستحب است مؤمنان به هنگام شنیدن فرازهای اذان و اقامه آن را تکرار کنند (الویری، 1383: صص 53 - 54).
مسجد نیز در نظام دینی، پایگاهی برای عبادت فردی و مرکزی برای اخذ تصمیم ها و مشورت ها و حل و فصل امور و برنامه ریزی و سیاست گذاری حرکت ها است (زرگری نژاد، 1384: ص 339) و در یک کلام، مکانی برای نشر معارف دینی در ابعاد فردی و اجتماعی بشمار می رود. از این رو، رسول اعظم (ص) بلافاصله پس از خروج از مکه و آغاز گسترش دعوت اسلام، قبل از ورود به مدینه، نخستین مسجد را در قبا با یاری امام علی (ع)، بنا کرد.
در واقع می توان گفت که مهم ترین پدیده جغرافیایی همه دین ها را پرستش گاه ها و عبادت گاه های آنها تشکیل می دهد و "مسجد"، به عنوان نخستین هدیه جغرافیایی، مولود بینش اسلامی و دین شریف اسلام، از سوی حضرت محمد (ص) به مسلمانان عطا شد (سعیدی رضوانی، 1372: صص 35 - 36).
نماز جمعه نیز، نماز عمومی هفتگی اسلام است؛ که منظور عمده از این اجتماع، شنیدن خطابه های آن است(مطهری، 1385: 236 و 239).
ج- تحول محتوایی در ابزارها و روش های ارتباطی موجود
از دیگر نکات مهم درباره ابزارها و روش های ارتباطی پیامبر اعظم (ص) این است که آن حضرت با ایجاد تحول در برخی ابزارها و روش های موجود [قبل از آغاز عصر دعوت اسلام]، آنها را در خدمت اهداف دینی قرار داد که نمونه این ابزارها، مراسم حج [حج ابراهیمی تحریف شده توسط مشرکان]، خطابه، شعر و قصه است (الویری، 1383: ص 54).
عرب از فنونی که مربوط به زبان است، یعنی شعر، خطابه و نویسندگی، شعر و خطابه را داشته است که البته از لحاظ معنا محدود بوده است ولی عرب جاهلیت، اثر کتابت و نویسندگی نداشته است و یا اثری باقی نمانده است. اما وقتی که اسلام ظهور کرد، در هر سه قسمت تأثیر گذاشت؛ به طوری که، به معنای شعر وسعت داد، در خطابه تحول عظیم ایجاد کرد و کتابت و نویسندگی [را همان طور که قبلاً بیان شد] ابداع کرد و حضرت رسول اعظم (ص) و همچنین امام علی (ع) اول خطیب بشمار می روند. البته ظاهراً پیامبر در ایام حضور در مکه از این روش کمتر استفاده می کردند و پس از هجرت به مدینه [استفاده از این روش گسترش یافت و حتی] پیش از استقرار [پیامبر] در این شهر، ایشان به ایراد خطبه و برپایی نماز جمعه پرداختند (مطهری، 1385: صص 234 - 235 و الویری، 1383: صص 55 - 56).
البته ذکر این نکته مهم است که موسم های حج، در همان سال های نخست آغاز و گسترش دعوت پیامبر اعظم (ص) [که حج ابراهیمی دوباره احیا نشده بود]، همیشه فرصت مناسبی بود که ایشان از آن برای نشر دین و دعوت قبایل استفاده می کردند. زیرا طوایف مختلف در این موسم، در مکه و بازارهای اطراف آن جمع می شدند و حرمت ماه ها نیز هرگونه آسیب و آزاری را ممنوع می داشت و پیامبر با توجه به فضای به وجود آمده، افراد سرشناسی را که دارای نفوذ در میان قوم خود بودند، وقتی وارد مکه می شدند، شناسایی و با آنها ارتباط برقرار می کرد و به دین اسلام دعوت می نمود؛ به طوری که تماس با زائران شهر یثرب نیز که به انعقاد پیمان عقبه ی اول و دوم و سرانجام هجرت مسلمانان و پیامبر به شهر یثرب منجر شد، در ایام حج و از طریق عرضه ی دعوت پیامبر بر قبایل مختلف صورت گرفت (فیاض، 1384: ص 66 و الویری، 1382: صص 54 - 55).
د- منش و شخصیت پیامبر اعظم (ص)
بدون تردید از جمله عوامل بسیار مهم در سرعت گسترش دعوت پیامبر اعظم (ص)، ارائه الگوی عملی از رفتار و منش و شخصیت خود ایشان بوده است.
"اسوه حسنه ای" که بعدها، قرآن نیز بر آن تأکید کرد (الویری، 1383: ص 56).
به طوری که بدون تردید نرم خویی پیامبر اعظم (ص) در برابر ایذاء و آزار قریش، تأثیر فرهنگی و تبلیغی فراوان داشت و به گسترش دعوت در مکه مدد رساند. قریش به طعنه نام مبارک پیامبر را به جای "محمد"، "مذمم" می خواندند و سپس آن بزرگوار را سب و هجو می کردند و پیامبر می فرمود: آیا در شگفت نیستند که خداوند چگونه مرا از آزار قریش در امان می دارد؟ آنها مذمم را سب و هجو می کنند و حال آن که من محمد هستم و یا ایشان را به جنون، ساحری و... متهم می کردند (الویری، 1383: ص 58 و زرگری نژاد، 1384: صص 253 و 255).
همچنین پیامبر اسلام همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم می داشته است و توصیه پیامبر به رعایت حال اسیران و اینکه مسلمانان موظفند رفاه حال اسیران را بر رفاه خود ترجیح دهند، نمونه ای بی سابقه در تاریخ بشریت بشمار می رود (شهیدی، 1367: ص 89 و زرگری نژاد، 1384: ص 385).
هـ - معرفی منطقی و استدلالی دین اسلام
یکی دیگر از روش های پیامبر اعظم (ص) برای تبلیغ دین، پیش گرفتن روش بحث منطقی در برخورد با مخاطبان بود. به عنوان مثال وقتی قریش از "حصین" درخواست کردند که با پیامبر صحبت کند تا آن حضرت از بت های آنها به بدی یاد نکند، وی به نزد پیامبر آمد و خطاب به ایشان گفت: چه می گویید؟ چرا بت های ما را به بدی یاد می کنی؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: ای حصین چند خدا را می پرستی؟ وی گفت: هفت خدا را در زمین و یک خدا را در آسمان. حضرت پرسید: وقتی زیانی متوجه تو می شود کدام یک را می خوانی؟ حصین گفت: خدایی را که در آسمان است. حضرت فرمود: اگر اموال تو از بین برود، کدام یک را می خوانی؟ گفت: خدایی را که در آسمان است.
حضرت فرمود: هموست که دعای تو را اجابت می کند و حال آنکه تو برای او شریک قائل می شوی. ای حصین اسلام بیاور تا در امان باشی و حصین نیز اسلام آورد. نمونه هایی دیگر از این گفت و گوها را به طور مثال با "عتبه بن ربیعه" به نمایندگی از قریش و یا با ابوطالب که حامل پیام های قریش بود در منابع می توان یافت (الویری، 1383: ص 54).
و- هجرت
یکی از روش های تبلیغی پیامبر اعظم (ص)، توصیه ایشان به هجرت بوده است. اتخاذ و انجام این تصمیم چه در هجرت مسلمانان به حبشه و چه هجرت پیامبر اعظم (ص) و سایر مسلمانان به یثرب، ضمن اینکه فضایی مناسب برای آرامش و آسایش مسلمانان و امکان عمل به تکالیف اسلامی و استمرار تبلیغ در شرایط بن بست کامل دعوت در مکه را فراهم کرد همچنین این امر به نوعی موجبات گستراندن مرزهای دعوت اسلامی و انتشار اسلام شد (زرگری نژاد، 1384: صص 272 - 273 و الویری، 1383: صص 56 - 57).
ز- اعزام مُبلغ
یکی از شیوه های دعوت اسلام که از سوی پیامبر اعظم (ص) به کار گرفته می شد، اعزام مُبلغ بود. پیامبر به همراه بیعت کنندگان از شهر یثرب، "مصعب بن عمیر" را برای خواندن قرآن و بیان احکام و تعالیم دین اسلام روانه داشت. پیامبر بعدها از این روش، یعنی اعزام مبلغان برای شناساندن دین مبین اسلام به فراوانی استفاده کرد. به طوری که پس از غزوه تبوک و تسلیم طائف و در سال های نهم و دهم هجری، که نفوذ اسلام، به همه جای جزیره العرب گسترده شد و از آن پس، دائماً وفدهای قبائل و امرای عرب به مدینه می آمدند و به اسلام مشرف می شدند؛ غالباً پیامبر کسی را برای گرفتن صدقات و دیگری را برای تعلیم دین و قرآن همراه آنها می فرستاد (الویری، 1383: ص 59 و فیاض، 1384: صص 105 - 106).
ح- مبارزه با خرافات
بی گمان اگر پیامبر اعظم (ص) در سیر حوادث زندگی، امت خود را به سوی پرهیز جدی از غُلّو درباره خویش نمی خواند، اگر نه در زمان حیات، لااقل در زمان مرگش، امت وی، او را بر مسندی غیر از مسند پیامبری از جنس بشر می نشاندند و از همین موضع غلو بود که آیین محمد، موجب گمراهی می گشت و نه فلاح و رستگاری و از سوی دیگر همین رفتار، به نوعی یک جهت گیری تبلیغی در شیوه های فرهنگی ارتباطی پیامبر بشمار می رود. چنان چه پس از آنکه یگانه پسر حضرت محمد (ص) که بیش از یک سال و ده ماه نداشت، در گذشت و خورشید در آن روز به مدت دو ساعت گرفت. وقتی عموم مردم علی رغم گرویدن به اسلام براساس تفکرهای خرافی و جاهلی، گرفتن خورشید را نشانه ای از همدردی کیهان با درد و غم پیامبر اعظم (ص) تفسیر کردند. ایشان بی تأمل و تردید به میان آنان رفت و با لحنی قاطع به آنان گفت که: «ماه و خورشید دو نشانه از نشانه های خدایند، برای مرگ یا زندگی کسی نمی گیرند. پس هر گاه چنین دیدید به مسجدهای خود پناه برید.» (زرگری نژاد، 1386: ص 552).
ط- مبارزه با جنگ های روانی
انسان نمی تواند از آغاز خلقت تا به حال جامعه ای را تصور کند که خالی از شایعه (6) باشد و حتی برخی آن را یک پدیده اجتماعی اجتناب ناپذیر می نامند. ولی شایعات مختلف هر چه باشند، چه عمری کوتاه داشته باشند یا دراز، خصمانه باشند یا ویران کننده، از مهم ترین سلاح های مهلک جنگ های روانی در جوامع بشری بشمار می روند (نصر، 1380: ص 297).
یکی از شیوه های فرهنگی - ارتباطی پیامبر اعظم (ص) با مدد الهی، مبارزه با شایعات گوناگون بوده است. صلاح نصر در این زمینه نوشته (1380: ص 298): «قرآن کریم به بسیاری از شایعات اشاره کرده است که با هدف نابود ساختن بنیان دعوت مقدس پیامبر و ایجاد شک و تردید در آن، توسط افراد ضعیف النفس و مغرض از یهودیان و کفار و منافقان در مورد حضرت رسول اعظم (ص) و اصحاب ایشان و سایر انبیا و پیامبران (7) رواج داده می شد. می بینیم شایعاتی که در مورد پیامبر و صحابه ی وی در صدر اسلام بر سر زبان ها می افتاد، پیش از هجرت پیامبر به شهر مدینه، جوی مناسب نمی یافت ولی در مدینه، جو آماده و مناسب برای انتشار آنها پیدا شد؛ زیرا تعداد یهودیان در مدینه زیاد بود و طایفه های جدیدی نیز یافت می شدند که اسلام در اولین شهر دعوت به اسلام، یعنی مکه، با آنها برخورد نداشت؛ از جمله این طایفه ها، منافقان بودند که به ویژه وقتی تعداد مسلمانان و عظمت آنها فزونی یافت، به نفاق افکنی پرداختند (8) و در این کار از مهارت [خاصی] برخوردار بودند.»
ی- تلاش برای وحدت با اهل کتاب
برخلاف تعصبات علمای یهود و نصاری که همه پیامبران قبلی را به خود اختصاص می دادند و هم از اعتراف به وحدت مبانی عقاید انبیای توحیدی گریزان بودند؛ یکی از مبانی گفت و گوی پیامبر اعظم (ص) با اهل کتاب در مدینه، این بود که به ایشان، تفهیم کند که تمام پیامبران از جانب خدای واحد مبعوث شده اند و جز تفاوت شرایع که ضرورت تکامل اجتماعی در هر دوره است، در اصل و مبانی با یکدیگر وحدت داشتند و هرگز به راه تضاد و تفرقه نرفته اند. پس پیروان این پیامبران نیز باید راه های تفرقه را وانهند و به وحدت گرایند (آل عمران / 83 و 84). از این رو تفاوت قائل شدن میان مسیحیان و یهودیان درستکار و نادرست و انفاق و عدالت در قضاوت، نمونه هایی از شیوه های تبلیغی پیامبراعظم (ص) در قبال پیروان اهل کتاب بوده است (زرگری نژاد، 1384: صص - 428 - 429).
ک- نامه نگاری با محتوای دعوت به اسلام
دکتر محمد حمیدالله (1377: ص 42): نامه های (9) پیامبر اسلام (ص) را از نظر محتوایی به 7 گروه تقسیم کرده است که عبارتند از: 1. اقطاع و بخشش ها؛ 2. امان نامه ها؛ 3. پناه نامه ها؛ 4. دعوت به اسلام؛ 5. بیان احکام اسلامی؛ 6. پیمان صلح با مشرکان؛ 7. نامه نگاری با دشمنان.
همچنین بر اساس بررسی های وی، این هفت گروه محتوایی نامه های پیامبر اعظم (ص) به طور مستقیم و غیر مستقیم تأثیر چشمگیری در پویایی و اثربخشی دعوت اسلام بر جا گذاشته است و به نظر وی در مجموع اتخاذ این امر، یک راهبرد تبلیغی هوشمندانه بی نظیر در تبلیغ احکام الهی در تاریخ بشریت بشمار می رود. به طوری که اقطاع ملک و اعطای اموال که به عنوان بخشش هایی از سوی پیامبر نسبت به مسلمانان و گاه غیر مسلمانان انجام یافته است و شمار بسیاری از نامه های پیامبر را در بر می گیرد بیشتر با شرط پذیرفتن اسلام و انجام کارهای واجب اسلامی بوده است و یا امان نامه هایی که از سوی رسول اعظم (ص) به کسانی داده شده است، همراه با شرط پذیرش اسلام و انجام کارهای واجب اسلامی بوده است (حمید الله، 1377: صص 42 - 43).
در گروه دیگر از نامه های پیامبر اسلام (ص) که شمار آنها نیز کم نیست و پناه نامه ها نامیده می شوند، شروطی نه چندان دشوار، یاد شده است و نیک اندیشی و پاکدلی نسبت به مسلمانان، یکی از آنها است؛ ولی در بیشتر این گونه پیمان نامه ها، گرویدن به آیین اسلام یکی از شرط های بنیادین از سوی پناه دهنده است و یا نامه هایی که محتوای آنها بیان احکام اسلامی بوده است، رسول اعظم (ص) احکام عبادی و بیشتر احکام اقتصادی اسلام را نشر و اشاعه داده است (حمید الله، 1377: صص 44 - 47).
اما در پایان سال ششم هجری و پس از امضای پیمان صلح حدیبیه که پیامبر اکرم (ص) تلاش های تبلیغی و سیاسی خویش را بر 4 محور 1. عرضه محتوای کلی آیین اسلام به فرمانروایان مقتدر همسایه عرب؛ 2. فراخوان قدرت های مسیحی منطقه به اتحاد سیاسی در پرتو اصول مشترک اعتقادی؛ 3. پیشنهاد اتحاد و برخورداری از حمایت سیاسی و نظامی به مجامع کوچک اهل کتاب در مناطق مختلف شبه جزیره و 4. دعوت قبایل مشرک به اسلام و یا به اتحاد سیاسی با حکومت مدینه و برخورداری از حمایت های مالی و نظامی مسلمین متمرکز نمودند، بخش مهمی از نامه های پیامبر اعظم (ص)، همان طور که قبلاً بیان شد، به موضوع دعوت مردم جهان (فرمانروایان امپراطوری غیر عرب و فرمانروایان محلی و قبایل عرب ) و اهل کتاب به اسلام اختصاص پیدا کرد. به طوری که در نامه ها و پیمان نامه ها و امان نامه های پیامبر اعظم (ص)، ضمن فراخوان اهل کتاب (یهود و مسیحیان) به اسلام، در آنان از شعائر و آیین های آنها نیز یاد شده است. همچنین در همه نامه هایی که پیامبر برای فرمانروایان امپراطوری های وقت روم و ایران و فرمانروایان قبایل محلی و منطقه ای نوشته و با مأمور کردن سفیرانی، برایشان ارسال کرده است. فراخوان خواندن آشکار آنان به توحید و اسلام به چشم می خورد و در آنها به گیرنده نامه تأکید شده است که "چنانچه به اسلام نگروی، گناه مردم کشورت به گردن تو خواهد بود" (حمید الله، 1377: صص 46 - 47 و زرگری نژاد، 1384: صص 519 - 521).
4) نتیجه گیری
خداوند متعال، مشیت و اراده خود را به میانجی گری یک پیام رسان آسمانی بر حضرت محمد (ص) آشکار می سازد ولی خود آن حضرت، چون نقطه نهایی نیست و هدف الهی نجات و رستگاری تمامی بشریت می باشد، از این رو پیام های الهی بایستی توسط پیامبر اعظم (ص) به سایر مردم نیز انتقال پیدا کند، تا انعکاس و در نتیجه واکنش مردم نسبت به آن در دو چهره ایمان و کفر نمایان شود. بنابراین ارتباطات در اسلام جایگاه بسیار متعالی دارد و فرآیند ارتباط بین افراد، گروه ها، جوامع و... از دیدگاه اسلام، صرفاً یک جریان ساده و الگوی مکانیکی انتقال پیام بین پیام آفرین، فرستنده با مخاطب و گیرنده نمی باشد.
بنابراین پیامبر اعظم (ص) در بدو ظهور و تولد اسلام و آغاز عصر دعوت و ادامه آن، علاوه بر رسانه ها و شیوه های ارتباطی زمان جاهلیت که با تغییر محتوای پیام در خدمت ترویج و تبلیغ اسلام قرار گرفت، ابزارها، نهادها و شیوه های فرهنگی - ارتباطی کارآمد دیگری را برای اشاعه آموزه های الهی که توسط ایشان از منبع وحی دریافت می شده است، به جامعه معرفی کردند که استفاده از این میراث بزرگ، الگوی ارزشمندی برای سعادت دنیوی و اخروی بشریت بوده و خواهد بود و نیازمند است که از سوی اساتید و دست اندرکاران حوزه های مرتبط بیش از پیش مورد بررسی و بهره برداری برای فعالیت های فرهنگ سازی مورد نیاز جامعه قرار گیرد.
----------------------------------------------
پی نوشت ها :
1. دو واژه رسول (rasul- آنکه مأمور ابلاغ پیام از جانب کسی به دیگری است، فرستاده، نبی، پیغامبر و...) و نبی (nabi - رسول، پیغامبر، پیغمبر)، هر دو به معنای پیامبر استفاده می شود (معین، 1371/1: ص 1655 و 1371/2: ص 4669)؛ ولی به گفته محسن خندان (1364: ص 186) در کتاب های لغت و کلام تا 60 فرق برای این دو شمرده اند.
2. سوره مبارکه مائده - آیه 67: «ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده ای...».
- سوره مبارکه نور - آیه 54: «... و بر فرستاده [خدا] جز ابلاغی آشکار [مأموریتی] نیست.»
- سوره مبارکه شوری - آیه 15: «بنابراین به دعوت پرداز، و همان گونه که مأموری، ایستادگی کن،...»
- سوره مبارکه قصص - آیه 87: «... و به سوی پروردگارت دعوت کن...»
- سوره مبارکه حج - آیه 67: «... به راه پروردگارت دعوت کن...»
- سوره مبارکه یوسف - آیه 108: «بگو: این است راه من، که من و هر کس (پیروی ام) کرد با بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم...»
3. واژه های: "التبلیغ، الدعوه، الاعلام، الاعلان و الدعایه" در زبان عربی به نحوی با مفهوم تبلیغ در ارتباط می باشد و در حقیقت، برای ترجمه واژه تبلیغ به زبان عربی، - در صورت نبودن قرینه تعیین کننده - می توان از هر یک از این واژه ها استفاده کرد (خندان، 1374: ص 17).
همچنین سه واژه انگلیسی: Advertising، Propaganda و Mission به عنوان معادل واژه ی تبلیغ، معمولاً به کار می رود که واژه Mission علی رغم نزدیکی زیادی که با مفهوم تبلیغ دینی دارد و واژه Propaganda که دارای تعریف اصطلاحی نزدیکی با مفهوم تبلیغ در زبان فارسی می باشد؛ ولی در مجموع معادل های دقیقی برای تبلیغ دینی اسلامی نیستند و بیشتر واژه های هم معنا می باشند تا هم محتوا.
4. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به کتاب تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، نوشته دکتر غلامحسین زرگری نژاد (1384)؛ ص ص 225 - 227.
5. مدت این دوره دقیقاً مشخص نیست و حداقل این دوره را سه روز و حداکثر سه سال نوشته اند (زرگری نژاد، 1384: ص 232).
6. Rumor.
7. البته در این مورد می توان به داستان های حضرت مریم (س) که قوم یهود در مورد او شایعاتی منتشر کردند که شرف او را خدشه دار کنند و در مسیح (ع) ایجاد شک نمایند و یا حقه ی زن عزیز مصر و درگیری با حضرت یوسف (ع)، اشاره کرد (صلاح نصر، 1380: ص 300).
8. شایعه ای که منافقان در مورد "عایشه" در پایان غزوه بنی مصطلق رواج دادند (داستان افک - تهمت بزرگ) و نزول آیات 11 الی 26 سوره ی مبارکه ی نور در این باره، به روایت اهل تسنن و یا اینکه علل نزول آیات مذکور به دلیل این موضوع بوده که منافقان به "ماریه قبطیه" تهمتی بزرگ و نابخشودنی زده بودند، بنا بر روایت اهل تشیع (جبارلوی شبستری، 1385: ص 11).
9. در تعداد این مکتوبات بین اندیشمندان و مورخان اختلاف وجود دارد. صاحب "مکاتیب الرسول"، 185 نامه و دکتر حمیدالله در «وثائق» 246 نامه و پیمان نامه را ذکر می کنند
(//peyambar-aazam.com).
منابع:
- قرآن کریم (ترجمه استاد محمد مهدی فولادوند، دارالقرآن الکریم دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی).
- نهج البلاغه (ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380).
- الویری، محسن (1383) "شیوه های فرهنگی - ارتباطی پیامبر (ص) در عهد مکی"، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع). شماره 21، بهار 1383، (ص ص 41 - 70).
- جبارلوی شبستری، بهرام (1385) "در آمدی بر مباحث و آموزه های ارتباطی نهج البلاغه".
(جزو 60 مقاله برگزیده مرکز تحقیقات امام علی (ع) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم).
حمیدالله، محمد (1377) نامه های و پیمان های سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ترجمه ی سید محمد حسینی. تهران: انتشارات سروش (چاپ دوم).
- خندان، محسن (1374) تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی. تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
- زرگری نژاد، غلامحسین (1384) تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت). تهران: سمت (چاپ سوم).
- سعیدی رضوانی، عباس (1372) بینش اسلامی و پدیده های جغرافیایی. مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی (چاپ دوم).
- شهیدی، سید جعفر (1367) تاریخ تحلیلی اسلام. تهران: مرکز نشر دانشگاهی (چاپ هشتم).
- فیاض، علی اکبر (1384) تاریخ اسلام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران (چاپ پانزدهم).
- مطهری، مرتضی (1385) ده گفتار. تهران: انتشارا صدرا (چاپ بیست و دوم).
- معین، محمد (1371/1) فرهنگ فارسی (متوسط - جلد دوم). تهران: مؤسسه ی انتشارات امیرکبیر (چاپ هشتم).
- معین، محمد (1371/2) فرهنگ فارسی (متوسط - جلد چهارم). تهران: مؤسسه ی انتشارات امیر کبیر (چاپ هشتم).
- نصر، صلاح، (1380) جنگ روانی، ترجمه محمود حقیقت کاشانی. تهران: انتشارات سروش.
- http://peyambar-aazam.com/index.php?newsid=101
منبع: جمعی از اندیشمندان؛ (1386)، ویژگی های سیره ی پیامبر اعظم «ص»: مجموعه مقالات بیستمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی
منبع: سایت راسخون
دیدگاهها
مقاله عالی
افزودن دیدگاه جدید