رفتن به محتوای اصلی
یادداشت تبلیغی

عوامل حسرت در قیامت؛ ترک عمل صالح

تاریخ انتشار:
براى بهره‏مندى از نعمت‏هاى آخرت ایمان به تنهایى کافى نیست؛ بلکه افزون بر آن، عمل صالح نیز لازم است: «... مَن ءامَنَ بِاللَّهِ و اليَومِ الأخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم اَجْرُهُم عِندَ رَبِّهِم و لا خَوفٌ عَلَيهِم و لا هُم يَحزَنون».

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|  ره توشه ماه رمضان۱۳۹۸ عوامل حسرت در قیامت از دیدگاه قرآن کریم، قسمت دوم.

کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

ترک عمل صالح

اشاره
در جلسه پیشین یادآور شدیم که روز قیامت به خاطر حوادث و اتفاقاتی که در آن روی می‌دهد، نام‌های متفاوتی دارد. چون در آن روز مردم دچار حسرت می‌شوند، به آن «یوم الحسرة» نیز گفته می‌شود. از این رو همه ما وظیفه داریم، با عوامل حسرت در روز قیامت آشنا شویم و خودمان را برای آن روز آماده کنیم. در جلسه قبل به یکی از مهم‌ترین عوامل حسرت، یعنی اعراض از یاد خدا اشاره کردیم. در این جلسه به یکی دیگر از عوامل حسرت، یعنی ترک عمل صالح اشاره می‌کنیم.

رابطه ایمان و عمل صالح 
براى بهره‏مندى از نعمت‏هاى آخرت ایمان به تنهایى کافى نیست؛ بلکه افزون بر آن، عمل صالح نیز لازم است: «... مَن ءامَنَ بِاللَّهِ و اليَومِ الأخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم اَجْرُهُم عِندَ رَبِّهِم و لا خَوفٌ عَلَيهِم و لا هُم يَحزَنون»:  «هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد». 

گستره عمل صالح
ترک عمل صالح، یعنی ترک واجبات و مستحبات؛ با این تفاوت که ترک واجبات علاوه بر حسرت، دارای عذاب الهی است.
کلمه صالح، جامع‏ترین کلمه‏اى است که مى‏توان در این قبیل مواقع به‏کار برد. در روایات نیز ولد صالح،  سرشت صالح،  عمل صالح  و ... به‏کار رفته است. کلمه «صالح» معنای جامعی دارد و هیچ کلمه‏اى تا این اندازه جامع و کامل نیست؛ مثلًا درباره «ولد»، «ولدِ عالمِ عابدِ فاضلِ سالمِ شجاع» و نظایر اینها هر اندازه گفته شود، به جامعیّت صالح نخواهد بود؛ زیرا صالح، تمام آن معانى را جامع است. اعمال صالح نیز همین‌گونه است.  

شرایط عمل صالح 
قرآن کریم برای عمل صالح، آثار فراوانی برشمرده است؛ از جمله: آرامش‏،  آسایش‏ در بهشت،  اجابت دعا،  پیشگیری از تجاوز به حقوق دیگران،  اصلاح امور،  تقرّب به خدا و... . 
همه این آثار و فواید، زمانی تحقق می‌یابد که کارها، شرایط عمل صالح را دارا باشند. عمل صالح دو شرط اصلی دارد: یکی شرط حُسنِ فعلی و دیگری شرط حُسنِ فاعلی. حُسنِ فعلی، این است که خودِ کار خوب، پسندیده و مورد رضای خدا و مفید به حال فرد یا جامعه باشد. بنابراین کارهای بیهوده‌ای که هیچ فایده‌ای ندارد؛ همانند وب‌گردی‌های بیهوده، بسیاری از بازی‌های موبایلی و رایانه‌ای، حضور در برخی کانال‌ها و گروه‌ها در شبکه‌های مجازی، حتی عبادت‌ها و توسلات «من درآوردی» مانند دخیل بستن به برخی درختان و... که هیچ دستوری از شرع برای انجام آن نرسیده، از کارهایی محسوب می‌شوند که در قیامت برای آدمی حسرت به بار می‌آورد و شخص افسوس می‌خورد که چرا عمر گرانبهای خود را در مسیری قرار داده که اسلام عزیز اجازه نداده است. اولین شرط برای صالح بودن عمل، این است که نفس کار مفید فایده باشد یا دستوری از طرف دین اسلام برای انجام آن رسیده باشد.  

دومین شرط برای صالح محسوب شدن عمل، نیت است. از نگاه اسلام، عملی می‌تواند صالح باشد که برای خدا انجام شود. کارهایی که برای غیر خدا انجام می‌شود و هدف از انجام آن ریاکاری است، ارزش اخروی ندارد و باعث حسرت قیامت خواهد شد. ریا، آثار ویرانگر فراوانی دارد که یکی از آنها، حسرت در روز قیامت است. امام باق(علیه السلام)  ذیل آیه «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ»  فرمود: 
«إن كانَ مِن أهلِ النّارِ وَ كانَ قَد عَمِلَ في الدّنيا مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ يَومَ القِيامَةِ حَسَرَةً أنَّهُ كانَ عَمَلُهُ لِغَيرِ اللّه»:  «کسی که اهل جهنّم است، اگر در دنیا عمل خیری را انجام داده باشد، در روز قیامت به دیده حسرت به آن نگاه می‌کند [و نمی‌تواند به آن دسترسی پیدا کند]؛ چون برای غیر خدا انجام داده است».قرآن کریم نیز بر این نکته تأکید کرده است که همه کارهایی که برای غیر خدا انجام شود، در قیامت حسرت‌افزاست».

خداوند در آیات 54 به بعد سوره زمر به مردم دستور می‌دهد توبه کرده و آثار اعمال گذشته را از بین ببرند. سپس در آیه 56 می‌فرماید: «أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَاحَسْرَتىَ‏ عَلىَ‏ مَا فَرَّطتُ فىِ جَنبِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ»: «(این دستورها به خاطر آن داده شد که) مبادا کسى روز قیامت بگوید: افسوس بر من از کوتاهى‏هایى که در اطاعت فرمان خدا کردم و آیات و رسولان او را به سخریه گرفتم».
«جنب اللَّه» در آیه شریفه، عام است و فرمان او، اطاعت او، قرب او، کتب آسمانى که از ناحیه او نازل شده است، در معنى آن جمع است. به این ترتیب گنهکاران نسبت به تمام کوتاهى‏هایى که در برابر خداوند داشتند، اظهار ندامت و حسرت مى‏کنند.  از این رو براى انجام دادن تکالیفِ ترک شده، مانند نماز، روزه ، حج و... از خداوند خواهان بازگشت به دنیایند. 

کسانی که به حجاب اسلامی بی‌توجهی می‌کنند، افرادی که به حقوق دیگران احترام نمی‌گذارند و حق‌الناس و حق‌الله را رعایت نمی‌کنند، آنان که اهل موسیقی‌های مبتذل هستند، شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب و ضد دین را مشاهده می‌کنند، پارتی‌بازی می‌کنند، همسایه‌آزار هستند، به وظایف سیاسی ـ اجتماعی خود بی‌توجهند، کارهایشان را برای غیر خدا انجام می‌دهند و ...، همگی از افرادی هستند که در روز قیامت ندای حسرت سر داده و می‌گویند: «يَاحَسْرَتىَ‏ عَلىَ‏ مَا فَرَّطتُ فىِ جَنبِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ».

این افراد وقتی وارد جهنم می‌شوند، می‌گویند: «ای کاش باز می‌گشتیم و آیات خدا را تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنان می‌شدیم».  «ای کاش خداوند را فرمان می‌بردیم و پیامبر را اطاعت می‌کردیم».  ولی این افسوس و حسرت فایده‌ای ندارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: 
«حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ‏ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»:  «(آنها هم‌چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرا رسد، مى‏گوید: پروردگار من! مرا بازگردانید، شاید گذشته خود را جبران کنم و عمل صالحى در برابر آنچه ترک گفتم، به جا آورم‏. (ولى به او مى‏گویند:) چنین نیست! این سخنى است که او به زبان مى‏گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است) و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند».

عوامل و زمینه های عدم تحقق عمل صالح
حسرت قیامت برای همه افرادی است که اعمال صالح را ترک کند. ترک عمل صالح یا به انجام ندادن کارهای خوب است؛ همانند نماز نخواندن، زکات ندادن و ... یا به خراب و فاسد کردن کارهای نیکوست. 
فرد با ایمان باید با آفات عمل صالح آشنا باشد. در آیات و روایات به این آفات حسرت‌زا اشاره شده است. اینک برخی از آفات عمل صالح را که باعث حسرت قیامت می‌شود، از نظر می‌گذرانیم:

1. کار برای غیر خدا
برخی از مردم به خاطر تن‌پروری، ضعف باورهای اعتقادی، گرفتار شدن در گرداب دام‌های شیطانی و ... از انجام اعمال صالح رویگردان هستند. دسته دوم به ظاهر کار خوب انجام می‌دهند، ولی آن را فاسد می‌کنند؛ مثلاً روزه را برای خدا نمی‌گیرند؛ بلکه برای سلامت بدن می‌گیرند؛ نماز می‌خوانند تا با حرکات ورزشی، بدن خود را سالم نگهدارند؛ حج می‌روند تا گردش و سیاحت کنند، به دیگران کمک می‌کنند تا بقیه بگویند فلانی چه قدر خوب است. چنین عبادتی، ارزش معنوى ندارد و شخص نمى‏تواند خود را مستحقّ اجر بداند. این بدان معنی نیست که نماز و روزه برای سلامت جسم و روح مفید نیست؛ بلکه فرد با ایمان به خاطر انجام فرمان خدا روزه می‌گیرد، اگر چه که فواید جسمی و روحی آن نیز شامل حال او می‌شود.

2. تسویف
تسویف، یعنی موکول کردن کارهای نیک به ویژه توبه از گناه، به آینده که در متون اسلامی مورد نکوهش قرار گرفته و از آفات عمل نیک و باعث حسرت است. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در نامه‌ای به یکی از اصحابش نوشت: 
فَتَدَارَکْ‏ مَا بَقِيَ‏ مِنْ‏ عُمُرِکَ‏ وَ لَا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَدٍ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ بِإِقَامَتِهِمْ عَلَى الْأَمَانِيِّ وَ التَّسْوِيفِ حَتَّى أَتَاهُمْ أَمْرُ اللَّهِ بَغْتَةً وَ هُمْ غَافِلُونَ فَنُقِلُوا عَلَى أَعْوَادِهِمْ إِلَى قُبُورِهِمُ الْمُظْلِمَةِ الضَّيِّقَةِ وَ قَدْ أَسْلَمَهُمُ الْأَوْلَادُ وَ الْأَهْلُون:‏  پس باقی‌مانده عمرت را دریاب و نگو فردا یا بعد از فردا [چنین خواهم کرد.] همانا انسان‌های قبل از تو، به خاطر آرزوها و به تأخیر انداختن‌ها هلاک شدند تا ناگهان امر خدا (مرگشان) فرا رسید و آنها غافل بودند؛‌ پس به روی چوب‌هایشان (تابوت‌هایشان) به سوی قبرهای تاریک و تنگ خود منتقل شدند و فرزندان و خویشاوندانشان آنها را تسلیم [گور] کردند. 

3. بخل 
همان‌گونه که گذشت، از نگاه قرآن کریم در آیه 167 سوره بقره، کسانی که به دنبال باطل‌گرایان و پیشوایان باطل حرکت می‌کنند، دچار حسرت می‌شوند: «کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ». در روایتی امام صادق(علیه السلام) در توضیح این آیه فرمود: 
او مردى است که مال خود را در راه خدا انفاق نمی‌‌کند و بخل می‌ورزد و بعد از مرگ، آن مال در اختیار کسى قرار می‌گیرد که یا آن را در راه خدا انفاق می‌کند و یا معصیت می‌نماید. اگر در راه طاعت خدا صرف شود، این شخص اثر آن را در میزان عمل دیگری ببیند و حسرت می‏خورد و اگر در راه معصیت خرج کند، باز هم او مال را در اختیارش گذاشته (و در معصیت او شریک می‌باشد). 

ثروتمندان بخیل
داستان عبرت‏انگیز «أَصْحابُ الْجَنَّةِ» نمونه‌ای روشن از ثروتمندانی است که به خاطر بخل در دنیا و آخرت دچار حسرت شدند. خلاصه داستان آنان چنین است:
در سرزمین یمن در نزدیکى شهر بزرگ صنعاء،  باغی وجود داشت و صاحب آن پیرمرد مؤمنی بود. او به قدر نیاز از آن بر مى‏گرفت و بقیه را به مستحقان و نیازمندان مى‏داد، اما هنگامى که چشم از دنیا پوشید، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول این باغ سزاوارتریم؛ چرا که عیال و فرزندان ما بسیارند و ما نمى‏توانیم مانند پدرمان عمل کنیم! و به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره مى‏گرفتند، محروم سازند. به هنگام شب، در آن موقع که همه آنها در خواب بودند، عذاب و بلائى همانند صاعقه فراگیر از ناحیه پروردگار بر تمام باغ فرود آمد و آن باغ خرم و سرسبز هم‌چون شب سیاه و ظلمانى گردید و جز مشتى خاکستر از آن باقى نماند. صاحبان باغ به گمان اینکه درخت‌هاى پربارشان آماده براى چیدن میوه است، در آغاز صبح یکدیگر را صدا زدند و در حالى که آهسته با هم سخن مى‏گفتند، برای چیدن میوه‌ها به سوى باغشان حرکت کردند. آنان مواظب بودند که حتى یک فقیر بر آنها وارد نشود. هنگامى که (وارد باغ شدند و) آن را دیدند، گفتند: ما راه را گم کرده‏ایم! یکى از آنها که از همه عاقل‌تر بود، گفت: آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمى‏گویید؟ گفتند: منزه است پروردگار ما، مسلماً ما ظالم بودیم. سپس آنها رو به هم کردند و به ملامت یکدیگر پرداختند و فریادشان بلند شد و گفتند: واى بر ما که طغیانگر بودیم. 

این داستان بسیار درس‌آموز است. یکی از درس‌هایش این است که اگر تا کنون از اموالی که در اختیار ماست و از آن استفاده بهینه نکرده‌ایم، باید هرچه سریع‌تر جان و مال خودمان را توشه راه آخرت قرار دهیم. راه توبه برای همگان باز است؛ چنانکه این افراد نیز در پایان کار توبه کردند و گفتند: «امید است پروردگارمان گناهان ما را ببخشد و باغستان بهتر از این باغ به جاى آن در اختیار ما بگذارد؛ چرا که ما به سوى او روى آورده‏ایم و به ذات پاکش دل بسته‏ایم و حل این مشکل را نیز از قدرت بى‏پایان او مى‏طلبیم». 

4. عدم پذیرش ولایت ائمه 
یکی دیگر از آفات عمل صالح، ولایت‌ناپذیری است. از نگاه قرآن کریم، رهبران جوامع به دو دسته تقسیم می‌شوند: امام حق و فرمانروای باطل. امام حق، کسی است که مردم را به راه خدا دعوت و آنان را هدایت می‌کند، ولی فرمانروای باطل مردم را به راه شیطان دعوت و آنان را راهی جهنم می‌کند.  در روز قیامت صفوف از هم جدا می‌‌شود و هر گروهی در پی امامشان حرکت می‌کنند: «یَوْمَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمـامِهِم».  آنان که رهبری امامان حق و عادل را پذیرفته‌اند، همراه آنها خواهند بود و آنان که پیشوایان گمراهی و باطل را برگزیده‌اند، همراه آنها خواهند بود.  

قرآن کریم درباره حسرت پیروان پیشویان باطل می‌فرماید:
وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّارِ:  آن‏گاه پیروان (پیشوایان گمراه از روی پشیمانی) می‌‌گویند: کاش دیگر بار به دنیا باز می‌گشتیم و از اطاعت آنان بیزاری می‌‌جستیم، چنانکه آنها از ما بیزاری جستند (و گِرِهی از کار ما نگشودند)، این چنین خداوند اعمالشان را به صورت مایه حسرت به آنها نشان می‌‌دهد و آنها را از عذاب آتش جهنّم نجات نباشد.
بر اساس برخى روایات، از مصادیق‏ «جَنبِ اللَّهِ»، ولایت امام (علیه السلام) و اولاد ایشان است.‏ در روایتی از امام رضا(علیه السلام) آمده است: «جَنْبُ‏ اللَّهِ‏ أَمِيرُ‏الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ کَذَلِکَ مَنْ کَانَ مِنْ بَعْدِهِ [مِنَ‏] الْأَوْصِيَاءِ بِالْمَکَانِ الرَّفِيعِ إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ الْأَمْرُ إِلَى آخِرِهِمْ»:  «جنب الله، امیر‏المؤمنین(علیه السلام) است و هم‌چنین اوصیای بعد از او که مقام بلندی دارند تا به آخرین نفر آنها برسد».

امروزه که مردم از نعمت حضور امام محروم هستند، باید گوش به فرمان ولی‌فقیه باشند. وقتی ما به امام معصوم دسترسی نداریم، باید به سراغ کسی برویم که کم‌ترین فاصله را با او دارد؛ کسی که شناختش از اسلام، از دیگران بیشتر و عدالت و تقوایش، از همه بالاتر و برای اجرای احکام و قوانین اسلام، مناسب‌ترین فرد باشد؛ این صفات در ولی‌فقیه تجلّی می‌یابد.

از سوی دیگر به فرموده قرآن، مردم حق مراجعه به حکومت طاغوت را ندارند.  بهترین حاکمی که معصومین برای بشریت معرفی کرده‌اند، ولی‌فقیه است؛ چنانکه در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است: 
از میان شما کسی را که با احادیث ما مأنوس و روایتگر آن باشد و در حلال و حرام ما بررسی و تحقیق می‌کند و احکام ما را می‌شناسد، همان کسی است که مردم باید به حکم او تن دهند. من او را حاکم بر شما قرار دادم. اگر چنین کسی به حکم ما حکم کرد، هر کس آن را نپذیرد، حکم خدا را سبک شمرده است و ما را نپذیرفته است و آن کس که ما را نپذیرد، خدا را مورد پذیرش قرار نداده و این مطلب در حد شرک به خداست. 
 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.